جمع بندی بیعت زنان بی حجاب با امام علی (علیه السلام)!

تب‌های اولیه

14 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بیعت زنان بی حجاب با امام علی (علیه السلام)!

با سلام
این روایت را من در جایی خوانده بودم ولی الان یادم نیست کجا بود.در اینترنت که جستجو کردم در سخنرانی های آقای رحیم پور ازغدی آمده بود من هم از همانجا نقل می کنم:

حضرت امیر (ع) می فرمایند : من نمی خواستم مسئولیت حکومت را قبول کنم ولی چنان جمعیت به سمت من هجوم آورد که لباسم از دو طرف پاره شد . دختران از فرط اشتیاق حجاب خود را کنار گذاشتند و به سمت من می آمدند و پیرمرد هایی که با عصا راه می رفتند چنان به سویم می آمدند که عصای خود را پرت کردند من وقتی دیدم مردم این چنین به سمت من آمدند و بیعت عمومی است و همه می گویند که ما پای تو ایستاده ایم ، دیگر بهانه ای نداشتم که این مسئولیت را قبول نکنم و حجت بر من تمام شد ...الی آخر

در خطبه شقشقیه هم امام توصیفی از بیعت کنندگان با خود دارد ولی من در آن سخنی از زنان بی حجاب و پیرمردان بی عصا ندیدم. لطفا سند آنرا پیدا و بررسی کنید.(سند خطبه شقشقیه را نمی خواهد بررسی کنید سند جایی که از زنان بی حجاب و پیرمردان بی عصا سخن گفته شده را بررسی کنید)
با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد سید محسن

با سلام
در منابع متعددی برای دستیابی به این موضوع جستجو نمودم و متاسفانه چنین مطلبی نیافتم اما در برخی از منابع مطالبی نزدیک به متن مورد نظر یافت شد که از نظر شما میگذرانم.
در کتاب وقعه الصفین از نصر بن مزاحم منقری آمده است که عدی بن حاتم نزد حضرت علی (علیه السلام) آمد و عرضه داشت که خفاف بن عبدالله به نزد پسر عمویش در شام میرود اگر شما اجازه دهید نزد معاویه رود تا شاید نسبت به او اتمام حجت نماید یا مردم شام را پند دهد حضرت موافقت نمود و خفاف به شام رفته و نزد معاویه لب به سخن گشود و جریان بیعت کردن مردم با حضرت علی را این گونه توصیف نمود.

(سپس مردم براى بيعت با على هجوم آوردند و چون پروانه‏ هايى كه گرد شمع بر آيند گرد او را گرفتند تا آنجا كه كفشها گم شد و عباها از شانه‏ ها بيفتاد و پيران زير دست و پاى رفتند، و ديگر نامى از عثمان نياوردند و يادى از او نشد......)
پس مردانى به كوفه شتافتند و دعوت او را لبيك گفتند و وى راهى بصره شد كه اينك در دست اوست و سپس به كوفه گام نهاد، كودك خردسال را به نزدش مى ‏آوردند و زال كهنسال خود را به خدمتش مى‏كشاند و نوعروس، شادمانه از شوق به محضرش مى ‏شتافت. در چنين حالى بود كه من از او جدا شدم، و اكنون توجّهش جز به شام نيست.( وقعة الصفین نصربن مزاحم منقری ص 65 و شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی ج 3 ص 111
همانگونه که در این عبارتها آمده است سخنی از هجوم بدون حجاب دختران نزد حضرت علی وجود ندارد.

سلام بر عصران عزیز
برادر موضوع که باز است

با سلام بر کارشناس محترم
هنگامی که پیام را به شما دادم بسته بود.

واما بعد:
من خودم جستجو کردم و سندش را پیداکردم:
نهج البلاغه خطبه 228
وَبَسَطْتُمْ يَدِي فَكَفَفْتُهَا، وَمَدَدْتُمُوهَا فَقَبَضْتُهَا، ثُمَّ تَدَاكَكْتُمْ عَلَيَّ تَدَاكَّ الاِْبِلِ الْهِيمِ عَلَى حِيَاضِهَا يَوْمَ وِرْدِهَا، حَتَّى انْقَطَعَتِ النَّعْلُ، وَسَقَطَ الرِّدَاءُ، وَوُطِىءَ الضَّعِيفُ، وَبَلَغَ مِنْ سُرُورِ النَّاسِ بِبَيْعَتِهِمْ إِيَّايَ أَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغِيرُ، وَهَدَجَ إِلَيْهَا الْكَبِيرُ، وَتَحَامَلَ نَحْوَهَا الْعَلِيلُ، وَحَسَرَتْ إِلَيْهَا الْكِعَابُ.

عبارت مشخص شده در برخی ترجمه های نهج البلاغه به سر برهنه کردن دختران یا بی حجاب شدن دختران ترجمه شده است. ولی من کتب لغت را که دیدم این طور نبود به احتمال زیاد منظور حضرت این بوده است که به اشتیاق دیدار حضرت نقاب از چهره خود بر می دارند نه اینکه سر برهنه می شوند یا حجابشان را کنار می گذارند.
شما هم می توانید به عنوان کارشناس آن را ترجمه تخصصی بکنید.

عصران;645793 نوشت:
با سلام بر کارشناس محترم
هنگامی که پیام را به شما دادم بسته بود.

واما بعد:
من خودم جستجو کردم و سندش را پیداکردم:
نهج البلاغه خطبه 228
وَبَسَطْتُمْ يَدِي فَكَفَفْتُهَا، وَمَدَدْتُمُوهَا فَقَبَضْتُهَا، ثُمَّ تَدَاكَكْتُمْ عَلَيَّ تَدَاكَّ الاِْبِلِ الْهِيمِ عَلَى حِيَاضِهَا يَوْمَ وِرْدِهَا، حَتَّى انْقَطَعَتِ النَّعْلُ، وَسَقَطَ الرِّدَاءُ، وَوُطِىءَ الضَّعِيفُ، وَبَلَغَ مِنْ سُرُورِ النَّاسِ بِبَيْعَتِهِمْ إِيَّايَ أَنِ ابْتَهَجَ بِهَا الصَّغِيرُ، وَهَدَجَ إِلَيْهَا الْكَبِيرُ، وَتَحَامَلَ نَحْوَهَا الْعَلِيلُ، وَحَسَرَتْ إِلَيْهَا الْكِعَابُ.

عبارت مشخص شده در برخی ترجمه های نهج البلاغه به سر برهنه کردن دختران یا بی حجاب شدن دختران ترجمه شده است. ولی من کتب لغت را که دیدم این طور نبود به احتمال زیاد منظور حضرت این بوده است که به اشتیاق دیدار حضرت نقاب از چهره خود بر می دارند نه اینکه سر برهنه می شوند یا حجابشان را کنار می گذارند.
شما هم می توانید به عنوان کارشناس آن را ترجمه تخصصی بکنید.

با سلام اخوی
نقاب نداشتن دا ل بر بی حجابی نمیشود


امام على عليه السلام در خطبه 229 به ابعاد گسترده و گوناگون حكومت خود مى‏پردازد و نقش اقشار گوناگون مردم را در انتخاب و بيعت بگونه شگفت‏آورى بيان مى‏دارد كه:


مردم امام عليه السلام را مى‏خواستند


و بدون اجبار و اكراهى به او رأى دادند،


و همه در انتخابات رهبرى شركت داشتند كه اين ويژگى مهم را ديگر حكومت‏ها نداشتند.


وبسطتم يدي فكففتها، ومددتموها فقبضتها، ثمَّ تداككتم عليَّ تداكَّ الْإبل الْهيم‏على ح ياضها يوم وردها، حتَّى‏انقطعت النَّعل، وسقط الرداء، ووطئ الضَّعيف، وبلغ من سرور النَّاس ببيعتهم إيَّاي أن ابتهج بها الصَّغير، وهدج إليها الكبير، وتحامل نحوها العليل، وحسرت إليها الكعاب.


دست مرا براى بيعت مى‏گشوديد و من مى‏بستم، شما آن را به سوى خود مى‏كشيديد و من آن را مى‏گرفتم، سپس چونان شتران تشنه كه به طرف آبشخور هجوم مى‏آورند بر من هجوم آورديد، تا آن كه بند كفشم پاره شد، و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پايمال گرديدند، آنچنان مردم در بيعت با من خشنود بودند كه خردسالان شادمان، و پيران براى بيعت كردن لرزان به راه افتادند، بيماران بر دوش خويشان سوار، و دختران جوان بى ‏نقاب به صحنه آمدند.


ويژگى هاى بيعت مردم با امام على عليه السلام در موارد زير خلاصه مى‏شود:


1 – آمادگى مردم وبسطتم يدى فكففتها خ‏229/1


2 – اصرار مردم وبسطتم يدى فكففتها خ‏229/1


3 – واقع نگرى امام و مددتموها فقبضتها خ‏229/1


4 – هجوم بى‏نظير مردم تداككتم … الأبل الهيم خ‏229/1


5 – به خطر افتادن سلامت امام‏


الف – پاره شدن بند كفش امام انقطعت النعل خ‏229/1


ب – افتادن عبا از دوش امام وسقط الرداء خ‏229/2


ج – پايمال شدن ضعيفان وطئ الضعيف خ‏229/2


6 – شادى مردم سرور الناس ببيعتهم خ‏229/2


الف – به وجود آمدن كودكان ابتهج بها الصغير خ‏229/2


ب – آمدن پيران هدج إليها الكبير خ‏229/2


ج – آمدن بيماران تحامل نحوها العليل خ‏229/2


د – حضور دوشيزگان حسرت إليها الكعاب خ‏229/2

[=nassim-bold]«حتى‏انقطعت النعل و سقط الرداء و وطئ الضعيف و بلغ من سرور الناس ببيعتهم اياى ان‏ابتهج‏بها الصغير و هدج اليها الكبير و تحامل نحوها العليل [=nassim-bold]و حسرت اليها الكعاب‏»
[=nassim-bold]«در اثر ازدحام جمعيت جهت‏بيعت‏با من، بند كفشها بگسست و عبا از دوش افتاد و درمانده‏ها زير پا ماندند و شادى مردم به حدى رسيد كه حتى كودكان هم خشنود شدند. در آن روز، پير و ناتوان براى بيعت آمدند و

[=nassim-bold] دختران براى مشاهده منظر باشكوه بيعت، نقاب از چهره برداشتند

[=nassim-bold].»

رضا;647795 نوشت:
ا سلام اخوی
نقاب نداشتن دا ل بر بی حجابی نمیشود

سلام علیکم
اگر یک مقدار به نوشته بنده عنایت می کردید من هم همین را گفتم:

عصران;645793 نوشت:
به احتمال زیاد منظور حضرت این بوده است که به اشتیاق دیدار حضرت نقاب از چهره خود بر می دارند نه اینکه سر برهنه می شوند یا حجابشان را کنار می گذارند.

مسئله این بود که در برخی ترجمه های نهج البلاغه آنرا به سربرهنه گشتن و بی حجابی ترجمه کرده بودند.
مثلا این نهج البلاغه ترجمه سید جعفر شهیدی است:
در وصف بيعت خود به هنگام خلافت، و پيش از اين مانند آن با لفظهاى ديگرى گذشت. 1] و دستم را گشوديد، بازش داشتم، و آن را كشيديد، نگاهش داشتم،
سپس بر من هجوم آورديد همچون شتران تشنه كه روز آب خوردن به آبگيرهاى خود در آيند و دوش و بر هم را سايند چندانكه از هجوم مردمان بند پاى افزار بريد وردا افتاد، و ناتوان پامال گرديد. و خشنودى مردم در بيعت من بدانجا رسيد كه خردسال شادمان شد و سالخورده لرزان لرزان بدانجا روان، و بيمار براى بيعت خود را بر پا مى‏داشت، و دختران جوان براى ديدن آن منظره سر برهنه دوان.

رضا;647795 نوشت:
دختران براى مشاهده منظر باشكوه بيعت، نقاب از چهره برداشتند

دیگر پیاز داغش را زیاد نکنید در متن منظره باشکوه گفته نشده است که در ترجمه آن را آوردید. وقتی عبای حضرت در معرض پاره شدن است و امام حسن و امام حسین میان جمعیت پایمال می شوند کجایش باشکوه است.در خطبه شقشقیه از جمعیت مردم تعبیر به یال کفتار و گوسفند شده است این کجایش باشکوه است.

آیا این موارد شکوه است؟:


– به خطر افتادن سلامت امام‏
الف – پاره شدن بند كفش امام انقطعت النعل خ‏229/1
ب – افتادن عبا از دوش امام وسقط الرداء خ‏229/2
ج – پايمال شدن ضعيفان وطئ الضعيف خ‏229/2


عصران;648188 نوشت:
سلام علیکم

دیگر پیاز داغش را زیاد نکنید در متن منظره باشکوه گفته نشده است که در ترجمه آن را آوردید. وقتی عبای حضرت در معرض پاره شدن است و امام حسن و امام حسین میان جمعیت پایمال می شوند کجایش باشکوه است.در خطبه شقشقیه از جمعیت مردم تعبیر به یال کفتار و گوسفند شده است این کجایش باشکوه است.

آیا این موارد شکوه است؟:


– به خطر افتادن سلامت امام‏
الف – پاره شدن بند كفش امام انقطعت النعل خ‏229/1
ب – افتادن عبا از دوش امام وسقط الرداء خ‏229/2
ج – پايمال شدن ضعيفان وطئ الضعيف خ‏229/2


با سلام
اخوی درک بیعت با امام سخت نیست که از ان به بی شکوهی یاد میکنید
یک ترجمه ناقص آوردید و یک تیتر گمراه کننده , شما برهنه شدن را از کجا معنی کرده اید بگوید ما هم بدانیم تا پیاز داغش زیاد نشود

در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفه ای مانند علی علیه السلام با اکثریت قریب به اتفاق آراء برگزید نشده وگزینش او بر آراء صحابه ونیکان از مهاجرین وانصار وفقها وقراء متکی نبوده است.
این تنها امام علی علیه السلام است که خلافت را از این راه به دست آورد وبه عبارت بهتر زمامداری از این راه به علی علیه السلام رسید.

امام علیه السلام دریکی از سخنان خود کیفیت ازدحام واستقبال بی سابقه مردم را برای بیعت با او چنین توصیف می کند:

«حتی انقطعت النعل وسقط الرداء و وطئ الضعیف و بلغ من سرور الناس ببیعتهم ایای ان ابتهج بها الصغیر و هدج الیها الکبیر وتحامل نحوها العلیل و حسرت الیها الکعاب »

بند کفش بگسست وعبا از دوش بیفتاد وناتوان زیر پا ماند وشادی مردم از بیعت با من به حدی رسید که کودک خشنود شد وپیر وناتوان به سوی بیعت آمد ودختران برا ی مشاهده منظره بیعت نقاب از چهره به عقب زدند.
این یعنی شکوه :Sham:

) یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ :پوششهاى خود را بر خود فروتر گیرند. این کار براى این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (1)

2)أَنْ لا یُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً:چیزى را با خدا شریك نسازند.(2)


3)وَ لا یَسْرِقْنَ: و دزدى نكنند.(3)


4)وَ لا یَزْنینَ:و زنا نكنند.(4)


5)وَ لا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ:و فرزندان خود را نكشند.(5)


6)وَ لا یَأْتینَ بِبُهْتانٍ یَفْتَرینَهُ بَیْنَ أَیْدیهِنَّ وَ أَرْجُلِهِنَّ:و تهمت و افترایى را که ساخته اند به کسى نسبت ندهند.(6)


7) وَ لا یَعْصینَكَ فی‏ مَعْرُوفٍ: و در [كار] نیك از تو نافرمانى نكنند،(با مردان نامحرم خلوت نکنند )(7)
[=arial, helvetica, sans-serif]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]به امید روزی که همه زنان و دختران در سراسر دنیا در مسیر و جاده عفت و پاکدامنی قرار بگیرند .به امید روزی که با اجرای مفاد این بیعت نامه هیچ نگاه ابزاری و اهانت آمیزی به زنان وجود نداشته باشد .به امید روزی که امنیت برای تمام زنان و دختران در سرتا سر دنیا فراهم شود .

رضا;648223 نوشت:
یک ترجمه ناقص آوردید و یک تیتر گمراه کننده , شما برهنه شدن را از کجا معنی کرده اید بگوید ما هم بدانیم تا پیاز داغش زیاد نشود

سلام
اولا من شش روز زودتر از شما خودم گفتم منظور حضرت نقاب بوده است نوشته دوم من را با دقت ببینید.دوما هنگامی که تیتر را انتخاب کرده بودم سند روایت را هنوز نیافته بودم.سوما من از خودم ترجمه ای نکردم آقای رحیم پور ازغدی و دکتر سید جعفر شهیدی و بعضی دیگر از مترجمین نهج البلاغه آن عبارت را به بی حجابی ترجمه کرده بودند اگر اعتراضی دارید به خود آنها بگویید من نماینده آنها نیستم.

رضا;648223 نوشت:
اخوی درک بیعت با امام سخت نیست که از ان به بی شکوهی یاد میکنید

رضا;648223 نوشت:
این یعنی شکوه

[=&quot]در خطبه "شقشقیه" سومین خطبه نهج البلاغه، حضرت امیر(ع) درباره حضور مردم می فرماید: «پس از (کشته شدن عثمان) هیچ چیزی مرا به دِهشت نینداخت، مگر این که مردم، مانند موی کفتار در اطرافم حلقه زده، از هر طرف به سوی من هجوم می­آوردند، به طوری که از ازدحام ایشان و بسیاری جمعیت، حسن و حسین آسیب دیدند. در اطراف من مانند گله گوسفند حلقه زدند»

[=&quot]در خطبه 137 نهج البلاغه می فرماید: «همچون آهوان و گوسفندان که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید. می گفتید: بیعت، بیعت. من دستم را می بستم و شما آن را می گشودید من آن را از شما بر می گرفتم و شما به سوی خود می کشیدید.»

شما دستم را براى بيعت مى‏گشوديد، در حالى كه من آن را مى‏بستم، شما
آن را پيش كشيديد و من واپس مى‏بردم. همانند شترانى تشنه كه به روز سيرابى، به آبشخورشان يورش مى‏آورند، بر من هجوم آورديد، چونان كه پاپوشم از پايم درشد،
عبا از دوشم فرو افتاد، ضعيفان پايمال شدند.

این یعنی عوام کاالانعام نه شکوه.

عصران;648328 نوشت:
آن را پيش كشيديد و من واپس مى‏بردم. همانند شترانى تشنه كه به روز سيرابى، به آبشخورشان يورش مى‏آورند، بر من هجوم آورديد، چونان كه پاپوشم از پايم درشد،
عبا از دوشم فرو افتاد، ضعيفان پايمال شدند.

این یعنی عوام کاالانعام نه شکوه.


عزیز اگه فلان اصطلاح یا لغت توی یک فرهنگ یا زبان ناسزا محسوب میشه به این معنی نیست که ترجمه ی لغوی اون اصطلاح یا لغت در زبان دیگه ناسزا است!!مثلا سیب زمینی رو شما عینا ترجمه بکن به انگلیسی و بین انگلیسی زبانها استفاده کن!اصلا براشون بی معنی است!یا هویج!!:Nishkhand:
ولی ما وقتی به یکی میگیم سیب زمینی برامون معنی دارد..یعنی بی رگ یا تنبل ...
تو فرهنگ ما اینه
این حرف امام هم با توجه به زبان و فرهنگی که امام این حرف رو. درش زدند معنی میشه (ولی اینجا برای شما ترجمه ی لغوی کردن به اشتباه افتادید) این اصطلاح امام برای بیان شوق و ازدحام است.. ناسزا نیست:ok:

با سلام

عصران;648328 نوشت:
سلام
اولا من شش روز زودتر از شما خودم گفتم منظور حضرت نقاب بوده است نوشته دوم من را با دقت ببینید.دوما هنگامی که تیتر را انتخاب کرده بودم سند روایت را هنوز نیافته بودم.سوما من از خودم ترجمه ای نکردم آقای رحیم پور ازغدی و دکتر سید جعفر شهیدی و بعضی دیگر از مترجمین نهج البلاغه آن عبارت را به بی حجابی ترجمه کرده بودند اگر اعتراضی دارید به خود آنها بگویید من نماینده آنها نیستم.

قسم حضرت عباس ع را قبول کنیم یا دم خروس را اخوی ؟
اگه ۶ روز پیش این را گفتید !این چه تیتری است که برای این تاپیک انتخاب کرده ید ؟
شما مطلق در تیتر تاپیک گفته اید (بیعت زنان بی حجاب با امام علی علیه السلام! )
آیا فکر نمیکنید یک مشت بی خرد و بی سواد در حیطه مجازی همین تیتر شما را علم میکنند که اما علی ع با بی حجا بان بیعت کرده ؟

عصران;648328 نوشت:

در خطبه "شقشقیه" سومین خطبه نهج البلاغه، حضرت امیر(ع) درباره حضور مردم می فرماید: «پس از (کشته شدن عثمان) هیچ چیزی مرا به دِهشت نینداخت، مگر این که مردم، مانند موی کفتار در اطرافم حلقه زده، از هر طرف به سوی من هجوم می­آوردند، به طوری که از ازدحام ایشان و بسیاری جمعیت، حسن و حسین آسیب دیدند. در اطراف من مانند گله گوسفند حلقه زدند»

در خطبه 137 نهج البلاغه می فرماید: «همچون آهوان و گوسفندان که به فرزندان خود روی آورند، به سوی من روی آوردید. می گفتید: بیعت، بیعت. من دستم را می بستم و شما آن را می گشودید من آن را از شما بر می گرفتم و شما به سوی خود می کشیدید.»

شما دستم را براى بيعت مى‏گشوديد، در حالى كه من آن را مى‏بستم، شما
آن را پيش كشيديد و من واپس مى‏بردم. همانند شترانى تشنه كه به روز سيرابى، به آبشخورشان يورش مى‏آورند، بر من هجوم آورديد، چونان كه پاپوشم از پايم درشد،
عبا از دوشم فرو افتاد، ضعيفان پايمال شدند.

این یعنی عوام کاالانعام نه شکوه.

خیراخوی !چرا خلط مبحث میکنید ?با کجای با شکوه بودن بیعت با امر المومنین ع مشکل دارید بگوید تا برویم سر اصل مطلب!
بازهم تکرار میکنم امیدوارم دقت بفرماید
در تاریخ خلافت اسلامی هیچ خلیفه ای مانند علی(علیه السلام) با اکثریت قریب به اتفاق آراء برای خلافت و زمامداری مسلمین برگزیده نشد.
پس از قتل عثمان اجتماع عظیمی از مسلمانان در مسجد تشکیل شد، به گونه ای که مسجد پر از اصحاب و مهاجرین و انصار گردید؛ شخصیتهای بزرگی همچون عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان ر رفاعة بن رافع و مالک بن عجلان و ابو ابوب انصاری و ... پس از ذکر سوابق درخشان و فضایل امام علی(علیه السلام) به این نتیجه رسیدند که باید با علی(علیه السلام) بیعت کرد.
در این هنگام انبوه جمعیت فریاد برآوردند که: ما به ولایت علی(علیه السلام) راضی هستیم؛ و پس از آن همگی به سوی خانه حضرت حرکت کردند و با اصرار تمام خواهان بیعت با امام(علیه السلام) شدند.
امام علی(علیه السلام) فرمود: اکنون که بر بیعت با من اصرار دارید، باید مراسم بیعت علنی و در مسجد برگزار شود.

با سلام
از تعامل و تشریک مساعی دوستان و نیز سعه صدر شما در مباحث جاری تشکر نموده و خود و شما را به آن توصیه میکنم.

پرسش:
خطبه 229 نهج البلاغه
: مردم براى بيعت با على(علیه السلام) هجوم آوردندو دختران از فرط اشتیاق حجاب خود را کنار گذاشتند
آیا این سخن که دختران حجاب خود را کنار گذاشتند صحت دارد؟

پاسخ:
در مرحله اول این موضوع را در منابع تاریخی بررسی میکنیم

داستان بیعت مردم با حضرت علی(علیه السلام) در منابع مختلف و به روایات گوناگون بیان شده است از جمله در کتاب وقعه الصفین از نصر بن مزاحم منقری آمده است که عدی بن حاتم نزد حضرت علی (علیه السلام) آمد و عرضه داشت که خفاف بن عبدالله به نزد پسر عمویش در شام میرود اگر شما اجازه دهید نزد معاویه رود تا شاید نسبت به او اتمام حجت نماید یا مردم شام را پند دهد حضرت موافقت نمود و خفاف به شام رفته و نزد معاویه لب به سخن گشود و جریان بیعت کردن مردم با حضرت علی(علیه السلام) را این گونه توصیف نمود.

سپس مردم براى بيعت با على(علیه السلام) هجوم آوردند و چون پروانه‏ هايى كه گرد شمع بر آيند گرد او را گرفتند تا آنجا كه كفشها گم شد و عباها از شانه‏ ها بيفتاد و پيران زير دست و پاى رفتند، و ديگر نامى از عثمان نياوردند و يادى از او نشد.
پس مردانى به كوفه شتافتند و دعوت او را لبيك گفتند و وى راهى بصره شد كه اينك در دست اوست و سپس به كوفه گام نهاد، كودك خردسال را به نزدش مى ‏آوردند و زال كهنسال خود را به خدمتش مى‏كشاند و نوعروس، شادمانه از شوق به محضرش مى ‏شتافت. در چنين حالى بود كه من از او جدا شدم، و اكنون توجّهش جز به شام نيست.[1]

همانگونه که در این عبارتها آمده است سخنی از هجوم بدون حجاب دختران نزد حضرت علی(علیه السلام) وجود ندارد.

جریان بیعت در نهج البلاغه

این مطلب در خطبه 229 نهج البلاغه وجود دارد که به آن اشاره میشود.

"و بسطتم یدی فکفقتها، و مددتموها فقیضتها، ثم تداککتم علی تداک الابل الهیم علی حیاضها یوم وژدها، حتی انقطعت النعل، و سقط الرداء و وطی الضعیف، و بلغ من سرور
الناس ببیعتهم ایای ان ابتهج بها الصغیر، و هدج الیها الکبیر، و تحامل نحوها العلیل، و حسرت الیها الکعاب"[2]

ترجمه:

دست مرا برای بیعت می گشودید و من می بستم، شما آن را به سوی خود می کشیدید و من آن را می گرفتم، سپس چونان شتران تشنه که به طرف آبشخور هجوم می آورند بر من هجوم آوردید، تا آن که بند کفشم پاره شد و عبا از دوشم افتاد، و افراد ناتوان پایمال گردیدند، آنچنان مردم در بیعت با من خشنود بودند که خردسالان شادمان و پیران برای بیعت کردن لرزان به راه افتادند، بیماران بر دوش خویشان سوار، و دختران جوان بی نقاب به صحنه آمدند.
با توجه به متن خطبه مذکور و ترجمه آن سخنی از کنار گذاشتن حجاب دختران در زمان بیعت با حضرت علی وجود ندارد و چنین تفسیری صحیح نیست. کلام در جمله اخر خطبه است که میفرماید (حسرت الیها الکعاب)

در کتب لغت کلمه کعاب به معنی دختر یا زن یا کنیزی است که سینه او در حال رشد است که کنایه از دختران جوان است.[3]

همچنین کلمه حسرت در منابع لغت به معنی کشفت امده است. از این رو مرحوم مجلسی در تفسیر این جمله مینویسد : "منظور از حسرت الیها الکعاب یعنی کشفت عن وجهها حرصا علی حضور البیعة"[4]

یعنی در هجوم زنان یا دختران برای بیعت با حضرت علی حجاب از چهره و صورت آنان افتاد از بس حریص بر بیعت با آن حضرت بودند.

از این رو به نظر میرسدآنان نقاب بر چهره داشتند و بر اثر ازدحام و همهمه و شلوغی نقاب از چهره آنان افتاده است.

پس تعبیر، کنار گذاشتن حجاب صحیح نیست. زیرا برخی تصور میکنند منظور این است که زنان با سر برهنه رفتند.

کلید واژه: بیعت، مردم، حضرت علی، حجاب، دختران
منابع

[1] . نصر بن مزاحم منقری، وقعة الصفین، ص 65، کتابخانه مرعشی، قم، 1404ق؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه ج 3 ص 111، کتابخانه مرعشی، قم، 1404ق
[2] . سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 229، ص 351، هجرت، قم، 1414ق
[3] . ابن منظور، لسان المیزان، ج 1 ص 719، دارصادر، بیروت، 1414ق؛ زبیدی، تاج العروس، ج 2 ص 376، دارالفکر، بیروت، 1414ق
[4] . مجلسی، بحارالانوار، ج 32ص 376، اسلامیه، تهران، 1363ش


موضوع قفل شده است