احاديثي گهربار از امام رضا علیه السلام

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
احاديثي گهربار از امام رضا علیه السلام


1- قالَ الرضا عليه السلام : الصَّلوةُ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ التَّسْبيحَ وَالتَّهْليلَ وَالتَّكْبيرَ (1)
امام رضا (ع) فرمودند: فرستادن صلوات و تحيّت بر حضرت محمّد و اهل بيت آن حضرت عليهم السلام در پيشگاه خداوند متعال ، پاداش گفتن سبحان اللّه ، لا إ له إ لاّاللّه ، اللّه اكبررا دارد.
2- قالَ الرضا عليه السلام : لَوْخَلَتِ الاْ رْض طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَساخَتْ بِاهْلِها (2)
امام رضا (ع) فرمودند: چنانچه زمين لحظه اى خالى از حجّت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو مى برد.
3- قالَ الرضا عليه السلام : عَلَيْكُمْ بِسِلاحِ الاْ نْبياءِ، فَقيلَ لَهُ: وَ ما سِلاحُ الاْ نْبِياءِ؟ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّه ! فَقالَ عليه السلام : الدُّعاءُ (3)
امام رضا (ع) فرمودند: بر شما باد به كارگيرى سلاح پيامبران ، به حضرت گفته شد: سلاح پيغمبران عليهم السلام چيست ؟
در جواب فرمود: توجّه به خداوند متعال ؛ و دعا كردن و از او كمك خواستن مى باشد.



4- قالَ الرضا عليه السلام : صاحِبُ النِّعْمَةِ يَجِبُ عَلَيْهِ التَّوْسِعَةُ عَلى عَيالِهِ (4)
امام رضا (ع) فرمودند: هر كه به هر مقدارى كه در توانش مى باشد، بايد براى اهل منزل خود انفاق و خرج كند.
5- قالَ الرضا عليه السلام : المَرَضُ لِلْمُؤْمِنِ تَطْهيرٌ وَ رَحْمَةٌ وَلِلْكافِرِ تَعْذيبٌ وَ لَعْنَةٌ، وَ إ نَّ الْمَرَضَ لايَزالُ بِالْمُؤْمِنِ حَتّى لايَكُونَ عَلَيْهِ ذَنْبٌ (5)
امام رضا (ع) فرمودند: مريضى ، براى مؤ من سبب رحمت و آمرزش گناهانش مى باشد و براى كافر عذاب و لعنت خواهد بود.
سپس افزودند: مريضى ، هميشه همراه مؤ من است تا آن كه از گناهانش چيزى باقى نماند و پس از مرگ آسوده و راحت باشد.
پي نوشتها:
1- امالى شيخ صدوق ص 68، بحارالا نوار: ج 91، ص 47، ضمن ح 2
2- علل الشّرايع : ص 198، ح 21
3- بصائرالدّرجات : جزء 6، ص 308، باب 8، ح 5
4- وسائل الشّيعة : ج 21، ص 540، ح 27807
5- بحارالا نوار: ج 78، ص 183، ح 35، ثواب الا عمال : ص 175
منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام


قال الامام علىّ بن موسى الرّضا صلوات اللّه و سلامه عليه :
1- مَنْ زارَ قَبْرَ الْحُسَيْنِعليه السلام بِشَطِّ الْفُراتِ، كانَ كَمَنْ زارَاللّهَ فَوْقَ عَرْشِهِ (1)
فرمود: هر مؤ منى كه قبر امام حسين عليه السلام را كنار شطّ فرات در كربلاء زيارت كند همانند كسى است كه خداوند متعال را بر فراز عرش زيارت كرده باشد.
2- كَتَبَ عليه السلام : ابْلِغْ شيعَتى : إنَّ زِيارَتى تَعْدِلُ عِنْدَاللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ اءلْفَ حَجَّةٍ، فَقُلْتُ لاِ بى جَعْفَرٍ عليه السلام : اءلْفُ حَجَّةٍ؟!
قالَ: إ ى وَاللّهُ، وَ اءلْفُ اءلْفِ حَجَّةٍ، لِمَنْ زارَهُ عارِفا بِحَقِّهِ (2)
به يكى از دوستانش نوشت : به ديگر دوستان و علاقمندان ما بگو: ثواب زيارت قبر من معادل است با يك هزار حجّ.
راوى گويد: به امام جواد عليه السلام عرض كردم : هزار حجّ براى ثواب زيارت پدرت مى باشد؟!
فرمود: بلى ، هر كه پدرم را با معرفت در حقّش زيارت نمايد، هزار هزار يعنى يك ميليون حجّ ثواب زيارتش مى باشد.



3- قالَ عليه السلام : اءوَّلُ ما يُحاسَبُ الْعَبْدُ عَلَيْهِ، الصَّلاةُ، فَإ نْ صَحَّتْ لَهُ الصَّلاةُ صَحَّ ماسِواها، وَ إ نْ رُدَّتْ رُدَّ ماسِواها (3)
فرمود: اوّلين عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گيرد نماز است ، چنانچه صحيح و مقبول واقع شود، بقيه اعمال و عبادات نيز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.
4- قالَ عليه السلام : لِلصَّلاةِ اءرْبَعَةُ آلاف بابٍ (4)
فرمود: نماز داراى چهار هزار جزء و شرط مى باشد.
5- قالَ عليه السلام : الصَّلاةُ قُرْبانُ كُلِّ تَقىٍّ (5)
فرمود: نماز، هر شخص باتقوا و پرهيزكارى را - به خداوند متعال - نزديك كننده است .
پي نوشتها:
1- مستدرك الوسائل : ج 10، ص 250، ح 38
2- مستدرك الوسائل : ج 10، ص 359، ح 2.
3- مستدرك الوسائل : ج 3، ص 25، ح 4
4- تهذيب الا حكام : ج 2، ص 242، ح 957
5- وسائل الشّيعة : ج 4، ص 43، ح 4469
منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام

توضیحاتی درباره حديث (سلسلة الذهب )در نيشابور
مردم نيشابور مشتاق زيارت حضرت رضا (ع ) بودند. از حضرت تقاضا كردند اندكى توقف فرمايد تا چهره جذاب و متين آن يادگار رسول را ببينند. امام (ع ) در حالى كه لباس ساده اى بر تن داشت ، در برابر مردم قرار گرفت . مردم در ديدن آن حضرت بى تابانه فرياد شوق برداشتند. دو نفر از حافظان حديث بنام ابوذرعه و محمّد بن اسلم مردم را به سكوت دعوت مى كردند و كلمات درربار آن حضرت را براى مردم - با صداى بلند - بيان مى فرمودند. حضرت رضا عليه السلام حديثى را كه مربوط بهتوحيد و يگانگى ذات حق است


بدين سان بيان فرمود:
كلمة لا اله الا اللّه حصنى فمن قالها دخل حصنى و من دخل حصنى امن من عذابىيعنى كلمه طيبه لا اله الا اللّه دژ استوار من است ، هر كس آن را بگويد در اين دژ استوار داخل مى شود، و اگر در آن وارد شد از عذاب روز رستاخيز در امان خواهد بود. و سپس ‍ هنگامى كه موكب آن حضرت مى خواست به راه افتد، براى تكميل اين سخن والا و ارزنده سر از هودج و كجاوه بيرون آورد.
مردم همه متوجه شدند كه امام (ع ) قصد بيان مطلبى فرموده است .
ديگر بار سكوت بر همه جا حكمفرما شد. امام (ع ) بدنبال حديث افزود:
و لكن بشرطها و انا من شروطهايعنى : و امّا به شرط و شروطش (و با اشاره به خود فرمود:) و من از شروط آن هستم .
منظور امام از بيان حديث قدسى۱سه نكته بود:
اول آنكه با نقل نام پدران و اجداد خود كه هر كدام از ديگرى حديث را روايت كرده اند تا به پيغمبر اكرم (ص ) و اينكه آن حضرت از طريق جبرئيل امين از مقام ربوبى ، اين حديث را شنيده است پدران بزرگوار خود را كه همه امامان شيعه و خلفاى واقعى حق اند به مردم باز گفت و آنها را به ياد مردم آورد.
دوم آنكه ، موضوع يگانه پرستى و خدا پرستى را كه پايه همه اعتقادات است به ياد مردم آورد كه گول طاغوتهاى زمان و زورمندان طاغوت صفت نخورند.
سوم آنكه ، يگانه پرستى واقعى و خالى از شرك و روى و ريا مستلزم و همراه (ولايت ) اهل بيت (ع ) است و تا رهبرى عادلانه در جامعه مسلمانان برقرار نشود، بتها و بت نماها و طاغوتها نخواهند گذاشت توحيد در مسير درست قرار گيرد.
در تاريخ آمده است كه : هنگام نوشتن اين حديث مردم مشتاق آن چنان آمادگى داشتند كه 24 هزار قلمدان در اختيار گرفته بودند، تا در نوشتن كلمات گهربار فرزند پيغمبر (ص ) بكار گيرند۲

پی نشوت ها:
۱-حديثى كه از عالم ربوبيت بر قلب مقدس پيامبر (ص ) نازل شده باشد.
۲-حاج شيخ عباس قمى ، (( منتهى الامال )) ص 40 (بخش حالات حضرت رضا عليه السلام ).
منبع:کتاب چهارده اختر تابناک

چهل حديث گهربار از علي ابن موسي الرضا (1)



قالَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام):

1. سه ویژگى برجسته مؤمن

لا یَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فیهِ ثَلاثُ خِصال :

1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ.

2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِیِّهِ.

3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِیِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِیِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ

وَلِیِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.


مؤمن، مؤمن واقعى نیست ، مگر آن كه سه خصلت در او باشد : سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پیامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پیغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پریشان حالى است.

2. پاداش نیكى پنهانى و سزاى افشا كننده بدى


«أَلْمُسْتَتِرُ بِالْحَسَنَةِ یَعْدِلُ سَبْعینَ حَسَنَةً، وَ الْمُذیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ، وَالْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ.» :
پنهان كننده كار نیك [پاداشش] برابر هفتاد حسنه است، و آشكاركننده كار بد سرافكنده است، و پنهان كننده كار بد آمرزیده است.


3. نظافت

«مِنْ أَخْلاقِ الأَنْبِیاءِ التَّنَظُّفُ.»:
از اخلاق پیامبران، نظافت و پاكیزگى است.


4. امین و امین نما

«لَمْ یَخُنْكَ الاَْمینُ وَ لكِنِ ائْتَمَنْتَ الْخائِنَ.»:
امین به تو خیانت نكرده [و نمیكند] و لیكن [تو] خائن را امین تصوّر نموده اى.


5. مقام برادر بزرگتر

«أَلاَْخُ الاَْكْبَرُ بِمَنْزِلَةِ الاَْبِ.»:
برادر بزرگتر به منزله پدر است.

6. دوست و دشمن هر كس
«صَدیقُ كُلِّ امْرِء عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُهُ.»:
دوست هر كس عقل او، و دشمنش جهل اوست.


7. نام بردن با احترام

«إِذا ذَكَرْتَ الرَّجُلَ وَهُوَ حاضِرٌ فَكَنِّهِ، وَ إِذا كَانَ غائِباً فَسَمِّه.»:
چون شخص حاضرى را نام برى [براى احترام] كنیه او را بگو و اگر غائب باشد نامش را بگو.


8. بدى قیل و قال

«إِنَّ اللّهَ یُبْغِضُ الْقیلَ وَ الْقالَ وَ إضاعَةَ الْمالِ وَ كَثْرَةَ السُّؤالِ.»:
به درستى كه خداوند، داد و فریاد و تلف كردن مال و پُرخواهشى را دشمن میدارد.


9. ویژگیهاى دهگانه عاقل

«لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ. وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ. یَسْتَكْثِرُ قَلیلَ الْخَیْرِ مِنْ غَیْرِهِ، وَ یَسْتَقِلُّ كَثیرَ الْخَیْرِ مِنْ نَفْسِهِ. لا یَسْأَمُ مِنْ طَلَبِ الْحَوائِجِ إِلَیْهِ، وَ لا یَمَلُّ مِنْ طَلَبِ الْعِلْمِ طُولَ دَهْرِهِ. أَلْفَقْرُ فِى اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْغِنى. وَ الذُّلُّ فىِ اللّهِ أَحَبُّ إِلَیْهِ مِنَ الْعِزِّ فى عَدُوِّهِ. وَ الْخُمُولُ أَشْهى إِلَیْهِ مِنَ الشُّهْرَةِ. ثُمَّ قالَ(علیه السلام): أَلْعاشِرَةُ وَ مَا الْعاشِرَةُ؟ قیلَ لَهُ: ما هِىَ؟ قالَ(علیه السلام): لا یَرى أَحَدًا إِلاّ قالَ: هُوَ خَیْرٌ مِنّى وَ أَتْقى.» :
عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این كه ده خصلت را دارا باشد :

1ـ از او امید خیر باشد.

2ـ از بدى او در امان باشند.

3ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد.

4ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد.

5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.

6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.

7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد.

8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد.

9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.

10ـ سپس فرمود: دهمى چیست و چیست دهمى؟ به او گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را

ننگرد جز این كه بگوید او از من بهتر و پرهیزكارتر است.


10. نشانه سِفله

«سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ فَقالَ(علیه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ یُلْهیهِ عَنِ اللّهِ.»:
از امام رضا(علیه السلام) سؤال شد: سفله كیست؟فرمود: آن كه چیزى دارد كه از [یاد] خدا بازش دارد.


11. ایمان، تقوا و یقین

«إِنَّ الاِْیمانَ أَفْضَلُ مِنَ الاٌِسْلامِ بِدَرَجَه، وَ التَّقْوى أَفْضَلُ مِنَ الاِْیمانِ بِدَرَجَة وَ لَمْ یُعطَ بَنُو آدَمَ أَفْضَلَ مِنَ الْیَقینِ.»:
ایمان یك درجه بالاتر از اسلام است، و تقوا یك درجه بالاتر از ایمان است و به فرزند آدم چیزى بالاتر از یقین داده نشده است.


12. میهمانى ازدواج

«مِنَ السُّنَّةِ إِطْعامُ الطَّعامِ عِنْدَ التَّزْویجِ.»:
اطعام و میهمانى كردن براى ازدواج از سنّت است.


13. صله رحم با كمترین چیز

«صِلْ رَحِمَكَ وَ لَوْ بِشَرْبَة مِنْ ماء، وَ أَفْضَلُ ما تُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ كَفُّ الأَذى عَنْها.»:
پیوند خویشاوندى را برقرار كنید گرچه با جرعه آبى باشد، و بهترین پیوند خویشاوندى، خوددارى از آزار خویشاوندان است.


14. سلاح پیامبران

«عَنِ الرِّضا(علیه السلام) أَنَّهُ كانَ یَقُولُ لاَِصْحابِهِ: عَلَیْكُمْ بِسِلاحِ الاَْنْبِیاءِ، فَقیلَ: وَ ما سِلاحُ الاَْنْبِیاءِ؟ قالَ: أَلدُّعاءُ.»:
حضرت رضا(علیه السلام) همیشه به اصحاب خود می فرمود : بر شما باد به اسلحه پیامبران، گفته شد: اسلحه پیامبران چیست؟ فرمود: دعا.


15. نشانه هاى فهم

«إِنَّ مِنْ عَلاماتِ الْفِقْهِ: أَلْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ، وَ الصَّمْتُ بابٌ مِنْ أَبْوابِ الْحِكْمَةِ إِنَّ الصَّمْتَ یَكْسِبُ الَْمحَبَّةَ، إِنَّهُ دَلیلٌ عَلى كُلِّ خَیْر.»:
از نشانه هاى دین فهمى، حلم و علم است، و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خاموشى و سكوت، دوستی آور و راهنماى هر كار خیرى است.

16. گوشه گیرى و سكوت


«یَأْتى عَلَى النّاسِ زَمانٌ تَكُونُ الْعافِیَةُ فیهِ عَشَرَةَ أَجْزاء: تِسْعَةٌ مِنْها فى إِعْتِزالِ النّاسِ وَ واحِدٌ فِى الصَّمْتِ.»:
زمانى بر مردم خواهد آمد كه در آن عافیت ده جزء است كه نُه جزء آن در كناره گیرى از مردم و یك جزء آن در خاموشى است.


17. حقیقت توكّل

«سُئِلَ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ حَدِّ التَّوَكُّلِّ؟ فَقالَ(علیه السلام): أَنْ لا تَخافَ أحَدًا إِلاَّاللّهَ.»:
از امام رضا(علیه السلام) از حقیقت توكّل سؤال شد.
فرمود: این كه جز خدا از كسى نترسى.

18. بدترین مردم


«إِنَّ شَرَّ النّاسِ مَنْ مَنَعَ رِفْدَهُ وَ أَكَلَ وَحْدَهُ وَ جَلَدَ عَبْدَهُ.»:
به راستى كه بدترین مردم كسى است كه یاری اش را [از مردم] باز دارد و تنها بخورد و زیردستش را بزند.

19. زمامداران را وفایى نیست


«لَیْسَ لِبَخیل راحَةٌ، وَ لا لِحَسُود لَذَّةٌ، وَ لا لِمُـلـُوك وَفاءٌ وَ لا لِكَذُوب مُرُوَّةٌ.»:
بخیل را آسایشى نیست و حسود را خوشى و لذّتى نیست و زمامدار را وفایى نیست و دروغگو را مروّت و مردانگى نیست.

20. دست بوسى نه!


«لا یُقَبِّلُ الرَّجُلُ یَدَ الرَّجُلِ، فَإِنَّ قُبْلَةَ یَدِهِ كَالصَّلاةِ لَهُ.»:
كسى دست كسى را نمبوسد، زیرا بوسیدن دست او مانند نماز خواندن براى اوست.


21. حُسن ظنّ به خدا

«أَحْسِنِ الظَّنَّ بِاللّهِ، فَإِنَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِاللّهِ كانَ عِنْدَ ظَنِّهِ وَ مَنْ رَضِىَ بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ قُبِلَ مِنْهُ الْیَسیرُ مِنَ الْعَمَلِ. وَ مَنْ رَضِىَ بِالْیَسیرِ مِنَ الْحَلالِ خَفَّتْ مَؤُونَتُهُ وَ نُعِّمَ أَهْلُهُ وَ بَصَّرَهُ اللّهُ دارَ الدُّنْیا وَ دَواءَها وَ أَخْرَجَهُ مِنْها سالِمًا إِلى دارِالسَّلامِ.»:
به خداوند خوشبین باش، زیرا هر كه به خدا خوشبین باشد، خدا با گمانِ خوشِ او همراه است، و هر كه به رزق و روزى اندك خشنودباشد، خداوند به كردار اندك او خشنود باشد، و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشد، بارش سبك و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنیا و دوایش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسّلامِ بهشت رساند.

22. اركان ایمان

«أَلاْیمانُ أَرْبَعَةُ أَرْكان: أَلتَّوَكُّلُ عَلَى اللّهِ، وَ الرِّضا بِقَضاءِ اللّهِ وَ التَّسْلیمُ لاَِمْرِاللّهِ، وَ التَّفْویضُ إِلَى اللّهِ.»:

ایمان چهار ركن دارد :

1ـ توكّل بر خدا

2ـ رضا به قضاى خدا

3ـ تسلیم به امر خدا

4ـ واگذاشتن كار به خدا.

23. بهترین بندگان خدا
«سُئِلَ عَلَیْهِ السَّلامُ عَنْ خِیارِ الْعبادِ؟ فَقالَ(علیه السلام):أَلَّذینَ إِذا أَحْسَنُوا إِسْتَبْشَرُوا، وَ إِذا أَساؤُوا إِسْتَغْفَرُوا وَ إِذا أُعْطُوا شَكَرُوا، وَ إِذا أُبْتِلُوا صَبَرُوا، وَ إِذا غَضِبُوا عَفَوْا.»:

از امام رضا(علیه السلام) درباره بهترین بندگان سؤال شد.
فرمود: آنان كه هر گاه نیكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.


24. تحقیر فقیر

«مَنْ لَقِىَ فَقیرًا مُسْلِمًا فَسَلَّمَ عَلَیْهِ خِلافَ سَلامِهِ عَلَى الاَْغْنِیاءِ لَقَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ یَوْمَ الْقِیمَةِ وَ هُوَ عَلَیْهِ غَضْبانُ.»:

كسى كه فقیر مسلمانى را ملاقات نماید و بر خلاف سلام كردنش بر اغنیا بر او سلام كند، در روز قیامت در حالى خدا را ملاقات نماید كه بر او خشمگین باشد.


25. عیش دنیا

«سُئِلَ الاِْمامُ الرِّضا(علیه السلام): عَنْ عَیْشِ الدُّنْیا؟ فَقالَ: سِعَةُ الْمَنْزِلِ وَ كَثْرَةُ الُْمحِبّینَ.»:

از حضرت امام رضا(علیه السلام) درباره خوشى دنیا سؤال شد. فرمود: وسعت منزل و زیادى دوستان.

26. آثار زیانبار حاكمان ظالم


«إِذا كَذَبَ الْوُلاةُ حُبِسَ الْمَطَرُ، وَ إِذا جارَ السُّلْطانُ هانَتِ الدَّوْلَةُ، وَ إِذا حُبِسَتِ الزَّكوةُ ماتَتِ الْمَواشى.»:
زمانى كه حاكمان دروغ بگویند باران نبارد، و چون زمامدار ستم ورزد، دولت، خوار گردد. و اگر زكات اموال داده نشود چهارپایان از بین روند.

27. رفع اندوه از مؤمن

«مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِن فَرَّجَ اللّهُ عَنْ قَلْبِهِ یَوْمَ القِیمَةِ.»:

هر كس اندوه و مشكلى را از مؤمنى برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد.


28. بهترین اعمال بعد از واجبات

«لَیْسَ شَىْءٌ مِنَ الاَْعْمالِ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بَعْدَ الْفَرائِضِ أَفْضَلَ مِنْ إِدْخالِ السُّرُورِ عَلَى الْمُؤْمِنِ.»:

بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ایجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نیست.

29. سه چیز وابسته به سه چیز


«ثَلاثَةٌ مُوَكِّلٌ بِها ثَلاثَةٌ: تَحامُلُ الاَْیّامِ عَلى ذَوِى الاَْدَواتِ الْكامِلَةِ وَإِسْتیلاءُ الْحِرْمانِ عَلَى الْمُتَقَدَّمِ فى صَنْعَتِهِ، وَ مُعاداةُ الْعَوامِ عَلى أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ.»:
سه چیز وابسته به سه چیز است :

1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد،

2ـ محرومیت زیاد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد،

3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.


30. میانه روى و احسان

«عَلَیْكُمْ بِالْقَصْدِ فِى الْغِنى وَ الْفَقْرِ، وَ الْبِرِّ مِنَ الْقَلیلِ وَ الْكَثیرِ فَإِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى یَعْظُمُ شِقَّةَ الـتَّمْرَةِ حَتّى یَأْتِىَ یَوْمَ الْقِیمَةِ كَجَبَلِ أُحُد.»:
بر شما باد به میانهروى در فقر و ثروت، و نیكى كردن چه كم و چه زیاد، زیرا خداوند متعال در روز قیامت یك نصفه خرما را چنان بزرگ نماید كه مانند كوه اُحد باشد.


31. دیدار و اظهار دوستى با هم

«تَزاوَرُوا تَحابُّوا وَ تَصافَحُوا وَ لا تَحاشَمُوا.»:

به دیدن یكدیگر روید تا یكدیگر را دوست داشته باشید و دست یكدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید.

32. راز پوشى در كارها


«عَلَیْكُمْ فى أُمُورِكُمْ بِالْكِتْمانِ فى أُمُورِ الدّینِ وَ الدُّنیا فَإِنَّهُ رُوِىَ «أَنَّ الاِْذاعَةَ كُفْرٌ» وَ رُوِىَ «الْمُذیعُ وَ الْقاتِلُ شَریكانِ» وَ رُوِىَ «ما تَكْتُمُهُ مِنْ عَدُوِّكَ فَلا یَقِفُ عَلَیْهِ وَلیُّكَ».:

بر شما باد به رازپوشى در كارهاتان در امور دین و دنیا. روایت شده كه «افشاگرى كفر است» و روایت شده «كسى كه افشاى اَسرار میكند با قاتل شریك است» و روایت شده كه «هر چه از دشمن پنهان میدارى، دوست توهم بر آن آگاهى نیابد».

33. پیمان شكنى و حیله گرى


«لا یَعْدُمُ المَرْءُ دائِرَةَ السَّوْءِ مَعَ نَكْثِ الصَّفَقَةِ، وَ لا یَعْدُمُ تَعْجیلُ الْعُقُوبَةِ مَعَ إِدِّراءِ الْبَغْىِ.»:

آدمى نمیتواند از گردابهاى گرفتارى با پیمان شكنى رهایى یابد، و از چنگال عقوبت رهایى ندارد كسى كه با حیله به ستمگرى می پردازد.


34. برخورد مناسب با چهار گروه

«إِصْحَبِ السُّلْطانَ بِالْحَذَرِ، وَ الصَّدیقَ بِالتَّواضُعِ، وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعامَّةَ بِالْبُشْرِ.»:

با سلطان و زمامدار با ترس و احتیاط همراهى كن، و با دوست با تواضع و با دشمن با احتیاط، و با مردم با روى خوش.

35. رضایت به رزق اندك


«مَنْ رَضِىَ عَنِ اللّهِ تَعالى بِالْقَلیلِ مِنَ الرِّزْقِ رَضِىَ اللّهُ مِنْهُ بِالْقَلیلِ مِنَ الْعَمَلِ.»:

هر كس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى باشد.


36. عقل و ادب

«أَلْعَقْلُ حِباءٌ مِنَ اللّهِ، وَ الاَْدَبُ كُلْفَةٌ فَمَنْ تَكَلَّفَ الأَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ، وَ مَنْ تَكَلَّفَ الْعَقْلَ لَمْ یَزْدِدْ بِذلِكَ إِلاّ جَهْلاً.»:

عقل، عطیّه و بخششى است از جانب خدا، و ادب داشتن، تحمّل یك مشقّت است، و هر كس با زحمت ادب را نگهدارد، قادر بر آن میشود، امّا هر كه به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمیشود.

37. پاداشِ تلاشگر


«إِنَّ الَّذى یَطْلُبُ مِنْ فَضْل یَكُفُّ بِهِ عِیالَهُ أَعْظَمُ أَجْرًا مِنَ الُْمجاهِدِ فى سَبیلِ اللّهِ.»:

به راستى كسى كه در پى افزایش رزق و روزى است تا با آن خانواده خود را اداره كند، پاداشش از مجاهد در راه خدا بیشتر است.

38. به پنج كس امید نداشته باش


«خَمْسٌ مَنْ لَمْ تَكُنْ فیهِ فَلا تَرْجُوهُ لِشَىْء مِنَ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ:مَنْ لَمْ تَعْرِفَ الْوَثاقَةَ فى أُرُومَتِهِ، وَ الكَرَمَ فى طِباعِهِ، وَ الرَّصانَةَ فى خَلْقِهِ، وَ النُّبْلَ فى نَفْسِهِ، وَ الَْمخافَةَ لِرَبِّهِ.»:
پنج چیز است كه در هر كس نباشد امید چیزى از دنیا و آخرت به او نداشته باش :

1ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبینى،

2ـ و كسى كه در سرشتش كَرم نیابى،

3- و كسى كه در آفرینشش استوارى نبینى،

4ـ و كسى كه در نفسش نجابت نیابى،

5ـ و كسى كه از خدایش ترسناك نباشد.


39. پیروزىِ عفو و گذشت

«مَا التَقَتْ فِئَتانِ قَطُّ إِلاّ نُصِرَ أَعْظَمُهُما عَفْوًا.»:

هرگز دو گروه با هم روبه رو نمیشوند، مگر این كه نصرت و پیروزى با گروهى است كه عفو و بخشش بیشترى داشته باشد.


40. عمل صالح و دوستى آل محمّد

«لا تَدْعُوا الْعَمَلَ الصّالِحَ وَ الاِْجْتِهادَ فِى الْعِبادَةِ إِتِّكالاً عَلى حُبِّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام) وَ لا تَدْعُوا حُبَّ آلِ مُحَمَّد(علیهم السلام)لاَِمْرِهِمْ إِتِّكالاً عَلَى الْعِبادَةِ فَإِنَّهُ لا یُقْبَلُ أَحَدُهُما دُونَ الاْخَرِ.»:
مبادا اعمال نیك را به اتّكاى دوستى آل محمّد(علیهم السلام) رها كنید، و مبادا دوستى آل محمّد(علیهم السلام) را به اتّكاى اعمال صالح از دست بدهید، زیرا هیچ كدام از این دو، به تنهایى پذیرفته نمیشود.

چهل حديث از حضرت علي بن موسي الرضا

۱- مجالسة الاشرار تورث سوء الظن بالاخيار.

همنشيني با بدکاران، باعث بدبيني نسبت به خوبان مي‏شود.


۲-أحسن الناس ايمانا أحسنهم خلقا و ألطفهم بأهله.

بهترين مردم از لحاظ ايمان آن است که خوشخوي‏ترين آنان باشد و نسبت به خانواده‏اش با لطف و مهرباني فراوان رفتار نمايد.


۳- احفظ لسانک تعز و لا تمکن الشيطان من قيادک فتذل.

زبان خودت را نگه دار تا عزيز و مقدم باشي و زمام نفس خودت را به شيطان مسپار تا خوار و زبون نگردي.


۴- أحسن بالله الظن فان الله عزوجل يقول: أنا عند ظن عبدي، ان خيرا فخير و ان شرا فشر.

نسبت به پروردگارت گمان نيکو داشته باش زيرا خداوند متعال مي‏فرمايد من درباره بنده‏ام چنان خواهم کرد که او مي‏پندارد، اگر خوب تصور کند خوب و اگر بد انديشد بد.


۵- اصطنع الخير الي أهله و الي من هو غير أهله فان لم تصب من هو أهله فأنت أهله.

خير و خوبي را نسبت به هر اهل و نااهلي روا دار، اگر کسي در خور و شايسته آن بود که بود و اگر نبود تو خود لايق و سزاوار آني.


۶- أفواهکم طرق من طرق ربکم فنظفوها.

يکي از راه‏هاي ارتباط با خداوند دهان‏هاي شماست، پس آن را پاکيزه نگه داريد.


۷- ألتائب من الذنب کمن لا ذنب له.

توبه کننده از گناه مانند کسي است که هرگز مرتکب گناهي نشده است.


۸- التواضع أن تعطي الناس ما تحب أن تعطاه.

تواضع آن است که آنچه را که بر خود مي‏پسندي بر ديگران روا داري.


۹- التوکل أن لا تخاف أحدا الا الله.

توکل آن است که جز از خدا از احدي بيم نداشته باشي.


۱۰- السفلة من کان له شي‏ء يلهيه عن الله.

پست و فرومايه کسي است که به چيزهايي سرگرم شود و از ياد خدا غافل ماند.


۱۱- الصلوة قربان کل تقي.

نماز موجب نزديکي هر پرهيزگاري به خداوند است.


۱۲- المرء مخبوء تحت لسانه.

شخصيت مرد زير زبانش پنهان است.


۱۳- المؤمن اذا غضب لم يخرجه عن حق.

مؤمن وقتي خشمگين مي‏شود از حق منحرف مي‏شود.


۱۴- أحبب حبيبک هونا ما عسي أن يکون بغيضک يوما ما و أبغض بغضک هونا ما عسي أن يکون حبيبک يوما ما.

در دوستي اعتدال را نگه دار زيرا ممکن است روزي با تو از در دشمني در آيد، و در خصومت با دشمنت نيز از حد مگذر زيرا ممکن است زماني با تو دوست شود.


۱۵- اعمل لدنياک کأنک تعيش أبدا و اعمل لآخرتک کانک تموت غدا.

در امور زندگي و دنيا چنان بکوش که گويا هميشه زنده خواهي ماند و براي آخرت چنان تلاش کن که گويا فردا خواهي مرد.


۱۶- الايمان اربعة أرکان التوکل علي الله و الرضا بقضاء الله و التسليم لامر الله و التفويض الي الله.

ايمان چهار رکن دارد توکل به خدا، رضا به قضاي الهي، تسليم به امر پروردگار، و واگذاشتن همه امور به قادر متعال.


۱۷- التوحيد کل من قرأ قل هو الله أحد و آمن بها فقد عرف التوحيد.

هر کس سوره قل هو الله احد را بخواند و به آن ايمان داشته باشد به يقين، توحيد را شناخته است.


۱۸- السخي يأکل من طعام الناس ليأکل الناس من طعامه و البخيل لا يأکل من طعام الناس لأن لا يأکلوا من طعامه.

جوانمرد و سخي از غذاي ديگران مي‏خورد تا آنان نيز از غذاي او بخورند، ولي بخيل و لئيم از طعام ديگران نمي‏خورد تا آنان نيز از طعامش نخورند.


۱۹- الصمت باب من ابواب الحکمة ان الصمت يکسب المحبة انه دليل علي کل خير.

سکوت دري از درهاي حکمت است، يقينا سکوت جلب محبت نموده و راهنماي هر خيري است.


۲۰- العالم بين الجهال کالحي بين الاموات، أطلبوا العلم فانه السبب بينکم و بين الله عزوجل و ان طلب العلم لفريضة علي کل مسلم.

شخص دانا در ميان مردم نادان مانند فرد زنده‏اي در ميان مردگان است. دانش بياموزيد تا بدينوسيله به خداوند نزديک شويد، کسب دانش بر هر فرد مسلمان واجب است.


۲۱- المصيبة للجازع اثنان و للصابر واحدة.

اندوه و مصيبت براي شخص ناشکيبا دو تا و براي بردبار و صابر يکي است.


۲۲- الهدية تذهب الضغائن من الصدور.

هديه کينه‏ها را از دل‏ها مي‏زدايد.


۲۳- ان الله يبغض القيل و القال و اضاعة المال و کثرة السؤال.

پروردگار بگو مگو کردن (مجادله لفظي) و هدر دادن مال و زياد سؤال کردن را دشمن مي‏دارد.


۲۴- ان ذکر الموت أفضل العبادة.

به ياد مرگ بودن بزرگترين عبادت است.


۲۵- ان العمل الدائم القليل علي اليقين و البصيرة أفضل عندالله من العمل الکثير علي غير اليقين و الجهد.

عمل دائم اندک که از روي يقين و بصيرت باشد نزد خداي متعال از عمل زياد و بسيار که بر پايه يقين استوار نباشد، برتر است.


۲۶- ان شر الناس من منع رفده و أکل وحده و جلد عبده.

بدترين مردم کسي است که از عطا و بخشش دريغ ورزد و تنها بخورد (يعني مهمان نپذيرد) و به زير دستش جور و ستم روا دارد.


۲۷- انه لو رأي العبد أجله و سرعته اليه لأبغض الامل و ترک طلب الدنيا

اگر آدمي مرگ و شتاب و سرعت آن را به سوي خودش ببيند از آرزو داشتن دوري مي‏نمود و دنيا طلبي را ترک مي‏کرد.


۲۸- أول ما يسأل عنه العبد حبنا أهل‏البيت.

اولين پرسشي که در قيامت از بنده مي‏شود، دوستي ما اهل‏بيت عليهم‏السلام است.


۲۹- اياکم و مشاجرة الناس فانها تظهر الغرة و تدفن العزة.

از مشاجره و مجادله‏ي با مردم دوري کنيد، چون گستاخي و خودخواهي را آشکار و آبرو و عزت را نابود مي‏سازد.


۳۰- ان موسي بن عمران سئل ربه و رفع يديه فقال يا رب أبعيد أنت فأناديک أم قريب أنت فاناجيک، فأوحي الله تعالي اليه أنا جليس من ذکرني.

حضرت موسي بن عمران عليه‏السلام دستهايش را به جانب پروردگار بلند نموده عرض کرد: پروردگارا آيا دوري تا با صداي بلند ندايت کنم، يا نزديکي تا آهسته سخن بگويم؟ خداوند متعال به او خطاب فرمود: اي موسي من همدم و همراز کسي هستم که مرا ياد کند.


۳۱- تزاوروا، تحابوا و تصافحوا و لا تجاشموا.

به ديدار يک ديگر برويد، به هم محبت نماييد، دست دوستي به يکديگر بدهيد و همديگر را به رنج و زحمت نياندازيد.


۳۲- حسنوا القرآن باصواتکم فان الصوت الحسن يزيد القرآن حسنا.

قرآن را با صداهاي زيبا و جذاب زينت بخشيد، به تحقيق صوت خوش بر زيبايي آن مي‏افزايد.


۳۳- رأس العقل بعد الايمان بالله، التودد الي الناس و اصطناع الخير الي کل بر و فاجر.

قله خردمندي بعد از ايمان به خداوند، دوستي و محبت با مردم است و نيکي کردن به همگان از خوب و بد است.


۳۴- سرعة المشي‏ء تذهب ببهاء الرجل.

تند راه رفتن هيبت و وقار مرد را مي‏برد.


۳۵- سلوا ربکم العافية في الدنيا و الآخرة.

تندرستي دنيا و رستگاري آخرت را از خداوند قادر متعال درخواست کنيد.


۳۶- لا يأبي الکرامة الا الحمار.

نيکي را رد نمي‏کند مگر الاغ.


۳۷- من حق الضيف أن تمشي معه فتخرجه من حريمک الي الباب.

از حقوق ميهمان بر تو آن است که او را تا درب منزل همراهي و بدرقه کني.


۳۸- من علامات الفقيه الحلم و العلم و الصمت، ان الصمت باب من أبواب الحکمة، ان الصمت يکسب المحبة، انه دليل علي کل خير.

از نشانه‏هاي فقيه بردباري، دانش و سکوت است. سکوت دري از درهاي حکمت است. سکوت موجب جلب محبت و راهنماي هر خير و خوبي است.


۳۹- من فرج عن مؤمن فرح الله قلبه يوم القيامة.

هر کس گره‏اي از کار مؤمني بگشايد و او را شاد گرداند، خداوند قلب او را در قيامت شادمان مي‏سازد.


۴۰- نجاة المؤمن في حفظ لسانه.

نجات مؤمن در حفظ زبانش است.


و الحمد لله أولا و آخرا و السلام علي بقية الله روحي فداه دائما

حديث 01

في حديث دعبل ان الرضا عليه‏السلام قال له: «لا تنقضي الأيام و الليالي حتي

تصير طوس مختلف شيعتي و زواري ألا فمن زارني في غربتي بطوس کان معي في درجتي يوم القيامة مغفورا له.» [وسائل الشيعة، 438 / 10.] .

دعبل از امام رضا عليه‏السلام نقل مي‏کند که ضمن حديثي فرمود: «روزها و شبها نمي‏گذرد تا اين که طوس جايگاه آمد و رفت شيعيان و زائرانم مي‏شود؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم در طوس زيارت کند، روز قيامت با گناهان آمرزيده هم درجه‏ي من خواهد بود.»


حديث 02

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان ما

زارها مکروب الا نفس الله کربته و لا مذنب الا غفر الله ذنوبه.» [وسائل الشيعة، 437 / 10] .

رسول خدا صلي الله عليه وآله فرمود: «پاره‏اي از تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ گرفتاري او را زيارت نمي‏کند، جز اين که خداوند پريشاني را از او مي‏زدايد و هيچ گنهکاري به زيارت او نائل نمي‏شود، مگر آن که خداوند گناهانش را مي‏آمرزد.»


حديث 03

قال الرضا عليه‏السلام: «من زارني علي بعد داري و مزاري أتيته يوم القيامة

في ثلاثة مواطن حتي أخلصه من أهوالها: اذا تطايرت الکتب يمينا و شمالا، و عند الصراط، و عند الميزان.» [وسائل الشيعة، 433 / 10. ] .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «کسي که با دوري راه سرا و مزار من به زيارت من بيايد، روز قيامت در سه جا (براي دستگيري) نزد او خواهم آمد و او را از بيم و گرفتاري آن موقفها رهايي خواهم بخشيد: هنگامي که نامه‏ها (ي اعمال) در راست و چپ به پرواز درآيند، نزد (پل) صراط و نزد ميزان (محل سنجش اعمال).»


حديث 04

قال الرضا عليه‏السلام: «و الله ما منا الا مقتول أو شهيد» فقيل له: فمن

يقتلک يا ابن رسول الله؟ قال: «شر خلق الله في زماني يقتلني بالسم ثم يدفنني في دار مضيعة و بلاد غربة، ألا فمن زارني في غربتي کتب الله عزوجل له أجر مائة ألف شهيد، و مائة ألف صديق و مائة ألف حاج و معتمر و مائة ألف مجاهد و حشر في زمرتنا، و جعل في الدرجات العلي من الجنة رفيقنا.» [بحارالانوار: 284 - 283 / 49». ] .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «به خدا سوگند کسي از ما (ائمه اطهار عليه‏السلام) نيست جز آن که کشته يا شهيد مي‏شود.» گفته شد: چه کسي شما را اي فرزند رسول خدا مي‏کشد؟ فرمود:

«بدترين آفريدگان خدا در زمانم مرا با زهر مي‏کشد، سپس مرا در ديار غربت و سرايي دور افتاده دفن مي‏کند؛ آگاه باشيد کسي که مرا در غربتم زيارت کند، خداي عزوجل ثواب يکصد هزار شهيد، يکصد هزار صديق، يکصد هزار حج گزار و عمره گزار و يکصد هزار مجاهد را براي او مي‏نويسد و در زمره‏ي ما محشور مي‏شود و در درجات والاي بهشت رفيق و همراه ما خواهد بود.»


حديث 05

قال علي بن محمد بن علي الرضا عليه‏السلام: «من کانت له الي الله حاجة فليزر

قبر جدي الرضا عليه‏السلام بطوس و هو علي غسل و ليصل عند رأسه رکعتين، و ليسأل الله تعالي حاجته في قنوته، فانه يستجيب له ما لم يسأل مأثما أو قطيعة رحم، ان موضع قبر لبقعة من الجنة لا يزورها مؤمن الا أعتقه الله تعالي من النار، و أدخله دار القرار.» [وسائل الشيعة، 447 / 10. ] .

امام علي النقي عليه‏السلام فرمود: «کسي که از خدا حاجتي مي‏خواهد، قبر جدم (حضرت) رضا عليه‏السلام را در طوس زيارت کند، در حالي که غسل نموده باشد و سپس بالاي سر آن حضرت دو رکعت نمازگزارد و در قنوت آن از خداي تعالي حاجت خود را بخواهد. در اين صورت است که دعايش مستجاب مي‏شود، مادام که گناه يا بريدن از خويشاوندي را درخواست نکرده باشد. همانا جايگاه قبر او قطعه‏اي از بهشت است که هيچ مؤمني آن را زيارت نمي‏کند، مگر اين که خداي تعالي او را از آتش (دوزخ) رهايي مي‏بخشد و به سراي آرامش (بهشت) وارد مي‏سازد.»


حديث 06

قال الرضا عليه‏السلام «اني سأقتل بالسم مظلوما و أقبر الي جنب هارون الرشيد

و يجعل الله عزوجل تربتي مختلف شيعتي و أهل محبتي، فمن زارني في غربتي و جبت له زيارتي يوم القيامة، و الذي أکرم محمدا صلي الله عليه و آله بالنبوة و اصطفاه علي جميع الخليقة لا يصلي أحد منکم عند قبري الا استحق - ميرالمؤمنين المغفرة من الله عزوجل يوم يلقاه، و الذي أکرمنا بعد محمد صلي الله عليه و سلم بالامامة و خصنا بالوصية ان زوار قبري أکرم الوفود علي الله عزوجل يوم القيامة، و ما من مؤمن يزورني فتصيب وجهة قطرة من الماء الا حرم الله جسده علي النار.» [وسائل الشيعه، 439/2.] .


امام رضا عليه‏السلام فرمود: «من بزودي مظلومانه يا زهر کشته مي‏شوم و کنار قبر هارون دفن مي‏گردم، و خداوند خاک (قبر) مرا جايگاه رفت و آمد (و زيارتگاه) شيعيان و دوستارانم مي‏گرداند. پس کسي که در غربتم مرا زيارت کند، روز قيامت زيارت او بر من واجب مي‏شود؛ قسم به آن که محد صلي الله عليه و سلم را به پيامبر گرامي داشت و او را بر تمامي مردم برگزيد، کسي که از شما نزد قبرم نماز نمي‏گذارد، جز آن که روزي که خداي صاحب عزت و جلال را ملاقات مي‏کند، شايسته‏ي آمرزش مي‏شود، و قسم به آن که بعد از محمد صلي الله عليه و سلم ما را به امامت گرامي داشت و به وصايت (و جانشيني آن حضرت) اختصاص گرامي‏ترين گروهها خواهند بود که روز قيامت بر خداي صاحب عزت و جلال وارد مي‏شوند؛ و هيچ مؤمني نيست که مرا زيارت نمايد و قطره‏اي آب (باران) به صورت او بخرود، جز آن که خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام مي‏کند.»


حديث 07

قال الرضا عليه‏السلام «لا تشد الرحال الي شي‏ء من القبور الا الي قبورنا، ألا و

اني مقتول بالسم ظلما، و مدفون في موضع غربة فمن شد رحله الي زيارتي أستجيب دعاؤه و غفر له ذنبه.» [بحارالانوار، 36/102. ] .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «بار به سوي هيچ قبر (و زيارتگاهي) بر نبينديد مگر اين که به زيارت قبور ما بياييد. آگاه باشيد که مرا مظلومانه مسموم ساخته و مي‏کشند و در جايي غريبانه به خاک مي‏سپارند پس هر کس که بار سفر براي زيارت من بربندد، دعايش مستجاب مي‏شود و گناهش مورد آمرزش واقع مي‏گردد.»


حديث 08

في خبر: ان موسي بن جعفر عليه‏السلام کان يقول لبنيه: «هذا أخوکم علي بن

موسي الرضا عالم آل محمد عليه‏السلام فاسألوه عن أديانکم و احفظوا ما يقول لکم فاني سمعت أبي جعفر بن محمد عليه‏السلام غير مرة يقول: «ان عالم آل محمد لفي صلبک و ليتني أدرکته فانه سمي أميرالمؤمنين علي عليه‏السلام.» [بحارالانوار، 100/49. ] .


جعفر بن محمد عليه‏السلام شنيدم که بارها مي‏فرمود: همانا عالم آل محمد عليهم‏السلام در صلب توست، اي کاش او را درک مي‏کردم! که همانا او همنام اميرالمؤمنين علي عليه‏السلام است.»


حديث 09

قال علي بن مهزيار: قلت لأبي جعفر عليه‏السلام: جعلت فداک زيارة الرضا

عليه‏السلام أفضل أم زيارة أبي عبدالله الحسين عليه‏السلام؟ فقال: «زيارة أبي أفضل و ذکل أن أبا عبد الله عليه‏السلام يزروه کل الناس و أبي لا يزروه الا الخواص من الشيعة.» [الکافي، 584/4.] .

علي بن مهزيار گويد: به امام جواد عليه‏السلام عرض کردم: فدايت شوم، زيارت حضرت رضا عليه‏السلام فضيلت بيشتري دارد يا زيارت ابا عبد الله الحسين عليه‏السلام؟ فرمود: «زيارت پدرم فضيلت بيشتري دارد، زيرا ابا عبد الله عليه‏السلام را همه‏ي مردم زيارت مي‏کنند، ولي پدرم را جز شيعيان برگزيده زيارت نمي‏کنند.»


حديث 10

قال أبو الصلت الهروي: کان الرضا عليه‏السلام يکلم الناس بلغاتهم، و کان و

الله أفصح الناس و أعلمهم بکل لسان و لغة، فقلت له يوما: يا بن رسول الله اني لأعجب من معرفتک بهذه اللغات علي اختلافها؟! فقال: «يا أبا الصلت أنا حجة الله علي خلقه، و ما کان الله ليتخذ حجة علي قوم و هو لا يعرف لغاتهم، أو ما بلغک قول أميرالمؤمنين عليه‏السلام: «أوتينا فصل الخطاب.»، فهل فصل الخطاب الا معرفة اللغات.» [اثبات الهداة، 278/3.] .

اباصلت هروي گويد: امام رضا عليه‏السلام با مردم به زبان خودشان سخن مي‏گفت و بخدا سوگند او سخنورترين و آگاه‏ترين مردم به هر زبان و لغت بود. روزي به ايشان گفتم: اي فرزند رسول خدا، من از آگاهي شما به اين زبانها - با وجود تفاوتي که با هم دارند - در شگفتم. فرمود: «اي، اباصلت، من حجت خدا بر آفريدگانش مي‏باشم، و خداوند کسي را حجت بر گروهي نمي‏گرداند که به زبان آنها آشنا نباشد، آيا اين سخن اميرالمؤمنين عليه‏السلام را شنيده‏اي که فرمود: «به ما فصل الخطاب داده شده است» و مگر فصل الخطاب چيزي غير از شناخت زبانها مي‏باشد.»


حديث 11

عن أبي الحسن موسي عليه‏السلام في حديث: أنه قال: «- و علي ابنه جالس بين

يديه -: «من ظلم ابني حقه و جحده امامته من بعدي کان کمن ظلم علي بن أبي طالب حقه و حجده امامته بعد رسول الله صلي الله عليه و سلم.» [اثبات الهداة، 232/3.]


امام موسي کاظم عليه‏السلام در ضمن حديثي، در حالي که فرزندشان امام رضا عليه‏السلام در برابر شان نشسته بود، فرمود: «کسي که در حق اين پسرم ستم ورزد و امامتش را بعد از من انکار نمايد، مانند کسي است که در حق علي بن ابي طالب عليه‏السلام ستم ورزيده و امامتش را بعد از رسول خدا صلي الله عليه و سلم انکار نموده باشد.»


حديث 12

قال أبو عبد الله عليه‏السلام: «يقتل حفدتي بأرض خراسان في مدينة يقال لها

طوس، من زاره اليها عارفا بحقه أخذته بيدي يوم القيمة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر.» قيل له: جعلت فنداک و ما عرفان حقه قال: «تعلم أنه مفترض الطاعة، غريب شهيد، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله عزوجل أجر سبعين شهيدا ممن استشهد بين يدي رسول الله صلي الله عليه و سلم علي حقيقة.» [اثبات الهداة،233/3.] .

امام صادق عليه‏السلام فرمود: «نوه‏ي مرا در سرزمين خراسان در شهري به نام طوس مي‏کشند؛ کسي که او را با شناخت حق وي زيارت کند، من روز قيامت از او دستگيري مي‏کنم و وارد بهشتش مي‏سازم، هر چند که مرتکب گناهان کبيره شده باشد.» راوي گفت: فدايت شوم، شناخت حق او را به چيست؟ فرمود: «اين که بداني او (امامي است که) پيروانش واجب است. او غريب است و شهيد؛ کسي که با شناخت حقش، او را زيارت کند، خداي صاحب عزت و جلال پاداش هفتاد شهيد از شهداي راستين در رکاب رسول خدا صلي الله عليه و سلم را به او عطا مي‏فرمايد.»


حديث 13

عن علي بن يقطين قال: کنت عند العبد الصالح موسي بن جعفر عليه‏السلام جالسا

فدخل عليه الرضا عليه‏السلام فقال «يا علي، هذا سيد ولدي و قد نحلته کنيتي.» فقال هشام بن صالح: أخبرک و الله: ان الأمر فيه من بعده.» [اثبات الهداة، 234/3. ] .

علي بن يقطين گويد: نزد بنده‏ي شايسته حضرت موسي بن جعفر عليه‏السلام نشسته بودم که حضرت رضا عليه‏السلام وارد شد، پس فرمود: «اي علي، اين آقاي فرزندان من است که کنيه‏ي خود (ابوالحسن) را به او بخشيدم.» هشام بن صالح گفت: بخدا سوگند تو را آگاه ساخت که امر (امامت) پس از وي در اين امام خواهد بود.


حديث 14

عن البرنطي قال: قلت لأبي جعفر محمد بن علي بن موسي عليه‏السلام: ان قوما

من مخالفيکم يزعمون أن قوما من مخالفيکم يزعمون أن أباک انما سماه المأمون الرضا لما رضيه لولاية عهده؟ فقال عليه‏السلام: «کذبوا و الله و فجروا بل الله تبارک و تعالي سماه بالرضا عليه‏السلام لأنه کان رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لله عزوجل في سمائه و رضي لرسوله و الأئمة بعده صلوات الله عليهم في أرضه، قال: فقلت له: ألم يکن کل واحد من ابائک الماضين عليه‏السلام رضي لله عزوجل و لرسوله و الأئمة بعده عليه‏السلام؟ فقال: بلي. فقلت: فلم سمي أبوک عليه‏السلام من بينهم الرضا؟ قال: لأنه رضي به المخالفون من أعدائه کما رضي به الموافقون من أوليائه، و لم يکن ذلک لأحد من آبائه عليه‏السلام فلذلک سمي من بينهم الرضا عليه‏السلام.» [بحارالانوار، 4/49. ]


بزنطي گويد: «به ابوجعفر محمد بن علي بن موسي (امام جواد) عليه‏السلام گفتم: گروهي از مخالفان شما مي‏پندارند که (علت ملقب شدن پدرتان به رضا عليه‏السلام) اين اسن که چون پدرتان را براي ولايت عهدي خود پسنديد، اين لقب (يعني) رضا را به ا يشان داد. فرمود: «بخدا سوگند دروغ گفتند و گمراه گشتند، بلکه خداي تعالي آن حضرت را رضا ناميده است، زيرا که وي از خداي صاحب عزت و جلال در آسمانش و از پيامبرش و امامان بعد از آن حضرت در زمين راضي بود؟ گفتم: مگر پدران پيشين شما از خداي صاحب عزت و جلال و پيامبر و امامان بعد از آن حضرت عليه‏السلام راضي نبودند؟ فرمود: آري. گفتم: پس چرا پدر شما از ميان آنان رضا ناميده شده است؟ فرمود: زيرا که مخالفان از دشمنانش همانند موافقان از دوستانش از او رضايت داشتند، و اين موقعيت براي کسي از پدران او پيش نيامد، از اين رو از ميان ايشان، لقب رضا عليه‏السلام به آن حضرت اختصاص يافت.»


حديث 15

عن داود الرقي قال: قلت لأبي ابراهميم عليه‏السلام: جعلت فداک قد کبرسني

فحدثني من الامام بعدک؟ قال: فأشار الي أبي الحسن الرضا عليه‏السلام و قال: «هذا صاحبکم من بعدي.» [بحارالانوار، 15-14/49.]

داود رقي گويد: به ابو ابراهيم (امام موسي کاظم) عليه‏السلام گفتم: فدايت شوم، سن من بالا رفته است، بيان نماييد امام بعد از شما کيست؟ پس آن حضرت اشاره به ابوالحسن الرضا عليه‏السلام کرد و فرمود: «اين صاحب شما بعد از من است.»


حديث 16

عن سليمان المرزوي قال: دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام و أنا

أريد أن أسأله عن الحجة علي الناس بعده فابتدأني و قال: «يا سليمان ان عليا ابني و وصيي و الحجة علي الناس بعدي و هو أفضل ولدي فان بقيت بعدي فاشهد له بذلک عند شيعتي و أهل ولايتي و المستخبرين عن خليفتي من بعدي.» [ بحارالانوار، 15/49.]

سليمان مروزي گويد: من خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام رسيدم و مي‏خواستم از حجت بر مردم، پس از وي سؤال نمايم که ابتدا به ساکن فرمود: «اي سليمان، علي پسرم، وصي و حجت بر مردم بعد از من است. او. برترين فرزندانم مي‏باشد. اگر بعد از من زنده بودي، اين را نزد شيعيان و دوستدارانم و کساني که خواستار شناخت جانشين بعداز من هستند، گواهي بده.»


حديث 17

قال حسين بن بشير: «أقام لنا أبوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام ابنه عليا

عليه السلام کما أقام رسول الله صلي الله عليه و سلم يوم غدير خم فقال: يا أهل المدينة أو قال: يا أهل المسجد هذا وصيي من بعدي.» [بحارالانوار، 17/49.]

حسين بن بشير گويد: «ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام پسرش علي (بن موسي الرضا) عليه‏السلام را (جهت معرفي به امامت) بلند نمود، همان گونه که رسول خدا صلي الله عليه و سلم، علي عليه‏السلام را روز غدير خم بلند نمود و فرمود: اي مردم مدينه - يا فرمود: اي اهل مسجد - اين جانشين بعد از من است.»


حديث 18

عن المفضل بن عمر قال: «دخلت علي أبي الحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام و علي

ابنه عليه‏السلام في حجره و هو يقبله و يمص لسانه. و يضعه علي عاتقه و يضمه اليه و يقول: بأبي أنت ما أطيب ريحک و أطهر خلقک و أبين فضلک»! قلت: جعلت فداک لقد وقع في قلبي لهذا الغلام من المودة ما لم يقع لأحد الا لک. فقال لي: «يا مفضل هو مني بمنزلتي من أبي عليه السلام ذرية بعضها من بعض و ا لله سميع عليم. قال: قلت: هو صاحب هذا الأمر من بعدک؟ قال: نعم، من أطاعه رشد و من عصاه کفر.» [بحارالانوار، 21-20/49. ] .

مفضل بن عمر گويد: «خدمت ابوالحسن موسي بن جعفر عليه‏السلام رسيدم، (مشاهده نمودم که) پسرش علي (بن موسي الرضا) عليه‏السلام در آغوشش مي‏باشد و او را مي‏بوسد و زبانش را مي‏مکد و بر شانه‏اش مي‏گذارد و او را در آغوش مي‏فشد و مي‏فرمايد: پدرم فدايت! چه رايحه‏ي دل انگيز و خوي پاک و برتري آشکاري داري! گفتم: فدايت شوم، مهر اين کودک آن چنان در دلم جاي گرفت که جز مهر شما محبت کسي بدان حد به دلم راه نيافته است. فرمود: اي مفضل، منزلت او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرماست، خانداني که برخي از ايشان از برخي ديگرند و البته خدا بسيار شنواي داناست. گفتم: آيا او بعد از شما (امام و) صاحب اين امر خواهد بود؟ فرمود: آري، کسي که او را پيروي نمايد هدايت يابد و کسي که نافرمانيش کند کافر مي‏شود.»


حديث 19

في حديث - ان علي بن يقطين قال لأبي الحسن موسي عليه‏السلام: من لنا بعدک يا

سيدي؟ فقال: «علي ابني هذا، هو خير من أخلف بعدي. هو مني بمنزلة أبي، هو لشيعتي، عنده علم ما يحتاجون اليه. سيد في الدنيا و سيد في الآخرة، و انه لمن المقربين.» [عوالم العلوم، 58/22 ]

در حديثي علي بن يقطين به ابوالحسن امام موسي کاظم عليه‏السلام گفت: آقاي من، بعد از شما چه کسي (امام) خواهد بود؟ فرمود: اين پسرم علي، که بهترين بازمانده و جانشين من است. او نسبت به من مانند منزلت من نسبت به پدرم است (که امامت را بعد از من به عهده خواهد داشت).

بهره‏وري شيعيانم از او بدين گونه است که آنچه بدان نيازمندند نزد اوست. او سرور دنيا و آخرت و از مقربان (درگاه الهي) است.»


حديث 20

قال ابراهمي بن العباس: ما رأيت الرضا عليه‏السلام سئل عن شي‏ء قط الا علمه، و

لا رأيت أعلم منه بما کان في الزمان الأول الي وقته و عصره. و کان المأمون يمتحنه بالسؤال عن کل شي‏ء فيجيب فيه، و کان کلامه کله و جوابه و تمثله انتزاعات من القرآَّ، و کان يختمه في کل ثلاثة، و يقول: «لو أرندت أن أختمه في أقل من ثلاثة لختمته، و لکني ما مررت بآية قط الا فکرت فيها، و في أي شي‏ء أنزلت و في أي وقت، فلذلک صرت أختم في کل ثلاثة أيام.» [ عوالم العلوم، 180-179/22. ] .

ابراهيم بن عباس گويد: «هيچ گاه نديدم که از (امام) رضا عليه‏السلام چيزي پرسيده شود، جز اين که آن سؤال را پاسخ مي‏داد. در ميان عالمان پيشين و دانشمندان معاصر او را کسي را آگاهتر از وي نيافتم. مأمون با پرسشهاي گوناگون او را مي‏آموزد و او از عهده‏ي پاسخ تمامي آنها بر مي‏آمد. تمامي سخن و جواب و شواهد مثال او از قرآن بود. در هر سه روز يک مرتبه قراء قرآن را به پايان مي‏برد و مي‏فرمود: «اگر بخواهم مي‏توانم آن را در کمتر از سه روز هم ختم نمايم، اما هزگز از آيه‏اي نمي‏گذرم جز اين که در آن مي‏انديشم که درباره‏ي چه و چه هنگام نازل گشته است، و از اين لحاظ است که هر سه روز يک مرتبه قرآن را ختم مي‏نمايم.»

حديث 21

قال الکاظم عليه‏السلام لأصحابه «اشهدوا أن ابني هذا، وصيي و القيم بأمري و

خليفتي من بعدي، من کان له عندي دين فليأخذه من ابني هذا، و من کانت له عندي عدة فلينجزها منه؛ و من لم يکن له بد من لقائي فلا يلقين الا بکتابه.» [اثبات الهداة، 229/3.]


امام کاظم عليه‏السلام به اصحاب خود فرمود: «گواه باشيد که اين پسرم (امام رضا عليه‏السلام) وصي و سرپرست و جانشين بعد از من مي‏باشد، کسي که من ديني از او بر گردن دارم، آن را از اين پسرم بگيرد، کسي که من به او وعده‏اي داده‏ام، انجام آن را از او بخواهد و کسي که ناگزير از ملاقات با من است، از راه نامه‏نگاري با او با من پيوند برقرار سازد.»



حديث 22
قال أبو الحسن عليه‏السلام: «ان ابني عليا أکبر ولدي و أبرهم عندي و أحبهم

الي و هو ينظر معي في الجفر؛ و لم ينظر فيه الا نبي أو وصي نبي.» [الکافي، 312-311/1.]


امام موسي کاظم عليه‏السلام فرمود: «همانا علي پسر بزرگم نزد من از همه فرزندانم نيکوکارتر و محبوبتر است. او با من در جفر مي نگرد و حال آنکه در جفر جز پيامبر يا وصي پيامبر نمي‏تواند بدان بنگرد.»



حديث 23

قال جعفر بن محمد الصادق عليه‏السلام: «يخرج ولد من ابني موسي اسمه اسم

أميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام الي أرض طوس، و هم بخراسان، يقتل فيها بالسم، فيدفن فيها غريبا، من زاره عارفا بحقه أعطاه الله تعالي أجر من أنفق من قبل الفتح و قاتل.» [ بحارالانوار، 286/49. ]

امام جعفر صادق عليه‏السلام فرمود:»فرزندي از پسرم موسي که همنام اميرالمؤمنين عليه الصلاة و السلام است، به جانب سرزمين طوس در خراسان مي‏رود و در آن جا با زهر کشته شده و غريبانه دفن مي‏شود، کسي که او را با شناخت حق وي (به اينکه آن حضرت اما واجب الاطاعة است) زيارت کند، خداي تعالي پاداش کسي را که قبل از پيروزي، انفاق نموده و جنگيده است به وي عطا مي‏نمايد.»


حديث 24

قال زياد القندي: دخلت علي أبي ابراهيم عليه‏السلام و عنده ابنه أبوالحسن عليه‏السلام فقال: «يا زياد هذا ابني کتابه کتابي و کلامه کلامي و رسوله رسولي، و ما قال فالقول قوله.» [اعلام الوري / 316. ] .

زايد قندي گويد: خدمت امام کاظم عليه‏السلام رسيدم، در حالي که پسرش ابوالحسن (امام رضا) عليه‏السلام نزد ايشان بود. سپس فرمود: «اي زياد، اين پسرم نوشته‏اش نوشته‏ي من، سخنش سخن من، فرستاده‏اش فرستاده‏ي من است و هر چه گويد، سخن، سخن اوست.»


حديث 25

عن الرضا عليه‏السلام أنه قال له رجل من أهل خراسان: يا ابن رسول الله رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله في المنام کأنه يقول لي: کيف أنتم اذا دفن في أرضکم بعضي فاستخفظتم و ديعتي و غيب في ثراکم نجمي؟ فقال له الرضا عليه‏السلام: «أنا المدفون في أرضکم،و أنا بضعة من نبيکم، و أنا الوديعة و النجم، ألا فمن زارني و هو يعرف ما أوجب الله تبارک و تعالي من حقي و طاعتي، فأنا و آبائي شفعاؤه يوم القيامة، و من کنا شفعاءه يوم القيامة نجا و لو کان عليه مثل وزر الثقلين الجن و الأنس.» [بحارالانوار، 32 / 102 ] .

مردي خراساني به امام رضا عليه‏السلام عرض نمود: اي فرزند رسول خدا، پيامبر خدا صلي الله عليه و آله را در خواب ديدم که به من فرمود: «چگونه است حال شما آن هنگام که فردي از (خاندان) من در سرزمين شما دفن گردد و شما به حفظ اين امانت من اهتمام نماييد و ستاره‏ي من در خاک شما پنهان گردد؟» امام رضا عليه‏السلام فرمود: «من هستم که در سرزمين شما دفن مي‏گردم؛ من پاره‏ي تن پيامبر شما هستم؛ و منم آن امانت و ستاره، آگاه باشيد کسي که مرا زيارت کند، در حالي که بداند که خداي تبارک و تعالي (اداي) حق و پيروي مرا واجب ساخته است، من و پدرانم روز قيامت شفيعان او خواهيم بود، و کسي که ما روز قيامت شفيع او باشيم (از آتش دوزخ) رهايي مي‏يابد، هر چند بار گناهان جن و انس بر او باشد.»


حديث 26

قال أبوالحسن موسي عليه‏السلام في حديث: «من زار قبر ولدي علي و بات عنده ليلة کان کمن زار الله في عرشه. قيل: کمن زار الله في عرشه؟ فقال: نعم. اذا کان يوم القيامة کان علي عرش الرحمن أربعة من الأولين، و أربعة من الآخرين، فاما الأربعة الذين هم من الأولين: فنوح، و ابراهيم، و موسي، و عيسي عليهم‏السلام و أما الأربعة من الآخرين: محمد و علي و الحسن و الحسين عليهم‏السلام، ثم يمد الطعام فيقعد و معنا زوار قبور الأئمة، ألا أن أعلاهم درجة و أقربهم حبوة زوار قبر ولدي عليه‏السلام» [وسائل الشيعة / 443 / 10 ] .

امام موسي کاظم عليه‏السلام در ضمن حديثي فرمود: «کسي که قبر فرزندم علي عليه‏السلام را زيارت کند و شبي را نزد او به سر برد، مانند کسي است که خداوند را در عرش زيارت کرده است.» راوي (از روي تعجب) گفت: مانند کسي که خدا را در عرش زيارت کرده است؟ حضرت فرمود: «آري، چون روز قيامت شود، چهار نفر از پيشينيان و چهار نفر از پسينيان بر عرش خداي رحمان قرار مي‏گيرند. چهار نفر پيشينيان نوح و ابراهيم و موسي وعيسي عليهم‏السلام هستند و چهار نفر پسينيان محمد و علي وحسن و حسين عليهم‏السلام؛ بعد از آن خوان طعام گسترده مي‏شود و زائران قبور ائمه عليهم‏السلام به (گرد) آن مي‏نشينند؛ بدانيد که (در ميان زائران قبور ائمه عليهم‏السلام) مقام زائران قبر فرزندم از همه بلندتر و پر ارج‏تر است.»


حديث 27

عن أبي‏اصلت الهروي قال: کنت عند الرضا عليه‏السلام فدخل عليه قوم من أهل قم فسلموا عليه فرد و قربهم، ثم قال لهم: «مرحبا بکم و أهلا، فأنتم شيعتنا حقا، يأتي عليکم زمان تزورون فيه تربتي بطوس، ألا فمن زارني و هو علي غسل خرج من ذنوبه کيوم ولدته أمه.» [وسائل الشيعة، 446 / 10. ] .

اباصلت هروي گويد: خدمت امام رضا عليه‏السلام بودم که گروهي از مردم قم وارد شدند و سلام نمودند. حضرت پاسخ آنها را فرمود و ايشان را نزديک خويش جاي داد. سپس فرمود: «آفرين بر شما! شما شيعيان راستين ما هستيد، زماني بر شما فرامي‏رسد که خاک (قبر) مرا در طوس مي‏کنيد، آگاه باشيد کسي که مرا در حالي که غسل نموده باشد زيارت کند، از گناهانش پاک مي‏شود، مانند روزي که از مادر زاييده شده است.»


حديث 28

عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال: «قلت: لأبي جعفر عليه‏السلام: قد تحيرت بين زيارة قبر أبي‏عبدالله عليه‏السلام و بين زيارة قبر أبيک عليه‏السلام بطوس، فما تري؟ فقال لي: مکانک، ثم دخل و خرج و دموعه تسيل علي خديه، فقال: زوار أبي‏عبدالله عليه‏السلام کثيرون، و زوار قبر أبي عليه‏السلام بطوس قليلون.» [وسائل الشيعة، 442 / 10. ] .

عبدالعظيم حسني گويد: به ابوجعفر (امام جواد عليه‏السلام) گفتم: من در ترديدم که به زيارت قبر اباعبدالله الحسين عليه‏السلام مشرف شوم يا به زيارت قبر پدرتان در طوس، نظر شما چيست؟ فرمود: در جاي خود باش» سپس (حضرت) وارد (خانه) شد و پس (از اندکي) بيرون آمد در حالي

پس (از اندکي) بيرون آمد در حالي که اشک از گونه‏هايش جاري بود، فرمود: زائران اباعبدالله عليه‏السلام بسيارند و زائران قبر پدرم در طوس اندک.» .


حديث 29

عن عبدالعظيم بن عبدالله الحسني قال: سمعت محمد بن علي الرضا عليه‏السلام يقول: «ما زار أبي عليه‏السلام احد فأصابه أذي من مطر أو برد أو حر الا حرم الله جسده علي النار.» [ وسائل الشيعة، 439 / 10. ] .

(حضرت) عبدالعظيم حسني از امام محمد تقي عليه‏السلام نقل مي‏کند که فرمود: «کسي که به زيارت پدرم نائل شود، و (در راه زيارت) به او آزاري مانند باران يا سرمايي يا گرمايي برسد، جز اين نيست که خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام مي‏نمايد.»


حديث 30

عن عبدالعظيم الحسني قال: سمعت علي بن محمد العسکري عليه‏السلام يقول: «أهل قم و أهل آبة مغفور لهم لزيارتهم لجدي علي بن موسي الرضا عليهماالسلام بطوس، ألا و من زاره فأصابه في طريقه قطرة من السماء حرم الله جسده علي النار.» [عيون اخبار الرضا عليه‏السلام، 260 / 2.] .

(حضرت) عبدالعظيم حسني گويد: از امام علي النقي عليه‏السلام شنيدم که فرمود: «مردم قم و آبه .

به جهت زيارت جدم علي بن موسي الرضا عليهماالسلام در طوس گناهانشان آمرزيده شده. آگاه باشيد کسي که آن حضرت را زيارت کند و در راه (زيارت) او قطره‏اي (باران) از آسمان بر او فروبارد، خداوند پيکرش را بر آتش (دوزخ) حرام مي‏کند.»


حديث 31

عن عبدالله بن الصلت عن رجل من أهل بلخ قال: «کنت مع الرضا عليه‏السلام في سفره الي خراسان فدعا يوما بمائدة له فجمع عليها مواليه من السودان و غيرهم فقلت: جعلت فداک لو عزلت لهؤلاء مائدة فقال: مه، ان الرب تبارک و تعالي واحد و الأم واحد و الأب واحد و الجزاء بالأعمال.» [بحارالانوار، 101 / 49. ] .

عبدالله بن الصلت از مردي از اهل بلخ نقل مي‏کند که گفت: «در طول مسير مسافرت امام رضا عليه‏السلام به خراسان، من در خدمت ايشان بودم، روزي غذا طلبيد و (پس از گستراندن سفره) غلامان سياه خود ديگران را بر سر آن گرد آورد. گفتم: فدايت شود، بهتر بود که (سفره) غذاي آنان را جدا مي‏نموديد. فرمود: ساکت باش، پروردگار تبارک و تعالي يکي است، مادر يکي است، پدر يکي است و پاداش به کردار است.»


حديث 32

عن علي بن أسباط قال سألت أباجعفر عليه‏السلام: ما لمن زار أباک بخراسان؟ قال: «الجنة و الله، الجنة و الله.» [وسائل الشيعة، 437 / 10. ] .

علي بن اسباط گويد: از ابوجعفر (امام جواد) عليه‏السلام پرسيدم: کسي که پدرتان را در خراسان زيارت کند، چه (پاداشي) خواهد داشت؟ فرمود: به خدا قسم بهشت، به خدا قسم بهشت.»


حديث 33

قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ستدفن بضعة مني بأرض خراسان لا يزورها مؤمن الا أوجب الله له الجنة و حرم جسده علي النار.» [الوافي، 1551 / 14] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «به زودي پاره‏ي تن من در سرزمين خراسان دفن مي‏شود که هيچ مؤمني او را زيارت نمي‏کند، مگر اين که خداوند بهشت را بر او واجب ساخته و پيکرش را بر (آتش) دوزخ حرام مي‏سازد.»


حديث 34

قال الامام الجواد عليه‏السلام: «ضمنت لمن زار قبر أبي الرضا عليه‏السلام بطوس عارفا بحقه الجنة علي الله تعالي.» [وسائل الشيعة، 437 / 10 ] .

امام جواد عليه‏السلام فرمود: «کسي که قبر پدرم رضا عليه‏السلام را در طوس با شناخت حق او (به اينکه حضرتش امام واجب الاطاعة است) زيارت کند، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت مي‏کنم.»


حديث 35

قال الرضا عليه‏السلام: «ما زارني أحد من أوليائي عارفا بحقي الا شفعت فيه يوم القيامة.» [وسائل الشيعة، 434 / 10 ] .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «هيچ يک از دوستانم مرا با آگاهي به حقم (که امام واجب الاطاعه هستم) زيارت نمي‏کند مگر اين که روز قيامت او را شفاعت خواهم کرد.»


حديث 36

قال الرضا عليه‏السلام: «من شد رحله الي زيارتي أستجيب دعاؤه و غفرت له ذوبه، فمن زارني في تلک البقعة کان کمن زار رسول الله صلي الله عليه و آله، و کتب الله له ثواب ألف حجة مبرورة و ألف عمرة مقبولة، و کنت أنا و آبائي شفعاءه يوم القيامة، و هذه البقعة روضة من رياض الجنة، و مختلف الملائکة، لا يزال فوج ينزل من السماء و فوج يصعد، الي أن ينفخ في الصور.» [بحارالانوار، 44/ 102 ] .

امام رضا عليه‏السلام فرمود: «کسي که بار سفر به سوي من بربندد دعايش مستجاب و گناهانش آمرزيده مي‏شود، پس کسي که مرا در آن مکان زيارت کند، مانند کسي است که

رسول خدا صلي الله عليه و آله را زيارت کرده باشد، خداوند براي او پاداش هزار حج و عمره‏ي پذيرفته شده مي‏نويسد و من و پدرانم شفيعان او روز قيامت خواهيم بود؛ اين بقعه بوستاني از بوستانهاي بهشت و محل رفت و آمد فرشتگان است؛ آن گونه که گروهي از آسمان فرو مي‏آيند و گروهي بالا مي‏روند، تا اين که در صور دميده شود.»


حديث 37

قال الامام موسي بن جعفر عليهماالسلام في حديث: «و لقد رأيت رسول الله صلي الله عليه و آله في المنام و أميرالمؤمنين عليه‏السلام معه... ثم وصفه لي رسول الله صلي الله عليه و آله فقال: علي ابنک الذي ينظر بنور الله و يسمع بتفهيمه و ينطق بحکمته، يصيب و لا يخطي‏ء و يعلم و لا يجهل، قد ملي‏ء حلما و علما...» [بحارالانوار، 11 - 12/ 49. ] .

امام موسي بن جعفر عليهماالسلام ضمن حديثي فرمود: «رسول خدا صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه‏السلام را به همراه آن حضرت در خواب ديدم... سپس رسول خدا صلي الله عليه و آله وي (امام رضا عليه‏السلام) را براي من توصيف نمود و فرمود: «علي پسر توست که نور خدا مي‏بيند و به تفهيم الهي مي‏شنود و بر

پايه‏ي حکمت او سخن مي‏گويد، او راه راست مي‏پويد و به خطا نمي‏رود، دانشمندي است که (علمش) به جهل نمي‏گرايد و لبريز از بردباري و دانش گرديده است.»


حديث 38

قال رسول الله صلي الله عليه و آله في حديث في فضائل الأئمة المعصومين عليهم‏السلام: «من أحب أن يلقي الله ضاحکا مستبشرا فليتول علي بن موسي الرضا عليه‏السلام... فهؤلاء مصابيح الدجي و أئمة الهدي و أعلام التقي، من أحبهم و تولاهم کنت ضامنا له علي الله تعالي بالجنة.» [بحارالانوار، 296 / 36.] .

رسول خدا صلي الله عليه و آله در ضمن حديثي در بيان فضائل يکايک ائمه معصومين عليهم‏السلام فرمود: «کسي که دوست بدارد خندان، خداوند را ملاقات کند، بايد محبت و ولايت علي بن موسي الرضا عليهماالسلام را داشته باشد... اينان (ائمه اطهار عليهم‏السلام) چراغهاي تاريکي و امامام هدايتگر و نشانه‏هاي تقوا هستند، کسي که ايشان را دوست بدارد و بهره‏مند از ولايت آنان گردد، من نزد خداي تعالي بهشت را براي او ضمانت مي‏کنم.»


حديث 39

قال يعقوب بن اسحاق النوبختي: «مر رجل بأبي الحسن الرضا عليه‏السلام فقال له: أعطني علي قدر مروتک، قال: لا يسعني ذلک، فقال: أعطني علي قدر مروتي. قال: أما اذا فنعم. ثم قال: يا غلام أعطه مائتي دينار.» [بحارالانوار، 100 / 49. ] .

يعقوب بن اسحاق نوبختي گويد: «مردي خدمت امام رضا عليه‏السلام آمد و عرض کرد: به من به اندازه‏ي جوانمرديت بخشش نما. فرمود: نمي‏توانم چنان کنم. گفت: (پس) به اندازه‏ي جوانمردي من بخشش نما. فرمود: اکنون مي‏توانم. سپس فرمود: اي غلام به او دويست دينار بده.»


حديث 40

قال ابراهيم بن العباس: «ما رأيت أباالحسن الرضا عليه‏السلام جفا أحدا بکلمة قط و لا رأيته قطع علي أحد کلامه حتي يفرغ منه، و ما رد أحدا عن حاجة يقدر عليها، و لا مدرجله بين يدي جليس له قط و لا رأيته شتم أحدا من مواليه و مماليکه قط، و لا رأيته تفل، و لا رأيته يقهقه في ضحکه قط، بل کان ضحکه التبسم، و کان اذا خلا و نصب مائدته أجلس معه علي مائدته مماليکه و مواليه حتي البواب السائس، و کان عليه‏السلام قليل النوم بالليل کثير السهر، يحيي أکثر لياليه من أولها الي الصبح، و کان کثير الصيام فلا يفوته صيام ثلثة أيام في الشهر، و يقول: ذلک صوم الدهر. و کان عليه‏السلام کثير المعروف و الصدقة في السر و أکثر ذلک يکون منه في الليالي المظلمة، فمن زعم أنه رأي مثله في فضله فلا تصدق.» [عيون اخبار الرضا، 184 / 2. ] .

ابراهيم بن عباس گويد: «نديدم که هرگز ابوالحسن الرضا عليه‏السلام با سخني به کسي ستمي روا دارد، و نديدم که سخن کسي را قطع کند تا اينکه کلامش را به پايان برد و نه آن که از برآوردن حاجت نيازمندي سرباز زند. او هرگز در برابر همنشيني نه پايش را دراز مي‏کرد و نه به چيزي تکيه مي‏داد. همچنان که نديدم يکي از زيردستان و زير خريدانش را هرگز دشنام دهد، و نديدم که آب دهان (بر زمين) اندازد و صدا به خنده بلند سازد، بلکه خنده‏اش به صورت تبسم بود. چون در خلوت خانه سفره‏ي غذا مي‏گستراندند، زيردستان وغلامانش -و حتي مأمور اصطبل - را همراه خود بر سر سفره مي‏نشاند. آن حضرت کم خواب و بسيار شب زنده‏دار بود، اکثر شبها را از ابتدا تا صبح به عبادت مي‏گذراند، بسيار روزه مي‏داشت و روزه‏ي سه روزه .

را از دست نمي‏داد و مي‏فرمود: اين (روزه‏ي اين سه روز معادل) روزه‏ي يک عمر است؛ کار نيکو بسيار مي‏کرد و صدقه‏ي نهاني بسيار مي‏داد، که البته اکثر اينها در شبهاي تاربود؛ پس اگر کسي پندارد که کسي را در فضيلت همتاي او ديده است، تو باور مکن.»


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]آل عمران [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة آل عمران 1- العيّاشى بإسناده عن مرزبان القمى، قال: سألت أباالحسن‏ عليه السلام عن قول الله (شهد الله أنّه لاإله إلّا هو و الملائكة و أولوا العلم قائماً بالقسط). قال: هو الامام.‏ 2- الصدوق عن أبى العبّاس محمّد بن ابراهيم بن إسحاق الطالقانى رضي‏الله عنه قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعيد الكوفى، قال: حدّثنا علىّ بن الحسن بن علىّ بن فضال، عن أبيه، قال: قلت لأبى الحسن الرضا عليه السلام: لِمَ سُمّى (الحواريّون) الحواريّين؟ قال: أمّا عند الناس فإنّهم سمّوا حواريّين لأنّهم كانوا قصّارين يخلصون الثياب من الوسخ بالغسل و هو اسم مشتقّ من الخبز الحوار، و أمّا عندنا: فسمّى الحواريّون: الحوار لأنّهم كانوا مخلصين فى أنفسهم، و مخلصين لغيرهم من أوساخ الذنوب بالوعظ و التذكير، قال: فقلت له: لِمَ سُمّى النّصاري‏؟ قال: لأنّهم كانوا من قرية إسمها ناصرة من بلاد الشام نزلتها مريم و نزلها عيسي عليه السلام‏ بعد رجوعهما من مصر. 3- العيّاشى عن إسماعيل بن همّام عن أبى الحسن عليه السلام فى قول الله (مسوّمين) قال: العمائم اعتمّ رسول الله صلّي الله عليه و آله ‏ فسدلها من بين يديه و من خلفه. 4- الحميرى عن الرضا عليه السلام قال: و كان جعفر عليه السلام يقول: والله لايكون الّذى تمدّون إليه أعناقكم حتّي تميّزون و تمحّصون، ثمّ يذهب من كلّ عشرة شىء و لايبقي منكم إلّا الأنزر، ثمّ تلا هذه الآية (أم حسبتم أن تدخلوا الجنّة و لمّا يعلم الله الّذين جاهدوا منكم و يعلم الصابرين). 5- العيّاشى عن أبى الحسن الرضا عليه السلام أنّه ذكر قول الله (هم درجات عند الله) قال: الدّرجة ما بين السماء إلي الأرض. 6- علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن الحسين بن خالد، عن الرضا عليه السلام فى قوله تعالي (اصبروا و صابروا و رابطوا) قال: إذا كان يوم القيامة ينادى مناد: أين الصابرون؟ فيقوم فئام من الناس، ثمّ ينادى: أين المتصبّرون؟ فيقوم فئام من الناس، قلت: جعلت فداك و ما الصابرون؟ قال: الصابرون علي أداء الفرائض، و المتصبّرون علي اجتناب المحارم. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره آل عمران (3)1- عياشي به اسنادش از مرزبان قمي روايت كرده است كه گفت: از حضرت رضا (ع) درباره آيه (خداوند و ملائكه و صاحبان علم شهادت مي دهند كه خدايي جز او نيست و بر پا دارنده عدل است)1 سؤال كردم، فرمود: مقصود (از أولوا العلم ) امام است 2. 2- صدوق از ابوالعباس محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقاني(رض ) از احمد بن محمد بن سعيد كوفي، از علي بن حسن بن علي بن فضال، از پدرش روايت كرده است كه گفت: به ابوالحسن الرضا(ع) عرض كردم: چرا (حواريون)3 را به اين نام خوانده اند؟ فرمود: از نظر عامه مردم، علت نامگذاري آنان به حواريون آن است كه اين عده گازر بودند و لباسها را با شستشو از چرك و كثافت پاك و تميز مي كردند، و اين نامي است كه از الخبز الحوار (نان سفيد) گرفته شده است، اما از نظر ما علتش اين است كه اين عده هم خود پاك بودند و هم ديگران را با موعظه و نصيحت از چرك و آلودگيهاي گناهان پاك مي كردند، راوي گويد: عرض كردم: نصارا را چرا نصارا گفته اند؟ فرمود: چون از روستايي به نام ناصره در بلاد شام بودند كه مريم و عيسي(ع) پس از بازگشت از مصر در اين آبادي سكنا گزيدند4. 3- عياشي از اسماعيل بن همام از ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه آن حضرت در تفسير (نشان كنندگان)5 فرمود: (اين نشان ) عمامه هايي بوده كه رسول خدا(ص ) (يكي از آنها را) به سر بست و دنباله هاي آنها را از جلو و پشت سرش آويزان كرد6. 4- حميري از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: جعفر(ع) مي فرمود: به خدا سوگند آن چيزي كه به سويش گردن مي كشيد (و آرزويش را داريد) تحقق پيدا نمي كند تا آن گاه كه كاملا آزموده شويد و سره و ناسره گرديد، تا جايي كه اكثريت حذف شويد و از هر ده نفر شما تعداد اندكي باقي ماند. حضرت آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود (آيا پنداشتيد داخل بهشت مي شويد بدون آنكه خداوند امتحان كند و آنان كه جهاد در دين كرده و آنها كه در سختيها صبر كردند مقامشان را بر عالمي معلوم گرداند)7. 5- عياشي از حضرت ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه آن بزرگوار آيه (آنها درجاتي نزد خدا دارند)8 را خواند و فرمود: اندازه درجه به اندازه فاصله آسمان تا زمين است 9. 6- علي بن ابراهيم، از پدرش، از حسين بن خالد ، از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه آن حضرت درباره آيه (صبر كنيد و ديگران را دعوت به صبر كنيد و مراقب باشيد)10 فرمود: چون روز قيامت شود، ندا دهنده اي ندا دهد: كجايند صابران؟ پس گروهي از مردم برمي خيزند. سپس ندا دهد: كجايند متصبران؟ گروهي ديگر بر مي خيزند، عرض كردم: فدايت شوم، صابران كيستند؟ فرمود: صابران كساني هستند كه در انجام فرايض و واجبات شكيبايي مي ورزند، و متصبران آنانند كه در اجتناب از حرامها شكيبايي را به جان مي خرند11. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- آل عمران / 18. 2- تفسير عيّاشى 1/ 166. 3- اشاره به آيه 52 از سوره آل عمران‌. 4- علل الشرايع 80-81. 5- آل عمران / 125. 6- تفسير عيّاشى1/ 196- 197. 7- قرب الإسناد 369، آيه در سوره آل عمران‌ / 142. 8- آل عمران / 163. 9- تفسير عيّاشى 1/ 205. 10- آل عمران / 200. 11- تفسير قمّى 1/ 129. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]
[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]أحزاب [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الأحزاب (33) الصدوق حدّثنا أحمد بن زياد بن جعفر الهمدانى رضى الله عنه قال: حدّثنا علىّ بن إبراهيم بن هاشم عن أبيه عن علىّ بن معبد عن الحسين بن خالد، قال: سألت أباالحسن علىّ بن موسي الرضا عليه السلام عن قول الله عزّوجلّ (إنّا عرضنا الأمانة علي السّموات والأرض و الجبال فأبين أن يحملنها)، فقال: الأمانة الولاية من ادّعاها بغير حقّ فقد كفر. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره احزاب (33) صدوق از احمد بن زياد بن جعفر همداني(رض) از علي بن ابراهيم بن هاشم، از پدرش، از علي بن معبد، از حسين بن خالد روايت كرده است كه گفت از ابوالحسن علي بن موسي الرضا(ع) درباره اين سخن خداي عزّوجلّ (ما امانت را به آسمان و زمين عرضه كرديم اما آن دو از پذيرش آن خودداري كردند)1 سؤال كردم، فرمود: مقصود از امانت، ولايت است. هر كس بناحق آن را ادعا كند كافر است2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- احزاب / 72. 2- عيون اخبار الرضا 1/ 306. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]أحقاف [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الأحقاف (46) الصدوق قال: حدّثنا محمّد بن إبراهيم بن إسحاق الطالقانى رضى الله عنه قال: حدّثنا أحمد بن محمّد بن سعيد الهمدانىّ‏ قال: حدّثنا علىّ بن الحسن بن فضّال عن أبيه، عن أبى الحسن الرضا عليه السلام، قال: إنّما سمّى (أولوا العزم) أولى العزم لأنّهم كانوا أصحاب العزائم و الشرائع، و ذلك أنّ كلّ نبىّ كان بعد نوح عليه السلام‏ كان علي شريعته و منهاجه و تابعاً لكتابه إلي زمان إبراهيم الخليل عليه السلام‏، و كلّ نبىّ كان فى أيّام إبراهيم و بعده كان علي شريعة إبراهيم و منهاجه و تابعاً لكتابه إلي زمن موسي عليه السلام‏، و كلّ نبىّ كان فى زمن موسي‏ و بعده كان علي شريعة موسي و منهاجه و تابعاً لكتابه إلي أيّام عيسي عليه السلام‏، و كلّ نبىّ كان فى أيّام عيسي‏ و بعده كان علي منهاج عيسي و شريعته، و تابعاً لكتابه إلي زمن نبينا محمّد صلّي الله عليه و آله، فهؤلاء الخمسة هم أولوا العزم، و هم أفضل الأنبياء و الرسل، و شريعة محمّد صلّي الله عليه و آله لاتنسخ إلي يوم القيامة و لانبىّ بعده إلي يوم القيامة فمن ادّعي بعده نبيّناً أو أتي بعد القرآن بكتاب فدمه مباح لكلّ من سمع ذلك منه. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره احقاف (46) صدوق از محمد بن ابراهيم بن اسحاق طالقاني(رض) از احمد بن محمد بن سعيد همداني، از علي بن حسن بن فضال، از پدرش، از ابوالحسن الرضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: (پيامبران) (اولوا العزم)1 را اولوا العزم ناميده‏اند چون‏ صاحب دين و شريعت (مستقل) بودند. هر پيامبري كه بعد از نوح(ع) آمد بر شريعت و آيين او و تابع كتاب آن حضرت بود تا زمان ابراهيم خليل(ع)، هر پيامبري هم كه در زمان ابراهيم و بعد از او بود از شريعت و آيين ابراهيم و كتاب او پيروي مي‏كرد، تا زمان موسي(ع)، هر پيامبري كه در زمان موسي و بعد از او بود از شريعت و راه او تبعيت مي‏كرده و پيرو كتاب او بود تا زمان عيسي(ع) هر پيامبري هم كه در زمان عيسي و بعد از او ظهور كرد بر راه و شريعت عيسي و كتاب او بود تا زمان پيامبر ما محمد(ص). اين پنج نفر پيامبران اولوا العزم هستند و از همه پيامبران و رسولان برترند. شريعت محمد تا روز قيامت منسوخ نمي‏شود و پس از او تا روز قيامت پيامبري نخواهد آمد. بنابر اين، پس از آن حضرت هر كس ادعاي نبوت كند، يا بعد از قرآن كتابي بياورد، ريختن خونش بر هر كس كه چنين ادعايي را از او بشنود، مباح است2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- أحقاف 46/ 35. 2- علل الشرائع 122- 123. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]إنسان [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الإنسان(الدهر) (76) أحمد بن أبى عبدالله البرقى عن أبيه عن معمّر بن خلّاد عن أبى الحسن الرضا عليه السلام فى قول الله عزّوجلّ (و يطعمون الطعام علي حبّه مسكيناً) قال: قلت: حبّ الله، أو حبّ الطّعام؟ قال: حبّ الطعام. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره انسان(دهر) (76) احمد بن ابي عبداللّه برقي، از پدرش، از معمّر بن خلاّد روايت كرده است كه گفت: از ابوالحسن الرضا(ع) درباره آيه (و غذا را با اينكه آن را دوست دارند به مسكين اطعام مي كنند)1 سؤال‏ كردم: مقصود از (آن را دوست دارند) خدا را دوست دارند يا غذا را؟ فرمود: يعني غذا را2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- دهر / 8. 2- المحاسن 397. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بلد [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة البلد (90) البرقى عن أبيه عن معمّر بن خلّاد قال: كان أبوالحسن الرضا عليه السلام إذا أكل اُتى بصحفة، فتوضع قرب مائدته، فيعمد إلي أطيب الطعام ممّا يؤتى به، فيأخذمن كلّ شى‏ء شيئاً فيوضع فى تلك الصّحفة، ثمّ يأمر بها للمساكين ثمّ يتلو هذه الآية (فلا اقتحم العقبة) ثمّ يقول: علم الله عزّوجلّ أن ليس كلّ إنسان يقدر علي عتق رقبة، فجعل لهم سبيلاً إلي الجنّة بإطعام الطّعام. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره بلد (90) برقي از پدرش، از معمّر بن خلّاد روايت كرده است كه گفت: حضرت ابوالحسن الرضا(ع) وقتي مي‏خواست غذا بخورد، قدحي مي‏آوردند و نزديك سفره ايشان مي‏گذاشتند، حضرت دست مي‏برد و از هر يك از بهترين و لذيذترين غذاهايي كه برايش آورده بودند مقداري بر مي‏داشت و در آن قدح مي‏گذاشت و مي‏فرمود آن را به مستمندان بدهند، آن‏گاه اين آيه را تلاوت مي‏كرد (پس به بلندي گردنگاه در نيامد)1 سپس مي‏فرمود: خداي عزّوجلّ مي‏دانست كه همه افراد قادر به آزاد كردن‏ بنده نيستند، از اين رو، اطعام كردن (فقرا) را راهي براي رسيدن آنان به بهشت قرار داد2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- بلد /11. 2- محاسن 392. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بينه [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة البيّنة (98) الكلينى عن علىّ بن محمّد عن بعض أصحابه عن أحمد بن محمّد بن أبى نصر، قال: دفع إلي أبوالحسن عليه السلام مصحفاً و قال: لاتنظر فيه، ففتحته و قرأت فيه: (لم يكن الّذين كفروا) فوجدت فيها اسم سبعين رجلاً من قريش بأسمائهم و أسماء آبائهم، قال: فبعث إلىّ: ابْعث إليّ بالمصحف. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره بيّنه (98) كليني از علي بن محمد، از يكي از هم اصحابش از احمد بن محمد بن ابي نصر روايت كرده است كه گفت: ابوالحسن(ع) مصحفي به من داد و فرمود: در آن نگاه مكن، اما من آن را گشودم (و نبودند آنان كه كافر شدند) را خواندم، و در آن نام هفتاد مرد از قريش را كه نام آنها و پدرانشان ذكر شده بود، يافتم، ابن ابي نصر گويد: حضرت به من پيغام فرستاد كه: مصحف را به من برگردان1. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- اصول كافى2/ 631؛ آيه در سوره بيّنه /1. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]جمعه [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الجمعة (62) الصدوق عن الفقيه المروزى عن أبى بكر النيسابورى عن الطائى عن أبيه عن الرضا عليه السلام عن أبيه عن جعفر بن محمّد قال: السّبت لنا، و الأحد لشيعتنا، و الاثنين لبنى اُميّة، و الثلاثاء لشيعتهم، و الأربعاء لبنى العباس، و الخميس لشيعتهم، و الجمعة لسائر الناس جميعاً، و ليس فيه سفر، قال الله تعالي (فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل الله) يعنى يوم السبت. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره جمعه (62) صدوق از فقيه مروزي، از ابوبكر نيشابوري، از طائي، از پدرش، از حضرت رضا، از پدر بزرگوارش، از جعفر بن محمد(ع) روايت كرده است كه فرمود: روز شنبه متعلق به ماست، يكشنبه متعلق به شيعيان ما، دوشنبه متعلق به بني‏اميه، سه‏شنبه متعلق به پيروان آنها، چهارشنبه متعلق به بني عباس، پنج‏شنبه متعلق به پيروان آنها، و جمعه متعلق به بقيه مردمان است، و در جمعه سفر كردن روا نيست، خداي تعالي فرموده است (پس هنگامي كه نماز جمعه تمام شد در زمين پراكنده شويد و فضل خداوند را بجوييد)1 مقصود (از پراكنده شدن و مسافرت در زمين و پرداختن به كسب و كار) روز شنبه است2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- جمعه /10. 2- عيون اخبار الرضا 2/ 42 - 43. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]جن [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الجنّ (72) علىّ بن إبراهيم قال: حدّثنى أبى عن‏الحسين بن خالد، عن أبى الحسن الرضا عليه السلام، قال: (المساجد) الأئمّة عليهم السلام. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره جنّ (72) علي بن ابراهيم از پدرش، از حسين بن خالد، از حضرت ابوالحسن الرضا (ع) روايت كرده است كه فرمود: (مساجد) ائمّه(ع) هستند1. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- تفسير قمّى 2/ 390، و آيه در سوره جنّ / 18. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]حج [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الحجّ (22) الحميرى عن البزنطى، قال: و سألت الرضا عليه السلام عن قول الله تعالي (ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم) قال: تقليم الأظفار، و طرح الوسخ عنك، و الخروج من الإحرام، (و ليطوّفوا بالبيت) طواف الفريضة. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره حجّ (22) حميري از بزنطي روايت كرده است كه گفت: از حضرت رضا(ع ) درباره آيه (سپس تفث خود را انجام دهند و نذرهاي خويش را أدا كنند) سؤال كردم، فرمود: تفث به معناي گرفتن ناخنها، زدودن چرك و كثافت از خود، و بيرون آمدن از احرام است ، (و بر آن خانه طواف كنند)1 مقصود طواف واجب است 2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- حج / 29. 2- قرب الإسناد 358. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]طور [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الطور (52) علىّ بن إبراهيم قال: أخبرنا أحمد بن إدريس عن أحمد بن محمّد عن ابن أبى نصر عن الرضا عليه السلام قال: (أدبار السّجود) أربع ركعات بعد المغرب و (إدبار النجوم) ركعتان قبل صلاة الصبح. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره طور (52) علي بن ابراهيم از احمد بن ادريس، از احمد بن محمد، از ابن ابي نصر، از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: مقصود از (عقبهاي سجود)1 چهار ركعت (نافله) بعد از مغرب است و مراد از (پشت كردن ستاره ها)2 دو ركعت (نافله) پيش از نماز صبح 3. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- ق /40. 2- طور / 49. 3- تفسير قمّى2/ 333. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]غاشيه [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الغاشية (88) ابن شهر آشوب مرسلاً عن الرضا عليه السلام فى قوله (و إلي الجبال كيف نصبت) قال: الأوصياء. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره غاشيه (88) ابن شهر آشوب مرسلاً از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه آن بزرگوار درباره آيه شريفه: و به كوهها كه چگونه برافراشته شده است)1 فرمود: مقصود از كوهها اوصياء هستند2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- غاشيه / 19. 2- مناقب ابن شهرآشوب1/ 373. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]ق [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة ق (50) علىّ بن إبراهيم قال: أخبرنا أحمد بن إدريس عن أحمد بن محمّد عن ابن أبى نصر عن الرضا عليه السلام قال: (أدبار السّجود) قال: أربع ركعات بعد المغرب و (إدبار النجوم) ركعتان قبل صلاة الصبح. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره ق (50) علي بن ابراهيم از احمد بن ادريس، از احمد بن محمد، از ابن ابي نصر، از حضرت رضا(ع) روايت كرده است كه فرمود: مقصود از (عقبهاي سجود)1 چهار ركعت (نافله) بعد از مغرب است و مراد از (پشت كردن ستاره ها)2 دو ركعت (نافله) پيش از نماز صبح 3. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- ق /40. 2- طور / 49. 3- تفسير قمّى2/ 333. [/][/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/]


[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]مؤمنون [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة المؤمنون (23) الصدوق قال: حدّثنى محمّد بن عمر الجعابى قال: حدّثنا أبو محمّد الحسن بن عبدالله الرازى، قال: حدّثنى سيّدى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام عن أبيه عن آبائه عن علىّ عليه السلام‏ فى قوله عزّوجلّ (أولئك هم الوارثون*الّذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون) فى نزلت. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره مؤمنون (23) صدوق از محمد بن عمر جعابي، از ابومحمد حسن بن عبدالله رازي روايت كرده است كه گفت: سرورم علي بن موسي الرضا(ع) از پدر بزرگوارش از پدران گراميش، از علي (ع ) برايم حديث كرد كه آن حضرت فرمود: آيه (اينان همان وارثانند، همانان كه پرديس را به ارث مي برند و در آن جاويدانند)1 درباره من نازل شده اشت 2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- مؤمنون / 10-11. 2- عيون اخبار الرضا 2/ 65. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]واقعه [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]متن حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سورة الواقعة (56) الصدوق قال: حدّثنا محمّد بن عمر الجعابي، قال: حدّثنى أبو محمّد الحسن بن عبدالله الرازى، قال: حدّثنى سيّدى علىّ بن موسي الرضا عليه السلام عن أبيه عن آبائه عن علىّ عليه السلام، قال: (و السابقون السابقون) فىّ نزلتْ. [/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]* * *[/][/]


[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]سوره واقعه (56) صدوق از محمد بن عمر جعابي، از ابومحمد حسن بن عبداللّه رازي روايت كرده است كه گفت: سرورم علي بن موسي الرضا(ع) از پدرش، از پدرانش، از علي(ع) روايت كرد كه فرمود: (و السابقون و السابقون)1 درباره من نازل شد2. [/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]منبع حديث[/][/]

[=times new roman][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]1- واقعه / 10. 2- عيون اخبار الرضا 2/ 65. [/][/]

[=arial][=tahoma, arial, helvetica, sans-serif] [/][/]

بهداشت ( طب الرضا )


پيشگيري از بواسير

متن حديث

و من أراد أن يأمن وجع السفل و لايضرّه شى‏ء من أرياح البواسير فليأكل سبع تمرات هيرون بسمن بقر و يدهن أنثييه بزئبق خالص.

* * *


پيشگيري از بواسير هر كس مي خواهد كه از ابتلا به درد مقعد مصون بماند و بواسير نگيرد هفت دانه خرماي برنيك با روغن گاو تناول كند، و بيضه هاي خود را با سيماب خالص چرب نمايد.



پيشگيري از ترك لبها

متن حديث

و من أراد أن لاتشقق شفتاه و لايخرج فيها ناسور فليدهن حاجبيه.

* * *


پيشگيري از ترك لبها هر كس مي خواهد كه لبهايش نتركد و زخم نشود ابروهاي خود را چرب كند.



پيشگيري از درد گوش

متن حديث

و من أراد أن لايشتكى أذنه فليجعل فيها عند النوم قطنة.

* * *


پيشگيري از درد گوش هر كس مي خواهد كه به گوش درد دچار نشود هنگام خواب قدري پنبه در گوش خود بگذارد.



پيشگيري از درد مثانه

متن حديث

و من أراد أن لايشتكى مثانته فلايحبس البول و لو علي ظهر دابته.

* * *


پيشگيري از درد مثانه هر كس مي خواهد كه درد مثانه نگيرد، ادرارش را حبس نكند، حتي اگر سوار بر مركب خود است.



ازدياد عقل

متن حديث

و من أراد أن يزيد فى عقله فلايخرج كلّ يوم حتّي يلوك علي الريق ثلاث هليلجات سود مع سكّر طبرزد.

* * *


ازدياد عقل هر كس مي خواهد كه عقلش زياد شود هر روز ناشتا سه دانه هليله سياه با شكر طبرزد (نبات ) بجود.



جلوگيري از ترك ناخن

متن حديث

و من أراد أن لاتشقّق أظفاره و لاتفسد فلايقلم أظفاره إلّا يوم الخميس.

* * *


جلوگيري از ترك ناخن هر كس مي خواهد كه ناخنهايش ترك نخورد و خراب نشود فقط روزهاي پنجشنبه ناخن بگيرد.



جلوگيري از سنگ مثانه و...

متن حديث

و من أراد أن يأمن الحصاة و عسر البول فلايحبس المنى عند نزول الشهوة و لايطيل المكث علي النساء.

* * *


جلوگيري از سنگ مثانه و عسر البول هر كس مي خواهد از ابتلا به سنگ (مثانه ) و عسر البول ايمن بماند در هنگام انزال، مني خود را حبس نكند و مدت جماع را طول ندهد.



گياه كاسنى

متن حديث

قالَ (عليه السلام): إنَّ فِى الْهِنْدِباءِ شِفاءٌ مِنْ ألْفِ داء، ما مِنْ داء فى جَوْفِ الاْنْسانِ إلاّ قَمَعهُ الْهِنْدِباءُ

* * *


فرمود: گياه كاسنى شفاى هزار نوع درد و مرض است، كاسنى هر نوع مرضى را در درون انسان ريشه كن مى نمايد.


حدیث اول از امام رضا به شش زبان

فارسی:

بالا ترین درجه عقل خودشناسی است


عربی:

اَفضَلُ الْعَقلِ مَعْرفَةُ الانسانِ نَفْسَهُ



اردو:


بهترین عقل انسان کا اپنی نفس کا پهچانناسی،



انگلیسی:


The highest degree of wisdom is self-cognition.



فرانسه:


Le plus haut degre de la sagesse ، cُest connaissance de soi.



آلمانی:


Seldsterkenntnis ist das hoechste stadium der weisheit.



بحارالانوار ج78 ص352

حدیث دوم از امام رضا به پنج زبان


فارسی:

هیچ چیز با ارزش تر از اخلاق نیکو نیست


عربی:

مامِنْ شَیْء اَثقَلَ فیِ المیزانِ مِنْ حُسْنِ الخُلقِ


انگلیسی:

Nothing is more worthy than good temper.



فرانسه:

Rien nُest plus preَcieux que lُamabilitَe.



آلمانی:

Auf der Waage der Taten wiegt nichts


mehr als das liebenswuerdige Gemuet.



عیون اخبار الرضا(ع)ج2ص37

دويست و بيست سخنان گهربار امام رضا (ع)

1- خويشاوند را پيوند ده ، اگر چه با يک جرعه آب باشد.

2- هرگز به اميد دوستي آل محمد (ص) عمل صالح و عبادت خدا را ترک نکنيد و همچنين دوستي آل محمد و تسليم شدن در مقابل امرشان را به اميد عبادتتان رها نکنيد. زيرا هيچيک از اين دو بدون ديگري قبول نمي‏شود.

3- آن کس که همه روزه به حساب خود رسيدگي نکند، و نيک و بد خود را نشناسد از ما نيست.

4- مال جمع نمي‏شود مگر با پنج خصلت: بخل شديد، آرزوي دراز، حرص زياد، قطع رحم، مقدم داشتن دنيا بر آخرت.

5- خداي رحمت کند بنده‏اي را که امر ما را زنده کند، گفته شد چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: علم ما را ياد بگيرد و به ديگران ياد بدهد.

6- در حالي که هنوز اشتهايتان باقي است ، دست از طعام خوردن بکشيد.

7- در هنگام غذا خوردن ، از سبک ترين غذاها «چون سوپ و آش» شروع کنيد تا معده و مزاج تحمل آن را داشته باشد .

8- هيچ بنده‏اي حقيقت ايمان را به کمال نرساند مگر اينکه در وي سه خوي باشد : در دين، دانش عميق داشته باشد و در زندگاني خوب، اندازه نگهدارد و بر مصيبتها و مشکلات شکيبا باشد.

9- عبادت (تنها) نماز و روزه زياد نيست ، بلکه عبادت (پرارزش) تفکر بسيار درباره‏ي پروردگار است .

10- و هر کس از خدا توفيق بخواهد و خود کوشش نکند خود را ريشخند نموده است.

11- و هر کس خود را دورانديش شمارد و بي‏باکي کند خود را استهزاء کرده است.

12- بکوشيد که روزگارتان چهاربخش باشد بخشي ويژه خداوند براي راز و نياز با او ، بخشي براي کار زندگاني بخشي براي رفت و آمد و همنشيني با دوستان مورد اطمينان آنها که عيبهايتان را به شما شناسانند و در نهان نيز در دوستي مخلص باشند، و بخشي هم براي تفريحات و لذات مشروعتان اختصاص دهيد که به اين بخش بر قسمتهاي ديگر توانا مي‏شود.


13- و هر کس از خدا بهشت بخواهد و بر سختيها و مشکلات استقامت و شکيبائي نورزد خود را فريب داده است .

14- و هر کس از آتش جهنم خدا پناه برد و هوسهايش را رها نکند خود را مسخره کرده است.

15- و هر کس خدا را ياري کند و به ديدارش سبقت نگيرد خود را استهزاء نموده است .

16- خداوند قيل و قال و ضايع کردن مال و پرسش بسيار (و بي‏مورد) را دشمن مي‏دارد.

17- محبت کردن با مردم نصف عقل است.

18- سختترين کارها سه چيز است : انصاف و حقگويي اگر چه عليه خود باشد در همه حال بياد خدا بودن .

19- با برادران ايماني در اموال مواسات کردن.

20- مواسات : به همديگر کمک کردن با مال.

21- شخص با سخاوت از غذايي که مردم برايش آماده کرده‏اند مي‏خورد تا ديگران نيز از غذايي که او آماده مي‏سازد بخورند.

22- قرآن کلام و سخن خداست از آن نگذريد و هدايت را در غير آن نجوئيد که گمراه مي‏شويد .

23- خداوند گفتگوي (بيهوده) و نابود ساختن دارايي و پرسش بسيار را دشمن مي‏دارد.

24- هر کس با زبانش آمرزش بخواهد و در دل پشيمان نباشد خود را مسخره کرده است .

25- براي انسان سزاوار نيست که عطر و بوي خوش را در هر روز ترک کند، اگر هر روز بر آن دست نيافت . يک روز در ميان ، و اگر يک روز در ميان نيز به آن دست نيافت در هر هفته، از بوي خوش بهره‏مند شود و آن را ترک ننمايد.

26- همانا خداوند قيل و قال (کشمکش لفظي بي‏مورد) و تباه نمودن ثروت، و تقاضا کردن بسيار را دشمن دارد.

27- کار نيک و کوشش در انجام عبادت را به خاطر تکيه بر حب آل محمد (ص) رها نسازيد.

28- مؤمن تا سه خصلت نداشته باشد. مؤمن حقيقي نيست که عبارتند از :

1- سنتي از پروردگارش

2- سنتي از پيغمبرش

3- سنتي از امامش ، اما سنت خدا پرده‏پوشي است و اما سنت امامش ، صبر کردن در سختي و پريشاني است .

29- کسي که به روزي اندک از خداوند خشنود باشد خداوند از او به عمل کم، خشنود خواهد شد.

30- انس گرفتن حساب نشده (و بدون کنترل) با مردم ، شخصيت انسان را از بين مي‏برد.

31- زماني بر مردم ، مي‏آيد ، که عافيت و آرامش ، در آن زمان در ده بخش است . نه بخش آن در دوري از مردم (و گوشه‏گيري) است . و يک بخش آن، سکوت است .

32- مرد زير زبانش پنهان است و چون سخن بگويد شناخته مي‏شود.

33- تدبير و انديشه پيش از انجام کار تو را از پشيماني ايمن مي‏دارد.

34- همنشيني با اشرار و بدکاران موجب بدبيني نسبت به نيکان و درستکاران مي‏شود .

35- دشمني با بندگان خدا بر توشه‏اي است براي آخرت.

36- شخصي که قدر و منزلت خويش را بشناسد هلاک نمي‏گردد.

37- هديه کينه‏ها را از دلها مي‏زدايد.

38- در قيامت آن کس به من نزديکتر است که در دنيا خوش اخلاق‏تر و نسبت به خانواده‏ي خود نيکوکارتر باشد.

39- کسي که به مسلماني خيانت کند از ما نيست .

40- مؤمن چون خشمگين شود خشمش او را از رعايت حق بيرون نمي‏برد.

41- هيچ بنده‏اي نيست که زيارت کند قبر مؤمني را و بخواند نزد آن قبر سوره‏ي انا انزلنا را هفت دفعه مگر آنکه خداوند او و صاحب قبر را مي‏آمرزد.

42- هر کس بيايد سر قبر برادرش و دستش را بر قبر بگذارد و هفت دفعه سوره‏ي انا انزلنا را بخواند در امان خواهد بود روز قيامت.

43- تجديد وضو براي نماز عشاء محو مي‏کند معصيتي را که از گفتن نه بخدا قسم و آري (و الله) در طي سخن پيدا مي‏شود.

44- از حضرت رضا (ع) روايت شده که رسول خدا (ص) نهي فرمودند که شخص در حال تخليه جواب کسي را دهد يا حرف بزند تا آنکه فارغ شود.

حسن بن علي الوشا گفت : داخل شدم بر حضرت رضا و جلوي او ابريقي بود مي‏خواست مهيا شود براي نماز پس نزديک رفتم آب بريزم که حضرت وضو بگيرد قبول نکرد و ممانعت کرد پس عرض کردم آيا منع مي‏کني که آب بريزم بر دستهاي شما و کراهت داري از آنکه من اجر ببرم؟

فرمود: تو اجر ببري و من گناه کنم و زر و يال ببرم، گفتم چطور به چه علت؟ فرمود : نشنيدي خداي در قرآن کريم فرموده : (فمن کان يرجو)

45- هر کس براي رضاي خدا، برادر و دوستي اختيار کند براي خود خانه‏اي در بهشت خواهد داشت.

46- حضرت رضا (ع) در تفسير آيه‏ي مبارکه‏ي «فاصفح الصفح الجميل» پس عفو کن عفو نيکو فرمود يعني بخشودن بدون عقاب و خطاب و سخن درشت گفتن.

47- از حضرت رضا (ع) روايت شده که فرمود: آيا مي‏داني چرا اسماعيل به «صادق الوعد» ناميده شد . (در قرآن کريم)

راوي گويد گفتم نه فرمود: با مردي وعده گذاشت و براي وفاي به وعده خود يک سال منتظر نشست (در محل وعده و رفيقش فراموش کرده بود و تا يکسال از آنجا عبور نکرد).

48- حضرت رضا (ع) : همانا خضر از آب زندگاني آشاميد و او زنده است و نمي‏ميرد تا نفحه‏ي صور (قيامت) و او مي‏آيد نزد ما و بر ما سلام مي‏کند و صوتش را مي‏شنويم و لکن شخص او را نمي‏بينيم و او هر جا اسمش بر زبان ذکر مي‏شود و هر کس از شما نام وي را به زبان ذکر کند بايد بر او سلام کند.

49- هر که خودش را مشهور به عبادت کرد پس وي را مورد تهمت بدانيد بر دينش زيرا خداي عزوجل شهرت در عبادت و لباس شهرت را مکروه دارد و دوست ندارد سپس فرمود: خداي عزوجل فقط بر مردم در شبانه‏روز هفده رکعت نماز واجب کرد هر که آن را انجام داد از چيز ديگر مورد مؤاخذه و پرسش واقع نمي‏شود و رسول خدا (ص) نوافل را بر آنها افزود براي آنکه چنانچه نقصاني در آنها روي داد بوسيله‏ي نوافل کامل شود و خداوند بر زيادي نماز و روزه عذاب نمي‏کند و لکن عذاب مي‏فرمايد آن را که برخلاف سنت عمل کرد.

50- بيماري براي مؤمن پاک شدن از گناه و رحمت است و براي کافر عذاب و لفته است و پيوسته مرض براي مؤمن مي‏ماند تا اينکه بر او گناهي نباشد.

51- نيکوکاران بدين جهت نيکوکار ناميده شده‏اند که به پدران و فرزندان و برادران خوبي کردند.

52- عبدا... ابان گفت : به حضرت رضا (ع) عرض کردم دعا کن براي من و بندگانت فرمود بخدا قسم هر پنجشنبه اعمال آنها را بر خدا عرضه مي‏دارم .

53- اعمال بندگان چه خوب و چه بد بر سول خدا (ص) عرضه خواهد شد.

54- حضرت رضا (ع) از پدران خود از اميرالمؤمنين (ع) روايت کرده که فرمود: دوستت را دوست بدار به طور معتدل نه بحد افراط زيرا ممکن است روزي با تو دشمن شود و با دشمنت نيز دشمني کن به طور معتدل زيرا ممکن است روزي با تو دوست شود.

55- روشن کردن چراغ پيش از غروب آفتاب فقر را مي‏برد.

-56البته امر به معروف و نهي از منکر بکنيد و گرنه بر شما حکومت خواهد کرد و عامل خواهد شد بدهاي شما سپس خوبان شما دعا مي‏کنند و مستجاب نخواهد شد .

57- هر که حق سپاسي نعمت مخلوق را بجاي نياورد سپاس خداي را بجاي نياورده .

58- آدم سخي غذاي مردم را مي‏خورد تا غذايش را بخورند و آدم بخيل از غذاي مردم نمي‏خورد تا از غذايش نخورند.

59- چون يکي از شما بيمار شد بايد به مردم اذن دهد بر او وارد شوند زيرا هيچ کس نيست مگر آنکه براي او دعاي مستجابي هست.

60- خميازه کشيدن از شيطان و عطسه نمودن از خداي عزوجل است.

61- امام رضا (ع) فرمود: ايمان ، باور و تعهدي به قلب ، و گفتاري به زبان و عمل به جوارح و ارکان است (و) ايمان جز اين چنين نمي‏باشد.

62- از حضرت رضا (ع) روايت شده که حضرت باقر (ع) فرمود: هر کس از شيعيان ما مبتلا شد به بلائي پس صبر کرد خداوند مي‏نويسد براي او مانند اجر هزار شهيد.

63- از حضرت رضا (ع) در مورد قول خداوند (فمن يردا... ان يهديد يشرح صدره للاسلام.) فرمود هر کس خدا اراده کند که او را هدايت کند به واسطه‏ي ايمانش در دنيا بسوي بهشتش و دار کرامتش در آخرت شرح صدر به او عطا مي‏کند. براي آنکه تسليم خدا شود و به او وثوق پيدا کند و سکون و آرامش بيابد به آنچه خدا به او وعده فرمود از ثواب و پاداش نيکش تا آنکه به او اطمينان يابد.

64- حضرت رضا (ع) : زماني که امت من در مورد امر به معروف و نهي از منکر کار را به گردن ديگران بيندازند و هر شخصي يا دسته‏اي به انتظار بنشيند که ديگران آن کار را انجام دهند در اين صورت بايد در انتظار فرا رسيدن عذاب الهي گرفتار شدن به يک زندگي نکبت‏بار باشند.

65- بلند خواندن بسم ا... الرحمن الرحيم در تمام نمازها مستحب است.

66- از حضرت رضا (ع) از پدرانش از علي (ع) روايت شده که فرمود: رسول خدا (ص) نماز سفر با ما خواند پس در رکعت اول سوره‏ي حمد و در رکعت دوم سوره‏ي توحيد خواند سپس فرمود قرائت کردم براي شما ثلث قرآن و ربع قرآن را .

67- فرمود: هر کس بگويد لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم خدا بواسطه‏ي اين ذکر از او دفع کند نود قسم از بلا دنيا را که آسان‏ترين آنها خناق است.

خناق: ديفتري ، درد گلو.

68- فرمود: هر کس ماري بکشد مثل اين است که کافري را کشته.

69- فرمود: پولي که از فروش سگ گرفته شود حرام است و حرام منجر به آتش خواهد شد.

70- هر کس براي حفظ مالش کشته شود شهيد است .

71- خمس از تمام مال يک دفعه واجب مي‏شود نه بيشتر .

72- نبايد اقتدا کرد در نماز مگر بکسي که ولايت اهل بيت عصمت را دارا باشد.

73- حسن بن جهم گفت از حضرت رضا (ع) شنيدم فرمود: هيچ مؤمني در حق ما مديحه‏اي نگفت مگر آنکه خداوند براي او شهري در بهشت بنا مي‏کند که هفت دفعه از دنيا وسيع‏تر است زيارت مي‏کند وي را در آن شهر هر فرشته مقرب و هر پيغمبر مرسلي.

74- و فرمود براي هر امامي عهد و پيماني است در آزاد کردن دوستان و شيعيانش و اينکه از تمام وفاي به عهد زيارت کردن قبور ايشان است،

پس هر کس آنان را زيارت کند از روي ميل و تصديق به آنچه در آن راغبند. مي‏باشند امامان آنها شفيعان ايشان در روز قيامت.

75- حضرت رضا (ع) در نامه‏ي خود به مأمون نوشت:

دوست داشتن اولياء خداي عزوجل واجب است و همچنين دشمن داشتن دشمنان ايشان و تبري جستن از ايشان و از پيشوايانشان.

76- حضرت رضا (ع) : بزودي من مظلومانه کشته خواهم شد پس هر کس مرا با معرفت به حق زيارت کند خداوند گناهان متقدم و متأخر وي را بيامرزد.

77- خداي شراب را حرام کرد براي آنچه در آن است از فساد و از جهت تغيير دادن عقلهاي آنهايي را که آن را مي‏آشامند و وا مي‏دارد آنان را بر انکار کردن خداي عزوجل و نسبت دروغ به خدا و رسول دادن و مفاسد ديگر که بر آن مترتب است و آدم‏کشي و نسبت ناروا دادن.

78- به اشخاص بي‏گناه و زنا کردن و خودداري نکردن از کارهاي حرام پس به همين جهت ما حکم کرديم که هر مست کننده‏ي از مشروبات حرام است و محرم است و محرم براي آنکه پايان کار و عاقبت آن با عاقبت شراب يکي است پس هر کس به خدا و قيامت ايمان دارد و ما را دوست دارد و دم از دوستي ما مي‏زند بايد از آن اجتناب و دوري کند.

79- راوي گفت به حضرت رضا (ع) عرض کردم ابن‏داود از شما نقل کرده که فرموديد ، شراب‏خوار کافر است ، فرمود: راست گفته من گفتم آن را.

80- سليمان بن جعفر گفت به حضرت رضا (ع) عرض کردم چه مي‏فرمايي در آشاميدن آب جو؟ فرمود آن شرابي است مجهول اي سليمان آن را نياشام و مخور بدان اي سليمان اگر حکم با من بود و خانه مال من بود بخورنده‏اش تازيانه مي‏زدم و فروشنده‏اش را مي‏کشتيم .

81- محمد بن سنان گفت: از حضرت رضا (ع) سئوال کردم از آب جو، فرمود به آن نزديک مشو که آن از اقسام خمر است .

82- معمر بن خلاء روايت کرده که در حضور حضرت رضا (ع) نام مردي را به زبان آورد و گفت او رياست را دوست مي‏دارد.

حضرت فرمود: او گرگ بسيار حريص در ميان گله‏ي گوسفندي که شبانان از آن گله دور شده‏اند، آن قدر ضرر ندارند، که رياست براي دين مسلمانان زيان دارد.

83- هر کس از مؤمني دفع هم و غم نمايد خدا در قيامت هم و غم او را برطرف مي‏کند.

84- حسن بن جهم گفت از حضرت رضا (ع) سئوال کردم ، گفتم فدايت شوم حد و اندازه‏ي توکل چيست ؟ فرمود: اينکه با خدا از احدي نترسي گفتم فدايت شوم اندازه‏ي تواضع چيست ؟ فرمود با مردم طوري رفتار کني که دوست داري با تو رفتار کنند، گفتم فدايت شوم ميل دارم بدانم که من نزد شما چگونه هستم فرمود بنگر ببين من در نزد تو چگونه هستم .

85- حضرت رضا (ع) فرمود گنجي که خدا در قرآن فرموده: و کان تحته کنز لهما يقين به مرگ دارد چگونه شاد مي‏شود ، و عجب دارم براي کسي که به قضا و قدر يقين دارد چگونه اندوهناک مي‏شود.

86- حضرت رضا (ع) : خدا به يکي از پيمبران وحي فرمود: هرگاه اطاعت کني من خشنود مي‏شوم ، و چون خشنود شدم برکت مي‏دهم و نيست براي برکت من پاياني و چون معصيت کني خشمگين شوم و چون خشمگين شوم لعن و طرد مي‏کنم و لعنت من تا پشت هفتم از فرزند خواهد رسيد .

87- هر کس آيةالکرسي را موقع خواب بخواند از مرض فلج باک نداشته بخواست خدا و هر که آن را بعد از هر نماز بخواند زيان به او نخواهد رسانيد صاحب سم (موجودات زهرآگين).

88- عمل حج و عمره نيست مي‏کنند فقر و گناهان را همچنان که کوره‏ي آهنگري زنگار آهن را از بين مي‏برد .

89- هر که خدا را به مخلوقش تشبيه کند او مشرک است و هر که به خدا نسبت دهد چيزي را که از آن نهي شده است کافر است.

90- خداي عزوجل به يکي از پيمبران وحي فرمود که : هرگاه اطاعت شوم راضي گردم و چون راضي شوم برکت دهم و برکت من بي‏پايان است و هرگاه نافرماني شوم خشم گيرم و چون خشم گيرم لعنت کنم و لعنت من تا هفت پشت برسد.

91- هر کسي به مؤمني گشايشي دهد، خداوند روز قيامت دلش را گشايش دهد.

92- امام رضا (ع) فرمود: مردي که سه سال از عمرش باقي ماند صله رحم مي‏کند ، خدا عمرش را 30 سال قرار مي‏دهد و خدا هر چه خواهد مي‏کند.

93- کسي که جز به روزي زياد قناعت نکند، جز عمل بسيار بسش نباشد و هر که روزي اندک کفايتش کند، عمل اندک هم کافيش باشد.

94- وشاء گويد: شنيدم امام رضا (ع) مي‏فرمود: عيسي بن مريم صلوات ا... عليه به حواريين گفت :اي بني‏اسرائيل ! بر آنچه از دنيا از دست شما رفت افسوس مخوريد، چنانکه اهل دنيا چون به دنياي خود رسند، بر اين از دست داده خود افسوس نخورند.

95- به حضرت رضا (ع) عرض شد. شما چنين سخني مي‏گوئيد و از شمشير خون مي‏چکد (يعني با وجود اينکه هارون آماده کشتن مخالفين خود است شما دعوي امامت داريد ؟!) حضرت فرمود: خدا را بياباني است از طلا که آن را با ناتوان‏ترين مخلوقش يعني مورچه نگهداشته است و اگر شتر خراساني آهنگ آن کند بدان نرسد.

96- عبادت به نماز و روزه بسيار نيست ، همانا عبادت انديشيدن در امر خداي عزوجل است .

97- از نشانه‏هاي فهميدن دين خويشتن‏داري و خاموشي است .

98- محمد بن فضيل گويد : به امام رضا (ع) عرضه کردم : زمين بدون امام باقي ماند؟ فرمود: نه، گفتم براي ما از حضرت صادق (ص) روايت شده که زمين بدون امام باقي نباشد مگر اينکه خداي تعالي بر اهل زمين يا بر بندگان خشم گيرد، فرمود: نه، باقي نماند، در آن صورت فرو رود.

99- ابن ابي‏نصر گويد: از حضرت رضا (ع) راجع به قول خداي عزوجل اي گروندگان از خدا باک داشته باشيد و با صادقان باشيد . پرسيدم ، فرمود: صادقان همان امامان و باوردارندگان اطاعت ايشانند.

100- بشار واسطي گفت نوشتم به حضرت رضا (ع) يکي از خويشان من که بدخلق است از من درخواست کرده با وي وصلت کنم ، فرمود اگر بدخلق است وصلت مکن اين روايت عام است يعني نهي فرموده از آن که دختر بدهي به مرد بدخلق و از ازدواج با زن بدخلق، يکي از صفات حميده و خصال پسنديده خلق نيکو است.

101- فرمود خداي تعالي نسبت به زنان و دختران مهربان‏تر است تا مردان و هيچ مردي دل زني را که با او نسبت و قرابت دارد شاد نمي‏کند مگر آن که خداي تعالي او را در قيامت شاد خواهد کرد.

102- فرمود: خوردن انار، در آب مرد مي‏افزايد و فرزند را نيکو مي‏گرداند.

103- فرمود از خوش صورتان درخواست خير کنيد زيرا کارهاي آنها شايسته‏تر است که نيکو باشد .

104- همانا خاموشي (کنترل زبان) دري از درهاي حکمت است ، و موجب جلب دوستي مي‏شود و راهنماي هرگونه نيکي است.

105- دوست هر انساني ، عقل اوست ، و دشمن هر انساني ناداني اوست .

106- دوستي با مردم، نيمي از عقل است.

107- اباصلت هروي گفت خدمت حضرت رضا (ع) بودم جماعتي از اهل قم بر او وارد شدند و سلام کردند حضرت جواب داد و آنان را به خود نزديک کرد سپس به آنها فرمود:

آفرين بر شما، شما شيعيان حقيقي ما مي‏باشيد بر شما زماني خواهد آمد که در آن زمان خاک من را در طوس زيارت خواهيد کرد بدانيد هر کس غسل کند و زيارت کند مرا بيرون خواهد شد از گناه مانند روزي که مادر او را زائيده است .

108- حضرت رضا (ع) : هر کس من را زيارت کند با دوري خانه و مزارم يعني راه دوري را بپيمايد در قيامت در سه جا به سوي او خواهم آمد تا وي را از ترسهاي قيامت برهانم .

وقتي نامه‏ي اعمال بدست راست و چپ او داده مي‏شود ، و در پل صراط و نزد ميزان که اعمال را مي‏سنجد.

109- زيارت نمي‏کند مرا هيچ يک از دوستان من ، با معرفت به حق من ، مگر آنکه در روز قيامت از او شفاعت خواهم کرد.

110- نزديکترين موقع بنده به خداي عزوجل وقتي است که در سجده باشد براي آنکه در قرآن کريم فرمود: سجده کن و نزديک شو.

دويست و بيست سخنان گهربار امام رضا (ع)


111- محمد بن عرفه گفت: حضرت رضا به من فرمود : واي بر تو اي پسر عرفه عملي کنيد که در آن ريا نباشد و به منظور شنيدن مردم انجام نشده باشد زيرا هر کس براي غير خدا عمل کند خدا او را وا مي‏گذارد به آن کس که براي او عمل کرده (يعني خدا مهمات وي را کفايت نمي‏کند)

واي بر تو کسي عملي نکرد مگر آنکه خدا او را با آن عمل برگردانيد اگر خوب بود خوب و اگر بد بود بد خواهد ديد.

112- هر کس با فقير مسلماني برخورد کند و بر او سلام کند، برخلاف سلامي که به شخص توانگر مي‏نمايد ، يعني با بي‏اعتنائي ، خداي عزوجل را در قيامت ملاقات مي‏کند، در حالي که بر او خشمگين است.

113- هر کس قائل به «جبر» است به او از زکوة چيزي ندهيد ، و شهادت آنها را هيچوقت نپذيريد.

114- صله‏رحم کن اگر چه به يک شربت آب باشد و بهترين صله‏ي رحم آزار نرساندن به رحم است و صله‏ي رحم موجب طول عمر و موجد محبت در خانواده مي‏باشد .

114- محمد بن سنان از حضرت رضا (ع) مسائلي پرسيد و حضرت در جواب او نوشت :

115- علت نماز آن است که نماز اقرار کردن است به پروردگاري خداي عزوجل و بي‏مانند بودن او ، و ايستادن است جلوي خداي بزرگ جل جلاله با حالت ذلت و مسکنت و سئوال و خضوع و اعتراف و درخواست گذشت و عفو از گناهان گذشته و صورت نهادن بر زمين همه روز براي بزرگداشت و تعظيم نسبت به خداي عزوجل و اينکه بياد خدا بوده و او را فراموش نکند و حال سرکشي براي وي دست ندهد با حال حضوع باشد و اظهار ذلت نمايد و راغب و طالب زيادتي در امور دين و دنيا باشد.

116- حسن بن محبوب گويد: از حضرت رضا (ع) راجع بقول خداي عزوجل پرسيدم (آيه 33- سوره 4) همه را در ترکه پدران و مادران و خويشان ، بستگاني قرار داده‏ايم و کساني را که با آنها دست (بيعت يا پيمان) داده‏اند (بهره آنها را بدهيد) حضرت فرمود: مقصود ائمه (ع) باشند که خداي عزوجل پيمان شما را با ايشان بسته است .

117- همانا کردار نيک و بد بندگان به رسول خدا (ص) عرضه مي‏شود .

118- احمد بن ابي عبدا... گويد: از حضرت رضا (ع) پرسيدم که ذوالفقار شمشير رسول خدا (ص) از کجا آمد؟ فرمود: جبرئيل (ع) آن را از آسمان آورد و زيور آن از نقره بود و آن نزد من است .

119- احمد بن عمر گويد: از امام رضا (ع) درباره‏ي قول خداي عزوجل (خدا شما را امر مي‏کند که امانتها را به صاحبانش رد کنيد) (52 سوره‏ي 4) پرسيدم، فرمود: ايشان ائمه از آل محمد (ص) مي‏باشند که بايد هر امامي امانت امامت را به امام بعد از خود بسپارد به ديگري ندهد و از امام هم دريغ ندارد.

120- امام رضا (ع) : تواضع و فروتني آنست که به مردم آن را بدهي که دوست داري، همان را به تو دهند. در حديث ديگر راوي حديث گفت : تواضع مراتبي دارد. از آن جمله شخص قدر شخصيت خودش را بداند و آن را در جايي که شايسته‏اش مي‏باشد با دلي سالم فرود آورد. دوست نداشته باشد به کسي چيزي دهد مگر آنچه خواهد به او داده شود اگر از کسي بدي ديد اثر بدي آنرا با نيکي دفع کند و خشم خود را فرو خورد، از مردم گذشت کند زيرا خداوند نيکوکاران را دوست مي‏دارد.

121- ابن ابي‏نصر گويد: به حضرت امام رضا (ع) عرض کردم : آنکه جاحد (امر امانت) باشد از خاندان شما با ديگران برابر است ؟ فرمود: براي جاحد از خاندان ما دو گناه و براي نيکوکاران دو ثواب است .

جاحد : انکار کننده، انکار کننده‏ي حق کسي با علم به آن - محمد بن فضيل گويد : از حضرت رضا (ع) اين آيه را پرسيدم : بگويم به کرم و رحمت خدا بايد شادمان باشند که آن را از آنچه جمع مي‏آورند بهتر است - 58 سوره 10- فرمود به ولايت محمد و آل محمد (بايد شادمان باشند) که آن بهتر است از دنيايي که آنها جمع مي‏کنند.

122- فضيلت نماز جماعت بر فرادي بيست و چهار برابر است.

123- هرگاه در نماز زياد سهو کردي نمازت را تمام کن و اعاده نکن .

اعاده : از سر گرفت

124- شخص مغبون که در معامله گول خورده نه نزد مردم ستوده است و نه اجر و ثوابي عايد وي مي‏گردد.

125- عياشي گفت از حضرت رضا (ع) کسب تکليف کردم درباره‏ي مقدار خرج کردن براي اهل و عيال فرمود اندازه بين دو مکروه است گفتم معناي دو مکروه را نمي‏دانم فرمود: خداي تعالي کراهت دارد اسراف در مال و ولخرجي و او همچنين کراهت دارد تنگ گرفتن بر زن و فرزند را و حد اعتدال را ستوده است و آيه مزبور را تلاوت فرمود.

1- در تمام شئون زندگي بايد حد اعتدال را رعايت کرد و از افراط و تفريط برحذر بود آيات متعدده در قرآن کريم بر اين امر دلالت دارد از جمله اين آيه مبارکه، و لا تجهر بصلاتک و لا تخافت بها و اتبغ بين ذلک سبيلا

2- کلوا و اشربوا و لا تسرفوا.

126- فرمود: هيچ بنده‏اي فائده‏اي نبرد که بهتر از زن خوب باشد که وقتي شوهرش او را مي‏بيند شاد مي‏شود و در غياب شوهر ناموس خود و مال شوهر را حفظ مي‏کند.

127- هر کس شب را صبح کند و به کارهاي مسلمانان اهميتي ندهد و بي‏اعتنا باشد مسلمان نيست .

128- هر کس براي پدرش حج کند پس از مرگ او خداوند براي پدرش ثواب يک حج مي‏نويسد و براي خودش آزادي از آتش را.

129- فرمود: بيايد بر مردم زماني که در آن زمان دل مؤمن آب مي‏شود همانطور که قلچ (ارزيز) در آتش آب مي‏شود و اين نيست مگر بواسطه‏ي آنچه مي‏بيند از بلا و گرفتاري و بدعتها در دين نمي‏توانند آن را تغيير دهند.

130- فرمود: آنچه از سفره مي‏ريزد (از نان خورده) مهريه‏هاي حورالعين‏اند.

131- راوي گفت براي حضرت رضا مهماني آمد و نشست نزد او و با ايشان قسمتي از شب را مشغول مذاکره و گفتگو بود پس چراغ عيب پيدا کرد مرد مهمان دستش را دراز کرد چراغ را اصلاح کند حضرت مانع شد و حضرت به تنهايي چراغها را اصلاح کرد و فرمود ما مهمان را به کار وا نمي‏داريم .

132- محمد طائي از حضرت رضا (ع) روايت کرده که مردي حضرت علي را دعوت کرد به منزلش ، حضرت فرمود با سه شرط اين دعوت را مي‏پذيرم .

1- آنکه از خارج منزل چيزي تهيه نکني.

2- آنچه در منزل موجود است از ما مضايقه نکن.

3- به عيال و فرزندانت اجحاف نکن که از حق آنها کم کني براي پذيرايي مهمان، مرد سه شرط را پذيرفت و حضرت علي هم دعوت را قبول کرد.

133- حضرت رضا (ع) از پدران خود روايت کرده که مردي از علي سئوال کرد خواب چند قسم است:

حضرت علي فرمود خواب بر چهار قسم مي‏باشد پيغمبران به پشت مي‏خوابند و چشمهاشان نمي‏خوابد متوقف‏اند براي نزول وحي خداي عزوجل.

و مؤمن به پهلوي راست مي‏خوابد رو به قبله.

و پادشاهان و شاهزادگان به طرف پهلوي چپشان مي‏خوابند تا آنچه خورده‏اند بر آنها گوارا شود.

134- فرمود: خدا زنا را حرام کرد براي مفاسدي که بر آن قربت است از قتل نفس و از بين رفتن انساب ، و ترک تربيت اطفال و ضايع شدن ارث و مانند اينها از مفاسد ديگر .

135- جدال و مراء در کتاب خدا کفر است.

136- بذل و بخشش مکن براي برادرانت به قدري که زيان آن بر تو بيش از سودش براي آنان باشد .

يعني در دوستي و احسان به برادران و دوستان افراط مکن و رعايت اعتدال را بنماي .

137- مال جمع نمي‏شود مگر با پنج خصلت :

1- با بخل شديد

2- آرزوي دور و دراز

3- و حرص و آزي که بر آدمي چيره گردد

4- و قطع رحم يعني گسستن از خداي خويش

5- و اختيار کردن دنيا را بر آخرت .

138- هر کس براي نماز اذان و اقامه بگويد دو صف ملائکه پشت سرش نماز مي‏خوانند پس اگر اقامه گفت بدون اذان در طرف راستش يک فرشته و در طرف چپش نيز يک فرشته نماز مي‏خوانند سپس فرمود غنيمت بدان دو صف فرشته را.

139- از حضرت رضا (ع) راجع به قبر فاطمه (س) پرسيدم ، فرمود: در خانه خود بخاک سپرده شد، سپس چون بني‏اميه مسجد را توسعه دادند جزء مسجد شد .

140- پسر منصور گويد: شبي خدمت امام رضا (ع) رسيدم و او در گوشه‏اي از خانه بود ، پس دستش را بلند کرد، مثل اينکه در خانه ده چراغ باشد (روشن و منور گشت آنگاه مرد ديگري اجازه تشرف گرفت ، حضرت دستش را بينداخت و به او اجازه داد .

141- ابراهيم بن موسي گويد : راجع به طلبي که از امام رضا (ع) داشتم ، اصرار و پافشاري مي‏کردم و او مرا وعده مي‏داد. يک روز که به استقبال والي مدينه مي‏رفت ، من همراهش بودم . نزديک قصر فلان رسيد و در سايه درختان فرود آمد . من هم فرود آمدم و شخص سومي با ما نبود.

عرض کردم : قربانت، عيد نزديک است و به خدا که من درهم و غير درهمي ندارم ، حضرت با تازيانه‏اش به سختي به زمين خراش داد، سپس دست برد و شمش طلائي از آنجا برداشت و فرمود اين را بهره خود ساز و آنچه ديدي پنهان دار.

142- حضرت رضا (ع) فرمايد: اميرالمؤمنين (ع) مي‏فرمود : خوشا به حال کسي که عبادت و دعايش را براي خدا خالص کند و دلش را آنچه چشمش مي‏بيند مشغول ندارد و به آنچه گوشش مي‏شنود ، ياد خدا را فراموش نکند و براي آنچه به ديگري داده شده اندوهگين نشود .

143- علي ابن موسي الرضا امام هشتم (ع) از پدرش موسي ابن جعفر بن محمد از محمد بن علي از علي بن الحسين از حسين بن علي بن ابيطالب از پيغمبر (ص) از جبرئيل از ميکائيل از اسرافيل از لوح از قلم گفت : خداي تبارک و تعالي مي‏فرمايد: ولايت علي بن ابيطالب (ع) قلعه و دژ محکم من است و هر کس در قلعه و دژ من در آيد از آتش من در امان است.

144- حضرت رضا (ع) از پدرانش عليهم‏السلام فرمود که رسول خدا (ص) به علي (ع) فرمود : با علي سه چيز به تو داده شده است که به من داده نشده. گفتم : يا رسول الله آن چيست ؟ فرمود: پدر زني که من ندارم، همسري چون فاطمه داري و من ندارم، و فرزنداني چون حسن و حسين به تو داده شده که به من عطا نگرديده است .

145- بر شخص متمکن و صاحب نعمت واجب است که بر اهل و عيالش توسعه بدهد.

146- شايسته است براي مرد که بر اهل و عيالش توسعه بدهد در امر معاش تا آرزوي مرگش را ننمايد .

147- شايسته و سزاوار است که شخص مؤمن در زمستان از قوت و خوراک عائله‏اش بکاهد و بر وسائل سوختنشان بيفزايد.

148- وقتي فرمانداران و متصديان امور دروغ بگويند باران قطع مي‏شود و چون سلطان جور و ستم کند .ارکان دولت سست و متزلزل مي‏شود ، و هرگاه زکوة داده نشود ، چارپايان مي‏ميرند.

149- هر مست کننده‏اي حرام است و هر چيزي انسان را از خود بي‏خود کند حرام است و آب جو حرام است .

150- خداوند هيچ پيغمبري را مبعوث نفرمود مگر آنکه شراب را تحريم کرد و اقرار کرد به بداء زيرا خدا آنچه مي‏خواهد مي‏کند.

151- بداء: ظاهر شدن ، پيدا شدن رأي ديگر در کاري يا امري .

لقاء ربه الي آخر آيه . يعني هر کس مشتاق لقاء پروردگارش است بايد عمل صالح کند و در عبادت پروردگار احدي را شرکت ندهد و اکنون من وضو مي‏گيرم براي نماز و آن عبادت است پس ميل ندارم کسي در آن با من شرکت کند.

152- در بدن رگي هست به نام رگ عشاء پس اگر شخص شام نخورد تا صبح بر او نفرين مي‏کند و مي‏گويد خدا تو را گرسنه نگه دارد چنانکه مرا گرسنه نگاهداشتي و خداي تو را تشنه نگه دارد چنانکه مرا تشنه نگه داشتي پس هيچ يک از شما شام خوردن را ترک نکند اگر چه به لقمه نان يا به شربتي آب باشد .

153- هر کس در منزلش غذا بخورد و چيزي از آن به زمين ريخت و افتاد پس آن را ميل کند، و هر کس در صحرا يا خارج منزل غذا بخورد و چيزي بر زمين ريخت بايد آن را بگذارد براي پرنده و درنده .

154- هرگاه انسان آذوقه‏ي سال خود را ذخيره کند پشتش سبک و خودش راحت مي‏شود.

155- پيوسته براي مؤمن همسايه‏اي باشد که وي را آزار رساند.

156- فرمود خداوند ابراهيم را خليل خود کرد براي آنکه او هيچگاه سائلي را محروم و رد نکرد و به جز خدا از احدي حاجتي نخواست.

157- صفوان از حضرت رضا (ع) روايت کرده که روزي غلام آن حضرت بر وي داخل شد ، حضرت فرمود: آيا امروز چيزي انفاق کردي؟ غلام گفت نه بخدا قسم حضرت فرمود و سپس از کجا خدا به ما عوض مي‏دهد انفاق کن اگر چه يکدرهم باشد.

158- صدقه بده چيزي هر چند کم باشد زيرا هر چيزي که خدا اراده شود به آن اگر چه کم باشد بعد از آنکه نيت در آن راست و درست باشد بزرگ است. خداي تعالي مي‏فرمايد: هر که مثقال ذره‏اي کار نيک انجام دهد ثمره‏اش را خواهد ديد و هر کس مثقال ذره‏اي کار بد کند نتيجه‏اش را مشاهده خواهد کرد.

159- پادشاهان بر مردم حکومت مي‏کنند و علم بر پادشاهان حاکم است، و کافي است تو را از علم که از خداي بترسي و کفايت مي‏کند تو را از جهل و ناداني که به سبب علمت داراي صفت ناپسند عجب و خودستاني شوي.

160- جايز نيست براي مسلمان که مسلماني را بترساند.

161- مؤمن برادر است براي مؤمن و براي پدر و مادرش .

162- ملعون است ملعون است کسي که به برادرش تهمت بزند.

163- ملعون است ملعون است کسي که به برادرش در موقع لزوم و حاجت نصيحت نکند.

164- ملعون است ملعون است کسي که محجوب از برادرش شود.

165- يعني هنگامي که براي حاجتي به او مراجعه نمايد و او خودش را مخفي کند و راه ندهد.

دويست و بيست سخنان گهربار امام رضا (ع)

166- ملعون است ملعون است کسي که غيبت برادرش را نمايد.

167- هيچ بنده‏ي مؤمني نيست که دعا کند براي مردان و زنان مؤمن و مسلمان از زنده و مرده‏ي آنها مگر آن که خداي تعالي مي‏نويسد براي او به عدد هر مؤمن و مؤمنان حسنه از آغاز بعثت آدم تا قيام قيامت.

168- عبادت و بندگي خداي متعال به زيادي نماز و روزه نيست بلکه عبادت تفکر و انديشه کردن در امر خداي عزوجل مي‏باشد.

169- حضرت رضا از پدرش موسي بن جعفر روايت کرده که حضرت صادق (ع) فرمود: چه بسيار کساني هستند که خنده لغو و بي‏جهت در دنيا مي‏کنند زياد و در نتيجه در قيامت بسيار گريه خواهند کرد.

170- و چه بسيار کساني هستند که در دنيا از خوف خدا گريانند بر گناه خود و در قيامت در بهشت خندان و شادي آنان بسيار است.

171- ايمان عبارتست از اعتقاد به قلب و اقرار به زبان و عمل به اعضاء و جوارح. - هيچ قولي درست نيست مگر آنگاه که با عمل همراه باشد . هنرمند بودن به گفتار نيست . دو صد گفته چون نيم کردار نيست. و هيچ عملي تحقق نمي‏يابد مگر آنگاه که با نيت همراه باشد و هيچ نيت درست نيست مگر وقتي که با سنت پيغمبر (ص) موافق باشد.

172- هيج عملي محقق نمي‏شود مگر با نيت.

173- عقيق فقر و نفاق را از بين مي‏برد.

174- از حضرت رضا منقول است که حضرت صادق (ع) مي‏فرمود انگشتر ياقوت به دست کنيد زيرا آن فقر را از بين مي‏برد.

175- سزاوار نيست که مرد استعمال بوي خوش را هر روز ترک کند سپس اگر نتوانست پس يکروز در ميان اگر نتوانست پس در هر روز جمعه و ترک نکند آنرا.

176- سه چيز از سنن پيمبران مرسل است . استعمال عطر ، و کوتاه کردن مو و نزديک شدن و هم خوابي با حلال خود.

177- حضرت رضا از پدرانش نقل مي‏کند که فرموده‏اند: ايمان به من نياورده آنکه کلام من را براي خود تفسير کرده.

178- هر کس رد کند متشابه قرآن را به محکمش به صراط مستقيم هدايت شده (چون آنان که اهليت دارند مي‏توانند معاني متشابهات قرآن را در محکمات پيدا کنند) .

179- سپس فرمودند در اخبار ما نيز مانند قرآن محکم و متشابه وجود دارد سپس معاني اخبار متشابه را از محکم آن دريابيد و درک کنيد و بدون مراجعه به محکمات از اخبار متشابه پيروي نکنيد پس گمراه شويد.

180- شيعه‏ي ما کساني‏اند که تسليم فرمان مايند و گفتار ما را مي‏گيرند و عمل مي‏نمايند ، و با دشمنان ما مخالفند پس هر کس اين چنين نباشد ، از ما نيست .

181- هر که بنشيند در مجلسي که در آن امر ما زنده شود دل او نمي‏ميرد روزي که در آن روز دلها مي‏ميرد.

182- عبدا... دهقان گفت داخل شدم بر حضرت عليه‏السلام پس به من فرمود معناي آيه‏ي و ذکر اسم ربه فصلي چيست ؟ گفتم هر وقت اسم پروردگارش را ببرد برخيزد و نماز بگذارد پس فرمود در اين صورت خداي عزوجل تکليف شاق و دشوار کرده است. گفتم فدايت شوم پس چه معني دارد؟ فرمود هر وقت اسم پروردگارش را ببرد يا بياد آرد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستد.

183- هر کس نتواند عملي انجام دهد که کفاره‏ي گناهانش شود پس بايد زياد صلوات بفرستد بر محمد و آل او زيرا صلوات گناهان را منهدم و نابود مي‏کند.

184- حضرت رضا (ع) از حضرت صادق (ع) نقل مي‏کند که فرمود:

نجات مؤمن در نگهداشتن زبانش است.

185- هر که ساکت شد نجات يافت.

186- بيشتر گناهان فرزند آدم در زبان اوست .

187- از دعا کردن ملول و خسته مشو زيرا دعا نزد خدا منزلتي دارد، و بر تو باد بر صبر و شکيبايي و طلب کردن مال حلال، و صله‏ي رحم و پيوستن با خويشاوندان و بپرهيز و دوري کن از اينکه در مقام کشف کار مردم برآئي و در کار ديکران کنجکاوي کني سپس همانا ما اهل بيت صله‏ي رحم بجاي مي‏آوريم با خويشاوندان که با ما قطع مراوده کرده و محبت مي‏کنيم با کسي که به ما بدي کرده‏اند پس به خدا قسم در آن کار فرجام نيک و حسن عاقبت را مي‏بينيم .

188- کسي که کار نيک و عمل خيري را انجام داده به طور خفاء که کسي از آن باخبر نشده برابري مي‏کند با هفتاد حسنه (براي آنکه ريا در آن حاصل نشده و خالص براي خدا انجام شده). و آنکه گناهي مرتکب شده آن را به ديگران اعلام کند و شيوع پيدا کند اين چنين کسي مخذول و سرشکسته و خوار و رسوا خواهد شد. و آن کسي که گناهي را که از ديگران پوشيده بدارد آمرزيده خواهد شد.

189- مثل استغفار چون برگ درختي است که در حال حرکت باشد و بريزد و کسي که از گناه استغفار کند به زبان و در عمل مرتکب آن گناه باشد مانند کسي است که پروردگار خود را استهزاء کرده است.

190- عجب از کسي است که نوميد مي‏شود و حال آنکه با او محو کننده هست ، گفتند محو کننده چيست؟ فرمود استغفار.

191- حضرت رضا از قول اميرالمؤمنين مي‏فرمايد: معطر کنيد خود را بوسيله استغفار و طلب آمرزش کنيد از خدا تا بوي گناهان شما را مفتضح و رسوا نکند.

192- هفت چيز بدون هفت چيز از قبيل مسخره و استهزاء است ، هر کس به زبان استغفار کند ليکن دلش پشيمان نباشد خودش را مسخره کرده است و هر کس از خدا درخواست توفيق کند ليکن جديت و کوشش نکند خود را مسخره کرده و هر کس از خدا تقاضاي بهشت کند و بر سختي‏ها صبر ننمايد خود را مسخره کرده و هر کس ياد مرگ کند و خودش را آماده ننمايد خود را مسخره کرده و هر کس ذکر خدا بگويد ليکن مشتاق لقاي خدا نباشد خود را مسخره کرده.

193- مؤمن نمي‏باشد مگر آنکه در وي سه خصلت باشد.

1- آنکه سر نگهدار باشد.

2- با مردم مدارا کند.

3- هنگام گرفتاري و سختي‏ها صابر و شکيبا باشد.

194- خداي عزوجل امر فرمود به سه چيز مقرون به سه چيز ديگر امر فرمود به نماز و زکوة پس هر کس نماز بخواند و زکوة ندهد نمازش قبول نيست و امر فرمود به سپاسگزاري از خودش و پدر و مادر.

پس هر کس سپاس حق پدر و مادر را نگه ندارد سپاس حق خدا را نيز بجاي نياورده و امر فرمود به تقوي و پرهيزگاري و ترس خدا و صله‏ي رحم بجاي آوردن پس هر کس صله‏ي رحم نکند ترس خداي را بر دل ندارد.

195- رجاء بن ابي الضحاک گفت: حضرت رضا (ع) چون صبح مي‏شد ، نماز صبح را مي‏خواند و پس از سلام نماز در جاي نماز خود مي‏نشست و تسبيح و تمجيد ، و تکبير مي‏گفت و صلوات بر پيغمبر مي‏فرستاد تا آفتاب طلوع کند.

196- سجده کردن بعد از نماز واجب سپاسگزاري خداي عزوجل است در برابر توفيقي که نصيب بنده شد از انجام دادن نماز واجب و کمترين چيزي که کفايت مي‏کند در سجده‏ي شکر اين است که سه دفعه گفته شود (شکرالله)

197- شايسته و سزاوار است براي مرد چون صبح کند پس از تعقيب پنجاه آيه از قرآن بخواند.

198- چون وقت نماز شد فوري نماز بگذار زيرا تو نمي‏داني بعد چه پيش مي‏آيد.

199- نماز در اول وقت افضل است.

200- از گوشت حيوانات وحشي ، و گاو، زياد خوردن ، باعث ناراحتي عقل ، سرگرداني فهم ، کوتاهي ذهن و زيادي فراموشي مي‏شود.

201- هر قدر بدن سالم و نيرومند باشد، عقل و روح نيز سالم خواهد بود، چنانکه گفته‏اند : عقل سالم در بدن سالم است.

202- هر کس هنگامي که از خانه‏اش بيرون مي‏رود ده بار سوره‏ي قل هو الله احد بخواند پيوسته در حفظ خداوند و نگهداري او است تا بخانه‏اش برگردد.

203- حضرت رضا (ع) از پدرانش گفت رسول خدا (ص) فرمود راستي خداوند هر گناهي را مي‏آمرزد مگر گناه کسي را که آئيني بنيان گذارد، يا مزد کارگري را غصب نموده نپردازد و يا مردي آزاد را بفروشد و يا مهريه‏ي زن را انکار کند.

204- همانا که خداوند تبارک و تعالي مؤمن را از نور خويش آفريده و آنان را (در نگارخانه) رحمت خود رنگ‏آميزي فرموده ، و از آنان به ولايت ما (اهل بيت) پيمان گرفته است . پس مؤمن برادر مؤمن است بخاطر (يکي بودن) پدر و مادرشان، چه پدرش نور و مادرش رحمت است لذا از حقيقت بيني و زيرکي و فراست مؤمن بپرهيزد ، چه او با نوري رباني که از آن آفريده شده است مي‏نگرد.

205- ايمان يک درجه بالاتر از اسلام است و تقوي يک درجه بالاتر از ايمان و يقين يک درجه بالاتر از تقوي و ميان بندگان چيزي کمتر از يقين تقسيم نشده.

206- امام رضا (ع) فرمود: در يکي از جنگلها جماعتي را نزد رسول خدا (ص) بردند فرمود: اين مردم چه کسانند؟ گفتند : يا رسول ا... مؤمنين‏اند.

فرمود: ايمان شما در چه پايه است؟ گفتند بردباري هنگام بلا و سپاسگزاري زمان نعمت و رضاي بقضاء خدا. رسول خدا (ص) فرمود: اينها صفات خويشتن داران دانشمنداني است که از کثرت دانش به پيغمبران نزديک شده‏اند، اگر چنانکه گفتيد هستيد، پس ساختماني را که در آن سکونت نمي‏کنيد نسازيد و چيزي را که نمي‏خوريد گرد نياوريد ، و از خدائي که به سويش بازگشت مي‏کنيد پروا نمائيد.

207- حضرت رضا (ع) فرمود: مثل استغفار (و ريختن گناهان به سبب آن) چون برگي است بر درختي که (در فصل پائيز آن درخت) بجنبد و آن برگ بريزد و کسي که از گناهي استغفار کند و باز آن را انجام دهد مانند کسي است که پروردگار خود را مسخره کند.

208- دعاي بنده در پنهاني ، يک دعايش برابر با هفتاد دعاي آشکار است.

209- حضرت رضا (ع) فرمود: علي بن الحسين (ع) فرمود: همانا دعا و بلا تا روز قيامت با هم رفاقت کنند، و همانا دعاء برگرداند بلاء را که به سختي ابرام شده است .

210- دعا بلائي را که نازل شده و آنچه نازل نشده دفع کند.

211- حضرت رضا (ع) هميشه با اصحاب خود مي‏فرمود: بر شما باد با اسلحه‏ي پيمبران به او عرض شد: اسلحه‏ي پيمبران چيست ؟ فرمود: دعا است.

212- عباس غلام حضرت رضا (ع) گويد: شنيدم آن حضرت (ع) مي‏فرمود: پنهان کننده‏ي کار نيک (کردارش ) برابر هفتاد حسنه است و آشکارا کننده‏ي کار بر مخذول است و پنهان کننده‏ي کار بد آمرزيده است .

213- مخذول : بي‏بهره، سرافکنده، کسي که از ياري کردن به او خودداري کنند.

214- حضرت رضا (ع) فرمود: هر چند بندگان گناهان تازه‏اي را که سابقه نداشته ايجاد کنند خدا براي آنها بلاهائي را که سابقه نداشته ايجاد کند.

215- فرمود نظر کردن به ذريه ما عبادت است، راوي مي‏گويد: گفتم نظر کردن به امامان از نسل شما يا نظر کردن به ذريه پيغمبر (ص)؟

216- فرمود: بلکه نگاه کردن به تمام ذريه‏ي پيغمبر اکرم (ص) عبادت است تا زماني که از روش پيغمبر منحرف نشوند و پس از ثوابي که کرده‏اند مرتکب گناهي نشده باشند.

217- وشا گفت از حضرت رضا (ع) سئوال کردم از آيه‏ي شريفه و علامات فرمود علامات مائيم و نجم (ستاره) رسول خدا است.

218- فرمود خانه‏اي که در آن محمد نام باشد صبح و شام اهل آن خانه به خير و خوبي خواهد گذشت.

219- از حضرت رضا (ع) سئوال کردند از محل قبر حضرت فاطمه عليهاالسلام فرمود: در خانه‏ي خودش دفن شد پس وقتي بني‏اميه مسجد را بزرگ کردند و بر مسجد افزودند در مسجد قرار گرفت .

220- حضرت رضا (ع) در نامه‏ي خود به مأمون نوشت .

دوست داشتن اوليا خداي عزوجل واجب است و همچنين دشمن داشتن دشمنان ايشان و تبري جستن از ايشان و از پيشوايانشان.

با سلام تشكر از همكار گرامي :Gol:
چه خوب بود كه احاديث و سخنان امام رضا ع را به تفكيك و به صورت پست هاي كوتاه و با فونت درشت تر آورده مي شد .

ممنون از جناب ولایت
یک حدیث زیبا هم من هدیه می کنم به تمامی دوستانم:

امام رضا (ع):

کسی که می خواهد عزیزترین مردم باشد باید در نهان و آشکار تقوای خداوند را پیشه سازد.

[=Microsoft Sans Serif]هو المحبوب

احاديث رضوي

[=Microsoft Sans Serif]1.مؤمن ، مؤمن واقعي نيست ، مگر آن که سه خصلت در او باشد : سنتي از [=Microsoft Sans Serif]پروردگارش و سنتي از پيامبرش و سنتي از امامش . اما سنت پروردگارش ، [=Microsoft Sans Serif]پوشاندن راز خود است ، اما سنت پيغمبرش ، مدارا و نرم رفتاري با مردم است ، [=Microsoft Sans Serif]اما سنت امامش صبر کردن در زمان تنگدستي و پريشان حالي است
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اصول کافي ، ج 3 ، ص (339)

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]2.پنهان کننده کار نيک ( پاداشش ) برابر هفتاد حسنه است و آشکار کننده
[=Microsoft Sans Serif]کار بد سرافکنده است ، و پنهان کننده کار بد آمرزيده است
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]اصول کافي ، ج 4 ، ص (160)

[=Microsoft Sans Serif]3.از اخلاق پيامبران ، نظافت و پاکيزگي است .
[=Microsoft Sans Serif]تحف العقول ، ص (466)

[=Microsoft Sans Serif]4.امين به تو خيانت نکرده ( و نمي کند ) و ليکن ( تو ) خائن را امين تصور نمودي
[=Microsoft Sans Serif]تحف العقول ، ص (466)

[=Microsoft Sans Serif]

[=Microsoft Sans Serif]5.برادر بزرگتر به منزله پدر است

[=Microsoft Sans Serif]6.دوست هرکس عقل او ، و دشمنش جهل اوست

[=Microsoft Sans Serif]تحف العقول ، ص (467)

[=Microsoft Sans Serif]7.دوستي با مردم ، نيمي از عقل است .
[=Microsoft Sans Serif]
[=Microsoft Sans Serif]تحف العقول ، ص (467)

[=Microsoft Sans Serif]


8.به درستي که خداوند ، سر و صدا و تلف کردن مال و پر خواهشي را دوست ندارد
تحف العقول ، ص (467)


9.عقل شخص مسلمان تمام نيست ، مگر اين که ده خصلت را دارا باشد : از او اميد خير باشد ، از بدي او در امان باشند ، خير اندک ديگري را بسيار شمارد ، خير بسيار خود را اندک شمارد ، هرچه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود ، در عمر خود از دانش طلبي خسته نشود ، فقر در راه خدايش از توانگري محبوبتر باشد ، خواري در راه خدايش از عزت با دشمنش محبوبتر باشد ، گمنامي را از پرنامي خواهانتر باشد . سپس فرمود : دهمي چيست و چيست دهمي ! به او گفته شد : چيست ؟ فرمود : احدي را ننگرد جز اين که بگويد او از من بهتر و پرهيزگارتر است
تحف العقول ، ص (467)


10.از امام رضا ( ع ) سؤال شد : سفله کيست ؟ فرمود : آن که چيزي دارد که از ( ياد ) خدا بازش دارد

تحف العقول ، ص (466)


11.ايمان يک درجه بالاتر از اسلام است ، و تقوا يک درجه بالاتر از ايمان است ، و به فرزند آدم چيزي بالاتر از يقين داده نشده است

تحف العقول ، ص (469)


12.اطعام و ميهماني کردن براي ازدواج از سنت است
تحف العقول ، ص (469)


13پيوند خويشاوندي را برقرار کنيد گرچه با جرعه آبي باشد ، و بهترين پيوند خويشاوندي ، خودداري از آزار خويشاوندان است

تحف العقول ، ص (469)


14.حضرت رضا ( ع ) هميشه به اصحاب خود مي فرمود : بر شما باد به اسلحه پيامبران ، گفته شد : اسلحه پيامبران چيست ؟ فرمود : دعا

اصول کافي ، ج 4 ، ص (214)


15.از نشانه هاي دين فهمي ، حلم و علم است ، و خاموشي دري از درهاي حکمت است . خاموشي و سکوت ، دوستي آور و راهنماي هر کار خيري است

تحف العقول ، ص (469)


16.زماني بر مردم خواهد آمد که در آن عافيت ده جزء است ، که نه جزء آن در کناره گيري از مردم ، و يک جزء آن در خاموشي است
تحف العقول ، ص (470)

17.از امام رضا ( ع ) از حقيقت توکل سؤال شد . فرمود : اين که جز خدا از کسي نترسي
تحف العقول ، ص (469)

18.به راستي که بدترين مردم کسي است که ياري اش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد و زير دستش را بزند
تحف العقول ، ص (472)

19.بخيل را آسايشي نيست ، و حسود را خوشي و لذتي نيست ، و زمامدار را وفايي نيست ، و دروغگو را مروت و مردانگي نيست

تحف العقول ، ص (473)

20.کسي دست کسي را نمي بوسد ، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براي اوست
تحف العقول ، ص (473)

21.به خداوند خوشبين باش ، زيرا هرکه به خدا خوشبين باشد ، خدا با گمانخوش او همراه است ، و هرکه به رزق و روزي اندک خشنود باشد ، خداوند به کردار اندک او خشنود باشد ، و هرکه به اندک از روزي حلال خشنود باشد ، بارش سبک و خانواده اش در نعمت باشد و خداوند او را به درد دنيا و دوايش بينا سازد و او را از دنيا به سلامت به دار السلام بهشت رساند
تحف العقول ، ص (472)

22.ايمان چهار رکن است : توکل بر خدا ، رضا به قضاي خدا ، تسليم به امر خدا ، واگذاشتن کار به خدا
تحف العقول ، ص (469)

23.از امام رضا درباره بهترين بندگان سؤال شد . فرمود : آنان هرگاه نيکي کنند خوشحال شوند ، و هرگاه بدي کنند آمرزش خواهند ، و هرگاه عطا شوند شکر گزارند ، و هرگاه بلا بينند صبر کنند ، و هرگاه خشم کنند . درگذرند
تحف العقول ، ص (469)

24.کسي که فقير مسلماني را ملاقات نمايد و بر خلاف سلام کردنش بر اغنيا بر او سلام کند ، در روز قيامت در حالي خدا را ملاقات نمايد که بر او خشمگين باشد
عيون اخبار الرضا ، ج 2 ، ص (52)

25.از حضرت امام رضا ( ع ) درباره خوشي دنيا سؤال شد . فرمود : وسعت منزل و زيادي دوستان
بحار الانوار ، ج 76، ص (152)


26.زماني که حاکمان دروغ بگويند ، باران نبارد و چون زمامدار ستم ورزد ، دولت ، خوار گردد ، و اگر زکات اموال داده نشود چهار پاپان از بين روند

(بحار الانوار ، ج 73، ص (373)

27.هر کس اندوه و مشکلي را از مؤمني برطرف نمايد ، خداوند در روز قيامت اندوه را از قلبش برطرف سازد

اصول کافي ، ج 3 ، ص (268)

28.بعد از انجام واجبات ، کاري بهتر از ايجاد خوشحالي براي مؤمن ، نزد خداوند بزرگ نيست

بحار الانوار ، ج 78، ص (347)

29.بر شما باد به ميانه روي در فقر و ثروت ، و نيکي کردن چه کم و چه زياد ، زيرا خداوند متعال در روز قيامت يک نصفه خرما را چنان بزرگ نمايد که مانند کوه احد باشد

بحار الانوار ، ج 78، ص (346)

30.به ديدن يکديگر رويد تا يکديگر را دوست داشته باشيد و دست يکديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد

بحار الانوار ، ج 78، ص (347)

31.بر شما باد راز پوشي در کارهاتان در امور دين و دنيا . روايت شده که " افشاگري کفر است " و روايت شده " کسي که افشاي اسرار مي کند با قاتل شريک است " و روايت شده که " هرچه از دشمن پنهان مي داري ، دوست تو هم بر آن آگاهي نيابد "

بحار الانوار ، ج 78، ص (347)

32.آدمي نمي تواند از گردابهاي گرفتاري با پيمان شکني رهايي يابد ، و از چنگال عقوبت رهايي ندارد کسي که با حيله به ستمگري مي پردازد

بحار الانوار ، ج 78، ص (349)

33.با سلطان و زمامدار با ترس و احتياطهمراهي کن ، و با دوست با تواضع ، و با دشمن با احتياط، و با مردم با روي خوش

بحار الانوار ، ج 78، ص (356)

34.هر کس به رزق و روزي کم از خدا راضي باشد ، خداوند از عمل کم او راضي باشد

بحار الانوار ، ج 78، ص (356)

35.عقل ، عطيه و بخششي است از جانب خدا ، و ادب داشتن ، تحمل يک مشقت است ، و هر کس با زحمت ادب را نگهدارد ، قادر بر آن مي شود ، اما هر که به زحمت بخواهد عقل را به دست آورد جز بر جهل او افزوده نمي شود

بحار الانوار ، ج 78، ص (342)


36.به راستي کسي که در پي افزايش رزق و روزي است تا با آن خانواده خود را اداره کند ، پاداشش از مجاهد در راه خدا بيشتر است

بحار الانوار ، ج 78، ص (339)

37.پنج چيز است که در هر کس نباشد اميد چيزي از دنيا و آخرت به او
نداشته باش : کسي که در نهادش اعتماد نبيني ، و کسي که در سرشتش کرم نيابي ، و کسي که در خلق و خوي اش استواري نبيني ، و کسي که در نفسش نجابت نيابي ، و) کسي که از خدايش ترسناک نباشد

تحف العقول ، ص (470)

38.هرگز دو گروه با هم روبه رو نمي شوند ، مگر اين که نصرت و پيروزي با گروهياست که عفو و بخشش بيشتري داشته باشد

تحف العقول ، ص (470)

39.مبادا اعمال نيک و تلاش در عبادت را به اتکاي دوستي آل محمد ( ع ) رها کنيد ، و مبادا دوستي آل محمد ( ع ) و تسليم براي آنان را به اتکاي عبادت از دست بدهيد ، زيرا هيچ کدام از اين دو به تنهايي پذيرفته نمي شود

بحار الانوار ، ج 78، ص (347)

40.عبادت پر روزه داشتن و نماز خواندن نيست ، و همانا عبادت پر انديشه کردن در امر خداست

تحف العقول ، ص (466)

یا فاطمة (س);56146 نوشت:

20.کسي دست کسي را نمي بوسد ، زيرا بوسيدن دست او مانند نماز خواندن براي اوست
تحف العقول ، ص (473)

پس چرا دست بزرگان را می بوسیم؟

sajedee;56208 نوشت:
پس چرا دست بزرگان را می بوسیم؟

لطفا اینجا را مطالعه کنید
http://www.pasokhgoo.ir/node/19330

امام رضا (ع) : ابوصلت هروی گوید شنیدم که امام (ع) میفرمود : (( خدا رحمت کند کسی را که امر ما را زنده می سازد )) پرسیدم امر شما چگونه زنده میشود ؟ فرمود علوم و احادیث و معارف ما را فرا گرفته و به دیگران بیاموزد زیرا مردم اگر با زیبایی های سخنان ما آشنا گردند از ما پیروی خواهند کرد. بحارالانوار جلد 2 صفحه 30

امام رضا (ع) : بدانید که تسلیم اوامر الهی بودن در راس طاعت و بندگی حق تعالی قرار دارد خواه انسان فلسفه و دلیل امر و دستور حق تعالی را بفهمد و به عمقش پی ببرد و خواه از آن چیزی نفهمد و از درکش عاجز باشد. بحارالانوار جلد 17 صفحه 209

امام رضا (ع) : هرگاه مردم گناهان تازه ای را که سابقه نداشته و مرتکب آن نمی شده اند انجام دهند خداوند هم بلاهای نو به نو و جدیدی را که سابقه نداشته برای ایشان ایجاد میکند. اصول کافی جلد 3 صفحه 250

امام رضا (ع) : از قول امیرالمومنین (ع) فرمودند : ای کسی که اعمال زشت و ناروا میکنی خنده دندان نما مکن وای کسی که عمر به بد کرداری گذرانی از بلای شبانه ایمن مباش. کافی جلد 4 صفحه 403

امام رضا (ع) : عمل زنا گناهش از آدم کشی و قتل نفس بیشتر است زیرا شخص قاتل جز مقتول کسی را فاسد نگرداند ولی شخص زناکار با این کارش نسلی را تا روز قیامت فاسد میگرداند. تفسیر جامع جلد 4 صفحه 461

امام رضا (ع) : علی بن جعفر گوید شخصی از امام (ع) پرسید در کدام قسمت از سوره فاتحه اشاره به امیرالمومنین (ع) گشته حضرت در پاسخ فرمودند : در آیه (( اهدنا الصراط المستقیم )) چه آنکه جناب امیرالمومنین (ع) بهترین راه شناخت حق تعالی و وسیله معرفت به پروردگار است. تفسیر جامع جلد 6 صفحه 234

مردی از اهل بلخ می گوید : در سفری که علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان می رفت من با آن حضرت بودم. روزی در کنار سفره خود تمام نوکرها و غلامان سیاه و سفید را برای صرف غذا جمع کرد. عرض کردم بهتر بود برای غلامان و نوکرها سفره جداگانه ای می گستردند ، حضرت فرمود : ساکت باش ، خدای همه یکی است ، مادر و پدر همه یکی است ، پاداش و کیفر هرکس بسته به طرز عمل اوست. الحدیث جلد 1 ص 67


حضرت رضا (ع) : علم گنجينه‌هاي كمال است و كليد‌هاي آن گنجينه‌ها پرسش ‌كردن است. الحديث جلد 2 صفحه 12


[=times new roman (arabic)] یاسر خادم گوید : از حضرت رضا (ع) شنیدم که می فرمود : وحشت بارترین مواقع برای این مردم ، سه مورد است : روز ولادت که از شکم مادر خارج می شود و دنیا را می بیند . روزی که می میرد و عالم بعد از مرگ و اهل آنرا مشاهده می کنند ، و روزی که دوباره زنده می شوند ، به صحنه قیامت قدم می گذارند و احکامی را مشاهده می کنند که در دنیا ندیده اند . و خداوند سلامت حضرت یحیی را در این سه روز اخبار نموده و حضرت مسیح در این سه روز (مرحله ) برای خویشتن سلامت خواسته . الحدیث جلد 2 صفحه

[/]
امام رضا (ع) : کسی که میخواهد عزیزترین مردم باشد باید در نهان و آشکار تقوای خدا را پیشه سازد.

امام رضا (ع) : هرکس خودش را از ما بداند و خدا را اطاعت نکند از ما نیست. سفینة البحار

امام رضا (ع) : کسی که بار سفر ببندد و به زیارت من بیاید ، دعای او مستجاب و گناهش بخشوده میشود. عیون الاخبار الرضا (ع)

امام رضا (ع) میفرمایند : رسول خدا (ص) فرمودند : ستارگان مایه امنیت اهل آسمانند ، و اهل بیت من مایه امنیت اهل زمین. بحارالانوار جلد 23 صفحه 19



حضرت امام رضا (ع) فرمودند : روزگاری نخواهد گذشت که سرزمین طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من میگردد ، هرکس مرا در غُربتم ( سرزمین طوس ) زیارت کند ، گناهانش آمرزیده میشود ، و در قیامت همراه و هم رتبه من خواهد بود. وسائل الشیعه جلد 10

حضرت امام رضا (ع) فرمودند : هرکس از شیعیانم مرا زیارت کند در حالی که عارف به حق من باشد ، در قیامت شفیع او خواهم بود. عیون الاخبار الرضا (ع)



حضرت امام رضا (ع) فرمودند : در خراسان بقعه ای است که زمانی خواهد رسید که محل رفت و آمد فرشتگان گردد ..... هرکس مرا در آنجا زیارت کند ، همانند کسی است که حضرت رسول (ص) را زیارت کرده باشد ، و خداوند متعال ثواب هزار حج و عُمره قبول شده به او عطا میفرماید و من و پدرانم در قیامت شفیع او خواهیم بود. بحارالانوار

امام رضا (ع) از پدر بزرگوارشان و آن حضرت از امام صادق (ع) و ایشان از پدران بزرگوارشان (ع) از امیر مومنان نقل فرموده است که فرمودند : (( شما را به نماز و پاسداری از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز بهترین عمل و ستون دین شماست )) بحارالانوار



امام رضا (ع) : نماز ، وسیله تقرب هر پرهیزکار به خداوند متعال است. بحارالانوار


امام رضا (ع) فرمود : کار نیک و تلاش در عبادت را به امید عشق به آل محمد (ص) رها نکنید ؛ عشق آل محمد (ع) و پذیرش فرمان اینان را به امید عبادت ترک مگویید که هیچ یک از این دو بی یکدیگر پذیرفته نمیشود. بحارالانوار


امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : هرکس دوست دارد که به دستاویز محکمی چنگ زند ، باید به دوستی و وِلای علی و اهل بیتم ، چنگ زند. عیون الاخبار الرضا (ع)



امام رضا (ع) به نقل از امام حسین (ع) فرمود : هرکس دوست دارد اجل او به تاخیر افتد و روزی اش زیاد شود ، بر او باد بر صله رحم و ارتباط با خویشاوندان. عیون الاخبار الرضا (ع)



امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : دعاء ، خود اسلحه و ابزار کار مومن و ستون دین و روشنی آسمانها و زمین است پس بر شما باد به دعا کردن و در آن اخلاص ورزید. عیون الاخبار الرضا (ع)



امام رضا (ع) به نقل از امیرمومنان علی (ع) فرمود : هرکس روزگار را سرزنش کند و از دست آن بنالد خود همواره مورد نکوهش واقع خواهد شد. عیون الاخبار الرضا (ع)



امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : درشتخویی و بداخلاقی ، عمل آدمی را تباه میسازد ، آن گونه که سرکه عسل را تباه میکند. عیون الاخبار الرضا (ع)



امام رضا (ع) به نقل از پیامبر (ص) فرمود : رجب ، ماه گرانقدر خداست که در آن ، رحمت را بر بندگانش فرو می ریزد. مسند الامام الرضا (ع)

بسم الله الرحمن الرحیم

- امام رضا(علیه‎السلام)
بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نیست .
(بحارالانوار، ج 78، ص 347)



- امام رضا(علیه‎السلام)
هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى برطرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش برطرف سازد.
(اصول كافى، ج 3، ص 268)


- امام رضا(علیه‎السلام)
به راستـى بـدترین مردم كسى است كه یارى‎اش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و افراد تحت امرش را بزند.
(تحف العقول، ص 448)


- امام رضا(علیه‎السلام)
در غیر از قرآن هدایت نجویید كه گمراه خواهید شد.
(امالی شیخ صدوق، ص 438)


- امام رضا(علیه‎السلام)
دوست هر کس عقل او، و دشمنش جهل اوست .
(تحف العقول، ص 467)

مرواریدهایی از زبان امام رضا (ع)

1- در شگفتم که چگونه کسی که دنیا را آزموده و تغییرات آن را به چشم خود دیده باز دل به دنیا می بند . 1

2- ادب نتیجه تحمل سختی است ، هر که سختی را تحمل کند به ادب دست یابد . 2

3- در برابرقدرتمندان محتاط ، در برابر دوستان فروتن ، در برابر دشمنان مراقب و در برابر مردمان گشاده رو باش . 3

4- هر کهکار زشت دیگران را بر ملا کند خوار می گردد و هر که آنرا بپوشاند خدایش می آمرزد . 4

5- از بد اخلاقی بپرهیزید زیرا بد اخلاق بدون تردید در آتش است . 5

6- عبادت ، بسیاری روزه و نماز نیست و همانا عبادت ، اندیشه زیاد نمودن در امر خداست . 6

7- (هنگامي که از پدر بزرگوارش سخن به ميان آمد)، فرمودند : هيچ خردي با خرد آن حضرت برابري نمي کرد با اين حال گاه با يکي از غلامان سياه خود مشورت مي کرد به ايشان عرض شد : با چنين کسي مشورت مي کني؟ فرمودند: چه بسا که خدای تبارک و تعالي (نظر درست را) بر زبان او جاري کند. 7

8- امام رضا (ع) فرمودند : مردي اميرالمؤمنين (ع) را به ميهماني دعوت کرد . حضرت علي (ع) فرمودند: مي پذيرم به شرط اين که سه قول به من بدهي . آن شخص پرسيد آن هاچيستند؟ حضرت فرمودند: از بيرون چيزي براي من تهيه نکني، حاضري خانه ات را از من دريغ نکني و به زن و فرزندانت اجحاف ننمايي . مرد گفت هر چه شما بفرماييد . پس علي بن ابي طالب (ع)دعوت او را پذيرفت. 8

9- نيكي به پدر و مادر واجب است اگر چه آنها مشرك باشند ، البته در جائي كه اطاعت از آنها موجب معصيت و نافرماني پروردگار شود، نبايد فرمانبرداري نمود . 9

10- تواضع درجاتى دارد : يكى از آنها اين است كه انسان اندازه خود را بشناسد و با طيب خاطر ، خود را در آن جايگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان‏گونه رفتار كندكه انتظار دارد با او رفتار كنند ، اگر بدى ديد آن را با خوبى جواب دهد ، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نيكوكاران را دوست دارد. 10

11- شیخ صدوق از حضرت رضا ( ع ) نقل می کند که در دعای خود می گفت :
" خدایا من برائت می جویم بسوی تو از کسانی که درباره ما چیزی را ادعا می کنند که حق و حد ما نیست . خدایا من برائت می جویم به سوی تو از کسانی که درباره ما چیزی را می گویند که ما درباره خود نمی گوئیم . خدایا خلق و امر از توست . ما تنها بندگی تو می کنیم و از تو کمک می خواهیم . خدایا تو خالق ما و پدران ما هستی ، ... خدایا ما بندگان تو و فرزندان بندگان تو هستیم و برای خود مالک هیچ سود و زیانی نیستیم و اختیار مرگ و زندگی و برانگیخته شدن خود را نداریم .11

12- كسى كه امير المؤمنين را از مرز عبوديت خدا فراتر برد،از شمار كسانى است كه مورد خشم خدايند و از گمراهان است.12

13- در شگفتم از كسي كه بندگان را با ثروت خويش مي خرد تا رهايشان كند ، چگونه با خوش اخلاقي خويش آزادگان را نمي خرد .13

14- زياني که دو گرگ گرسنه به گله گوسفندي بي چوپان مي زنند از زيان رياست طلبي در دين مسلمانان بيش تر نيست . 14

15- از حرص و حسد بپرهیزید زیرا این دو امتهای گذشته را نابود کرده است . 15

زیرنویسها :

1- عَجِبْتُ لِمَنِ اخْتَبَرَ الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا کَیْفَ یَطْمَئِنُّ اِلَیْهَا - بحار الانوار/ج 75/ص450
2- اَلْاَدَبُ کُلْفَةٌ فَمَنْ تَکَلَّفَ الْاَدَبَ قَدَرَ عَلَیْهِ - اصول کافی 1/ ص 24
3- اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ وَ الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ وَ الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ - بحارالأنوار/ج71/ ص167
4- اَلْمُذِیعُ بِالسَّیِّئَةِ مَخْذُولٌ وَ الْمُسْتَتِرُ بِالسَّیِّئَةِ مَغْفُورٌ لَهُ - میزان الحکمة، ج 2، ص 988
5- اِیَّاکُمْ وَ سُوءَ الْخُلْقِ فَاِنَّ سَیِّئَ الْخُلْقِ فِی النَّارِ لامَحَالَةَ - عیون اخبار الرضا علیه السلام / ج 1/ 34
6- لَیْسَتِ الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ الصِّیَامِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فِی أَمْرِ اللهِ - تحف العقول/ص442
7- قال الإمام الرضا(ع) (لما ذکر عنده أبوه): کان عقله لا توازي به العقول و ربما شاور الاسود من سودانه، فقيل له: تشاور مثل هذا؟! فقال: إن الله تبارک وتعالي ربما فتح علي لسانه.مکارم الأخلاق، ج 2، ص 99
8- قال الإمام الرضا (ع) : دعا رجل أمير المؤمنين (ع) فقال له: قد أجبتك علي أن تضمن لي ثلاث خصال، قال: وما هي يا أمير المؤمنين؟ ... عيون أخبار الرضا - عليه السلام -، ج 2، ص 42، ح 138
9- قال الامام الرضا (ع) : برّ الوالدين واجبٌ و ان كان مُشركين و لا طاعةُ لهما في معصية الخالق ... تفسير صافي، ج 2، ص 37
10- اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ يَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَيُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَليمٍ، لايُحِبُّ أَنْ يَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مايُؤْتى إِلَيْهِ، إِنْ رَأى سَيِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، كاظِمُ الْغَيْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه‏ُ يُحِبُّ الْمُحْسِنينَ؛- کتاب: چهل چلچراغ (چهل چهل حديث) > حدیث شماره : 300139
11- اثبات الهداه ، ج 3 ، ص 756
12- مَن تَجاوَزَ بأميرِ المؤمنينَ عليه‏السلام العُبوديَّةَ فهُو مِن المَغضوبِ علَيهِم ومِنَ‏الضالِّينَ - بحار الأنوار : 25 / 274/ 20 منتخب ميزان الحكمة : 432
13- عَجِبْتُ لِمَنْ يَشْتَرِي الْعَبيدَ بِمالِهِ فَيُعْتِقُهُم كَيْفَ لا يَشْتَرِي الاَحْرارَ بِحُسْنِ خُلقِهِ. - فقه الرضا، ص 354
14- ما ذِئبانِ ضارِيانِ في غَنَمٍ قَد تَفَرَّّقَ رُعاتُها بِاَضَرَّ في دينِ المُسلِمٍ مِن طَلَبِ الرّياسَة. - بحار الأنوار، ج 73، ص 145
15- اِیَّاکُمْ وَ الْحِرْصَ وَ الْحَسَدَ فَاِنَّهُما اَهْلَکَا الْاُمَمَ السَّالِفَةَ - بحار الانوار/ 75/ 346

منابع :

1- http://www.imamrezatv.ir/sn/pages/id/497
2- http://www.rasekhoon.net/hadis/category-2440-7.aspx
3- http://www.hadithlib.com/guides/view/10/امام-رضا-عليه-السلام/page:5

محمد صالحی – 17/ 7 / 90 – ولادت امام رضا (ع)http://mahsan.parsiblog.com

هفت چيز بدون هفت چيز ديگر، مسخره است

امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

هفت چيز بدون هفت چيز ديگر، مسخره است :
1. هر كس با زبان استغفار كند ولى در قلب استغفار نكند، خود را مسخره كرده .
2. هر كس از خدا توفيق بخواهد و كوشش ننمايد، خود را مسخره كرده .
3. هر كس هوشيارى و احتياط در زندگى بطلبد ولى بى مبالاتى كند، خود را مسخره نموده .
4. هر كس از خدا بهشت بخواهد و بر مشكلات عبادت صبر نكند، خود را مسخره كرده .
5. هر كس از آتش جهنم به خدا پناه برد ولى خواسته هاى نا مشروع دنيا را ترك ننمايد، خود را مسخره نموده .
6. و هر كس به ياد خدا باشد ولى سرعت براى ديدارش نگيرد خود را مسخره كرده .
(در بحارالانوار هفتمى ذكر نشده است .) بحارالانوار جلد 78، ص 356.