جمع بندی حکومت های شیعی

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
حکومت های شیعی

با عرض سلام وتبریک سال نو. لطفا حکومت های شیعی که در طول تاریخ شکل گرفته اندرا نام ببرید . تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد ممسوس

حکومت ادریسیان: تبلیغ صادقانه و اثرگذار مکتب تشیع توسّط نوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام در دیار مغرب اقصی، یعنی شمال آفریقا و مراکش، پیش زمینه حکومت دینی شد، و سرانجام ادریسیان، به منظور احیای ارزشهای مکتبی و اجرای دستورات نبوی و علوی، به تشکیل حکومت اسلامی، برخاستند و سرانجام در سال 172 ق به دست «ادریس اکبر» در این سرزمین دولت شیعی تأسیس شد و تا سال 375 تداوم یافت. در این مدت، خدمات زیادی ارائه داد و در گسترش فرهنگ دینی و شیعی در قلمرو این منطقه، خوش درخشید ولی با آن همه مقبولیت و خدمت، به علت دخالت دولت اموی اُندلس، آزمندی و زیاده خواهی دولت فاطمیان و ضعف بنیه دفاعی کشور و سرانجام اختلاف درون خاندانی خود مغربیان، غروب کرد؛ غروبی که به ظاهر دیگر طلوعی برای آن متصور نیست.
حکومت علویان: تشکیل حکومت شیعی، از اهداف عالی علویان بود که در مواردی رهبرانشان به آن تصریح می کردند. آنان سادات و نجیب زادگان بزرگ خاندان حسنی بودند که نخست در طبرستان، به ترویج تشیع پرداختند و مردم این سرزمین، به تدریج به آنها گرویدند. این به خاطر صداقت، بی ریائی، همدردی آنان با مردمان، ارتباط قلبی این خاندان با شیعیان و گرایش آنها به تشیع اثنی عشری بود. از این رو این دولت مستعجل، در نشر و رواج عقاید و افکار خاصّ تشیع نقش خوبی ایفا کرد و در میان مردم، جایگاه رفیع و عزتمندی یافت در حدی که لشکر انبوه حجاج بن یوسف را به شکست و عقب نشینی واداشت و قدرت نظامی و ایمانی خود را به نمایش گذاشت.
علویان با این همه صداقت و ثبات در عقیده و جهاد، و شایستگیهای علمی و ایمانی، دولتشان، زودهنگام، به افول گرایید و علّت عمده آن، نداشتن رهبران شایسته و ضعف نظامی و دفاعی بود و بس.
حکومت فاطمیان: این حکومت، از مقتدرترین حکومتهای شیعی است. فاطمیانِ علوی تبار و فاطمی نَسَب، آن را در سرزمین گسترده مصر، بنیان نهادند و به رغم جنگ روانی بنی عباس علیه آنان، توانستند بیش از دو قرن، این حکومت را اداره و تمدّن درخشانی را پایه گذاری نمایند. عدالت خواهی، ستم زدایی، خدمت رسانی به مردم و اجرای احکام الهی، انگیزه اصلی پیدایش این دولت بود.
حضور شخصیّتهای با تدبیر همچون صالح عادل، و نیز آزاداندیشی در حوزه دانش و آموزش و مذهب و دین باوری از عوامل عمده پیشرفت فاطمیان بود. پیشرفت شگفت انگیز مدنی و آثار ادبی، آسایش فراگیر، توسعه فرهنگ دینی و مظاهر عظیم تمدن چون دانشگاه الازهر، و حضور فکری و فیزیکی شیعیان در جشن ها و اعیاد اسلامی و احیای مراسم عاشورا، از آثار پربرکت این دولت در شمار است.
این دولت به رغم قدرت نظامی و سیاسی و توسعه و تثبیت فکری و فرهنگی و تأسیس مؤسّسه هایی به سان دانشگاه الازهر از حرکت بازایستاد و بر اثر نفوذ اندیشه های بیگانه، ارثی شدن حکومت، سستی و تنبلی برخی از مدیران و سیاستهای تروریستی حاکم بر آن، در مسیر انحطاط قرار گرفت؛ مسیری که جز به وادی سقوط و خاموشی ابدی، ختم نمی شد.
حکومت آل حمدان: غیور مردان حمدانی، از شیعیان سابقه دار عراق، با خوارج در تضادّ و مبارزه بودند و با همین روحیه و سبقت سیاسی در بخشی از عراق و شام اقدام به تأسیس دولت زدند تا استکبار زدایی کنند و استقلال بجویند و به دفاع از محرومان برخیزند. این دولت، خدمات خوبی انجام داد که مرزداری و دفاع پیوسته و پرزحمت، فرهنگبانی در حوزه ادبیات متعهّد، تمهید آزادی و احیای آثار تشیّع از جمله آنهاست. امّا اختلاف داخلیِ درون مذهبی و درون خاندانی و جنگهای طولانی و استمداد از بیگانگان، مدیران ناشایست و فقدان منشور مدوّن، دست به دست هم دادند و دولت آل حمدان را برانداختند.
حکومت آل بویه: نجات ستمزدگان دوران عباسی و اعلان نارضایتی مردم از این خاندانِ دامن آلود، و در مقابل، فضیلت خواهی، مذهب مداری و عدالت جویی آل بویه، سبب اصلی ظهور برق آسای این خاندان گردید. تدبیر و توسعه اقتصادی، حضور فعال برخی از رجال سیاسی بیدارگر و استقلال فرهنگی و دین باور در این دولت، توسعه و تثبیت اذان به روش شیعه، ترویج مراسم عاشورا و زیارت کربلا، احیای غدیر، آزاداندیشی، سعه سدر و رسمیت دادن به مذهب تشیّع، زمینه ساز پیشرفت آل بویه شد.
لیکن نشتِ سَمّ مرگ بار اختلاف، در میان آل بویه، سبب تغییر مسیر دولتیان، از خداپروایی و تقوا منشی و سرانجام تبدیل سنت الهی در تاریخ انسانی گردید و رفته رفته این دولت شیعه مرام را نیز از پای درآورد و به افق مغرب هدایت نمود.
دولت سربداران: پایان بخشیدن به حرکتهای سیاسی و غیر انسانی مغول و نیل به آرمان بزرگ حکومت علوی، شیعیان خطّه خراسان و شهر سبزوار را برانگیخت تا دولت سربداری را تشکیل دهند. آن دولت گرچه مدت کوتاهی دوام یافت، آثار و برکات خوبی از خود بر جای نهاد و زمینه را برای دولتهای بعدی شیعی آماده ساخت و در اجرای عدالت اجتماعی به فعالیت جدّی پرداخت و گام عملی برداشت و به قلمرو حکومت توسعه داد و از عالم بزرگ شیعی، شهید اوّل دعوت کرد تا رهبری این حکومت نوپا را بپذیرد.
امّا با گذشت زمان، آسیب های بیگانه گرایی، استمداد از ستم پیشگان، حزب گرایی، و تفرقه افکنی، دولت نوپای سربداری را جوانمرگ کرد.
حکومت صفوی: ایجاد امنیت در گستره ایران، و برچیدن بساط حکومت قبیلگی و ملوک الطّوایفی و تشکیل دولت واحد و قوی با اندیشه شیعی، انگیزه اصلی در حکومت صفوی است که شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس با این هدف و با اشراف علمای بزرگ وقت، در رأس حکومت قرار گرفتند و در انسجام بخشیدن به ایران نقش خوبی ایفا کردند.
عصبیّت مقدس ثابت و عرق خاص معنوی در پیوند مردم با صفویان و قداست فضای حکومت و سیادت آنان و جایگاه خوبی که در میان علما و مردم داشتند و نیز نظارت مستقیم زمامداران در امور کشوری و لشکری و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اطاعت پذیری مردم از آنها، از عوامل مهم موقعیت و پیشرفت این دولت مقتدر شیعی محسوب می شود.
توسعه سریع و شگفت آور مذهب و فرهنگ شیعه و باز شدن شاهراه تشیع و استحکام پایه های دینی و بنیان نهادن تمدن جدید، اعطای استقلال به ایران و عمران و آبادانی در ابعاد مختلف، از آثار پربرکت حکومت صفوی است.

با سلام
یکی از معضلات و مشکلات حکومتها ارثی شدن و جایگزینی حاکم است. حکومت شیعی فاطمیان هم از این امر مستثنا نبود. این مشکل در زمانی بروز یافت که مستنصر خلیفه فاطمی از دنیا رفت و بر سر جانشینی او اختلاف بین نزار و مستعلی پیش آمد و پس از آن بود که اختلافات آغاز شد و لذا اسماعیلیان به شاخه های مختلفی تقسیم شدند اعم از مستعلویه، نزاریه، طیبیه، بهره ها، حافظیه ، آمریه، آقا خانیه ... و این امر باعث انحطاط و فرقه فرقه شدن اسماعیلیان گردید.
نکته دیگر اینکه حکومتها ارثی نبودند بلکه خود حاکمان آن ارثی میکردند

پرسش:
حکومت های شیعی که در طول تاریخ شکل گرفته اند را نام ببرید ؟

پاسخ:
حکومت ادریسیان:
تبلیغ صادقانه و اثرگذار مکتب تشیع توسّط نوادگان امام حسن مجتبی(علیه السلام) در دیار مغرب اقصی، یعنی شمال آفریقا و مراکش، پیش زمینه حکومت دینی شد، و سرانجام ادریسیان، به منظور احیای ارزش های مکتبی و اجرای دستورات نبوی و علوی، به تشکیل حکومت اسلامی، برخاستند و سرانجام در سال 172 ق به دست «ادریس اکبر» در این سرزمین دولت شیعی تأسیس شد و تا سال 375 تداوم یافت.
در این مدت، خدمات زیادی ارائه داد و در گسترش فرهنگ دینی و شیعی در قلمرو این منطقه، خوش درخشید ولی با آن همه مقبولیت و خدمت، به علت دخالت دولت اموی اُندلس، آزمندی و زیاده خواهی دولت فاطمیان و ضعف بنیه دفاعی کشور و سرانجام اختلاف درون خاندانی خود مغربیان، غروب کرد؛ غروبی که به ظاهر دیگر طلوعی برای آن متصور نیست.

حکومت علویان:
دولت علویان طبرستان در سال 243 هجری قمری توسط حسن بن زید ملقب به داعی کبیر تاسیس و در سال 928 قمری منقرض گردید. تشکیل حکومت شیعی، از اهداف عالی علویان بود که در مواردی رهبرانشان به آن تصریح می کردند. آنان سادات و نجیب زادگان بزرگ خاندان حسنی بودند که نخست در طبرستان، به ترویج تشیع پرداختند و مردم این سرزمین، به تدریج به آنها گرویدند. این به خاطر صداقت، بی ریائی، همدردی آنان با مردمان، ارتباط قلبی این خاندان با شیعیان و گرایش آنها به تشیع اثنی عشری بود. از این رو این دولت، در نشر و رواج عقاید و افکار خاصّ تشیع نقش خوبی ایفا کرد و در میان مردم، جایگاه رفیع و عزتمندی یافت در حدی که لشکر انبوه حجاج بن یوسف را به شکست و عقب نشینی واداشت و قدرت نظامی و ایمانی خود را به نمایش گذاشت.

علویان با این همه صداقت و ثبات در عقیده و جهاد، و شایستگی های علمی و ایمانی، دولتشان، زودهنگام، به افول گرایید و علّت عمده آن، نداشتن رهبران شایسته و ضعف نظامی و دفاعی بود و بس.

حکومت فاطمیان:
این حکومت، از مقتدرترین حکومت های شیعی است. تاسیس ان در سال 297 هجری و انقراض دولت فاطمی در سال 567 قمری اتفاق افتاد. فاطمیانِ علوی تبار و فاطمی نَسَب، آن را در سرزمین گسترده مصر، بنیان نهادند و به رغم جنگ روانی بنی عباس علیه آنان، توانستند بیش از دو قرن، این حکومت را اداره و تمدّن درخشانی را پایه گذاری نمایند. عدالت خواهی، ستم زدایی، خدمت رسانی به مردم و اجرای احکام الهی، انگیزه اصلی پیدایش این دولت بود.
حضور شخصیّت های با تدبیر همچون "صالح عادل"، و نیز آزاداندیشی در حوزه دانش و آموزش و مذهب و دین باوری از عوامل عمده پیشرفت فاطمیان بود.

پیشرفت شگفت انگیز مدنی و آثار ادبی، آسایش فراگیر، توسعه فرهنگ دینی و مظاهر عظیم تمدن چون دانشگاه الازهر، و حضور فکری و فیزیکی شیعیان در جشن ها و اعیاد اسلامی و احیای مراسم عاشورا، از آثار پربرکت این دولت در شمار است.
این دولت به رغم قدرت نظامی و سیاسی و توسعه و تثبیت فکری و فرهنگی و تأسیس مؤسّسه هایی به سان دانشگاه الازهر از حرکت بازایستاد و بر اثر نفوذ اندیشه های بیگانه، ارثی شدن حکومت، سستی و تنبلی برخی از مدیران و سیاستهای تروریستی حاکم بر آن، در مسیر انحطاط قرار گرفت؛ مسیری که جز به وادی سقوط و خاموشی ابدی، ختم نمی شد.

حکومت آل حمدان:
غیور مردان حمدانی، از شیعیان سابقه دار عراق، با خوارج در تضادّ و مبارزه بودند و با همین روحیه و سبقت سیاسی در بخشی از عراق و شام اقدام به تأسیس دولت کردند تا استقلال بجویند و به دفاع از محرومان برخیزند. این دولت، خدمات خوبی انجام داد که مرزداری و دفاع پیوسته و پرزحمت، فرهنگبانی در حوزه ادبیات متعهّد، تمهید آزادی و احیای آثار تشیّع از جمله آنهاست. امّا اختلاف داخلیِ درون مذهبی و درون خاندانی و جنگ های طولانی و استمداد از بیگانگان، مدیران ناشایست و فقدان منشور مدوّن، دست به دست هم دادند و دولت آل حمدان را برانداختند. این دولت از سال 292 هجری قمری آغاز و در سال 394 سقوط کرد.

حکومت آل بویه:
دولت قدرتمند شیعی آل بویه از سال 320 هجری قمری تا 447 بر برخی از بلاد اسلامی حکومت کرد. نجات ستمزدگان دوران عباسی و اعلان نارضایتی مردم از این خاندانِ دامن آلود، و در مقابل، فضیلت خواهی، مذهب مداری و عدالت جویی آل بویه، سبب اصلی ظهور برق آسای این خاندان گردید. تدبیر و توسعه اقتصادی، حضور فعال برخی از رجال سیاسی بیدارگر و استقلال فرهنگی و دین باور در این دولت، توسعه و تثبیت اذان به روش شیعه، ترویج مراسم عاشورا و زیارت کربلا، احیای غدیر، آزاداندیشی، سعه صدر و رسمیت دادن به مذهب تشیّع، زمینه ساز پیشرفت آل بویه شد.

لیکن نشتِ سَمّ مرگبار اختلاف، در میان آل بویه، سبب تغییر مسیر دولتیان، از خداپروایی و تقوا منشی و سرانجام تبدیل سنت الهی در تاریخ انسانی گردید و رفته رفته این دولت شیعه مرام را نیز از پای درآورد و به افق مغرب هدایت نمود.

دولت سربداران:
دولت سربداران از دولتهای شیعه قرن هشتم هجری قمری (۷۸۸-۷۳۶) است. پایان بخشیدن به حرکت های سیاسی و غیر انسانی مغول و نیل به آرمان بزرگ حکومت علوی، شیعیان خطّه خراسان و شهر سبزوار را برانگیخت تا دولت سربداری را تشکیل دهند. آن دولت گرچه مدت کوتاهی دوام یافت، آثار و برکات خوبی از خود بر جای نهاد و زمینه را برای دولت های بعدی شیعی آماده ساخت و در اجرای عدالت اجتماعی به فعالیت جدّی پرداخت و گام عملی برداشت و به قلمرو حکومت توسعه داد و از عالم بزرگ شیعی،
شهید اوّل دعوت کرد تا رهبری این حکومت نوپا را بپذیرد.
امّا با گذشت زمان، آسیب های بیگانه گرایی، استمداد از ستم پیشگان، حزب گرایی، و تفرقه افکنی، دولت نوپای سربداری را جوانمرگ کرد.

حکومت صفویه:
دولت صفویه در سال 907 توسط شاه اسماعیل اول تاسیس و در سال 1135 توسط افغانها از بین رفت. ایجاد امنیت در گستره ایران، و برچیدن بساط حکومت قبیلگی و ملوک الطّوایفی و تشکیل دولت واحد و قوی با اندیشه شیعی، انگیزه اصلی در حکومت صفوی است که شاه اسماعیل، شاه طهماسب و شاه عباس با این هدف و با اشراف علمای بزرگ وقت، در رأس حکومت قرار گرفتند و در انسجام بخشیدن به ایران نقش خوبی ایفا کردند.

عصبیّت مقدس ثابت و عرق خاص معنوی در پیوند مردم با صفویان و قداست فضای حکومت و سیادت آنان و جایگاه خوبی که در میان علما و مردم داشتند و نیز نظارت مستقیم زمامداران در امور کشوری و لشکری و احیای امر به معروف و نهی از منکر و اطاعت پذیری مردم از آنها، از عوامل مهم موقعیت و پیشرفت این دولت مقتدر شیعی محسوب می شود.

توسعه سریع و شگفت آور مذهب و فرهنگ شیعه و باز شدن شاهراه تشیع و استحکام پایه های دینی و بنیان نهادن تمدن جدید، اعطای استقلال به ایران و عمران و آبادانی در ابعاد مختلف، از آثار پربرکت حکومت صفوی است.

کلیدواژه : حکومت شیعه، ادریسیان، طبرستان، ال بویه، سربداران
منابع

کتاب تاریخ تشیع اثر جمعی از نویسندگان زیر نظر دکتر احمد رضا خضری انتشارات حوزه و دانشگاه، تهران 1384

موضوع قفل شده است