تجزیه و تحلیل و بازسازي اتفاقات بد و خوشايند

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تجزیه و تحلیل و بازسازي اتفاقات بد و خوشايند

سلام . خدا قوت
من یه مشکلی دارم که نمی دونم چطور باید حلش کنم.
گاهی وقتا بعد اینکه با یکی حرف میزنم خیلی ذهنم درگیر اون موضوع میشه(همیشه این جوری نیس البته). و چندین بار اون اتفاق رو برا خودم بازسازی می کنم. این که من چی گفتم، اون چی گفت، حالت من، لحنم،نحوه نشستنم و ... چه طور بود. حالات طرف مقابل هم همین طور. فرقی هم نداره که اون طرف آقا باشه یا خانم. قضیه ناراحت کننده باشه یا خوش آیند. البته هیچ وقت این تحلیلا رو برا محکوم کردن کسی نمی کنم. بلکه اگه اون اتفاق نا خوشایند باشه اکثرا از دست خودم عصبانی میشم. میدونم که تا حدی این تجزیه و تحلیل باید باشه و طبیعیه اما دیگه گاهی وقتا بیش از حدش واقعا کلافه کننده اس و آدمو از همه کاراش میندازه و خستگی شدید میاره حتی در حالت خوشایندش. چی کار باید کرد؟ یعنی من وسواس گرفتم؟
خیلی ممنون میشم اگه راهنماییم کنین

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]سلام بر شما
همان طور كه فرموديد اين بازنگري ها و بازسازي ها تا حدودي براي همه ما طبيعي است. زمان هايي اين بيشتر مي شود مانند وقتي كه فراغت بيشتري داريم و در تنهايي و خلوت و تنهايي به سر مي بريم.
هر وسواسي ناهنجار نيست وسواس تا حدودي در همه هست. مقداری وسواس برای پیشرفت زندگی مفید است. زماني به تشخيص «وسواس نابهنجار» مبادرت مي‌کنيم که افكار يا رفتارهاي وسواسي جنبه
«نامعقول»،
«افراطي»،
«اجباري»
و «نامتناسب» داشته باشد.
«انصراف» از آنها مشکل باشد
و «درماندگي مشخصي» را در فرد برانگيزد
«وقت قابل ملاحظه‌اي» را به خود اختصاص دهد
و «بازده» و «کنش‌وري روزمره» فرد را زير تأثير خود قرار دهد.
در وسواس مرضي و نابهنجار "افکار" و "رفتارهاي" وسواسي «به رغم اراده انسان » به هشياري وي هجوم مي‌آورد و سازمان رواني وي را تحت سيطره خود قرار مي دهد و اضطراب گسترده‌اي را در فرد بر مي‌انگيزد
اگر فردي نشانه هاي بالا را داشته باشد بايد از روان پزشك و روان شناس باليني كمك بگيرد.
اگر به حد بالا نيست بايد با برنامه و خودكنترلي بر افكار مانع اين افكار شود
در واقع رابطه ما و قوه خيال ما مانند فردي است كه در قايقي در رودخانه است. اين فرد به دو شيوه ممكن است عمل كند
1- خودش را بسپارد به موج و رودخانه
2- تصميم بگيرد و با پارو زدن به سمت مقصد مشخص برود

در روايت داريم مومن وقتش پر است. نيز توصيه شده ايم كه شبانه روز زندگي خود را مديريت كنيم:
1- كسب و كار حلال
2- عبادت و مناجات با خداوند رحمان
3- معاشرت با دوستان صالح كه سبب رشد علمي و معنوي ما مي شوند
4- استفاده از تفريحات و لذات حلال (براي كسب نشاط و انرژي و موفقيت در سه بخش بالا)
بنابراين اوقات فراغت به معناي بي كاري نيست براساس برنامه بالا خواب و تفريح و استراحت نيز هدفمند است
تأمل در نشانه هاي خداوند ( عالم درون و بيرون)، تدبر در قرآن، ذكر خداوند، مشورت با افراد باتجربه، مطالعه، توبه، استغفار از گناهان، خوش بيني، عبرت از ديگران و گذشته و گذشتگان، نوشتن نگراني ها روي كاغذ و عريضه نويسي به امام زمان، داشتن برنامه روزانه مكتوب، ورزش ( بدني و فكري)
مي تواند كمك خوبي براي ارتقا سلامت جسم، ذهن و روح شود[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]البته تحليل و بررسي اتفاقات زندگي براي تنظيم حركت در مسير رشد لازم است اما درجا زدن مانع رشد است. بازنگري بايد پيشروند و استكمالي باشد نه تكراري و استقراري[/]

[="Tahoma"][="DarkGreen"]جمع بندي
پرسش
[h=2]تجزیه و تحلیل و بازسازي اتفاقات بد و خوشايند[/h]

سلام . خدا قوت
من یه مشکلی دارم که نمی دونم چطور باید حلش کنم.
گاهی وقتا بعد اینکه با یکی حرف میزنم خیلی ذهنم درگیر اون موضوع میشه(همیشه این جوری نیس البته). و چندین بار اون اتفاق رو برا خودم بازسازی می کنم. این که من چی گفتم، اون چی گفت، حالت من، لحنم،نحوه نشستنم و ... چه طور بود. حالات طرف مقابل هم همین طور. فرقی هم نداره که اون طرف آقا باشه یا خانم. قضیه ناراحت کننده باشه یا خوش آیند. البته هیچ وقت این تحلیلا رو برا محکوم کردن کسی نمی کنم. بلکه اگه اون اتفاق نا خوشایند باشه اکثرا از دست خودم عصبانی میشم. میدونم که تا حدی این تجزیه و تحلیل باید باشه و طبیعیه اما دیگه گاهی وقتا بیش از حدش واقعا کلافه کننده اس و آدمو از همه کاراش میندازه و خستگی شدید میاره حتی در حالت خوشایندش. چی کار باید کرد؟ یعنی من وسواس گرفتم؟
خیلی ممنون میشم اگه راهنماییم کنین

پاسخ
سلام بر شما
همان طور كه فرموديد اين بازنگري ها و بازسازي ها تا حدودي براي همه ما طبيعي است. زمان هايي اين بيشتر مي شود مانند وقتي كه فراغت بيشتري داريم و در تنهايي و خلوت و تنهايي به سر مي بريم.
هر وسواسي ناهنجار نيست وسواس تا حدودي در همه هست. مقداری وسواس برای پیشرفت زندگی مفید است. زماني به تشخيص «وسواس نابهنجار» مبادرت مي‌کنيم که افكار يا رفتارهاي وسواسي جنبه
«نامعقول»،
«افراطي»،
«اجباري»
و «نامتناسب» داشته باشد.
«انصراف» از آنها مشکل باشد
و «درماندگي مشخصي» را در فرد برانگيزد
«وقت قابل ملاحظه‌اي» را به خود اختصاص دهد
و «بازده» و «کنش‌وري روزمره» فرد را زير تأثير خود قرار دهد.
در وسواس مرضي و نابهنجار "افکار" و "رفتارهاي" وسواسي «به رغم اراده انسان » به هشياري وي هجوم مي‌آورد و سازمان رواني وي را تحت سيطره خود قرار مي دهد و اضطراب گسترده‌اي را در فرد بر مي‌انگيزد
اگر فردي نشانه هاي بالا را داشته باشد بايد از روان پزشك و روان شناس باليني كمك بگيرد.
اگر به حد بالا نيست بايد با برنامه و خودكنترلي بر افكار مانع اين افكار شود
در واقع رابطه ما و قوه خيال ما مانند فردي است كه در قايقي در رودخانه است. اين فرد به دو شيوه ممكن است عمل كند
1- خودش را بسپارد به موج و رودخانه
2- تصميم بگيرد و با پارو زدن به سمت مقصد مشخص برود

در روايت داريم مومن وقتش پر است. نيز توصيه شده ايم كه شبانه روز زندگي خود را مديريت كنيم:
1- كسب و كار حلال
2- عبادت و مناجات با خداوند رحمان
3- معاشرت با دوستان صالح كه سبب رشد علمي و معنوي ما مي شوند
4- استفاده از تفريحات و لذات حلال (براي كسب نشاط و انرژي و موفقيت در سه بخش بالا)
بنابراين اوقات فراغت به معناي بي كاري نيست براساس برنامه بالا خواب و تفريح و استراحت نيز هدفمند است
تأمل در نشانه هاي خداوند ( عالم درون و بيرون)، تدبر در قرآن، ذكر خداوند، مشورت با افراد باتجربه، مطالعه، توبه، استغفار از گناهان، خوش بيني، عبرت از ديگران و گذشته و گذشتگان، نوشتن نگراني ها روي كاغذ و عريضه نويسي به امام زمان، داشتن برنامه روزانه مكتوب، ورزش ( بدني و فكري)
مي تواند كمك خوبي براي ارتقا سلامت جسم، ذهن و روح شود.
البته تحليل و بررسي اتفاقات زندگي براي تنظيم حركت در مسير رشد لازم است اما درجا زدن مانع رشد است. بازنگري بايد پيشروند و استكمالي باشد نه تكراري و استقراري[/]

موضوع قفل شده است