جمع بندی تایید ساقی شراب توسط حضرت یوسف علیه السلام

تب‌های اولیه

25 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تایید ساقی شراب توسط حضرت یوسف علیه السلام

وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ﴿۳۶﴾قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ ﴿۳۷﴾
وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ﴿۳۸﴾
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿۳۹﴾
مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿۴۰﴾
يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ
﴿۴۱﴾وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ ﴿۴۲﴾

ترجمه:و دو جوان همراه او وارد زندان شدند، يكي از آن دو گفت من در عالم خواب ديدم كه (انگور براي) شراب مي‏فشارم، و ديگري گفت من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مي‏كنم و پرندگان از آن مي‏خورند ما را از تعبير آن آگاه ساز كه تو را از نيكوكاران مي‏بينيم.
(۳۶)(يوسف) گفت پيش از آنكه جيره غذائي شما فرا رسد شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت اين از علم و دانشي است كه پروردگارم به من آموخته من آئين جمعيتي را كه ايمان بخدا ندارند و به سراي ديگر كافرند ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتي شدم.)
(۳۷)من از آئين پدرانم ابراهيم و اسحق و يعقوب پيروي كردم، براي ما شايسته نبود چيزي را شريك خدا قرار دهيم، اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولي اكثر مردم شكرگزاري نمي‏كنند.
(۳۸)
اي دوستان زنداني من آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداوند واحد قهار؟ (۳۹)

اين معبودهائي را كه غير از خدا مي‏پرستيد چيزي جز اسمهاي (بي مسما) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‏ايد نيست، خداوند هيچ دليلي براي آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اينست آئين پا بر جا ولي اكثر مردم نمي‏دانند. (۴۰)

اي دوستان زنداني من! اما يكي از شما (آزاد مي‏شود و) ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد، و اما ديگري به دار آويخته مي‏شود و پرندگان از سر او مي‏خورند! اين امري كه درباره آن از من نظر خواستيد قطعي و حتمي است. (۴۱)

و به آن يكي از آن دو كه مي‏دانست رهائي مي‏يابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآوري كن، ولي شيطان يادآوري او را نزد صاحبش از خاطر وي برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقي ماند. (۴۲)

حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!
اینها را هم برای محکم کاری می آورم:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَن يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَن ذِكْرِ اللّهِ وَعَنِ الصَّلاَةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُونَ(مائده 90 و 91)
ترجمه:

اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يكنوع بخت آزمائي بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد. (۹۰)

شيطان مي‏خواهد در ميان شما بوسيله شراب و قمار عداوت ايجاد كند، و شما را از ذكر خدا و از نماز باز دارد آيا (با اينهمه زيان و فساد و با اين نهي اكيد) خودداري خواهيد كرد؟! (۹۱)

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن الريان بن الصلت قال: سمعت الرضا عليه السلام يقول ما بعث الله نبيا قط إلا بتحريم الخمر وأن يقر لله بالبداء.(اصول کافی ج1 ص128)

ترجمه:هرگز مبعوث نفرموده خداوند پيامبري را مگر آنكه حكم بحرمت شراب نموده.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

«وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيانِ قالَ أَحَدُهُما إِنِّي أَراني‏ أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الْآخَرُ إِنِّي أَراني‏ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسي‏ خُبْزاً تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْويلِهِ إِنَّا نَراكَ مِنَ الْمُحْسِنينَ »[1] (و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند؛ يكى از آن دو گفت: «من در خواب ديدم كه (انگور براى) شراب مى‏ فشارم!» و ديگرى گفت: «من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مى ‏كنم؛ و پرندگان از آن مى‏ خورند؛ ما را از تعبير اين خواب آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى ‏بينيم.»).


«يا صاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُما فَيَسْقي‏ رَبَّهُ خَمْراً وَ أَمَّا الْآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْ رَأْسِهِ قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذي فيهِ تَسْتَفْتِيانِ »[2] (اى دوستان زندانى من! امّا يكى از شما (دو نفر، آزاد مى‏ شود؛ و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد؛ و امّا ديگرى به دار آويخته مى ‏شود؛ و پرندگان از سر او مى‏ خورند! و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است!»).


دو زندانی همراه حضرت یوسف(علیه السلام) از آن حضرت در مورد تعبیر خوابشان سوالی می پرسند و پاسخ سوالشان را می شنوند. آیا تعبیر خواب و خبر دادن از اتفاقی که خارج زندان قرار است بیافتد مربوط به حضرت یوسف(علیه السلام) می شود؟


آیا می توان گفت به دار آویخته شدن یکی از دو نفر خواست آن حضرت بود؟! روشن است که حوادث خارج از زندان را نمی توان مربوط به صحبت حضرت یوسف(علیه السلام) دانست. حتی آنچه که خواسته ایشان بود و از زندانی ای که قرار بود آزاد شود درخواست کرد محقق نشد؛«وَ قالَ لِلَّذي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْني‏ عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْساهُ الشَّيْطانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ»
[3] (و به آن يكى از آن دو نفر، كه مى ‏دانست رهايى مى ‏يابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [سلطان مصر] يادآورى كن!» ولى شيطان يادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد؛ و بدنبال آن، (يوسف) چند سال در زندان باقى ماند).


در فاصله بین درخواست تعبیر خواب و پاسخ دادن حضرت یوسف(علیه السلام)، آن حضرت جملاتی را بیان می کند که نشان دهنده گمراهی پادشاه و اکثر مردم آن قوم است؛«ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ »[4] (اين معبودهايى كه غير از خدا مى ‏پرستيد، چيزى جز اسمهايى (بى‏ مسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده ‏ايد، نيست؛ خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده؛ حكم تنها از آن خداست؛ فرمان داده كه غير از او را نپرستيد! اين است آيين پابرجا؛ ولى بيشتر مردم نمى‏ دانند).


بنابراین اعمال و رفتار و عقاید آنان مورد تایید حضرت نبود، بلکه از این امور را مذموم شمرد. یکی از اعمال ناشایست پادشاه بت پرستی و دیگری شراب خواری بود.


حضرت یوسف(علیه السلام) شراب خواری را تایید نکرد، بلکه تنها از اتفاقی که در خارج روی می دهد خبر داد.



[/HR][1] - سوره یوسف،آیه36.

[2] - سوره یوسف،آیه41.

[3] - سوره یوسف،آیه42.

[4] - سوره یوسف،آیه40.

یاسین;648936 نوشت:
بنابراین اعمال و رفتار و عقاید آنان مورد تایید حضرت نبود، بلکه از این امور را مذموم شمرد. یکی از اعمال ناشایست پادشاه بت پرستی و دیگری شراب خواری بود.

حضرت یوسف(علیه السلام) شراب خواری را تایید نکرد، بلکه تنها از اتفاقی که در خارج روی می دهد خبر داد.


سلام
لطفا به اصل سوال دقت کنید من گفتم ساقی شراب و نگفتم حضرت یوسف موافق شرابخواری بود بلکه این را گفتم:

عصران;647777 نوشت:
حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!

برای اینکه هم موضوع بالا بیاید و هم بحث روشن تر بشود دو تا مثال می زنم.

فرض کنید مردی بی گناه را به زندان می برند و در آنجا فردی را می بیند که سیگار می کشد. آن وقت آن مرد بی گناه به او می گوید تو در آینده توزیع کننده مواد مخدر خواهی شد اگر از زندان بیرون رفتی سلام من را هم به کریم شیره ای معتاد معروف برسان.آیا این کار او درست است؟

یا شخصی به یک نفر می گوید تو در آینده فیلمبردار فیلمهای مستهجن خواهی شد هر وقت فیلمبردار شدی سلام گرم من را هم به فلان بازیگر معروف فیلمهای مستهجن برسان!

عصران;650053 نوشت:
برای اینکه هم موضوع بالا بیاید و هم بحث روشن تر بشود دو تا مثال می زنم.

فرض کنید مردی بی گناه را به زندان می برند و در آنجا فردی را می بیند که سیگار می کشد. آن وقت آن مرد بی گناه به او می گوید تو در آینده توزیع کننده مواد مخدر خواهی شد اگر از زندان بیرون رفتی سلام من را هم به کریم شیره ای معتاد معروف برسان.آیا این کار او درست است؟

یا شخصی به یک نفر می گوید تو در آینده فیلمبردار فیلمهای مستهجن خواهی شد هر وقت فیلمبردار شدی سلام گرم من را هم به فلان بازیگر معروف فیلمهای مستهجن برسان!

سلام
آقا مثالات از سوالتم جالبتر بود :khandeh!:

منم منتظر پاسخ کارشناس میمونم

عصران;650053 نوشت:
برای اینکه هم موضوع بالا بیاید و هم بحث روشن تر بشود دو تا مثال می زنم.

فرض کنید مردی بی گناه را به زندان می برند و در آنجا فردی را می بیند که سیگار می کشد. آن وقت آن مرد بی گناه به او می گوید تو در آینده توزیع کننده مواد مخدر خواهی شد اگر از زندان بیرون رفتی سلام من را هم به کریم شیره ای معتاد معروف برسان.آیا این کار او درست است؟

یا شخصی به یک نفر می گوید تو در آینده فیلمبردار فیلمهای مستهجن خواهی شد هر وقت فیلمبردار شدی سلام گرم من را هم به فلان بازیگر معروف فیلمهای مستهجن برسان!

سلام

اولاً این تعبیر خواب اون شخص بود که در آینده واقع خواهد شد

ولی حضرت یوسف اشتباه کرد که این درخواست را نمود تا حاکم او را آزاد کند و خدا هم

تنبیهش کرد و آزاد شده فراموش کرد و مدت زندان یوسف افزوده شد .

در اینجا چه تاییدی صورت گرفته ؟؟؟؟ جل الخالق

عصران;647777 نوشت:
حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!

ya muhammad;650078 نوشت:
حضرت یوسف اشتباه کرد که این درخواست را نمود

اوایل اسلام هم فقط توحید بود و خبری از حرام بودن شراب نبود و شراب به مرور و طی زمان حرام شد. اولش خدا گفت موقه ی نماز نخورده باشین تا بدونید چی میگین... بعدش دیگه بعد از مدتی حرام شد..... در مورد حجاب هم اوایل دختر ها موهاشون رو از پشت می بستن و موهاشون رو می پوشوندن اما مقداری از گردن و گوششون و اطرافش پیدا بود.... اما بعد از یه اتفاقی... خدا فرمود به زنان با ایمان بگو که جلبابهاشون رو بر روی سینه شون بندازن تا به پاکی شناخته بشن تا افرادی که توی دلهاشون بیماری هست در اونها طمع نکنن.... و همین حجابی که ما میشناسیم واجب شد.....
هر زمانی هم شرایط خودش رو داشته و حکم خودش رو
خدا هم سختگیر نیست..
شما هم سختگیر نباشید.
سوره ی مائده آیات 101 و 102 : ای کسانی که ایمان آورده اید از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد ، شما را ناراحت می کند و اگر به هنگام نزول قرآن ، از آنها سؤال کنید ، برای شما آشکار می شود. خداوند آنها را بخشیده ( و نادیده گرفته ) است. و خداوند ، آمرزنده و بردبار است** جمعی از پیشینیان شما ، از آن سؤال کردند و سپس با آن به مخالفت برخاستند.
سوره ی نساء ایه ی 28 : خداوند میخواهد کار را بر شما سبک کند زیرا انسان ضعیف آفریده شده است.

اینم که حضرت یوسف چند سال توی زندان باقی موند هرگز کار اشتباهی نکرده بود فقط دلیلش این بود که به جای درخواست از خدا ....از مخلوق خدا درخواست کرد و اون مخلوق هم ...شیطان از خاطرش برد این موضوع رو... و حضرت یوسف چند سال توی زندان باقی موند.... همونطور که خدا فرموده: مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند ، مثَل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده در حالی که سست ترین خانه های خانه عنکبوت است اگر می دانستند. ( سوره ی عنکبوت ایه 41 )
..
لطفا ایراد های الکی نگیرید...
ماجرای گاو بنی اسراییل رو که شنیدید؟
قرآن کریم: هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور می دهد ماده گاوی را ذبح کنید ( و قطعه ای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید ، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند و غوغا خاموش گردد. ) » گفتند: «آیا ما را مسخره می کنی؟» گفت: «به خدا پناه می برم از اینکه از جاهلان باشم
گفتند: « از خدای خود بخواه که برای ما روشن کند این ماده گاو چگونه ماده گاوی باشد؟» گفت: خداوند می فرماید: «ماده گاوی است که نه پیر و از کار افتاده باشد ، و نه بکر و جوان بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده ، انجام دهید
گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد! «گفت: خداوند می گوید: «گاوی باشد زرد یک دست ، که رنگ آن ، بینندگان را شاد و مسرور سازد.»
گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟! زیرا این گاو برای ما مبهم شده !! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد !!»
گفت: خداوند می فرماید: «گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند از هر عیبی برکنار باشد ، و حتی هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردی !! » سپس ( چنان گاوی را با زحمت پیدا کردند و ) آن را سر بریدند ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند. ( سوره بقره ایات 67 تا 71 )

عصران;650053 نوشت:
برای اینکه هم موضوع بالا بیاید و هم بحث روشن تر بشود دو تا مثال می زنم.

فرض کنید مردی بی گناه را به زندان می برند و در آنجا فردی را می بیند که سیگار می کشد. آن وقت آن مرد بی گناه به او می گوید تو در آینده توزیع کننده مواد مخدر خواهی شد اگر از زندان بیرون رفتی سلام من را هم به کریم شیره ای معتاد معروف برسان.آیا این کار او درست است؟

یا شخصی به یک نفر می گوید تو در آینده فیلمبردار فیلمهای مستهجن خواهی شد هر وقت فیلمبردار شدی سلام گرم من را هم به فلان بازیگر معروف فیلمهای مستهجن برسان!

بسم الله الرحمن الرحیم

مثالی که بیان کردین متناسب با موضوع نبود.
حضرت یوسف علیه السلام از زندانی نخواست تا سلام او را به پادشاه برساند، بلکه خواست به پادشاه یادآوری کند که بی گناه در زندان است و او را آزاد کند.
مثال دومتان هم مانند مثال اول است.

اما در اين هنگام كه احساس مى ‏كرد اين دو بزودى از او جدا خواهند شد، براى اينكه روزنه‏ اى به آزادى پيدا كند، و خود را از گناهى كه به او نسبت داده بودند تبرئه نمايد،" به يكى از آن دو رفيق زندانى كه مى‏ دانست آزاد خواهد شد سفارش كرد كه نزد مالك و صاحب اختيار خود (شاه) از من سخن بگو" تا تحقيق كند و بى ‏گناهى من ثابت گردد (وَ قالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ‏). آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏9،ص: 413.

عصران;647777 نوشت:
..

سلام

فرض می کنیم که یوسف او را نهی می کرد که نباید شراب را توزیع کند.

( پس نمی توان گفت که خود او شراب خوار بوده است. و نمی توان گفت یوسف او را اگر شراب خوار بوده از شراب خواری نهی نکرده است )
اما مگر قرار نبود پادشاه فرمان دهد که دوباره این کار ( ساقی شراب) را انجام دهد. اگر نافرمانی می کرد جان او در خطر بود. پس عقل حکم می کند که تقیه کند.
در فرض بعدی
دادن شراب به پادشاه کافر و ظالم بد نیست. بلکه باعث کوتاهی عمر و مرگ او خواهد شد و ادامه داستان که در سریال یوسف پیامبر دیده اید...!!
و در فرض بعدی
آیا می توان در جایی که مسئله ی مهمی که نهی از شرک تبلیغ می شود سریعا جایگاهی برای فرعیات دین مثل حرمت شراب فرض کرد و آن را متناسب با حکمت و مصلحت دانست البته با توجه به شخصیت مخاطب ؟
+
و نیز این سوال مطرح میشود که فروختن شراب به کافر اشکال شرعی دارد یا خیر ؟

سلام

1- حضرت یوسف تعبیر خواب میداند ولی علم غیب تدارد یعنی حد او این اندازه است و لذا بطور طبیعی از یار هم بندش میخواهد که جریان او را به سلطان برساند و هیچ اشتباهی هم نکرده و در ایه هم نمیفرماید که به مدت زندان او افزوده شد بلکه شیطان یاد اوری او را به سلطان از یاد هم بند او میبرد و زندان او تداوم میابد در حالی که اگر خدا میخواست شیطان نمیتوانست هم بند او را دچار فراموشی کند یعنی عدم تقوای هم بند او موجب شد تا شیطان یاد اوری او را به سلطان از یاد هم بند او ببرد .

2- پیامبر مکرم اسلام نیز برای پیشرف و تداوم اسلام از ابو سفیان و ........ کم خواست ایا این دلیل بر تایید انان است ؟

سلام

حدیثی هست که می فرماید:
خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر اینکه همگی، شراب را حرام کردند!

بنابراین برای من هم سوال است....

اما اینکه حضرت یوسف علیه السلام از پادشاه کمک خواست...
اصل کارش اشتباه نبود....به هرحال، زندانی به دنبال آزاد شدن است.
اشتباه کارش این بود که ته دلش، به جای آنکه کاملاً امیدوار به خدا باشد کمی به غیر خدا(پادشاه) امیدوار شد.
اگرچه شاید خطای بزرگی نباشد اما از پیامبران، بیش از این انتظار می رود.

اینکه قرآن گفته "شیطان از یاد او برد" دو معنی می تواند داشته باشد:
1- شیطان از یاد همبندی یوسف برد که پیش پادشاه از او یاد کند...
2- شیطان از یاد یوسف برد که تنها امیدش به خدا باشد...

اگر مورد اول هم صحیح باشد، یعنی حتی شیطان هم خارج از مشیت الهی عمل نمی کند و خداوند برهمه چیز قادر است...

اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا

لبیک یا علی النقی;650579 نوشت:
سلام

حدیثی هست که می فرماید:
خداوند هیچ پیامبری را نفرستاد مگر اینکه همگی، شراب را حرام کردند!

بنابراین برای من هم سوال است....

سلام

فرض می کنیم که یوسف او را نهی می کرد که نباید شراب را توزیع کند.
( پس نمی توان گفت که خود او شراب خوار بوده است. و نمی توان گفت یوسف او را اگر شراب خوار بوده از شراب خواری نهی نکرده است )
اما مگر قرار نبود پادشاه فرمان دهد که دوباره این کار ( ساقی شراب) را انجام دهد. اگر نافرمانی می کرد جان او در خطر بود. پس عقل حکم می کند که تقیه کند.
در فرض بعدی
دادن شراب به پادشاه کافر و ظالم بد نیست. بلکه باعث کوتاهی عمر و مرگ او خواهد شد و ادامه داستان که در سریال یوسف پیامبر دیده اید...!!
و در فرض بعدی
آیا می توان در جایی که مسئله ی مهمی که نهی از شرک تبلیغ می شود سریعا جایگاهی برای فرعیات دین مثل حرمت شراب فرض کرد و آن را متناسب با حکمت و مصلحت دانست البته با توجه به شخصیت مخاطب ؟
+
و نیز این سوال مطرح میشود که فروختن شراب به کافر اشکال شرعی دارد یا خیر ؟

یاسین;650114 نوشت:
مثالی که بیان کردین متناسب با موضوع نبود.

سلام
اولا هنوز به اصل سوال یعنی عدم نهی از منکر و سفارش به ساقی شراب جواب ندادیدو اما درباره مثالها از نظر من که مثالها کاملا مرتبط بودند.

یاسین;650114 نوشت:
حضرت یوسف علیه السلام از زندانی نخواست تا سلام او را به پادشاه برساند، بلکه خواست به پادشاه یادآوری کند که بی گناه در زندان است و او را آزاد کند.

هر توجیهی که برای حضرت یوسف بیاورید من هم می توانم آنها را به مثالهای خودم اضافه کنم.در مثال هم منظور از سلام رساندن یادآوری بی گناهی شخص است و کریم شیره ای معتاد معروف هم مثلا رییس پلیس شهر است.
یا در مثال دوم آن فرد یک بی گناه در زندانهای یک کشور اسلامی ست و بازیگر معروف فیلمهای مبتذل هم مثلا همسر رییس جمهور آن کشوراست.

ya muhammad;650078 نوشت:
ولی حضرت یوسف اشتباه کرد که این درخواست را نمود تا حاکم او را آزاد کند و خدا هم

تنبیهش کرد و آزاد شده فراموش کرد و مدت زندان یوسف افزوده شد .


سلام
از کجا می گویید درخواست حضرت یوسف اشتباه بود.شما اگر برای اثبات بی گناهی خود در دادگاه از کسی بخواهی برای اثبات بی گناهیت شهادت بدهد مگر کار بدی کرده ای؟

ya muhammad;650078 نوشت:
در اینجا چه تاییدی صورت گرفته ؟؟؟؟ جل الخالق

نوشته های قبلی من را اگر با دقت بخوانید می فهمید تایید کجایش بود.

1212;650092 نوشت:
اوایل اسلام هم فقط توحید بود و خبری از حرام بودن شراب نبود و شراب به مرور و طی زمان حرام شد.

سلام
مثل اینکه حدیثی که آورده بودم را شما ندیدید.یک بار دیگر می آورم تا شما آن را ببینید.

امام رضا علیه السلام فرمودند:خداوند هرگز پیامبری را مبعوث نکرده است مگر اینکه حکم به حرمت شراب کرده است.(اصول کافی ج 1 ص128)

1212;650092 نوشت:
اینم که حضرت یوسف چند سال توی زندان باقی موند هرگز کار اشتباهی نکرده بود فقط دلیلش این بود که به جای درخواست از خدا ....از مخلوق خدا درخواست کرد و اون مخلوق هم ...شیطان از خاطرش برد این موضوع رو... و حضرت یوسف چند سال توی زندان باقی موند.... همونطور که خدا فرموده: مثَل کسانی که غیر از خدا را اولیای خود برگزیدند ، مثَل عنکبوت است که خانه ای برای خود انتخاب کرده در حالی که سست ترین خانه های خانه عنکبوت است اگر می دانستند. ( سوره ی عنکبوت ایه 41 )

سفارش به مخلوق هیچ ایرادی ندارد سفارش به ساقی شراب مشکل دارد.مگر شما اگر قدتان نرسد چیزی را بردارید و از یک نفر قد بلند تر بخواهید آن را به شما بدهد کار اشتباهی کرده اید؟ یا مثلا از پدرتان چیزی بخواهید مگر حتما باید مستقیما از خدا بخواهید؟

منطق الطیر;650179 نوشت:
فرض می کنیم که یوسف او را نهی می کرد که نباید شراب را توزیع کند.

( پس نمی توان گفت که خود او شراب خوار بوده است. و نمی توان گفت یوسف او را اگر شراب خوار بوده از شراب خواری نهی نکرده است )


سلام
من هم نگفتم که باید از شرابخواری نهی کند بلکه گفتم از ساقی شراب بودن باید نهی می کرد.

منطق الطیر;650179 نوشت:
اما مگر قرار نبود پادشاه فرمان دهد که دوباره این کار ( ساقی شراب) را انجام دهد. اگر نافرمانی می کرد جان او در خطر بود. پس عقل حکم می کند که تقیه کند.

دوست عزیز تقیه برای پنهان کردن عقیده است نه اینکه عمل حرام انجام دهیم و بگوییم مجبور بودیم. با این دلیل مثلا کسی که در دوره پهلوی صاحب فاحشه خانه بود هم می تواند بگوید که من بی تقصیرم این دستور والا حضرت اشرف پهلوی بود و من مامور بودم و معذور.اگر اطاعت نمی کردم گردنم را می زد.

منطق الطیر;650179 نوشت:
دادن شراب به پادشاه کافر و ظالم بد نیست. بلکه باعث کوتاهی عمر و مرگ او خواهد شد

در فیلم باعث مرگ شد سندی وجود ندارد که واقعا این گونه باشد. در ثانی دادن شراب به پادشاه ظالم باعث فاسد شدن بیشتر او و در نتیجه تاثیر آن روی دیگران می شود.

منطق الطیر;650179 نوشت:
آیا می توان در جایی که مسئله ی مهمی که نهی از شرک تبلیغ می شود سریعا جایگاهی برای فرعیات دین مثل حرمت شراب فرض کرد و آن را متناسب با حکمت و مصلحت دانست البته با توجه به شخصیت مخاطب ؟

خداوند در قرآن شراب را در کنار بت ها و بخت آزمایی که شرک محسوب می شوند قرار داده است پس خیلی هم بی اهمیت نیست :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يكنوع بخت آزمائي بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد.

منطق الطیر;650179 نوشت:
و نیز این سوال مطرح میشود که فروختن شراب به کافر اشکال شرعی دارد یا خیر ؟

چه اشکال شرعی داشته باشد یا نداشته باشد فرقی نمی کند.زیرا در آن موقع مسئله ی آغاز نبوت است.و با چنین استدلالی اصلا اصل نبوت زیر سوال خواهد رفت.در زمان پیامبر اسلام هم همه داشتند به کافران شراب می فروختند پس چرا اصلا پیامبر شراب را تحریم کرد؟

فتا 1;650409 نوشت:
- حضرت یوسف تعبیر خواب میداند ولی علم غیب تدارد یعنی حد او این اندازه است و لذا بطور طبیعی از یار هم بندش میخواهد که جریان او را به سلطان برساند و هیچ اشتباهی هم نکرده و در ایه هم نمیفرماید که به مدت زندان او افزوده شد بلکه شیطان یاد اوری او را به سلطان از یاد هم بند او میبرد و زندان او تداوم میابد در حالی که اگر خدا میخواست شیطان نمیتوانست هم بند او را دچار فراموشی کند یعنی عدم تقوای هم بند او موجب شد تا شیطان یاد اوری او را به سلطان از یاد هم بند او ببرد .

سلام
ما به اصل سفارش حضرت یوسف به دیگری اعتراضی نداشتیم شاید شما این را در جواب به دوستان دیگر گفتید.

فتا 1;650409 نوشت:
- پیامبر مکرم اسلام نیز برای پیشرف و تداوم اسلام از ابو سفیان و ........ کم خواست ایا این دلیل بر تایید انان است ؟

ما که نمی دانیم این ماجرای کمک خواستن پیامبر از ابوسفیان که می گویید چیست.پس چون چگونگی آن را معلوم نکرده اید قابل استناد هم نیست.و همچنین در نظر داشته باشید که هدف وسیله را توجیه نمی کند.

عصران;650600 نوشت:
سلام
ما به اصل سفارش حضرت یوسف به دیگری اعتراضی نداشتیم شاید شما این را در جواب به دوستان دیگر گفتید.

عصران;647777 نوشت:
حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!

سلام

در اعتراضیه شما دو نکته هست اولی ایمان اوردن یار زندانی که در ایه به ان اشاره نشده و برداشت شخصی شماست و دوم سفارش کردن به او که با فرمایش اخیر شما در تناتقض است یعنی سفارش کردن به یار زندانی که در شرف ازادی است اشکالی ندارد .

عصران;650600 نوشت:
ما که نمی دانیم این ماجرای کمک خواستن پیامبر از ابوسفیان که می گویید چیست.پس چون چگونگی آن را معلوم نکرده اید قابل استناد هم نیست.و همچنین در نظر داشته باشید که هدف وسیله را توجیه نمی کند.

پیامبر پس از فتح مکه با ابو سفیان که دشمن دیرینه او و دین خدا بود صلح نمود و این به نوعی جلب رضایت او در جهت عدم کارشکنی او و یارانش بود و اما دیگرانی بودند که جزء یاران پیامبر قرار داشتند و تا زمان حرمت شراب شرب خمر میکردند .

عصران;650600 نوشت:
سلام
از کجا می گویید درخواست حضرت یوسف اشتباه بود.شما اگر برای اثبات بی گناهی خود در دادگاه از کسی بخواهی برای اثبات بی گناهیت شهادت بدهد مگر کار بدی کرده ای؟

ماها بله ولی از پیامبران خطایی بزرگه

همونطور که باعث شد یونس پیامبر هم توسط نهنگ بلعیده شود

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ
﴿۸۸﴾

و یا توبه و گریه و انابه حضرت آدم پس از نافرمانی

عصران;650600 نوشت:

من هم نگفتم که باید از شرابخواری نهی کند بلکه گفتم از ساقی شراب بودن باید نهی می کرد.

من هم نگفتم که شما این را گفتید خواستم محل اشکال و نزاع مشخص باشد.

نقل قول:
دوست عزیز تقیه برای پنهان کردن عقیده است نه اینکه عمل حرام انجام دهیم و بگوییم مجبور بودیم. با این دلیل مثلا کسی که در دوره پهلوی صاحب فاحشه خانه بود هم می تواند بگوید که من بی تقصیرم این دستور والا حضرت اشرف پهلوی بود و من مامور بودم و معذور.اگر اطاعت نمی کردم گردنم را می زد.

اولا تقیه برای حفظ جان اشکال ندارد. پس اتفاقا نباید نهی از منکر شود. و کار حرامی نکرده است.
دوما آن فرد فروشنده ی شراب نبود. ساقی پادشاه بود.

نقل قول:
در فیلم باعث مرگ شد سندی وجود ندارد که واقعا این گونه باشد. در ثانی دادن شراب به پادشاه ظالم باعث فاسد شدن بیشتر او و در نتیجه تاثیر آن روی دیگران می شود.

پس نباید با ظالم مبارزه کرد نکند وحشی شود!
نباید با داعش در افتاد نکند وحشی تر شود!
این دیگر چه استدلالی است.
بعد هم امور مملکت دست عزیز مصر هم بود.
هر کس هم مسئول عمل خودش است نه عمل پادشاه.
کشتن این پادشاه خیلی هم خوب است.

نقل قول:
خداوند در قرآن شراب را در کنار بت ها و بخت آزمایی که شرک محسوب می شوند قرار داده است پس خیلی هم بی اهمیت نیست :

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنصَابُ وَالأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد شراب و قمار و بتها و از لام (كه يكنوع بخت آزمائي بوده) پليدند و از عمل شيطانند از آنها دوري كنيد تا رستگار شويد.


کسی نگفت بی اهمیت است ولی

پیامبر همان اول که فرمود قولوا لا اله الا الله نفرمود شراب نخورید شراب نفروشید.

یعنی درک این مسئله خیلی سخت است؟!

نقل قول:
چه اشکال شرعی داشته باشد یا نداشته باشد فرقی نمی کند.زیرا در آن موقع مسئله ی آغاز نبوت است.و با چنین استدلالی اصلا اصل نبوت زیر سوال خواهد رفت.در زمان پیامبر اسلام هم همه داشتند به کافران شراب می فروختند پس چرا اصلا پیامبر شراب را تحریم کرد؟

چه مغالطه ی عجیبی.
کافران شراب می فروختند و اما شراب بعد از چندین سال و ان هم به صورت تدریجی حرام شد.
بعد هم حرام شدن شراب دلیل بر این نیست که فروش به کافر حرام باشد.
پس اولین گام باید اثبات کنید فروش شراب به کافر حرام است. و بنده هم قصدم این نبود که حرام نیست. لذا سوال کردم تا اثباتش را بفرمایید.

عصران;649162 نوشت:
لطفا به اصل سوال دقت کنید من گفتم ساقی شراب و نگفتم حضرت یوسف موافق شرابخواری بود بلکه این را گفتم:

نقل قول نوشته اصلی توسط عصران نمایش پست ها
حضرت یوسف نه تنها آن مرد زندانی را پس از ایمان آوردنش نهی از منکر نکرد بلکه سفارش خودش را نیز به او کرد!!

بسم الله الرحمن الرحیم

ادعای «ایمان آوردن مرد زندانی» بر چه اساسی است؟ خداوند کجا فرمود این مرد به حضرت یوسف( علیه السلام) ایمان آورد؟!

حضرت یوسف(علیه السلام) دو خواب را تعبیر کرد و از دو اتفاق در خارج خبر داد، آیا این به معنی تایید آن دو اتفاق است؟!
آیا حضرت یوسف(علیه السلام) به دار آویخته شدن زندانی دیگر را تایید کرد؟!

آن حضرت هیچ کدام از دو رویداد را تایید نکرد، بلکه تنها تعبیر خواب شان را بیان کرد، علاوه بر این به فردی که قرار بود آزاد شود و در آینده ساقی پادشاه شود گفت وقتی نزد پادشاه رفتی با او در مورد من و بی گناهی من صحبت کن، و این به معنی تایید ساقی شدن یا شراب خواری نیست.

یاسین;650691 نوشت:
ادعای «ایمان آوردن مرد زندانی» بر چه اساسی است؟ خداوند کجا فرمود این مرد به حضرت یوسف( علیه السلام) ایمان آورد؟!

من هم بعید می دانم که ان دو ایمان آورده باشند....
این ها اراجیفی بود که در آن فیلم پر از غلط، نشان داده بودند...

عصران;650600 نوشت:
سفارش به مخلوق هیچ ایرادی ندارد سفارش به ساقی شراب مشکل دارد.مگر شما اگر قدتان نرسد چیزی را بردارید و از یک نفر قد بلند تر بخواهید آن را به شما بدهد کار اشتباهی کرده اید؟ یا مثلا از پدرتان چیزی بخواهید مگر حتما باید مستقیما از خدا بخواهید؟

خب منم که گفتم حضرت یوسف کار اشتباهی نکرده بود. و کارش ایرادی نداشت.
فقط مسئله ای که هست اینه که اگه به مخلوق تکیه کنیم.... میشه مثال همون ایه ای که گذاشتم..... و شیطان از فکر اون مخلوق موضوع رو برد.....و اون مخلوق کاری انجام نداد......خدا هم میگه توی اون ایه ای که گذاشتم اگه به غیر خدا تکیه کنید مثالش مثل عنکبوت هست که خونه ای برای خودش انتخاب کرده در حالی که خونه اش سست ترین خونه هاست....
در کل خدا سخت نگرفته و هر حکمی شرایطی داره
حضرت موسی هم فراموش نکنید که توی دامان فرعون بزرگ شد..... اسیه هم زن همون فرعون بود......

یاسین;650691 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

ادعای «ایمان آوردن مرد زندانی» بر چه اساسی است؟ خداوند کجا فرمود این مرد به حضرت یوسف( علیه السلام) ایمان آورد؟!

حضرت یوسف(علیه السلام) دو خواب را تعبیر کرد و از دو اتفاق در خارج خبر داد، آیا این به معنی تایید آن دو اتفاق است؟!
آیا حضرت یوسف(علیه السلام) به دار آویخته شدن زندانی دیگر را تایید کرد؟!

آن حضرت هیچ کدام از دو رویداد را تایید نکرد، بلکه تنها تعبیر خواب شان را بیان کرد، علاوه بر این به فردی که قرار بود آزاد شود و در آینده ساقی پادشاه شود گفت وقتی نزد پادشاه رفتی با او در مورد من و بی گناهی من صحبت کن، و این به معنی تایید ساقی شدن یا شراب خواری نیست.


توی فیلم نشون داد که حضرت یوسف قبل از گفتن تعبیر خواب... در مورد خدای یکتا براشون صحبت کرد و اونا هم ایمان اوردن. که بعد تعبیر خواب رو گفت....این موضوع که حضرت یوسف قبل از گفتن تعبیر در مورد خدا صحبت کرده توی قران اومده...... در ضمن توی قران حضرت یوسف اونا رو دوستان زندانی من خطاب کرده..
و به نظر من در کل این پستی که گذاشته بودم توی صفحه ی یک درست هست askdin.com/thread47341.html#post650092
قرآن کریم سوره ی یوسف ایه 36 به بعد:
و دو جوان همراه او وارد زندان شدند، يكي از آن دو گفت من در عالم خواب ديدم كه شراب مي‏ فشارم، و ديگري گفت من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مي‏كنم و پرندگان از آن مي‏خورند ما را از تعبير آن آگاه ساز كه تو را از نيكوكاران مي‏بينيم.
(يوسف) گفت پيش از آنكه جيره غذائي شما فرا رسد شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت اين از علم و دانشي است كه پروردگارم به من آموخته من آئين جمعيتي را كه ايمان بخدا ندارند و به سراي ديگر كافرند ترك گفتم
من از آئين پدرانم ابراهيم و اسحق و يعقوب پيروي كردم، براي ما شايسته نبود چيزي را شريك خدا قرار دهيم، اين از فضل خدا بر ما و بر مردم است ولي اكثر مردم شكرگزاري نمي‏كنند.
اي دوستان زنداني من آيا خدايان پراكنده بهترند يا خداوند واحد قهار؟
اين معبودهائي را كه غير از خدا مي ‏پرستيد چيزي جز اسمهاي (بي مسما) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده ‏ايد نيست، خداوند هيچ دليلي براي آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اين است آئين پا بر جا ولي اكثر مردم نمي‏ دانند.
اي دوستان زنداني من! اما يكي از شما ساقي شراب براي صاحب خود خواهد شد، و اما ديگري به دار آويخته مي‏شود و پرندگان از سر او مي‏خورند! اين امري كه درباره آن از من نظر خواستيد قطعي و حتمي است.
و به آن يكي از آن دو كه مي‏ دانست رهائي مي‏يابد گفت: مرا نزد صاحبت (سلطان مصر) يادآوري كن، ولي شيطان يادآوري او را نزد صاحبش از خاطر وي برد و بدنبال آن چند سال در زندان باقي ماند.

1212;651638 نوشت:
توی فیلم نشون داد که حضرت یوسف قبل از گفتن تعبیر خواب... در مورد خدای یکتا براشون صحبت کرد و اونا هم ایمان اوردن. که بعد تعبیر خواب رو گفت....این موضوع که حضرت یوسف قبل از گفتن تعبیر در مورد خدا صحبت کرده توی قران اومده...... در ضمن توی قران حضرت یوسف اونا رو دوستان زندانی من خطاب کرده..

بسم الله الرحمن الرحیم

فیلم برای ما مرجع علمی محسوب نمی شود.

اینکه حضرت یوسف(علیه السلام) بنابر وظیفه شان در مورد خداوند با آنها صحبت کرد دلیل بر ایمان آوردنشان نیست.

دوست خطاب کردن نیز دلیل بر ایمان آوردن نمی باشد. به هر حال افرادی در مدت زیادی در زندان با هم، هم بند بودند، طبیعی است که یک نوع دوستی بینشان وجود داشته باشد. علاوه بر اینکه می توان گفت حضرت یوسف(علیه السلام) با لحن مهربانانه با آنها صحبت کرد تا زمینه ایمان شان را تقویت کند.

1212;650092 نوشت:
اینم که حضرت یوسف چند سال توی زندان باقی موند هرگز کار اشتباهی نکرده بود فقط دلیلش این بود که به جای درخواست از خدا ....از مخلوق خدا درخواست کرد

سلام

فقط چهارده معصوم ...هستند که اشتباه و خطا نمی کنند

جواب ضد و نقیض به این روشنی

یعنی این کارشون اشتباه نبوده ولی ..نتیجه اش ادامه مدت زندانی اش شد ...

و تو زندون باقی موند خب نتیجه اشتباه همینه دیگه

خدا به ما رحم کنه که غرق گناهیم و زندگیمون پر از خطای عمدی و غیر عمد و هزار مصیبت دیگه است

ya muhammad;652275 نوشت:
فقط چهارده معصوم ...هستند که اشتباه و خطا نمی کنند

سلام

دقت کنید اینکه بگوئیم فقط چهارده معصوم اشتباه نمیکنند درست نیست اصولاً معصومیت با اشتباه در تناقض است بلکه باید بگوئیم بغیر چهارده معصوم اشتباه نمیکنند ولی ممکن است ترک اولی بکنند یعنی درخواست یوسف از غیر مومن وخدا اشتباه نبوده ولی بهتر بود اینکار را نمیکرد .
والبته چهارده معصوم نه تنها هیچ اشتباهی نمیکنند بلکه ترک اولی نیز نمیکنند .

تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ دَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنىّ‏ِ أَرَئنىِ أَعْصِرُ خَمْرًا وَ قَالَ الاَخَرُ إِنىّ‏ِ أَرَئنىِ أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسىِ خُبزْا تَأْكلُ‏ُ الطَّيرْ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَئكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ قَالَ لَا يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلَّا نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيَكُمَا ذَالِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنىِ رَبىّ‏ِ إِنىّ‏ِ تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ هُم بِالاَخِرَةِ هُمْ كَفِرُونَ»[1]

و دو جوان، همراه او وارد زندان شدند يكى از آن دو گفت: «من در خواب ديدم كه (انگور براى) شراب مى‏فشارم!» و ديگرى گفت: «من در خواب ديدم كه نان بر سرم حمل مى‏كنم و پرندگان از آن مى‏خورند ما را از تعبير اين خواب آگاه كن كه تو را از نيكوكاران مى‏بينيم.»
(يوسف) گفت: «پيش از آنكه جيره غذايى شما فرا رسد، شما را از تعبير خوابتان آگاه خواهم ساخت. اين، از دانشى است كه پروردگارم به من آموخته است. من آيين قومى را كه به خدا ايمان ندارند، و به سراى ديگر كافرند، ترك گفتم (و شايسته چنين موهبتى شدم).

«يَاصَاحِبىَ‏ِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِى رَبَّهُ خَمْرًا وَ أَمَّا الاَخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيرْ مِن رَّأْسِهِ قُضىِ‏َ الْأَمْرُ الَّذِى فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ
وَ قَالَ لِلَّذِى ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنىِ عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَئهُ الشَّيْطَنُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فىِ السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ»[2]

اى دوستان زندانى من! امّا يكى از شما (دو نفر، آزاد مى‏شود و) ساقى شراب براى صاحب خود خواهد شد و امّا ديگرى به دار آويخته مى‏شود و پرندگان از سر او مى‏خورند! و مطلبى كه درباره آن (از من) نظر خواستيد، قطعى و حتمى است.

و به آن يكى از آن دو نفر، كه مى‏دانست رهايى مى‏يابد، گفت: «مرا نزد صاحبت [سلطان مصر] يادآورى كن!» ولى شيطان يادآورى او را نزد صاحبش از خاطر وى برد و بدنبال آن، (يوسف) چند سال در زندان باقى ماند.

وقتى آن دو زندانى با حسن ظن ناشى از ديدن سيماى نيكوكاران در چهره يوسف (ع) به آن جناب روى آوردند، و درخواست كردند كه وى خوابهايشان را تعبير كند، يوسف (ع) فرصت را براى اظهار و فاش ساختن اسرار توحيد كه در دل نهفته مى‏داشت غنيمت شمرده، از موقعيتى كه پيش آمده بود براى دعوت به توحيد و به پروردگارش كه علم تعبير را به او افاضه فرموده، استفاده كرد و گفت: كه اگر من در اين باب مهارتى دارم، پروردگارم من تعليمم داده، و سزاوار نيست كه براى چنين پروردگارى شريك قائل شويم. و خلاصه به بهانه اين پيشامد نخست مقدارى در باره توحيد و نفى شركاء صحبت كرد، آن گاه به تعبير خواب آن دو پرداخت.[3]

حضرت یوسف(علیه السلام) با تعبیر خواب دو زندانی، اتفاقی که برایشان در آینده رخ خواهد داد را بیان کرد. این توضیح به معنی تایید اتفاق نیست. حضرت یوسف(علیه السلام) راضی به کشته شدن زندانی نبود و بیاناین مساله به معنی تایید این کار نیست، بنابراین خبر دادن از ساقی شاه شدن، تایید این عمل نیست.



[/HR][1] - سوره یوسف،آیه36-37.

[2] - سوره یوسف،آیه41-42.

[3] - علامه طباطبایی، ترجمه الميزان، ج‏11، ص: 234.


موضوع قفل شده است