جمع بندی وجود تبعیض و چگونگی اثبات عدل الهی

تب‌های اولیه

28 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وجود تبعیض و چگونگی اثبات عدل الهی

سلام
با اين همه تبعيض و بي عدالتي و ناكامي در دنيا ، عدالت خداوند چگونه ثابت ميشود؟
آخرت را هم كه نديديم تا بتوانيم پي ببريم

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

ملّاعلي;647203 نوشت:
سلام
با اين همه تبعيض و بي عدالتي و ناكامي در دنيا ، عدالت خداوند چگونه ثابت ميشود؟
آخرت را هم كه نديديم تا بتوانيم پي ببريم

با سلام و احترام و تشکر از سوال شما

برای پاسخگویی به سوال شما توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول: ضرورت عدالت خداوند

عدالت خداوند در مقام اثبات، با تمسک به ادله عقلی اثبات می‌شود، از نظر عقلی صدور رفتار تبعیض آمیز و مغایر با عدالت از طرف خداوند امکان ندارد، چرا که یقینا فعل عادلانه برتر از بی عدالتی است، و کسی که فعل برتر و حکیمانه را ترک کند یا به خاطر جهل به فعل برتر است و یا به خاطر ناتوانی از انجام آن، و هر دو این عوامل از ساحت خداوند به دور است و همچنین از فاعل کامل، طبیعتا فعل کامل و برتر صادر می‌شود، نه فعل مخالف حکمت و عدالت(الالهیات، آیت الله سبحانی، ج1، ص228)
یا به تعبیر دیگر می‌توان گفت از یک طرف صفات نیکوی خداوند علی الاطلاق و نامحدود است، و از طرفی انسان‌ها، همگی مخلوق خداوند بوده و قرابت و خویشاوندی نسبت به او ندارند، لذا همه انسان‌ها نسبت به ذاتشان در برابر خداوند یکسان هستند.
با این اوصاف روشن می‌شود که این تفاوت‌ها و اختلاف‌های موجودات در دارایی های دنیوی در حد یک شبهه علیه عدالت خداوند است، نه ناقض عدالت خداوند که با دلیل عقلی قطعی اثبات شده است.

نکته دوم: تفاوت ها نقشی در عدالت ندارد.
عدالت یعنی این که حق هر صاحب حقی به او داده شود(مجموعه آثار شهید مطهری، ج13، ص822؛ بدایة المعارف، آیت الله خرازی، ج1، ص97) اما کسی طلبی از خداوند ندارد، و هر چیزی که به هر کسی داده است از روی لطفو احسان اوست، بنابراین روشن می‌شود که اساسا تفاوت های دنیوی موجب اثبات بی عدالتی خداوند نمی‌شود، همان‌طور که اگر دو فقیر به درب خانه شما مراجعه کنند و به یکی، 500 تومان، و به دیگری 1000 تومان بدهید، شما بی عدالتی نکرده اید چون هیچکدام از شما طلبی نداشته‌اند و پرداخت و إعطاء همین 500 تومان و 1000 تومان هم از روی فضل و کَرَم شماست.

نکته سوم: «تفاوت»، نه «تبعیض»
بین تفاوت و تبعیض فرق وجود دارد، شهید مطهری(ره) در این خصوص می‌فرمایند:
«تبعيض» آن است كه در شرايط مساوى و استحقاق‌هاى همسان، بين اشياء فرق گذاشته شود، ولى «تفاوت» آن است كه در شرايط نامساوى، فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحيه دهنده است و تفاوت، مربوط به گيرنده».(مجموعه آثار، ج1، ص125)
پس «تفاوت»، اختلافی است که در چارچوب قاعده و ضابطه، و پیرو دلیل است، اما «تبعیض» یعنی برتری دادن یکی بر دیگری بدون دلیل و بی جهت.

با روشن شدن قاعده و حکمت این اختلاف‌ها که در ذیل خواهد آمد اثبات می‌شود که اینها از سنخ «تفاوت» هستند، نه «تبعیض»، لذا به بیان قاعده و ضابطه این اختلافات می‌پردازیم:

الف) حکمت الهی
در ورای بسیاری از این تفاوت ها حکمت الهی نهفته است، که گاهی ما به خاطر بی اطلاعی از آن حکمت، تفاوت ناشی از آن را بر نمی تابیم، مثلا انسان‌هایی که در مناطق جغرافیایی گرم زندگی می‌کنند دارای پوست تیره هستند که ممکن است آن را ناخوش دارند، چون از حکمت این اختلاف غافل هستند، اما تحقیقات نشان می‌دهد پوست‌های تیره نسبت به پوست‌های روشن در مقابل خورشید مقاوم‌تر بوده، و در برابر اشعه ماوراء بنفش خورشید، نقش یک کرم ضد آفتاب را ایفا می‌کنند:(http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=38251)

ب) تزاحم عالم ماده

از لوازم عالم خلقت و تکامل انسان و سایر موجودات، آفرینش عالم ماده است، طبیعتا تحقق چنین نظامی تزاحم علل را به دنبال خواهد داشت و هر کدام اثر خویش را بر اشیاء و موجودات دیگر می‌گذارند.
بسیاری از این تفاوت ها هم از این عامل نشأت گرفته‌ است، مثلا دود ماشین‌ها و کارخانجات، یا سوراخ شدن لایه اوزون و گذر اشعه های خورشیدی، و عوامل مشابه دیگر تاثیر خود را بر انسان خواهند داشت و موجب بروز بیماری‌های ریوی، پوستی و... در انسان خواهند شد، و بین انسان‌ها تفاوتی در حوزه سلامت ایجاد می‌کنند؛ یا مثلا تصادف دو ماشین با سرعت بالا، که از فلز تشکیل شده‌اند طبیعتا موجب فشرده شدن آنها خواهد شد که گاهی به کشته شدن انسان‌های درون آن می‌انجامد و علاوه بر این فقدان خود آن انسان، گاهی موجب بروز مشکلات دیگری چون فقر فرزندان و... می‌شود.

ج) امتحان الهی
روشن است آنچه موجب تکامل انسان‌ها و جدا شدن مومنان حقیقی از مدعیان می‌شود، امتحان است، همان طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُم‏» (محمد-31)
ما همه شما را قطعاً مى‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم‏.

و می‌فرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون‏» (عنکبوت-2)
آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟

پس وقوع آن برای هر انسانی حتمی است، منتهی هر انسانی در حوزه خاصی امتحان می‌شود، یکی با جانش، یکی با مالش، یکی با ترس و...، همان طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» (بقره-155)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم و به استقامت‏كنندگان‏ بشارت ده.

بعد از روشن شدن قطعیت امتحان باید توجه داشته باشیم که لازمه امتحان، تفاوت انسان‌هاست، بدیهی است اگر همه از نظر سلامت و ثروت و... در یک سطح بودند طبیعتا امتحان ممکن نخواهد بود. البته این امتحان تبعیض آمیز و خارج از قاعده نیست به این صورت که علی رغم این تفاوت ها، از همه انتظار یکسان داشته باشد، بلکه متناسب با دارایی های هر کسی از او انتظار می‌رود، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»(مائده-48)؛ شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد.

د) اختیار انسان‌ها
خداوند به انسان‌ها اختیار داده است، و این لازمه تکامل و نظام أحسن است، و طبیعتا موجب بروز تفاوت‌های مختلف مادی و معنوی می‌شود.
اگر دقت کنید خواهید دید که قریب به اتفاق این تفاوت‌های دنیوی نتیجه رفتار خود انسان‌هاست، مثلا کسی که اهل ورزش باشد و مراعات تغذیه خویش را می‌کند بدن سالم‌تری دارد، یا کسی که رنج تحصیل و کار را تحمل می‌کند، در آینده شرایط بهتری را خواهد داشت، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» (شرح-5و6)؛ به يقين با (هر) سختى آسانى است‏* مسلّماً با (هر) سختى آسانى است.

پس کسی که با تلاش و کوشش مالی را به دست می‌آورد طبیعتا این نتیجه فعل خود اوست و این تفاوت او با دیگران به گونه ای نیست که خداوند بدون جهت یکی را بر دیگری ترجیح داده باشد.
حتی ممکن است این تفاوت‌ها ناشی از مسیر حرام مثل دزدی یا ربا باشد، اما طبیعتا کسی که در این مسیر هم گام بردارد، فارغ از حسابرسی اخروی، تاثیر مادی خود را خواهد داشت، چرا که بالاخره مالی را برداشته و به اموال او اضافه شده است و ممکن است بعد از او به فرزندانش رسیده و عمری با آن خوش بگذرانند.

ه) مزد عمل دیگران
دستاوردهای انسان‌ها منوط به زمان خودشان نیست و بر نسل‌های بعدی تاثیر می‌گذارد، گاهی این دستاوردها مربوط به سلامتی انسان می‌شود، مثلا پدر و مادر می‌توانند با ورزش و تغذیه مناسب موجب پیدایش یک نسل سالم شوند، و می‌توانند با عدم پیروی از تغذیه مناسب و عدم تحرک، خدای نکرده مبتلا به دیابت و سرطان و... شده و نسل‌های بعد را مستعد این بیماری‌ها ‌کنند.
یا این اکتساب می‌تواند اخلاق و رفتار نیکو یا زشت باشد، طبیعتا مردی که با لقمه حلال و رفتار نیکو با اهل و عیالش برخورد می‌کند، نتیجه ای متفاوت خواهد گرفت نسبت به مردی که از لقمه حرام و انحرافات اخلاقی خانواده اش ابایی ندارد. یا خانمی که دوران بارداری و شیردهی خود را مثلا با وضو طی می‌کند، ظلم است اگر همان نتیجه ای را بگیرد که خانمی بدون مراعات این امور گرفته است.
البته فاکتورهای حداقلی را برای هدایت همه دارند لذا کسی روز قیامت نمی تواند دلیل انحراف خویش را لقمه حرام پدرش بداند، چرا که لقمه حرام اگرچه از نورانیت باطن می‌کاهد اما اختیار و عقل که موجب تشخیص افعال خوب و بد است را از انسان سلب نمی‌کند.
یا ممکن است این دستاورد ها مالی باشد، مثلا پدر و مادر ثروتمند یقینا بچه های خود را نیز در رفاه مالی می‌گذارند. پس در خصوص بعضی از انسان هایی که ثروتمند هستند اما تلاشی برای ثروتشان نکشیده اند تبعیضی در کار نبوده، بلکه مثلا آن را به ارث برده یا از اقوام و والدین ثروتمندشان هدیه گرفته‌اند، در خصوص انسانی که زحمت کشیده و مال جمع کرده، نمی‌توان توقع داشت که این مال به نسل ها بعدی نرسد!

و) تفاوت های متناسب با درجه معنوی
در موارد معدودی هم این تفاوت‌ها مستقیما به خداوند منتسب می‌شود و فاعلیت انسان مستقیما در آن نقشی ندارد، اما آن هم بی قاعده نیست، بلکه در صورتی است که خداوند به خاطر محبوبیت بنده ای، سرنوشت دیگری غیر از آنچه که او اراده کرده است برایش رقم می‌زند، مثلا مانع از حصول نتیجه برای تلاشش می‌شود، تلاش که قاعدتا باید نتیجه می داد، یا بنده مومنی که محبوب خداوند است و خداوند می‌داند ظرفیت ثروت را ندارد، خداوند مانع حصول ثروت که برایش مضر است می شود، یا گاهی مصیبت یا سختی ای موجب ارتقاء درجه می‌شود، لذا خداوند آن بنده را مبتلا می‌کند، همان‌طور که پیامبر(ص) در عالم رویا به امام حسین(ع) فرمود: حسین جان خداوند برای تو درجه ای در نظر گرفته است که جز با شهادت به آن نمی‌رسی.(بحار الانوار، علامه مجلسی، ج64، ص250)
در هر صورت روشن است که این تفاوت هم ترجیح بلا مرجح و بی قاعده نیست، بلکه به واسطه محبوبیتی است که آن بنده با اختیار خود به دست آورده است، و منحصر در انسان خاصی نیست، هر چه انسان بر هدایتش بیفزاید خداوند نیز بر توفیقات او خواهد افزود، همان‌طور که در مورد اهل کهف می‌فرماید:
«إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى‏» (کهف-13)؛ آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم‏.

پس هر چه انسان با عملش نزد خداوند محبوب تر شود خداوند جنبه های بازدارندگی در او را شدیدتر خواهد نمود، به گونه ای که انبیاء الهی با اندکی ترک اولایی به شدت در زندان و شکم ماهی و... جریمه می‌شوند.
گاهی هم تفاوت های بین انسان ها از این سنخ است.

نتیجه گیری
با این اوصاف روشن شد که هرگز تفاوت های بین انسان های بی عدالتی و بدون قاعده نیست، اگر در عواملی که ذکر شد دقت بفرمایید خواهید دید که تساوی انسان‌ها و نادیده گرفتن این عوامل، بی عدالتی خواهد بود، نه تفاوت حاصل از این عوامل. این که انسان ها با تلاش های مختلف، با والدین و رعایت‌های آنها یا بی توجهی آنها، با توجه به تغذیه و ورزش و یا عدم رعایت این امور، با قرب به خداوند و دوری از خداوند، همگی نتیجه یکسان بگیرند بی عدالتی و تبعیض است، بلکه هر کسی متناسب با تلاش و کوشش خودش و رعایت‌های والدینش و عوامل مادی و معنوی دیگر نتایج متفاوت خواهد گرفت و این عین عدالت است.

و اما جمله پایانی سوال شما در مورد آخرت با توجه به اینکه به موضوع سوالتان مربوط نیست به طور خلاصه باید عرض کنم ندیدن چیزی دلیل بر انکار آن نیست، علاوه بر این که در جای خود، با دلایل عقلی و نقلی اثبات شده است.

در پناه حق

به نام خدا
سلام علیکم
ممنون از پاسخ خوبتان
:Gol:
بنده این مطالب را چندین بار و به دقت خواندم اما سؤالی برایم پیش آمده که نمیتوانم با هیچ کدام از مواردی که فرمودید توجیهش کنم.

فرمودید:

مسلم;647952 نوشت:
در خصوص انسانی که زحمت کشیده و مال جمع کرده، نمی‌توان توقع داشت که این مال به نسل ها بعدی نرسد!

کسانی که در خانواده ای فقیر متولد میشوند ویا در شرایطی متولد میشوند که مشکلاتی دارد ولی خودشان کوچکترین دخالتی در به وجود آمدن آن نداشته اند چگونه میتوان گفت که عدالت الهی شامل حال آنها هم شده؟؟؟
درست است که یک فرد ثروتمند طبیعتاً فرزندانش هم از ثروتش بهره ای میبرند و یا فردی که نابغه است گاهی این نبوغ به فرزندش میرسد و خیلی موارد اینچنینی ولی چطور به ارث رسیدن رنج و بدبختی را میتوان توجیه کرد در صورتی که انسانی که در این محیط متولد میشود خود به تنهایی هیچ نقشی در به وجود آمدن شرایط ندارد و همه ی موارد ثروت و نبوغ و موارد دیگر از این دست همگی نعمتی و موهبتی هستند که شامل برخی ها میشود اما بدبختی و سختی هایی که گاه هرگز پایانی ندارند را چه می شود گفت؟
مانند کسانی که در کشورهایی در حال جنگ متولد میشوند و یا کودکان گرسنه ی آفریقایی!!!
و یا مانند کودکی که به خاطر سهل انگاری پدر و مادرش معلول پا به جهان میگذارد!!!
ظلم برخی انسان ها باعث زیر پا گذاشتن عدالت در دنیا شده است و انسانهای زیادی هم قربانی این بی عدالتی شده اند و میشوند ولی همین ظلم را چگونه میشود توجیه کرد؟؟؟
ظلم انسانها که دیگر بخشی از عدالت خداوند نیست!!!!

با عرض سلام و تشکر از سوال شما

flight;647966 نوشت:
کسانی که در خانواده ای فقیر متولد میشوند ویا در شرایطی متولد میشوند که مشکلاتی دارد ولی خودشان کوچکترین دخالتی در به وجود آمدن آن نداشته اند چگونه میتوان گفت که عدالت الهی شامل حال آنها هم شده؟؟؟
درست است که یک فرد ثروتمند طبیعتاً فرزندانش هم از ثروتش بهره ای میبرند و یا فردی که نابغه است گاهی این نبوغ به فرزندش میرسد و خیلی موارد اینچنینی ولی چطور به ارث رسیدن رنج و بدبختی را میتوان توجیه کرد در صورتی که انسانی که در این محیط متولد میشود خود به تنهایی هیچ نقشی در به وجود آمدن شرایط ندارد و همه ی موارد ثروت و نبوغ و موارد دیگر از این دست همگی نعمتی و موهبتی هستند که شامل برخی ها میشود اما بدبختی و سختی هایی که گاه هرگز پایانی ندارند را چه می شود گفت؟
مانند کسانی که در کشورهایی در حال جنگ متولد میشوند و یا کودکان گرسنه ی آفریقایی!!!
و یا مانند کودکی که به خاطر سهل انگاری پدر و مادرش معلول پا به جهان میگذارد!!!
ظلم برخی انسان ها باعث زیر پا گذاشتن عدالت در دنیا شده است و انسانهای زیادی هم قربانی این بی عدالتی شده اند و میشوند ولی همین ظلم را چگونه میشود توجیه کرد؟؟؟
ظلم انسانها که دیگر بخشی از عدالت خداوند نیست!!!!

ببینید اینطور نیست که انسان هایی که در خانواده فقیر به دنیا آمده اند فقر و بدبختی را به ارث برده باشند، اصلا فقر و بدبختی امر عدمی است، یعنی نیستی است و نیستی قابل ارث نیست، بلکه صحیح تر این است که گفته شود چنین کودکانی از والدین خود ارثی نمی برند و روشن است که این بی عدالتی نیست.
طبیعت کار هم همین است، یعنی از ابتدا هم انسان ها چیزی نداشتند که فرزندان به ارث ببرند و به شکل قبیله ای و اشتراک در اموال زندگی می کرده‌اند، و کم کم انسان ها اموال را شخصی دانسته و برای فرزندان خود به جای گذاشته اند، پس این ذهنیت بی عدالتی از جایی شکل می گیرد که شما خانواده هایی که چیزی را به ارث نبرده اند با بچه هایی که اموالی را به ارث برده اند مقایسه می‌کنید.
خب نمی توان توقع داشت در ازای پولی که از والدین ثروتمند به فرزندانشان می رسد، خداوند هم پولی به فرزندان فقیر برساند! اصلا خود این که انسان به دنبال رفاه فرزندانش است، موجب تلاش و تکاپو و تکامل است، والا اگر انسان ها بدانند چه تلاشی بکنند و چه نکنند نتیجه برای فرزندان همه یکسان خواهد بود، علاوه بر نامعقول بودن موجب رخوت و سستی خواهد شد.

اما به طور کلی باید توجه داشته باشید آنچه که به خداوند مربوط می‌شود فضای تکوینی عالم است، و چیز بدی در آن وجود ندارد، این بد بودن را ما در مقایسه استنباط می‌کنیم، مثلا نسبت به خودمان یا دیگری برداشت می‌کنیم، یا این که به خاطر جزء نگری برداشت می‌کنیم، مثلا خداوند برای انتقال خصوصیات والدین به فرزندان باید عاملی به نام ژنتیک یا وراثت را در درون سلول‌های انسان قرار می‌داد، خب این عامل ضروری و مفید است، منتهی مثل هر چیز خوب دیگری می‌تواند به خاطر عدم استفاده درست دارای آثار سوء باشد، مثلا با عدم رعایت پدر و مادر موجب معلولیت فرزند شود، پس به خاطر بروز موارد اینچنینی نباید توقع داشته باشیم خداوند اساس آن را که لازمه وراثت فرزندان از والدین است را برچیند.
در مورد کودکان آفریقایی نیز همین‌طور، آنچه که به خداوند منتسب است این است که به انسان ها قدرت زندگی در همه نقاط زمین و تولید مثل داده است، و آنها نیز از این قدرت استفاده نموده‌اند، اما فقر و گرسنگی این بچه ها مربوط به ظلم انسان‌های دیگر و دولت‌های استعمارگر، و سکوت سایر ملت‌ها و دولت‌ها است، یقینا خداوند به این ظلم ها راضی نیست، اما اگر بخواهد جلوی ظلم را بگیرد باید یکی از امور زیر را محقق سازد:
1- قاره آفریقا را خلق نمی کرد.
2- مردم آفریقا را به گونه ای خلق می‌کرد که قدرت بچه دار شدن نداشته باشند.
3- اختیار را از انسان‌ها و دولت های استعمارگر سلب کند.
روشن است هیچیک از این راهکارها عملی نیست، چون در غیر آفریقا نیز روزی نیست که انسان‌ها در همه جهان ظلم های کوچک و بزرگ در حق هم نکنند، از تهمت و غیبت و دزدی گرفته تا آدم کشی و سر بریدن و...؛ پس تنها راه چاره این است که انسان مختار را خلق نکند، وإلا با وجود انسان مختار طبیعتا چنین پدیده هایی رخ خواهد داد، و این هم عملی نیست.

اما برای این که بالاخره آثار این خلقت متوجه خداوند است، او مسئولیت این تاثیرات ژنتیکی و آزادی ظالمان و... را بر عهده گرفته و وعده داده است که سختی های دنیوی را به گونه ای جبران کند که انسان ها در روز قیامت با دیدن ثواب این سختی ها، بگویند ای کاش در دنیا گوشت های بدنمان با قیچی تکه تکه می‌شد(طبق فرمایش امام صادق(ع)، الکافی، ج2، ص255) و ای کاش یک روز خوش ندیده بودیم، یعنی ثواب این سختی ها باید به قدری باشد که اگر در وقوع این رنج و ثواب آن، یا عدم رنج مختار بودند باز هم این رنج را در قبال آن ثواب عظیم انتخاب می‌کردند(کشف المراد، علامه حلی، ص339) و همچنین وعده داده است حق مظلومین را از ظالمین بگیرد.

مسلم;648017 نوشت:
اما برای این که بالاخره آثار این خلقت متوجه خداوند است، او مسئولیت این تاثیرات ژنتیکی و آزادی ظالمان و... را بر عهده گرفته و وعده داده است که سختی های دنیوی را به گونه ای جبران کند

با سلام و تشكر
بله درسته در هر صورت نهايتا همه چيز متوجه خداست چون به هر حال يه عده مورد ظلم واقع شده اند
اما مگر پاداش اخروي در مقابل معرفت به خدا و عمل نيك نيست؟ اومديم به خاطر همين تبعيض ها و ظلم ها افرادي نتوانستند در علم و عمل قدمي بردارند..

مگر راه تقرب به خدا استفاده از همين نعم دنيايي نبوده؟ خب كسي كه وسيله رو از دست داد چگونه به هدف برسد؟

ملّاعلي;648193 نوشت:
با سلام و تشكر
بله درسته در هر صورت نهايتا همه چيز متوجه خداست چون به هر حال يه عده مورد ظلم واقع شده اند
اما مگر پاداش اخروي در مقابل معرفت به خدا و عمل نيك نيست؟ اومديم به خاطر همين تبعيض ها و ظلم ها افرادي نتوانستند در علم و عمل قدمي بردارند..

مگر راه تقرب به خدا استفاده از همين نعم دنيايي نبوده؟ خب كسي كه وسيله رو از دست داد چگونه به هدف برسد؟

با سلام و احترام

ببینید هر مکلفی امکانات حداقلی برای رسیدن به سعادت اخروی را باید داشته باشد، یعنی عقل و اختیار و شریعت، لذا اگر یکی از این سه به کسی نرسد خداوند نیز از او توقعی ندارد و او را مواخذه نخواهد کرد، مثلا اگر کسی عقب ماندگی ذهنی داشته باشد، یا عقل دارد اما شریعت و نحوه نماز و روزه به او نرسیده، یا عقل دارد، به حرمت گناه هم آگاه است، اما او را به اجبار به گناه وادارند، این موارد مجازاتی به دنبال نخواهد داشت.
اما سایر موارد، اگرچه نیروهای مثبت و منفی هستند که پیمودن مسیر را برای انسان آسان و یا دشوار می کنند اما در اصل تکلیف نقشی ندارند، و تنها در نحوه حسابرسی دخالت دارند.

پس می توان ابزار و وسایل برای رسیدن به هدف را به دو دسته تسیم کرد:
1- عوامل دسته اول در اصل تکلیف و حسابرسی نقش داشتند. (عقل و اختیار و شریعت)
2- عوامل دسته دوم در شدت و یا آسانی حسابرسی نقش دارند. (خانواده و جامعه و اموال و...)

بنابراین کسی که مظلوم واقع شده است یا برای دفاع از دین و دنیای خویش با ظالمینی درگیر است طبیعتا اجر مضاعفی خواهد داشت. در اموال و دارایی هم همین طور است، مثلا کسی که 10 میلیون ثروت دارد و 1میلیون برای مسجد هدیه می دهد، ثواب او برابر است با کسی که 100 هزار تومان دارد و 10 هزار تومان آن را به مسجد هدیه می دهد، چون هر دو 10 درصد از دارایی خویش را به مسجد کمک نموده اند. یا کسی که واقعا پولی برای انفاق در راه خداوند ندارد، اما حقیقتا آرزو می‌کند کاش پولی داشتم تا در این راه خرج می‌کردم ثواب آن را به او می‌دهند، لذا از این جهت حتی وسیله برای رشد آنها فراهم تر است.
همان طور که وقتی امیرالمومنین(ع) از جنگ جمل بر می گشتند یکی از اصحاب گفت: ای کاش فلان دوستم نیز در این جنگ شرکت کرده و از ثواب جهاد بهره می‌برد. امام(ع) فرمودند: آیا مایل بود و دوست داشت که در این جنگ شرکت کند؟ گفت: بله دوست داشت اما متاسفانه اینجا نبود؛ امام(ع) فرمودند: پس در جهاد ما شریک است، بعد فرمودند: نه تنها او، بلکه تمام کسانی که هنوز در صلب پدران و رحم مادران هستند و در آینده به دنیا می‌آیند و آرزو میکنند که ای کاش در کنار ما بودند در این جهاد با ما هستند.(نهج البلاغه(صبحی صالح)، ص55، خطبه 12)
یا کسی که در جامعه و خانواده بی دین، دین خودش را حفظ کند، صد در صد نسبت به کسی که در خانواده مذهبی دیندار گشته اسن، اجر مضاعفی دارد.
این نفاوت حسابرسی متناسب با دارایی انسان‌ها در آیات و روایات بسیاری بدان اشاره شده است:

«وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»(مائده-48)
و اگر خدا مى خواست، همه شما را امت واحدى قرار مى‏ داد ولى خدا مى‏ خواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد.

یا می‌فرماید مزد انسان در برابر تلاشش است: «وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى‏»(نجم-39) پس هرچه سعی و تلاش بیشتر، مزد هم بیشتر خواهد بود.

پیامبر(ص) نیز می‌فرمایند:

«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا»؛ برترین اعمال دشوارترین آن است. (بحارالانوار، علامه مجلسی، ج67، ص191)

یا امام باقر(ع) می‌فرمایند:

«إِنَّمَا يُدَاقُّ اللَّهُ الْعِبَادَ فِي الْحِسَابِ- يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى قَدْرِ مَا آتَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِي الدُّنْيَا» (الکافی، شیخ کلینی، ج1، ص11)
به درستی که خداوند در روز قیامت به اندازه عقلی که به انسان ها در دنیا داده است در حسابرسی آنها دقت می‌کند.

از این دست روایات بسیار است، خلاصه نتیجه این که خداوند متناسب با آنچه که به بندگانش داده و متناسب با سختی هایی که در این مسیر می‌کشند به آنها مزد و پاداش خواهد داد، پس ظالمان اگرچه می توانند در خصوص منافع مالی منعی به حساب آیند، اما نمی‌توانند مانع رسیدن کسی به خداوند و سعادت شوند،بلکه گاهی با ظلم خویش بر درجات قرب مظلومین می افزایند، همان طور که در روایتی که در پست اول خودم نگاشتم، امام حسین(ع) را به درجه ای که خداوند برایش در نظر گرفته بود رسانیدند. بدیهی است که این به معنای سکوت در برابر ظالمین نیست، همان طور که امام حسین(ع) با سکوت به این درجه نرسیدند.

مسلم;648218 نوشت:
یا کسی که در جامعه و خانواده بی دین، دین خودش را حفظ کند، صد در صد نسبت به کسی که در خانواده مذهبی دیندار گشته اسن، اجر مضاعفی دارد.

سلام
چه اجر مضاعفي؟ ايا درخت و قصر بيشتري به او ميدهند؟ در بهشت كه طبق آيه قرآن هركي هرچي بخواهد هست
و اما اگر منظور از اجر مضاعف درجات معنوي است كه خب اين مربوط به كسب علم و معرفت است نه سختي در عمل!

درثاني صحبت بر سر توان و تكليف نيست
بعنوان مثال شخصي مورد ظلم واقع شد و عقل خود را از دست داد...بدون عقل چگونه بهشت را كسب كند؟ چراكه نه كسب معارفي ميتواند داشته باشد تا ارتقا پيدا كند و نه عمل صالحي كه موجب پاداش باشد

يا انساني كه در كودكي كشته ميشود خب اين چگونه ميتواند به بهشت بزرگسالان دست يابد وقتي هيچ دركي از آن نداشته؟

ملّاعلي;648226 نوشت:
سلام
چه اجر مضاعفي؟ ايا درخت و قصر بيشتري به او ميدهند؟ در بهشت كه طبق آيه قرآن هركي هرچي بخواهد هست
و اما اگر منظور از اجر مضاعف درجات معنوي است كه خب اين مربوط به كسب علم و معرفت است نه سختي در عمل!

درثاني صحبت بر سر توان و تكليف نيست
بعنوان مثال شخصي مورد ظلم واقع شد و عقل خود را از دست داد...بدون عقل چگونه بهشت را كسب كند؟ چراكه نه كسب معارفي ميتواند داشته باشد تا ارتقا پيدا كند و نه عمل صالحي كه موجب پاداش باشد

يا انساني كه در كودكي كشته ميشود خب اين چگونه ميتواند به بهشت بزرگسالان دست يابد وقتي هيچ دركي از آن نداشته؟

ببینید برای پاسخ دقیق باید مقدمه ای عرض کنم:
انسان در طول زندگی، در حال ساختن باطن خویش است، و با مرگ و جدایی از بدن مادی، حقیقت انسان آشکار می‌شود که در طول زندگی با علم و عملش از خود چه شخصیتی ساخته است، پس حقیقت بهشت و جهنم، و حقیقت ثواب و جزا، و درجات انسان ها در قیامت تجسم یافتن اعمال و کمالات انسانی آنها است، یعنی آنچه که انسان در قیامت با آن روبرو می‌شود تجسم عمل خود اوست:

«يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوء» (آل عمران-30)
روزى كه هر كس آنچه را از كار نيك انجام داده و آنچه را از كار زشت مرتكب شده حاضر شده مى‏ يابد.

و این درجات و مراتب صرفا منوط به علم انسان نیست، بلکه عمل نیز در آن دخالت دارد، علاوه بر آیه فوق، آیات دیگری نیز از نقش عمل سخن می‌گویند:
«فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَ مَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‏» (زلزله-7و8)
پس هركس هم‏وزن ذره‏اى نيكى كند، آن نيكى را ببيند * و هركس هم‏وزن ذره‏اى بدى كند، آن بدى را ببيند.

و همچنین این گونه نیست که همه اعمال نقش یکسانی در ساختن باطن انسان و ارتقاء درجات داشته باشند، گاهی انسان با یک عمل، ره صد ساله را یک شبه طی می‌کند، مثلا قرآن کریم در ضمن برشمردن ثواب برای عموم مومنین، مجاهدین را به مراتب در میزان اجر و ثواب برتر دانسته و می‌فرماید:

«فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقاعِدينَ دَرَجَةً وَ كُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنى‏ وَ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدينَ عَلَى الْقاعِدينَ أَجْراً عَظيما» (نساء-95)
خدا كسانى را كه با اموال و جان‏هايشان جهاد مى‏كنند به مقام و مرتبه‏اى بزرگ بر خانه‏ نشينان برترى بخشيده است. و هر يك [از اين دو گروه‏] را [به خاطر ايمان و عمل صالحشان‏] وعده پاداش نيك داده، و (اما) جهادكنندگان را بر خانه‏نشينان به پاداشى بزرگ برترى داده است.

پس گمان نکنید که همه اعمال نقش یکسانی در تعالی انسان دارند و کسی که نتواند تحصیل علم یا عبادت کند مثل مظلومی که جان و عقل و جسم خویش را از دست داده ضرر کرده است، گاهی نقص و بیماری و خسارت بدنی موجب سرعت گرفتن در رشد می‌شود، همان طور که پیامبر(ص) در روایتی می‌فرمایند:
«مَا مِنْ مُسْلِمٍ يُبْتَلَى فِي جَسَدِهِ إِلَّا قَالَ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) لِمَلَائِكَتِهِ: اكْتُبُوا لِعَبْدِي أَفْضَلَ مَا كَانَ يَعْمَلُ فِي صِحَّتِه‏» (امالی شیخ طوسی، ص384)
هیچ مسلمانی نیست که در جسمش مبتلا (به بیماری یا نقصی) شوند مگر آن که خداوند عزوجل به ملائکه اش می‌فرماید: برای بنده ام بالاتر از آنچه که در حال صحت انجام می داد بنویسید و ثبت کنید.

یا در مورد سختی عمل روایات فراوانی وجود دارد تا جایی که پیامبر(ص) کسی را که بر اثر مریضی (با سختی) بمیرد را در مرتبه شهید می‌دانند:
«أَيُّمَا مُؤْمِنٍ مَاتَ مَرِيضاً مَاتَ‏ شَهِيدا»(بحارالانوار، علامه مجلسی، ج78، ص211)
به همین خاطر است که در روایات مشابه روایت فوق، آمده است: به کسی که بی گناه کشته شود، یا غرق شوند، یا در زیر آوار بمانند، اجر شهید داده خواهد شد و در مراتب نازله مقام «شهداء» قرار می‌گیرد.(عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبایی، ج2، ص44)

من از شما سوالی می پرسم، نوجوان یا جوانی که در لحظه شهادت خود را بین شهید شدن و بازماندن از بقیه عمر برای عبادت و کسب علم و بین ترک میدان مقاتله و دنبال کردن عبادت و علم می بیند، کدام را باید برگزیند؟ آیا مثلا شهید فهمیده ای که نارنجک به خود بست و مسیر اول را انتخاب کرد، از سایرین عقب افتاد و اگر این کار را نمیکرد و به تحصیل علم و معارف، و عبادت مشغول می شد روز قیامت در درجه ای بالاتر محشور می شد؟
هرگز اینطور نیست که انسانی اگر قید علم و عمل را زد و جانش را اهداء کرد از درجه ای که می توانست به دست آورد محروم شود، پیامبر(ص) فرمودند:

«فَوْقَ كُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِر»(روضة الواعظین، فتال نیشابوری، ج2، ص366)
بالاتر از هر نيكي، نيكي ديگري است تا اينكه انسان در راه خدا كشته گردد، هنگامي كه كسي در راه خداوند متعال شهيد گردد، هيچ نيكي و خيري بالاتر از آن نيست.

در مورد از دست دادن عقل هم باید توجه بفرمایید که مغز و چشم و سایر اعضاءبدن، ابزار نفس هستند، انسانی که به واسطه ظلم ظالمی مغزش ضربه بخورد، ابزار خویش را از دست داده نه این که نفس و روحش آسیب دیده باشد، همان طور که اگر چشمش آسیب ببینید، نفسش سالم است اما برای دیدن ابزار لازم را ندارد، با آسیب دیدن مغز هم اگرچه نفس سالم است اما ابزار لازم برای تفکر و فرمان دادن به اعضاء و جوارح را ندارد، پس بدانید کسی که به دست ظالمی عقل خویش را از دست داد، خود این ظلمی که در حق او شده است کمالی را در نفس او ایجاد خواهد کرد، و هرگز مجنون و دیوانه محشور نخواهد شد بلکه با درجه ای والا پا به عرصه محشر خواهد گذاشت، خصوصا اگر این خسارت ذهنی در دفاع از دین و راه خدا باشد مثل جانبازانی که موج انفجار آنها را گرفته است، هر لحظه عمر آنها در این حالت برایشان حکم پله صعودی را دارد که انسان های سالم باید با دوندگی در قله های علم و عبادت بکوشند تا از ایشان عقب نمانند.

البته فارغ از تمامی این بحث ها همان طور که در پست اول گفتم که با نگاه عقلانی و به دور از احساسات و مقایسه انسان ها با هم، این مباحث لطمه ای به عدالت خداوند نمی‌زند، چون کسی طلبی از خداوند ندارد، مثلا کودکی که در چند سالگی کشته می‌شود، سنین بالاتر را از خداوند طلب ندارد تا بگوییم خداوند در حق او بی عدالتی کرده است، همین مقدار که خداوند حق او را از آن ظالم بگیرد و عوضی در قبال دردی که او کشیده به او بدهد عدالت را در حق او تمام کرده است.

یا علی(ع)

مسلم;648273 نوشت:
، مثلا کودکی که در چند سالگی کشته می‌شود، سنین بالاتر را از خداوند طلب ندارد تا بگوییم خداوند در حق او بی عدالتی کرده است، همین مقدار که خداوند حق او را از آن ظالم بگیرد و عوضی در قبال دردی که او کشیده به او بدهد عدالت را در حق او تمام کرده است.

سلام و تشكر

خب اين در مورد اون شهيد كم سن و سال هم صدق ميكنه...آيا از خود گذشتكي يعني درخواست مقامات بالا؟

درثاني بايد ديد كه رحمت خداوند به بندگان به چه صورت است؟ آيا فقط مربوط به علم و عمل نيك است؟

مگر نعمات اين دنيا در قبال علم و عمل نيك داده شده؟ خير بلكه يك كافر هم از اين مواهب بهره مند است

در پست قبلي هم عرض كردم صحبت سر توان و تكليف نيست صحبت در مورد عدل الهي است فارق از كفر و ايمان بندگان

اصلا شما دوتا كافرو در نظر بگييريد كه هر دو هم مخلد در نارند...يكي غرق در نعمات دنيا بوده(گرچه دو روز دنيا بوده) ولي ديگري مورد ظلم قرار گرفته و از نعمت هاي دنيا محروم بوده و خيلي از خواسته هاشو به گور ميبره...در حالي كه حقش بوده

خب بفرماييد عدل الهي اينجا چگونه است؟

ملّاعلي;648647 نوشت:
مگر نعمات اين دنيا در قبال علم و عمل نيك داده شده؟ خير بلكه يك كافر هم از اين مواهب بهره مند است

در پست قبلي هم عرض كردم صحبت سر توان و تكليف نيست صحبت در مورد عدل الهي است فارق از كفر و ايمان بندگان

اصلا شما دوتا كافرو در نظر بگييريد كه هر دو هم مخلد در نارند...يكي غرق در نعمات دنيا بوده(گرچه دو روز دنيا بوده) ولي ديگري مورد ظلم قرار گرفته و از نعمت هاي دنيا محروم بوده و خيلي از خواسته هاشو به گور ميبره...در حالي كه حقش بوده

خب بفرماييد عدل الهي اينجا چگونه است؟

با سلام و احترام

ببینید ملاعلی عزیز شما در مقایسه است که بی عدالتی را استنباط می کنید، یعنی بین سرنوشت دو نفر تفاوت می بینید و آن را حمل بر بی عدالتی می کنید در حالی که اختلاف گذاشتن در اعطاء مادامی که حق و طلبی در کار نباشد بی عدالتی نیست، مثالی که عرض کردم که شما اگر به دو فقیر دو مبلغ متفاوت بدهید بی عدالتی نکرده اید چون هیچ کدام از شما طلبی نداشته اند.
لذا اگر آن محروم را به تنهایی تصور کنید می بینید ظلمی در حقش تحقق نیافته است.
آن دو کافر نیز اولا از خداوند طلبی نداشته اند لذا همین زندگی چند روزه دنیوی که خداوند به آنها داده است نیز از روی لطف و فیض الهی بوده، منتهی این زندگی دنیوی با مانعی برخورد کرده و ادامه نیافته است، و با آنچه در این دنیا برای خود ساخته اند محشور خواهند شد، یعنی خلود در جهنمشان به خاطر لجاجت آنها در کفر است، که در قیامت به شکل عذابی دائمی بر آنان تجسم می یابد. لذا اگر از روی جهالت کفر ورزیده باشند، یا در شک و تحقیق باشند هرگز در جهنم خلود نخواهند داشت، و آن محروم از دنیا، عوض سختی هایی که کشیده است را می بیند.
اما اگر فرض را ببریم روی دو کافری که در کفرشان لجاجت داشته اند، یعنی علی رغم علم به وجود خداوند، از روی تعصب آن را انکار کرده باشند، و از هر جهت شبیه یکدیگر بوده اند اما یکی در نعمات دنیا متنعم بوده، و دیگری از دنیا محروم بوده است، در این جا بر فرض وقوع چنین چیزی در مجازات آن کافر محروم از دنیا، به عوض سختی هایی که در دنیا کشیده تخفیف داده خواهد شد، اگرچه به خاطر کفر متعصبانه در عذاب خالد خواهد بود.

یا علی(ع)

مسلم;648728 نوشت:
ببینید ملاعلی عزیز شما در مقایسه است که بی عدالتی را استنباط می کنید، یعنی بین سرنوشت دو نفر تفاوت می بینید و آن را حمل بر بی عدالتی می کنید در حالی که اختلاف گذاشتن در اعطاء مادامی که حق و طلبی در کار نباشد بی عدالتی نیست،

سلام
متوجه منظور شما نميشم
محروميت چيزي نيست كه بخواهيم صرفا از مقايسه آن را كشف كنيم
يعني ميفرماييد چون يكي غذا براي خوردن داره ما نبايد نتيجه بگيريم كه اوني كه نداره محرومه...!!!

توي اين مثال گرسنگي فرد دوم خود مويد حق غذا داشتن است كه اگر نداشت ميتوان گفت كه از حق خود محروم است

مسلم;648728 نوشت:
در این جا بر فرض وقوع چنین چیزی در مجازات آن کافر محروم از دنیا، به عوض سختی هایی که در دنیا کشیده تخفیف داده خواهد شد، اگرچه به خاطر کفر متعصبانه در عذاب خالد خواهد بود.

اين سخن چقدر سنديت دارد كه در همچين صورتي خداوند تخفيف ميدهد هرچند كه باز منطقي به نظر نمياد چرا كه يكي از اين دوكافر به حقوق دنيايي خود رسيده ولي ديگري نرسيده و فقط صحبت از تخفيف است .

ملّاعلي;648921 نوشت:
سلام
متوجه منظور شما نميشم
محروميت چيزي نيست كه بخواهيم صرفا از مقايسه آن را كشف كنيم
يعني ميفرماييد چون يكي غذا براي خوردن داره ما نبايد نتيجه بگيريم كه اوني كه نداره محرومه...!!!

توي اين مثال گرسنگي فرد دوم خود مويد حق غذا داشتن است كه اگر نداشت ميتوان گفت كه از حق خود محروم است

سلام و احترام ملا علی عزیز:Gol:
ببینید منظورم این است که هیچ کسی از خداوند طلبی ندارد، خداوند همه را از روی لطف و عنایت خویش آفریده و مکان زندگی و رزق و روزی و شرایط مادی برای زندگی مهیا کرده است، اما خب به هر دلیل مثل ظلم دیگران، مشکلات ژنتیکی و از دست دادن فرصت شغلی، از دست دادن والدین و حامی به خاطر بیماری و تصادف، و هزاران عامل دیگر ممکن است به فقر و نداری انسان بیانجامد، خب آیا کسی می تواند بگوید خدایا نو عدالت نداری، چون مثلا به فلان دلیل ما فقیر شده ایم! مثلا کسی که کور به دنیا می‌آید چشمی از خداوند طلب نداشته است، بلکه بر او لازم است همین نعمت وجود و سلامتی اعضاء دیگر و گوش و زبان و... را شکر گذارد.

بگذارید از یک بُعد دیگر به ماجرا نگاه کنیم، خداوند بین انسان‌هایی که مستقیما آفرید هیچ تفاوتی نگذاشت، یعنی آدم و حوا را که آفرید هیچ تفاوتی نداشتند، اما کم کم با زیاد شدن انسان ها و بروز و ظهور زندگی اجتماعی و... تفاوت هایی بین انسان ها پدیدار شد، حال در مقابل این اختلافات چند راهکار وجود دارد، شما کدام را پیشنهاد می کنید:

1- اول این که عواملی را که موجب تفاوت بین انسان ها شده است را بردارد؟(یعنی عواملی مثل ژنتیک، برخورد اجسام سخت و تصادفات، ویروس ها و باکتری ها، علم و اشتغال، و... برچیده شوند)

2- دائما تفاوت انسان ها را جبران کند و انسان ها را به حالت طراز برگرداند. (این نیز محال است، مثلا بیماری ها همه درمان پذیر باشند ولو بدون دارو، همه کشته شدگان بعد از تصادف زنده شوند، کسی که کار ندارد با کارگر زحمت کش درآمد یکسانی در زندگی خود مشاهده کنند، و...)

3- اختیار را از انسان های ظالم گرفته و مانع بروز اختلافات اینچنینی شود.(نظام عالم و حکمت آفرینش زیر سوال می‌رود)

4- در آخرت این تفاوت ها را به گونه ای جبران کند که خود اشخاص اگر اختیار می داشتند باز هم آن مصیبت ها را با اجر عظیمش انتخاب می کردند.

ملّاعلي;648921 نوشت:
اين سخن چقدر سنديت دارد كه در همچين صورتي خداوند تخفيف ميدهد هرچند كه باز منطقي به نظر نمياد چرا كه يكي از اين دوكافر به حقوق دنيايي خود رسيده ولي ديگري نرسيده و فقط صحبت از تخفيف است .


این مطلب از کنار هم گذاشتن چند قاعده عقلی به دست می‌آید، ببینید چیزی که عقل آن را به واسطه عدالت لازم می داند این است که در مقابل بیماری ها و محرومیت ها و سختی های دنیوی بر خداوند طبق اوصاف خودش چون عدالت و حکمت، لازم است جبران نماید،(کشف المراد، علامه حلی، ج332؛ ارشاد الطالبین، فاضل مقداد، ص282) این جبران یا در دنیا است که مثلا کافران را در خوشی و نعمت قرار می‌دهد، و یا در آخرت است، شما فرض را بر این برده اید که این کافر، کاملا در دنیا محروم بوده است، پس این عوض موکول به آخرت می‌شود و از آنجایی که کفر از روی عناد موجب خلود در جهنم می‌شود نمی‌تواند در قبال این محرومیت درجات و نعمات بهشتی به او داد، لذا در عذابش تخفیف داده می‌شود، البته گاهی هم مشکلات دنیوی در حکم مجازات دنیوی آن کافر است، ولی در نتیجه تفاوتی نخواهد کرد، یعنی این عذاب در دنیا موجب تفاوت عذاب او در آخرت، با عذاب کافرانی است که به سنت استدراج گرفتار شده و در دنیا در ناز و نعمت بوده‌اند.
همان‌طور که آیت الله جوادی آملی نیز پاداش مخترعین کافر را به جای بهشت، تخفیف در عذاب جهنم می‌داند(http://www.iqna.ir/fa/News/2866391)

البته تخفیف عذاب کافر در روایات دیگری هم به تخفیف عذاب کافر اشاره شده است، مثلا کلینی در کافی از امام باقر(ع) روایت می‌کند که: يك مرد مؤمنى در تحت قدرت و سلطنت حاكم جبّار و مملكت جائرى بود كه به حقوق او تعدّى مى‏ شد، و مورد إهانت قرار مى‏ گرفت؛ لذا از آنجا به‏ منطقه ای مشرک نشین فرار كرد و در منزل يكى از مشركان وارد شد. آن مرد مُشرك، او را تحت حمايت خود قرار داد، و با او مهربانى نمود و ميهمان نوازى كرد.
چون وقت مرگ آن مرد مشرك فرا رسيد، خداوند عزّ و جلّ به او وحى فرستاد: به عزّت و جلال خودم سوگند كه اگر در بهشت من جائى براى تو بود، تو را در آنجا سكنى مى‏ دادم، وليكن بهشت من بر هر كسى كه در حال شرك بميرد حرام است! وليكن خطاب به آتش نمود كه: اى آتش! او را حركت مَده، و آزار مرسان و ناراحت مكن! و صبح و شب، رزق و روزى او را برايش مى ‏آوردند.(الکافی، ج2، ص189)

همچنین باید توجه داشته باشید که عوضی که خداوند در برابر سختی ها و مشکلات به انسان‌ها می‌دهد حتما باید بیش از مشکلات و سختی ها باشد،(کشف المراد، ص339؛ ارشاد الطالبین، ص282) لذا مطمئن باشید این تخفیف به اندازه ای هست که کافر نسبت به محرومیت‌های دنیوی ابراز رضایت کرده و آرزون کند ای کاش در دنیا بیش از این محروم می‌بودم.

یا علی(ع)

مسلم;649059 نوشت:
در آخرت این تفاوت ها را به گونه ای جبران کند که خود اشخاص اگر اختیار می داشتند باز هم آن مصیبت ها را با اجر عظیمش انتخاب می کردند.

با سلام و تشكر
خب ما چون آخرت را نديده ايم حل اين مسائلو حواله ميكنيم به يه عالم ديگري به اسم آخرت
از كجا معلوم كه اصل و اساس دين و مذهب پاسخ به سوالات و ترسها نيست(توسط خود بشر)

ملّاعلي;649232 نوشت:
با سلام و تشكر
خب ما چون آخرت را نديده ايم حل اين مسائلو حواله ميكنيم به يه عالم ديگري به اسم آخرت
از كجا معلوم كه اصل و اساس دين و مذهب پاسخ به سوالات و ترسها نيست(توسط خود بشر)

با سلام

خب این سوال، سوال دیگری محسوب می‌شود و مربوط به عدالت خداوند نمیشه، با تقریری که دین و البته عقل ارائه می‌دهد دیگر با مشکلات و مصیبت های دنیوی عدالت خداوند زیر سوال نمی‌رود، اما این که آیا دین و حسابرسی در عالم آخرت و... هست و یا این که اصل و اساس دین و مذهب برآمده از ترس انسان‌ها و ساخته خود آنهاست مربوط به بحث عدالت نیست.
در هر صورت حالا بعد از روشن شدن مطالب گذشته، به این می‌پردازیم که آیا عالم آخرت وجود دارد یا خیر؟
من برای ورود به این بحث باید ببینم مخاطبم دارای چه اعتقاداتی است؟ آیا خداوند را باور دارد یا خیر؟ یعنی پاسخ به کسی که خداوند را باور دارد، و پاسخ به کسی که خداوند را باور ندارد تفاوت خواهد کرد. فرض شما در این سوال نسبت به وجود خداوند چگونه است؟

مسلم;649312 نوشت:
من برای ورود به این بحث باید ببینم مخاطبم دارای چه اعتقاداتی است؟ آیا خداوند را باور دارد یا خیر؟ یعنی پاسخ به کسی که خداوند را باور دارد، و پاسخ به کسی که خداوند را باور ندارد تفاوت خواهد کرد. فرض شما در این سوال نسبت به وجود خداوند چگونه است؟

سلام
پس شما هم قبول داريد كه بدون در نظر گرفتن عالمي ديگر زندگي دنيا زندگي عادلانه ايي نيست؟ درسته؟

شما فرض بر اين بگيريد كه مخاطب شما ندانم گراست و داره درمورد اصول دين مثل عدل الهي و معاد تحقيق ميكنه
مخاطب نه منكر دينه و نه مطمئن به حقانيت آن

سلام و احترام

ملّاعلي;649321 نوشت:
سلام
پس شما هم قبول داريد كه بدون در نظر گرفتن عالمي ديگر زندگي دنيا زندگي عادلانه ايي نيست؟ درسته؟

یقینا فرمایش شما درست است، صد درصد بدون وجود معاد، زندگی دنیوی عادلانه نیست،(البته نه به این معنا که خداوند در حق انسان ها ظلم و بی عدالتی می کند) اصلا یکی از دلائل وجوب معاد که هم قرآن کریم و هم بزرگان دین به آن استناد کرده اند عدالت خداوند است، یعنی لازمه عدالت خداوند، تحقق عالم آخرت و حسابرسی و اعطاء مزد است، چرا که در دنیا می بینیم بسیاری از انسان ها در حق هم ظلم می کنند و مظلوم در دنیا به حقش نمی رسد، یا برخی گنه کار و برخی نیکوکار هستند اما در دنیا گاهی نیکوکاران در رنج و سختی هستند و بدکاران در رفاه و آسایش، و عدالت خداوند اقتضاء می کند که بعد از این عالم، عالم دیگری باشد که اینها به حقوق یا مجازات خویش برسند(ر.ک: الالهیات، آیت الله سبحانی، ج4، ص171)

قرآن کریم نیز در آیات مختلفی به این امر اشاره می فرماید:

«أَمْ نجَعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِينَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِينَ كاَلْفُجَّار»؛(سوره ص-28)
آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند همچون مفسدان در زمين قرار مى‏دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران‏؟

«أَ فَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»؛(قلم-35و36)
آيا تسلیم شدگان (در برابر امرمان) را همچون مجرمان قرار مى‏دهيم‏ شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‏كنيد؟

«هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسان‏»؛(الرحمن-60)آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟

«أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ اجْتَرَحُوا السَّيِّئاتِ أَنْ نَجْعَلَهُمْ كَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَواءً مَحْياهُمْ وَ مَماتُهُمْ ساءَ ما يَحْكُمُون‏»؛(جاثیه-21)
آيا كسانى كه مرتكب بديها و گناهان شدند گمان كردند كه ما آنها را همچون كسانى قرار مى ‏دهيم كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند كه حيات و مرگشان يكسان باشد؟! چه بد داورى مى‏ كنند.

ملّاعلي;649321 نوشت:
شما فرض بر اين بگيريد كه مخاطب شما ندانم گراست و داره درمورد اصول دين مثل عدل الهي و معاد تحقيق ميكنه
مخاطب نه منكر دينه و نه مطمئن به حقانيت آن

خب کسی که اصول مهم تری چون توحید و نبوت را نپذیرفته چه ضرورتی دارد با او از عدل و معاد سخن بگوییم؟ او هنوز در وجود خداوند تردید دارد ما عدالت خدا را برایش اثبات کنیم؟ او اعتقادی به مبدأ ندارد، ما از معاد سخن بگوییم؟!
ببینید اعتقادات باید پله، پله روی هم چیده شود، وقتی پایه محکم شد، اعتقاد بعدی روی آن بنا شود، شخص باید ابتدا در گام اول وجود خداوند و یگانگی او را بپذیرد، سپس اوصاف خداوند را با دلیل اثبات نماید، و نبوت، و ارسال رسولان، که لازمه این اوصاف است را با دلیل کافی، معتقد شود.
حال که این موارد را پذیرفت، برای اثبات این که محرومین در قیامت به جهت رنج ها و مصیبت هایی که کشیده اند از خداوند عوض می گیرند دو راه دارد: می تواند از سخن معصومین که صداقت و عصمت آنها را پذیرفته بر معاد و پاداش محرومین استناد کند، یا از طریق عدالت خداوند، این مطلب را اثبات سازد.

مسلم;649403 نوشت:
حال که این موارد را پذیرفت، برای اثبات این که محرومین در قیامت به جهت رنج ها و مصیبت هایی که کشیده اند از خداوند عوض می گیرند دو راه دارد: می تواند از سخن معصومین که صداقت و عصمت آنها را پذیرفته بر معاد و پاداش محرومین استناد کند، یا از طریق عدالت خداوند، این مطلب را اثبات سازد.

سلام

محرومیت از حق در دنیا به خودی خود باید موجب فضل و جبران الهی باشد(عقلا)

اما آنچه که از رویات و آیات بدست می آید این است که رفاه اخروی فقط در برابر عمل و عقیده نیک است

سلام علیکم و رحمه الله
با اجازه جناب سینای گرامی

ملاali;652057 نوشت:
سلام

محرومیت از حق در دنیا به خودی خود باید موجب فضل و جبران الهی باشد(عقلا)

اما آنچه که از رویات و آیات بدست می آید این است که رفاه اخروی فقط در برابر عمل و عقیده نیک است


این درست است ولی اگر منظورتان این است که کسی که در این دنیا محروم است...پس امکان عمل صالح ندارد, اینطور نیست.
1- خدا وند می فرماید:لا یکلف الله نفسا الا بوسعها....لذا خداوند به هر کس یدر حد توانش تکلیف داده و از او انتظار دارد.....حتی اگر یادتان باشد امام خمینی در دوران جنگ فرمودند:رهبر ما آن پیرزنی است که یک شانه تخم مرغ روزی خود را به جبهه ها تقدیم می کند ...مگر نبودند که سرمایه دارانی که کامیونی پر از آذوقه به جبه می فرستادند!
2-مسئله دوم که خیلی مهم است اخلاص است که ربطی به ثروت ندارد و از آن مهمتر : نیت المومن خیر من عمله.....یعنی چه بسا دو نفر که اعمال برابری دارند در آخرت تفاوت از زمین تا آسمان داشته باشند.....مثلا هر دو فقیر بودند و اولی آرزو داشت که خدا آنقدر بهش بدهد تا از مال دنیا بی نیاز گردد و دومی همواره در آرزوی داشتن مال زیاد بوده برای اینکه به نیاز محتاجان برسد.....هر دو فقیر می زیند و می میرند....ولی این کجا و آن کجا....
3-شما مثلا بر فقر یا نقص عضو یا مرگ زود هنگام ....ایراد می گیرید که فلانی که زود مرد به او ظلم شده, یا فلانی که فقیر است همچنسن...چرا این حالت را در نظر نمی گیرید که همان فلانی اگر بیشتر زندگی می کرد و یا اگر بیشتر داشت,...بیشتر ظلم می کرد و بیشتر خودش را بدبخت می کرد!
مگر همه کسانی که بیشتر عمر کرده اند و یا بیشتر ثروت داشته اند, صالح تر و متقی تر شده اند؟!
-----------
حلا جناب ملا علی بنده یک سوال از شما دارم...بالاخره شما که سوال دارید و یا اشکالی بر عدل الهی دارید,حتماً یک شرایط ایده آلی را در ذهن دارید....ممکنه بفرمائید از نظر شما یک خدای عادل چه طوری باشید باشد؟لطفا خوب فکر کنید و همه جوانب را در نظر بگیرید,زیرا بر پاسخ شما بنده سوالاتی خواهم داشت!
موفق باشید.

ملاali;652057 نوشت:
اما آنچه که از رویات و آیات بدست می آید این است که رفاه اخروی فقط در برابر عمل و عقیده نیک است

با سلام

در این که عمل و عقیده درست موجب ثواب و نعمت های آخرت می‌شود شکی نیست، اما منحصر ساختن نعمتها در عمل و عقیده صحیح نیست، بلکه طبق آیات و روایات به سختی ها و مصیبت ها هم پاداش داده می شود، قرآن کریم می فرماید:

«إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» (زمر-10)
این صابران هستند که پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.
روشن است که صبر اقسامی دارد، صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر بر مصیبت، صبر بر سختی ها و مشکلات و...

یا در جای دیگر کسانی که بر کمبود های در جان و مال شان صبر میکنند را بشارت داده است:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين‏: (بقره-155)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم و بشارت ده به استقامت‏كنندگان‏.

یا امام صادق(ع) می‌فرمایند:
«لَوْ يَعْلَمُ الْمُؤْمِنُ مَا لَهُ مِنَ الْأَجْرِ فِي الْمَصَائِبِ لَتَمَنَّى أَنَّهُ قُرِضَ بِالْمَقَارِيض‏»(الکافی، شیخ کلینی، ج2، ص255)
اگر مومن بداند که در برابر مصیبت ها چه اجری دارد آرزو می‌کند گوشت بدنش با قیچی‌ها چیده شود.

عارف;652077 نوشت:
حلا جناب ملا علی بنده یک سوال از شما دارم...بالاخره شما که سوال دارید و یا اشکالی بر عدل الهی دارید,حتماً یک شرایط ایده آلی را در ذهن دارید....ممکنه بفرمائید از نظر شما یک خدای عادل چه طوری باشید باشد؟لطفا خوب فکر کنید و همه جوانب را در نظر بگیرید,زیرا بر پاسخ شما بنده سوالاتی خواهم داشت!

سلام و تشکر
از نظر من خدایی عادل است که پاداش و رفاه اخروی را منحصر در عمل و عقیده نیک نکند بلکه به کافری هم که از حقوق دنیایی خود محروم شده
اجر بدهد

ملاali;652116 نوشت:
سلام و تشکر
از نظر من خدایی عادل است که پاداش و رفاه اخروی را منحصر در عمل و عقیده نیک نکند بلکه به کافری هم که از حقوق دنیایی خود محروم شده
اجر بدهد

سلام علیکم و رحمه الله
حقوق چیزی است که شمادر برابر انجام کاری دریافت می کنید.
از نظر شما حقوق دنیایی چیست؟
اگر پدری4 قرزند داشته باشد و به 3 تا از فرزندانش 3 ماشین بدهد , که از صبح تا شب از تهران به مشهد برسند, آیا همه آنها می رسند؟ممکن است برخی برسند و برخی به ته دره بروند و برخی هم به اختیار خد سر از تبریز درآورند
به یکی از آنها یک دوچرخه بدهد و انتظار داشته باشد که از صبح تا شب به دماوند برسد, اینهم ممکن است برسد و یا ممکن است عمدا به کرج برود.
حالا این پدر برای ماشین داران و دوچرخ دارانی که به مقصد رسیده اند یک جایزه یکسان می دهد و به گمراهان هم یک تنبیه مشترک. این ظلم است؟
حالا ماشین داران ممکن است از سرما و گرما در امان باشند ولی خرج ماشینشان بیشتر است و آنکه دوچرخه دارد ممکن است آفتاب و باران بخورد ولی کم خرجتر باشد و یا اگر دزد به هردوی انها بزند, ماشین داران 50 میلیون ضرر می کنند ودوچرخه دار 100 تومان و ....در کل برای درک عدالت خداوند, خیلی گسترده باید نعمات الهی را در نظر گرفت....
موفق باشید.

عارف;652119 نوشت:
سلام علیکم و رحمه الله
حقوق چیزی است که شمادر برابر انجام کاری دریافت می کنید.
از نظر شما حقوق دنیایی چیست؟
اگر پدری4 قرزند داشته باشد و به 3 تا از فرزندانش 3 ماشین بدهد , که از صبح تا شب از تهران به مشهد برسند, آیا همه آنها می رسند؟ممکن است برخی برسند و برخی به ته دره بروند و برخی هم به اختیار خد سر از تبریز درآورند
به یکی از آنها یک دوچرخه بدهد و انتظار داشته باشد که از صبح تا شب به دماوند برسد, اینهم ممکن است برسد و یا ممکن است عمدا به کرج برود.
حالا این پدر برای ماشین داران و دوچرخ دارانی که به مقصد رسیده اند یک جایزه یکسان می دهد و به گمراهان هم یک تنبیه مشترک. این ظلم است؟
حالا ماشین داران ممکن است از سرما و گرما در امان باشند ولی خرج ماشینشان بیشتر است و آنکه دوچرخه دارد ممکن است آفتاب و باران بخورد ولی کم خرجتر باشد و یا اگر دزد به هردوی انها بزند, ماشین داران 50 میلیون ضرر می کنند ودوچرخه دار 100 تومان و ....در کل برای درک عدالت خداوند, خیلی گسترده باید نعمات الهی را در نظر گرفت....
موفق باشید.

در مورد همون کافر توضییح بدید من با این مثال شما متوجه نمیشم.
نعمت های دنیا در برابر عمل نیک نیست بلکه عامه
که همه در برابر اون حق دارند

خب حالا به یک کافر ظلم شد و از حقوق طبیعی اش محروم شد
از نظر من این کافر بابت محرومیتش باید اجر ببرد
و این عین عدالته

سلام علیکم و رحمه الله

ملاali;652123 نوشت:
نعمت های دنیا در برابر عمل نیک نیست بلکه عامه
که همه در برابر اون حق دارند

مرجع این سخن چیست؟ یا به عبارتی این حرف را اثبات کنید (عقلا یا نقلا).
تشکر

عارف;652145 نوشت:
مرجع این سخن چیست؟ یا به عبارتی این حرف را اثبات کنید (عقلا یا نقلا).
تشکر

سلام
مرجع این سخن استعداده و نیاز
هرجا بصورت طبیعی نیاز و استعدادی باشد استحقاق هم هست
انسان فارق از اینکه مومنه یا کافر یک سلسله نیاز های طبیعی داره که در برابراشون محقه حالا اگر به دلایل بیرونی مثل حادثه و ظلم مانعی در بهره گیری از آن حقوق صورت بگیرد محرومیت به وجود آمده

آیا شما برای کافر حقوقی قائل نیستید؟ نمی تونید بگید نه

پس اگر این حق وصول نشد بر خداست جبران آن
اگر آن خدا عادل باشد

مسلم;652080 نوشت:
در این که عمل و عقیده درست موجب ثواب و نعمت های آخرت می‌شود شکی نیست، اما منحصر ساختن نعمتها در عمل و عقیده صحیح نیست، بلکه طبق آیات و روایات به سختی ها و مصیبت ها هم پاداش داده می شود، قرآن کریم می فرماید:
«إِنَّما يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسابٍ» (زمر-10)
این صابران هستند که پاداششان را كامل و بدون حساب دريافت خواهند كرد.
روشن است که صبر اقسامی دارد، صبر بر طاعت، صبر بر معصیت، صبر بر مصیبت، صبر بر سختی ها و مشکلات و...

سلام و تشکر

بله
اما از سخنان شما این برمی آید که اجر بر سختی هم مربوط به مومنان است ونه غیر

ملاali;652347 نوشت:
سلام و تشکر

بله
اما از سخنان شما این برمی آید که اجر بر سختی هم مربوط به مومنان است ونه غیر

خیر، با توجه به آنچه که در تاپیک های گذشته بیان نمودم روشن می شود که هرگز سختی ای بدون اجر نمی ماند، منتهی با توجه به شایستگی خود انسان، نوع آن تعیین می شود، لذا اگر انسان مومنی باشد این مزد برای زندگی ابدی او ذخیره می شود، اگر کافر باشد اما بهره ای از دنیا نبرده باشد موجب تخفیف او در عذاب می شود، اما اگر کافری باشد که به خاطر شدت کفر و لجاجتش گرفتار سنت استدراج الهی شده باشد، در دنیا مصیبت و سختی نمیبیند و گرفتاری های جزئی او نیز با پاداش های دنیوی جبران می شود تا در قیامت طلبی از خداوند نداشته باشند، لذا قرآن کریم می فرماید:

«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَة» (انعام-44)
هنگامى كه آنچه را به آنها يادآورى شده بود فراموش كردند، درهاى همه چيز (از نعمتها) را به روى آنها گشوديم تا (كاملا) خوشحال شدند ناگهان آنها را گرفتيم‏.

جمع بندی
__________________

سوال:
با اين همه تبعيض و بي عدالتي و ناكامي در دنيا، با توجه به این که آخرتی را هم ندیده ایم، عدالت خداوند چگونه ثابت ميشود؟

پاسخ:
برای پاسخگویی به سوال شما توجه به چند نکته لازم است:

نکته اول: ضرورت عدالت خداوند

عدالت خداوند در مقام اثبات، با تمسک به ادله عقلی اثبات می‌شود، از نظر عقلی صدور رفتار تبعیض آمیز و مغایر با عدالت از طرف خداوند امکان ندارد، چرا که یقینا فعل عادلانه برتر از بی عدالتی است، و کسی که فعل برتر و حکیمانه را ترک کند یا به خاطر جهل به فعل برتر است و یا به خاطر ناتوانی از انجام آن، و هر دو این عوامل از ساحت خداوند به دور است و همچنین از فاعل کامل، طبیعتا فعل کامل و برتر صادر می‌شود، نه فعل مخالف حکمت و عدالت(1)
به تعبیر دیگر می‌توان گفت از یک طرف صفات نیکوی خداوند علی الاطلاق و نامحدود است، و از طرفی انسان‌ها، همگی مخلوق خداوند بوده و قرابت و خویشاوندی نسبت به او ندارند، لذا همه انسان‌ها نسبت به ذاتشان در برابر خداوند یکسان هستند.
با این اوصاف روشن می‌شود که این تفاوت‌ها و اختلاف‌های موجودات در دارایی های دنیوی در حد یک شبهه علیه عدالت خداوند است، نه ناقض عدالت خداوند که با دلیل عقلی قطعی اثبات شده است.

نکته دوم: تفاوت ها نقشی در عدالت ندارد.
عدالت یعنی این که حق هر صاحب حقی به او داده شود(2) اما کسی طلبی از خداوند ندارد، و هر چیزی که به هر کسی داده است از روی لطف و احسان اوست، بنابراین روشن می‌شود که اساسا تفاوت های دنیوی موجب اثبات بی عدالتی خداوند نمی‌شود، همان‌طور که اگر دو فقیر به درب خانه شما مراجعه کنند و به یکی، 500 تومان، و به دیگری 1000 تومان بدهید، شما بی عدالتی نکرده اید چون هیچکدام از شما طلبی نداشته‌اند و پرداخت و إعطاء همین 500 تومان و 1000 تومان هم از روی فضل و کَرَم شماست.

نکته سوم: «تفاوت»، نه «تبعیض»
بین تفاوت و تبعیض فرق وجود دارد، شهید مطهری(ره) در این خصوص می‌فرمایند:
«تبعيض» آن است كه در شرايط مساوى و استحقاق‌هاى همسان، بين اشياء فرق گذاشته شود، ولى «تفاوت» آن است كه در شرايط نامساوى، فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحيه دهنده است و تفاوت، مربوط به گيرنده».(3)
پس «تفاوت»، اختلافی است که در چارچوب قاعده و ضابطه، و پیرو دلیل است، اما «تبعیض» یعنی برتری دادن یکی بر دیگری بدون دلیل و بی جهت.

با روشن شدن قاعده و حکمت این اختلاف‌ها که در ذیل خواهد آمد اثبات می‌شود که اینها از سنخ «تفاوت» هستند، نه «تبعیض»، لذا به بیان قاعده و ضابطه این اختلافات می‌پردازیم:

الف) حکمت الهی
در ورای بسیاری از این تفاوت ها حکمت الهی نهفته است، که گاهی ما به خاطر بی اطلاعی از آن حکمت، تفاوت ناشی از آن را بر نمی تابیم، مثلا انسان‌هایی که در مناطق جغرافیایی گرم زندگی می‌کنند دارای پوست تیره هستند که ممکن است آن را ناخوش دارند، چون از حکمت این اختلاف غافل هستند، اما تحقیقات نشان می‌دهد پوست‌های تیره نسبت به پوست‌های روشن در مقابل خورشید مقاوم‌تر بوده، و در برابر اشعه ماوراء بنفش خورشید، نقش یک کرم ضد آفتاب را ایفا می‌کنند(4).

ب) تزاحم عالم ماده

از لوازم عالم خلقت و تکامل انسان و سایر موجودات، آفرینش عالم ماده است، طبیعتا تحقق چنین نظامی تزاحم علل را به دنبال خواهد داشت و هر کدام اثر خویش را بر اشیاء و موجودات دیگر می‌گذارند.
بسیاری از این تفاوت ها هم از این عامل نشأت گرفته‌ است، مثلا دود ماشین‌ها و کارخانجات، یا سوراخ شدن لایه اوزون و گذر اشعه های خورشیدی، و عوامل مشابه دیگر تاثیر خود را بر انسان خواهند داشت و موجب بروز بیماری‌های ریوی، پوستی و... در انسان خواهند شد، و بین انسان‌ها تفاوتی در حوزه سلامت ایجاد می‌کنند؛ یا مثلا تصادف دو ماشین با سرعت بالا، که از فلز تشکیل شده‌اند طبیعتا موجب فشرده شدن آنها خواهد شد که گاهی به کشته شدن انسان‌های درون آن می‌انجامد و علاوه بر این فقدان خود آن انسان، گاهی موجب بروز مشکلات دیگری چون فقر فرزندان و... می‌شود.

ج) امتحان الهی
روشن است آنچه موجب تکامل انسان‌ها و جدا شدن مومنان حقیقی از مدعیان می‌شود، امتحان است، همان طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبارَكُم‏» (5)
ما همه شما را قطعاً مى‏آزمائيم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما كيانند، و اخبار شما را بيازماييم‏.

و می‌فرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون‏» (6)
آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم»، به حال خود رها مى‏شوند و آزمايش نخواهند شد؟

پس وقوع آن برای هر انسانی حتمی است، منتهی هر انسانی در حوزه خاصی امتحان می‌شود، یکی با جانش، یکی با مالش، یکی با ترس و...، همان طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ» (7)
قطعاً همه شما را با چيزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و ميوه‏ها، آزمايش مى‏كنيم و به استقامت‏كنندگان‏ بشارت ده.

بعد از روشن شدن قطعیت امتحان باید توجه داشته باشیم که لازمه امتحان، تفاوت انسان‌هاست، بدیهی است اگر همه از نظر سلامت و ثروت و... در یک سطح بودند طبیعتا امتحان ممکن نخواهد بود. البته این امتحان تبعیض آمیز و خارج از قاعده نیست به این صورت که علی رغم این تفاوت ها، از همه انتظار یکسان داشته باشد، بلکه متناسب با دارایی های هر کسی از او انتظار می‌رود، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«لِيَبْلُوَكُمْ في‏ ما آتاكُم‏»(8)؛ شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد.

د) اختیار انسان‌ها
خداوند به انسان‌ها اختیار داده است، و این لازمه تکامل و نظام أحسن است، و طبیعتا موجب بروز تفاوت‌های مختلف مادی و معنوی می‌شود.
اگر دقت کنید خواهید دید که قریب به اتفاق این تفاوت‌های دنیوی نتیجه رفتار خود انسان‌هاست، مثلا کسی که اهل ورزش باشد و مراعات تغذیه خویش را می‌کند بدن سالم‌تری دارد، یا کسی که رنج تحصیل و کار را تحمل می‌کند، در آینده شرایط بهتری را خواهد داشت، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا * إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرا» (9)؛ به يقين با (هر) سختى آسانى است‏* مسلّماً با (هر) سختى آسانى است.

پس کسی که با تلاش و کوشش مالی را به دست می‌آورد طبیعتا این نتیجه فعل خود اوست و این تفاوت او با دیگران به گونه ای نیست که خداوند بدون جهت یکی را بر دیگری ترجیح داده باشد.
حتی ممکن است این تفاوت‌ها ناشی از مسیر حرام مثل دزدی یا ربا باشد، اما طبیعتا کسی که در این مسیر هم گام بردارد، فارغ از حسابرسی اخروی، تاثیر مادی خود را خواهد داشت، چرا که بالاخره مالی را برداشته و به اموال او اضافه شده است و ممکن است بعد از او به فرزندانش رسیده و عمری با آن خوش بگذرانند.

ه) مزد عمل دیگران
دستاوردهای انسان‌ها منوط به زمان خودشان نیست و بر نسل‌های بعدی تاثیر می‌گذارد، گاهی این دستاوردها مربوط به سلامتی انسان می‌شود، مثلا پدر و مادر می‌توانند با ورزش و تغذیه مناسب موجب پیدایش یک نسل سالم شوند، و می‌توانند با عدم پیروی از تغذیه مناسب و عدم تحرک، خدای نکرده مبتلا به دیابت و سرطان و... شده و نسل‌های بعد را مستعد این بیماری‌ها ‌کنند.
یا این اکتساب می‌تواند اخلاق و رفتار نیکو یا زشت باشد، طبیعتا مردی که با لقمه حلال و رفتار نیکو با اهل و عیالش برخورد می‌کند، نتیجه ای متفاوت خواهد گرفت نسبت به مردی که از لقمه حرام و انحرافات اخلاقی خانواده اش ابایی ندارد. یا خانمی که دوران بارداری و شیردهی خود را مثلا با وضو طی می‌کند، ظلم است اگر همان نتیجه ای را بگیرد که خانمی بدون مراعات این امور گرفته است.
البته فاکتورهای حداقلی را برای هدایت همه دارند لذا کسی روز قیامت نمی تواند دلیل انحراف خویش را لقمه حرام پدرش بداند، چرا که لقمه حرام اگرچه از نورانیت باطن می‌کاهد اما اختیار و عقل که موجب تشخیص افعال خوب و بد است را از انسان سلب نمی‌کند.
یا ممکن است این دستاورد ها مالی باشد، مثلا پدر و مادر ثروتمند یقینا بچه های خود را نیز در رفاه مالی می‌گذارند. پس در خصوص بعضی از انسان هایی که ثروتمند هستند اما تلاشی برای ثروتشان نکشیده اند تبعیضی در کار نبوده، بلکه مثلا آن را به ارث برده یا از اقوام و والدین ثروتمندشان هدیه گرفته‌اند، در خصوص انسانی که زحمت کشیده و مال جمع کرده، نمی‌توان توقع داشت که این مال به نسل ها بعدی نرسد!

و) تفاوت های متناسب با درجه معنوی
در موارد معدودی هم این تفاوت‌ها مستقیما به خداوند منتسب می‌شود و فاعلیت انسان مستقیما در آن نقشی ندارد، اما آن هم بی قاعده نیست، بلکه در صورتی است که خداوند به خاطر محبوبیت بنده ای، سرنوشت دیگری غیر از آنچه که او اراده کرده است برایش رقم می‌زند، مثلا مانع از حصول نتیجه برای تلاشش می‌شود، تلاش که قاعدتا باید نتیجه می داد، یا بنده مومنی که محبوب خداوند است و خداوند می‌داند ظرفیت ثروت را ندارد، خداوند مانع حصول ثروت که برایش مضر است می شود، یا گاهی مصیبت یا سختی ای موجب ارتقاء درجه می‌شود، لذا خداوند آن بنده را مبتلا می‌کند، همان‌طور که پیامبر(ص) در عالم رویا به امام حسین(ع) فرمود: حسین جان خداوند برای تو درجه ای در نظر گرفته است که جز با شهادت به آن نمی‌رسی.(10)
در هر صورت روشن است که این تفاوت هم ترجیح بلا مرجح و بی قاعده نیست، بلکه به واسطه محبوبیتی است که آن بنده با اختیار خود به دست آورده است، و منحصر در انسان خاصی نیست، هر چه انسان بر هدایتش بیفزاید خداوند نیز بر توفیقات او خواهد افزود، همان‌طور که در مورد اهل کهف می‌فرماید:
«إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدى‏» (11)؛ آنها جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند، و ما بر هدايتشان افزوديم‏.

پس هر چه انسان با عملش نزد خداوند محبوب تر شود خداوند جنبه های بازدارندگی در او را شدیدتر خواهد نمود، به گونه ای که انبیاء الهی با اندکی ترک اولایی به شدت در زندان و شکم ماهی و... جریمه می‌شوند.
گاهی هم تفاوت های بین انسان ها از این سنخ است.
نکته پایانی:
البته به خاطر ساختار مادی دنیا، و اختیار انسان ها، نمی شود که عدالت کاملا در دنیا برپا شود اما این امر مستقیما منتسب به خداوند نیست، چرا که آنچه او آفریده مانند تأثیر علل مادی در یکدیگر، اراده و اختیار انسان و... همه خیر است، اما عدالت خداوند اقتضاء می کند تا حق مظلوم را از ظالم بگیرد، و همچنین به انسان هایی که در تزاحم علل و اسباب مادی چون سیل و زلزله آسیب دیده اند را عوض بدهد، لذا با وجود آخرت و معاد، این بی عدالتی های دنیوی نمی تواند عدالت خداوند را زیر سوال ببرد. اصلا یکی از ادله وجوب معاد نیز همین عدالت خداوند است، نه بالعکس، یعنی وقتی ما عدالت خداوند را اثبات کردیم، این امر اقتضاء می کند تا قیامتی باشد و به حسابرسی پرداخته شده و انسان ها با توجه به شایستگی هایشان از یکدیگر جدا شوند.(12)

نتیجه گیری
با این اوصاف روشن میشود که هرگز تفاوت های بین انسان ها بی عدالتی و بدون قاعده نیست، اگر در عواملی که ذکر شد دقت بفرمایید خواهید دید که تساوی انسان‌ها و نادیده گرفتن این عوامل، بی عدالتی خواهد بود، نه تفاوت حاصل از این عوامل. این که انسان ها با تلاش های مختلف، با والدین و رعایت‌های آنها یا بی توجهی آنها، با توجه به تغذیه و ورزش و یا عدم رعایت این امور، با قرب به خداوند و دوری از خداوند، همگی نتیجه یکسان بگیرند بی عدالتی و تبعیض است، بلکه هر کسی متناسب با تلاش و کوشش خودش و رعایت‌های والدینش و عوامل مادی و معنوی دیگر نتایج متفاوت خواهد گرفت و این عین عدالت است، و همچنین ظلم ها و بی عدالتی های ناشی از اختیار انسان ها، و اجر و عوض در مقابل سختی ها و بلاها در آخرت حسابرسی شده و عدالت در مورد آنها اجرا خواهد شد، همان طور که قرآن کریم می فرماید:
«أَمْ نجَعَلُ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ كاَلْمُفْسِدِينَ فىِ الْأَرْضِ أَمْ نجَعَلُ الْمُتَّقِينَ كاَلْفُجَّار»؛(13)
آيا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام داده‏اند همچون مفسدان در زمين قرار مى‏دهيم، يا پرهيزگاران را همچون فاجران‏؟

«أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ ما لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ»؛(14)
آيا تسلیم شدگان (در برابر امرمان) را همچون مجرمان قرار مى‏دهيم‏ شما را چه شده؟ چگونه داورى مى‏كنيد؟

«هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلَّا الْإِحْسان‏»؛(15)آيا جزاى نيكى جز نيكى است؟

_________________________
1) الالهیات، آیت الله سبحانی، المركز العالمي للدراسات الإسلامية، چاپ سوم، 1412ق، قم، ج1، ص228.
2) مجموعه آثار شهید مطهری، انتشارات صدرا، تهران، ج13، ص822؛ بدایة المعارف، آیت الله خرازی، نشر جامعه مدرسین، چاپ دوازدهم، 1424ق، قم، ج1، ص97.
3) مجموعه آثار، ج1، ص125.
4) http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=38251
5) محمد-31.
6) عنکبوت-2.
7) بقره-155.
Dirol مائده-48.
9) شرح-5 و 6.
10) بحار الانوار، علامه مجلسی، دار إحياء التراث العربي‏، چاپ دوم، 1403ق، بیروت، ج64، ص250.
11) کهف-13.
12) الالهیات، ج4، ص171.
13) سوره ص-28.
14) قلم-35و36.
15) الرحمن-60.

موضوع قفل شده است