جمع بندی آیا ازدواج در اوج جوانی آدم را حیف و میل می کند؟

تب‌های اولیه

13 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ازدواج در اوج جوانی آدم را حیف و میل می کند؟

با عرض سلام و ادب خدمت همه دوستانی که متن منو می خونن
اول یه کم از خودم میگم و بعد سوالمو مطرح می کنم.
پسرم . بیست و پنج سالمه . تازه مشغول به کار شدم و همین چند روز آینده به امید خدا قراردادی میشم. سربازی معافم . از قشر متوسط جامعه هستیم .شهرستانی هستم. تحصیلاتم لیسانسه ...

حدود شیش ماه پیش به خواستگاری رفتم که به دلایلی بعد از شیرینی خورون و آزمایش به هم خورد. خواستگاری اولم بود و تا به الان دیگه اقدامی انجام ندادم.
خانواده ام (مادر، برادرا و خواهرا) اصرار به ازدواج من دارن ( البته بعد از قطعی شدن قرارداد شغلیم) و خودمم به شدت نیاز به ازدواجو در خودم احساس می کنم.
ولی مسائلی هست که منو تو این امر دو دل کرده . از جمله :
1. هفتاد درصد دوستا و آشنا ها مدام سراغ می گیرن و تشویقم می کنن برا ازدواج ولی خیلی ها هم میگن این کار درست نیس. میگن حالا فعلا از جوونیت استفاده کن، پول پس انداز کن ، کلاس برو ، چون بعد از ازدواج دیگه درگیر زندگیت میشی و دیگه نمی تونی پیشرفت کنی و سختت میشه . میگن تا سه چهار سال دیگه تعویق بنداز.

2. از اونجایی که پدرم رو از دست دادم و بیشتر خرج و مخارج به عهده خودم میشه ، شاید نتونم اونطور که باید و شاید خانواده طرف مقابل رو راضی نگه دارم . در حالی که پسرای دیگه خانوادشون پشتشونه.

3. شهر ما محیطش سنتیه و همه همدیگه رو می شناسن . کافیه برم جایی خواستگاری تا فرداش همه شهر بفهمن ( درحالی که نمی خوام اینطور باشه ) و از طرفی این سنتی بودن باعث میشه که نشه راحت دخترا رو دید. دخترایی که معرفی می کنن رو تا حالا ندیدم و اگه بریم خواستگاری و نخواستم ، ممکنه خانوادش بگن که دیگه اسم رو دختر ما گذاشتین و باید بگیرین ! ( شده ، دیدم که میگما !)

4. تو بحث انتخاب دختر ، همه خانواده با هم اتحاد نظر ندارن . یکی میگه فلان دختر خوبه ، در حالی که یکی یه عیب می زاره روش.

نظر شما چیه ؟
بعد از مشخص شدن کارم ، خواستگاری برم ؟؟ نرم ؟؟ صبر کنم چند سال ؟؟
اگه قرار شد برم چطوری این دو دلی و وسواس رو از بین ببرم ؟؟؟
ممنون میشم راهنماییم کنین

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد امین

سلام

1- در مورد اصل ازدواج با توجه به بحث هایی که در این سایت و دیگر سایت های مشابه شده، جای شبهه باقی نمی ماند که تأهل به مراتب بهتر از تجرد است و نه تنها مانع پیشرفت نیست؛ بلکه این ازدواج است که انسان را هم در زمینه دنیوی و هم اخروی کامل می کند. لذا هر چه انسان بتواند زودتر ازدواج کند، قطعا سود و فایده بیشتری به دست آورده است. در این باره این تاپیک را مطالعه کنید: http://www.askdin.com/thread2.html
شرایط عمومی شما هم برای ازدواج مناسب است و از این بابت مانعی وجود ندارد.

2- درست است که خیلی ها پشتوانه خانواده را دارند و فشار کمتری را متحمل می شوند؛ ولی در مقابل آنهایی که چنین پشتوانه ای را ندارند هم کم نیستند. با این حال بهترین کار این است که شما، هم در مرحله انتخاب همسر و هم در مراحل عقد و عروسی و ... برنامه ای در پیش بگیرید که بتوانید هزینه های اضافی را حذف کنید. انتخاب همسری که در حد خود شما یا حتی پایین تر باشد، بخش عمده ای از این مشکل را حل می کند. بخش دیگرش را هم باید در طی جلسات خواستگاری به طور حساب شده بیان کنید و بگویید که چنین شرایطی دارید و چه برنامه ای برای آینده دارید. با این حال اگر احساس کردید برای شروع زندگی نیاز به پس انداز بیشتری دارید می توانید دوران عقد را کمی طولانی تر کنید. البته همان ابتدا بر سر این مسئله با طرف و خانواده اش توافق کنید تا خدایی نکرده مشکلی پیش نیاید.

3- در چنین محیط هایی خواستگاری و شناخت، ساز و کارهای مخصوص به خود را دارد. به عنوان مثال بیشترین تکیه شما برای شناخت باید قبل از خواستگاری و از طریق تحقیق و بررسی صورت بگیرد؛ آن هم به طور مخفیانه؛ به طوری که وقتی به خواستگاری می روید تقریبا 80 درصد از انتخاب خود مطمئن باشید. درست است که از جهاتی مشکل ساز و محدودیت زاست؛ ولی به خاطر وجود چنین جوّی، شناخت طرف و خانواده اش به راحتی امکان پذیر خواهد بود. برای دیدن ظاهر طرف هم می توانید با خواهر یا مادر خود هماهنگ کنید و در یک محیطی که شرایط فراهم است بدون اینکه متوجه شود او را ببینید.

4- هر آنچه که اطرافیان می گویند در حد نظر و مشاوره است؛ چون کسی که باید تصمیم نهایی را بگیرد خود شما هستی. لذا برای اینکه بتوانید در بین این همه نظر های متناقض تصمیمی درست بگیرید، بهترین کار این است که خط و مشی خود را برای ازدواج مشخص کنید و ملاک ها و معیارهایتان را برای خانواده به طور دقیق ترسیم کنید تا کم کم نظر ها به هم نزدیک شود. لازمه این کار این است که در مورد ملاک ها و معیارهای خود فکر کنید و آن ها را دسته بندی و از بالا به پایین اولویت بندی کنید. این اولویت بندی به این خاطر است که بدانید کدام ملاک های از اهمیت زیادی برخوردار است و قابل چشم پوشی نیست و کدام ها اهمیت کمتری دارند و می شود از آنها چشم پوشید. همانطور که می دانید پیدا کردن فردی که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد تقریبا غیر ممکن است و شما در انتخاب چاره ای جز گذشتن از بعضی ملاک ها ندارید؛ منتها باید دقت کنید که از ملاک های اصلی غافل نشوید.

بنابراین شما همین الان می توانید برای ازدواج اقدام کنید و با ساز و کارهایی که عرض کردم، از مشکلات احتمالی جلوگیری کنید.

پیروز و سربلند

[="Blue"]خیلی جالبه وقتی مادری بخواهد منو به پسرش نشون بده من کاملا می فهمم .:khaneh:[/]

بنظرم به یکی از خانوم هایی که باهاش راحتتری و سلیقه اتون به هم نزدیکتره و حرف تورو میفهمه بگو دنبال چطور دختری هستی، ایشونم بره تحقیق کنه وچند مورد خوب پیدا کنه!
اتفاقا نکته خوبی اشاره کردی و خانواده دختر خیلی مهمه و اصلا سمت دخترایی نرو که خانوادشون بگن شما که اومدی خاستگاری حالا باید دخترو بگیری!! خدا میدونه این چنین خانواده ای فردا چه توقعات عجیب و غریب دیگه ای داشته باشه ....

:hamdel:به نام خدا:hamdel:

سلام می کنم خدمت کاربر عزیز و یه صلوات تقدیمشون کردم برای سپاس از اینکه مشکلشون رو خیلی راحت اینجا مطرح کردن
به امید این که انشالا راه درستی رو بتونن انتخاب کنن.
اول پیشنهاد می کنم برید فواید ازدواج از نظر دینی رو بخونید خیلی خوبه مثلا میگن ثواب نماز متاهل هفتاد برابر بیشتر از فرد مجرد هستش یا
مثلا شوهری که به همسرش کمک کنه فلان ثواب و داره و .... و اینقدر ثواباش زیاده که اگه بخونی عاشق ازدواج میشی:khandeh!:
دوم این که هرکس در رابطه با ازدواج نظری داره...یکی دوس داره زود ازدواج کنه یکی دیر..شما با کسی که مشورت کردی ممکنه خودش علاقه به ازدواج
نداشته باشه اینجور افراد مشاوران خوبی نیستن بنظرم...من یکی از دوستام 28 سالش بود میگفت مرد باید 34 سالگی ازدواج کنه حتی اگه خونه ماشین داشته باشه.خب اینم شد مشاور آخه :Nishkhand:
سوم اینکه درسته که بعد ازدواج یکم محدودیت حاصل میشه اما آرامش روحی و فکری میاره که بعضی از دوستان که ازدواج کردن تو سن 27 سا 28 میگفتن کاش زودتر ازدواج می کردیم.
چهارم این که تسلیت میگم بابت پدرتون و درسته که ایشون رو از دست دادین اما بزرگترین پشتوانتون خداست...توکل بر او بکنید ... خیلی خیلی کریم هستش ..
پنجم این که سعی کنید دختری که به دل خودتون میشینه رو انتخاب کنید و به بقیه کار نداشته باشید.
ششم این که مشاور عزیز حرف خوبی زدن اول تحقیق کنید بعد برید خواستگاری بالخره میگین همه همدیگرو میشناسن فک نکنم تحقیق سخت باشه براتون.
انشالا که هرچی خیره بشه..دعا میکنم براتون موفق باشید:Gol:

shayan1990;657775 نوشت:

1.نظر شما چیه ؟
2.بعد از مشخص شدن کارم ، خواستگاری برم ؟؟3. نرم ؟؟ 4.صبر کنم چند سال ؟؟
5.اگه قرار شد برم چطوری این دو دلی و وسواس رو از بین ببرم ؟؟؟
6.ممنون میشم راهنماییم کنین

بترتیب جواب سوالاتو میگم:1-نظر خاصی ندارم.2.اره برو 3.برو.چندبار میپرسی.4.صبرنکن بگیر تمام.5.با تلاش و کوشش و ممارست فراوان.6.خواهش میکنم.پاسخ به شما از وظایف ماست.یعنی باس ماس

mohsen1990;660543 نوشت:
بترتیب جواب سوالاتو میگم:1-نظر خاصی ندارم.2.اره برو 3.برو.چندبار میپرسی.4.صبرنکن بگیر تمام.5.با تلاش و کوشش و ممارست فراوان.6.خواهش میکنم.پاسخ به شما از وظایف ماست.یعنی باس ماس

هر کدوم از جواب هات رو که خوندم کلی خندیدم! :khandeh!::khaneh:
باحال جواب دادی!:Khandidan!:

[="Times New Roman"][="Black"]سلام آقا شایان

منو نگا کن.....:Cheshmak:

یخورده دیر به فکر ازدواج افتادی ولی اشکال نداره، ازدواجو هر وقت از آب بگیری تازست.....:khandeh!:

تنها مشکلتو محیط شهرتون که توصیف کردی بدون که البته مشکل حساب نمی شه،[/]

shayan1990;657775 نوشت:
1. هفتاد درصد دوستا و آشنا ها مدام سراغ می گیرن و تشویقم می کنن برا ازدواج ولی خیلی ها هم میگن این کار درست نیس. میگن حالا فعلا از جوونیت استفاده کن، پول پس انداز کن ، کلاس برو ، چون بعد از ازدواج دیگه درگیر زندگیت میشی و دیگه نمی تونی پیشرفت کنی و سختت میشه . میگن تا سه چهار سال دیگه تعویق بنداز.

سلام
الان که مجردی جوونیت داره حروم میشه . تا مجردی پول جمع نمیشه . بعد ازدواج زندگیت نظم میگیره و راه پیشرفت برات باز میشه . همین چند سال باقی مانده از جوونیت رو استفاده کن با ازدواج

اینا که نوشتم یک شرط داره : بچه ننه نباشی . مرد باشی .

عرض سلام مجدد دارم و ممنونم از همتون که وقت گذاشتین
راستش ، خودمم تصمیم داشتم ازدواج کنم ولی یه سری از مردم نظرشون این بود که حالا اگه صبر کنی بهتره . با خیلی ها صحبت کردم . الانم نظرم اینه که نزارم دیر بشه.
البته با توجه به وضعیت خودم که براتون شرح دادم و تجربه تلخ قبلی ، خانواده من نظرشون اینه که با کسی ازدواج کنم که توقعش پایین باشه ، واقعا خانواده دار باشه و از همه نظر خلاصه به هم بخوریم. خیلی ها رو بررسی کردیم ، تو این مدت که زیر سر بزاریم ولی هر کسی به یه دلیلی رد میشد.
الان یه دختری پیدا شده که از بچگی دورادور دیده بودمش . و از همه لحاظ ، مورد تایید خانواده من هست و همه چیو گذاشتن به عهده خودم ، که خودم باید بپسندم و برم صحبت کنم باهاش و معیارامون رو با هم بررسی کنیم.
قبلا هم بهم می گفتن همین دخترو ولی چون از قدیما دیده بودمش و به دلم نمی نشست ، می گفتم نه ! چند روز پیش اتفاقی چند لحظه دیدمش. به نظرم خوب بود.
الان همه گیر دادن که همینو اگه خودت اجازه بدی اقدام کنیم . دختر خوبیه ولی الان فقط یه حس معمولی بهش دارم . نمی دونم می تونم بعدا واقعا بهش علاقه مند باشم یا نه !
دخترای زیادی رو دیدم که از نظر چهره و زیبایی همون ایده آل من بودن ( البته نه خیلی تاپ و زیبا ، در حد خودم ) ولی خب معیارای دیگه رو می دونستیم که به هم نمی خوره و اقدام نکردیم.
این دختر از همه نظر مورد تایید خانواده من و خودم هست . ولی از نظر چهره و قیافه اون ایده آلی که همیشه تصور می کردم نیست . ( نه که زشت باشه ها ! به نظر من اصلا زشتی وجود نداره تو دنیا . معمولیه ) . به نظرتون این بعدا برام مسئله ای ایجاد می کنه ؟
ممنون میشم راهنماییم کنین . مخصوصا آقایون متاهل اگه داریم ، می خوام بدونم حس معمولی بعد از ازدواج به یه حس علاقه شدید و عمیق تبدیل می شه؟؟
با تشکر

shayan1990;662086 نوشت:
عرض سلام مجدد دارم و ممنونم از همتون که وقت گذاشتین
راستش ، خودمم تصمیم داشتم ازدواج کنم ولی یه سری از مردم نظرشون این بود که حالا اگه صبر کنی بهتره . با خیلی ها صحبت کردم . الانم نظرم اینه که نزارم دیر بشه.
البته با توجه به وضعیت خودم که براتون شرح دادم و تجربه تلخ قبلی ، خانواده من نظرشون اینه که با کسی ازدواج کنم که توقعش پایین باشه ، واقعا خانواده دار باشه و از همه نظر خلاصه به هم بخوریم. خیلی ها رو بررسی کردیم ، تو این مدت که زیر سر بزاریم ولی هر کسی به یه دلیلی رد میشد.
الان یه دختری پیدا شده که از بچگی دورادور دیده بودمش . و از همه لحاظ ، مورد تایید خانواده من هست و همه چیو گذاشتن به عهده خودم ، که خودم باید بپسندم و برم صحبت کنم باهاش و معیارامون رو با هم بررسی کنیم.
قبلا هم بهم می گفتن همین دخترو ولی چون از قدیما دیده بودمش و به دلم نمی نشست ، می گفتم نه ! چند روز پیش اتفاقی چند لحظه دیدمش. به نظرم خوب بود.
الان همه گیر دادن که همینو اگه خودت اجازه بدی اقدام کنیم . دختر خوبیه ولی الان فقط یه حس معمولی بهش دارم . نمی دونم می تونم بعدا واقعا بهش علاقه مند باشم یا نه !
دخترای زیادی رو دیدم که از نظر چهره و زیبایی همون ایده آل من بودن ( البته نه خیلی تاپ و زیبا ، در حد خودم ) ولی خب معیارای دیگه رو می دونستیم که به هم نمی خوره و اقدام نکردیم.
این دختر از همه نظر مورد تایید خانواده من و خودم هست . ولی از نظر چهره و قیافه اون ایده آلی که همیشه تصور می کردم نیست . ( نه که زشت باشه ها ! به نظر من اصلا زشتی وجود نداره تو دنیا . معمولیه ) . به نظرتون این بعدا برام مسئله ای ایجاد می کنه ؟
ممنون میشم راهنماییم کنین . مخصوصا آقایون متاهل اگه داریم ، می خوام بدونم حس معمولی بعد از ازدواج به یه حس علاقه شدید و عمیق تبدیل می شه؟؟
با تشکر

سلام

برای ازدواج، داشتن علاقه حداقلی نسبت به طرف کافی است و لازم نیست ظاهر طرف ایده آل و جزو زیباترین ها باشد. همینکه بتوانید ایشان را به عنوان همسر آینده خود بپذیرید کافی است.

البته برای اینکه عشق و علاقه شما بعد از ازدواج روز به روز به هم بیشتر شود وجود دو شرط دیگر هم ضروری است:

1- اول اینکه شما اهل نگاه کردن به دختران و زنها و مقایسه آنها با هم نباشد(همسرتان هم نباید اهل نگاه و مقایسه باشد)؛ وگرنه در غیر این صورت اگر زیباترین همسر را هم داشته باشید باز بعد از ازدواج به مشکل می خورید؛ چون قیافه او برای شما عادی خواهد شد و صورت های دیگر را زیباتر از او خواهید دید و در نتیجه نسبت به او سرد می شوید.

2- تناسب های دیگر در زمینه فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری و ... را با دقت بیشتری بررسی کنید. چون آنچه موجب عشق و علاقه پایدار بعد از ازدواج است، وجود همین تناسب هاست؛ وگرنه قیافه بعد از مدتی عادی خواهد شد. با این حال همانطور که عرض کردم پسند حداقلی و اولیه لازم است.

پرسش:
پسری 25ساله هستم و تازه مشغول به کار شده ام و در شرف ازدواج هستم ولی مسائلی هست که من را در این امر دو دل کرده از جمله:
1. هفتاد درصد دوستان و آشنایان مدام پیگر هستیند تشویق بعضی و مانع شدن بعضی دوستان بخاطر استفاده از دوران مجردی
2. بخاطر فوت پدرم محارج ازدواج بر عهده خودم است.
3. محیط زندگی من سنتی هست و زود مسئله خواستگاری در شهر می پیچد.
4. نظرات ضد و نقیض در مورد دخترهای مورد پسندم.


پاسخ:
1- در مورد اصل ازدواج با توجه به بحث هایی که در این سایت و دیگر سایت های مشابه شده، جای شبهه باقی نمی ماند که تأهل به مراتب بهتر از تجرد است و نه تنها مانع پیشرفت نیست؛ بلکه این ازدواج است که انسان را هم در زمینه دنیوی و هم اخروی کامل می کند. بله شاید در ظاهر نداشتن مسئولیت خیلی راحت تر باشد؛ ولی در واقع اینطور نیست چون این مسئولیت پذیری است که انسان را رشد می دهد. از لحاظ مادی هم تجربه می گوید افرادی که دارای شرایط یکسان ولی یکی مجرد و دیگری متاهل است، فرد متاهل زودتر به اهدافش رسیده است. لذا هر چه انسان بتواند زودتر ازدواج کند، قطعا سود و فایده بیشتری به دست آورده است. شرایط عمومی شما هم برای ازدواج مناسب است و از این بابت مانعی وجود ندارد.

2- درست است که خیلی ها پشتوانه خانواده را دارند و فشار کمتری را متحمل می شوند؛ ولی در مقابل آنهایی که چنین پشتوانه ای را ندارند هم کم نیستند. با این حال بهترین کار این است که شما، هم در مرحله انتخاب همسر و هم در مراحل عقد و عروسی و ... برنامه ای در پیش بگیرید که بتوانید هزینه های اضافی را حذف کنید. انتخاب همسری که از لحاظ اقتصادی در حد خود شما یا حتی پایین تر باشد، بخش عمده ای از این مشکل را حل می کند. بخش دیگرش را هم باید در طی جلسات خواستگاری به طور حساب شده بیان کنید و بگویید که چنین شرایطی دارید و چه برنامه ای برای آینده دارید. با این حال اگر احساس کردید برای شروع زندگی نیاز به پس انداز بیشتری دارید می توانید دوران عقد را کمی طولانی تر کنید. البته همان ابتدا بر سر این مسئله با طرف و خانواده اش توافق کنید تا خدایی نکرده مشکلی پیش نیاید.

3- در چنین محیط هایی خواستگاری و شناخت، ساز و کارهای مخصوص به خود را دارد. به عنوان مثال بیشترین تکیه شما برای شناخت باید قبل از خواستگاری و از طریق تحقیق و بررسی صورت بگیرد؛ آن هم به طور مخفیانه؛ به طوری که وقتی به خواستگاری می روید تقریبا 80 درصد از انتخاب خود مطمئن باشید. درست است که از جهاتی مشکل ساز و محدودیت زاست؛ ولی به خاطر وجود چنین جوّی، شناخت طرف و خانواده اش به راحتی امکان پذیر خواهد بود. برای دیدن ظاهر طرف هم می توانید با خواهر یا مادر خود هماهنگ کنید و در یک محیطی که شرایط فراهم است بدون اینکه متوجه شود او را ببینید.

4- هر آنچه که اطرافیان می گویند در حد نظر و مشاوره است؛ چون کسی که باید تصمیم نهایی را بگیرد خود شما هستی. لذا برای اینکه بتوانید در بین این همه نظر های متناقض تصمیمی درست بگیرید، بهترین کار این است که خط و مشی خود را برای ازدواج مشخص کنید و ملاک ها و معیارهایتان را برای خانواده به طور دقیق ترسیم کنید تا کم کم نظر ها به هم نزدیک شود. لازمه این کار این است که در مورد ملاک ها و معیارهای خود فکر کنید و آن ها طبق اصلی و ترجیحی بودن اولویت بندی کنید. این اولویت بندی به این خاطر است که بدانید کدام ملاک های از اهمیت زیادی برخوردار است و قابل چشم پوشی نیست و کدام ها اهمیت کمتری دارند و می شود از آنها چشم پوشید. همانطور که می دانید پیدا کردن فردی که هیچ عیب و نقصی نداشته باشد تقریبا غیر ممکن است و شما در انتخاب چاره ای جز گذشتن از بعضی ملاک ها ندارید؛ منتها باید دقت کنید که از ملاک های اصلی غافل نشوید.

بنابراین شما همین الان می توانید برای ازدواج اقدام کنید و با ساز و کارهایی که عرض کردم، از مشکلات احتمالی جلوگیری کنید.

موضوع قفل شده است