جمع بندی مرز بین وسواس و دقت چیست؟

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مرز بین وسواس و دقت چیست؟

سلام

اگر مواقع اگر سعی کنیم کاری رو با دقت انجام بدیم ممکنه به وسواس کشیده بشیم

بعضی مواقع به این نتیجه می رسیم که نمی شه کاری رو انجام داد مگر با وسواس. مثلا لباس خیسی نجس شده بوده و ما خبر نداشتیم و صد جای زندگی مون باهاش تماس پیدا کرده و ظاهر قضیه اینه که باید صد تا وسیله کوچیک و بزرگ رو آب کشید تا از پاک بودنشون مطمئن شد در این شرایط راه چاره چیه؟

از کجا بفهمیم داریم دقت به خرج می دیم یا این که وسواس پیدا کردیم ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امیدوار

Tehran;657895 نوشت:
سلام

اگر مواقع اگر سعی کنیم کاری رو با دقت انجام بدیم ممکنه به وسواس کشیده بشیم

بعضی مواقع به این نتیجه می رسیم که نمی شه کاری رو انجام داد مگر با وسواس. مثلا لباس خیسی نجس شده بوده و ما خبر نداشتیم و صد جای زندگی مون باهاش تماس پیدا کرده و ظاهر قضیه اینه که باید صد تا وسیله کوچیک و بزرگ رو آب کشید تا از پاک بودنشون مطمئن شد در این شرایط راه چاره چیه؟

از کجا بفهمیم داریم دقت به خرج می دیم یا این که وسواس پیدا کردیم ؟

بسمه تعالی
با سلام و عرض تحیت خدمت جنابعالی
تشخیص وسواس از دقت کار چندان دشواری نیست به این علت که وسواس دارای ویژگی هایی است که آن را از دقت متمایز می کند ازجمله این ویژگی ها عبارتند از؛
_ وسواس سبب بروز اختلال در سطح فعالیتهای فردی، میان فردی و...می شود در حالی که دقت کردن سبب اختلال در سطح عملکرد فرد نمی شود
_ وسواس از جمله اختلالات اضطرابی است.به این معنا که فرد سابقه اضطراب قبلی دارد در حالی که در دقت اضطراب وجود ندارد
_ در بیشتر مواقع وسواس زمینه ژنتیک دارد در حالی که...
_ خاصیت وسواس تکراری و نیز غیر اختیاری بودن آن است اما چنین خصوصیاتی در دقت کردن وجود ندارد

به عنوان مثال در رابطه با موضوعی که مطرح کردید، فرد وسواس همه جا را به صورت مکرر وارسی و شستشو می کند و آخر الامرنیز آسوده خاطر نمی گردد اما یک فرد عادی هر جا را که یقین به متنجس بودن آن داشته باشد، به صورت معمولی آب می کشد و هر جایی را که در متنجس بودن آن شک داشته باشد،حکم به طاهر بودن آن می کند.

در پناه خدای متعال

بزاريذد خودم براتون بثم، بروز اختلاف تو برخي مواد شيميايي از جمله سرتونين باعث وسواس میشه، وبه طبعش چون سرتونین کم شدنش باعث افسردگی پانیک وغیره میشه شخص وسواسی دچار افسردگی وروانپریشی میشه باید از دارو استفاده نکرد نه مشاوره های الکی که خودشون هم نمیدونن چی میگن

ممنون از شما

آیا می شه گفت وقتی چیزی رو از توان خودمون و حوصله خودمون خارج می بینیم این شامل وسواس می شه؟

مثلا گاهی خون روی پارچه سفید خشک شده و هر چی می شوریم و هر چی که پودر لباس شوئی مصرف می کنیم باز هم یه تیرگی همچنان باقی هست

یا مثلا موقع غسل شک داریم که تمام بدن خیس شده یا هنوز بعضی جاها آب نرسیده ولی از طرفی مدت زیادی هست زیر دوش آب هستیم در این حالت آیا همین که با توجه به میزان آب مصرفی و یا زمان طی شده برای ما مقدور نیست بیشتر اسراف کنیم آیا این نشون دهنده اینه که از مرز وسواس داریم رد می شیم؟

یا مثلا بدون این که حواس مون باشه دست مون نجس بوده و به وسایل مختلفی دست زدیم و حالا به این نتیجه می رسیم که یا باید نصف وسایل خونه رو آب کشید تا از پاک شدن همه چیز مطمئن شد که شاید این اشتباهه یا عموما امکانپذیر نیست یا این که فقط دستمون و چند تا وسیله ای که آب کشیدنش مقدور هست رو بشوریم و بقیه موارد رو به حساب وسواس نداشتن پاک فرض کنیم؟

یا مثال دیگه ای که می شه زد اینه که ممکنه در مورد حلال یا حرام بودن درامدی که داریم شک کنیم و پولی که از واسطه های مختلف به دست ما میرسه و ما گاهی در مورد حلال بودنش تردید داریم رو با توجه به این که درامد کاملا حلال داشتن تو این دوره کار بسیار سختی هست آیا می شه عدم توانایی در تشخیص کامل رو به حساب وسواس گذاشت و سعی کنیم ذهن مون رو درگیر نکنیم یا این که باید فکر و ذکرمونو صرفا رو این مسائل بذاریم و مو رو از ماست بکشیم و چه بسا د نهایت هم نتونیم به اطمینان کامل برسیم؟

یا مثالهای زیادی می شه زد از شرایطی که انجام یه عمل دینی سختی و زحمت زیاد به دنبال میاره و یا امکانات دردسترس ما اجازه انجامش رو نمی ده

سلام دوست عزیز. نمیتونیم بگیم کاری که از حوصلمون خارجه...چون ممکنه فردی به طور کل انسان تنبلی باشه و در هر موردی راحتی خودش رو بخواد. همونطور که استاد فرمودند وسواس از اضطراب میاد و باعث ایجاد اضطراب بیشتر هم در فرد میشه. کاری که افراد عادی اونو انجام نمیدن. میتونی به دورو برت نگاه کنی افرادی که از نظر اعتقادی و عمل به احکام مورد قبول هستند و عمل خودت رو با اونها بسنجی.وسواسی نیاز به خوندن احکام نداره و میتونه میزان عمل دیگران رو در نظر بگیره.
وقتی در مسئله ای واقعا برات مشکل ایجاد میشه و با اینکه میدونی خدا حکم به پاکی میده احساس ارامش نمیکنی در این مورد وسوسه های شیطانه که ذهن رو درگیر میکنه و بهترین راه بی اعتنایی به اونه.به قول حاج اقا قرائتی :وقتی خدا میگه پاکه تو باز میگی دلم؟!
فقط وقتی به نجس بودن چیزی یقین پیدا کردی نیاز به طهارت داره و در سایر موارد پاکه.هر وقت احساس کردی نجاست و پاکی زیاد ذهنت رو درگیر کرده و بیش از حد معمول ازت وقت میگیره بدون وسواسه.خودت میتونی از کلافگی احساسش کنی
البته وسواس در مورد حلال و حروم بودن وبا نجاست و پاکی فرق داره


هر غذایی نخور.


در حلال و حرام وسواس داشته باش.


ولی در طهارت و نجاست وسواسی نشو .


هر جایی نرو …


در غذای شبهه ناک بگو شاید حرام باشد و نخور .


اما در طهارت و نجاست شک نکن و بگو انشاءلله پاک است…

elina822;661150 نوشت:
هر غذایی نخور.در حلال و حرام وسواس داشته باش.ولی در طهارت و نجاست وسواسی نشو .هر جایی نرو …در غذای شبهه ناک بگو شاید حرام باشد و نخور .اما در طهارت و نجاست شک نکن و بگو انشاءلله پاک است…
خوب این کار ساده ای نیست شما چند تا شغل سراغ داری که بشه گفت اطمینان داریم درامدش هیچ شبهه ای توش نیست؟ یادمه با یه دوستام بجث درامد حلال بود گفت دیگه الان فقط گداها مطمئنن که پولی که دستشون میاد حلاله نه این که بگم بقیه مشاغل مشکل دارن ولی به همین وامهای بانکی که یا خودمون میگیریم یا اطرافیان گرفتن اینهمه شبهه وارد می کنن یا اجناسی که قاچاق وارد شدن و فروشنده ها لا به لای اجناس مغازه ها می فروشن و انواع شبهات و گرونفروشیها که مثال زدن برای تک تک شون وقت گیره.حالا وسواس داشتن تو این مسائل کار رو واقعا می تونه مشکل کنه مخصوصا با رکود اقتصادی بلند مدتی که دامن گیر کشور هست

Tehran;661179 نوشت:
خوب این کار ساده ای نیست شما چند تا شغل سراغ داری که بشه گفت اطمینان داریم درامدش هیچ شبهه ای توش نیست؟ یادمه با یه دوستام بجث درامد حلال بود گفت دیگه الان فقط گداها مطمئنن که پولی که دستشون میاد حلاله نه این که بگم بقیه مشاغل مشکل دارن ولی به همین وامهای بانکی که یا خودمون میگیریم یا اطرافیان گرفتن اینهمه شبهه وارد می کنن یا اجناسی که قاچاق وارد شدن و فروشنده ها لا به لای اجناس مغازه ها می فروشن و انواع شبهات و گرونفروشیها که مثال زدن برای تک تک شون وقت گیره.حالا وسواس داشتن تو این مسائل کار رو واقعا می تونه مشکل کنه مخصوصا با رکود اقتصادی بلند مدتی که دامن گیر کشور هست

1. قلب و دلِ خودِ مؤمن

سهل بن عبداللّه را از حلال و حرام پرسیدند. گفت: حلال چیزی است که نافرمانی و معصیت خداوند در آن نباشد. اگر کسی بگوید این سخنان را بنیاد علمی هست؟ باید گفت: آری. ابونصر گفت: نافرمانی خدا را جز به اشارت قلب نمی توان دریافت. گفته پیامبر است که گفت: از دلت فتوا بخواه، هر چند فقیهان هم فتوا دهند.***
اصل آن است که بدانی که خلق را نفرموده اند که چیزی خورند که در علم خدای تعالی حلال باشد که در طاقت کس نیاید. بلکه فرموده اند که آن خورید که پندارید حلال است تا حرامی آن پیدا نبود و این همیشه آسان است.پس باید گفت: تمام مردمانی که با آنان سروکار داری به شش گروه تقسیم می شوند:

گروه اول: افرادی هستند که ایشان را نمی شناسی و از حلال یا حرام بودن اموالشان اطلاع نداری، خوردن طعام این گروه و استفاده از اموالشان جائز است؛ ولی اگر از آن دوری کنی، جانب ورع و احتیاط را رعایت کرده ای.

گروه دوم: افرادی هستند که ایشان را می شناسی و اهل صلاح می دانی، خوردن از طعام آنها جائز و احتیاط در مورد ایشان وسوسه ای است که باید از آن دوری کرد و اگر خودداری از خوردن غذا و استفاده از مالشان منجر به رنجش ایشان گردد، گناه محسوب می شود؛ زیرا موجب آزار و سوءظن نسبت به مردی صالح می گردد.

گروه سوم: کسانی هستند که ایشان را ستمکار یا رباخوار می دانی و برایت روشن شده است که تمام یا بیشتر اموالشان را از راه حرام و نامشروع به دست آورده اند، بر تو لازم است که از خوردن طعام و گرفتن اموالشان به طور کلی دوری کنی.

گروه چهارم: کسانی هستند که بیشتر اموالشان را حلال می دانی و در ثروتشان حرام نیز وجود دارد، مانند افرادی که به تجارت مشغولند یا اموالی از طریق ارث به ایشان رسیده است و با این حال در دستگاه شاه نیز به کار اشتغال دارند، تو می توانی از مالِ این قبیل اشخاص به تصور اینکه از اکثر ثروتشان که حلال است، به تو می بخشند، استفاده کنی؛ ولی جانب ورع و احتیاط دوری کردن از آن است.

گروه پنجم: مردمانی هستند که ایشان را نمی شناسی، ولی دارای لباس و هیأت ستمگرانند و این علامت ظاهر، ایجاب می کند که از خوردن طعامشان خودداری کنی، مگر در وقتی که درباره ایشان تحقیق و بررسی نمایی و برایت روشن شود که حقیقت ایشان به خلاف ظاهری است که مشاهده می شود.

گروه ششم: کسانی هستند که در ظاهرشان آثار و علائم ظلم دیده نمی شود؛ ولی به نظر می رسد که اهل فسق باشند و مشاهده کنی که به دیگران فحّاشی می کنند و به زنان نامحرم نظر می اندازد و خود را با سبیل های بلند و زلف های به هم پیچیده آرایش می دهند. تو در مقابل چنین افرادی باید تحقیق کنی؛ اگر برایت معلوم شود که اینان به امور کسب و تجارت اشتغال دارند یا از طریق ارث، مالی را به دست آورده اند، در این حال استفاده از طعام و مالشان جائز است و بدون تحقیق خالی از خطر نیست؛ ولی چون علامت فسق از علامت ظلم ضعیف تر است، به نظر من، شایسته نیست که مالشان را حرام دانست؛ زیرا آنان مسلمانند و مالی را که در تصرّف دارند، مالک آن محسوب می شوند و دلیل حلال بودنش از دلیل حرمت آن که علائم فسق است، قوی تر است.

اگر شخصی ناشناخته طعامی را به تو تعارف کند، در این حال اگر از او بپرسی که از چه راهی به دست آورده است و اگر درباره او و طعامی که آورده است، از اشخاص دیگری سؤال کنی و او اطلاع حاصل کند، اذیّت و آزار بیشتری به او رسانده ای و اگر اطلاع حاصل نکند، درباره اش تجسس کرده ای و سوءظن روا داشته ای و در غیبت و تهمت زدن نسبت به او سهل انگاری کرده ای و همه این اعمال حرام است. بنابراین باید برای خودداری از خوردن طعام او راهی پیدا کنی که سبب رنجش و آزارش نگردد و اگر چنین راهی به نظرت نرسد، لازم است که غذایش را بخوری؛ زیرا به دست آوردن دل مسلمانان و خودداری از آزارشان از مراعات جنبه ورع مهم تر است.

بدان که حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله از غذای هدیه بریره [زنی صحابی [خورد و نپرسید که از کجا آورده است و هدایا به حضورش می بردند و او قبول می کرد، بدون اینکه درباره آن سؤالی بکند.

2. اجازه شرع و فتوای فقیهان

شیخ گفت: طعام خوردن اصل است و محتاج علوم بسیار؛ از بهر آنکه مشتمل است بر مصالح دینی و دنیایی و اثر طعام خوردن به دل و قالب می رسد و قوام تن بدان منوط است... .مهم ترین کاری در طعام خوردن، قوت حلال است و هر چه رخصت داده است، آن حلال است و اگر نه رخصت شرع بودی، طلب حلال مردمان را به رنج آوردی.

3. رضایت کامل صاحب مال

تمیز حلال از حرام، اساسش این است که مال دیگری را حلال ندانی و از آن استفاده نکنی مگر به رضای کامل و بدون قید و شرط صاحب آن و شایسته است که چیزی را از کسی نخواهی و اگر بر حسب ضرورت خواستی، زنهار در حضور جمع از وی سؤال نکنی؛ زیرا ممکن است به سبب حیا از مردم، چیزی را ببخشد و قلبا راضی نباشد و ترجیح دهد که مالش را از دست بدهد؛ ولی خجالت را تحمّل نکند و مالی را که با زدن تازیانه به سر و صورت بگیرد با مالی که به ضرب تازیانه شرم به باطن اشخاص به دست بیاورند، چندان فرقی ندارد و هر دو مصادره به شمار می آیند.همچنین مواظب باش، کسی به خاطر این چیزی به تو ندهد، به این طریق که تو را پرهیزکار و با تقوی تصوّر کند و مالی به تو ببخشد؛ زیرا در این حال، به شرطی آن مال حلال است که چیزی در باطنت نباشد که اگر از آن مطلع شود، از بخشیدن مال خودداری کند

.پیام های متن

1. قلب و دل انسان مؤمن، اولین معیار تشخیص حلال از حرام است.
2. احکام و دستورات دین و فتاوی مراجع دینی، دومین راه تشخیص حلال از حرام است.
3. رضایت کامل صاحب مال، سومین راه تشخیص حلال از حرام است.

موضوع قفل شده است