خاطرات لباس عروس( كتاب فرهنگنامه عروسي)

تب‌های اولیه

9 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
خاطرات لباس عروس( كتاب فرهنگنامه عروسي)

[=Tahoma][=&amp]خاطرات لباس عروس[/]

[=&amp]«سلام. يه عالمه حرف تو دلمه. مونده ‌بودم کِي و با کـي در ميون بذارم تا اينکه امروز در برنامة خانواده شنيدم روان‌شناسي مي‌گفت: [/]"[=&amp]نگروني و غصه‌‌هاتون طلا نيستن که تو صندوقچة دلتون نگه دارين. بهتره اونا رو بيرون بريزين تا دل ذهنتون سنگين نشه و به تن قلبتون فشار نياد. به جاي خودخوري و يا پرخاشگري، به‌موقع، با احترام، با صراحت و بدون اينکه کسي رو مجبور به پذيرش و کنترل کنين، حرفتونو بزنين...[/]"[=&amp].
نمي‌دونم خودشم مي‌فهميد چي مي‌گفت يا نه. به‌هرحال ما ميوه رو مي‌خوريم. چي ‌کار داريم به درختش؟ حرفاش بدجوري به دلم نشست. به نظرم حداقل برا من يکي نوش‌داروي پيش از مرگ سهرابه؛ چون اين حرفا که تو دلم تلنبار شده، احساسمو به خودم بد کرده. بگذاريم و بگذريم. اين روان‌شناس مي‌گفت رک‌گويي و انتقاد صريح کار رو خراب‌تر مي‌کنه؛ هم خودتونو مي‌رنجونه و هم طرف مقابلو آزار مي‌ده. من ولي بايد خيلي رو خودم کار کنم. نمي‌تونم غيرمستقيم بگم. نه اينکه نخوام؛ نمي‌تونم. ديگه به خِرخر‌ه‌ام رسيده.
اي کاش چاهي دم دستم بود تا دردامو به دل صاف و صبورش بگم؛ ولي اون‌قده حالم بده که دست خودم نيست.
آتشفشان خفتة عقده‌ام، بيدار و وحشي شده؛ اما حرف دلم چيه: عروس‌خانماي خوشگل منو براي شادي مي‌پوشن؛ اما دست رو دلم نذارين که دلم از دس شما آدما داغونه و مث جيگر زليخا سوراخ‌سوراخه.
با شادي حرف از عروسي و منِ لباس عروس مي‌زنين؛ ولي با ندونم‌کاري، غيبت، بدقولي و اسرافتون قلب سفيدمو تيره مي‌کنين. رسمتونه که از مهمون پذيرايي مي‌کنين و هواشو دارين تا بهش بد نگذره و راحت باشه؛ ولي هر باري که مهمون شما شدم، با بغض و گريه برگشتم. گاهي مي‌گم اصلاً با شما قطع رابطه کنم. خودتون مي‌دونين و خدا... . نه، خودتون مي‌دونين و هوساتون. اگه خدا رو قبول داشتين، لااقل چند تا از نامه‌هاي عاشقونشو از تو قرآن مي‌خوندين.
[/]
[=&amp]ديشب وقتي همه خواب بودن، حرفاي داماد جووني رو شنيدم. فوارة درداش به شکل نم‌نم اشک رو دشت پتوش مي‌ريخت و مي‌گفت: خدايا، من و همسرمو از مرداب رسم و رسوم غلط بيرون بکش. مُردم از تشريفات و خرافات مَردم. داستان ما شده داستانِ آن درويش که با رندان مي‌زد و مي‌رقصيد و مي‌خواند: «شادي آمد، غصه‌ها از ياد برفت /// خر برفت و خر برفت و خر برفت». الآن هم داريم کِل مي‌کشيم، ولي فردا چرخ خوشي و نشاطم تا ته تو گِل فرومي‌ره. فقط از باباطاهر عريان قرض نگرفتم. اون هم شرم کردم؛ چون ترسيدم لباس نداشته باشه. بعد درحالي‌که از سخنان خودش خنده‌اش گرفته بود، به خود گفت: بخند. خندة آدم بي‌عار و درد تماشا داره. خندة من از گريه غم‌انگيزتره. کارم از گريه گذشته به آن مي‌خندم.[/]
[=&amp]قطرات اشکي که از چشمان اين داماد مي‌ريخت، هنوز قلبمو مي‌سوزونه. آدماي عاقل کارايي مي‌کنن که عين نادونيه. تازه به ما فخر هم مي‌فروشن که عاقلَن و انسان ناطق. من نمي‌دونم؛ ولي عده‌اي عقيده دارن ديوونه‌ها، ديوونه نيستن و بقيه ديوانه‌ان. ديوونه‌ها وقتي به هم مي‌رسن، از کارهاي مضحک مردم براي هم تعريف مي‌کنن و مي‌خندن. اصلاً اونا از ديدن کارهاي ديوانه‌وار اين انسان‌هاي عاقل‌نما ديوونه شدن.[/]
[=&amp]گاهي تو دلم مي‌گم هر چي شما آدما مي‌کشين حقتونه. حالم از برخي کاراتون به هم مي‌خوره. اين روزا مشغول نوشتن کتاب فرهنگ عروسي‌ام. بد نيس چند تا واژه رو براتون معنا کنم:[/]
ـ جهيزيه:[=&amp] اسباب‌اثاثيه‌اي است که روي هر کدامش مارک ميد اين خون دل ([/]Made in Khon e Del[=&amp]) دارد. وسائلي كه داماد و خانواده اش هنگام گرفتنش انصاف ندارند، ولي هنگام تعيين مهريه حرف از انصاف مي زنند.[/]
ـ لباس عروس:[=&amp] لباسي است که بسياري از آدم‌هاي به‌ظاهر شاد مي‌پوشند و مي‌پوشانند. در ظاهر مي‌خندند و در باطن به خاطر گرداب تجملات و چشم‌وهم‌چشمي گريه مي‌كنند.[/]
ـ جهيزيه‌بَرون[=&amp]: مراسمي است که در آن اقلام جهيزيه را هيئت داوران (مهين، شهين و رامين و...) ثبت و فيلم‌برداري مي‌کنند.[/]
[=&amp]ـ[/]
پاتختي: [=&amp]مراسمي است که آدم‌ها در آن آبروي برخي را با خواندن هدايا مي‌برند و کف مي‌زنند و کل مي‌کشند. در اين مراسم هدايا با فيلم و... ثبت مي‌شود تا مبادا فردا براي جبران بيشتر بدهند.[/]
ـ عروس‌کشون:[=&amp] داماد بي‌نوا در مراسم عروس‌کشون به کسي رو مي‌زند تا ماشين شيک و گران‌قيمت او را کرايه کند و الکي تا چند ساعت خوش باشند. در اين مراسم با هر بوق زدن در نصف‌شب، نفرين و ناسزاي هزاران بيمار و پيرزن و پيرمرد همراه آنها به هوا مي‌رود و با فحش دادن به اجداد آنها، تن مرده‌هاي عروس و ‌داماد در قبر مي‌لرزد.[/]
ـ آينة بخت:[=&amp] آينه‌اي‌ است که من (لباس عروس)، با اين رسومات و تجملات، هرچه در آن نگاه کردم، جز بدبختي چيزي نديدم.[/]
ـ ماشين عروس:[=&amp] اين نوع ماشين، اغلب، نه متعلق به عروس است و نه داماد. ماشين مردم است که به گل هندونه و نارگيل و... آراسته مي‌شود.[/]
ـ مراسم عسل خوراندن: [=&amp]شيريني‌اي است که عروس و داماد پس از عقد به هم مي‌خورانند تا مزة تجملات متعفن و رسومات گندي را که خوردند نفهمند.[/]
ـ وليمه:[=&amp] غذايي است که برخي مي‌خورند و برخي مي‌گويند آي کوفت بخوريد.[/]
ـ شيربها:[=&amp] پول زوري است که زنان شيرصفت از دامادان روبه‌صفت مي‌گيرند.[/]
ـ مطرب:[=&amp] کسي است که آمپر شادي‌اش در اين شب بالا مي‌رود و عروس و داماد در گرد شادي او تا چند سال سرفه مي‌کنند.[/]
ـ سيسموني: [=&amp]اسباب و لوازم نوزادي است که ني‌ني‌کوچولوهاي بني‌آدم، به زور عرف، از پدربزرگ مادري (نه پدر خود) صاحب مي‌شوند. به گمان من، علت اينکه آدميزاد زياد به حق خودش قانع نيست، اين است که کام او را با سيسموني زور برمي‌دارند، نه تربت سيدالشهدا و آب باران.[/]
[=&amp]
راستي فکر نکنين لباس عروس‌ها خشکند و مخالف شادي. من موافق کيف و لذت بي‌تکلفم و با ديوانگي و کم‌عقلي مخالفم. عاشق يک‌رنگي و سادگي‌ام. من دلم لک مي‌زنه برم تو مراسم عروسي‌ روستاييان و عشاير؛ اونايي که هنوز اسير تجملات و اسراف نشدن.[/][=&amp][=&amp][1][/][/]
[=&amp]............................
1. مثل هاي روان، تمثيل هاي روان شناختي و تربيتي، محمدحسين قديري، ص62.[/]
[/]وماهنامه خانه خوبان، محمدحسين قديري، شماره 50 و 51، فروردین 1392.



حامی;21823 نوشت:
ديوانه ها، ديوانه نيستند مردم ديوانه اند و ديوانه هاي وقتي به هم مي رسند از كارهاي مضحك مردم- به ظاهر الكي - مي خندند

با سلام

استاد حامی

یاد شعر

دیوانه و زنجیر پروین اعتصامی افتادم

جاش بود که اونم می اوردین.

حامی;21823 نوشت:
0000000000


نمي دانم عده اي مي گويند:

ديوانه ها، ديوانه نيستند مردم ديوانه اند

و ديوانه هاي وقتي به هم مي رسند از كارهاي مضحك مردم براي هم تعريف مي كنند و مي خندند



گويند روزي مردي سر به سر ديوانه اي زنجيري مي گذاشت او سر به آسمان بالا برد و گفت:
خدا جون خودت خوب ببين عاقلا، چه كسي رو بستند و چه كسي رو باز گذاشته اند.
(البته نمي خواهم از بحث فاصله بگيريم اين نكته را هم داخل پرانتز حساب كنيد)

سلام
جناب حامی چه خوب شد این مبحث رو شروع کردین،مدتی بود میخواستم سوالی در این مورد مطرح کنم ولی نمیدونستم چطوریاید سر حرف رو باز کنم؟
سوال من در مورد همین لباسه واینکه آیااگر کسی نخواد این لباس رو بپوشه بعدا حسرت میخوره؟یا کلی ترش این که اگر کسی مراسم عروسی نگیره بعدها پشیمون میشه؟؟
آخه این لباس اونقدرها هم خاص نیست که آدم بخواد واسه کرایه کردنش صدها هزار تومن(تازه در حد معمول)هزینه کنه،یا آرایش صورت وبقیه موارد مثل عکاسی و ماشین وتالارو...که خودتون بهتر میدونین.بحث من بحث خساست نیست ولی چرا باید دونفر کارایی روبکنن که تا چند سال اول شروع زندگی مشترک زیر قرض باشن(این جنبه مادی بود).حالا از جنبه دیگه گناهیه که دیگران شب عروسی انجام میدن و باعث و بانی اون عروس و دامادن.

(خواهرم میگه تو اصله کاری رو پیدا کن سر این مسایل بعدا به تفاهم میرسیم :nishkand:)

با سلام هیچ اشکالی نداره که آدم این کارهارو نکنه اما بی ظرفیتهایی هستند که اگه این کارها رو نکنی میگند ...... همان طور که به من گفتند نه لباس خریدم نه خرید آن چنانی کردم ، آرایشگاه نرفتم ، مراسم ساده گرفتیم اما متاسفانه گفتند ترسیدی چشمت بزنند این کارها رو نکردی ! ! ! :soal: .
این هم از عاقبت رحم کردن به مردا . :aatash:

دیگر دوستان لطف کنین و شماهم نظرتون رو بفرمایین.:Moshtagh:

nasim;21900 نوشت:
سلام
جناب حامی چه خوب شد این مبحث رو شروع کردین،مدتی بود میخواستم سوالی در این مورد مطرح کنم ولی نمیدونستم چطوریاید سر حرف رو باز کنم؟
سوال من در مورد همین لباسه واینکه آیااگر کسی نخواد این لباس رو بپوشه بعدا حسرت میخوره؟یا کلی ترش این که اگر کسی مراسم عروسی نگیره بعدها پشیمون میشه؟؟
آخه این لباس اونقدرها هم خاص نیست که آدم بخواد واسه کرایه کردنش صدها هزار تومن(تازه در حد معمول)هزینه کنه،یا آرایش صورت وبقیه موارد مثل عکاسی و ماشین وتالارو...که خودتون بهتر میدونین.بحث من بحث خساست نیست ولی چرا باید دونفر کارایی روبکنن که تا چند سال اول شروع زندگی مشترک زیر قرض باشن(این جنبه مادی بود).حالا از جنبه دیگه گناهیه که دیگران شب عروسی انجام میدن و باعث و بانی اون عروس و دامادن.

(خواهرم میگه تو اصله کاری رو پیدا کن سر این مسایل بعدا به تفاهم میرسیم :nishkand:)


سلام
ممنون از اعتمادتون
در پاسخ بايد عرض كنم كه خلاف جريان عرف حركت كردن توانايي هاي بالايي مي خواهد. قبول دارم كه بسياري از اين كارها را مي توان انجام نداد ولي ما خودمان بايد به خودمان هم رجوع كنيم ببينيم چقدر ظرفيت داريم نگاه هاي جور وا جور را تحمل كنيم.
و چقدر اين مسئله براي ما حياتي است؟ برخي از افراد ابتدا خواست از اين مراسم ها بزنند اما نتوانستند. مثلا خانمي كه مهمان هايش به او مي گويند عكس هاي عروسي ات را بياور ببينيم و او عكسي ندارد ممكن است بسيار ناراحت شود و بعد به داماد به والدين خود ناسزا بگويد. برخي از خانم هايي كه نتوانستند اين مراسم را داشته باشند بعد مراسم مشابهي با پوشيدن لبا س عروس و...برپا كردند تا عكس و فيلمي تهيه كنند.
خلاصه اين كه محل زندگي ، اطرافيان، نظام ارزش ها و باور هاي فرد نقش تعيين كننده در اين مراسم ها دارد.
بهتر است از رسانه ها تدبيري انديشيده شود

به نظر شما
كدام سريالي است كه آخرش به عروسي با تشريفات ختم نشود (انگشت شمار)
خدا بيامرزد پدر عطاران را
آقاي عطاران با طنز هايش دلم مردم را شاد مي كند و دست روي مشكلات مردم مي گذارد. اغلب فيلم هايي كه ايشان كارگرداني يا بازي مي كندساده زيستي حرف اول را مي زند.
ساده زيستي بقيه سريال ها
سريال هاي ما براي مايه دارها خوبه حيف اين پولي كه هدر ميره و كسي نيست جلوي بيت المال را بگيره . خانه هاي اشرافي - بچه سوسول هاي اشرافي -ماشين هاي ....اغلب مردم اين طور زندگي مي كنند برخي از سريال هاي ماه مبارك با واقعيات زندگي ما تبيق بيشتري دارد
بگذريم كه درد زياده
خلاصه
البته من موافق با تشريفات در عروسي نيستم
موافقم هم نيستم مراسم خشك برگذار شود
مي توان تشريفات زياد و خارج از توان را به حداقل رساند
توافق خانواده و همفكري داماد و عروسي بسيار مهم است. برخي در خريد عروسي شمشير را از رو مي بندند و بلايي به سر طرف مقابل ذر مي آورند كه دشمنان...

حامی;22366 نوشت:
سلام

به نظر شما
كدام سريالي است كه آخرش به عروسي با تشريفات ختم نشود (انگشت شمار)
خدا بيامرزد پدر عطاران را
آقاي عطاران با طنز هايش دلم مردم را شاد مي كند و دست روي مشكلات مردم مي گذارد. اغلب فيلم هايي كه ايشان كارگرداني يا بازي مي كندساده زيستي حرف اول را مي زند.
ساده زيستي بقيه سريال ها
quote]
با سلام
کاش فیلم خروس جنگی و جنتا از فیلمای غرض ورزانه این ادم رو میدیدید اونوقت میگفتید خدا پدرش رو...
تو اون فیلم برگشت اولا عروسیها و زندگی های بسیار مفرح رو به تصویر کشید دوما تا میتونست چهره افراد مذهبی و معتقد رو خراب کرد

افراد مذهبی رو که برای جشن ازدواج میخواستن مولودی بگیرن و عروسیشون رو با مدح اهل بیت وبا صلوات و خوشی شروع کنن افرادی بد بخت و متحجر و بی سواد بی فرهنگ و عقب افتاده و...جلوه دادو به مسخره گرفت

ولی در عوض اون لات و لوتها و رقاصا رو روشنفکر و امروزی و نرمال معرفی کرد...
بازم میگیدعطاران....

چرا شما اسم جواد رضویانو نمیارید یه فیلم طنز ساخت که حتی کوچیکترین صحنه گناه و معصیت که تو بقیه فیلما به کررات دیده میشه توش نداشت و موضوعش حق الناس بود و اخر کارم یه عروسی ساده و عام گرفتن و با خوش و میمنت رفتن سر خونه زندگیشون...
فعلا یا علی(ع)

كشته مُرده
(شعر و شعار)
گفت: من عاشق رهبري هستم. اصلن مي ميرم براش. اتاقم پر از عكس آقاست.
گفتم: پس چرا مجردي؟
با تعجب نگاه عاقل اندر سفيهي بهم كرد و گفت: چه ربطي داره، ها؟!

ادامه ...اينجا

موضوع قفل شده است