ادریسیان

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ادریسیان

اِدریسیان (به عربی: الأدارسة) سلسله‎ای بودند که در مراکش و بخشی از الجزایر فرمانروایی کرده‌اند. آنها نخستین سلسله‎ای بودند که سعی کردند باورهای شیعه را، البته به صورت بسیار ضعیف، در مغرب رواج دهند. تا زمان آنها خوارج برابری‌خواه افراطی بر این منطقه فرمانروایی داشتند. ادریس اول نوه حسن ابن علی بود و از این رو با سلسله امامان شیعه پیوسته بود.[۱]
گمان می‌رود که ادریس اول بنای شهر فاس را آغاز کرده است. این شهر، مهاجران اسپانیایی مسلمانبربر مهم است.[۱] و افریقیه را جذب کرد و شهری پر جمعیت گشت و پایتخت ادریسیان شد. دوره فرمانروایی ادریسیان از جهت گسترش فرهنگ اسلامی در میان قبایل تازه مسلمان شده
ادریسیان در اثر فشارهای فاطمیان مصر و امویان اندلس رو به نابودی گذاشتند ولی دوباره در سال ۳۳۶ق نه به عنوان دولت بلکه به عنوان والیان بنی‌امیه اسپانیا بر منطقه فرمانروایی کردند. در سال ۳۴۶ق، امویان اسپانیا حسن، آخرین فرمانروای ادارسه را اسیر کردند و او را به قرطبه انتقال دادند و به این ترتیب پس از دو سده فرمانروایی، دودمان ادریس به کلی از میان رفت.[۲]


فرمانرواها

منابع

  • استانلی لین پل، و.و بارتولد، خلیل ادهم و احمد سعید سلیمان. تاریخ دولتهای اسلامی و خاندانهای حکومتگر جلد اوّل. ترجمهٔ صادق سجادی. چاپ اوّل، تهران: نقش جهان، تابستان ۱۳۶۳.
  • کلیفورد ادموند بوسورث. سلسله‌های اسلامی. ترجمهٔ فریدون بدره‌ای. مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی(پژوهشگاه)، ۱۳۷۱.

دولت ادریسیان دولت قدرتمندی از شاخة علویان بود که در غرب عالم اسلام شکل گرفت. این دولت در نیمة دوم قرن دوم هجری-172ه - تأسیس شد و تا اواخر قرن چهارم هجری -375ه -ادامه یافت. ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن چهارم هجری -375ه -ادامه یافت.لم اسلام شکل گرفت. بن علی(ع) با استفاده از محبوبیت فرزندان رسول خدا(ص) در میان بربرها و دور بودن منطقة مغرب از مرکز خلافت عباسی و وجود اختلاف میان قبایل مغرب و با همکاری«راشد اوربی» غلامش توانست پس از شکست قیام فخّ در سال 169هجری از حجاز خود را به مغرب اقصی (مراکش وبخشی ازالجزایر) برساند و حکومت ادریسیان را تأسیس کند. ادریسیان کانون جذب محبان اهل بیت در مغرب اقصی بودند. در واقع نفوذ و محبوبیت و عملکرد آنها زمینة مساعدی را فراهم کرد تا هر بذری که بوی تشیّع و اهل بیت داشته باشد، بتواند در آنجا رشد کند. به موازات گسترش تشیّع، زبان عربی نیز در میان بربرها انتشار یافت. ادریسیان دارای گرایش های شیعی زیدی بودند. با شکست قیام های شیعی زیدی در حجاز و عراق، شیعیان نقاط دوردست جهان اسلام از جمله مغرب اسلامی را برای سکونت وفعالیت انتخاب کردند زیرا این مناطق از مرکز خلافت دور بود و اعزام نیروی نظامی خلافت را در مواقع بحرانی، مشکل و گاه ناممکن می ساخت. در روزگار ادریسیان، مغرب اقصی از شکوفایی اداری و اقتصادی و ثبات سیاسی برخوردار شد. اعراب وبربرها با مشارکت یکدیگر به ادارة حکومت پرداختند. ادریسیان با توجه به اعتقاد مکتبی که در مورد مساوات مسلمانان داشتند، امتیازات اجتماعی به بربرها دادند و با تشکیل بخش اعظم ارتش از بربرها، آنها را در فعالیت نظامی خود وارد کردند. ادریسیان حتی در امور اداری و وزارت نیز از بربرها استفاده نمودند. امیران ادریسی با اخذ خراج عادلانه بر حسب شریعت اسلام توانستند اعتماد ساکنان آنجا را به خود جذب کنند. آنها منابع درآمد دولت را در راه ساختن مساجد وشهرسازی و آبادانی هرچه بیشتر قلمرو خویش به مصرف می رسانیدند. در این عصر کشاورزی رونق یافت و محصولاتی که مازاد بر مصرف ساکنان مغرب اقصی بود، به خارج صادر می شد. با مهاجرت گروه هایی از صاحبان حرف وصنایع از اعراب اندلس و افریقیه به قلمرو ادریسیان، صنایع نیز پیشرفت کرد؛ در سایة شکوفایی کشاورزی و صنایع، تجارت داخلی و خارجی هم گسترش یافت. همچنین شهرهایی چون فاس، بصره، اصیلا، الحجر و... با عمارات و باروها و باغ های سرسبز ساخته شدند که شاهدی بر برقراری امنیت و رونق اقتصادی در این دوره است.دولت ادریسیان به علت نزاع های داخلی که از دوره محمدبن ادریس بن ادریس شروع شد و درگیری های خارجی و حملاتی که امویان اندلس وفاطمیان به قلمرو آنها داشتند، تضعیف و در نهایت منقرض گردید.


حکومت ادریسیان و همسایگان

[="Red"]سرانجام ادریسیان[/]
هارون الرشید از یحیی بن خالد برمکی خواست تا تحرکات ادریس ابن عبدالله را فرونشاند.
یحیی برمکی، سلیمان بن جریر را که از مبلغان «زیدیه بتریه» بود و به شامخ معروف بود مامور کرد تا خود را به ادریس بن عبدالله نزدیک کند. او در سال 175 هـ ق ادریس بن عبد الله را کشت(1) و ادریس بن عبدالله در «ولیلی» به خاک سپرده شد(2).
سپس راشد که یکی از همراهان ادریس بن عبدالله هنگام ورود به مغرب آمده بود سرپرستی خانواده ادریس را بر عهده گرفت و باعث شد تا بربرها با پسر ادریس به نام ادریس بن ادریس بن عبدالله که هنوز در شکم مادرش بود، بیعت کنند. در سن یازده سالگی بار دیگر با او بیعت کردند و با همراهی فرماندهان لشکر و قبائل توانست همه شهرهای مغرب را تصرف کند.
حکومت ادریسیان اقتدار پیدا کرد و سبب شد تا قبایل عرب به او بپیوندند و قدرت آنان بیشتر شود. او برای اسکان جمعیت فراوانی که در اطرافش جمع شده بودند، سه شهر از جمله فاس را بنا نهاد و به کمک بربرها و زناته، خوارج و حکومت های وابسته به عباسیان را نابود کرد.
ادریس بن ادریس حسنی در سال 213 هـ ق مرد و پس از او پسرش محمد بن ادریس بنا به وصیّت پدرش به حکومت رسید. او مناطق حکومت را بین برادرانش «قاسم، عمر، داوود، عبدالله، یحیی، عیسی، حمزه» قرار داد و سایر برادرانش که خردسال بودند، تحت سرپرستی دیگر برادرانش قرار داد. از میان این برادران قاسم و عیسی از خلافت برکنار شدند و حوزه خلافت این دو به عمر رسید (3).
پس از محمد بن ادریس ثانی، پسرش علی بن محمد حسنی در سال 221 هـ ق به خلافت رسید. پس از او برادرش یحیی بن محمد بن حسنی در سال 234 هـ ق به حکومت رسید . او فردی خوش فکر بود مهمان خانه و حمام و ربضه ها ساخت و در این زمان مسجد جامع فاس توسط زنی که از مردم قیروان بود و به فاس مهاجرت کرده بود ، ساخته شد .
پس از این به علت فساد حاکمان ادارسه جنگ و آشوب شهرهای مغرب را فرا گرفت تا اینکه در سال 317 حکومتشان توسط مروانیان از بین رفت(4).
منابع:
. ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص406-409
2. سعد بن منيع الهاشمي البصري، الطبقات الكبرى، ج5، ص442.
3. عمر بن ادریس ثانی ، جدّ حمودیان است که در اندلس به جای بنی امیه حکومت کردند . او در سال 220 هجری مرد (ابن اثير، همان، ج9، ص269-271 ).
4. ابن خلدون، ديوان المبتدأ و الخبر فى تاريخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأكبر، ج4، ص16-24.

[=B Lotus]ادريس بن عبدالله برادر محمد نفس زکیه بن عبدالله محض نيز پس از همكاري با حسين فخّي و شكست قيام، به «مغرب دور» گريخت و در سال 172 پس از دعوت و بيعت قبايل آن منطقه، دولت خود را تاسيس كرد.1 در مورد دعوت ادريس آورده‏اند كه او در يك مرحله داعيِ برادرش امام محمد نفس زكيه2 و در مرحله بعد داعيِ امام حسين فخّي و در مرحله سوم داعيِ برادر ديگرش امام يحيي بود، و در نهايت وقتي خبرِ سرانجامِ كارِ يحيي به او رسيد، دعوت به خود كرد و براي تأسيس دولت به «طنجه» رفت3 و پايه‏گذار اولين دولت زيديه شد.4 در خصوص زندگي ادريس بن عبدالله اطلاعات روشني در اختيار نيست، ولي مسلم است كه او پس از چند سال حكومت و احتمالا در سال 177 (5) با دسيسه هارون‏الرشيد مسموم شد و به شهادت رسيد.6 پس از وفات ادريس بن عبدالله، فرزندش ادريس بن ادريس (متولد 175)7 جانشين او شد.8 پس از وفات او در سال 214 (9) محمد بن ادريس بن ادريس دولت ادريسيان را استمرار بخشيد.0 1 از آن پس ديگر نوادگان ادريس يكي پس از ديگري در مغرب حكومت كردند؛ ولي دولت آنان حداكثر تا سال 375 دوام آورده است.11
سال‏ها پس از انقراض دولت ادريسيان در مغرب، آنان در اندلس با امويان حاكم درگير شدند12 و در سال 407، يكي از نوادگان ادريس به نام علي بن حمود با كنار زدن امويان بر اندلس سلطه يافت13و ادريسيان از آن پس و تا سال 447 با فراز و نشيب‏هايي بر اندلس حكومت كردند.14
دولت ادريسيان در مغرب و اندلس اگرچه حداقل در ابتدا دولتي شيعي و زيدي‏مذهب بود، ولي بروز تشيع و تظاهر به مذهب زيديه در آن پر رنگ نيست. حتي در احوال ادريس اول آورده‏اند كه او تشيع خود را اظهار نمي‏كرد و حداقل در سال‏هاي نخست، از خود به عنوان امام ياد نمي‏كرد.15 به نظر مي‏رسد كه هدف ادريس نيز بيشتر قيام و انقلاب بوده است تا ادعاي امامت و حركتي فكري عقيدتي.16
[=B Lotus]1. تاريخ الطبري، ج6، ص416؛ الكامل، ج4، ص13؛ الادارسة، ص55.
2. مروج الذهب، ج3، ص326.
3. الادارسة، ص48.
4. سيدمحسن امين نيز دولت ادريسيان را در مغرب، دومين دولت علوي پس از دولت امير مومنان علي(ع) دانسته است (اعيان الشيعة، ج5، ص81).
5. التحف، ص140؛ تاريخ دولت‏هاي اسلامي، ج1، ص44. در اخبار فخ مدت اقامت و حكومت ادريس بن عبداللّه در مغرب ده سال ذكر شده است (ص327).
6. الكامل، ج4، ص13.
7. همان، ج4، ص32. سيدمحسن امين آورده است كه در زمان مرگ ادريس بن عبداللّه هنوز ادريس دوم به دنيا نيامده بود و مادرش به او باردار بود. (اعيان الشيعة، ج5، ص81).
8. ابن‏اثير در حوادث سال 181 آورده است كه «به ابن اغلب خبر رسيد كه ادريس بن ادريس پيروان بسياري يافته است...» (الكامل، ج4، ص53). اين نقل با توجه به روايت ولادت ادريس بن ادريس در سال 175 به‏وسيله خود ابن‏اثير (الكامل، ج4، ص32) جالب توجه است.
9. التحف وفات ادريس بن ادريس را 210 ذكر مي‏كند (ص143)؛ و احمد محمود صبحي سال 187 را سال وفات او دانسته است (الزيدية، ص92). اخبار فخ مدت رياست او را 21 سال مي‏داند. (ص328)
10. الكامل، ج4، ص218. در اخبار فخ، ادريس بن ادريس بن ادريس به عنوان سومين حاكم ادارسه ذكر شده است (ص328).
11. الادارسة، ص83. در كتاب تاريخ دولت‏هاي اسلامي تعداد حاكمان ادريسي چهارده تن و سال 346 آخرين سال حكومت ادريسيان ذكر شده است؛ در اين سال، آخرين حاكم ادريسي اسير و به قرطبه منتقل شد و ادارسه منقرض گرديدند (ج1، ص44). احمد محمود صبحي، سال 323 را سال انتهاي حكومت ادريسيان ذكر مي‏كند (الزيدية، ص93). جالب آن‏كه سيدمحسن امين مدت حكومت ادريسيان را هفتاد سال و حاكمان آن‏را هجده نفر ذكر كرده است (اعيان الشيعة، ج5، ص81).
12. الكامل، ج4، ص14.
13. همان، ج5، ص617.
14. همان، ص633؛ اعيان الشيعة، ج5، ص81.
15. الادارسة، ص58.
16. همان، ص23.
[=B Lotus]هفت آسمان » پاییز 1380 - شماره 11 »

[=B Lotus]نويسنده: موسوی نژاد، سید علی
[=B Lotus]

موضوع قفل شده است