جمع بندی آیا تهدید مخالفین قرآن، به عذاب، از بین برندۀ فضای نقد علمی نیست؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا تهدید مخالفین قرآن، به عذاب، از بین برندۀ فضای نقد علمی نیست؟

سلام. قرآن مجید در دو آیه، کسانی که علیه آیات خدا تلاش می کنند را به عذاب شدید تهدید می فرماید.(سبأ:5 و حج:51)

آیا وقتی کسانی که بخواهند علیه قرآن فعالیت کنند، عذاب جحیم انتظارشان را می کشد، فضای علمی و انتخاب آزاد، از بین نمی رود؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

سلام به شما پرسشگر گرامی

قرآن کریم همه مردم را به تفکر و تدبر و اندیشه در آیاتش دعوت نموده:

... فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ (زمر/17و18)
پس بندگان مرا بشارت ده * همان كسانى كه سخنان را مى‏ شنوند و از نيكوترين آنها پيروى مى ‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آنها خردمندانند

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً (نساء/82)
آيا درباره قرآن نمى ‏انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏ يافتند

أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها (محمد/24)
آيا آنها در قرآن تدبّر نمى ‏كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است؟!


قرآن کریم به ما یاد داده اگر کسی از مشرکین درخواست تحقیق درباره قرآن داشت، شرایط را برایش فراهم سازیم:


وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (توبه/6)
و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند

تازه لازم نیست که این تحقیق حتما و قطعا به پذیرش آیات قرآن و مسلمان شدن بینجامد! ای بسا کسی _به هر دلیل_ به چنین نتیجه ای نرسد، آیا باید مجبورش کرد؟! :

لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ... (بقره/256)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏...

این بخشی از فضای روشنفکرانه و عالمانه و آزادانه ای است که قرآن پیش روی همگان باز گذاشته است.

حالا یک عده تحقیق می کنند و حقیقت را در می یابند و می پذیرند:

وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ (مائده/83)
و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر نازل شده بشنوند، چشم هاى آنها را مى‏ بينى كه (از شوق،) اشك مى ‏ريزد، بخاطر حقيقتى كه دريافته ‏اند آنها مى ‏گويند: «پروردگارا! ايمان آورديم پس ما را با گواهان بنويس

برخی هم حق را می فهمند و درمی یابند، اما مطامع دنیوی شان اقتضا می کند با آن به مقابله برخیزند:


وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ (نمل/14)
و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبه‌كاران (و مفسدان) چگونه بود

منظور از «سعوا» در آیات مورد بحث مشابه اینگونه افراد است که به جای تلاش برای درک و فهم بهتر و بیشتر آیات الهی، در راه نابودی آنها تلاش می کنند (حالا چه حق را بشناسند و چه نشناسند):

وَ الَّذينَ سَعَوْا في‏ آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ (حج/51)
و آنها كه در (محو) آيات ما تلاش كردند، و چنين مى ‏پنداشتند كه مى ‏توانند بر اراده حتمى ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!»

وَ الَّذينَ سَعَوْا في‏ آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ (سبأ/5)
و كسانى كه سعى در (تكذيب) آيات ما داشتند و گمان كردند مى‏ توانند از حوزه قدرت ما بگريزند، عذابى بد و دردناك خواهند داشت

استاد مکارم شیرازی می نویسد:
«سَعَوْا از ماده سعى به معنى هر گونه تلاش و كوشش است، و در اينجا منظور كوشش براى تكذيب و انكار آيات حق و باز داشتن مردم از گرايش به آیين پروردگار است. مُعاجِزِينَ از ماده معاجزه به معنى عاجز كردن است و در اينگونه موارد به كسانى اطلاق مى ‏شود كه از دست كسى بگريزند به طورى كه او نتواند بر آنها سلطه يابد. بديهى است اين توصيف براى مجرمان، به خاطر پندارى است كه آنها عملا نشان مى‏ دادند. كار آنها به كسانى شباهت داشت كه تصور مى‏ كردند مى‏ توانند هر جنايتى مى‏ خواهند بكنند و سپس از حوزه قدرت خداوند فرار نمايند.» (تفسير نمونه، ج‏18، ص 17)

بنده موراد استعمال «سعی» را در قرآن بررسی اجمالی نمودم. این واژه _تا جایی که یافتم_ هر جا که درباره دشمنان پیامبران به کار رفته، به معنای تلاش برای فساد بوده است:

وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها... (بقره/114)
كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟...

وَ إِذا تَوَلَّى سَعى‏ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَسادَ (بقره/205)
(نشانه آن، اين است كه) هنگامى كه روى بر مى ‏گردانند (و از نزد تو خارج مى ‏شوند)، در راه فساد در زمين، كوشش مى ‏كنند، و زراعت ها و چهارپايان را نابود مى ‏سازند (با اينكه مى ‏دانند) خدا فساد را دوست نمى‏ دارد

إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً... (مائده/33)
كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ بر مى ‏خيزند، و اقدام به فساد در روى زمين مى ‏كنند...

وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ... كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ (64)
و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» ... هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و براى فساد در زمين، تلاش مى ‏كنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد

ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى‏ (نازعات/22)
سپس پشت كرد و پيوسته (براى محو آيين حق) تلاش نمود


در تمام این آیات کریمه که ناظر به دشمنان حق است، ماده «سعی» در تلاش برای فسادگری به کار فته است و این خود قرینه روشنی می تواند باشد بر اینکه منظور از «سعوا» در دو آیه مورد بحث، سعی برای فهمیدن و درک آیات نیست! بلکه تلاش برای کوبیدن حق و خاموش کردن آن و ویرانگری و فساد و تقویت جبهه باطل است، و روشن است که سرانجام چنین رویه ای به کجا ختم می شود!

پرسش:
در دو آیه، کسانی که علیه آیات خدا تلاش می کنند (و این تلاش با واژه «سعی» یاد شده) را به عذاب شدید تهدید می نماید (سبأ:5 و حج:51). با این توضیح، آیا وقتی کسانی که بخواهند علیه قرآن فعالیت کنند، عذاب جحیم انتظارشان را می کشد، فضای علمی و انتخاب آزاد، از بین نمی رود؟

پاسخ:
بنده موارد استعمال «سعی» را در قرآن بررسی اجمالی نمودم. این واژه _تا جایی که یافتم_ هر جا که درباره دشمنان پیامبران به کار رفته، به معنای تلاش برای فساد بوده است، مانند: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها...»؛ كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود...؟(1)


نیز مانند آیات سوره های بقره/205 ، مائده/33 ، مائده/64 ، نازعات/22 و آیات دیگر. در تمام این آیات کریمه که ناظر به دشمنان حق است، ماده «سعی» در تلاش برای فسادگری به کار فته است و این خود قرینه روشنی می تواند باشد بر اینکه منظور از «سعوا» در دو آیه مورد بحث، سعی برای فهمیدن و درک آیات نیست! بلکه تلاش برای کوبیدن حق و خاموش کردن آن و ویران گری و فساد و تقویت جبهه باطل است، و روشن است که سرانجام چنین رویه ای به کجا ختم می شود!.

قرآن کریم همه مردم را به تفکر و تدبر و اندیشه در آیاتش دعوت نموده: «... فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِكَ الَّذينَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛ پس بندگان مرا بشارت ده * همان كسانى كه سخنان را مى‏ شنوند و از نيكوترين آن ها پيروى مى ‏كنند آنان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و آن ها خردمندانند.(2)

«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»؛ آيا درباره قرآن نمى ‏انديشند؟! اگر از سوى غير خدا بود، اختلاف فراوانى در آن مى‏ يافتند.(3)

«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى‏ قُلُوبٍ أَقْفالُها»؛ آيا آن ها در قرآن تدبّر نمى ‏كنند، يا بر دلهايشان قفل نهاده شده است.؟!(4)


قرآن کریم به ما یاد داده اگر کسی از مشرکین درخواست تحقیق درباره قرآن داشت، شرایط را برایش فراهم سازیم:
«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ»؛ و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.(5)

تازه لازم نیست که این تحقیق حتما و قطعا به پذیرش آیات قرآن و مسلمان شدن بیانجامد! ای بسا کسی _به هر دلیل_ به چنین نتیجه ای نرسد، آیا باید مجبورش کرد؟!:
«لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ...»؛ در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است‏... .(6)

این بخشی از فضای روشنفکرانه و عالمانه و آزادانه ای است که قرآن پیش روی همگان باز گذاشته است. حالا یک عده تحقیق می کنند و حقیقت را در می یابند و می پذیرند:
«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْيُنَهُمْ تَفيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدينَ.»؛ و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر نازل شده بشنوند، چشم هاى آن ها را مى‏ بينى كه (از شوق،) اشك مى ‏ريزد، به خاطر حقيقتى كه دريافته ‏اند آن ها مى ‏گويند: «پروردگارا! ايمان آورديم پس ما را با گواهان بنويس.(7)

برخی هم حق را می فهمند و درمی یابند، اما مطامع دنیوی شان اقتضا می کند با آن به مقابله برخیزند:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدينَ»؛ و آن را از روى ظلم و سركشى انكار كردند، در حالى كه در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبه‌كاران (و مفسدان) چگونه بود.(8)

منظور از «سعوا» در آیات مورد بحث مشابه این گونه افراد است که به جای تلاش برای درک و فهم بهتر و بیشتر آیات الهی، در راه نابودی آن ها تلاش می کنند (حالا چه حق را بشناسند و چه نشناسند):
«وَ الَّذينَ سَعَوْا في‏ آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحيمِ»؛ و آن ها كه در (محو) آيات ما تلاش كردند، و چنين مى ‏پنداشتند كه مى ‏توانند بر اراده حتمى ما غالب شوند، اصحاب دوزخند!.(9)

«وَ الَّذينَ سَعَوْا في‏ آياتِنا مُعاجِزينَ أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَليمٌ»؛ و كسانى كه سعى در (تكذيب) آيات ما داشتند و گمان كردند مى‏ توانند از حوزه قدرت ما بگريزند، عذابى بد و دردناك خواهند داشت.(10)


استاد مکارم شیرازی می نویسد:
«سَعَوْا از ماده سعى به معنى هر گونه تلاش و كوشش است، و در اين جا منظور كوشش براى تكذيب و انكار آيات حق و باز داشتن مردم از گرايش به آیين پروردگار است. مُعاجِزِينَ از ماده معاجزه به معنى عاجز كردن است و در اين گونه موارد به كسانى اطلاق مى ‏شود كه از دست كسى بگريزند به طورى كه او نتواند بر آن ها سلطه يابد. بديهى است اين توصيف براى مجرمان، به خاطر پندارى است كه آن ها عملا نشان مى‏ دادند. كار آن ها به كسانى شباهت داشت كه تصور مى‏ كردند مى‏ توانند هر جنايتى مى‏ خواهند بكنند و سپس از حوزه قدرت خداوند فرار نمايند.»(11)

ـــــــــــــــــ
(1) بقره/ 114.
(2) زمر/ 17 و 18.
(3) نساء/ 82.
(4) محمد/ 24.
(5) توبه/ 6.
(6) بقره/ 256.
(7) مائده/ 83.
(8) مائده/ 83.
(9) حج/ 51.
(10) سبأ/ 5.
(11) تفسير نمونه، ج‏18، ص 17.

موضوع قفل شده است