جمع بندی مذهب ابو یوسف یعقوب بن اسحاق کندی

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مذهب ابو یوسف یعقوب بن اسحاق کندی

با سلام و عرض ادب و خسته نباشید خدمت شما

میخواستم بپرسم مذهب جناب ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی چه بوده است ؟

سپاس

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
در مورد مذهب کندی نظر قاطعی وجود ندارد برخی مانند سید بن طاووس احتمال شیعه بودن او را داده اند و شهید مطهری هم همین احتمال را از قول برخی نقل کرده است ظاهرا از لحاظ فکری به معنزله نزدیکتر بوده است وی که در عصر مامون و دوران نهضت ترجمه به سر میبرده به مباحث فلسفی اشراف داشته است و با ابوحنیفه حشرو نشر داشته از این رو مذهب او بر مورخین موهوم است

با سلام
ابویوسف یعقوب ابن اسحاق کندی، معروف به "فیلسوف عرب" و یا "فیلسوف و شاهزاده عرب" از حکما و فلاسفه اسلامی-عربی است که در عین این که از شهرت عظیمی برخوردار است، اما از تاریخ ولادت و وفاتش اطلاع دقیقی در دست نیست.
او احتمالا در حدود سال 185 هجری قمری مصادف با 801 میلادی متولد شده است.
کندی در بصره و در خانواده ای از اشراف قبیله "کنده" به دنیا آمد.
پدرش اسحاق بن صباح کندی، درعهد و خلیفه عباسی (هارون الرشید و مهدی عباسی) حاکم کوفه بود و اجداد او، بر «کنده» یا دیگر سرزمین های جنوبی جزیرة العرب حکومت می کردند.
ابتدا در شهر بصره - که قطعا از نفوذ مدرسه جندی شاپور بر کنار نمانده بود- تا آنجا که ممکن بود، به بهترین صورت درس خواند، سپس برای تکمیل تحصیلات خود به بغداد رفت که در زمان خلفای عباسی بزرگترین مرکز تعلیم و تعلم به شمار می رفت.
به زودی آن اندازه از علم و فلسفه را که در جهان عرب در دسترس بود، تحصیل کرد و در آن استاد شد.
آنگاه به این فکر افتاد تا این معلومات را در چشم انداز معارف اسلامی داخل کند و آنها را با یکدیگر کامل و هماهنگ سازد.

او که بیشتر عمر خود را در قرن سوم هجری سپری کرد با دو تن از خلفای عباسی (مأمون و معتصم) معاصر بود و چون در زمان مأمون، علم فلسفه رواج زیادی داشت و بطور مسلم در آن وقت، نه در بصره و نه در بغداد، فیلسوفی وجود نداشت از همین رو، کندی، سرسلسله حلقه های فلسفه اسلامی است بدون اینکه خود به حلقه ای و طبقه ای دیگر، وابسته باشد.
او همچنان که فیلسوفی عالیقدر و صاحب نظر بود، مسلمانی پاک اعتقاد بود و کتب زیادی در حمایت از دین اسلام نوشت، از همین رو، عده ای با اتکاء به قرائن، او را شیعه می دانند.
کندی کوشید تا معارف اسلامی و اصول فلسفی را با یکدیگر بیامیزد و این همان کاری بود که با او شروع شد و ادامه یافت.
وی حدود 270 کتاب و رساله در زمینه های مختلف منطق، فلسفه، نجوم، حساب و هندسه، طب و اصول عقاید دینی دارد. کندی نهضت عظیم فکری و جنبش ترجمه را مشاهده کرد و با مترجمان معروف مانند «حنین بن اسحاق» معاصر است.
اما در اینکه خودش مترجم بوده یا نه؟ تردید است.

نکته قابل توجه اینکه بعضی او را به علت اینکه نامش یعقوب و نام پدرش اسحاق و کنیه اش ابویوسف است، یهودی می دانند و عجیب اینکه بعضی ها از او به عنوان کسی یاد کرده اند که در نظر داشته ردی بر قرآن مجید بنویسد، ولی امروزه بر اثر تحقیقات و پژوهش هایی که شده، مسلم است که اولا ارزش علمی و فلسفی کندی، بیش از آنست که قبلا تصور می شد و برخی از اروپائیان، او را یکی از 12 چهره عقلی تاریخ بشر که تأثیر فراوان داشته اند، شمرده اند.
ثانیا،
مسلمانی پاک اعتقاد و احتمالا شیعه بوده است.
ثالثا، به دلیل موقعیت علمی و اجتماعی مورد حسادت بوده و نسبت های ناروا به او ناشی از همین حسادت هاست.

شایستگی وی در مباحث مختلف علم و دانش، سبب نزدیکی وی به دربار خلفای عباسی، مأمون و معتصم شد؛ تا جایی که حتی او را به معلمی پسر معتصم گماشتند و مقام و منزلت خاصی یافت که هرگز چنین مقام و منزلتی برای فیلسوفان و حکیمان متأخر از او فراهم نیامده بود. اما در پایان زندگی و هنگام خلافت متوکل مورد بی مهری قرار گرفت و در حدود سال 252 هجری قمری مصادف با 866 میلادی از دنیا رفت. از مجموع آثار و تألیفات او می توان گفت که او بدون شک فیلسوفی با ایمان و پاک اعتقاد بود که از نظر فکری به طرز تفکر تشیع و از میان فرقه های تسنن به معتزله نزدیکتر است. (و باید توجه داشت که کسانی از قبیل سید ابن طاووس او را شیعه می دانند).


منـابـع


دانشنامه رشد
حنا فاخوری- تاریخ فلسفه در جهان اسلام- صفحه 374
ماجد فخری- سیر فلسفه در جهان اسلام- صفحه 83
مرتضی مطهری- خدمات متقابل اسلام و ایران ج2

سید بن طاووس در جزء پنجم از کتاب خود «فرج المهوم»کندی را از آن دسته ازعلمای شیعه قلمداد کرده که نجوم می دانستند و چنین گفته است:«از کسانی که شهرت به علم نجوم دارند و گفته شده است که از علمای شیعه اند، شیخ فاضل کندی است...» و باز می گوید: «آنچه از تألیفات او به ما رسیده و در علم نجوم است، رساله او در این علم در پنج جزء است».
تهرانی هم او را در شمار مؤلفان شیعه آورده و بعضی از مؤلفات او را هم نقل کرده است.
دیدیم که در پایتخت و مرکز تشیع، کوفه، ولادت یافته است و کوفه، وطن پدران و اجداد او بوده و طبعاً وی تحت تأثیر روح محیط خود قرار گرفته است.
به علاوه دیده ایم که وی رساله های خود را با عباراتی که عادتاً شیعه آنها را به کار می برند و از مختصات شیعیان است ختم کرده، چنان که در خاتمه رساله خود «فی الفلسفة الاولی» می گوید:«والحمدلله العالمین، و صلواته علی محمد النبی و آله اجمعین» یا در آخر رساله خود «فی سجود الجرم الاقصی» می نویسد:«والحمدلله رب العالمین، والصلاة علی محمد المصطفی و آله الطاهرین» و در آخر رساله های «فی النفس» و «فی حدود الاشیاء» و جاهای دیگر، همین روش را داشته است.

پرسش:مذهب ابویوسف یعقوب بن اسحاق کندی از فلاسفه چه بوده است ؟



پاسخ:

ابویوسف یعقوب ابن اسحاق کندی، فیلسوف عرب از شهرت عظیمی برخوردار است، اما از تاریخ ولادت و وفاتش اطلاع دقیقی در دست نیست. او احتمالا در حدود سال 185 هجری قمری مصادف با 801 میلادی متولد شده است. کندی در بصره و در خانواده ای از اشراف قبیله کنده به دنیا آمد.
پدرش اسحاق بن صباح کندی، درعهد و خلیفه عباسی (هارون الرشید و مهدی عباسی) حاکم کوفه بود و اجداد او، بر «کنده» یا دیگر سرزمین های جنوبی جزیرة العرب حکومت می کردند.[1]

قفطي گويد: «کندي از خاندان بزرگي بود از مردم بصره، جدش از کارگزاران بني هاشم بود به بصره آمد و در آنجا ملکي داشت به بغداد رفت و همچنان که به کسب دانش و ادب مي‌پرداخت، دردستگاه خلافت نيز مقامي يافت».[2] ابن اصيبعه مي افزايد: «او درنزد مأمون و معتصم و پسرش احمد مقامي ارجمندداشت»[3]
در مورد مذهب کندی نظر قاطعی وجود ندارد برخی مانند سید بن طاووس احتمال شیعه بودن او را داده اند.[4] شهید مطهری همین احتمال را از قول برخی نقل کرده است وی آورده است: کندی همچنانكه فيلسوفى عاليقدر بوده، مسلمانى متصلب و پاك اعتقاد و مدافع بوده است. كتب زيادى در حمايت دين اسلام نوشته است. بعضى به اتكاى برخى قرائن او را شيعه دانسته‏ اند.[5] همچنین عبدالله نعمه در کتاب فلاسفه شیعه، کندی را شیعه مذهب خوانده است.[6] برخی او را شیعه زیدی دانستند.[7]

توجه امام حسن عسکری (علیه السلام) به کندی
ابن شهر آشوب در مناقب،[8] مجلسی در بحار[9] و سید محسن امین در اعیان الشیعه[10] موضوع توجه امام حسن عسکری (علیه السلام)به کندی را از قول ابوالقاسم کوفی در کتاب التبدیل[11] بیان میکنند.

ابو القاسم كوفى در كتاب تبديل نقل ميكند كه اسحاق كندى فيلسوف عراق در زمان خود شروع كرد به نوشتن كتابى در باره تناقض قرآن و مرتب به اين كار اشتغال داشت و پيوسته در منزل بسر مى‏ برد.
يكى از شاگردانش روزى خدمت امام حسن عسكرى (علیه السلام) رسيد آن جناب به او فرمودند در ميان شما يك نفر رشيد پيدا نمى‏ شود كه باز دارد استاد كندى ترا از اشتغال به امور قرآن عرض كرد من از شاگردانش هستم چطور ميتوانيم اعتراض كنيم بر استاد خود در اين مورد يا چيزهاى ديگر.
حضرت عسكرى(علیه السلام) فرمود هر چه من به تو بگويم به او خواهى گفت؟ عرض كرد آرى فرمود برو پيش او و خيلى نسبت به او اظهار محبت نما و كمك كن به او در تصميمى كه دارد وقتى به تو اعتماد پيدا كرد بگو يك سؤال برايم پيش آمده اجازه ميفرمائى بپرسم. حتما او خواهد گفت بپرس.
به او بگو كسى كه اين قرآن را آورده و به اين جملات سخن گفته اگر بگويد منظورم غير از آن معانى است كه تو از لفظ فهميده‏ اى و در نتيجه مى‏ گوئى تناقض است. در جواب تو خواهد گفت: چنين جريانى ممكن است
چون او مرد فهميده اي است اگر حرفى را بشنود. وقتى قبول كرد بگو پس شما چه مى‏دانيد شايد غير از معنائى كه شما مى ‏فهميد اراده كرده باشد در اين صورت استعمال نموده لفظ را در غير معنى خود.
آن مرد پيش استاد خود رفت خيلى با او گرم گرفت بالاخره همين سؤال را كرد. استاد كندى گفت: دو مرتبه سؤال خود را تكرار كن براى مرتبه دوم تكرار نمود استاد در انديشه شد و اين جريان را احتمال داد كه در لغت چنين استعمالى نيز باشد و به نظرش جايز آمد.

برخی با استناد به همین موضوع کندی را شیعه مذهب خواندند.[12]

به علاوه وی رساله های خود را با عباراتی که عادتاً شیعه آنها را به کار می برند و از مختصات شیعیان است ختم کرده، چنان که در خاتمه رساله خود «فی الفلسفة الاولی» می گوید:«والحمدلله العالمین، و صلواته علی محمد النبی و آله اجمعین» یا در آخر رساله خود «فی سجود الجرم الاقصی» می نویسد:«والحمدلله رب العالمین، والصلاة علی محمد المصطفی و آله الطاهرین» و در آخر رساله های «فی النفس» و «فی حدود الاشیاء» و جاهای دیگر، همین روش را داشته است.

اما همانطور که گذشت در مورد مذهب او اختلاف بسیار است برخی او را حتی یهودی و یا نصرانی هم دانسته اند.[13] ظاهرا از لحاظ فکری به معتزله نزدیکتر بوده است وی که در عصر مامون و دوران نهضت ترجمه به سر می برده به مباحث فلسفی اشراف داشته است و با ابوحنیفه حشر و نشر داشته از این رو مذهب او بر مورخین موهوم است.


کلید واژه : فیلسوف، کندی، مذهب، دوران عباسی

منابع

[1] . اندلسی، صاعد، التعریف بطبقات الامم، ص 59، هجرت ،تهران، 1376ش

[2] . قفطی، اخبار العلماء باخبار الحکما، ص 241-247، قاهره، بی تا

[3] . ابن ابی أصیبعه، عیون الانباء فی طبقات الاطباء، تصحیح، محمد باسل، بیروت، لبنان: دارالکتب العلمیه، 1319ه، ص 260.

[4] . سید بن طاووس، فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم، ص 192، دار الذخائر، قم، 1368ش

[5] . شهید مطهری، مجموعه آثار، (خدمات متقابل ایران و اسلام) ج 14 ص ، 462، انتشارات صدرا، بی تا

[6] .عبدالله نعمه، فلاسفة الشیعة حیاتهم و آرائهم، مقدمه: شیخ محمد جواد مغنیة،قم دارالکتاب الاسلامیه، 1987م، الطبعة الاولی،ص 666

[7] . ابن ابی اصیبعه، همان

[8] . ابن شهر آشوب، مناقب، ج 4 ص 424، نشر علامه، قم، 1379ش

[9] . مجلسی، بحار الانوار، ج 10، ص 392 و ج 50 ص 311، اسلامیه، تهران، 1363ش

[10] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1 ص 103، دارالتعارف، بیروت، 1403ق

[11] . التبدیل همان کتاب التحریف است که اقا بزرگ در الذریعه ان را از اثار ابوالقاسم کوفی دانسته است. الذریعه ج 12 ص 313

[12] . سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج 1 ص 160، الذریعه الی تصانیف الشیعه ج 1 ص 377، اسماعیلیان قم بی تا

[13] . عبدالله نعمه همان


موضوع قفل شده است