جمع بندی چگونگی خلقت جهان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگی خلقت جهان

سلام من مدتی پیش مطلبی توی یه سایت خوندم در این مورد که جهان خود به خود از خلا بوجود اومده ، در اثر تجمع انرژی یه انفجار بزرگ صورت میگیره و هسته ها و الکترون و. .. بوجود میادو متاسفانه همه ی دانشمندا تاییدش کردن و میگن فقط همین که علمش وجود داره نشون دهنده ی خداست ، این اصلا با اعتقادات ما جور در نمیاد از بهش فکر کردم دیوونه شدم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محراب

[=arial]

الهام ملکی;653050 نوشت:
سلام من مدتی پیش مطلبی توی یه سایت خوندم در این مورد که جهان خود به خود از خلا بوجود اومده ، در اثر تجمع انرژی یه انفجار بزرگ صورت میگیره و هسته ها و الکترون و. .. بوجود میادو متاسفانه همه ی دانشمندا تاییدش کردن و میگن فقط همین که علمش وجود داره نشون دهنده ی خداست ، این اصلا با اعتقادات ما جور در نمیاد از بهش فکر کردم دیوونه شدم

با سلام
عرض ادب و احترام

به نظر سوال شما همان نظریه بیک بنک یا انفجار بزرگ است
هرچند پست هایی هم قبلا در این راستا بحث کرده اند

اولاً در جای خود در براهین متعدد فلسفی و عقلی، اثبات وجود خدا ثابت شده که جهان آفرینش بدون خالق نبوده و به حکم عقل، خلق خود به خودی، یا تصادفی عالم هستی بالکل منتفی است. بعلاوه، آیات الهی در قران و روایات معصومین (ع) که متصل به منبع لایزال وحی الهی اند نیز مهر تأییدی بر براهین مذکور می باشند.

ثانیاً با توجه به آنکه قرآن به عنوان کلام الهی و معجزه آسمانی پیامبر خاتم(ص)، در جای خود به اثبات رسیده؛ و نیز ظواهر آيات قرآن عموماً نزديك به صراحت است، فلذا برای مؤمنان و موحدان با توجه به ایمان و اعتقاد عمیقی که به دین و اموزه های ان دارند، ذره ای شک و تردید در حقانیت و وحیانی بودن قران و آیات و نشانه های ان متصور نیست و بیش از هر گفتار و اندیشۀ دیگری، به آموزه های قرآنی و کلام اهل بیت (ع) ملتزم اند.

از اینرو بحث آفرینش جهان هستی، اعم از وجود خداوند بعنوان بدیع السموات والارض، خالق و هستی بخش جهان و انسان و و نقش تداومی آن در جریان خلقت، برای موحدان و انسان هائی که فطرت هاشان پاک و دست نخورده مانده و آلوده به گناه و غفلت نشده، ثابت و یقینی است.

گذشته از انکه آیات نورانی قرآن به صراحت بر خالقیت خداوند در پدیدآوردن عالم هستی و آفرینش جهان و انسان، دلالت می کند:

"الله خالق کل شیء ..."(رعد، 16)

"خلق السموات بغیر عمد ترونها ..."(لقمان، 10)

"أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا"(انبیاء، 30)

" لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِوَمَا فِي الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى" (طه، 6)

"اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا" (رعد، 2)

"أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَق‏" (ابراهیم، 19)

"اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ" (ابراهیم، 13)

و آیات بی شمار دیگری در همین باب ... که اشاره به خالقیت و مالکیت خداوند در ایجاد و ابداع نظام آفرینش دارد.

ثالثاً در بارۀ نظریات علمی مختلفی که در جریان آفرینش جهان و انسان، توسط دانشمندان علوم طبیعی و کیهان شناسی مطرح می شود، باید به چند نکته اذعان نمود:
1. از طرفی ايـن گـونـه نـظـريـه هـا در حـدّ فـرضـيـّة بـوده، صرفاً گـمـان آور اسـت و عـلم آور نـيـسـت و دلايـل ارائه شـده تـنـهـا امـكـان ايـن گـونـه نـظريّه ها را ثابت مى كند، نه وقوع آن را و در عين حـال بـه حـكـم عقل، مردود است. از طرفی نیز واقعیت علمی این نظریات، بایستی در مجامع علمی و کارشناسی مربوط به ان حوزه و علوم مورد بررسی، تأیید و اثبات قرار گیرد تا صحت و سقم مطالب، روشن شود. به صرف ادعا و نقل نظرات ادعائی و نقطه نظرات پراکنده، چیزی ثابت نمی شود.

2. لازم بذکر است، همانگونه که اظهار نظر در بارۀ دین و اندیشه های الهی در توان و تخصص دانشمندان علوم طبیعی و مادی نیست و هر گونه اظهار نظر غیر متخصصانه مردود است، ما نیز، در تأیید یا رد اینگونه نظریات علمی، اظهار نظر نمی کنیم. به اعتقاد ما عرصۀ دین و دانش های مادی و طبیعی بشری دو ساحت متفاوت اند و هر کدام اقتضاءات خاص خود را دارا هستند. اگر چه بخشی از آیات قران، به فرایند آفرینش و خلق نظام هستی (اسمان ها و زمین و پدیده های جهانی و کیهانی) اشاره دارد.

اما در این میان گفتنی است: قرآن، بعنوان کتاب آسمانی دین خاتم (ص)، برای هدایت و راهنمایی بشریت به سوی هدایت و کمال نازل گردیده، این کتاب حاوی تعالیم و بیان ارزشها و معیارهایی است که برای هدایت انسان، ضروری دانسته شده است؛ و اگر در مناسبتی (با توجه به نزول تدریجی قرآن) به موضوعی علمی یا ... اشاره می کند، بدون شک، جهتی متعالی و پیامی هدایت گرانه ی در آن نهفته است، که مخاطب را به دقت در آن دعوت می کند. نه انکه بخواهد نظریه پردازی علمی کند و پرده از پیشرفت های طبیعی و کیهانی بردارد.

3. به درازای تاریخ بشری، تجربه نشان داده اینکه؛ بشر، این موجود پر مدعا، با خُلق هلوع، با طینتی عجول که ظلوم و جهول است او که خود، با دستان خود و به اختیار، خویشتن را از نور هدایت الهی محروم می سازد، در همۀ علوم مادی و طبیعی و نیز عرصۀ اندیشه های بشری، علی الخصوص، علم نجوم و کهکشانها و بطور کلی کیهان شناسی، علم ناچیز، اندک و ناقصی دارد (و ما اوتیتم الا قلیلاً). و در هر عصر و زمانی که به پیشرفت علمی جدیدی می رسد، یافته ها و باورهای علمی پیشین خود، را مردود می شمارد؛ اصولاً عدم ثبات، تغییر و تحول دائمی و زوال پیاپی از جمله خواص عرصه های علمی و پیشرفتهای بشری است، در طول تاریخ دانشمندان نظریه پردازی می کنند و برای نظریات و فرضیه های خود قانون وضع می کنند اما نظریات، فرضیه های دانشمندان دیگر، قوانین پیشین را نقد و مردود می سازد.

در علوم طبیعی و بشری، میدان تقابل اندیشه ها و نظریات، داغ داغ داغ است. اما حرارتی که دوام چندانی ندارد و دورۀ عمرش سریع الزوال است. لذا نمی توان در این حوزه به یک مطلب یقین صددرصدی دست یافت بطوریکه گمان کنیم الا و لابد چیزی غیر از این و فراتر از این نیست.

4. در هر حال، همان طور که بیان شد، اثبات یا نفی اینگونه نظریات علمی، ذره ای از اعتبار و حجیت قرآن و آیات نورانی اش به عنوان کلام الهی نمی کاهد، و نیز نافی وجود خداوند در آفرینش عالم هستی نیست. زیرا میدان نفوذ و بُرد دانشهای بشری، چنانکه تا کنون نشان داده، حتی در بسیاری از مسائل طبیعی جهان ماده ناکام و محکوم به شکست بوده فلذا بسیار ضعیف تر و محدودتر از آنست که بتواند راهی به این وسعت، به مسائل ماوراء طبیعت و کل نظام هستی و مافیها باز نموده تا آنجا که نقش خداوند عالم، در آفرینش این جهان را بطور کلی نفی کند.

نظریه بینگ بنگ نیز مستثنی از قواعد فوق نیست.

[=arial]باز سلام
واما چند جواب دیگر

اولا: این قانون با توحید و وجود خداوند متعال اصلا تعارضی ندارد؛ چه اشکالی دارد که خداوند متعال ماده را طوری خلق کرده یاشد که به انرژی تبدیل شود و بالعکس.
اتفاقا این قانون شعور و علم و درایت خالق عالم را بیشتر اثبات می کند،
چرا که گویای علم و شعور وصف ناپذیر او خواهد بود که چنین چیزی رو قرار داده که میلیارها سال است که به همین شکل است.

ثانیا: ما با ادله محکم فلسفی و عقلی ثابت کردیم ماده نمی تواند «واجب الوجود» و ازلی و ابدی باشه؛ چرا که دارای هزاران نقص و نیاز است.

ثالثا: باید از ایشان پرسید از کجا می دانید که این قانون از ازل و اول هیمن طور بوده است و نتیجه گرفتید که ماده همیشگی است؟ یعنی از کجا نتیجه گرفتید ماده نیاز به خالق ندارد و خودش همیشه بوده است؟ شما که از روز ازل نبوده اید که آن را تجربه کنید، شاید کسی آن را به این نحو خلق کرده باشد.

رابعا: در منابع علمی ثابت شده که ماده آغاز داشته و از جایی شروع شده است، و این یعنی یک روزی ماده نبوده سپس بوجود آمده است که نشان دهنده این است که کسی آن را بوجود آورده است.

با سلام
جمع بندی تایپک با این عنوان

الهام ملکی;653050 نوشت:
سلام من مدتی پیش مطلبی توی یه سایت خوندم در این مورد که جهان خود به خود از خلا بوجود اومده ، در اثر تجمع انرژی یه انفجار بزرگ صورت میگیره و هسته ها و الکترون و. .. بوجود میادو متاسفانه همه ی دانشمندا تاییدش کردن و میگن فقط همین که علمش وجود داره نشون دهنده ی خداست ، این اصلا با اعتقادات ما جور در نمیاد از بهش فکر کردم دیوونه شدم

و جمع بندی:

[=arial]با سلام
عرض ادب و احترام

به نظر سوال شما همان نظریه بیک بنک یا انفجار بزرگ است
هرچند پست هایی هم قبلا در این راستا بحث کرده اند

اولاً در جای خود در براهین متعدد فلسفی و عقلی، اثبات وجود خدا ثابت شده که جهان آفرینش بدون خالق نبوده و به حکم عقل، خلق خود به خودی، یا تصادفی عالم هستی بالکل منتفی است. بعلاوه، آیات الهی در قران و روایات معصومین (ع) که متصل به منبع لایزال وحی الهی اند نیز مهر تأییدی بر براهین مذکور می باشند.

ثانیاً با توجه به آنکه قرآن به عنوان کلام الهی و معجزه آسمانی پیامبر خاتم(ص)، در جای خود به اثبات رسیده؛ و نیز ظواهر آيات قرآن عموماً نزديك به صراحت است، فلذا برای مؤمنان و موحدان با توجه به ایمان و اعتقاد عمیقی که به دین و اموزه های ان دارند، ذره ای شک و تردید در حقانیت و وحیانی بودن قران و آیات و نشانه های ان متصور نیست و بیش از هر گفتار و اندیشۀ دیگری، به آموزه های قرآنی و کلام اهل بیت (ع) ملتزم اند.

از اینرو بحث آفرینش جهان هستی، اعم از وجود خداوند بعنوان بدیع السموات والارض، خالق و هستی بخش جهان و انسان و و نقش تداومی آن در جریان خلقت، برای موحدان و انسان هائی که فطرت هاشان پاک و دست نخورده مانده و آلوده به گناه و غفلت نشده، ثابت و یقینی است.

گذشته از انکه آیات نورانی قرآن به صراحت بر خالقیت خداوند در پدیدآوردن عالم هستی و آفرینش جهان و انسان، دلالت می کند:

"الله خالق کل شیء ..."(رعد، 16)

"خلق السموات بغیر عمد ترونها ..."(لقمان، 10)

"أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالأرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا"(انبیاء، 30)

" لَهُ مَا فِي السَّمَوَاتِوَمَا فِي الأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى" (طه، 6)

"اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا" (رعد، 2)

"أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَق‏" (ابراهیم، 19)

"اللَّهُ الَّذي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ" (ابراهیم، 13)

و آیات بی شمار دیگری در همین باب ... که اشاره به خالقیت و مالکیت خداوند در ایجاد و ابداع نظام آفرینش دارد.

ثالثاً در بارۀ نظریات علمی مختلفی که در جریان آفرینش جهان و انسان، توسط دانشمندان علوم طبیعی و کیهان شناسی مطرح می شود، باید به چند نکته اذعان نمود:
1. از طرفی ايـن گـونـه نـظـريـه هـا در حـدّ فـرضـيـّة بـوده، صرفاً گـمـان آور اسـت و عـلم آور نـيـسـت و دلايـل ارائه شـده تـنـهـا امـكـان ايـن گـونـه نـظريّه ها را ثابت مى كند، نه وقوع آن را و در عين حـال بـه حـكـم عقل، مردود است. از طرفی نیز واقعیت علمی این نظریات، بایستی در مجامع علمی و کارشناسی مربوط به ان حوزه و علوم مورد بررسی، تأیید و اثبات قرار گیرد تا صحت و سقم مطالب، روشن شود. به صرف ادعا و نقل نظرات ادعائی و نقطه نظرات پراکنده، چیزی ثابت نمی شود.

2. لازم بذکر است، همانگونه که اظهار نظر در بارۀ دین و اندیشه های الهی در توان و تخصص دانشمندان علوم طبیعی و مادی نیست و هر گونه اظهار نظر غیر متخصصانه مردود است، ما نیز، در تأیید یا رد اینگونه نظریات علمی، اظهار نظر نمی کنیم. به اعتقاد ما عرصۀ دین و دانش های مادی و طبیعی بشری دو ساحت متفاوت اند و هر کدام اقتضاءات خاص خود را دارا هستند. اگر چه بخشی از آیات قران، به فرایند آفرینش و خلق نظام هستی (اسمان ها و زمین و پدیده های جهانی و کیهانی) اشاره دارد.

اما در این میان گفتنی است: قرآن، بعنوان کتاب آسمانی دین خاتم (ص)، برای هدایت و راهنمایی بشریت به سوی هدایت و کمال نازل گردیده، این کتاب حاوی تعالیم و بیان ارزشها و معیارهایی است که برای هدایت انسان، ضروری دانسته شده است؛ و اگر در مناسبتی (با توجه به نزول تدریجی قرآن) به موضوعی علمی یا ... اشاره می کند، بدون شک، جهتی متعالی و پیامی هدایت گرانه ی در آن نهفته است، که مخاطب را به دقت در آن دعوت می کند. نه انکه بخواهد نظریه پردازی علمی کند و پرده از پیشرفت های طبیعی و کیهانی بردارد.

3. به درازای تاریخ بشری، تجربه نشان داده اینکه؛ بشر، این موجود پر مدعا، با خُلق هلوع، با طینتی عجول که ظلوم و جهول است او که خود، با دستان خود و به اختیار، خویشتن را از نور هدایت الهی محروم می سازد، در همۀ علوم مادی و طبیعی و نیز عرصۀ اندیشه های بشری، علی الخصوص، علم نجوم و کهکشانها و بطور کلی کیهان شناسی، علم ناچیز، اندک و ناقصی دارد (و ما اوتیتم الا قلیلاً). و در هر عصر و زمانی که به پیشرفت علمی جدیدی می رسد، یافته ها و باورهای علمی پیشین خود، را مردود می شمارد؛ اصولاً عدم ثبات، تغییر و تحول دائمی و زوال پیاپی از جمله خواص عرصه های علمی و پیشرفتهای بشری است، در طول تاریخ دانشمندان نظریه پردازی می کنند و برای نظریات و فرضیه های خود قانون وضع می کنند اما نظریات، فرضیه های دانشمندان دیگر، قوانین پیشین را نقد و مردود می سازد.

در علوم طبیعی و بشری، میدان تقابل اندیشه ها و نظریات، داغ داغ داغ است. اما حرارتی که دوام چندانی ندارد و دورۀ عمرش سریع الزوال است. لذا نمی توان در این حوزه به یک مطلب یقین صددرصدی دست یافت بطوریکه گمان کنیم الا و لابد چیزی غیر از این و فراتر از این نیست.

4. در هر حال، همان طور که بیان شد، اثبات یا نفی اینگونه نظریات علمی، ذره ای از اعتبار و حجیت قرآن و آیات نورانی اش به عنوان کلام الهی نمی کاهد، و نیز نافی وجود خداوند در آفرینش عالم هستی نیست. زیرا میدان نفوذ و بُرد دانشهای بشری، چنانکه تا کنون نشان داده، حتی در بسیاری از مسائل طبیعی جهان ماده ناکام و محکوم به شکست بوده فلذا بسیار ضعیف تر و محدودتر از آنست که بتواند راهی به این وسعت، به مسائل ماوراء طبیعت و کل نظام هستی و مافیها باز نموده تا آنجا که نقش خداوند عالم، در آفرینش این جهان را بطور کلی نفی کند.

نظریه بینگ بنگ نیز مستثنی از قواعد فوق نیست.

[=arial]واما چند جواب دیگر

اولا: این قانون با توحید و وجود خداوند متعال اصلا تعارضی ندارد؛ چه اشکالی دارد که خداوند متعال ماده را طوری خلق کرده یاشد که به انرژی تبدیل شود و بالعکس.
اتفاقا این قانون شعور و علم و درایت خالق عالم را بیشتر اثبات می کند،
چرا که گویای علم و شعور وصف ناپذیر او خواهد بود که چنین چیزی رو قرار داده که میلیارها سال است که به همین شکل است.

ثانیا: ما با ادله محکم فلسفی و عقلی ثابت کردیم ماده نمی تواند «واجب الوجود» و ازلی و ابدی باشه؛ چرا که دارای هزاران نقص و نیاز است.

ثالثا: باید از ایشان پرسید از کجا می دانید که این قانون از ازل و اول هیمن طور بوده است و نتیجه گرفتید که ماده همیشگی است؟ یعنی از کجا نتیجه گرفتید ماده نیاز به خالق ندارد و خودش همیشه بوده است؟ شما که از روز ازل نبوده اید که آن را تجربه کنید، شاید کسی آن را به این نحو خلق کرده باشد.

رابعا: در منابع علمی ثابت شده که ماده آغاز داشته و از جایی شروع شده است، و این یعنی یک روزی ماده نبوده سپس بوجود آمده است که نشان دهنده این است که کسی آن را بوجود آورده است.

موضوع قفل شده است