جمع بندی کمال قوا در دنیا و آخرت

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کمال قوا در دنیا و آخرت

سلام :Gol:

اگر کمال هر قوایی(شهوت،غضب،عقل) در انسان رسیدن به مطلوب آن قواست

1- چرا قوای عقلی در اکثر انسانها ،حریص به مطلوب خود یعنی شناخت خدا نیست؟
2-چرا قوه شهوانی در رسیدن به مطلوب خود بعد از مرگ با مانع مواجه است؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی
شکی در این مطلب وجود ندارد که قوای یاد شده میان دو نقطه در حال صعود و سقوط است: نقطه شدت و نقطه ضعف. از اینروست که میبینیم آثار این قوا در انسانها به یک کمیت و کیفیت بروز نمیکند.
همچنین شکی وجود ندارد که هر یک از قوای یاد شده دارای دو وضعیت هستند: وضعیت مطلوب و وضعیت موجود. وضعیت مطلوب همان است که با عنوان کمال از آن یاد میشود و مرحله ای است که باید انسان قوای خویش را به آن سمت و سو سوق دهد. وضعیت موجود نیز همان است که آثار فعلی آن را در انسان مشاهده میکنیم. وضعیت موجود، میتواند در نقطه شدت باشد یا ضعف؛ و منطبق با وضع مطلوب باشد یا متضاد با آن و آنچه در این باره نقش جدی ایفا میکند تلاش خود فرد است.
همچنین شکی وجود ندارد قوای یاد شده در حرکت خود دو مرحله کلی را طی میکنند: مرحله ای که بصورت طبیعی طی میشود و مرحله ای که تلاش خود انسان در آن دخالت دارد.

ضمن توجه به سه نکته یاد شده به سوالات شما میپردازیم.
به نظر میرسد عموم انسانها بصورت طبیعی مرحله رشد عقلی و شهوی خود را طی میکنند و در سن خاصی آثار این رشد بروز میکند. پس از طی این مرحله خود فرد است که میتواند حرکت این قوا را تنظیم کند: به آن شدت ببخشد یا در جهت ضعف این قوا حرکت کند. به نظر میرسد همه انسانهایی که مرحله رشد طبیعی را به سلامت پشت سر گذاشته اند در مرحله بعد، از کمال عقلی و شهوی خود غافل نیست و از اینروست که در این زمینه تلاشهای مستمری هم دارند؛ مثلا برای رشد عقلی خود فکر میکنند و به فراگیری علم و صنعت رو می آورند و در جهت رشد و ارضای شهوت خویش در جنبه های مختلف زندگی (خوراک و پوشاک و شغل و دارایی و جنسی و...) تلاش میکنند.
از آنجا که اقدام و تلاش خود فرد در رشد دادن قوای یاد شده نقشی موثر دارد اگر فرد تصور درستی از وضعیت مطلوب این قوا نداشته باشد طبعا تلاش مطلوبی هم برای رشد دادن این قوا نمیکند و نتیجه آن سقوط قوای یاد شده است.
در حقیقت پاسخ سوال شما در این بخش نهفته است یعنی انسانهایی که تصور درستی از وضعیت مطلوب قوای یاد شده ندارند طبعا تلاششان نیز به آن سمت و سو نخواهد بود. کسی که تصورش از جهان هستی صرفا یک جهان مادی است کمال و نقطه نهایی رشد قوه عقل، را در کشف پدیده های ناشناخته در جهان مادی میداند اما کسی که دایره جهان هستی را فراتر از مرزهای جهان ماده میداند طبعا نقطه نهایی رشد عقل را در ورای ماده جستجو میکند.
این مطلب درباره دیگر قوای بشری همچون شهوت نیز صادق است.
بنابراین در پاسخ به سوال شما میتوان گفت: اگر قوای عقلی در اکثر انسانها حریص به مطلوبی از قبیل شناخت خدا نیست و اگر قوه شهوانی اکثر انسان ها در رسیدن به مطلوب خود بعد از مرگ با مانع مواجه است این بازمیگردد به نقصی که در تلاش انسان برای فهم نقطه نهایی کمال این قوا و تلاش برای رسیدن به آن است.

در پناه حق

(جمع بندی):

قوایی که در انسان وجود دارد (مانند: شهوت و عقل) چگونه به کمال مطلوب خود میرسند؟

هر حرکتی مبتنی بر وجود عناصری است که بدون آنها یک حرکت تحقق نمیپذیرد؛ (1) از جمله میتوان به این سه عنصر اشاره نمود: مسافر، مسیر و مقصد. شناخت درست این عناصر میتواند ما را در موفقیت آمیز بودن حرکت تربیتی و رشد قوای انسانی مان یاری دهد. از اینروست که میبینیم دانشمندان اخلاق و تربیت اسلامی، اولین گام را به معرفی این عناصر اختصاص داده اند. (2)

ایشان قوای اصلی انسانی را در چهار مورد شمرده اند: عقل، شهوت، غضب و وهم؛ و تأکید میورزند حرکت تربیتی انسان وقتی به کمال مطلوب خود میرسد که میان این قوا تعادل برقرار باشد.(3)

قوای یاد شده میان دو نقطه در حال صعود و سقوط اند: نقطه شدت و نقطه ضعف. از اینروست که میبینیم آثار این قوا در انسانها به یک کمیت و کیفیت بروز نمیکند.

همچنین هر یک از قوای یاد شده دارای دو وضعیت اند: وضعیت مطلوب و وضعیت موجود. وضعیت مطلوب همان است که با عنوان کمال از آن یاد میشود و مرحله ای است که باید انسان قوای خویش را به آن سمت و سو سوق دهد. وضعیت موجود نیز همان است که آثار فعلی آن را در انسان مشاهده میکنیم. وضعیت موجود، میتواند در نقطه شدت باشد یا ضعف؛ و منطبق با وضع مطلوب باشد یا متضاد با آن و آنچه در این باره نقش جدی ایفا میکند تلاش خود فرد است.

بعلاوه، این قوا در حرکت خود دو مرحله کلی را پشت سر میگذارند: مرحله ای که بصورت طبیعی طی میشود و مرحله ای که تلاش خود انسان در آن دخالت دارد.

به نظر میرسد عموم انسانها بصورت طبیعی مرحله رشد قوای خود را طی میکنند و در سن خاصی آثار این رشد بروز میکند. پس از طی این مرحله، خود فرد است که میتواند حرکت این قوا را تنظیم کند: به آن شدت ببخشد یا در جهت ضعف این قوا حرکت کند و یا اینکه تعادل را حفظ نماید. روشن است انسانهایی که مرحله رشد طبیعی را به سلامت پشت سر گذاشته اند در مرحله بعد، از کمال قوای خود مانند قوای عقلی و شهوی غافل نیستند و از اینروست که در این زمینه تلاشهای مستمری هم دارند؛ مثلا برای رشد عقلی خود فکر میکنند و به فراگیری علم و صنعت رو می آورند و در جهت رشد و ارضای شهوت خویش در جنبه های مختلف زندگی (خوراک و پوشاک و شغل و دارایی و جنسی و...) تلاش میکنند.

از آنجا که اقدام و تلاش خود فرد در رشد دادن قوای یاد شده نقشی موثر دارد اگر او از قوای خود یا مسیر تکاملی و یا مقصدی که باید رو بسوی آن داشته باشد، تصور درستی نداشته باشد طبعا تلاش مطلوبی هم برای رشد دادن این قوا نخواهد داشت و نتیجه آن، خارج شدن قوا از مسیر تعادل و گرفتاری در افراط یا تفریط است.

در حقیقت پاسخ سوال یاد شده در این بخش نهفته است یعنی انسانهایی که از وضعیت مطلوبی که باید در پی آن باشند تصور درستی ندارند طبعا تلاششان نیز به آن سمت و سو نخواهد بود. کسی که تصورش از جهان هستی صرفا یک جهان مادی است کمال و نقطه نهایی رشد نیروی تعقلش را در کشف پدیده های ناشناخته در جهان مادی محصور میکند اما کسی که دایره جهان هستی را فراتر از مرزهای جهان ماده میداند طبعا نقطه نهایی رشد عقل را در ورای ماده جستجو مینماید.

این مطلب درباره دیگر قوای بشری همچون شهوت نیز صادق است.

بنابراین اگر قوای انسانی به کمال مطلوب خود نمیرسند به این دلیل است که در تلاش خود انسان برای فهم نقطه نهایی کمال این قوا و تلاش برای رسیدن به آن نقصی وجود دارد.

فهرست منابع:
(1) علامه محمدحسین طباطبایی، نهایه الحکمه، تعلیقه و تصحیح: غلامرضا فیاضی، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1389ش، ج3، ص776.
(2) ملا احمد نراقی، معراج السعاده، انتشارات هجرت، 1371ش، باب اول تا سوم.
(3) همان.

موضوع قفل شده است