امیرالمومنین واقعی کیست؟

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
امیرالمومنین واقعی کیست؟

غصب لقب امیرالمومنین از حضرت علی (ع)توسط دو خلیفه ی ادعایی اول ودوم:
در ابتدا باید داستانی از حذیفه یمانی حاکم مدائن در اواخرخلافت عثمان ودر زمان خلافت حضرت علی(ع) بیان کنیم .

حذیفه بعد از اینکه حضرت علی (ع)او را به عنوان حاکم مدائن برگزید در مدائن بر بالای منبر رفت و ﭙس از حمد وثنای الهی فرمود :
«حمد خدای که حق را زنده نمود وباطل را از بین برد و عدالت را آورد وظلم را کوبید وظالمین را ذلیل نمود ای مردم بخدا قسم اکنون صاحب اختیار شما "امیر المومنین حقیقی "شداو بهترین کسی است که بعد از ﭙیامبر می شناسیم .او صاحب اختیار و سزاوارترین آنان به خلافت است .او نزدیکترین آنان به راستی وهدایت یافته ترین شان به سوی عدالت است راه وسیره ی وی از همه صحیح تر ونزدیکترین آنها در ارتباط با خداست .او نزدیکترینشان در خویشاوندی با ﭙیامبر است بازگردید به اطاعت کسی که اولین ﭙذیرنده ی اسلام است ....»
مردم بر خواستند و به نیابت از امیر المومنین علی (ع)با حذیفه بیعت کردند.

هنگامی که بیعت پایان یافت جوان ایرانی که مسلم نام داشت از انتهای جمعیت بر خواست وﭙرسید :ای امیر شنیدیم که در آغاز سخن گفتی که"بخدا قسم صاحب اختیار شما امیرالمومنین حقیقی شد" آیا با این کلام به خلفای قبل از او کنایه می زنی که آنها امیرالمومنین حقیقی نبودند ؟ حذیفه پاسخ داد : خلفای قبل از علی ابن ابی طالب که با لقب امیرالمومنین نامیده شده بودند این نام را به خود نسبت داده بودند ومردم هم آنان را به همان اسم می خواندند اما علی ابن ابی طالب را جبرئیل از طرف خدا به این نام ملقب نمود ند وﭙیامبر شاهد سلام جبرئیل به علی ابن ابی طالب با لقب امیرالمومنین بود .اصحاب ﭙیامبر نیز در زمان حیات اوآن حضرت را امیرالمومنین صدا می زدند.

داستانی برای غصب لقب امیرالمومنین:

ابوبکر و عمر وعثمان خودشان لقب امیرالمومنین را برای خود انتخاب کردند و مردم را وادار نمودند آنها را با این لقب مخاطب قرار دهند .آنگاه که ابوبکر ﭙس از غصب خلافت سراغ امیرالمومنین فرستاد تا آن حضرت برای بیعت با او بیاید چنین ﭙیغام فرستاد :به علی بگویید :امیرالمومنین ابوبکر تو را فرا می خواند. امیرالمومنین علی (ع) در ﭙاسخ ﭙیام فرستاد :سبحان الله !به خدا قسم زمان زیادی نگذشته که فراموش شود . بخدا قسم او خوب میداندکه این لقب برای کسی جز من صلاحیت ندارد ﭙیامبربه او با شش نفر دیگر دستور داد به من با عنوان "السلام علیک یا امیرالمومنین" سلام دهند... بخدا قسم دروغ میگوید.به او بگویید:" نامی را که حق آن را نداری بر خود گذاشته ای تو خوب می دانی که امیرالمومنین غیر توست"

چگونگی غصب لقب امیرالمومنین توسط عمربن خطاب :

هنگامی که عمر به خلافت رسید به عنوان اینکه جانشین ابوبکر است او را با عنوان "خلیفةخلیفة رسول الله "خطاب کردند عمر گفت : این جمله طولانی می شود که هر خلیفه ای بیاید بگویند او جانشین جانشین فلان خلیفه است شما مومنین هستید ومن امیر شما هستم ﭙس نام امیر المومنین مناسب تر است!این گونه عمر لقب امیرالمومنین را رسما به خود اختصاص داد وخلیفه ی غاصب بعد از او هم این لقب را به خوداختصاص داد.با این سخن عمر معلوم میشود که او خود را از ﭙیامبر در درجه ی بالاتری قرار می دهدواین جسارت را به خود میدهد که روی سخن ﭙیامبر حرف بزند چون ﭙیامبر در زمان حیاتش صریحا اختصاص این لقب را به علی ابن ابی طالب اعلام نمود تاآنجا که فرمود:«احدی قبل ازعلی، امیرالمومنین نامیده نشد و احدی را غیر از او اجازه ی گذاردن چنین نامی را نمی دهم .»

در حدیث دیگر ﭙیامبر فرمودند:«جایز نیست نامیده شود کسی (جز علی )که خدا او را به این عنوان ملقب نکرده است.»و در خطبه ی غدیر فرمودند:«امیرالمومنین جز برادرم علی نیست واین عنوان بعد از من برای احدی جز او حلال نیست.»ونیز فرمود:«امیرالمومنین لقبی است که خدا علی را بدان ملقب نموده ومخصوص اوست»ویا فرمود:«یا علی خدا تو را امیرالمومنین نامیده است ودر این اسم احدی با شریک نیست.» با این سخنان معلوم میشود که سه خلیفه ی غاصب (ابوبکر وعمر وعثمان)کاری بر خلاف دستورات ﭙیامبر که همه به اذن خدا و نشات گرفته از امر خداست انجام دادند چگونه اینها میتوانند امیر مومنان باشند در صورتی که خود کفر می ورزند به دستورات خدا وﭙیامبر خدا به خداوند سوگند اینها هیچگاه نمی توانند خلیفه ی واقعی ﭙیامبر وامیرالمومنین حقیقی باشند.

خواننده ی محترم :شما می توانید برروی هر یک از این مطالب مدتها تامل کنید و واقعیت را در یابید.
ما برای اطمینان خاطر شما در ذیل هر مطلب منابعی را به شما برای تایید صحت گفتارمان معرفی میکنیم.باشد که در آنها دست به تفحص وجستجو بزنید و به سوی واقعیت و روشنایی محض بروید وکورکورانه از دین ومذهبی طرفداری نکنید که بر حق نیست ویا از آن اطلاعاتی ندارید یا حداقل اطلاعات درستی ندارید وچون آیین ومذهب ﭙدرانتان بر آن مذهب بوده است شما هم بدون آگاهی وبی تامل آن را ﭙیش بگیرید واز آن حمایت کنید.که این حماقتی بزرگ وﭙیروی نابجایی است.

منابع:

بحارالانوار ج28 ص261.بحار الانوار ج37 ص290،331،334. الغدیرج8ص86 . الیقین ص352،312،160. مائةمنقبة(ابن شاذان)منقبت26 . کتاب سلیم ص148،386،402،403.الاحتجاج ص82.تاریخ المدینة المنورة ج2 ص663.الطبقات لابن سعد ج3 قسم 1 ص192.تاریخ طبری ج 5 ص15 .شرح نهج البلاغه ج2 ص 274 .کمال الدین ص 546 الجمل ص 229،380