جمع بندی آیا ترک گناه به عشق معصومین (ع) شرک است؟

تب‌های اولیه

22 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ترک گناه به عشق معصومین (ع) شرک است؟

اگه کسی گناهانش رو به عشق یکی از معصومین کنار بگذاره یعنی تنها حالت ترک گناهش عشق به یک معصوم باشه دچار شرک شده؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سینا

[=microsoft sans serif]شرک در واقع قرار دادن شریک و همتا برای خداوند است که دارای اقسام متعددی می باشد. گاهی انسان دچار شرک در ذات می شود و قائل به چند خدایی و گاهی شرک در صفات بدین معنا که صفات خداوند را از ذات خداوند جدا می داند که این نوع شرک از انواع شرک نظری است و مربوط به عقیده است و گاهی شرک انسان شرک عملی است که خود نیز انواعی دارد. که شرک در خالقیت و شرک در اطاعت و شرک در عبادت مربوط به این بخش می شود.

اما آنچه که شما مطرح فرمودید در دایره ی هیچ یک از این امور قرار نمی گیرد . حب نسبت به معصومین علیهم السلام بازتاب حب الهی است و انسان به واسطه ی دوست داشتن خداوند معصومین علیهم السلام را هم دوست دارد بنابراین این نوع محبت و دوست داشتن محبت استقلالی نیست و ما برای معصوم علیهم السلام جایگاه استقلالی در برابر خداوند در نظر نگرفته ایم و به اصطلاح محبت معصوم در طول محبت الهی است نه در عرض آن بنابراین در این حالت که چنین حبی برانگیزاننده ی انسان برای ترک گناه شود از مراتب شرک محسوب نمی شود به شرط آنکه نگاه استقلالی به معصوم علیهم السلام نداشته باشیم بلکه انگیزه ی حب معصوم علیهم السلام حب خداوند باشد.

اگر کسی معصومی را بیشتر از خدا دوست داشت میشود نگاه استقلالی؟

چکار کنیم که خداوند رو بیشتر از معصومین دوست داشته باشیم چطور به حب واقعی خداوند برسیم؟

در دین مقدس اسلام محور همه ی محبت ها ، حب ورزی نسبت به خداوند می باشد.وبقیه ی محبت ها باید در جهت محبت خداوند باشد.بنابراین قرار دادن دیگران در عرض خداوند و محبت داشتن نسبت به دیگران اعم از معصوم و غیر معصوم در عرض خداوند جایز نیست. بلکه محبتی از سوی خداوند تایید می شود که در طول محبت الهی باشد.

بنابراین دلیل محبت ما نسبت به معصومین باید بدین جهت باشد که آنها مطیع و مجری فرمان های الهی اند و در واقع معصومین را باید برای خدا وبخاطر خداوند دوست داشته باشیم در این نگاه محبت دارای سلسله مراتب می شود و محبت به خداوند در راس قرار می گیرد و سایر محبت ها زیر مجموعه ی آن می شود و از آن پیشی نمی گیرد.

لذا در این درجه بندی محبت ما نسبت به پیامبر بیشتر از محبت ما نسبت به پدر و مادر و حتی فرزند می باشد اما در عین حال این محبت نسبت به محبت خداوند بیشتر نخواهد بود.

پیامبر گرامی اسلام(ص)فرمودند:

لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من ولده و والده و الناس اجمعین.

«هیچ یک از شما به مرحله ایمانی نمی‏ رسد، جز این‏که مرا از فرزند، پدر و مادرش و همه مردم بیش‏تر دوست بدارد.» (1)

محبت فرع بر تبعیت است بنابراین چنانچه انسان در تبعیت از معصومین علیهم السلام بیشتر و محکم تر قدم بردارد محبت آنها را بیشتر نصیب خود خواهد کرد.ترک گناه و تبعیت از دستورات معصومین علیهم السلام معرفت ما را نسبت به آنهاافزون تر کرده و همین امر سبب ازدیاد محبت خواهد شد.

تبعیت باعث می شود که انسان همسو و همشکل با اهل البیت علیهم السلام شود و این همسو شدن در فعل و گفتار و رفتار شخص تجلی می کند و همت او بر این امر دایر می شود که با معصوم در عمل و رفتار مشابهت داشته باشد لذا سعی می کند تمام رفتارهای خود را بر سیره ی معصومین علیهم السلام تطبیق دهد و هر آنچه که منطبق بود انجام داده و آنچه را که قابل انطباق نیست ترک نماید.

توجه به آثار دنیوی و آخروی محبت نسبت به اهل البیت علیهم السلام نیز می تواند در مراحل اولیه ما را نسبت به ایجاد محبت ترغیب نماید چرا که انسان دیندار به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است .

کسب معرفت نسبت به خود معصومین و آگاهی از کمالات و فضایل و ویژگی های شخصیتی آنها و سعی در تطبیق شدن با آنها مهمترین روش ایجاد محبت است.

توجه کنید که نمی توانیم به کسی ابراز محبت کنیم اما نسبت به دستوراتش بی تفاوت باشیم چرا که بزرگ‏ترین نشانه صدق ادعای محب آن است که عملی خلاف رضای محبوبش انجام ندهد.




تولی و تبری از مهمترین ابزار برای ابراز محبت است دوستی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا که در این راستا دوستی اهل البیت و شادی در ایام میلا آنها و عزاداری در ایام شهادتشان می تواند مصادیق ارزنده ای برای بیان این دوستی و محبت باشد لذا بر ما لازم است نسبت به این ایام بی تفاوت نباشیم و دوستی خویش را اینگونه ثابت نماییم تا خداوند نیز محبت آنها را در دل ما افزون تر کند.

هر نوع محبتی در این عالم هست از خداوند سرچشمه می گیردوما به دلیل اینکه ائمه ی معصومین علیهم السلام مظهر خدا هستند و کمالات الهی در آنها ظهور یافته و محبت به آنها عین محبت به خداوند است، دوستی آنها را در دل می پرورانیم.

توجه کنید که هر آنچه از کمالات و فضایل در وجود معصوم می بینیم همه از آن خداست و لذا اگر با بینش توحیدی به این جریان نگاه کنید جز خدا چیزی نیست و غیری وجود ندارد .

1 کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 1، حدیث 70، ص 37.

ببخشید حالا اگه کسی بخاطر دوستی معصومین و هدیه ثواب تزکیه نفس گناهان رو ترک کرد و عشقش به معصومین بیشتر از خدا بود آیا دچار شرک شده گناه کرده یا مباح است من انگیزه ای جز مجبت معصومین برای ترک گناه ندارم آیا اینکار شرک است ؟

سلام به همه

دوستی;655199 نوشت:
ببخشید حالا اگه کسی بخاطر دوستی معصومین و هدیه ثواب تزکیه نفس گناهان رو ترک کرد و عشقش به معصومین بیشتر از خدا بود آیا دچار شرک شده گناه کرده یا مباح است من انگیزه ای جز مجبت معصومین برای ترک گناه ندارم آیا اینکار شرک است ؟
شما به چه دلیلی معصومین(ع) رو دوست دارید؟

نمیدونم ولی نا خوداگاه وقتی زندگی اونها رو خوندم عشق عجیبی دارم به اونها بخاطر راستگوییشون بخاطر یک رنگیشون بخاطر اخلاقشون

دوستی;655539 نوشت:
نمیدونم ولی نا خوداگاه وقتی زندگی اونها رو خوندم عشق عجیبی دارم به اونها بخاطر راستگوییشون بخاطر یک رنگیشون بخاطر اخلاقشون

خب این برای دوست داشتن
حالا چرا میخواین بخاطر اونها ترک گناه کنید؟ صرف دوست داشتن؟
دقت دارید که معصومین(ع) جلوهء خداوند هستن؟

برای اینکه شیعه اونها باشم و ثوابش رو به اونها تقدیم کنم

دوستی;655539 نوشت:
نمیدونم ولی نا خوداگاه وقتی زندگی اونها رو خوندم عشق عجیبی دارم به اونها بخاطر راستگوییشون بخاطر یک رنگیشون بخاطر اخلاقشون

همین که شما با مطالعه ی زندگی معصومین علیهم السلام به این نتیجه رسیده اید که ویژگی های والای اخلاقی و الهی و انسانی در وجود آن بزرگواران شما را به سمت آنها جذب کرده است همین امور بیان کننده ی انگیزه ی عشق شماست و با بررسی این عشق و نگاه دقیق تر و عمیق تر به این نتیجه می رسید که هر چقدر افراد ویژگی های الهی در وجودشان بیشتر باشد نزد شما محبوب تر خواهند بود بنابراین هر یک از انسان ها اسمی از اسماء الهی و صفتی از اوصاف الهی را در خود متجلی می کنند پس دلیل عشق شما به افراد ،متجلی شدن اسماء وصفات الهی در وجود آنهاست پس طبیعتا عشق شما ریشه در عشق خداوند دارد هر چند خود از آن غافل باشید. البته گاهی تلقین و وسوسه از جانب شیطان نیز سراغ انسان می آید تا انسان را نسبت به انجام عمل نیک مردد نماید. اگر ریشه ی اخلاقیات را دنبال کنید به توحید می رسید چرا که مبدأ علم اخلاق در اسلام توحید است.

دوستی;655629 نوشت:
برای اینکه شیعه اونها باشم و ثوابش رو به اونها تقدیم کنم
دوست خوبم لطفاً نقل قول کنید که متوجه بشم نظر دادید

شیعه یعنی پیرو
وقتی میفرمایید میخوام شیعهء اونها باشم یعنی میخوام پیرو اونها باشم
پیروی به این معناست که به دستورات و حرفهای کسی عمل کنیم
حالا ببینیم معصومین(ع) درمورد کسی که اونها رو بیشتر از خدا دوست داشته باشه چه نظری دارند

پیامبر(ص):
مرا بالاتر از حقّم قرار ندهید ، چرا که خداوند ، قبل از اینکه مرا پیغمبر گرداند ، بندهء خودش قرار داد

امیرالمومنین(ع):
بر حذر باشید از زیاده‌ روی. نخست بگویید ما (معصومین) بندگان و پرورش یافتگان خداییم ، سپس هر چه می‌خواهید در مدح و فضلیت ما بگویید

امام سجاد(ع):
خدا لعنت کند کسی را که به ما دروغ ببندد. به خدا قسم امیرالمؤمنین علی علیه السلام عبد صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و با طاعت و عبادت به مقامات بلند خود رسید. خود رسول خدا هم با اطاعت از خدا به کرامات الهی رسید

امام مهدی(عج):
خداوند منزّه است و ما شریک علم و قدرت او نیستیم.
من و جمیع پدرانم بندگان خداییم

بحارالانوار - ج 25 - ص 261 تا 328

Reza-D;655867 نوشت:
دوست خوبم لطفاً نقل قول کنید که متوجه بشم نظر دادید

شیعه یعنی پیرو
وقتی میفرمایید میخوام شیعهء اونها باشم یعنی میخوام پیرو اونها باشم
پیروی به این معناست که به دستورات و حرفهای کسی عمل کنیم
حالا ببینیم معصومین(ع) درمورد کسی که اونها رو بیشتر از خدا دوست داشته باشه چه نظری دارند

پیامبر(ص):
مرا بالاتر از حقّم قرار ندهید ، چرا که خداوند ، قبل از اینکه مرا پیغمبر گرداند ، بندهء خودش قرار داد

امیرالمومنین(ع):
بر حذر باشید از زیاده‌ روی. نخست بگویید ما (معصومین) بندگان و پرورش یافتگان خداییم ، سپس هر چه می‌خواهید در مدح و فضلیت ما بگویید

امام سجاد(ع):
خدا لعنت کند کسی را که به ما دروغ ببندد. به خدا قسم امیرالمؤمنین علی علیه السلام عبد صالح خداوند و برادر رسول خدا بود و با طاعت و عبادت به مقامات بلند خود رسید. خود رسول خدا هم با اطاعت از خدا به کرامات الهی رسید

امام مهدی(عج):
خداوند منزّه است و ما شریک علم و قدرت او نیستیم.
من و جمیع پدرانم بندگان خداییم

بحارالانوار - ج 25 - ص 261 تا 328

درسته من قائل به خداییت اونها نیستم ولی گناهان رو راحت تر به عشقشون ترک میکنم فقط جواب منو ندادید آیا شرک هست یا نه؟

دوستی;655894 نوشت:
درسته من قائل به خداییت اونها نیستم ولی گناهان رو راحت تر به عشقشون ترک میکنم فقط جواب منو ندادید آیا شرک هست یا نه؟

بحث الوهیت نیست ، بحث جایگاهه. این جملهء شماست برادرم:
دوستی;655199 نوشت:
اگه کسی بخاطر دوستی معصومین و هدیه ثواب تزکیه نفس گناهان رو ترک کرد و عشقش به معصومین بیشتر از خدا بود آیا دچار شرک شده گناه کرده
بر همین اساس هم توضیح دادم خدمتتون

اما اینکه چکار کنید که عشقتون به خدا بیشتر بشه

1 - اون بزرگی ، پاکی و عظمتی که برای معصومین(ع) تعریف کردید و باعث شد شما عاشق ائمه بشید رو در نظر بگیرید.....
حالا فکر کنید که این بزرگان با این همه کرامت و عظمت ، تنها بندگان خدا هستن و بزرگی و عظمت اونها در برابر خدا هیچه

2 - با خدا صحبت کنید. باهاش درد دل کنید ، باهاش راز و نیاز کنید. شما با معصومین(ع) ارتباط قلبی پیدا کردید و عشق به اونها رو چشیدید که البته همین هم لطف خدای بی همتا بوده. حالا ارتباط خودتون رو با منشاء این عشق برقرار و تقویت کنید

3 - قرآن بخونید و در مورد خداوند مطالعهء بیشتری کنید. البته شناخت خداوند برای ما انسانها غیرممکنه ، اما در حد عقل و فهم ما ، مطالب بسیار خوبی از بزرگان هست که میتونه به دید شما کمک کنه

4 - در عالم هستی تفکر کنید. عظمت جهان رو ببینید ، علم هایی رو که علاقه دارید یاد بگیرید و برخی رو هم که نمیخواین بصورت عمیق واردشون بید ، در حد اطلاع داشتن یاد بگیرید. برای شروع فقط کافیه درمورد یکی از اعضای بدن خودتون مثل چشم ، دست ، یا قلب شروع کنید. احتمالاً همین شروع کافی باشه :ok:

پس خیالم راحت باشه شرک نیست استاد سینا

سینا;655722 نوشت:
همین که شما با مطالعه ی زندگی معصومین علیهم السلام به این نتیجه رسیده اید که ویژگی های والای اخلاقی و الهی و انسانی در وجود آن بزرگواران شما را به سمت آنها جذب کرده است همین امور بیان کننده ی انگیزه ی عشق شماست و با بررسی این عشق و نگاه دقیق تر و عمیق تر به این نتیجه می رسید که هر چقدر افراد ویژگی های الهی در وجودشان بیشتر باشد نزد شما محبوب تر خواهند بود بنابراین هر یک از انسان ها اسمی از اسماء الهی و صفتی از اوصاف الهی را در خود متجلی می کنند پس دلیل عشق شما به افراد ،متجلی شدن اسماء وصفات الهی در وجود آنهاست پس طبیعتا عشق شما ریشه در عشق خداوند دارد هر چند خود از آن غافل باشید. البته گاهی تلقین و وسوسه از جانب شیطان نیز سراغ انسان می آید تا انسان را نسبت به انجام عمل نیک مردد نماید. اگر ریشه ی اخلاقیات را دنبال کنید به توحید می رسید چرا که مبدأ علم اخلاق در اسلام توحید است.

پس خیالم راحت باشه شرک نیست استاد سینا

دوستی;656063 نوشت:
پس خیالم راحت باشه شرک نیست استاد سینا

استاد سینا نفرمودن که این شرکه ، چون قلب و نیت شما رو پاک تشخیص دادند
ولی در عین حال نفرمودند که خیالتان هم راحت باشد!

میدونید چرا؟
چون هرکدوم از اینها باعث میشد شما بطور مطلق درمورد این احساس ، قضاوت کنید و قدرت تحلیل از شما سلب میشد
اما استاد "سینا" در عین حال که مطلب رو توضیح دادند ، به شما کد دادند تا شما طبق این کد ، بتونید مسیر درست رو پیدا کنید

دقت بفرمایید:

سینا;655722 نوشت:
دلیل عشق شما به افراد ،متجلی شدن اسماء وصفات الهی در وجود آنهاست پس طبیعتا عشق شما ریشه در عشق خداوند دارد هر چند خود از آن غافل باشید
پس اگر این عشق ، شما رو به خدا برسونه شرک نیست. چون شما در واقع عاشق صفاتی نیکو شدید که از طریق این افراد بزرگ در نهایت به منبع این صفات که خدای بی همتا باشه خواهید رسید

اما اگر قرار باشه که صرفاً یه احساس بدون تعقل داشته باشید و به قول معروف در جا بزنید ، یا خدایی ناکرده بیش از آنچه که حق هست ، این عشق به ائمه(ع) رو پر و بال بدید و مسیر اصلی رو گم کنید ، امکان داره به شرک برسه


دوستی;655894 نوشت:
امام سجاد(ع):
خدا لعنت کند کسی را که به ما دروغ ببندد.

سلام می شه بگین خواسته هم می شه کسی دروغ بگه یا ناخواسته است:Gol:

گاهی در برخی از پرسش ها پاسخ صریح و بی پرده لازم است چرا که قضیه واضح و روشن است اما برخی مواقع پاسخ بستگی به نیت و قصد طرف دارد لذا پاسخ به طور کلی ارائه می شود و حال هر شخص با رجوع به قلبش و عملش می تواند خود را محک بزند که جزء کدام دسته است .

قرار دادن هر محبتی در قلب اعم از معصوم و غیر معصوم اگر جهت الهی نداشته باشد زمینه ساز شرک است حال شما با رجوع به خود و اعتقادات خویش می توانید براحتی تشخیص دهید که این نوع محبت آیامستقل است یا نه؟البته همانطور که گفتم خیلی از مواقع اعتقادات درست است اما تلقین های بیجا و یا وساوس شیطانی انسان را در عقیده اش متزلزل می کند بنابراین توصیه می شود به یکی از مراتب مهم توحید یعنی توحید افعالی عنایت ویژه ای داشته باشید. هر بار که گناهی را به خاطر عشق به معصومین علیهم السلام ترک می نمایید به خود نیز متذکر شوید که دلیل اصلی این ترک ،خداوند است که خالق معصومین علیهم السلام می باشد.

نکته ی مهم دیگر که قبلا نیز ذکر کردم این است که محبت ارزشمند محبتی است که بر پایه ی معرفت باشد لذا می گوییم محبت فرع بر معرفت است هر چه انسان معرفتش به معصومین علیهم السلام بیشتر باشد محبتش نیز بیشتر خواهد بود حال اگر این عشق شما عشق حقیقی باشد طبیعتا به کلام معصومین علیهم السلام رجوع می کنید و کلام آنها را سرلوحه ی عمل خویش قرار می دهید . در سیره ی ائمه ی معصومین علیهم السلام تاکید بر این نکته که ،بشدت موج می زند پس همین معرفت می تواند به محبت شما جهت دهد و زمینه ی تقویت ایمان شما را ایجاد نماید.

سینا;656668 نوشت:
گاهی در برخی از پرسش ها پاسخ صریح و بی پرده لازم است چرا که قضیه واضح و روشن است اما برخی مواقع پاسخ بستگی به نیت و قصد طرف دارد لذا پاسخ به طور کلی ارائه می شود و حال هر شخص با رجوع به قلبش و عملش می تواند خود را محک بزند که جزء کدام دسته است .

قرار دادن هر محبتی در قلب اعم از معصوم و غیر معصوم اگر جهت الهی نداشته باشد زمینه ساز شرک است حال شما با رجوع به خود و اعتقادات خویش می توانید براحتی تشخیص دهید که این نوع محبت آیامستقل است یا نه؟البته همانطور که گفتم خیلی از مواقع اعتقادات درست است اما تلقین های بیجا و یا وساوس شیطانی انسان را در عقیده اش متزلزل می کند بنابراین توصیه می شود به یکی از مراتب مهم توحید یعنی توحید افعالی عنایت ویژه ای داشته باشید. هر بار که گناهی را به خاطر عشق به معصومین علیهم السلام ترک می نمایید به خود نیز متذکر شوید که دلیل اصلی این ترک ،خداوند است که خالق معصومین علیهم السلام می باشد.

نکته ی مهم دیگر که قبلا نیز ذکر کردم این است که محبت ارزشمند محبتی است که بر پایه ی معرفت باشد لذا می گوییم محبت فرع بر معرفت است هر چه انسان معرفتش به معصومین علیهم السلام بیشتر باشد محبتش نیز بیشتر خواهد بود حال اگر این عشق شما عشق حقیقی باشد طبیعتا به کلام معصومین علیهم السلام رجوع می کنید و کلام آنها را سرلوحه ی عمل خویش قرار می دهید . در سیره ی ائمه ی معصومین علیهم السلام تاکید بر این نکته که ،بشدت موج می زند پس همین معرفت می تواند به محبت شما جهت دهد و زمینه ی تقویت ایمان شما را ایجاد نماید.

,والا نیت ما جز خیر چیز دیگری نبود ولی همین چند روز که من دنبال جواب بودم خداوند لطفی رو شامل حال ما کرد و عشق عجیبی در قلبم افتاد ولی متاسفانه عشقم به خداوند در حدی نیست که بتونم نماز صبح بلند شم و یا نماز شب بخونم میشه به نیت اهدای ثواب به معصومین و از حب اونها کمک بگیرم

دوستی;656760 نوشت:
,والا نیت ما جز خیر چیز دیگری نبود ولی همین چند روز که من دنبال جواب بودم خداوند لطفی رو شامل حال ما کرد و عشق عجیبی در قلبم افتاد ولی متاسفانه عشقم به خداوند در حدی نیست که بتونم نماز صبح بلند شم و یا نماز شب بخونم میشه به نیت اهدای ثواب به معصومین و از حب اونها کمک بگیرم

اهدای ثواب اعمال به دیگران امری مستحب است و به این امر مستحب نیز پاداش تعلق می گیرد بنابراین شما می توانید ثواب اعمال خود را به معصومین علیهم السلام هدیه نمایید و در این مسیر از آنها کمک بخواهید و البته شرط رضای الهی در این امر باید مد نظر گرفته شود.

پست جمعبندی:

سوال:

اگه کسی گناهانش رو به عشق یکی از معصومین کنار بگذاره یعنی تنها حالت ترک گناهش عشق به یک معصوم باشه دچار شرک شده؟

پاسخ:

شرک در واقع قرار دادن شریک و همتا برای خداوند است که دارای اقسام متعددی می باشد. گاهی انسان دچار شرک در ذات می شود و قائل به چند خدایی و گاهی شرک در صفات بدین معنا که صفات خداوند را از ذات خداوند جدا می داند که این نوع شرک از انواع شرک نظری است و مربوط به عقیده است و گاهی شرک انسان شرک عملی است که خود نیز انواعی دارد. که شرک در خالقیت و شرک در اطاعت و شرک در عبادت مربوط به این بخش می شود.
اما آنچه که شما مطرح فرمودید در دایره ی هیچ یک از این امور قرار نمی گیرد . حب نسبت به معصومین علیهم السلام بازتاب حب الهی است و انسان به واسطه ی دوست داشتن خداوند معصومین علیهم السلام را هم دوست دارد بنابراین این نوع محبت و دوست داشتن محبت استقلالی نیست و ما برای معصوم علیهم السلام جایگاه استقلالی در برابر خداوند در نظر نگرفته ایم و به اصطلاح محبت معصوم در طول محبت الهی است نه در عرض آن بنابراین در این حالت که چنین حبی برانگیزاننده ی انسان برای ترک گناه شود از مراتب شرک محسوب نمی شود به شرط آنکه نگاه استقلالی به معصوم علیهم السلام نداشته باشیم بلکه انگیزه ی حب معصوم علیهم السلام حب خداوند باشد.

سوال:

اگر کسی معصومی را بیشتر از خدا دوست داشت میشود نگاه استقلالی؟چکار کنیم که خداوند رو بیشتر از معصومین دوست داشته باشیم چطور به حب واقعی خداوند برسیم؟

پاسخ:

در دین مقدس اسلام محور همه ی محبت ها ، حب ورزی نسبت به خداوند می باشد.وبقیه ی محبت ها باید در جهت محبت خداوند باشد.بنابراین قرار دادن دیگران در عرض خداوند و محبت داشتن نسبت به دیگران اعم از معصوم و غیر معصوم در عرض خداوند جایز نیست. بلکه محبتی از سوی خداوند تایید می شود که در طول محبت الهی باشد.
بنابراین دلیل محبت ما نسبت به معصومین باید بدین جهت باشد که آنها مطیع و مجری فرمان های الهی اند و در واقع معصومین را باید برای خدا وبخاطر خداوند دوست داشته باشیم در این نگاه محبت دارای سلسله مراتب می شود و محبت به خداوند در راس قرار می گیرد و سایر محبت ها زیر مجموعه ی آن می شود و از آن پیشی نمی گیرد.
لذا در این درجه بندی محبت ما نسبت به پیامبر بیشتر از محبت ما نسبت به پدر و مادر و حتی فرزند می باشد اما در عین حال این محبت نسبت به محبت خداوند بیشتر نخواهد بود.
پیامبر گرامی اسلام(ص)فرمودند:
لا یؤمن احدکم حتی اکون احب الیه من ولده و والده و الناس اجمعین.

«هیچ یک از شما به مرحله ایمانی نمی‏ رسد، جز این‏که مرا از فرزند، پدر و مادرش و همه مردم بیش‏تر دوست بدارد.» (1)

محبت فرع بر تبعیت است بنابراین چنانچه انسان در تبعیت از معصومین علیهم السلام بیشتر و محکم تر قدم بردارد محبت آنها را بیشتر نصیب خود خواهد کرد.ترک گناه و تبعیت از دستورات معصومین علیهم السلام معرفت ما را نسبت به آنهاافزون تر کرده و همین امر سبب ازدیاد محبت خواهد شد.
تبعیت باعث می شود که انسان همسو و همشکل با اهل البیت علیهم السلام شود و این همسو شدن در فعل و گفتار و رفتار شخص تجلی می کند و همت او بر این امر دایر می شود که با معصوم در عمل و رفتار مشابهت داشته باشد لذا سعی می کند تمام رفتارهای خود را بر سیره ی معصومین علیهم السلام تطبیق دهد و هر آنچه که منطبق بود انجام داده و آنچه را که قابل انطباق نیست ترک نماید.
توجه به آثار دنیوی و آخروی محبت نسبت به اهل البیت علیهم السلام نیز می تواند در مراحل اولیه ما را نسبت به ایجاد محبت ترغیب نماید چرا که انسان دیندار به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است .
کسب معرفت نسبت به خود معصومین و آگاهی از کمالات و فضایل و ویژگی های شخصیتی آنها و سعی در تطبیق شدن با آنها مهمترین روش ایجاد محبت است.
توجه کنید که نمی توانیم به کسی ابراز محبت کنیم اما نسبت به دستوراتش بی تفاوت باشیم چرا که بزرگ‏ترین نشانه صدق ادعای محب آن است که عملی خلاف رضای محبوبش انجام ندهد.
تولی و تبری از مهمترین ابزار برای ابراز محبت است دوستی دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا که در این راستا دوستی اهل البیت و شادی در ایام میلا آنها و عزاداری در ایام شهادتشان می تواند مصادیق ارزنده ای برای بیان این دوستی و محبت باشد لذا بر ما لازم است نسبت به این ایام بی تفاوت نباشیم و دوستی خویش را اینگونه ثابت نماییم تا خداوند نیز محبت آنها را در دل ما افزون تر کند.
هر نوع محبتی در این عالم هست از خداوند سرچشمه می گیردوما به دلیل اینکه ائمه ی معصومین علیهم السلام مظهر خدا هستند و کمالات الهی در آنها ظهور یافته و محبت به آنها عین محبت به خداوند است، دوستی آنها را در دل می پرورانیم.
توجه کنید که هر آنچه از کمالات و فضایل در وجود معصوم می بینیم همه از آن خداست و لذا اگر با بینش توحیدی به این جریان نگاه کنید جز خدا چیزی نیست و غیری وجود ندارد .
اگر عشق انسان عشق حقیقی باشد طبیعتا به کلام معصومین علیهم السلام رجوع می کند و کلام آنها را سرلوحه ی عمل خویش قرار می دهد . در سیره ی ائمه ی معصومین علیهم السلام تاکید بر این نکته که ،بشدت موج می زند پس همین معرفت می تواند به محبت انسان جهت دهد و زمینه ی تقویت ایمان انسان را ایجاد نماید.

1 کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 1، حدیث 70، ص 37.

موضوع قفل شده است