ناتوانی دختر بچه در برقراری ارتباط با دیگران

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناتوانی دختر بچه در برقراری ارتباط با دیگران

السلام علیکم و رحمة الله

دختربچه ی دوساله ای را در نظر بگیرید که تک فرزند است.
با پدر و مادرش و سایر بزرگسالان به خوبی ارتباط برقرار می کند و بازی می کند و می خندد و...
اما با هیچ کودکی ارتباط برقرار نمی کند!
همیشه با دیدن بچه های تقریباً همسن خودش به گریه می افتد و انگار که می ترسد!
حتی هنگامی که در آغوش والدین خود است با دیدن بچه های دیگر به گریه می افتد!
پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را تشویق به ارتباط و بازی با سایر کودکان کنند اما ناموفق بوده اند.

این بچه از نظر رشد جسمی و ذهنی همچون کودکان عادی است و هیچگونه علامتی مبنی بر تأخیر یا اختلال رشد حرکتی یا ذهنی ندارد.
اختلالات نافذ رشدی هم در او دیده نمی شود.
تنها تفاوتش با سایر کودکان، نیستاگموس چشمان اوست که بعید می دانم به این موضوع، ارتباطی داشته باشد.

به نظر شما علتش چیست و چه راه حلی را پیشنهاد می نمایید؟!
تشکر

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

لبیک یا علی النقی;654274 نوشت:
لسلام علیکم و رحمة الله

دختربچه ی دوساله ای را در نظر بگیرید که تک فرزند است.
با پدر و مادرش و سایر بزرگسالان به خوبی ارتباط برقرار می کند و بازی می کند و می خندد و...
اما با هیچ کودکی ارتباط برقرار نمی کند!
همیشه با دیدن بچه های تقریباً همسن خودش به گریه می افتد و انگار که می ترسد!
حتی هنگامی که در آغوش والدین خود است با دیدن بچه های دیگر به گریه می افتد!
پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را تشویق به ارتباط و بازی با سایر کودکان کنند اما ناموفق بوده اند.

این بچه از نظر رشد جسمی و ذهنی همچون کودکان عادی است و هیچگونه علامتی مبنی بر تأخیر یا اختلال رشد حرکتی یا ذهنی ندارد.
اختلالات نافذ رشدی هم در او دیده نمی شود.
تنها تفاوتش با سایر کودکان، نیستاگموس چشمان اوست که بعید می دانم به این موضوع، ارتباطی داشته باشد.

به نظر شما علتش چیست و چه راه حلی را پیشنهاد می نمایید؟!
تشکر

با عرض سلام و ادب و تسلیت بمناسبت شهادت بی بی دو عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها
به نظر بنده این کودک یا شرطی شده اند به این صورت که با وجود کودک دیگه احساس ناامنی می کنند که علل مختلفی می تواند داشته باشد و یا شیوه مواجهه با کودک دیگر را یاد نگرفته اند.
راهکارهای مقابله عبارتند از:

  1. تقویت افتراقی:به این صورت که به رفتارهای منفی او بی توجه باشد و حساسیتی از خود نشان ندهید گویا که اصلا رفتاری سر نزده است و بالعکس در صورت کوچکترین رفتار مناسب (برخورد خوب یا بازی یا حتی خندیدن و...)حسابی او را تشویق نمایند .اینکار به تدریج سبب جایگزین شدن رفتار مناسب به جای رفتار نامناسب می شود .
  2. حساسیت زدایی منظم: به این صورت که آرام آرام و به تدریج سعی نمایید که حساسیت او را نسبت به کودکان هم سن از بین ببرید و در این کار ابتدا از کودکانی که نسبت به آنها حساسیت کمتری دارد شروع کنید
  3. نزدیک شدم کودک هم سن را همراه کنید با دادن هدیه ای یا بازی کردن با شی دلخواه یا خوراکی محبوب و هر چیز دوست داشتنی دیگه ،اینکار سبب می شود که به تدریج دوست داشتن آن شی اثر ناراحتی کودک دیگر را کم می کند و از بین می برد و هم آن شی دوست داشتنی جای خود را به کودک دیگر می دهد.
  4. با بازی کردن با کودک بسیاری از نکات مثبت تربیتی را از این طریق به کودک آموزش دهید مثلا تئاتر باری کنید یکبار شما جای او باشید و او جای دوستش و شما رفتار مناسب را عملا به او آموزش دهید و بار دیگر نقشهایتان را جابجا کنید تا به تدریج این مهارت را هم یادبگیرد.
کودک 2 ساله کودکی است که باید تحرک فراوانی داشته باشد دوره استقلال خود را دارد طی می کند لذا به او باید آزادی داده شود البته دقت کنید که این دادن آزادی به معنای در معرض آسیب قرار دادن کودک نیست.

شاید بخاطر مشکل دز ناحیه بینایی ویا...پدر و مادرشون ایشان را از ابتدا کمتر در محیط پر صدای بیرون حاضر نموده اند اگر تحمل صداها،مخصوصا صدای بلند برای ایشان سخت است با شیوه های گفته شده آن را برطرف نمایند .

دوره ابتدایی کودک دوره اعتماد می باشد که در یکسال اول زندگی می باشد (اریکسون) در این دوره اعتماد کودک نسبت به جامعه و اطرافیان بوجود می آید و البته این در صورتی است که مادر پیوسته کوک را در مواقع نیاز(هنگام شیر دادن منظم،هنگام محبت نمودن منظم،هنگام گریه کردن کودک و...) به خود بچسباند (تماس بدنی زیاد) و درواقع با برطرف نمودن نیازهای کودک او را نسبت به محیط اطراف خوش بین و اعتماد او را نسبت به آن جلب نماید شاید مشکل کودک از این ناحیه باشد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

راهنما;655879 نوشت:
با عرض سلام و ادب

بسیار ممنونم از پاسخ کامل و مفید شما....خدا خیرتان دهد....

یک سوال دیگر هم برای من به وجود آمد....
البته شاید زیاد به سوال اولم مرتبط نباشه....

راهنما;655879 نوشت:
دوره ابتدایی کودک دوره اعتماد می باشد که در یکسال اول زندگی می باشد (اریکسون) در این دوره اعتماد کودک نسبت به جامعه و اطرافیان بوجود می آید و البته این در صورتی است که مادر پیوسته کوک را در مواقع نیاز(هنگام شیر دادن منظم،هنگام محبت نمودن منظم،هنگام گریه کردن کودک و...) به خود بچسباند (تماس بدنی زیاد) و درواقع با برطرف نمودن نیازهای کودک او را نسبت به محیط اطراف خوش بین و اعتماد او را نسبت به آن جلب نماید شاید مشکل کودک از این ناحیه باشد.

اریک اریکسون برای هر دوره ی سنی، مرحله ای را تعیین کرده که ویژگی خاصی در آن می بایست کسب شود و اگر نشود فرد در آینده اش دچار مشکل خواهد شد.
حالا سوال من این است که اگر شخصی به هردلیلی از کسب یک ویژگی یک مرحله محروم بماند آیا این محرومیت در مراحل بعدی قابل جبران است؟
مثلا اگر مشکل کودک مذکور واقعا در همان دوران trust-misturst باشد و علت فرارش از سایرکودکان هم همین باشد....
آیا می توان با همان راهکارهایی که شما فرمودید، تمام آثار منفی محبت ندیدن آن مرحله را پوشش داد؟
تشکر از پاسخ های مفید شما

لبیک یا علی النقی;654274 نوشت:
السلام علیکم و رحمة اللهدختربچه ی دوساله ای را در نظر بگیرید که تک فرزند است.با پدر و مادرش و سایر بزرگسالان به خوبی ارتباط برقرار می کند و بازی می کند و می خندد و...اما با هیچ کودکی ارتباط برقرار نمی کند!همیشه با دیدن بچه های تقریباً همسن خودش به گریه می افتد و انگار که می ترسد!حتی هنگامی که در آغوش والدین خود است با دیدن بچه های دیگر به گریه می افتد!پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را تشویق به ارتباط و بازی با سایر کودکان کنند اما ناموفق بوده اند.این بچه از نظر رشد جسمی و ذهنی همچون کودکان عادی است و هیچگونه علامتی مبنی بر تأخیر یا اختلال رشد حرکتی یا ذهنی ندارد.اختلالات نافذ رشدی هم در او دیده نمی شود.تنها تفاوتش با سایر کودکان، نیستاگموس چشمان اوست که بعید می دانم به این موضوع، ارتباطی داشته باشد.به نظر شما علتش چیست و چه راه حلی را پیشنهاد می نمایید؟!تشکر
سلامطبیعتا واکنش عصبی یک بچه دو ساله به این حد معلول کنشی است که " واقعه رویت بچه دیگر" فقط یادآور و یا بروز اون حمله عصبی می شود.چیزی که تا حد کم آن برای همه من و شما تجربه شده و یا احساس شده است, نمونه های مشابه رو میگم تا تقریب به ذهن بشهتنبیهاتی که خردسالان در دوران کودکی چشیدند مثل حبس تو فضای تاریک, کتک , پرخاشگری و...در سنین بالا می تواند به ترتیب: فضاهایی مثل اتاق های تاریک , دعوا و نزاع, موجب بروز یک حمله عصبی , استرس اضطراب و تا حدی صرع بشود.لذا این خیلی واضح است که این کودک واقعه ای رو تجربه کرده که در اون " وجود یک بچه " نقش اساسی رو بازی کرده است.و امکان و احتمال کمی میره که در دوران بارداری مادر چنین شکی به او وارد شده اما محال نیست.به هر حال می بایست از والدین پرسید که تا حالا بچه ای در طی این دو سال در خانه بوده یا معاشرت داشته؟دقیقا چه موقع این بچه شروع به واکنش می کنه؟مثلا وقتی والدین به بچه ای دیگر توجه می کنند؟ یا صرف حضور یک بچه ولو در تلویزیون چنین واکنشی رو به بچه منقل می کنه؟آیا این فرزند با بچه ای تنها بوده؟ آیا این فرزند رو به خانواده یا اشخاصی که دارای فرزند بوده به طور موقت سپرده شده ؟ممکن است توجه خاص والدین اون خانواده و طرد غیر عمد این بچه موجب چنین واکنشی شده باشه؟اما با توجه به این مواردبهترین راه حل می تونه تهیه یک محیط امن برای بچه باشد.که این نیاز به زمان خواهد داشت.به هر حال در وهله اول باید متوجه رنج بچه و سبب اون شد. حتی شاید نیاز به تجربه و آزمایش باشه, و بچه رو در فضاهای مختلف مورد بررسی و آزمایش قرار داد.از خدا می خوام اگر چنین بچه ای هست, آرامش و سلامت روان رو بهش ببخشهآمین

لبیک یا علی النقی;654274 نوشت:
دختربچه ی دوساله ای را در نظر بگیرید که تک فرزند است.
با پدر و مادرش و سایر بزرگسالان به خوبی ارتباط برقرار می کند و بازی می کند و می خندد و...
اما با هیچ کودکی ارتباط برقرار نمی کند!
همیشه با دیدن بچه های تقریباً همسن خودش به گریه می افتد و انگار که می ترسد!
حتی هنگامی که در آغوش والدین خود است با دیدن بچه های دیگر به گریه می افتد!
پدر و مادرش خیلی سعی کردند که او را تشویق به ارتباط و بازی با سایر کودکان کنند اما ناموفق بوده اند.

این بچه از نظر رشد جسمی و ذهنی همچون کودکان عادی است و هیچگونه علامتی مبنی بر تأخیر یا اختلال رشد حرکتی یا ذهنی ندارد.
اختلالات نافذ رشدی هم در او دیده نمی شود.
تنها تفاوتش با سایر کودکان، نیستاگموس چشمان اوست که بعید می دانم به این موضوع، ارتباطی داشته باشد.

به نظر شما علتش چیست و چه راه حلی را پیشنهاد می نمایید؟!


سلام اون دختر مشکل ژنتیکی داره که یکی از علائمش نیستاگموسه لطفا هر چه سریعتر به آزمایشگاه ژنتیک مراجعه کنند(آزمایشگاهی که دکتر متخصص ژنتیک یا پزشکی ملکولی داره :Narahat az:نه جایی که یک پزشکی عمومی الکی آز-ژنتیک زده(الان جناب مهرانت میاد دعوا)) جواب آزمایش خیلی کمک کنندست.
رفتارش ممکنه مربوط به مشکل ژنتیکیش باشه(بستگی به جهش و نوع بیماری داره)....برعکس تو یسری از بیماریا بچها تا نوجوانی خیلی همسناشونو دوست دارن ولی کم کم منزوی میشن و عوض میشن.

Максин;660427 نوشت:
اون دختر مشکل ژنتیکی داره

سلام...ممنون از دقت شما
دقیقاً همینطوره...مشکل ژنتیکی او هم کاملا مشخص شده....
ولی چون ارتباطی به بحث نداشت اینجا ذکر نکردم...
مشکل ژنتیکی او به مسئله ای که عرض کردم مربوط نیست...
سلامت باشید


با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی

در ابتدا این نکته قابل ذکر می باشد که علاوه بر عوامل گفته شده علل دیگری از جمله ، تنبيه و تشويق ( شرطي شدن عامل)، الگوهاي مشاهده زنده و نمادين،مشکلات ژنتیکی، مشكلات جسمي و حركتي، اضطراب و ناامني و... نیز می توانند سبب بروز رفتار کودک مورد نظر شما باشد ( و البته اغلب تركيبي از علل است )
این نکته را مد نظر قرار دهید که سوال را حتما کامل بپرسید شاید مسئله ژنتیکی عامل بروز این مشکل شده باشدکه شما در پست اول به آن اشاره نکرده بودید.

لبیک یا علی النقی;660358 نوشت:
اریک اریکسون برای هر دوره ی سنی، مرحله ای را تعیین کرده که ویژگی خاصی در آن می بایست کسب شود و اگر نشود فرد در آینده اش دچار مشکل خواهد شد.
حالا سوال من این است که اگر شخصی به هردلیلی از کسب یک ویژگی یک مرحله محروم بماند آیا این محرومیت در مراحل بعدی قابل جبران است؟
مثلا اگر مشکل کودک مذکور واقعا در همان دوران trust-misturst باشد و علت فرارش از سایرکودکان هم همین باشد....
آیا می توان با همان راهکارهایی که شما فرمودید، تمام آثار منفی محبت ندیدن آن مرحله را پوشش داد؟
تشکر از پاسخ های مفید شما


اریکسون دوره ها و مراحل حساس رشد روانی - اجتماعی را برمی شمرد و به نظر ایشان در صورت طی نکردن دوره ای به درستی قابل جبران می باشند
البته در هر دوره ای و هر سنی نسبت به خودش باید راهکارهایی خاص خود را جهت جبران اتخاذ نمود
مثلا در دوره یا مرحله اول یعنی همان اعتماد در مقابل بی اعتمادی در صورتی جبران می شود که نحوه برخورد اطرافیان با او برخورد اعتماد ساز باشد که جبران خلا به وجود آمده شود.
البته قابل ذکر است اگر هم چبران شود سخت تر از آن است که در زمان خود شکل گیرد و به کیفیت ایجاد در زمان خاص خودش هم نمی رسد.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی
موضوع قفل شده است