ناتوانی در اتمام کار و وفای به عهد با خود

تب‌های اولیه

10 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ناتوانی در اتمام کار و وفای به عهد با خود

سلام مدت زیادی است که از مشکل بزرگی رنج میبرم و آن سستی و کاهلی در انجام وظایف و مسئولیت هایم است .
- تصمیم به کار خوبی میگیرم اما از همان ابتدا رها میکنم و مشغول چیزهای عبس و سرگرم کننده می شوم.
- تصمیم میگیرم توبه کنم و گذشته را جبران ولی هر بار انگار از نقطه ی آغاز هم پایین تر رفته و تنزل کرده ام!
- کار های بسیاری را در زندگی انجام نداده ام توانایی هایی را کسب نکردم ام که حتی برای عموم مردم عادی است که هیچ! امتیازات و استعدادهایی را که دارم را یکی پس از دیگری نابود میکنم!!!
- حدود 7-8 سال است که به یکی از قبیح ترین گناهان کبیره مبتلا هستم بار ها قصد ترک آن را داشته ام اما الان که این مطلب را می نویسم بیش از گذشته در آن غرق شده ام.
- کم کم دارم به این نتیجه می رسم که انگار یک جای ذات من مشکل دارد , انگار در سعادت را به روی خودم بسته ام و حالا کسی در را برایم باز نمی کند .
- انگار برایم یک عادت یا یک چیز معمول شده هر وقت که با خودم فکر میکنم "الان دبگر توبه کردم ام الان خدا من را دوست دارد الان خوش بخت هستم خدا را شکر" دقیقا بعد از آن بدترین گناهانی که تا آن زمان سابقه نداشته مرتکب می شوم. آدم سینوسی و سرگردان بین بدها و بدترین ها!!!!
تقریبا خود پنداره ی " سست عنصری" در ذهن و روحم شکل گرفته شما چه پیشنهاد میکنید؟ کارم چطور درست می شود
توسل ؟ توکل ؟ قرآن خواندن ؟ مسجد رفتن؟ هاااا خب این ها به درد من نمی خورد چون قبل از اینکه شما از خوب هایشان بگویید و چند حدیث و نقل بنویسید من خودم را شکست خورده میدانم هیچ کدام از اینها را تمام نمی کنم و مشکلم عمیق تر از قبل هم می شود
کمک کنید...[emoji53]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

صور اسرافیل;643727 نوشت:
سلام مدت زیادی است که از مشکل بزرگی رنج میبرم و آن سستی و کاهلی در انجام وظایف و مسئولیت هایم است .
- تصمیم به کار خوبی میگیرم اما از همان ابتدا رها میکنم و مشغول چیزهای عبس و سرگرم کننده می شوم.
- تصمیم میگیرم توبه کنم و گذشته را جبران ولی هر بار انگار از نقطه ی آغاز هم پایین تر رفته و تنزل کرده ام!
- کار های بسیاری را در زندگی انجام نداده ام توانایی هایی را کسب نکردم ام که حتی برای عموم مردم عادی است که هیچ! امتیازات و استعدادهایی را که دارم را یکی پس از دیگری نابود میکنم!!!

با عرض سلام،ادب و احترام خدمت شما برادر گرامی
در دوبخش به سوال شما پاسخ می دهم تقویت اراده و ترک گناه
تقویت اراده:
از اینکه به فکر تقویت اراده و انجام کارهای بزرگ و انجام دقیق مسئولیتها و رسیدن به تکامل هستید خداوند عزیز را بسیار شاکر باش
امیدوارم نکاتی را که خدمتتون عرض می کنم را هگشا باشد:

اراده مجموعه اى از خواستن و توانستن است. انسان خواسته هاى متعالى فراوانى دارد، اما اگر نتواند در مسير تحقق آن خواسته ها حركت كند، نمى توان او را صاحب اراده دانست. انسان با اراده كسى است كه مى خواهد و مى تواند به خواسته خود جامه عمل بپوشاند و در مقابل انسان بى اراده، اگر چه مى خواهد، ولى نمى تواند خواسته هاى خود را عملياتى نمايد. در مقابل رمز موفقيت انسان هاى بزرگ، در تمام عرصه هاى زندگى در قوت اراده آنها نهفته است. هر كس به اندازه نيروى اراده اش پيشرفت مى كند و مى تواند در مسير تكامل و سعادت خود گام بردارد. انسان هاى با اراده هم در زندگى شخصى خود موفق عمل مى كنند و هم در جامعه به عنوان يك فرد تاثير گذار و موفق مطرح مى شوند. در حالى كه انسان هاى بى اراده، افرادى ناتوان، عقب مانده، بى تحرك، شكست خورده، نااميد و ناموفق ظاهر مى شوند و عملا نمى توانند در زندگى و محيط اطراف خود تاثير مثبت بگذارند.
مايه اصلى قوت اراده انسان، آگاهى، آزادى، ايمان و عشق است. آگاهى و آزادى (اختيار) دو ويژگى اصلى انسان است و ايمان و عشق موتور حركت انسان به سوى انجام کارها و رسیدن به کمال است ایما همان باور انسان نسبت به انجام کاری است و عشق همان انگیزه و اشتیاق ما نسبت به انجام کار یا رسیدن به کمال می باشد
براى تقويت اراده ابتدا بايد مبادى آن را تقويت كرد و سپس امورى كه مانع عملكرد انسان مى شود را برطرف نمود. بنابراين تقويت اراده از دو راه ممكن مى شود:
1 تقويت مبادى اراده: مبادى اراده، همانگونه كه در آثار فلسفى بدان اشاره شده است عبارت است از: علم و آگاهى، در نظر گرفتن فواید آن کار ،بررسی اشتیاق و انگیزه ما به آن کار و سعی در بیشتر کردن این اشتیاق و انگیزه و تصميم قاطع. اين مبادى در نهايت منتهى به اقدام عملى و اراده مى شود. انسان وقتى چيزى را مى شناسد و به منافع آن و تاثيرى كه در جهت خوشبختى و سعادت او دارد، پى مى برد، اشتياق و علاقه پيدا مى كند كه آن را بدست آورد. اين شوق با شناخت بيشتر نسبت به آن چيز، افزون تر مى شود تا جايى كه عاشق آن مى شود و تصميم مى گيرد براى رسيدن به آن عملا حركت كند و تلاش و سرمايه گذارى نمايد.

2 رفع موانع و كسب آزادى معنوى: اقدام عملى براى رسيدن به خودساختگى و كمال، در صورتى موفقيت آميز خواهد بود كه طالب كمال، با كسب آزادى معنوى، موانع راه را از سر راه خود برطرف و قدرت رسيدن به آن را در خويش ايجاد نموده باشد. موانع راه همان اسارت هاى انسان هستند كه در فرازهاى قبلى بدان اشاره شد. کارهای دنیوی نیز همانند کمال می باشند و با تقویت مبادی و رفع موانع می توانیم اراده خود را در جهت انجام آن کارها تقویت نماییم.

گام هايى براى تقويت اراده:

اولین گام تعیین هدف درست: براى رفع اضطراب و كسب روحيه قوى بايد هدف و يا اهداف دقيق و مشخص خود را از زندگى يا كارى كه مى‏خواهد انجام دهد، براى خويش ترسيم نمايد. طبيعى است اين هدف، بايد معقول، قابل دستيابى، بدون افراط و تفريط، مطابق توان و استعداد فرد و واقع بينانه باشد نه آن كه آرمانى و بلند پروازانه و خارج از توانايى‏هاى وى باشد.

دومين گام، شناخت توانايى‏ها و استعدادهاى نهفته در وجود خويش است.

سومين گام، برنامه‏ريزى است. بايد براى تمام كارها و فعاليت‏هاى شبانه‏ روزى، برنامه‏اى مدوّن و منظم داشته باشيد. هيچ زمانى را بدون كار خالى نگذاريد.
هر روز صبح با نگاهى به آن برنامه، به اجراى دقيق آن بپردازيد و شبها قبل از خوابيدن، آن را محاسبه و ارزيابى كنيد شايسته است همچون يك محاسبه ‏گر جدى و قاطع، فعاليت‏هاى روزانه و ميزان موفقيت خود در انجام دادن كارها را بررسى كنيد. در صورت موفقيت خود را تشويق كنيد و در صورت تخلّف از برنامه و سهل‏انگارى در اجرا، خود را تنبيه نماييد.

چهارمين گام، تلقين است. تلقين به خود در تقويت اراده اثر قابل ملاحظه‏اى دارد. بنابراين هر روز جملاتى را به خود تلقين كنيد مانند: «من اراده لازم براى انجام كارهايم را دارم» هيچ چيزى نمى‏تواند اراده‏ام را متزلزل كند»و...

پنجمين گام، توجه به تدريجى بودن تقويت اراده است. براى به دست آوردن اراده‏اى قوى و محكم، تدريجى بودن آن و نياز به تمرين و ممارست امرى لازم و ضرورى است. گمان نكنيد مى‏توانيد به طور دفعى و بدون هيچ تلاشى، به آن دست يابيد.

در مورد تقویت اراده راهکارهای عملی دیگری نیز وجود دارد که در صورت نیاز و خواست دوستان ارائه می دهم
ادامه دارد...

صور اسرافیل;643727 نوشت:
- حدود 7-8 سال است که به یکی از قبیح ترین گناهان کبیره مبتلا هستم بار ها قصد ترک آن را داشته ام اما الان که این مطلب را می نویسم بیش از گذشته در آن غرق شده ام.
- کم کم دارم به این نتیجه می رسم که انگار یک جای ذات من مشکل دارد , انگار در سعادت را به روی خودم بسته ام و حالا کسی در را برایم باز نمی کند .
- انگار برایم یک عادت یا یک چیز معمول شده هر وقت که با خودم فکر میکنم "الان دبگر توبه کردم ام الان خدا من را دوست دارد الان خوش بخت هستم خدا را شکر" دقیقا بعد از آن بدترین گناهانی که تا آن زمان سابقه نداشته مرتکب می شوم. آدم سینوسی و سرگردان بین بدها و بدترین ها!!!!
تقریبا خود پنداره ی " سست عنصری" در ذهن و روحم شکل گرفته شما چه پیشنهاد میکنید؟ کارم چطور درست می شود
توسل ؟ توکل ؟ قرآن خواندن ؟ مسجد رفتن؟ هاااا خب این ها به درد من نمی خورد چون قبل از اینکه شما از خوب هایشان بگویید و چند حدیث و نقل بنویسید من خودم را شکست خورده میدانم هیچ کدام از اینها را تمام نمی کنم و مشکلم عمیق تر از قبل هم می شود

با عرض سلام و ادب و احترام خدمت شما برادر گرامی آن با شکستن توبه مواجه می شوید خداوند را بسیار شاکر باشید چرا که همین ناراحتی شما نگاه رحمت خداوند است به شما
در زمینه ترک گناه نکاتی را خدمتتون عرض میکنم امیدوارم در ضمن نکات قبلی که در تقویت اراده ذکر شد، راهگشا باشد:
البته شما اشاره به نوع گناه نکرده اید و البته هر گناه دستور ترک خاص خود را دارد لی در اینجا به درمانهای کلی که معمولا درهمه گناهان کاربرد دارد اشاره می کنیم:
در زمينه گناه و انحراف عملى و زمينه هاى آن مى توان گفت: خطا و گناه آدمى، ريشه در ناآگاهى، دنيا دوستى، گرايش افراطى به لذت‏هاى مادى و طبيعى و در ضعف عقلانى انسان دارد. در روايت است كه دوستى دنيا سرآمد هر خطا است. بنابراين اگر كسى بخواهد عادت به گناه را ترك كند و دلش را از گناه خالى كند، بايد با ريشه هاى آن بستيزد و بكوشد كه از شدت محبت دنيا در دلش بكاهد و گرايش به لذت‏هاى طبيعى را در نفس خويش تعديل نمايد و در جهت تقويت آگاهى و عقلانيت خود بكوشد.
اگر چنين كند، با استعانت از خداى متعال، مى‏تواند دلش را از گناه خالى كند و به جاى آن محبت خداى بزرگ و اولياى او را جايگزين نمايد.

اگر بخواهيم جامعه را از لوث گناه پاك سازيم، و يا وجود خويش را از آلودگى گناه، حفظ كنيم، راهى جز كنترل و تعديل غرايز و تمايلات نفسانى نداريم.
براى حل مشكل:
در درجه اول بايد به اين نكته واقف باشيم كه ترك گناه و رعايت تقوى يك فرايند تدريجى و دراز مدت است، راهى است كه بايد با استقامت و تحمل فراوان طى نمود و اينگونه نيست كه بتوان يك شبه آن را پيمود و در درجه بعدى بدانيم كه راه اصلى آن تقويت مبادى اختيار يعنى آگاهى و آزادى در انسان است و بدون آگاهى و اراده قوى و آزاد، كنترل نهايى نفس براى انسان ممكن نيست.
اگر كمى تامل نماييم در خواهيم يافت كه راز گناه نکردن و عدالت، اولا در بينش و آگاهى قطعى و يقينى و ثانيا در ايمان قوى و ثالثا در آزادى انسان از عوامل اسارت بخش و بيمارى هاى اخلاقى
روش اساسى مبارزه با گناه:
1- گناه شناسى: مبارزه مستقيم با گناه از طريق شناخت گناهان و تفكر در آثار و عواقب دنيوى و اخروى آنها.
2- گناه ستيزى: مبارزه اساسى وغير مستقيم با گناه از طريق مبارزه با زمينه هاى گناه و تقويت زمينه هاى صلاح.
به طور كلى زمينه هاى گناه عبارتند از:
الف. ضعف شناختى: ريشه تمامى ضعفها ى گرايشى، اسارتها، رزايل اخلاقى و گناهان عملى تا حدود زيادى در ضعف شناختى و عقلانى انسان نهفته است، به همين دليل هم راه اصلى اصلاح و تكامل انسان از شناختن و كسب آگاهى و تقويت عقل آغاز مى شود. قرآن كريم مى فرمايد: انما يخشى الله من عباده العلماء. تنها عالمان از خداوند پروا دارند.
ب. ضعف گرايش دينى: باورهاى غلط، بى ايمانى يا ضعف ايمان و گرايش اعتقادى، زمينه ضعف گرايش عملى و درنتيجه گناه و نافرمانى خواهد شد.
پ. رذايل اخلاقى: رذايل اخلاقى مانند حسد، كبر، خود خواهى، غرور، خود پسندى و مانند آن در بسيارى از موارد زمينه گناه را فراهم مى كند.
ت. ضعف آزادى: اسارت دنيا، لذت طلبى افراطى، هواى نفس، شيطان، عادت هاى مذموم، دوست بد، تجمل گرايى، مد گرايى افراطى و مانند آن اراده را ضعيف، شهوت را تحريك و زمينه گناه را در انسان فراهم مى آورد.
نكته: در يك نگرش كلى و كلان مى توان به اين نتيجه رسيد كه زمينه گناه در انسان چيزى جز ضعف شناخت و اراده(مبادی اختیار) نيست
تقويت مبادى اختيار: با توجه به آنچه گذشت، مبادى اختيار در انسان و تقويت آن داراى گزينه هايى به شرح زير است.
1- تقويت شناخت، باور و عقلانيت: در زمينه خود شناسى و دين شناسى و هستى شناسى (خدا و جهان) و معاد شناسى. دراين قسمت ما برآن نيستيم كه وارد حوزه هاى معرفتى فوق شويم و بخواهيم در باره آنها بحث نماييم زيرا كه مجال آن جاى ديگرى است، ولى با طرح سوال هاى كوتاه گشودن راه كمك مى نماييم.
الف- چرا بايد خودمان را بشناسيم؟ ب- چرا بايد هستى را شناسايى نماييم؟ پ- نقش دين در زندگى انسان چيست؟
ت- در نهايت دانستن سرنوشت انسان در حيات اخروى و معاد چه كمكى به انسان مى كند؟.
2- اصلاح صفاتى: اصلاح صفات و ملكات اخلاقى از طريق مبارزه مستمر با رزايل اخلاقى و درمان بيمارى هاى قلبى و اخلاقى، مانند آنچه در بالا گذشت با روش بكار گرفتن ضد آن صفات، مطابق با آنچه در كتب اخلاقى آمده است،
3- تحصيل آزادى: كار مهم ديگرى كه بايد در اين زمينه انجام پذيرد، مبارزه پى گير با عوامل اسارت و تضعيف كننده مبادى اختيار و اراده (رزايل اخلاقى، دلبستگى به دنيا و ماديات، وابستگى هاى بى مورد به اشياء و افراد، عادت هاى بد، سنت هاى غلط، و مانند آن) است. اين مرحله انسان را قادر مى سازد كه در يك محيط كاملا آزاد و بدون هرگونه فشار از درون و بيرون، با اراده اى قوى و آگاهى كامل براى سعادت امروز و فرداى خود تصميم بگيرد و در حفظ خويش از گناه و تباهى و كسب سعادت دنيا و آخرت موفق گردد.
4-نقش ذكر و ياد خدا:
ذكر خدا آثار مثبت فراوانى دارد. «ذكر» از آن جهت كه با ذاكر اتحاد وجودى مى يابد و باعث حضور خداوند در دل و جان مومن است، موجب مى شود كه ذاكر خود را در مشهد و محضر خدا حاضر ببيند، و از كمال قرب او بهره مند شود. در نتيجه بر محور حيا از بسيارى از افكار پليد و اخلاق زشت و اعمال نكوهيده احتراز مى كند.
نكته مهمى كه درباره ذكر خدا بايد مراعات شود استمرار آن است. شيطان هرگز از تعدى نسبت به انسان صرف نظر نمى كند، بنابراين بايد عامل دفع يا رفع آن نيز استمرار داشته باشد. از اين رو به «ذكر كثير» امر شده است. اى مومنان خداى را بسيار ياد كنيد. يكى از مهمترين نمونه هاى ذكر، تلاوت قرآن است.

ادامه دارد...

دستور العمل كلى ترك گناه:
1- ترك زمينه گناه: اين خود زيرمجموعه‏اى دارد كه مهمترين آن عبارت از است:كنترل چشم ،كنترل گوش،ترك مصاحبت با دوستان و...
البته اينها از مهمترين زمينه‏هاى گناه هستند كه بايد ترك شوند ولى كلاً هر چيزى كه زمينه گناه را فراهم مى‏كندبايد ترك شود.
2- ترك فكر گناه: هر چه بيشتر و دقيقتر زمينه گناه ترك شود فكر گناه كمتر به سراغ انسان مى‏آيد. اين فكر گناه است كه شوق در انسان ايجاد مى‏نمايد و بعد از شوق اراده‏ى عمل سپس خود گناه محقق مى‏شود، مسلما تا اراده و شوق و ميل نسبت به كارى نباشد انسان مرتكب آن كار نمى‏گردد. سعى نماييد فكر گناه را به ياد خداى تبديل نماييد.
3- اشتغال به برنامه شبانه‏روزى: داشتن برنامه شبانه روزی بدن وقت خالی ،در اوقات بيكارى وسوسه‏هاى نفس و شيطان به سراغ انسان مى‏آيد و او را به فكر گناه و سپس به خود گناه مى‏كشاند
4- روزه گرفتن: روزه گرفتن ضمن تقویت اراده قواى حيوانى و شهوانى انسان را تضعيف مى‏كند اگر قواى شهوانى ضعيف گشت قهرا فكر گناه هم كم‏رنگ مى‏ شود .
5- ورزش
6- ياد مرگ و قيامت
اميرالمؤمنين على (ع) فرمود: ياد كنيد (مرگ را) درهم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايى‏ها را».
سخن آخر اين است كه اين دستورات وقتى نتيجه مى‏بخشد كه هر چه دقيق‏تر به آن عمل شود زمان نتيجه آن بستگى به شرايط و خصوصيات افراد دارد.
7- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت
8- بر خوردارى از روابط سالم انسانى
جوانان و نوجوانانى كه روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بى‏بند و بار دوست و رفيق هستند، كم كم به انحرافات كشيده مى‏شوند
9- پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش :
اگر نوجوان از ته دل باور نمود كه تمام اعمال و رفتار او را خدا مى‏بيند و بر اساس عملكرد افراد به آن‏ها پاداش مى‏دهد و اساساً سعادت و خوشبختى انسان به دست خودش مى‏باشد، در اين صورت احتمال اينكه مرتكب گناه نشود بسيار زياد است.
.
چند توصيه:
يك) هيچ گناهى را كوچك نشماريد.
دو) در ابتداى روز با خداى متعال شرط كنيد كه گناه نكنيد و در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشيد و در پايان روز از خويش حساب بكشيد. اگر از عملكرد خويش راضى بوديد، خداى را شكر گوييد و در صورتى كه راضى نبوديد، بر خويش سخت بگيريد.
سه). بدانيد كه همواره در محضر خداى بزرگ هستيد، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
چهار) از خداوند با دعا و نيايش استعانت و استمداد بجوييد، زيرا كه خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روى نمى آورديد.
پنج) اعمال و عادات نيكو را جايگزين رفتار ناپسند نماييد مانند شركت دائمى در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا. قرآن كريم مى فرمايد: خوبى ها سرانجام ميدان را بر بدى ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد.
شش) مطالعه پيرامون زندگى پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقى ر فراموش نكنيد.

در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

به نام خدا
با عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی!
ممنون از پاسخ خوبتان:Gol:

ممکن است بفرمایید آزادی معنوی یعنی چه؟

راهنما;647475 نوشت:
كسب آزادى معنوى

دوستان سلام

flight;647492 نوشت:
به نام خدا
با عرض سلام و ادب خدمت کارشناس گرامی!
ممنون از پاسخ خوبتان:Gol:

ممکن است بفرمایید آزادی معنوی یعنی چه؟


http://readbook.ir/2196/

علی علی

صور اسرافیل;643727 نوشت:
سلام مدت زیادی است که از مشکل بزرگی رنج میبرم و آن سستی و کاهلی در انجام وظایف و مسئولیت هایم است .
- تصمیم به کار خوبی میگیرم اما از همان ابتدا رها میکنم و مشغول چیزهای عبس و سرگرم کننده می شوم.
- تصمیم میگیرم توبه کنم و گذشته را جبران ولی هر بار انگار از نقطه ی آغاز هم پایین تر رفته و تنزل کرده ام!
- کار های بسیاری را در زندگی انجام نداده ام توانایی هایی را کسب نکردم ام که حتی برای عموم مردم عادی است که هیچ! امتیازات و استعدادهایی را که دارم را یکی پس از دیگری نابود میکنم!!!
- حدود 7-8 سال است که به یکی از قبیح ترین گناهان کبیره مبتلا هستم بار ها قصد ترک آن را داشته ام اما الان که این مطلب را می نویسم بیش از گذشته در آن غرق شده ام.
- کم کم دارم به این نتیجه می رسم که انگار یک جای ذات من مشکل دارد , انگار در سعادت را به روی خودم بسته ام و حالا کسی در را برایم باز نمی کند .
- انگار برایم یک عادت یا یک چیز معمول شده هر وقت که با خودم فکر میکنم "الان دبگر توبه کردم ام الان خدا من را دوست دارد الان خوش بخت هستم خدا را شکر" دقیقا بعد از آن بدترین گناهانی که تا آن زمان سابقه نداشته مرتکب می شوم. آدم سینوسی و سرگردان بین بدها و بدترین ها!!!!
تقریبا خود پنداره ی " سست عنصری" در ذهن و روحم شکل گرفته شما چه پیشنهاد میکنید؟ کارم چطور درست می شود
توسل ؟ توکل ؟ قرآن خواندن ؟ مسجد رفتن؟ هاااا خب این ها به درد من نمی خورد چون قبل از اینکه شما از خوب هایشان بگویید و چند حدیث و نقل بنویسید من خودم را شکست خورده میدانم هیچ کدام از اینها را تمام نمی کنم و مشکلم عمیق تر از قبل هم می شود
کمک کنید...[emoji53]

شما خیلی خوب و گویا و قشنگ نوشتید . به نظرم شما آدم با استعدادی هستی اما مثل من شادابی و استعدادتو به خاطر یه مسائلی از دست دادی .

flight;647492 نوشت:
ممکن است بفرمایید آزادی معنوی یعنی چه؟
:
با عرض سلام و ادب
آزادی معنوی
به صورت مختصر:
به این معنا که آنچه سبب می شود روح انسان اسیر شود و آزاد نباشد همچون رذایل اخلاقی و دلبستگی به دنیا و...از بین برود نتیجه آزاد شدن از اسارت دنیا آزادی در معنویت و پرواز روح می باشد.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

سلام.ببخشید یه راهکار هم ب ذهن من رسید گفتم بگم شاید ب درد بخوره ... برادر گرامی شما لطف کن یه پزشک طب سنتی هم برو چون بعضی اوقات این چیزایی ک گفتین از مزاج تونه و با یه سری گیاهان دارویی روحیه تون برمیگرده و کسالت تون درمان میشه ... چیزیه ک ب ذهن من رسید ... موفق باشین ...

موضوع قفل شده است