جمع بندی شیخ رجبعلی خیاط و مبارزه با هوای نفس

تب‌های اولیه

15 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
شیخ رجبعلی خیاط و مبارزه با هوای نفس

[="Arial"][="Black"]نقل از شیخ رجب علی خیاط هست که روزی فرمود:

امام جمعه زنجان و جمعی از محترمین تهران به اینجا آمدند. ایشان همراهان را معرفی کرد و...در اثر این آمد و رفت حالتی به من دست داد که به جایی رسیدم که بزرگان به دیدن من می آیند و.. شب حالت عجیبی به من دست داد، حالم خیلی گرفته شد. با تضرع و زاری به درگاه خدای متعال صفای باطن بازگشت. در فکر فرو رفتم که اگر این حالت ادامه پیدا می کرد؛ تکلیف من چه بود و چرا اینطور شدم. در این فکر بودم که «بلعم باعورا» را به من نشان دادند و گفتن اگر این حالت ادامه پیدا می کرد، مثل او می شدی. و نتیجه همه زحماتت این بود که با بزرگان مشحور بودی دنیا را داشتی و در آخرت چیزی نصیبت نمی شد.

این ماجرا گذشت. روزهای جمعه جلسه داشتیم. یکروز جلسه طول کشید و نزدیک ظهر شد. صاحب منزل و رفقا گفتند همین جا ناهار را صرف کنید. ما هم قبول کردیم. هفته دیگر مجددا جلسه به ظهر متصل شد و باز سفره انداختند. طبعا سفره چرب تر از هفته قبل بود. این داستان چند هفته تکرار شد. در یک جلسه که سفره خیلی رنگین بود، یک قالب کره خوب در وسط سفره قرار داشت. که توجه همه مارا به خود جلب کرده بود؛ به ذهنم آمد که این سفره به خاطر من است و بقیه رفقا نیز به خاطر من دعوت شده اند بنابراین من به خوردن این کره، اولیت دارم. با این اندیشه قدری نان برداشتم و تا دراز شدم از این کره بردارم، دیدم که بلعم باعورا در گوشه اتاق نشسته و دارد به من می خندد. این بود که دستم را پس کشیدم.

[/][/]

وقتی زندگی نامه ی این بزرگان رو میخونم همیشه این سوال برام پیش میاد که وضعیت ما چطور خواهد شد؟
آیا ما هم باید مثل اونها باشیم.
من که بسیار از مفاهیم اون ها رو درک نمی کنم چیکار باید بکنم؟

بسم الله

سلام:Gol:

بنده هم واقعا ارزوی قلبی ام هست که مثل اونها بشوم.....................:hamdel:

*شیوا*;655686 نوشت:
بسم الله

سلام

بنده هم واقعا ارزوی قلبی ام هست که مثل اونها بشوم.....................


الان عیده می تونه شروع خوبی باشه برای تذهیب نفس...منم دوباره شروع کردم....حدیث دارم از امام صادق که هرکس یکسال گناه نکنه می رسه به درجات عالی و وعده خدا بر او تحقق پیدا می کنه

مجنون کربلا;655304 نوشت:
دیدم که بلعم باعورا در گوشه اتاق نشسته و دارد به من می خندد. این بود که دستم را پس کشیدم.

حالا تکلیف ما که بلعم باعورا رو نمیبینیم چیه؟
خب ما هم اگه میدیدیم مثل جناب خیاط میشدیم

شیخ رجبعلی خیاط یکبار تقوا کردن و به این درجات رسیدند. خیلی عجیبه این همه دعا و نماز و عبادت این کار رو نمیکنه که یک لحظه خلوص!

عين الحيات;655726 نوشت:
حالا تکلیف ما که بلعم باعورا رو نمیبینیم چیه؟
خب ما هم اگه میدیدیم مثل جناب خیاط میشدیم

سلام

اول باید بلعم باعورای درونی رو تقویت کرد

همون وجدانی که ناهی از منکر هست . . .

الی تا طی مدارج عالی تر و الله اعلم مشاهده بلعم باعورای بیرونی . .

nothing;655694 نوشت:
الان عیده می تونه شروع خوبی باشه برای تذهیب نفس...منم دوباره شروع کردم....حدیث دارم از امام صادق که هرکس یکسال گناه نکنه می رسه به درجات عالی و وعده خدا بر او تحقق پیدا می کنه

بنده عاشق سیر و سلوکم

گهگاهی برام مکاشفاتی هم انجام میشه ولی دایمی نیست .........حتی دلیلش رو هم نمیدونم که کدوم اعمالم باعثش شده

حس میکنم بین منازل سیر و سلوک اواره هستم:Ghamgin:

یه استاد خیلی خوووووووووووووووب و خبره مثل شیخ حسنعلی نخودکی احتیاج دارم .... واقعا نیازمندم

دلم میخوا منم مثل ایشون میتونستم به درد مردم بخورم و از طریق دعاها مداواشون کنم .........:Mohabbat:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سمیع

باسمه تعالی
رسیدن به چنین مقاماتی در گرو تبعیت دقیق از دستورات شریعت و ترگ گناه حتی در خلوت، پستوی خانه و دور از چشم دیگران است. مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط اگر به چنین مقاماتی رسید و صحنه هایی از عالم ملکوت را دید، به واسطه رعایت همین اکسیر اعظم بوده است. ایشان در اوج جوانی وقتی در مکان خلوت، با پیشنهاد کار خلاف عفت دختر عموی خود مواجه می شود، در دل به خدا عرض می کند: خدایا همیشه تو مرا امتحان می کنی ، این دفعه من می‌خواهم تو را امتحان کنم. من به خاطر تو از این گناه می گذرم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن. از مکان گناه خارج شدن و خویشتن داری کردن همان و چشم برزخی ایشان باز شدن همان.
آری به فرموده حضرت علی علیه السلام :
«تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی».[1]؛ «اگر کسی بخواهد به اخلاص کامل برسد، تنها راه، دوری کردن از گناهان است»
و یا اگر خدا به ابن سیرین علم تعبیر خواب را می دهد ، چون چنین صحنه ای برای او هم پیش آمد. و او خویشتن داری نمود.
اچتناب از گناه یعنی این که پروردگار عالم آن گناه را می‌آورد درب خانه‌ات می‌گذارد، حالا شما باید بگویید: نه. اجتناب یعنی آن زمانی که شما تصمیم گرفتید دیگر گناه نکنید، برعکس می‌شود و وسایل گناه برای شما فراهم می‌شود.
باید در این راه مبارزه با نفس مخصوصا در آن لحظه های حساس نمود، تا خدا هم چنین عنایاتی به انسان ارزانی بدارد.
به فرموده علامه حسن زاده آملی حفظه الله تعالی :
«دولتم آمد به کف با خون دل آمد به کف/حبّذا خون دلی دل را دهد عزّ و شرف»

بنابراین اگر انسان با خدا باشد خدا هم با او خواهد بود که «[=Traditional Arabic] من‏ كان‏ لله‏ كان‏ الله له‏[=Traditional Arabic]»[2]

پی نوشت:
[1] . تحف العقول،ص89
[2].بحارالانوار،ج79،ص197

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِینَ
و در حقیقت [آن زن] آهنگ وی کرد و [یوسف نیز] اگر برهان پروردگارش را ندیده بود آهنگ او می‏کرد چنین [کردیم] تا بدی و زشتکاری را از او بازگردانیم چرا که او از بندگان مخلص ما بود

«یوسف/24»

سلام

حتی گناه نکردن نیز دست ما نیست سعی کنیم مخلص بشویم بقیه کارها با اوست .

*شیوا*;655768 نوشت:
بنده عاشق سیر و سلوکم

گهگاهی برام مکاشفاتی هم انجام میشه ولی دایمی نیست .........حتی دلیلش رو هم نمیدونم که کدوم اعمالم باعثش شده

حس میکنم بین منازل سیر و سلوک اواره هستم:Ghamgin:

یه استاد خیلی خوووووووووووووووب و خبره مثل شیخ حسنعلی نخودکی احتیاج دارم .... واقعا نیازمندم

دلم میخوا منم مثل ایشون میتونستم به درد مردم بخورم و از طریق دعاها مداواشون کنم .........:Mohabbat:


باعرض معذرت نظر شخصی ام را بیان میکنم:
اگه منظور شما از سیر و سلوک رسیدن به حالات مکاشفات و شفای مردم و خبر دادن از غیب و خبر از آینده و ... است باید بگویم تجدید نظر جدی در خواسته هات بکن.
این خواسته ها به دور از خلوص است.
فقط و فقط برای رسیدن به خدا بایست تلاش کرد و بس!
حال ممکن است در این راه در صورت وجود ظرفیت، عنایات دیگری هم به انسان بشود و برخی از ملکات به او اعطا شود هرچند هستند کسانی که صرفا با ریاضت دادن خود و بدون نیت الهی به برخی از حالات دست میابند

m_d;660746 نوشت:
باعرض معذرت نظر شخصی ام را بیان میکنم:
اگه منظور شما از سیر و سلوک رسیدن به حالات مکاشفات و شفای مردم و خبر دادن از غیب و خبر از آینده و ... است باید بگویم تجدید نظر جدی در خواسته هات بکن.
این خواسته ها به دور از خلوص است.
فقط و فقط برای رسیدن به خدا بایست تلاش کرد و بس!
حال ممکن است در این راه در صورت وجود ظرفیت، عنایات دیگری هم به انسان بشود و برخی از ملکات به او اعطا شود هرچند هستند کسانی که صرفا با ریاضت دادن خود و بدون نیت الهی به برخی از حالات دست میابند

من دوست دارم خدارو دوست داشته باشم ولی بلد نیستم

اصلا نمیدونم چطوری باید خدارو دوست داشت .....میدونید اخه خداوند از سنج انسانها نیست که بشه مثل انسانها دوستش داشت

دلم میخواد باهام حرف بزنه و به سوالاتم جواب بده ..

مطلبی که بیان شد خیلی خوب بود تا حالا نشنیده بودم در مورد بلعم با عورای .
پاسخ کارشناس هم خیلی به دلم نشست .ممنون . ان شاءالله با عزت باشید .
حقیقتا به شمابزرگواران که سعی در گناه نکردن وطریق معرفت دارید حسودیم میشه . ان شاءالله خدا توفیق روز افزون بهتون بده .
التماس دعا .

پرسش:
چگونه می شود به برخی از انسان ها مانند رجبعلی خیاط، عنایاتی می شود؟

پاسخ:
رسیدن به چنین مقاماتی در گرو تبعیت دقیق از دستورات شریعت و ترگ گناه حتی در خلوت، پستوی خانه و دور از چشم دیگران است. مرحوم حاج شیخ رجبعلی خیاط اگر به چنین مقاماتی رسید و صحنه هایی از عالم ملکوت را دید، به واسطه رعایت همین اکسیر اعظم بوده است.
ایشان در اوج جوانی وقتی در مکان خلوت، با پیشنهاد کار خلاف عفت دختر عموی خود مواجه می شود، در دل به خدا عرض می کند: خدایا همیشه تو مرا امتحان می کنی، این دفعه من می‌خواهم تو را امتحان کنم. من به خاطر تو از این گناه می گذرم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن. از مکان گناه خارج شدن و خویشتن داری کردن همان و چشم برزخی ایشان باز شدن همان.

آری به فرموده حضرت علی (علیه السلام): «تَمَامُ الْإِخْلَاصِ تَجَنُّبُ الْمَعَاصِی (1) اگر کسی بخواهد به اخلاص کامل برسد، تنها راه، دوری کردن از گناهان است.»
و یا اگر خدا به ابن سیرین علم تعبیر خواب را می دهد، چون چنین صحنه ای برای او هم پیش آمد. و او خویشتن داری نمود.
اجتناب از گناه یعنی این که پروردگار عالم آن گناه را می‌آورد درب خانه‌ات می‌گذارد، حالا شما باید بگویید: نه. اجتناب یعنی آن زمانی که شما تصمیم گرفتید دیگر گناه نکنید، بر عکس می‌شود و وسایل گناه برای شما فراهم می‌شود.

باید در این راه مبارزه با نفس مخصوصا در آن لحظه های حساس نمود، تا خدا هم چنین عنایاتی به انسان ارزانی بدارد.
به فرموده علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) :
«دولتم آمد به کف با خون دل آمد به کف/حبّذا خون دلی دل را دهد عزّ و شرف»

بنابراین اگر انسان با خدا باشد خدا هم با او خواهد بود.
پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى،
بحار الأنوار(ط- بيروت)،[=Traditional Arabic]ج75،ص 90،دار إحياء التراث العربي‏،بیروت، 1403ق.

موضوع قفل شده است