عهد جدید مسیحیان(1)

تب‌های اولیه

3 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عهد جدید مسیحیان(1)

[=&quot]عهد جديد[/][=&quot][/]
[=&quot]عهد جديد مشتمل بر كتابهايى است كه تنها مسيحيان آنها را قبول دارند، اما يهوديان هيچ يك از آنها را ضمن كتابهاى مقدس خود نمى پذيرند. مسيحيان، با آنكه در مورد تعداد كتابهاى رسمى عهد عتيق اختلاف دارند، در مورد كتابهاى عهد جديد اتفاق نظر پيدا كرده و عهد جديد واحدى را پذيرفته اند. نسخ خطى برخى از كتابهاى عهد جديد به قرن اول مربوط مى شود و رسميت مجموعه عهد جديد در فاصله سالهاى 150ـ200 تعيين گرديده و مسيحيان از آن زمان به آنها معتقد شده اند.[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]همه كتابهاى عهد جديد به زبان يونانى نگاشته شده است. در گذشته برخى از مردم معتقد بودند كه انجيل متّى به زبان «آرامى»، كه عيسى مسيح و شاگردانش به آن سخن مى گفتند، تحرير شده است، امابه نظر مى رسد كه شواهد تاريخى يا لغوى براى چنين نظريه اى وجود ندارد. ترجمه هاى عهد جديد از روى متن يونانى انجام مى گيرد و دانشمندان همين متن يونانى را اساس تحقيقات خود قرار مى دهند. اين دانشمندان دست به كارهايى مى زنند كه بسيار به علم تفسير مسلمانان شباهت دارد; يعنى به تفسير و فهميدن عبارات عهد جديد از طريق تحليل لغوى روى مى آورند و آن را با در نظر گرفتن چارچوبهاى تاريخى، اجتماعى و فرهنگى شرح مى دهند.[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]نويسندگان كتب عهد جديد از شاگردان عيسى هستند كه برخى از ايشان وى را از نزديك ديده و شناخته اند (اين افراد را مى توان به «اصحاب» پيامبر اسلام مانند كرد) و برخى هم از طريق گروه قبلى با زندگى و تعاليم عيسى آشنا شده اند (مانند «تابعين» در اسلام). مسيحيان نمى گويند كه همه نويسندگان حوادث زندگى عيسى را عيناً مشاهده كرده اند ـ گرچه برخى از ايشان در حقيقت شاهد مستقيم آن حوادث بوده اند ـ ولى همه اين نويسندگان از نخستين پيروان مسيح به شمار مى روند. ما مسيحيان نويسندگان عهد جديد را پيامبر نمى دانيم، ولى معتقديم كه همگى آنان در تمام آنچه نوشته اند، با الهام الهى عمل كرده اند.([=&quot][/])[/][=&quot][/]
[=&quot] [/]
[=&quot]الف) اناجيل[/][=&quot][/]
[=&quot]چهار كتاب آغازين عهد جديد «انجيل» خوانده مى شوند. واژه «انجيل» برگرفته از واژه يونانى [/][=&quot]euangelion[/][=&quot] و به معناى «مژده» است. انجيل گونه اى از ادبيات الهامى است كه به مسيحيت اختصاص دارد. هر يك از اناجيل، در اصل، ايمان به مسيح برخاسته از مردگان را اعلام مى كند. همچنين هر يك از اناجيل معنى و مفهوم زندگانى عيسى را براى مسيحيان توضيح مى دهد. عيسى در اناجيل به شرح زير معرفى شده است:[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]1. تحقق اشتياق عهد عتيق به آمدن مسيح موعود;[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]2. وحى خدا;[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]3. دليل و شاهدى براى اين حقيقت كه خدا هم مى خواهد و هم مى تواند بشر را نجات دهد;[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]4. بنيانگذار جامعه پيروان به نام «كليسا» است كه موظف به دنبال كردن راه و برنامه عيسى در طول تاريخ است.[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]پيش از نوشته شدن اناجيل، يك سنت شفاهى وجود داشت. عيسى به عقيده مسيحيان در حدود سال 30 وفات يافت و كسانى كه از او پيروى كرده، وى را شناخته، كارهايش را ديده و سخنانش را شنيده بودند، خاطرات خويش از او را در حافظه نگه مى داشتند. هنگامى كه مسيحيان نخستين براى عبادت گرد مى آمدند، آن خاطرات نقل مى شد. اندك اندك اين منقولات شكل مشخصى يافت و بر حجم آنها افزوده شد.[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]نخستين فرد از پيروان عيسى كه آن مطالب را به شكل يك انجيل نگاشت، مرقُس يكى از ياران پطرس بود كه كتابش را حدود سال 60 ميلادى به تحرير در آورد. (گفتنى است كه اين تاريخ و ساير تاريخهاى كتب عهد جديد تقريبى است و دانشمندان با استفاده از قرائنى كه در خود عهد جديد وجود دارد، آنها را حدس زده اند).[/][=&quot][/]
[=&quot] [/][=&quot]رابطه انجيلها با يكديگر قابل توجه است. هر يك از انجيلها مشتمل بر سخنانى از عيسى و گزارشهايى از زندگى و كارهاى اوست كه عيناً در اناجيل ديگر يافت مى شود. علاوه بر اين، برداشتهايى هم در هر يك از اناجيل درباره زندگى عيسى وجود دارد كه در سه انجيل ديگر ديده نمى شود. علت اين امر آن است كه هر يك از مؤلفان اناجيل (كه «انجيل نگار» ناميده مى شوند) بر جوانب خاصى از زندگى و پيام عيسى تمركز يافته و آن را با اوضاع و احوال قومى كه آن انجيل خاص براى آنان تأليف شده، تطبيق داده است. بر اين اساس، انجيل نگارانْ نخستين علماى الهيات در جامعه مسيحيت هستند. با آنكه هر يك از انجيلها به شيوه خاصى نوشته شده و با سه انجيل ديگر اختلاف دارد، مسيحيان در مطالب مربوط به مسيح در اناجيل هيچ تناقضى نمى بينند و همه اناجيل را در درجه يكسانى از اهميت قرار مى دهند....[/][=&quot][/][=&quot][=&quot][/][/]

[=&quot]انجيل متى[=&quot]


[=&quot]نخستين انجيل را متّى كه يك مسيحى فلسطينى بود، اندكى پس از سال 70 نگاشته است. اين انجيل عيسى را به عنوان معلم اعظم، موساى جديد و صاحب شريعت عهد جديد معرفى مى كند. شيوه ادبى نويسنده اين انجيل بر گردآورى گفتارها و كارهاى عيسى بر اساس ترتيب اهميت موضوعى استوار است و نه ترتيب تاريخى آنها. به همين دليل، موعظه روى كوه كه مشتمل بر اصول تعاليم عيسى است، در بابهاى 5، 6 و 7، امثال او در باب 13، همچنين معجزات او در بابهاى 8 و 9 و پيشگويى فرا رسيدن روز خداوند و آمدن واپسين روز در بابهاى 24 و 25 آمده است.[=&quot]


[=&quot] [=&quot]در مورد انديشه هاى كلامى اساسى اين انجيل قبلا اشاره كرديم كه متى عيسى را موساى جديد مى شناسد: همان طور كه موسى عهد عتيق را براى قوم يهود اعلام كرد و شريعت كهن را به آنان داد، عيسى به عهد جديد مژده مى دهد و شريعت تازه را عطا مى كند. اين شريعت تازه به سوى «گروه اندك» بينوايان پرهيزكار جهت گيرى شده است (متى 5:1ـ8). اين شريعت، نه بر فرائض مكتوب، بلكه بر حب خدا كه در قلوب بشر نوشته شده، استوار است. در ميان انجيل نگاران متّى بيش از همه در صدد است اثبات كند كه عيسى پيشگوييهاى عهد عتيق را تحقق بخشيده است. وى براى اثبات اين امر به آياتى از كتاب اِشَعْيا (باب 42) درباره بنده متواضع خدا كه قوم را با ايمان و اطاعت نجات خواهد داد، اقدام كرده است. به نظر متّى رنجهاى عيسى و مرگ او تمام چيزهايى را كه اِشَعْيا در باب بنده رنجديده خدا مى گويد، محقق ساخته است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]دانشمندان كتاب مقدس معتقدند كه انجيل متّى به هدف گفتگو و جدل با بعضى از بزرگان يهود، پس از ويرانى اورشليم در سال 70نگارش يافته است و در صدد اثبات اين امر است كه يهوديان با رد و انكار عيسى موجب شدند كه ملكوت خدا از آنان به امتهاى غير يهود منتقل شود. از ديدگاه متّى اين ملكوت همان كليسا است، همچنين معتقد است ملكوت خدا چيزى فراتر از آنچه فعلا وجود دارد، نيست تا در آينده به وجود آيد.[=&quot]
[=&quot]انجيل مرقُس[=&quot]
[=&quot]همان طور كه قبلا گفته شد، اعتقاد رايج اين است كه اين انجيل قديم ترين انجيل است و تأليف آن به حدود سال 60 بر مى گردد. مرقُس يكى از شاگردان دوازده گانه عيسى نبود و عهد جديد وى را از دستياران پولُس و پطرس قلمداد مى كند. در انجيل مرقُس مطالب مفصلى از زبان يك ناظر عينى نقل شده و اين حاكى از آن است كه مرقُس بسيارى از مسموعات خود را از پطرس نقل مى كند. به نظر دانشمندان، انجيل مرقُس در آغاز براى مسيحيانى كه قبلا يهودى نبوده اند، نگاشته شده است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]مرقُس هدف خود از تأليف انجيل را در ابتداى نوشته خويش بيان مى كند كه عبارت است از اعلان «مژده (انجيل) عيسى مسيح، پسر خدا». تفاوت كار مرقُس با متّى در اين است كه مرقُس بيشتر به كارهاى عيسى بيش از سخنان او توجه دارد. بر اين اساس، وى به گزارش امور زير اهتمام مىورزد: مقابله عيسى با ديوها و خارج كردن آنها از بيماران روانى و بخشيدن گناهكاران و انجام دادن معجزات. همچنين جنبه هاى بشرى عيسى را به گونه اى برجسته نشان مى دهد و بدين وسيله بر انسان بودن او تأكيد مىورزد تا عقيده كسانى را باطل كند كه مى گفتند عيسى فقط از نظر ظاهرى به شكل بشر در آمده بود.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]انجيل مرقُس مژده عيسى را به شكل اساسى و نزديك به صورت ابتدايى آن مى آورد و اصول آن به قرار زير است:[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ از گناه دور شويد و به درگاه الهى توبه كنيد;[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ زندگى خود را با شريعت خدا هماهنگ سازيد و ملكوت همين است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]گفتنى است كه رنجهاى عيسى و مرگ او جايگاه بسيار مهمى را در انجيل مرقُس به خود اختصاص داده و اين كتاب نيز مانند انجيل متّى، رنجهاى مسيح را با عباراتى كه اِشَعْيا در توصيف «بنده خدا» گفته است، نقل مى كند.[=&quot]
[=&quot]انجيل لوقا و كتاب اعمال رسولان[=&quot]
[=&quot]لوقا مژده را دو بخش مى كند:[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ انجيل لوقا;[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ كتاب اعمال رسولان.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]لوقا را به عنوان يار غير يهودى الاصل پولُس رسول معرفى مى كنند. پس وى يكى از دوازده شاگرد عيسى نبوده است. لوقا با آنكه بسيار به انجيل مرقُس تكيه مى كند، در نوشته خود برخى از انديشه هاى كلامى را وارد كرده كه در دو انجيل قبلى وجود ندارد;يعنى حوادث زندگى عيسى وتعاليم وى در اين انجيل در پرتو مرگ و رستاخيز وى تفسير مى شود. از اين رو، دانشمندان مى گويند: علم و فرهنگ لوقا از ساير انجيل نگاران بيشتر بوده; زيرا انجيل خود را به يونانى محكم و زيبايى نوشته است.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]*انجيل لوقا[=&quot]
[=&quot]مهمترين انديشه هاى انجيل لوقا را مى توان چنين خلاصه كرد: عموميت رسالت عيسى و اينكه وى نه تنها به سوى يهود، بلكه به سوى همه امتها فرستاده شده است.([=&quot]) عيسى دوست گناهكاران و غمخوار رنجديدگان است. لوقا بيش از ساير انجيل نگاران به خطر ثروت واهميت فقر اختيارى از ديدگاه شاگردان عيسى توجه مى كند. انديشه گزينش شاگرد در مركز دريافت لوقا از رسالت عيسى قرار دارد: به نظر اين انجيل نگار، عيسى به دعوت گروهى از مردان و زنان و پديد آوردن جمعى از شاگردان كه او را در زندگى و رفتار اسوه خود قرار دهند، توجه خاصى مبذول مى داشته است. لازم به ياد آورى است كه نقش زنان در انجيل لوقا از نقش آنان در ساير اناجيل مهمتر است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]انديشه مهمّ ديگرى كه در انجيل لوقا وجود دارد، تأكيد مؤلف است بر اينكه عيسى مرد دعا بود. در اين انجيل، عيسى به عنوان شخصى كه در هر زمان حساس از زندگى خود به دعا روى مى آورد، معرفى مى شود. دعاى مورد نظر لوقا دعاهاى رسمى آيين يهود نيست، بلكه بيشتر نشانه اتحاد باطنى و صامت با خدا به عنوان پدر است. اين نگرش لوقا به عيسى به عنوان كسى كه از طريق تأملات و دعا با خدا متحد گرديد، تا اندازه زيادى بر جريان امور روحى مسيحيت اثر گذاشته است.[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]*كتاب اعمال رسولان[=&quot]
[=&quot]با آنكه بخش دوم گزارش لوقا از مژده را «انجيل» نمى نامند، اما مى توان آن را در رابطه با انجيل لوقا بررسى كرد. كتاب اعمال رسولان حوادث مربوط به رشد و بالندگى گروه مسيحيان نخستين به دست روح خدا را روايت مى كند. اين بالندگى نه تنها افزايش شمار مسيحيان، بلكه تجربه هاى شخصى ماهيت و رسالت دين را نيز شامل مى شود. گاهى كتاب اعمال رسولان را «انجيل روح» مى نامند. همچنين اين انجيل نشان مى دهد كه چگونه مسيحيان از فرقه اى يهودى و كوچك كه به «مسيح بودن» عيسى اعتقاد داشت، به گروهى جهانى كه از يهوديت فاصله گرفته بود، متحول شدند. علاوه بر اين، لوقا در كتاب اعمال از ضمير اول شخص مفرد بسيار بهره مى گيرد و اين نشان مى دهد كه وى شخصاً شاهد بسيارى از حوادث كتاب خود بوده است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]مهمترين انديشه هاى كلامى كتاب اعمال رسولان عبارتند از اينكه:[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ روح خدا جامعه مسيحيان را تشكيل مى دهد و آن را هدايت مى كند;[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ غير يهوديان نيز مى توانند، مانند يهوديان از عيسى پيروى كنند، بدون اينكه به شريعت موسى مقيد شوند;[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ مژده عيسى براى همه جهانيان است;[=&quot]
[=&quot] [=&quot]ـ مسيح كه از مردگان برخاست، هنوز در ميان جماعت خود، يعنى گروه مؤمنان حضور دارد و زندگى مى كند.[=&quot]
[=&quot]انجيل يوحنّا[=&quot]
[=&quot]سنت مسيحى مى گويد كه اين انجيل را يوحنّا، «شاگرد محبوب»، در شهر اَفَسُس تأليف كرده است. اما دانشمندان در مورد تاريخ نگارش آن اختلاف دارند و سالهايى كه حدس زده شده، از 65 تا 90 را شامل مى شود كه البته تاريخ اول (يعنى سال 65) را ترجيح داده اند. انجيل يوحنّا نيز، مانند انجيل مرقُس سرشار از مشهودات عينى كسى است كه در حوادث حضور داشته است.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]جا دارد متذكر شويم كه شباهتهاى زيادى در روش و محتوا بين انجيل يوحنّا و نوشته هاى فرقه يهودى قمران وجود دارد. اين فرقه معتقد بود كه جامعه بشرى شرور و فاسد است; از اين رو، سزاوار است قوم خود را براى فرا رسيدن روز خداوند آماده كند. اين فرقه براى رسيدن به هدف خويش در ديرهاى بيابان يهوديه به تهذيب نفس پرداخت. نشانه هايى از انتساب يحياى تعميد دهنده به اين گروه وجود دارد.[=&quot]
[=&quot] [=&quot]درباره انجيل يوحنّا گفته مى شود كه اين اثر بيش از ساير اناجيل در فضاى تصوف پرواز كرده است. در اين انجيل توجه مؤلف به سخنان عيسى از پرداختن به شرح زندگى او بيشتر است و در آن، تعاليم عيسى به شكل خطبه هايى بلند و مشتمل بر افكارى با استفاده دقيق و پيچيده از رموز عرضه مى گردد. از ديدگاه يوحنّا حوادث زندگى عيسى مسيح از تأثير زندگى و كارهايش بر جامعه مسيحى حكايت مى كند. همچنين از تعاليم يوحنّا اين است كه پيام ازلى خدا در عيساى انسان مجسم يا بشر گرديد. علاوه بر اين، يوحنّا توجه زيادى به كارهاى رمزى (سمبليك) عيسى دارد، به عبارت ديگر، وى به كارهايى كه عيسى براى شاگردانش انجام داد اهميت مى دهد و بيان مى كند كه آن كارها در غسل تعميد و عَشاى ربانى ادامه يافته است .....


[=&quot] چرا چهار انجيل؟
[=&quot] لازم است براى بررسى سؤالى كه غالباً مسلمانان مطرح مى كنند، تأملى داشته باشيم. سؤال اين است كه مگر عيسى بيش از يك انجيل از خدا دريافت كرده است؟ پس به چه علت مسيحيان به چهار انجيل معتقدند؟ از سوى ديگر، تاريخ گواهى مى دهد كه انجيلهاى ديگرى هم نوشته شده است; پس چرا مسيحيان تنها به چهار انجيل متّى، مرقُس، لوقا و يوحنّا اعتقاد دارند؟
[=&quot]اين پرسشها با در نظر گرفتن علم كلام اسلامى درست و موجّه است; اما جواب من كه يك مسيحى هستم، مستلزم در نظر گرفتن مفهوم وحى در مسيحيت است (رك.: ص. 26) و نيازمند آن است كه با اين مفهوم موافقت شود.
[=&quot]نخستين سخن اينكه مسيحيان هرگز نمى گويند عيسى كتابى به نام «انجيل» آورد. آوردن وحى توسط عيسى به گونه اى كه مسلمانان در مورد قرآن و پيامبر اسلام معتقدند در مسيحيت جايى ندارد. مسيحيان عيسى را «تجسّم وحى الهى» مى دانند و به عقيده آنان، وى نه حامل پيام، بلكه عين پيام بوده است. بدين سبب ما مسيحيان خواستار انجيلى نيستيم كه عيسى آن رانوشته يا به شاگردانش املا كرده باشد.
[=&quot]اكنون كه روشن شد مسيحيان عيسى را مجسم شدن كلمه يا پيام خدا مى دانند، بايد توجه كنيم كه بر اساس عقيده آنان انجيلها حاصل تلاش شاگردان اوست كه از طريق الهام، ايمان خود به مسيح و مفهوم اين ايمان در جامعه پيروان وى را اعلام كرده اند. هر يك از انجيلهاى چهارگانه شهادتى مشخص و مخصوص از مسيح مى دهد و انجيلها، با آنكه در ديدگاه و جزئيات با يكديگر متفاوت هستند، همگى در باب هويت عيسى و ماهيت پيام الهى كه به واسطه او به پيروان وى رسيده است اتفاق نظر دارند. از اينجاست كه مسيحيان حاضر نيستند يك انجيل را بگيرند و ساير انجيلها را رها كنند; زيرا ايمان آنان بر تعاليم مجموع چهار انجيل استوار و تنظيم شده است. به عقيده آنان، دست برداشتن از هر يك از انجيلها نقص ايمان ايشان را در پى خواهد داشت.
[=&quot]اين مسأله ما را به تفاوت ديگرى در مفهوم وحى بين مسيحيان و مسلمانان رهنمون مى شود. مسيحيان فقط به چهار انجيل، نه كمتر و نه بيشتر، عقيده دارند و اعتراف مى كنند كه تنها اين چهار انجيل صحيح هستند، نه غير آنها; زيرا جامعه مسيحيان نخستين آنها را از جانب خدا مى دانست. بديهى و مسلم است كه ايمان مسيحيت بر ايمان رسولان و شاگردان عيسى استوار است و همان طور كه قبلا گفتيم، مسيحيان نخستين عقيده داشتند كه روح خدا هدايت را براى جامعه آنان (يعنى كليسا) فراهم كرده است.
[=&quot]از اين مسأله در مى يابيم كه خدا در 30 سال سرنوشت سازى كه انجيل مكتوب وجود نداشت (يعنى سالهاى 30ـ60)، بلكه سخنان و كارهاى عيسى به طور شفاهى نقل مى شد، آن جامعه را هدايت مى كرد. اين روح القدس بود كه از طريق الهام، نويسندگان انجيلها را براى نوشتن اين كتب و ثبت برگزيده سخنان و كارهاى بسيار زياد عيسى در آنها رهنمون شد. يكى از امورى كه روح القدس مخصوصاً به آن اقدام كرد، اين بود كه ديدگاه كلامى انجيل نگاران را در مورد آنچه خدا مى خواست از طريق زندگى، مرگ و رستاخيز عيسى به مردم منتقل شود، هدايت نمود و سرانجام جامعه مسيحيان نخستين با راهنمايى روح القدس از ميان نوشته هاى مسيحى بى شمار، به 27 كتاب كه انجيلهاى چهارگانه نيز جزو آنهاست، اقرار كرد و پذيرفت كه آنها با الهام الهى نگارش يافته اند.([=&quot]) اين نوشته ها «عهد جديد» ناميده شدند و در طول زمان، مرجع اساسى ايمان مسيحى به شمار مى رفته اند.
[=&quot]اين درك مسيحيت از رابطه كتابهاى مقدس و وحى با درك اسلام از آن رابطه تفاوت دارد. مسلمانان امتى هستند كه به مقتضاى تعاليم قرآن پديد آمده اند. آنان عقيده دارند كه خدا پيامبر اسلام را فرستاد و قرآن را به او وحى كرد و امت اسلامى به دنبال آن پديد آمد. ولى مسيحيان مى گويند كه جامعه مسيحيت به ارشاد روح القدس ايمان ويژه و كتابهاى خويش را كه از وحى خدا در عيسى سخن مى گويند، پديد آورد. به همين شيوه، جامعه مقرر كرد كه كتابهاى مقدس مسيحيت مجموع 46 (39) كتاب عهد عتيق يهود و 27 كتاب عهد جديد باشد، نه چيز ديگر.
[=&quot]اين توافق در باب كتابهاى مقدس از طريق نوعى اجماع حاصل شد. اين اجماع خيلى زود به دست آمد و فهرست نخستين كتابهاى مقدس بين سالهاى 150ـ200 تهيه شد و پس از چند قرن كليسا به طور رسمى روشن ساخت كه چه كتابهايى را بايد مقدس شمرد (همان طور كه «شوراى ترِنْت» در سال 1546 چنين كارى را انجام داد). البته تصميم گيريهاى متأخر پيرامون كتابهاى مقدس جز تأييد عقيده سنتى مسيحيان در اين باب، چيزى ديگر نبود.
منابع:

[=&quot][=&quot] 1.سرگذشت مسیحیت در طول تاریخ . ارل کرنر 2.مسیحیت از لابه لای متون. باغبانی 3. مسیحیت. سلیمانی اردستانی 4.تاریخ کلیسا. هانس کونگ [=&quot]

موضوع قفل شده است