فشار غریزه جنسی و ضعف اعصاب

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فشار غریزه جنسی و ضعف اعصاب

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
خسته نباشید

من به علت فشار میل جنسی دچار ضعف اعصاب شدم:Ghamgin:
پدر و مادرم که تا تونستن جلوی ازدواجم سنگ انداختن و من هرگز و هرگز اونها رو نخواهم بخشید، یعنی نمی تونم ببخشم:Narahat: اونایی رو که من دوست داشتم باهاشون ازدواج کنم پر دادن و اونایی رو که خودشون میخوان و من هیچ رغبتی ندارم بهشون اصرار میکنند
نمیخوام راه حل برای ازدواجم بدید
فقط تروخدا کمکم کنید نمیخوام یه مذهبی بداخلاق باشم ، قبلا همه اخلاق منو می ستودند ولی الان همش بهم اعتراض می کنند که چته، منم که نمی تونم بگم به خاطر فلان مسئله است نمیتونم بگم میل جنسی بهم فشار آورده
لعنت بر شیطان رانده شده از درگاهش، تحت فشارم خدا میدونه چقد تحت فشارم و نه اهل کارهای مسخره هستم و نه چیز دیگه من جز به همسر شرعی و قانونی فکر نمی کنم و به مسائل مذهبی معتقدم
فقط کمکم کنید تا عصبیتم رو کنار بزارم، از خودم به خاطر اخلاقم بدم میاد من قبلا خیلی خوش اخلاق بودم:god:
وقتی که چند وقت میل جنسی منو تحت فشار میزاره و منم سرکوبش میکنم بعد چند وقت به صورت عصبیت و پرخاشگری خودشو نشون میده احساس میکنم توی چنگال یه ببر وحشی گرفتار شدم در مقابلش مقاوت میکنم که منو نخوره (عمل جنسی خلاف شرع) اون با چنگالاش زخمیم میکنه(در قالب پرخاشگری)،بالاخره ضربش رو میزنه:grye:
شاید فکر کنید سخت گیرم ولی من با مشاورین متعهد و مومن هم صحبت کردم این مواردی که برای ازدواج هستند رو گفتند نپذیرم باور کنید من سخت گیری غیر معقولی برای ازدواج ندارم
دیگه دارم به سمت افسردگی هم پیش میرم البته فک کنم رفتم، و البته الان هم مواردی هستند برای ازدواج ولی میدونم که اگه با اونها ازدواج کنم صرفا به خاطر فشار میل جنسی بوده و هیچ کفویتی از نظر اعتقادی با اونها ندارم
حالا تا موقعی که خداوند تصمیم گرفته ما مجرد بمونیم شما چه پیشنهادی برای دوری از عصبانیت می کنید؟
نمیخوام همیشه این شکلی بمونم:jangjoo:

کمکم کنید:Gol:

مشخصات کاربر سوال کننده:

نقل قول:


سلام

من دخترم، حدود 30 سنمه، آدمی پر خواستگار بودم و تقریبا هنوزم هستم ولی خب البته نه به شدت قبل، حدود 10 تا از پسرای فامیل خواستگارم بودن، بعضی هاشون الان ازدواج کردن و بعضی هنوز به امید وصلت با من هستن!!!! من ازشون اصلا خوشم نمیاد از هیچ کدوم، به عنوان شوهر هیچ کدوم رو نمی پسندم
از بعضی هم در حد انزجار بدم میاد، من دوست دارم همسرم مذهبی باشه، خب دوست دارم دیگه، خودمم مذهبی هستم خیلی مذهبیم، حداقل اینطور سعی میکنم باشم

هیچ وقت نه نامزد کردم و نه ازدواج، ولی در سالهای گذشته تمایل داشتم با کسانی ازدواج کنم که خب خونواده دوست نداشتن و من اصلا دوست ندارم وارد جزئیات این مسئله بشم که چرا و چطور جلوی ازدواجم رو گرفتن چون که اعصابم خورد میشه و حتما در رفتارم با والدینم تاثیر منفی میزاره و نمیخوام اینجوری بشه و گناهی بر گناهانم به خاطر تندی با والدین اضافه بشه، وقتی بهش فک کنم که چطور خواستگارهایی که از همه لحاظ به من میخوردن و من مایل بودم باهاشون ازدواج کنم رو پروندن و در عوض مایل بودن با فامیلای اونا ازدواج کنم حسابی بهم میریزم پس کلا این مسئله رو دفن کردم و سعی میکنم فراموشش کنم، بگذریم

بقیه مواردی که خواستین
هم تحصیل میکنم و هم کار آزاد دارم، بعضی وقتا تدریس خصوصی میکنم و ....سر و کارم با همجنسامه معتقدم زن نباید با مردان نامحرم زیاد ارتباط داشته باشه،و از این اعتقادم دفاع هم میکنم، زن کارگر نیست زن به تعبیر حضرت امیر ع گله گل، و من هم یک زن هستم ، یعنی گلم و در مقابل پیشنهاداتی که برای کارهای با شان بالای اجتماعی بهم میشه خیلی بی خیال عبور می کنم و اصلا از این مسئله ناراحت نیستم.من دوست دارم شغل اصلیم شوهرداری و تربیت فرزند صالح باشه نه کارگری!!

و اما شغلم و تحصیلم قسمت اعظم وقت منو پر کرده ، طوری که بعضی وقتا دلم میخواد شبانه روز به جای 24 ساعت تبدیل به 48 ساعت بشه تا بلکه بتونم درست و حسابی به همه کارام برسم

الان با والدینم زندگی میکنم،خونوادم مذهبی هستن اما در حد متوسط ، من از اونا بیشتر به مسائل شرعی مقیدم مثلا من در مجالس حرام شرکت نمی کنم و اکثر اعضای خونوادم میکنن، خونواده ما تقریبا دو نوعه، یک نوع خیلی مذهبی و نوع دیگه هر جا رو دلش بخواد قبول میکنه هر جای دینو که خوشش نیاد رد میکنه!!

اهل مشاوره هستم خیلی زیاد مخصوصا برای ازدواج هم از مشاوره های تلفنی استفاده می کنم و هم از مشاوره حضوری، البته بعد از اینکه والدینم دیگه به این نتیجه رسیدن که باید بزارن خودم خواستگارم رو رد یا تایید کنم(نوش دارو بعد از مرگ سهرابه البته، اون خوب خوبا که پر شدن رفت)

دارو مارو هم استفاده نمیکنم شکر خدا

افراد خانواده در راسشون والدینم در دوران کودکیم بارها و بارها خواستن از هم جدا بشن ولی بر ما بچه ها منت گذاشتن و جدا نشدن، اینو بارها ازشون شنیدم در کودکی

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

سلام خدمت شما خانم محترم
ضعف اعصاب و تندخويي علل مختلفي مي تواند داشته باشد مانند : اختلالات هورموني، استرس هاي كاري، نداشتن استراحت و تفريح كافي، ناكامي از رسيدن به خواسته ها، ارضا نشدن اميال و....
بنابراين براي رسيدن به مقصود خودتان يعني آرامش و رفع تندخويي بايد عوامل مختلف را بررسي كنيد و موانع را رفع كنيد.
برخي از راهكارهاي مفيد در خصوص اين مشكل
1- حتما از نظر هورموني چك آپ شويد اختلالات هورموني مانند مشكلات غده تيروئيد مي تواند سبب زود رنجي و تندخويي شود.
2- براي زندگي خود برنامه داشته باشيد. بهتر است اين برنامه مكتوب باشد و مشخص شود روزانه چه مقدار كار مي كنيد و چه مقدار تفريح.
3- كارهاي خودتان را اولويت سنجي كنيد. تلاش كنيد كارهاي تان مطابق با استعدادها و علاقه شما باشد از پذيرش كارهاي بيش از توان خود داري كنيد به ياد داشته باشيد كارهاي نيمه تمام متعدد سبب تشويش ذهن و اضطراب مي شود و آرامش را مختل مي كند. گاهي ما فشارهاي كاري محيط كار مثلا سخت گيري مدير يا همكاران را به ديوار كوتاه تر يعني اعضاي خانواده منتقل مي كنيم.
4- سن كه بالا مي رود همسرگزيني سخت تر مي شود و انسان در گزينش گرفتار وسواس مي شود بنابراين توصيه مي كنم از خواستگاري كه داريد آن كه نسبتا تناسب بالايي دارد و خانواده هم او را تأييد مي كنند قبول كنيد و براي تصميم گيري زير نظر مشاور ازدواج با تجربه باشيد (دقت كنيد)
5- شما خواستگاراني كه داشته ايد كه مطابق اهداف و آرزوهاي شما بوده اند ولي به خاطر مخالفت خانواده به آنها نرسيده ايد. ذهن شما به احتمال زياد هنوز درگير اين خواستگاران است و همين كه والدين را مانع اين وصال مي بينيد به طور هشيار يا ناهشيار نسبت به آنها خشمگين مي شويد. قبول دارم كه گاهي مخالفت والدين منطقي نيست ولي نبايد غافل باشيم كه آنچه جوان در آينه مي بيند پير در خشت خام مي بينيد. به هرحال با رفتن آن خواستگاران نبايد بر گذشته افسوس خورد و فرصت نشاط در زندگي فعلي را از دست بدهيد. تلاش كنيد خاطرات آنها را پاك كنيد و از هر چيزي كه شما را به ياد آنها مي اندازد اجتناب كنيد.
5- خيالپردازي و تنهايي بلاي موفقيت شما در اين زمينه است.
6- از ذكر لااله الا الله ولا حول و لاقوه الا بالله العلي العظيم مدد بگيريد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : «اى على! آيا چند كلمه اى به تو نياموزم ؟ هر گاه در مشكلى سخت يا بلايى افتادى ، بگو : «بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ولا حَولَ ولا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ»؛ «به نام خداوند بخشنده مهربان» . هيچ نيرو و توانى نيست ، مگر از سوى خداى بلندمرتبه و بزرگ ؛ زيرا خداوند به بركت اين دعا ، از انواع بلا ، آنچه را كه بخواهد ، از تو مى گردانَد» .[1]
7- ورزش هاي هوازي مستمر و منظم(شنا، پياده روي نسبتا تند، و...) نقش مهمي در ترشح يون هاي مثبت در مغز و تنظيم هورموني به خصوص تعديل نيروي جنسي دارد.
8- افرادي كه از نظر جسمي خود شناسي دارند مي دانند كه نسبت به چه غذاهايي گرم مزاج تر مي شود و تحريكات بيشتري دارند شما هم دقت كنيد غذاهايي كه شهوت را بيشتر مي كند را تعديل كنيد. برخي از غذاها و موادي كه شهوت را زياد مي كنند عبارتند از : غذاهاي پركالري و ادويه دار، فلفل تند، انجير، تخم مرغ ، هويج، موز، زنجبيل، زيتون، عسل، ماهي، و...
9- روزه گرفتن و عفاف (شنيداري، ديداري و تخيلي و..) مورد توصيه ائمه و قران براي مديريت شهوت است. نيز قرآن فرموده در سختي و مشكلات از نماز و صبر مدد بگيريد.

...................
1.دانشنامه قرآن و حديث نویسنده : محمد محمدی ری شهری جلد : 13 صفحه : 291

موضوع قفل شده است