جمع بندی فواید اسمائی که خداوند به حضرت آدم علیه السلام آموخت ...

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
فواید اسمائی که خداوند به حضرت آدم علیه السلام آموخت ...

آیات کریمه ی 30 تا 32 سوره ی مبارکه ی بقره....

بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً ۖ قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ ۖ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٣٠﴾وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَـٰؤُلَاءِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿٣١﴾قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا ۖ إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿٣٢

منظور از این اسماء چیست؟
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa23170
اینجا به طور کامل و مشروح توضیح داده....
اما....
سوالی که برای من به وجود آمده این است که اگر آدم علیه السلام از تمامی اسرار و حقایق و ذوات عالم هستی آگاهی دارد پس چگونه فریب ابلیس را خورد؟!
تا جایی که من اطلاع دارم از آنجایی که ایشان، تجربه ی زندگی نداشتند، هرگز تصور نمی کردند که کسی بتواند دروغ بگوید چه برسد به اینکه قسم دروغ بخورد!!!
ابلیس ملعون رجیم، قسم دروغ خورد که اگر از این درخت بخورید جاودانه می شوید و اینگونه او را فریفت.
لطفا توضیح دهید کسی که علمی را آموخته که فرشتگان هم قادر به آموختن آن نیستند و این چنین فضیلتی بر ملائکه دارد چگونه نتوانست بفهمد که ابلیس، دروغ می گوید؟!
پس فایده ی این علم برای ایشان چه بود؟!

سوال دوم من هم این است که اگر سایر انسانها هم بخواهیم به این علم حضرت آدم علیه السلام برسیم باید چه کنند؟ آیا ممکن است سایر انسان ها هم بتوانند به چنین علم بزرگی دست یابند؟!
تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد میقات

[="Tahoma"]

لبیک یا علی النقی;653708 نوشت:
لطفا توضیح دهید کسی که علمی را آموخته که فرشتگان هم قادر به آموختن آن نیستند و این چنین فضیلتی بر ملائکه دارد چگونه نتوانست بفهمد که ابلیس، دروغ می گوید؟!
پس فایده ی این علم برای ایشان چه بود؟!

با سلام و درود

این که خداوند علم الاسماء را به آدم علیه السلام تعلیم داد، معنایش این نیست که آدم بطور بالفعل، همه علم اولین و آخرین عالَم را می داند، چه بسا اشاره به قابلیت و توانایی های علمی است، نه بالفعل. در ثانی اگر هم بالفعل باشد می تواند اشاره به کلیات و سرشاخه های علوم باشد. لذا این گونه نیست که آدم همه علوم را با همه جزئیاتش بالفعل می دانسته است.

مطلب دیگر؛ معرفت، فقط دانش نیست بلکه علاوه بر دانش، نیاز به کمالات نفسانی هم هست. لذا فقط دانش کفایت نمی کند بلکه معرفت درونی و کمالات انسانی هم در انتخاب انسان، تاثیر دارد.
ماجرای آدم و حواء حکایت از ضعف های انسانی دارد یعنی انسان اگر لحظه ای به خودش واگذار شود و مراقب نباشد، به خطا می رود. ترک اولی هم می تواند اشاره به همان ضعف معرفت باشد. البته معرفت و کمال نفس، نسبی است و مراتب دارد و معرفت لازم را هر پیامبری دارد، و کمال معرفت را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دارند.

در تفسیر نمونه آمده:
در واقع شيطان حساب كرد تمايل آدم به چيست، و به اين جا رسيد كه او تمايل به زندگى جاويدان و رسيدن به قدرت بى ‏زوال دارد، لذا براى كشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از اين دو عامل استفاده كرد. به تعبير ديگر، همان گونه كه خداوند به آدم وعده داد كه اگر شيطان را از خود دور سازى، هميشه در بهشت مشمول نعمت هاى پروردگارت خواهى بود، شيطان نيز در وسوسه ‏هايش انگشت روى همين نقطه گذارد. (تفسير نمونه، ج ‏13، ص 322)

علامه طباطبایی می گوید:
از داستان بهشت آدم و نهی از خوردن و ... چنين بر مى ‏آيد كه خداوند بدين وسيله طبيعت بشرى را آزموده تا معلوم كند كه بشر جز به اين كه زندگى زمينى را طى كرده و در محيط امر و نهى و تكليف و امتثال تربيت شود، ممكن نيست به سعادت و بهشت ابدى نائل گردد، و جز با پيمودن اين راه محال است به مقام قرب پروردگار برسد.(ر.ک: ترجمه الميزان، ج ‏8، ص 46)

مطلب دیگر؛ پیامبران الهی کمالشان به کمال عقلیشان است و لذا در کنار آن نیازمند وحی هستند. از طرفی عقل و فطرت به تنهایی برای سعادت بشر کافی نیست بلکه علاوه بر آن نیاز به وحی است.
آدم علیه السلام باید به دنیا بیاد و بداند نیاز به وحی الهی دارد. آدم علیه السلام پس از هبوط به زمین، با وحی الهی راهنمایی می شد، کما این که در آیه ذیل، عبارت (يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً) اشاره به وحی الهی دارد: «قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏»(طه، 123)

لبیک یا علی النقی;653708 نوشت:
سوال دوم من هم این است که اگر سایر انسانها هم بخواهیم به این علم حضرت آدم علیه السلام برسیم باید چه کنند؟ آیا ممکن است سایر انسان ها هم بتوانند به چنین علم بزرگی دست یابند؟!

وقتی حقیقت آن اسماء برای ما روشن و قطعی نباشد، در این زمینه هم نمی توان چیزی گفت.

البته انسان این ظرفیت را دارد به مقامی برسد که مورد تکریم ملائکه واقع شود.

علامه طباطبایی در باره سجده ملائکه بر آدم، می آورند:

در حقيقت اين حكم سجده شامل همه افراد بشر می شود، و در حقيقت سجده ملائكه براى خصوص آدم، از اين باب بوده كه آدم قائم مقام و نمونه و نايب از همه جنس بشر بوده است. (ترجمه الميزان، ج ‏1، ص 203)

میقات;655864 نوشت:
با سلام و درود
سلام
استاد گرامی ، این موضوع که این اسماء ، نام معصومین(ع) بوده اند رو هم بررسی و تشریح بفرمایید
(با توجه به اینکه منظور از اسماء یعنی حقیقت وجودی این بزرگان)

[="Tahoma"]

Reza-D;655875 نوشت:
سلام
استاد گرامی ، این موضوع که این اسماء ، نام معصومین(ع) بوده اند رو هم بررسی و تشریح بفرمایید
(با توجه به اینکه منظور از اسماء یعنی حقیقت وجودی این بزرگان)

با سلام و درود

چون خود پرسشگر از این موضوع نپرسیده بود، مطرح نکردم.

البته موردی که حضرتعالی بیان فرموده اید یکی از احتمالاتی است که مفسران در تفسیر تعلیم اسماء بر حضرت آدم، بیان کرده اند، که در این جا به این احتمالات اشاره می شود:

1. تمام نعمت ‌ها و اصول و رموز كشاورزی، درخت كاری و تمام كارهای مربوط به امور دین و دنیا را خدا به آدم آموخت.(ابن عباس و سعید بن جبیر و بیشتر مفسران، به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 180)

2. برخی گفته اند: منظور تمام لغات و زبان‌ها می باشد.(مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ التبیان، ج 1، ص 138)

3. بعضی هم معتقدند: مقصود نام ملائكه و فرزندان خود آدم بوده است.(به نقل ازمجمع البیان، ج 1، ص 181)

4. عده ای از مفسران هم بر این باورند كه فوائد، امتیازات، و نام‌ های حیوانات را خدا به آدم یاد داد و این كه هر حیوانی به چه كاری می ‌آید.(به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ تفسیر جوامع الجامع، ج 1، ص 37)

5. از امام صادق(ع) روایتی نقل شده كه حضرت منظور از اسماء را نام كوه‌ ها، دره‌ ها، بیابان ‌ها، و حتی نام فرش زیر پای خود، می ‌دانند.
"قد روي عن الصادق(ع) أنه سئل عن هذه الآية فقال الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى بساط تحته فقال و هذا البساط مما علمه‏".(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 180؛ تفسیر قمی، ج 1، ص 46؛ نورالثقلین، ج 1، ص 55)

6. خداوند به آدم علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی آنها آگاه شود، تمام موجودات را بشناسد، و نام همه را بداند و حتی از خواص آن مطلع باشد. استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام گذاری كند.(تفسیر نمونه، ج 1، ص 178)

7. عده‌ای از مفسرین با تاكید بر روایاتی كه نقل می‌كنند معتقدند: اسمائی كه خداوند به حضرت آدم نشان داده است همان انوار خمسه طیبه‌ (حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) بوده است.(تفسیر فرات كوفی، ج 1، ص 57؛ تفسیر البرهان، ج 1، ص 164؛ نورالثقلین، ج 1، ص 54)

نکته:

اكثر نظرات مفسران قابل جمع می ‌باشد و می‌ توان گفت وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آن چه در آسمان و زمین است، و غیب آسمان‌ ها و زمین می ‌باشند آگاه می شود، پس در واقع به همه ‌ی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوه ‌ها و دره ‌ها و همه‌ ی مخلوقات و ... آگاه می ‌شود.

میقات;656543 نوشت:
اكثر نظرات مفسران قابل جمع می ‌باشد و می‌ توان گفت وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آن چه در آسمان و زمین است، و غیب آسمان‌ ها و زمین می ‌باشند آگاه می شود، پس در واقع به همه ‌ی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوه ‌ها و دره ‌ها و همه‌ ی مخلوقات و ... آگاه می ‌شود

چون که 100 آمد ، 90 هم پیش ماست

تشکر از شما

یه سؤال دیگه هم دارم. اون اسماء که خداوند به حضرت آدم(ع) برای توبه آموخت چی؟ اونها اسماء خمسه بودند؟

[="Tahoma"]

Reza-D;656556 نوشت:

یه سؤال دیگه هم دارم. اون اسماء که خداوند به حضرت آدم(ع) برای توبه آموخت چی؟ اونها اسماء خمسه بودند؟

«فَتَلَقَّى ءَادَمُ مِن رَّبِّهِ كلمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ»
سپس آدم از پروردگارش كلماتى دريافت داشت (و با آنها توبه كرد) و خداوند توبه او را پذيرفت چرا كه خداوند توبه‏پذير و مهربان است. (بقره، 37)

با سلام و درود

در باره اين كه "كلمات" و سخنانى را كه خدا براى توبه به آدم تعليم داد چه سخنانى بوده است چندین قول بیان شده:

1. همان جملات سوره اعراف آيه 23 است: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم كرديم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زيانكاران خواهيم بود.

2. منظور از كلمات، اين دعا و نيايش بوده است:
«لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي، فَاغْفِرْ لِي وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ
لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ‏ نَفْسِي، فَاغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ
لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي، فَتُبْ عَلَيَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيم‏»

اين موضوع در روايتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است.(تفسير القمي، ج ‏1، ص 45؛ الكافي، ج ‏8، ص 305)

نظير همين تعبيرات در آيات ديگر قرآن در مورد حضرت يونس(ع) و حضرت موسى(ع) آمده است:
«سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبیاء، 87)
«قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ» (قصص، 16)

3. در بعضى روایات است كه آن كلمات‏ این گونه بوده: «سبّوح قدوس ربّ الملائكة و الروح سبقت رحمتك غضبك لا اله الا انت انى ظلمت نفسى فاغفر لى و ارحمنى انّك انت‏ التواب الرحيم الغفور». (البرهان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 194)

4. در مجمع البیان با تعبیر قیل آورده که آن کلماتی که آدم گفت این بوده: «سُبْحانَ اْللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا الهَ الّا اْللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَر».(مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 200)

5. در بعضى روایات است كه آن كلمات اسامى خمسه طيّبه علیهم السلام است كه آدم انوار و اشباح آنان را در عرش مشاهده کرد و به مقام قرب آنها معرفت پيدا نمود و خداوند را به آنها قسم داد تا خداوند توبه او را پذيرفت.

در روایتی از رسول اکرم(ص) آمده که آن کلمات چنین بوده: «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ فَتَابَ عَلَيْه‏». (الخصال، ج ‏1، ص 270؛ الكافي، ج ‏8، ص 305)

در روایت دیگری آمده: «يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ، يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ، يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ، يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ مِنْكَ الْإِحْسَان».‏ (بحار الأنوار، ج ‏44، ص 245)

نکته:

جمع بين اين اخبار به اين نحو ممكن است كه آدم به تقصير خود اعتراف كرده، و خداوند را به وحدانيت ستوده و به اسماء مقدسه ‏اش (اسماء خدايش) ياد نموده، و به مقام خمسه طيّبه قسم داده، تا توبه او مورد قبول واقع شده است. (أطيب البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 521)

آدم، اسماء الهی و توبه

پرسش:
کسی که علمی را آموخته که فرشتگان هم قادر به آموختن آن نیستند و این چنین فضیلتی بر ملائکه دارد چگونه نتوانست بفهمد که ابلیس، دروغ می گوید؟ پس فایده این علم برای ایشان چه بود؟ از طرفی این اسماء الهی چه بودند و آدم برای توبه کردن چه کلماتی به کار برد؟

پاسخ:
با سلام و درود
این که خداوند علم الاسماء را به آدم علیه السلام تعلیم داد، معنایش این نیست که آدم بطور بالفعل، همه علم اولین و آخرین عالَم را می داند، چه بسا اشاره به قابلیت و توانایی های علمی است، نه بالفعل. در ثانی اگر هم بالفعل باشد می تواند اشاره به کلیات و سرشاخه های علوم باشد. لذا این گونه نیست که آدم همه علوم را با همه جزئیاتش بالفعل می دانسته است.
مطلب دیگر؛ معرفت، فقط دانش نیست بلکه علاوه بر دانش، نیاز به کمالات نفسانی هم هست. لذا فقط دانش کفایت نمی کند بلکه معرفت درونی و کمالات انسانی هم در انتخاب انسان، تاثیر دارد.
ماجرای آدم و حواء حکایت از ضعف های انسانی دارد یعنی انسان اگر لحظه ای به خودش واگذار شود و مراقب نباشد، به خطا می رود. ترک اولی هم می تواند اشاره به همان ضعف معرفت باشد. البته معرفت و کمال نفس، نسبی است و مراتب دارد و معرفت لازم را هر پیامبری دارد، و کمال معرفت را پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله دارند.
در تفسیر نمونه آمده: در واقع شيطان حساب كرد تمايل آدم به چيست، و به اين جا رسيد كه او تمايل به زندگى جاويدان و رسيدن به قدرت بى ‏زوال دارد، لذا براى كشاندن او به مخالفت فرمان پروردگار از اين دو عامل استفاده كرد. به تعبير ديگر، همان گونه كه خداوند به آدم وعده داد كه اگر شيطان را از خود دور سازى، هميشه در بهشت مشمول نعمت هاى پروردگارت خواهى بود، شيطان نيز در وسوسه ‏هايش انگشت روى همين نقطه گذارد.(1)
علامه طباطبایی می گوید: از داستان بهشت آدم و نهی از خوردن و ... چنين بر مى ‏آيد كه خداوند بدين وسيله طبيعت بشرى را آزموده تا معلوم كند كه بشر جز به اين كه زندگى زمينى را طى كرده و در محيط امر و نهى و تكليف و امتثال تربيت شود، ممكن نيست به سعادت و بهشت ابدى نائل گردد، و جز با پيمودن اين راه محال است به مقام قرب پروردگار برسد.(2)
لازم به ذکر است پیامبران الهی کمالشان به کمال عقلیشان است و لذا در کنار آن نیازمند وحی هستند. از طرفی عقل و فطرت به تنهایی برای سعادت بشر کافی نیست بلکه علاوه بر آن نیاز به وحی است.
آدم علیه السلام باید به دنیا بیاد و بداند نیاز به وحی الهی دارد. آدم علیه السلام پس از هبوط به زمین، با وحی الهی راهنمایی می شد، کما این که در آیه ذیل، عبارت (يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً) اشاره به وحی الهی دارد: «قالَ اهْبِطا مِنْها جَميعاً بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‏»(3)
مطلب دیگر؛ اما در باره این آن اسماء الهی چه بودند، مفسران و اندیشمندان قرآنی احتمال هایی را مطرح کرده اند که عبارتند از:
1. تمام نعمت ‌ها و اصول و رموز كشاورزی، درخت كاری و تمام كارهای مربوط به امور دین و دنیا را خدا به آدم آموخت.(4)
2. برخی گفته اند: منظور تمام لغات و زبان‌ها می باشد.(5)
3. بعضی هم معتقدند: مقصود نام ملائكه و فرزندان خود آدم بوده است.(6)
4. عده ای از مفسران هم بر این باورند كه فوائد، امتیازات، و نام‌ های حیوانات را خدا به آدم یاد داد و این كه هر حیوانی به چه كاری می ‌آید.(7)
5. از امام صادق علیه السلام روایتی نقل شده كه حضرت منظور از اسماء را نام كوه‌ ها، دره‌ ها، بیابان ‌ها، و حتی نام فرش زیر پای خود، می ‌دانند.
"قد روي عن الصادق(ع) أنه سئل عن هذه الآية فقال الأرضين و الجبال و الشعاب و الأودية ثم نظر إلى بساط تحته فقال و هذا البساط مما علمه‏".(8)
6. خداوند به آدم علم اسرار آفرینش را آموخت تا از اسرار معنوی و مادی آنها آگاه شود، تمام موجودات را بشناسد، و نام همه را بداند و حتی از خواص آن مطلع باشد. استعداد نام گذاری اشیاء را به او ارزانی داشت تا بتواند اشیاء را نام گذاری كند.(9)
7. عده‌ای از مفسرین با تاكید بر روایاتی كه نقل می‌كنند معتقدند: اسمائی كه خداوند به حضرت آدم نشان داده است همان انوار خمسه طیبه‌ (حضرت محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام) بوده است.(10)
نکته: اكثر نظرات مفسران قابل جمع می ‌باشد و می‌ توان گفت وقتی حضرت آدم به اسمائی كه خزائن آن چه در آسمان و زمین است، و غیب آسمان‌ ها و زمین می ‌باشند آگاه می شود، پس در واقع به همه ‌ی اسرار آفرینش و لغات و اسماء كوه ‌ها و دره ‌ها و همه‌ ی مخلوقات و ... آگاه می ‌شود.
مطلب دیگر؛ اما در باره اين كه "كلمات" و سخنانى را كه خدا براى توبه به آدم تعليم داد چه سخنانى بوده است چندین قول بیان شده:
1. همان جملات سوره اعراف آيه 23 است: «قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ»؛ گفتند: خداوندا ما بر خود ستم كرديم، اگر تو ما را نبخشى و بر ما رحم نكنى از زيانكاران خواهيم بود.
2. منظور از كلمات، اين دعا و نيايش بوده است: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي، فَاغْفِرْ لِي وَ أَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ؛ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحَانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ‏ نَفْسِي، فَاغْفِرْ لِي وَ ارْحَمْنِي وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ، سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ بِحَمْدِكَ، عَمِلْتُ سُوءاً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِي، فَتُبْ عَلَيَّ إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيم‏»
اين موضوع در روايتى از امام صادق علیه السلام نقل شده است.(11)
نظير همين تعبيرات در آيات ديگر قرآن در مورد حضرت يونس علیه السلام و حضرت موسى علیه السلام آمده است: «سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»(12)، «قالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ»(13)
3. در بعضى روایات است كه آن كلمات‏ این گونه بوده: «سبّوح قدوس ربّ الملائكة و الروح سبقت رحمتك غضبك لا اله الا انت انى ظلمت نفسى فاغفر لى و ارحمنى انّك انت‏ التواب الرحيم الغفور».(14)
4. در مجمع البیان با تعبیر قیل آورده که آن کلماتی که آدم گفت این بوده: «سُبْحانَ اْللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لا الهَ الّا اْللَّهُ وَ اللَّهُ اكْبَر».(15)
5. در بعضى روایات است كه آن كلمات اسامى خمسه طيّبه علیهم السلام است كه آدم انوار و اشباح آنان را در عرش مشاهده کرد و به مقام قرب آن ها معرفت پيدا نمود و خداوند را به آن ها قسم داد تا خداوند توبه او را پذيرفت.
در روایتی از رسول اکرم صلی الله علیه وآله آمده که آن کلمات چنین بوده: «بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ إِلَّا تُبْتَ عَلَيَّ فَتَابَ عَلَيْه‏».(16)
در روایت دیگری آمده: «يَا حَمِيدُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ، يَا عَالِي بِحَقِّ عَلِيٍّ، يَا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ، يَا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ، وَ مِنْكَ الْإِحْسَان».‏(17)
نکته: جمع بين اين اخبار به اين نحو ممكن است كه آدم به تقصير خود اعتراف كرده، و خداوند را به وحدانيت ستوده و به اسماء مقدسه ‏اش (اسماء خدايش) ياد نموده، و به مقام خمسه طيّبه قسم داده، تا توبه او مورد قبول واقع شده است.(18)

__________
(1) تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏13، ص 322.
(2) ر.ک: ترجمه الميزان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏8، ص 46.
(3) طه، 123.
(4) ابن عباس و سعید بن جبیر و بیشتر مفسران، به نقل از مجمع البیان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 180.
(5) مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ التبیان، ج 1، ص 138.
(6) به نقل ازمجمع البیان، ج 1، ص 181.
(7) به نقل از مجمع البیان، ج 1، ص 181؛ تفسیر جوامع الجامع، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 37.
(8) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 180؛ تفسیر قمی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 46؛ نورالثقلین، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 55.
(9) تفسیر نمونه، ج 1، ص 178.
(10) تفسیر فرات كوفی، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 57؛ تفسیر البرهان، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج 1، ص 164؛ نورالثقلین، ج 1، ص 54.
(11) تفسير القمي، ج ‏1، ص 45؛ الكافي، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏8، ص 305.
(12) انبیاء، 87.
(13) قصص، 16.
(14) البرهان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 194.
(15) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‏1، ص 200.
(16) الخصال، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏1، ص 270؛ الكافي، ج ‏8، ص 305.
(17) بحار الأنوار، ج ‏44، ص 245.
(18) أطيب البيان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏1، ص 521.

موضوع قفل شده است