چرا زندگی مشترک فقط اوایلش شیرینه؟

تب‌های اولیه

219 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا زندگی مشترک فقط اوایلش شیرینه؟

سلام.
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.
چرا همه میگن ازدواج فقط چندماه اولش شیرینه بعدش دیگه همسر برای آدم عادی میشه و دیگه از زندگی عاشقانه و اینها خبری نیست؟
چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد راهنما

mehrant;643722 نوشت:
سلام.
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.
چرا همه میگن ازدواج فقط چندماه اولش شیرینه بعدش دیگه همسر برای آدم عادی میشه و دیگه از زندگی عاشقانه و اینها خبری نیست؟
چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟

با عرض سلام و ادب خدمت شما برادر گرامی
سوال بسیار خوبی را مطرح نمودی که لازم است به آن توجه ویژه شود.
علل مختلفی می تواند موجب سردی و کاهش صمیمیت و علاقه در زندگی شود که عبارتند از:

  1. انتخاب نامناسب: شناختهایی که ما از همسرمون داشتیم کامل نبوده است لذا در طول زندگی با شناسایی آنها زمینه سردی و دل زدگی فر اهم می شود
  2. عدم آگاهی درست زن و شوهر نسبت طرف مقابل به این معنا که مردان زنان را نمی شناسند و همچنین زنان از ویژگیهای مردان اطلاعی ندارند و این خود زمینه ساز ایجاد اختلاف یا توقعات بیش از حد یا عیب گرفتن های فراوان از طرف مقابل و... می شود.
  3. رعایت نکردن موازین اخلاقی و عدم تقید به اخلاق اسلامی و انسانی از سوی زن و شوهر یا یکی از آنها از مهمترین زمینه های ایحاد کدورت و از بین رفتن علاقه میان زن و شوهر می باشد رفتارهایی از قبیل توهین و بی حرمتی،تندی،بدزبانی،پرخاشگری،طعنه و کنایه زدن،کینه ورزی،نداشتن روحیه عفو و گذشت و... و در مقابل رعایت اخلاق ،خوش زبانی،احترام گداشتن به یکدیگر علاقه زن و شوهر را به یکدیگر افزایش می دهد.
  4. جر و بحث مداوم:جر و بحث مداوم درباره مسائل گوناگون و کوتاه نیامدن هیچ یک و خاتمه بدون رسیدن به نتیجه مشخصی سبب می شود که رنجش و دلخوریشان نسبت به یکدیگر تا اعمال قلب آنان نفوذ کرده و محبت و علاقه میان آنان را زائل می کند.
  5. نگاه به نامحرم:از عوامل مهم کاهش علاقه میان زن و شوهر،هوسبازی مرد(یا خدای ناکرده زن)،نگاه به نامحرم و بدتر از همه،دوستی و برقراری روابط نامشروع با نامحرمان است.نگاه به نامحرم و مقایسه سبب تزلزل بنیان خانواده می شود.
  6. کم رنگ شدن روابط جنسی در خانواده
  7. کنار گذاشتن همسر در تصمیم گیریها:برای استحکام و سعادت خانواده لازم است زن و شوهر (به ویژه مردان) از خود رایی اجتناب کرده و در امور خانه با دیگری مشورت نماید.و نظر دیگری را مورد توجه قرار دهد اینکار علاوه بر اینکه به تصمیم گیریهای درست و منطقی کمک می کند به طرف مقابل احساس ارزشمندی و توانایی می دهد
  8. مقدم ساختن امور دیگر بر همسر در خانواده: هریک از همسران باید والدین و بستگان،شغل و مسائل حرفه ای و پول و درآمد را در جایگاه خود مورد توجه قرار دهند.
این موارد از مواردی است که سبب سردی و کاهش عشق و علاقه در زندگی می شود.
در پناه قرآن و عترت موفق باشید
یا علی

mehrant;643722 نوشت:
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.
چرا همه میگن ازدواج فقط چندماه اولش شیرینه بعدش دیگه همسر برای آدم عادی میشه و دیگه از زندگی عاشقانه و اینها خبری نیست؟
چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟

سلام
بنده میگویم برایم زندگی هر روز شیرین تر شده

بپاخیزیم;645706 نوشت:
سلام
بنده میگویم برایم زندگی هر روز شیرین تر شده

سلام.
خوب میشه بیان کنید چه کردید که زندگیتون روز به روز شیرین تر میشه؟ و چه نکردید که تلخ نشه؟

فکرکنم بستگی به همسرت و خودت داره که باحال و پایه باشین یا نه.یه خورده ابتکار.منم مجردم ولی فکرنکنم همسرم تکراری بشه ...چون خودم ادم باحالیم:) رفیقام اینجور میگن.

mohsen1990;645712 نوشت:
فکرکنم بستگی به همسرت و خودت داره که باحال و پایه باشین یا نه.یه خورده ابتکار.منم مجردم ولی فکرنکنم همسرم تکراری بشه ...چون خودم ادم باحالیم:) رفیقام اینجور میگن.

متوجه نمیشم درست!
اینکه گفتی همسرم تکراری نمیشه چون من باحالم رو متوجه نشدم

سلام.این حرفا خیلی عامیانه ست.من از زندگیم خیلی بیشتر از دوران عقدم لذت میبرم و عاشق تریم.بعضی اوقات انگار بقیه هم این تفکر عامیانه رو دارن و تا میای واسه همسرت دل بسوزونی میگن دیگه از شما گذشته ... بنده هم با پررویی تمام بهشون میگم چی چی گذشته تازه شروع شده ... آخه آدم اگه سال اول ازدواجش عاشق بشه خب معلومه وقتی 4 سال با عشقش زندگی کنه باید عشق شونم 4 برابر شده باشه دیگه ... این ملت حساب کتاب هم سرشون نمیشه ... البته جناب مهران با شما نیستما چون مجردین و همین دلیل ندونستن تون میشه ولی داغ دلمو تازه کردین از متاهل هایی ک ب اسم سنگین بودن زندگی شونو سرد میکنن ... موفق باشین ...

جزیره مجنون;645719 نوشت:
سلام.این حرفا خیلی عامیانه ست.من از زندگیم خیلی بیشتر از دوران عقدم لذت میبرم و عاشق تریم.بعضی اوقات انگار بقیه هم این تفکر عامیانه رو دارن و تا میای واسه همسرت دل بسوزونی میگن دیگه از شما گذشته ... بنده هم با پررویی تمام بهشون میگم چی چی گذشته تازه شروع شده ... آخه آدم اگه سال اول ازدواجش عاشق بشه خب معلومه وقتی 4 سال با عشقش زندگی کنه باید عشق شونم 4 برابر شده باشه دیگه ... این ملت حساب کتاب هم سرشون نمیشه ... البته جناب مهران با شما نیستما چون مجردین و همین دلیل ندونستن تون میشه ولی داغ دلمو تازه کردین از متاهل هایی ک ب اسم سنگین بودن زندگی شونو سرد میکنن ... موفق باشین ...

سلام جزیزه مجنون عزیز

میشه لطف کنید راه هایی که رفتید تا به این تفکر و به این نوع زندگی رسیدید رو بگید؟

جزیره مجنون;645719 نوشت:
سلام.این حرفا خیلی عامیانه ست.من از زندگیم خیلی بیشتر از دوران عقدم لذت میبرم و عاشق تریم.بعضی اوقات انگار بقیه هم این تفکر عامیانه رو دارن و تا میای واسه همسرت دل بسوزونی میگن دیگه از شما گذشته ... بنده هم با پررویی تمام بهشون میگم چی چی گذشته تازه شروع شده ... آخه آدم اگه سال اول ازدواجش عاشق بشه خب معلومه وقتی 4 سال با عشقش زندگی کنه باید عشق شونم 4 برابر شده باشه دیگه ... این ملت حساب کتاب هم سرشون نمیشه ... البته جناب مهران با شما نیستما چون مجردین و همین دلیل ندونستن تون میشه ولی داغ دلمو تازه کردین از متاهل هایی ک ب اسم سنگین بودن زندگی شونو سرد میکنن ... موفق باشین ...

شما هم به اون سوالی که از جناب "بپاخیزیم" پرسیدم جواب میدید؟
آخه خیلیها این رو میگن بهم ، حتی پدر و مادر
میگن فقط اوایل هست که زنت برات عزیزه بعدش عادی میشه

mehrant;645717 نوشت:
متوجه نمیشم درست!
اینکه گفتی همسرم تکراری نمیشه چون من باحالم رو متوجه نشدم

خودم با حالم(50درصد قضیه)+یه همسر باحال میگیرم(50 درصد دیگه)=100%زندگی با حال.البته عوامل بیرونی هم درصد کمی دخیلن ولی همه چیز باز برمیگرده به دو طرف.

میخواستم بپرسم آیا برای همه لزوما اتفاق میفته این عادی شدن؟ که جناب "بپاخیزیم " و " جزیره مجنون" گفتن اینطوری نیست
پس یه سوال دیگه:مواردی که استاد راهنما گفتن اگر رعایت بشه دیگه این عادی شدن رخ نمیده؟

mehrant;645722 نوشت:
شما هم به اون سوالی که از جناب "بپاخیزیم" پرسیدم جواب میدید؟
آخه خیلیها این رو میگن بهم ، حتی پدر و مادر
میگن فقط اوایل هست که زنت برات عزیزه بعدش عادی میشه

Ṃᾄʀẓἷἔ;645720 نوشت:
سلام جزیزه مجنون عزیز

میشه لطف کنید راه هایی که رفتید تا به این تفکر و به این نوع زندگی رسیدید رو بگید؟


علیک سلام مرضیه جان ...
خب برین از اونایی بپرسین ک بهتون میگن آخر زندگی عشق وجود نداره ... باور کنین من و همسرم کار خاصی نکردیم ک الان بخوام واستون نسخه بپیچم ولی مطمئنا اونایی ک عشق شون رو لگدمال کردن یه کارایی کردن ک الان واسه همه همین نسخه رو میپیچن ...
شاید بتونم بهتون بگم فقط مثله دو تا رفیق باهم زندگی کردیم.موقع لجبازی کوتاه اومدیم.نظرات همدیگه رو بهم ترجیح دادیم و تویه موقعیت هایی ک ممکن بوده ب دعوا ختم بشه رک باهم صحبت کردیم و البته مهم ترین اینکه همسرم وظایف مردانگی خودشونو با دقت کامل انجام دادن و شناخت درستی نسبت ب خانوما قبل از ازدواج داشتن.من تموم آرامش زندگی مو مدیون آرامش همیشگی ایشونم وگرنه خودم ک سراپا تقصیرم .... واسه همتون آرزوی خوشبختی میکنم ... ببخشید اگه زیادی حرف زدم .... موفق باشین ...

mehrant;645742 نوشت:
میخواستم بپرسم آیا برای همه لزوما اتفاق میفته این عادی شدن؟ که جناب "بپاخیزیم " و " جزیره مجنون" گفتن اینطوری نیست
پس یه سوال دیگه:مواردی که استاد راهنما گفتن اگر رعایت بشه دیگه این عادی شدن رخ نمیده؟

چند تا سوال دارم که کارشناس محترم و کاربران متاهل پاسخ بدن.
یکیش همین سوال بالایی که از حرفهای خودم نقل قول کردم
2 - گذشت و چشم پوشی از خطاهای طرف مقابل چقدر در استحکام زندگی و پایداری عشق نقش داره؟ باعث استحکام رابطه میشه یا باعث لوس و پررو شدن طرف مقابل؟ { اینو قبلا تو یه تاپیک دیگه پرسیدم بطور ناقص و در جوابم مورد دوم رو گفتن یعنی نباید به طرف مقابل رو بدی چون ازت سو استفاده میکنه }
3- چقدر ازدواج با یه همسر معتقد و باتقوا و مومن نقش داره در استحکام زندگی؟
4- عشق به همسر مثل عشق به پدر و مادره؟

دوستان لطفا به سوالاتم جواب بدید ...:read:

واسه من که از اولش تلخ بود و همچنان تلخه
همه فقط میگن صبر داشته باش:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

soudabe;645869 نوشت:
واسه من که از اولش تلخ بود و همچنان تلخه
همه فقط میگن صبر داشته باش:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

چرا تلخه؟ چی زندگی مشترک رو به کامتون تلخ کرده؟ به عبارت دیگه انتظار چه چیزی از زندگی مشترک داشتید که الان که واردش شدید بهش نرسیدید و باعث تلخ کامی تون شد؟:Gig:

[="DarkSlateBlue"]

mohsen1990;645712 نوشت:
فکرکنم بستگی به همسرت و خودت داره که باحال و پایه باشین یا نه.یه خورده ابتکار.منم مجردم ولی فکرنکنم همسرم تکراری بشه ...چون خودم ادم باحالیم:) رفیقام اینجور میگن.

عجب! خود شیفته!

mehrant;645722 نوشت:
آخه خیلیها این رو میگن بهم ، حتی پدر و مادر
میگن فقط اوایل هست که زنت برات عزیزه بعدش عادی میشه

منظورت از عادی شدن چیه؟ قیافش عادی میشه؟ علاقت عادی میشه؟ روابطت؟ چی؟؟؟؟؟؟

mehrant;645817 نوشت:
- چقدر ازدواج با یه همسر معتقد و باتقوا و مومن نقش داره در استحکام زندگی؟

خیلی! مخصوصا تو این دوره زمونه با این شرایط گوشیایو اینا اصن نمیشه هردنبیلی ازدواج کرد
mehrant;645817 نوشت:
4- عشق به همسر مثل عشق به پدر و مادره؟

نه! هیچ چیز مثه دوست داشتن پدر و مادر نیست[/]

asad;645885 نوشت:
[="DarkSlateBlue"]
عجب! خود شیفته!
[/]

به قول استاد قمشه ای ادم باید خودشو دوس داشته باشه تا بقیه هم دوسش داشته باشن.من اسمشو خودشیفتگی نمیزارم.خب هستم دیگه.وقتی هستم بگم نیستم!دو رویی و ریا همینجوری بوجود میاد.یه جور رفتارکنی و بگی جور دیگه هستی.همینه وضعمون اینه...

اگر قبل ازدواج، طوری عاشق یکدیگر شوند که دیگر عقل از کار بیفتد و کلاً نقص های یکدیگر را نادیده بگیرند یا حتی عیب های آشکار یکدیگر را خوبی ببینند!!! پس از ازدواج، این عشق آتشین ناگهانی بی اساس، روز به روز کمرنگ تر شده و در نتیجه به سردی روابط و رفع شیرینی زندگی می انجامد...

اما اگر تصمیم عاقلانه بگیرند و انتخاب صحیح داشته باشند، حالا بعد ازدواج است که عشق آغاز می شود و روز به روز بیشتر می شود.
--------------
استادراهنما خیلی به نکات خوبی اشاره کردند...
اینکه مردم معمولا از ویژگی های ذاتی جنس مخالف خود آگاهی ندارند و مظالعه ای در این زمینه نکرده اند مسلماً بر عادی شدن مؤثرخواهد بود

لبیک یا علی النقی;645900 نوشت:
اما اگر تصمیم عاقلانه بگیرند و انتخاب صحیح داشته باشند، حالا بعد ازدواج است که عشق آغاز می شود و روز به روز بیشتر می شود

عرض سلام خدمت همه ، بخصوص دوست عزيزم جناب "لبيك يا علي النقي"

با كمال احترام ، كاملاً اشتباست!
تصميم عاقلانه و انتخاب صحيح در ازدواج لازمه اما كافي نيست
حتماً حتماً حتماً حتماً حتماً........................ بايد از ابتدا علاقه باشه ، وگرنه هيچ تضميني نيست كه بعدها علاقه بوجود بياد

لبیک یا علی النقی;645900 نوشت:
اگر قبل ازدواج، طوری عاشق یکدیگر شوند که دیگر عقل از کار بیفتد....

اگر طوري عاشق هم شوند كه عقل از كار نيفتد چه؟


تو این دنیا همه چیز بعده یه مدت تکراری میشه به غیر از عشق :doosti:

سلام خدمت دوستان وکاربران
محبت اول زندگی آتشین تره چون برای هم تازگی دارید و کارهایی که ایشون برای جلب محبت انجام میده برای اولین باره که شما می بینید.
در ادامه ی مسیر کم کم پی به تفاوت ها می برید و گه گاه طرف مقابل ناخواسته کاری که شما متنفرید را انجام می دهد و یا در برخی موضوعات مقابل هم قرار می گیرید. مثلا سر حرف های فامیل!
اگر به این نکته پی ببرید که همسر از نظر ارزش اولین فرد است در زندگی تان+ رعایت اخلاق مشکلات ریز و ریز تر می شود.
اگر هم چنان ابتکار داشته باشید و یا نه حداقل مثل همان اول محبت تان را ادامه دهید، بیش تر و عمیق تر خواهد بود.
ولی مثل تشنه ای که وقتی به آب رسیده اول فقط میخواهد خودش را سیراب کند ولی دفعه های بعد به روشنی و خنکی آب پی می برد
گر انتخاب درست بود این خوبی همسرتان شما را از محبت لبریز می کند ولی اگر انتخاب درست نبود، بعد به شدت دل شما را خواهد زد...

[="Tahoma"][="Indigo"]

بپاخیزیم;645706 نوشت:
بنده میگویم برایم زندگی هر روز شیرین تر شده

جزیره مجنون;645719 نوشت:
من از زندگیم خیلی بیشتر از دوران عقدم لذت میبرم و عاشق تریم

سلام
عرض ادب و احترام
میشه بگید چند وقت از ازدواجتون میگذره؟
با تشکر[/]

همسرم ده روزی بود که داشتند تحقیق میکردند که یه گوشی خوب بخرن ...قیمت مناسب ...سیستم اندروید و دوربین فلان و غیره
چند تا از دوستاشون گوشی های مختلفی رو پیشنهاد دادن
ایشون هم روی پیشنهاد ها فکر کرد ... و اون ها رو با معایر هاش مقایسه کرد ...راجع بهشون تحقیق کرد ...حتی دنبال معایب اون گوشی هم به جستجو پرداختن
بعد از خرید چند ساعتی رو به خوندن بروشور گوشی صرف کردند و بعد از روشن شدن گوشی سعی کردند از زیر رو بم گوشی سر در بیارن
بعد از خرید گوشی چند تا از دوستان گفتن مبارکه و بعضی ها هم گفتن نه گوشی خوبی نیست و این ایراد و فلان ایراد و داره
همسرم هم گفتن خودم میدونم ...اما نسبت به پولی که من داشتم و انتظاری که من از یه گوشی همراه دارم این گوشی از همه مناسب تره

کاش ادم ها هم اینقدر که برای یه گوشی اینقدر ارزش قائل اند برای شریک زندگی شون هم همینقدر ارزش قائل بودند
که در انتخابشون دقت کنند
تحقیق کنند
سر سری نگیرن
دوره ی نامزدی رو برای شناخت طرف مقابل شون در نظر بگیرن
سعی کنند چهار تا کتاب و مقاله بخونند که بدونن انتظارات یه خانوم از اقا چیه و بالعکس
و اگر جایی از زندگی دچار مشکل شدن هاج و واج نمونن
بی خیال نشن و بگن زمان همه چی رو حل میکنه ....و مشکل و در کوچه پس کوچه های ذهنشون به فراموشی بسپرن
هیچ مشکلی با زمان حل نمیشه ...بلکه تبدیل به عقده ای میشه که بالاخره یه روزی سر باز میکنه
و اون وقته که دیگه زندگی دچار یخ زدگی میشه

همون طور که کارشناس محترم بحث فرمودند علت ها زیاده و برای هر زوجی یکی از اون دلایل برای یخ زدگی زندگی شون کافیه
وقتی بعد از ازدواج متوجه بشید این خانوم یا اقا همسر مورد نظر من نبوده باعث سردی میشه
فرد همش با خودش میگه عجب اشتباه بزرگی مرتکب شدم و مدام خود خوری میکنه
کاش بیشتر تحقیق میکردم ...کاش خدا ما رو رو به روی هم قرار نمیداد...کاش تقدیر جور دیگه ای رقم خورده بود ...کاش شهاب سنگ از اسمون می افتاد وسط مجلس عروسی و غیره
همین ناراحتی ها باعث میشه از همسر بیشتر از پیش فاصله بگیرن و زندگی دچار یخ زدگی بشه
بعضی ادم ها که تعداد شون هم خیلی محدوده ..وقتی با همچین موقعیتی روبه رو میشن سعی میکنن مشکلاتی که باعث شده همسرشون از اون همسر توی رویاهاشون دور بشه و رفع کنن و اون فرد و به همون همسر ارزو هاشون تبدیل کنند
بیشتر ادم ها هم همون راه اول و در پیش میگیرن

توی نامزدی یا به قول شما گفتنی همون اوایل ازواج زندگی خیلی شیرینه چون موقعیتی پیش نیومده که مشکلی در میون باشه و شما بخواهید حل اش کنید
یا اگر بوده
اینقدر به همسرشون علاقه مند بودن که زیر میزی رد کردند و ندید گرفتند
اما بعد ازدواج دلخوری ها و مشکلات حل نشده باعث میشه زندگی تون سرد بشه
که به نظر من این سرد شدن تقصیر دو طرفه ...اگه مشکلات و حل کنند و منطقی راجع بهشون بحث کنند زندگی شیرین میشود و از یخ زدگی نجات پیدا میکنه
اما متاسفانه اقا یا خانوم یا هر دو طرف با لج بازی و غرور بی جاشون باعث میشن همسرشون کینه به دل بگیرن و مشکلات مثل سد وسط زندگی شون علم بشه و اون وقته که از نگاه کردن به دیوار سیمانی رو به روشون و وسط زندگی شون خسته میشن و به فکر جدایی و دادگاه خانواده می افتند

مهدی;645970 نوشت:
سلام
عرض ادب و احترام
میشه بگید چند وقت از ازدواجتون میگذره؟
با تشکر

علیک سلام.ممنون.بنده یه سال عقد بودم و الان 4 ساله ک سر خونه زندگی هستم ک البته اولش دانشجویی بود و الان خدا رو شکر همه چی سرو سامون گرفته .... موفق باشین ...

mehrant;643722 نوشت:
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.
چرا همه میگن ازدواج فقط چندماه اولش شیرینه بعدش دیگه همسر برای آدم عادی میشه و دیگه از زندگی عاشقانه و اینها خبری نیست؟
چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟

چون اوایل چیز جدید یه حس جدید یه زندگی جدید رو داری تجربه میکنی مثل همه چیزهای جدید و نو تازگی داره ولی بعدش ..............
اگر قبل از ازدواج عاشق باشی خیلی از بدی های طرف رو نمی بینی بخاطر عشق آشتینی که داری فقط میخوای طرف رو به دست بیاری بعدش می بینی چندان چیز بارزشی نبوده که این همه برای به دست آوردنش تلاش کنی حتی تحمل رفتارش هم نداری چه برسه به اینکه عاشقش بمونی همین الانش هم تحمل اشخاص اطرافمون سخته چه برسه به اینکه بخوای یه شخصی رو بعنوان همسر یه عمر تحمل کنی.

از اون طرف با این خیال خام که عشق بعد از ازدواج بوجود میاد بری ازدواج کنی با شخصی که هیچ حسی نسبت بهش نداری از کجا معلوم عشقی بوجود بیاد اومدیم صد سال زندگی کردیم حسی به وجود نیومد به ریسکش نمی ارزه واقعا
حالا اینا به کنار یه عمر هم بشینی بچه بزرگ کنی وقت بزاری براش با جیغ و دادها و بیخوابی هاش کنار بیای که چی بشه ؟؟؟؟؟؟؟
تو فیلمها دیدید بعضی از این زوجها رو نشون میدن چقدر عاشق هم هستن چندین سال به پای هم میمونن !!!!! احساسی که آدم درک نمیکنه
شاید چون ما اون احساس رو تجربه نکردیم اینطور میگم و واقعا ازدواج شیرین باشه خدا میدونه بهرحال من هر چی جلو میرم بیشتر به این حقیقت میرسم این دوره مردم نمی تونن هم رو تحمل کنن حق دارند ازدواج نمیکنن تنهایی رو بیشتر می پسندن و فقط مختص ایران هم نیست این موج مجرد موندن تو همه کشورها دیده میشه

مهر...;645972 نوشت:
کاش ادم ها هم اینقدر که برای یه گوشی اینقدر ارزش قائل اند برای شریک زندگی شون هم همینقدر ارزش قائل بودند


كل حرفهاي شما ارزشمند بود ، اما بخاطر طولاني نشدن پست همه رو نقل قول نكردم
شاه بيتش رو نقل قول كردم فقط
:ok:

اما چند نكته هم وجود داره

1 - اسلام رابطهء دختر و پسر رو كامل محدود كرده. از طرفي گفته ميشه در دوران نامزدي همديگه رو بشناسيد. بدون تعارف بگم ، با چهارچوب هايي كه هم براي دختر و پسر و هم از طرف خانواده ها وجود داره ، شناخت مطلوب قابل حصول نيست
واقعاً تو دوران نامزدي چه شناختي ميشه پيدا كرد؟
جايي كه نبايد با هم برن چون حرامه ، زياد نبايد با هم حرف بزنن چون حرامه ، درمورد مسائل زناشويي و علاقه و تمايلاتشون در اين زمينه (كه يكي از دلايل اصلي در ايجاد كشش براي ازدواج هست) نبايد حرف بزنن چون ممكنه به حرام بيفتن. كلاً فقط ميتونن يك سري مسائل معمولي رو با هم مطرح كنن و درموردش گفتگو كنن كه تازه همين ها رو هم بايد درحالي با هم مطرح كنن كه 16 تا چشم داره نگاهشون ميكنه!

2 - هم بخاطر مباحث ديني ، هم فرهنگي و هم عرفي ، در نگاه خيلي از خانواده هاي ايراني ، خواستگاري ، يا نهايتاً نامزدي ، به معناي تمام شدن ماجراست. يعني اگر يك پسر به خواستگاري يه خانم بره و با هم نامزد بشن ، اما بعد از مدتي يكي از اونها ، يا هر دو ، به نتيجه برسن كه براي هم مناسب نيستن ، از سه طرف مورد هجوم حرف و كنايه قرار ميگيرن

الف - خانوادهء طرف مقابل:
تو اسم روي دختر ما گذاشتي (يا تو پسر ما رو اميدوار كردي) ، حالا وسطش جا زدي؟! مگه كشكه؟! خدا ازت نگذره!! فريب كار!! فلان فلان....!!!!

ب - خانوادهء خود جوان:
تو كه نميخواستي برا چي ما رو برداشتي بردي خونهء دختر مردم؟! (يا گذاشتي مرم بيان سر جامون بشينن؟!). ميخواستي آبروي ما رو ببري؟! ميخواستي ما رو كوچيك كني؟! تو هنوز قادر به تصميم گيري نيستي اون وقت ميخواي وارد زندگي مشترك بشي؟! ما كه جوون بوديم 46 تا خانواده رو نون ميداديم!!! :moteajeb:

ج - جامعه:
اين همون دخترست كه تا حالا سه بار نامزد كرده (يا همون پسرست). معلوم نيست چه ريگي به كفشش بوده كه نامزديش به هم خورده!! ميگن يه شب پسره (يا دختره) مچش رو با يكي ديگه گرفته!!!!
:ajab!:

اينه حال و روز جامعهء ما......

سلام
منم یه سوالی مربوط به این تاپیک داشتم ممنون میشم هر کی تجربه ای داره یا اطرافش افرادی رو اینجوری دیده جواب بده
امکانش هست دو نفر که از نظر اعتقادی هم کفو نیستن زندگی خوبی داشته باشن؟و تا آخر زندگیشون شیرین باشه؟لطفا با ذکر دلیل (3 نمره)
سوالم خیلی کلی بود منظورم اینه که مشکل در گزینه اولی باشه که کارشناس محترم فرمودن یعنی از نظر مذهبی یکی زیاد مذهبی نباشه و اونیکی خیلی مذهبی باشه و حلال و حرام رو رعایت کنهمثالش هم همین جشن عروسی یکی همیشه تو جشناشون بزن و برقص بوده یکی نه یا تو رابطه هاشون با نامحرم یکی خیلی رعایت کرده باشه اون یکی معمولی باشه

asad;645885 نوشت:
[="DarkSlateBlue"]
عجب! خود شیفته!

منظورت از عادی شدن چیه؟ قیافش عادی میشه؟ علاقت عادی میشه؟ روابطت؟ چی؟؟؟؟؟؟

خیلی! مخصوصا تو این دوره زمونه با این شرایط گوشیایو اینا اصن نمیشه هردنبیلی ازدواج کرد

نه! هیچ چیز مثه دوست داشتن پدر و مادر نیست

[/]

علاقه عادی میشه
یعنی میگن همه اوایل به همدیگه ابراز علاقه میکنن و قربون همدیگه میرن.
بعدش از محبت و اینا خبری نیست
درباره سوال دوم که نقل قول کردید منظورم اینه که آیا اگه با یه همسر معتقد و مومن ازدواج کنیم بخاطر این ایمان و اعتقادش این عادی شدن رخ نمیده؟ یا نه تاثیری نداره؟

سلام
عاشق امام خامنه ای;646006 نوشت:
سلام
منم یه سوالی مربوط به این تاپیک داشتم ممنون میشم هر کی تجربه ای داره یا اطرافش افرادی رو اینجوری دیده جواب بده
امکانش هست دو نفر که از نظر اعتقادی هم کفو نیستن زندگی خوبی داشته باشن؟و تا آخر زندگیشون شیرین باشه؟لطفا با ذکر دلیل (3 نمره)
سوالم خیلی کلی بود منظورم اینه که مشکل در گزینه اولی باشه که کارشناس محترم فرمودن یعنی از نظر مذهبی یکی زیاد مذهبی نباشه و اونیکی خیلی مذهبی باشه و حلال و حرام رو رعایت کنهمثالش هم همین جشن عروسی یکی همیشه تو جشناشون بزن و برقص بوده یکی نه یا تو رابطه هاشون با نامحرم یکی خیلی رعایت کرده باشه اون یکی معمولی باشه

سلام
اگه قرار بود همه تا آخرین لحظه زندگی شون شیرین باشه
دیگه کسی هوس حور العین نمی کرد و کار خوب نمی کرد
اونوقت کار خوب می موند رو زمین!!
واقعا اگه زن در دنیا نبود کسی معرفت به حور العین پیدا نمی کرد
خدا خیرتون بده..
اما سوال مذکور
ی چیز میگم تا تهش رو خوب بخونید
ذات زن با ذات مرد ناهمگونه
چی مذهبی باشن چی نباشن
دارم جدی میگم
همکفو بودن یک ملاک کلی هست که در تمام ابعاد باید رعایتش کرد لعل که کمتر به کله کدوی هم بزنیم
چه تو مذهب چه تو اعتقاد چه تو شخصیت
این آخری خیلی مهمه
شخصیت...
من سراغ دارم کسانی رو که فکر میکردند دیگه اون نصفه گمشده در عوالم گذشته شون رو پیدا کردند اما بعد دیدن اصلا این نصفه داره نصفه دیگه رو هم می گندونه
خلاصه معیار تفاهم هست
و به نظرمن که بابا بزرگ هستم تو این جور مسائل
تفاهم ی قسمت خیلی کمش با انتخاب درسته
و قسمت عمدش ساختنیه
تفاهم ی هنر هست که زوجین باید یادش بگیرند
به قول ما حصولی نیست عمدش اکتسابیه
باید به تفاهم برسیم
و اون عنصری که خیلی کمک میکنه نه دین هست نه اعتقاد
شخصیت طرفمونه

Reza-D;645947 نوشت:
عرض سلام خدمت همه ، بخصوص دوست عزيزم جناب "لبيك يا علي النقي"

با كمال احترام ، كاملاً اشتباست!
تصميم عاقلانه و انتخاب صحيح در ازدواج لازمه اما كافي نيست
حتماً حتماً حتماً حتماً حتماً........................ بايد از ابتدا علاقه باشه ، وگرنه هيچ تضميني نيست كه بعدها علاقه بوجود بياد


اگر طوري عاشق هم شوند كه عقل از كار نيفتد چه؟


منم با این حرف که گفتید حتما باید باشه مخالفم
خیلیها هستن که قبل از جلسه خواستگاری اصلا طرف مقابل رو تا حالا ندیدن ولی به توافق میرسن و ازدواج میکنن و زندگی خوبی هم دارن.یعنی لزوما اینطور نیست که همگان از قبل طرف رو ببینن بهش علاقمند بشن بعد برن خواستگاری. خود شما هم اونجوری که قبلاً تعریف کردید تاییدی بر حرف من و نقض حرف خودتون هستید!

به نظر من:اگر آدم یه سری معیار برای ازدواج و انتخاب همسر داشته باشه، طبق اونها موردی رو با تحقیق و بررسی انتخاب کنه که مطابق معیارهاش باشه، چون معیارهاش چیزی هستن که باعث آرامش خودش میشه و همیشگی هستن، باعث ایجاد علاقه و افزایش تدریجی اون میشه

mehrant;646024 نوشت:
بعدش از محبت و اینا خبری نیست

روانشناسان می گند عشق تبدیل به دوستی میشه
ما که آفتاب لب بومیم
این حرفشون رو نفهمیدیم
بله
انس هست
شما ممکنه به همسرتون انس گرفته باشید
طوری که اگه ی مدت نباشه احساس میکنید ی چیزی تو زندگی تون گم شده و نیست و احساس تنهایی میکنید

mehrant;646024 نوشت:
بخاطر این ایمان و اعتقادش این عادی شدن رخ نمیده؟ یا نه تاثیری نداره؟

یک بام و دو هوا که نمیشه
سنخ ایمان ی چیزه ! سنخ محبت دو انسان در هر شرایطی ی چیز
شما ایمانتون براتون عادی شده؟؟؟
ولی وجود خیل انسانها براتون عادی میشه
ولو مدتی تو بیت رهبری باشید اقا هم براتون عادی میشه
پس بدونید دنبال چی هستید؟
به نظرمن فرق بذارید و قاطی نکنید
چون عواقب خوبی نداره
حالا چرا اینقدر دنبال عقشولانه ها هستید
حق دارید
آدم بی عشق مرده متحرکه
والا ما زبون شما جوونها رو نمی فهمیم

S.A.J;646025 نوشت:
سلام

سلام
اگه قرار بود همه تا آخرین لحظه زندگی شون شیرین باشه
دیگه کسی هوس حور العین نمی کرد و کار خوب نمی کرد
اونوقت کار خوب می موند رو زمین!!
واقعا اگه زن در دنیا نبود کسی معرفت به حور العین پیدا نمی کرد



سلام ممنون از جوابی که دادید با تقسیم بندی ای که کردید کاملا موافقم ولی اگر شخصیت ها خیلی بهم بخوره و دوطرف اهل گذشت و .. باشن اعتقاد ها هم مثل هم باشه اعتقادات اصلی منظورمه اما از نظر مذهبی تفاوت زیاد باشه چیکار باید کرد؟
یعنی هر مردی کار خوبی میکنه به خاطر حور العینه؟ اگه اینجوریه همون بهتر کارای خوب بمونه زمین

فضه الزهرا;645967 نوشت:
سلام خدمت دوستان وکاربران
محبت اول زندگی آتشین تره چون برای هم تازگی دارید و کارهایی که ایشون برای جلب محبت انجام میده برای اولین باره که شما می بینید.
در ادامه ی مسیر کم کم پی به تفاوت ها می برید و گه گاه طرف مقابل ناخواسته کاری که شما متنفرید را انجام می دهد و یا در برخی موضوعات مقابل هم قرار می گیرید. مثلا سر حرف های فامیل!
اگر به این نکته پی ببرید که همسر از نظر ارزش اولین فرد است در زندگی تان+ رعایت اخلاق مشکلات ریز و ریز تر می شود.
اگر هم چنان ابتکار داشته باشید و یا نه حداقل مثل همان اول محبت تان را ادامه دهید، بیش تر و عمیق تر خواهد بود.
ولی مثل تشنه ای که وقتی به آب رسیده اول فقط میخواهد خودش را سیراب کند ولی دفعه های بعد به روشنی و خنکی آب پی می برد
گر انتخاب درست بود این خوبی همسرتان شما را از محبت لبریز می کند ولی اگر انتخاب درست نبود، بعد به شدت دل شما را خواهد زد...

ابتکار یعنی چی؟ بیشتر توضیح بدهید لطفا

mehrant;646026 نوشت:
منم با این حرف که گفتید حتما باید باشه مخالفم
خیلیها هستن که قبل از جلسه خواستگاری اصلا طرف مقابل رو تا حالا ندیدن ولی به توافق میرسن و ازدواج میکنن و زندگی خوبی هم دارن.یعنی لزوما اینطور نیست که همگان از قبل طرف رو ببینن بهش علاقمند بشن بعد برن خواستگاری. خود شما هم اونجوری که قبلاً تعریف کردید تاییدی بر حرف من و نقض حرف خودتون هستید!

سلام برادر عزيز. خوب هستي؟

افراد زيادي با بي توجهي رانندگي ميكنن اما تصادف هم نميكنن
افرادي هم هستن كه هميشه قوانين رو رعايت ميكنن اما تصادف ميكنن
آيا دليل بر اينه كه بگيم پس ديگه نياز به رعايت قوانين نيست؟!

درمورد عقل و احساس كه نظر من به كل با اكثر افراد متفاوته و تفسير ديگه اي از اين دو موضوع دارم. اما فعلاً (تا زماني كه تاپيكش رو بذارم) از همون لفظ معمول استفاده ميكنم

عقل و احساس دو بخش از فرايند انتخاب هستن و هركدوم جايگاه خودش رو داره و هر دو لازم هستن. باز هم حرفم رو تكرار ميكنم كه حتماً حتماً حتماً حتماً...... هم بايد علاقه باشه و هم تفكر. هم بايد عشق باشه و هم عقل. ميفرماييد افرادي هستن كه قبلش به هم علاقه نداشتن اما بعد علاقمند شدن. اگر دقت كنيد خود شما هم نگفتيد همه ، بلكه گفتيد اكثر كه البته در پست بعدي اثبات ميكنم كه همين كلمهء اكثر هم زياده و فقط بايد گفت بعضي. اما در هر حال باز هم شما نميتونيد با قطعيت بگيد همه. لذا من از شما برادر خوبم يه سوال ميپرسم. دختر و پسري شرايط متناسبي دارن اما به هم علاقه ندارن ، ولي ميخوان به حرف شما گوش بدن كه علاقه بعداً بوجود مياد

سوال:
آيا شما تضمين ميكنيد كه اين زوج جزء اون گروه حداقل ، كه بعد از ازدواج علاقه در اونها بوجود نيومده نباشن؟

Reza-D;646044 نوشت:
سلام برادر عزيز. خوب هستي؟

افراد زيادي با بي توجهي رانندگي ميكنن اما تصادف هم نميكنن
افرادي هم هستن كه هميشه قوانين رو رعايت ميكنن اما تصادف ميكنن
آيا دليل بر اينه كه بگيم پس ديگه نياز به رعايت قوانين نيست؟!

درمورد عقل و احساس كه نظر من به كل با اكثر افراد متفاوته و تفسير ديگه اي از اين دو موضوع دارم. اما فعلاً (تا زماني كه تاپيكش رو بذارم) از همون لفظ معمول استفاده ميكنم

عقل و احساس دو بخش از فرايند انتخاب هستن و هركدوم جايگاه خودش رو داره و هر دو لازم هستن. باز هم حرفم رو تكرار ميكنم كه حتماً حتماً حتماً حتماً...... هم بايد علاقه باشه و هم تفكر. هم بايد عشق باشه و هم عقل. ميفرماييد افرادي هستن كه قبلش به هم علاقه نداشتن اما بعد علاقمند شدن. اگر دقت كنيد خود شما هم نگفتيد همه ، بلكه گفتيد اكثر كه البته در پست بعدي اثبات ميكنم كه همين كلمهء اكثر هم زياده و فقط بايد گفت بعضي. اما در هر حال باز هم شما نميتونيد با قطعيت بگيد همه. لذا من از شما برادر خوبم يه سوال ميپرسم. دختر و پسري شرايط متناسبي دارن اما به هم علاقه ندارن ، ولي ميخوان به حرف شما گوش بدن كه علاقه بعداً بوجود مياد

سوال:
آيا شما تضمين ميكنيد كه اين زوج جزء اون گروه حداقل ، كه بعد از ازدواج علاقه در اونها بوجود نيومده نباشن؟

به ادامه حرفم که در ویرایش به حرف قبلیم اضافه کردم توجه کنید
اگر مطابق با معیارهای فرد باشه، بله.چرا که نه؟

S.A.J;646025 نوشت:
سلام
اگه قرار بود همه تا آخرین لحظه زندگی شون شیرین باشه
دیگه کسی هوس حور العین نمی کرد و کار خوب نمی کرد
اونوقت کار خوب می موند رو زمین!!
واقعا اگه زن در دنیا نبود کسی معرفت به حور العین پیدا نمی کرد

البته من با خوندن پستای قبلی شما در این مدتی که اینجا بودم به این نتیجه رسیدم که احتمالا باید یه دلخوری کوچیکی بین شما و خانمتون باشه

برای همین از این حرفتون ناراحت نشدم، اگه نمی شناختمتون مثلا اینجوری جواب می دادم:

حالا خانما دلشون به چی خوش باشه؟ هوس چی بکنن؟

هرچند این حرفا بنظرم خیلی زشته:

دعا کنیم امام زمان(عج) بیان که چند همسری رواج پیدا کنه

کار خوب می کنیم که خدا حورالعین بهمون بده

و....

یه جوریه نه؟!!!!!!!

آيا احساسي كه بعد از ازدواج به همسر داريم ، لزوماً علاقه است؟
ميتونه علاقه باشه ، ولي....
مواردي رو عرض ميكنم دوستان هم نظرشون رو بفرمايند

1 - عادت
گوشي موبايل رو ديديد؟ اگر پيشتون نباشه خواب و خوراك نداريد. اما آيا عاشق گوشي موبايلتون هستيد؟
گاهي اوقات ، حسي كه ما خيال ميكنيم دوست داشتن هست ، در واقع عادت كردن هست. شما با هر كسي مدتي در يك خونه زندگي كنيد براتون ارزش پيدا ميكنه. براش احترام قائل خوهيد بود. دلتنگش ميشيد. باهاش همكاري ميكنيد و...... اما اينها دليل بر اين نيست كه عاشقش هستيد
بيايم برعكس به موضوع نگاه كنيم. يه مثال عرض ميكنم ، از تخيلتون استفاده كنيد:
شما در يك خانه با تعدادي از جنس مخالف (مرد براي خانمها و زن براي آقايون) زندگي ميكنيد
بعد از مدتي با اونها خو ميگيريد ، صميمي ميشيد ، براشون ارزش و احترام قائل ميشيد و.........

اما آيا با همهء اونها ازدواج ميكنيد؟ مطمئناً خير
نكته همين جاست. شما فقط يك نفر رو از بين اونها انتخاب خواهيد كرد. اوني رو كه دوستش داريد
پس اون حسي كه به همهء اونها داشتيد ، دوست داشتن نبوده
البته اون هم نوعي عشقه ، اما عشقِ يك انسان به انسان هاي ديگه ، نه عشق مرد يا زن به جنس مخالف و براي ازدواج

2 - تجربه نكردن عشق
برخي زنها و مردها عشق رو تجربه نكردن و به همين دليل كمترين احساسي رو كه به يك شخص از جنس مخالف پيدا ميكنن اسم عشق و علاقه براش ميذارن. شايد تعدادش اونقدر زياد نباشه ، اما بودند افرادي كه همينطور سنتي ازدواج كردند اما بعد از مدتي با فردي برخورد كردن و تازه فهميدن كه چه انتخاب سطحي داشتن. برخي از اين افراد رابطهء جديدي پيدا ميكنن كه زندگيشون از هم ميپاشه ، برخي هم بخاطر عهدي كه بستن ، از اين رابطه چشم پوشي ميكنن ، اما خيلي سخت ميتونن دوباره با همسري كه الان فهميدن شخص ايده آلشون نبوده ، رابطهء گرمي پيدا كنن

3 - ترس از پيامدها
افرادي كه ازدواج بدون علاقه يا بدون تفكر داشتن ، گاهي آگاهانه و گاهي حتي ناآگاهانه ، خودشون رو به خوشبختي ميزنن. يعني برخي از اونها ، زندگي خيلي زيبايي ندارن ، ولي با خودشون ميگن: خب چكار ميشه كرد؟ قسمت ما اين بوده. بيايم حالا مصيبت خودمون رو تو مردم جار بزنيم كه چي بشه؟! بذار همينجور بسازيم و همين زندگي رو ادامه بديم. برخي ديگه هم حتي خودشون نميدونن كه دارن تلقين ميكنن. خيال ميكنن زندگي همينه

گاهي اوقات هم مشكلاتي كه بعدش دامن گير انسان ميشه باعث ميشه به زندگي ادامه بدن
مثلاً ترس از طعنهء مردم ، ترس از پيامدهاي طلاق ، احساس مسئوليت در برابر ديگري ، وجود فرزندان ، ترس از بيوه شدن (براي زنان) ، ترس از مهريه (براي مردان) و............

صحبت در اين زمينه خيلي زياده ، ولي حرفهام طولاني شده

مهر...;645972 نوشت:

همسرم ده روزی بود که داشتند تحقیق میکردند که یه گوشی خوب بخرن ...قیمت مناسب ...سیستم اندروید و دوربین فلان و غیره
چند تا از دوستاشون گوشی های مختلفی رو پیشنهاد دادن
ایشون هم روی پیشنهاد ها فکر کرد ... و اون ها رو با معایر هاش مقایسه کرد ...راجع بهشون تحقیق کرد ...حتی دنبال معایب اون گوشی هم به جستجو پرداختن
بعد از خرید چند ساعتی رو به خوندن بروشور گوشی صرف کردند و بعد از روشن شدن گوشی سعی کردند از زیر رو بم گوشی سر در بیارن
بعد از خرید گوشی چند تا از دوستان گفتن مبارکه و بعضی ها هم گفتن نه گوشی خوبی نیست و این ایراد و فلان ایراد و داره
همسرم هم گفتن خودم میدونم ...اما نسبت به پولی که من داشتم و انتظاری که من از یه گوشی همراه دارم این گوشی از همه مناسب تره

کاش ادم ها هم اینقدر که برای یه گوشی اینقدر ارزش قائل اند برای شریک زندگی شون هم همینقدر ارزش قائل بودند
که در انتخابشون دقت کنند
تحقیق کنند
سر سری نگیرن
دوره ی نامزدی رو برای شناخت طرف مقابل شون در نظر بگیرن
سعی کنند چهار تا کتاب و مقاله بخونند که بدونن انتظارات یه خانوم از اقا چیه و بالعکس
و اگر جایی از زندگی دچار مشکل شدن هاج و واج نمونن
بی خیال نشن و بگن زمان همه چی رو حل میکنه ....و مشکل و در کوچه پس کوچه های ذهنشون به فراموشی بسپرن
هیچ مشکلی با زمان حل نمیشه ...بلکه تبدیل به عقده ای میشه که بالاخره یه روزی سر باز میکنه
و اون وقته که دیگه زندگی دچار یخ زدگی میشه

همون طور که کارشناس محترم بحث فرمودند علت ها زیاده و برای هر زوجی یکی از اون دلایل برای یخ زدگی زندگی شون کافیه
وقتی بعد از ازدواج متوجه بشید این خانوم یا اقا همسر مورد نظر من نبوده باعث سردی میشه
فرد همش با خودش میگه عجب اشتباه بزرگی مرتکب شدم و مدام خود خوری میکنه
کاش بیشتر تحقیق میکردم ...کاش خدا ما رو رو به روی هم قرار نمیداد...کاش تقدیر جور دیگه ای رقم خورده بود ...کاش شهاب سنگ از اسمون می افتاد وسط مجلس عروسی و غیره
همین ناراحتی ها باعث میشه از همسر بیشتر از پیش فاصله بگیرن و زندگی دچار یخ زدگی بشه
بعضی ادم ها که تعداد شون هم خیلی محدوده ..وقتی با همچین موقعیتی روبه رو میشن سعی میکنن مشکلاتی که باعث شده همسرشون از اون همسر توی رویاهاشون دور بشه و رفع کنن و اون فرد و به همون همسر ارزو هاشون تبدیل کنند
بیشتر ادم ها هم همون راه اول و در پیش میگیرن

توی نامزدی یا به قول شما گفتنی همون اوایل ازواج زندگی خیلی شیرینه چون موقعیتی پیش نیومده که مشکلی در میون باشه و شما بخواهید حل اش کنید
یا اگر بوده
اینقدر به همسرشون علاقه مند بودن که زیر میزی رد کردند و ندید گرفتند
اما بعد ازدواج دلخوری ها و مشکلات حل نشده باعث میشه زندگی تون سرد بشه
که به نظر من این سرد شدن تقصیر دو طرفه ...اگه مشکلات و حل کنند و منطقی راجع بهشون بحث کنند زندگی شیرین میشود و از یخ زدگی نجات پیدا میکنه
اما متاسفانه اقا یا خانوم یا هر دو طرف با لج بازی و غرور بی جاشون باعث میشن همسرشون کینه به دل بگیرن و مشکلات مثل سد وسط زندگی شون علم بشه و اون وقته که از نگاه کردن به دیوار سیمانی رو به روشون و وسط زندگی شون خسته میشن و به فکر جدایی و دادگاه خانواده می افتند

گفتید اوایل زندگی شیرینه چون اگر مشکلی پیش بیاو اینقدر به همسرشون علاقمند بودن که زیرمیزی رد کردن و ندید گرفتن.
سوالم اینه که نمیشه در تمام زندگی هم همینطور باشه؟ یعنی اونقدر علاقه داشته باشبم که مشگلات رو ندیده بگیریم؟ فقط مختص اوایله؟
و بعد یه سوال شخصی. ببخشید که فضولی میکنم. چون خودتون قبلا بیان کرده بودید در تاپیک دیگه ای الان میگم.در تاپیک خاطرات خواستگاری از خاطرات خودتون که گفته بودید نوشته بودید از چادر خوشتون نمیومد ولی همسرتون چون شما رو با چادر یکبار دیده بود و شما رو اینجوری دیده بود ازتون خواسته بود همیشه چادر بپوشید و شما هم نوشته بودید به اجبار و بدون تمایل قلبی به چادر مجبور شدید بپذیرید.آیا این موضوع چیزی هست که باعث اختلاف یا دلخوری تون در اون اوایل بشه؟

Reza-D;645990 نوشت:

كل حرفهاي شما ارزشمند بود ، اما بخاطر طولاني نشدن پست همه رو نقل قول نكردم
شاه بيتش رو نقل قول كردم فقط
:ok:

اما چند نكته هم وجود داره

1 - اسلام رابطهء دختر و پسر رو كامل محدود كرده. از طرفي گفته ميشه در دوران نامزدي همديگه رو بشناسيد. بدون تعارف بگم ، با چهارچوب هايي كه هم براي دختر و پسر و هم از طرف خانواده ها وجود داره ، شناخت مطلوب قابل حصول نيست
واقعاً تو دوران نامزدي چه شناختي ميشه پيدا كرد؟
جايي كه نبايد با هم برن چون حرامه ، زياد نبايد با هم حرف بزنن چون حرامه ، درمورد مسائل زناشويي و علاقه و تمايلاتشون در اين زمينه (كه يكي از دلايل اصلي در ايجاد كشش براي ازدواج هست) نبايد حرف بزنن چون ممكنه به حرام بيفتن. كلاً فقط ميتونن يك سري مسائل معمولي رو با هم مطرح كنن و درموردش گفتگو كنن كه تازه همين ها رو هم بايد درحالي با هم مطرح كنن كه 16 تا چشم داره نگاهشون ميكنه!

2 - هم بخاطر مباحث ديني ، هم فرهنگي و هم عرفي ، در نگاه خيلي از خانواده هاي ايراني ، خواستگاري ، يا نهايتاً نامزدي ، به معناي تمام شدن ماجراست. يعني اگر يك پسر به خواستگاري يه خانم بره و با هم نامزد بشن ، اما بعد از مدتي يكي از اونها ، يا هر دو ، به نتيجه برسن كه براي هم مناسب نيستن ، از سه طرف مورد هجوم حرف و كنايه قرار ميگيرن

الف - خانوادهء طرف مقابل:
تو اسم روي دختر ما گذاشتي (يا تو پسر ما رو اميدوار كردي) ، حالا وسطش جا زدي؟! مگه كشكه؟! خدا ازت نگذره!! فريب كار!! فلان فلان....!!!!

ب - خانوادهء خود جوان:
تو كه نميخواستي برا چي ما رو برداشتي بردي خونهء دختر مردم؟! (يا گذاشتي مرم بيان سر جامون بشينن؟!). ميخواستي آبروي ما رو ببري؟! ميخواستي ما رو كوچيك كني؟! تو هنوز قادر به تصميم گيري نيستي اون وقت ميخواي وارد زندگي مشترك بشي؟! ما كه جوون بوديم 46 تا خانواده رو نون ميداديم!!! :moteajeb:

ج - جامعه:
اين همون دخترست كه تا حالا سه بار نامزد كرده (يا همون پسرست). معلوم نيست چه ريگي به كفشش بوده كه نامزديش به هم خورده!! ميگن يه شب پسره (يا دختره) مچش رو با يكي ديگه گرفته!!!!
:ajab!:

اينه حال و روز جامعهء ما......

با مورد اول که گفتید موافق نیستم
مگر پدر و مادر های ما که زندگی خوب و پایداری داشتن همینجوری نبودن؟ تازه اونها دوره نامزدی و اینا هم شاید نداشتن

S.A.J;646027 نوشت:
روانشناسان می گند عشق تبدیل به دوستی میشه
ما که آفتاب لب بومیم
این حرفشون رو نفهمیدیم
بله
انس هست
شما ممکنه به همسرتون انس گرفته باشید
طوری که اگه ی مدت نباشه احساس میکنید ی چیزی تو زندگی تون گم شده و نیست و احساس تنهایی میکنید

یک بام و دو هوا که نمیشه
سنخ ایمان ی چیزه ! سنخ محبت دو انسان در هر شرایطی ی چیز
شما ایمانتون براتون عادی شده؟؟؟
ولی وجود خیل انسانها براتون عادی میشه
ولو مدتی تو بیت رهبری باشید اقا هم براتون عادی میشه
پس بدونید دنبال چی هستید؟
به نظرمن فرق بذارید و قاطی نکنید
چون عواقب خوبی نداره
حالا چرا اینقدر دنبال عقشولانه ها هستید
حق دارید
آدم بی عشق مرده متحرکه
والا ما زبون شما جوونها رو نمی فهمیم

منم راستش کاملا منظور تون رو نگرفتم:Gig:
ولی گفتید ما حرف شما جوونها رو نمیفهمیم، مگر چند سال تونه؟:Moteajeb!:

mehrant;643722 نوشت:
سلام.
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.

سلام
سوالات زیادی ذهن شما رو درگیر کرده...
40 روز زیارت عاشورابخونید و متوسل بشید به امام حسین تا حاجت روا بشید...ان شاء الله

Reza-D;645990 نوشت:
1 - اسلام رابطهء دختر و پسر رو كامل محدود كرده. از طرفي گفته ميشه در دوران نامزدي همديگه رو بشناسيد. بدون تعارف بگم ، با چهارچوب هايي كه هم براي دختر و پسر و هم از طرف خانواده ها وجود داره ، شناخت مطلوب قابل حصول نيست
واقعاً تو دوران نامزدي چه شناختي ميشه پيدا كرد؟
جايي كه نبايد با هم برن چون حرامه ، زياد نبايد با هم حرف بزنن چون حرامه ، درمورد مسائل زناشويي و علاقه و تمايلاتشون در اين زمينه (كه يكي از دلايل اصلي در ايجاد كشش براي ازدواج هست) نبايد حرف بزنن چون ممكنه به حرام بيفتن. كلاً فقط ميتونن يك سري مسائل معمولي رو با هم مطرح كنن و درموردش گفتگو كنن كه تازه همين ها رو هم بايد درحالي با هم مطرح كنن كه 16 تا چشم داره نگاهشون ميكنه!

سلام بر شما
اگه منظورتون از دوران نامزدی زمانی هست که دو طرف عقد هستند اینایی که فرمودین حرام نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!حرامه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

[="Tahoma"]

Reza-D;645990 نوشت:


واقعاً تو دوران نامزدي چه شناختي ميشه پيدا كرد؟

منظورم از دوران نامزدی همون دوران عقد بود که جدیدا به عنوان نامزدی اسم برده میشه
هر چند که شرعا زن و شوهر هستند اما عرفا و از نظر خانواده ها اون ها تا وقتی سر خونه زندگی خودشون نرفتن نامزد محسوب میشن و میتونن این زمان و به شناخت خود همسرشون بپردازن و از پرداختن به مسائل حاشیه ای مثل اینکه خواهرت فلان خرف و زد ...مادرت بی احترامی کرد و غیره خود داری کنید
واسه همین چیزاس که میگم باید طرف مقابل تون رو بشناسید
چون اگه اطلاعات کمی از همسرتون داشته باشید متوجه میشید هیچ وقت نباید از خانواده شون بد گویی کنند ..هر چند که حق با شما باشه

mehrant;643722 نوشت:
سلام.

چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟


من فکر میکنم محبت غوغا میکنه.:hamdel: مثلا آدمایی که نامزد هستن توجه و محبت زیادی به هم دارند ولی این توجه و محبت تو زندگی مشترک بعضی ها کم میشه و یا دیگه اهل تعارف نمیشن!!!:Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:
تا حالا باآدمی مواجه شدین که بسیار با محبت باشه محبتی که از ته قلبش بیرون میاد نه ظاهری...:Moshtagh: واااااااااااااااایییییییییییی اینا آدم رو اسیر خودشون میکنند:khoshali: البته منظورم صرفا محبت نیست بلکه در کنارش به عقل و اعتدال هم باید توجه بشه.
یکی از مواردی هم که باید بهش توجه کرد احترام هست. احترام ها تو زندگی به مرور زمان کم میشه یعنی دیگه حوصله ها کم میشه اون وقت بله میشه هان...شما میشه تو... عزیزم و جانم و خانمم از رو اسم ها برداشته میشه...:grye:به نظر من یک حریمی باید بین اهل خانواده باشه حریمی به نام احترام:khaneh:

mehrant;646117 نوشت:
گفتید اوایل زندگی شیرینه چون اگر مشکلی پیش بیاو اینقدر به همسرشون علاقمند بودن که زیرمیزی رد کردن و ندید گرفتن.
سوالم اینه که نمیشه در تمام زندگی هم همینطور باشه؟ یعنی اونقدر علاقه داشته باشبم که مشگلات رو ندیده بگیریم؟ فقط مختص اوایله؟
و بعد یه سوال شخصی. ببخشید که فضولی میکنم. چون خودتون قبلا بیان کرده بودید در تاپیک دیگه ای الان میگم.در تاپیک خاطرات خواستگاری از خاطرات خودتون که گفته بودید نوشته بودید از چادر خوشتون نمیومد ولی همسرتون چون شما رو با چادر یکبار دیده بود و شما رو اینجوری دیده بود ازتون خواسته بود همیشه چادر بپوشید و شما هم نوشته بودید به اجبار و بدون تمایل قلبی به چادر مجبور شدید بپذیرید.آیا این موضوع چیزی هست که باعث اختلاف یا دلخوری تون در اون اوایل بشه؟

بعضی ها تصورشون از عشق و علاقه اینه که اگه به همسرشون بگن بمیر اون بنده خدا هم باید بمیره
یا اگه سرشون داد زدند و به ایشون ..به شخصیت شون ..به خانواده شون ...به نظرشون ..به چهرشون ...به طرز حرف زدنشون ...یا خیلی چیزای دیگه ... توهین کردن ایشون هم به پاس همون علاقه سکوت کنند و چیزی نکن
که به این عشق نمیگن ... یه چیز دیگه میگن ...شاید حماقت
مثلا یه خانومی در اوایل ازدواج به خانواده ی همسرشون توهین میکنند و همسرشون به پاس اینکه تازه بهم رسیدیم و کم کم در یه فرصت مناسب دیگه برای ایشون توضیح میدم که نباید به خانواده ام توهین کنند سکوت میکنن
بعد ازدواج که به خانوم میگن نباید به خانواده ام توهین کنید ..خانوم فکر میکنه که دیگه دوستم نداره ..دیگه براش تکراری شدم و غیره
اون وقته که فرد میگه ای دل غافل
عجب اشتباهی کردم
بعضی ها هم میگن اقای خونه ناراحت بود و سکوت کرده بود ...میخواستم از دلش در بیارم و ناراحتی ها رو از بین ببرم اما ایشون عصبی تر شد و بحث مون شدید تر شد
تاحالا نمیدونستم اینقدر عصبی هستن و بی منطق
نمیدونستم فلان عیب و ایراد و داره
اما اگه شناخت داشته باشید ...میفهمید این هایی که شما بهش میگید عیب و ایراد ....عیب نیست و خصلته یه زن یا مرد هست
که در تمام زن ها یا مرد ها وجود داره ...البته با کمی تغییر
اگر بدونید در مواقعی که با خصلت ها روبه رو میشید چه رفتاری رو از خودتون بروز بدید
مشکلات حل میشه و زندگی شیرین تر میشه

هر چیزی که به زور و اجبار به فرد تحمیل بشه باعث اختلاف و دلخوری میشه حتی اگه این اجبار به نفع خود فرد باشه
اما از وقتی که خودم انتخاب کردم ...زندگی شیرین تر شد

mehrant;643722 نوشت:
سلام.
ما که همچنان مجردیم ولی این سوال مدتهاست در ذهنمه و جوابی براش ندارم.
چرا همه میگن ازدواج فقط چندماه اولش شیرینه بعدش دیگه همسر برای آدم عادی میشه و دیگه از زندگی عاشقانه و اینها خبری نیست؟
چرا نمیشه این شیرینی پایدار بمونه؟ چرا عشق فقط مختص چندماه اوله؟

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،

بله حقیر هم این را شنیده بودیم ولی شکر خدا شکر خدا برایمان عکسش اتفاق افتاد، الحمد لله، هنوز هم از یادآوری خاطرات آن ایام ابتدای ازدواج کراهت دارم، اگرچه بسیاری از جزئیاتش را بحمدالله از یاد برده‌ام! از یک طرف قبل از مستقل شدن «دوری از یکدیگر» سخت بود، خیلی هم سخت بود، از طرف دیگر هم اینکه برنامه‌هایمان خیلی نامتعارف بود و برای اینکه مراحل آن مطابق نظرمان باشد (نوع عروسی چطور باشد که درش امکان گناه به حداقل برسد و در عین حال سنت ولیمه دادن انجام بگیرد و از این دست مسائل) خیلی سختی کشیدیم ... خودمان هم آن اوائل با هم گاه‌و‌بی‌گاه زیاد برخورد داشتیم، از منظور همدیگر را نفهمیدن‌ها گرفته تا اخلاق و رفتار هم را نشناختن و سوء تفاهمات و ... خلاصه اینکه دو خشتی که به تنهایی شکل گرفته‌اند وقتی قرار باشد با هم جفت شوند و به مسیرشان ادامه دهند مقداری اصطکاک بینشان پیش می‌آید تا به هم جفت شوند و ... ولی شکر خدا این دوره که شاید حدود ۳ سال هم طول کشید تمام شد و مدتهاست که از ازدواج فقط شیرینی‌اش مانده است، بحمدالله و أعددت لکل رخاء الشکر لله ...

با این حال در همان دوران سخت اوایل ازدواج وقتی در بدترین شرایطش کسی ازم می‌پرسید حالا ازدواج کردن بهتر است یا مجرد ماندن بدون تردید بهش می‌گفتم که اصلاً ازدواج کردن با مجرد ماندن قابل قیاس نیستند ... بعد از ازدواج شخص متوجه می‌شود که در دوران تجردش اصلاً انگار زندگی نمی‌کرده است ... خداوند انسان را زوج آفریده است و تجرد دور بودن از اصل خلقتش است ... وقتی به معصوم علیه‌السلام گفتند که مهریه قیمت زن است یا چیست یا سؤالی شاید به این مضمون، دقیقش را بخاطر ندارم، ایشان پاسخ دادند که خیر زن خوب تمام دنیا هم به ارزش او نمی‌رسد و اصلاً قابل ارزش‌گذاری نیست ولی همسری زن بد ارزش یک پول سیاه را هم ندارد.

شما به دنبال ازدواج با توکل بر خدا و با معیارهای اسلامی باشید و خود را زیاد درگیر این حرفها نکنید که بعد از ازدواج عشق‌ها فروکش می‌کند و چه و چه ... اگر درست و آنطور که خداوند بهتان فرموده ازدواج کنید در این ازدواج خیر دنیا و آخرت را می‌یابید که یعنی آرامش جسم و روح با هم ... اگر طلاق کراهت دارد و ازدواج دائم ساز و کاری دائمی تا پایان عمر و حتی شاید تا برزخ و بهشت است پس یعنی اگر مطابق دین خدا باشد باید و ناچاراً باید کارایی خود را در هر دوره‌ای از زندگی زوج حفظ نماید و نسبت دادن لوث شدن به آن و از دست دادن کارایی به آن یعنی تردید وارد کردن در حکمت و آفرینش خداوند ... شاید آنهایی که به آن حرفها معتقد هستند از سنت ازدواج، آنطور که باید باشد، فاصله گرفته‌اند و الآن تعجب می‌کنند که چرا نتیجه‌اش از آنچه که باید باشد متفاوت است ... گاهی دو نفر مجنون (عقلشان به جاذبه‌ی «محبت کور» پوشیده شده و خود را عاشق می‌خوانند و به این جنون و مستی و لایعقل بودن خود افتخار هم می‌کنند) کاری می‌کنند که ۲۰ نفر عاقل هم نتوانند درستش کنند.

خدا عاقبت همه‌امان را ختم بخیر کند ان شاء الله
یا علی علیه‌السلام

برام جالب و خنده داره وقتیکه دوستان در میان صحبت کردنشون این نکته رو هم بیان میکنند که: من مجردم ....
!!!!!!......
.......!!!!!
بماند....:offlow:

Pazohe;646270 نوشت:
برام جالب و خنده داره وقتیکه دوستان در میان صحبت کردنشون این نکته رو هم بیان میکنند که: من مجردم ....
!!!!!!......
.......!!!!!
بماند....:offlow:

اگر منظور تون حرف منه باید بگم این تاپیک رو زدم که اطلاعات از تجربه دیگران کسب کنم چون با اینکه نیاز زیادی به ازدواج دارم و تاپیک های زیادی در این زمینه توی سایت زدم، وقتی چنین حرفهایی که اسم بردم رو میشنوم دست و دلم میلرزه برای ازدواج و کمی دلسرد میشم

مهدی;645970 نوشت:
میشه بگید چند وقت از ازدواجتون میگذره؟

سلام
بیش از8 سال
موضوع قفل شده است