جمع بندی چگونگي لذت در بهشت

تب‌های اولیه

163 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چگونگي لذت در بهشت

سلام

لذت طلبي در بهشت چگونه از آفات دنيايي مثل افراط و غفلت مصون است؟

چرا كه در لذت جويي حسي و نفساني به خودي خود تقرب به خدا وجود ندارد و اين تقابل نسبت به لذات عقلي هميشه وجود دارد

لذا ايرادي را كه كارشناسان ديني به لذت جويي در دنيا ميگيرند به بهشت هم وارد است

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
همان گونه که عالم آخرت و به تبع آن بهشت عالمی غیر از عالم دنیا است لذت های بهشت نیز غیر از لذت های این دنیاست اما این غیریت نه به معنای تباین بلکه به معنای تکامل است. به تعبیر دیگر انسان در آخرت نوع رفتارش و لذاتش متناسب با همان سرا است .
همان گونه که لذت های بهشت (و درباره عذاب های جهنم هم همین گونه است) خالص و به دور از تغییر و فساد است انسان هم لذت بردنش موجب فساد نمی شود؛

مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیْرِ آسِنٍ وَأنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُه وَأنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ؛ (محمد (47)، 15) بهشتی که به پرهیزکاران وعده داده شده، در آن نهرهایی است از آب گوارا و نهرهایی از شیر که هیچ گاه مزه آن دگرگون نشود و جوی هایی از شراب برای لذّت بردن کسانی که می آشامند.

بهشت سرایی است که لذت آن خالص است و هیچ سختی را به همراه ندارد و موجب فساد و تباهی استفاده کننده از آن نمی شود:

إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ* ... لَا یَمَسُّهُمْ فِیهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِینَ؛ (حجر (15)، 45 – 48.) پرهیزکاران در باغ ها و چشمه سارها به سر می برند ... . در آن جا هیچ رنج و خستگی بدان ها نرسد و هیچ گاه از آن بیرون نشوند.

در جای دیگر می فرماید:
جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها...* وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی أذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَکُورٌ *الَّذِی أحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لَا یَمَسُّنَا فِیهَا نَصَبٌ وَلَا یَمَسَّنَا فِیهَا لُغُوبٌ؛ (فاطر (35)، 33 – 35.) باغ هایی برای زندگی جاودان که داخلش شوند ... و گویند: ستایش خدای را شایسته است که اندوه از [دل] ما بزدود که پروردگار ما بخشاینده و شکرپذیر است. کسی که ما را از فضل و بخشایش خود درخانه ای که در آن اقامت گزینیم [و شایسته زندگی است] جای داد که در آن هیچ رنج و خستگی به ما نرسد.

«إلا عباد الله المخلصین* أولئک لهم رزق معلوم* فوکه و هم مکرمون* فى جنت النعیم* على سرر متقبلین* یطاف علیهم بکأس من معین* بیضاء لذة للشربین* لا فیها غول و لا هم عنها ینزفون؛ جز بندگان مخلص خدا (که از این کیفرها برکنارند)! براى آنان [بندگان مخلص] روزى معین و ویژه اى است، میوه ها (ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مى شوند... در باغ هاى پر نعمت بهشت. در حالى که بر تخت ها رو به روى یکدیگر تکیه زده اند، و گرداگردشان قدح هاى لبریز از شراب طهور را مى گردانند شرابى سفید و درخشنده، و لذت بخش براى نوشندگان شرابى که نه در آن مایه تباهى عقل است و نه از آن مست مى شوند!» (47 -40صافات)

«لا یصدعون عنها و لا ینزفون؛ آنجا دیگر دردسر و از خود بیخود شدنی وجود ندارد.» (واقعه/ 19)

از طرفی اشتهای ساکنان بهشت را خدا بدون مرز محترم می شمارد و آن را نه تنها نکوهش نمی کند بلکه برای اشتهای آنها هر آنچه را که بخواهد فراهم می کند:

وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الأنْفُسُ وَتَلَذُّ الأعْیُنُ؛

  • و در بهشت هر آن چه انسان ها بخواهند و چشم ها لذّت برند وجود دارد.(زخرف ، 71.)

لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ

  • در آنجا هر چه بخواهند هست و بيشتر از آن نزد ما هست(ق35)

جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَآؤُونَ كَذَلِكَ يَجْزِي اللّهُ الْمُتَّقِينَ (نحل31)

  • به بهشتهای جاويدان داخل می شوند در آن جويها روان است هر چه بخواهند برايشان مهياست خدا پرهيزگاران را اينچنين پاداش می دهد

پس بهشت و لذت های آن از نظر قرآن از آفتهای دلذت طلبی های دنیا مصون است و علت آن این است که :

ادامه دارد....

ادامه...
اولا جنس و درون مایه آخرت و بهشت و نعمت های آن با دنیا و نعمت های آن متفاوت است (لذت مصون از سختی ،درد و غفلت )
ثانیا انسان گرایش هایش به بهشت بعد از نمایش تمام عیار جلوه حق و حکومت الهی که قرآن می فرماید :

الْمُلْکُ يَوْمَئِذٍ للهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فِى جَنّاتِ النَّعِيمِ

  • سلطنت و مالكيت در روز قيامت مختص به ذات اقدس اوست. حكم مى‌فرمايد بين بندگانش، پس كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح دارند در بهشت‌ها متنعّم به نِعَم الهى مى‌شوند.(حج 56)
الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْمَنِ وَكَانَ يَوْماً عَلَى الْكَافِرِينَ عَسِيراً (فرقان 26)

و در جای دیگر می فرماید :
"يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ" روزی که واقعیت ها آشکار می شود.

و قیامت روزی است که پرده ها فرو می افتد و این که همه عالم از آن خداست مشخص می شود
لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ

  • تو از اين غافل بودی ما پرده از برابرت برداشتيم و امروز چشمانت ، تيزبين شده است

با این تعابیری که قرآن دارد که همگان برایشان یقین حاصل می شود که عالم و حکومت و حاکمیت آن از خداست و بهشت جلوه ای از جلوه های رحمت الهی است با این وصف دیگر جایی برای غفلت و افراط و فساد در بهشت باقی نمی ماند .

تا اینجا به خصوصیات عالم آخرت و لذات بهشتی پراختیم که امکان فساد و غفلت در آن نیست

از این ها که بگذریم انسان دنیایی با انسان آخرتی متفاوت است به این معنا که انسان در دنیا تکوینامختار است که هرگونه که می خواهد زندگی کند و تشریعا مکلف است اما همین انسان در آخرت محدود به پیش فرستاده های خود است و مشغول به جزا گرفتن است نه عمل کردن .
به عبارت دیگر انسان دیگر در آخرت نمی تواند اختیارا عمل منافی مقام خود انجام دهد بلکه در بهشت متنعم به نعمات در محدوده عمل هایی است که در دنیا انجام داده است. و اراده و اختیار او در حد اشتها به نعمات است و به قول مولا امام علی (ع) :
الیَوم یَومُ العَمَلِ وَ لاَ حِسَابٍ وَ غَداً یَومُ الحِسَابِ وَلاَ عَمَلٍ (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 2، باب 42، ص 318)
[=BNazanin]
[=BNazanin]آیه الله جوادی آملی در تفسیر آیه 31 سوره فرقان می فرماید
[=BNazanin]
[=BNazanin]"سلسله چیزهایی در بهشت است و در نزد خدا که فوق مشیت و خواست بهشتیان است؛ فرمود «لدینا مزید» که بالاتر از آرزوی آنان است چون آرزوی هر کسی به قلمرو معرفت اوست.
[=BNazanin]فرمود چیزهایی در بهشت است که شما نمی‌دانید و در ذیل آن گفته‌اند این ثواب برای نمازشب خوان‌ها است؛ چیزهایی است که آرزوی آن را هم نمی‌کنید چون نمی‌دانید چه در نزد ما وجود دارد.
[=BNazanin]
[=BNazanin]نیروی فعال یعنی عقل عملی هم در آنجا قفل است[=BNazanin] ولی اندیشه و ادراک و شهود باز باز است. همان طور که در دستگاه بیرون چشم و گوش و ... مسئول ادراک هستند سلسله نیروهایی مانند دست و پا نیز مسئول کارند که اگر این دستگاه‌ها در غل و زنجیر باشند انسان نمی‌تواند کاری انجام دهد.
[=BNazanin]وی افزود: آن کسی که آیه حجاب را می‌فهمد اما به نامحرم نگاه می‌کند مشکل دید و فهم ندارد مشکل عزم و اراده و نیت دارد که ویلچری است در قیامت این دستگاه کاملا بسته می‌شود که دیگر انسان نمی‌تواند ایمان بیاورد.
[=BNazanin]"اراده در قیامت تعطیل است"
[=BNazanin]آن روز دستگاه اراده متوقف می‌شود البته دستگاه علم فراوان است؛ جهنم را به او نشان می‌دهند می‌گویند بگو جهنم حق است نمی‌تواند بگوید زیرا در آن روز تبهکارن گرفتارند و پرهیزگاران نجات می‌یابند."

با این تعبیر آیه الله جوادی آملی کاملا مشخص شد که انسان در آخرت برخی از قوای تصمص گیری و عمل اختیاری و ارادی در این دنیا را ندارد پس دیگر نه دچار فساد می شود نه غفلت چرا که همه آخرت از سنخ علم است و او بهشت را و لذات آن را مظهری از مظاهر الهی می داند و هر چه که در لذت غوطه ور شود در جمال حق محو گشته است

و دیگر سخن در سنخ خود لذات بهشتی است که با دنیا متفاوت است
[=BNazanin]
[=BNazanin]به این معنا که خدا در دنیا برخی از لذت ها مباح برخی را مستحب و برخی را مکروه و برخی را حرام قرار داده است و در مباح و مستحبش نیز حدی برای آن مقرر داشته است که غوطه ور شدن در آن با از یاد بردن خدا برای مومن مممنوع و مذموم است چرا که انسان با زیاده روی در آنها به روح و جسم خویش آسیب می رساند و از ربط آن نعمت ها با خالق غافل می شود اما در آخرت هر چه که در بهشت است عین ربط بودن آن با خدا ظاهر و آشکار بوده و هیچ گونه غفلت و نسیانی در آن راه ندارد.

نتیجه:
پس به سه دلیل لذت های بهشتی و استفاده زیاد از آنها موجب افراط و غفلت و آنچه که در دنیا مومن بدان مبتلی می شد نمی شود:

[INDENT=2]1. سنخ دنیا و آخرت با هم متفاوت است
[/INDENT]
[INDENT=2]2. سنخ لذات دنیا و آخرت با هم متفاوت است (از این جهتی که آفات لذات دنیایی را ندارد و خالص است)
[/INDENT]
[INDENT=2]3. انسان هم در دنیا و آخرت حوزه کارکرد هایش متفاوت است.
[/INDENT]

ملّاعلي;641552 نوشت:
سلام
در لذت جويي حسي و نفساني به خودي خود تقرب به خدا وجود ندارد و اين تقابل نسبت به لذات عقلي هميشه وجود دارد

با سلام

نمیدونم در مورد عرفان اسلامی چقدر میدانید اما بنده موضوع رو از دید عرفانی مطرح میکنم.

چون در قرآن از حورالعین و خیرات حسان و زیبارویان سخن به میان آمده، بعضی فکر میکنند یعنی لذت جنسی در بهشت برای انسان است و خلاص!

در حالیکه اگر از منظر عرفانی و دید خیلی عمیق بررسی کنیم خواهیم دید که حتی همین حور العین و زیبارویان و... جلوه ای از خداوند متعال میباشند!

همان سخن عرفاست که در عالم، غیر از خداوند معشوقی نیست! اگر زنان یا کسی محبوبیت و معشوقیّتی یافته از پرتوی زیبایی و وجود معشوق اصلی و پنهان است که اینان جلوه گری میکنند!


جرعه ای چون ریخت ساقـیّ الست********در سر این شوره خاک زیـر دست

هست بر زلف و رخ از جرعه اش نشان ******خاک را شاهان همی لیسند از آن

جرعه ی حُسن است اندر خاک گَش ***** که به صد دل روز و شب می بوسیَش

هـر کجا پیش کلـوخی جامـه چـاک ******** کان کلوخ از حُسن آمد جـرعه ناک

درون حُسن روی نیکوان چیست****** نه آن حُسن است تنها، گویی آن چیست

جز از حق می‌نیاید دلربایی*********** که شرکت نیست کس را در خدایی


حال که زن، حور العین، خیرات حسان و... جرعه ای از زیبایی خداوند در آنان ظاهر کرده، آیا نباید این جرعه هم مثل زیباییهای دیگر خداوند، برای ما الهی باشد؟!!!

اى قصه ی بهشت ز كويت حكايتى ****** شرح جمال حور ز رويت روايتى


چرا پیامبرمان فرمود از این دنیا زن،نماز، بوی خوش برای من عزیزه؟!

چرا فرموده اند که هر کس ایمانش بیشتر شود محبتش به زن نیز بیشتر میشود؟!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم): هیچ کس دراسلام ایمانش زیاد نمی شود مگر آن که محبت او به زنان بیشتر باشد .

چرا فرموده اند که وقتی مومن حقیقی با همان دید معشوقیّت عرفانی که گفتم با همسرش خلوت میکند این همه فرشته نازل میشوند؟! بنظر بنده عشق بازی چنین مومنی با همسرش، یک نوع ذکر است و مومن فقط برای ارضای نیاز جنسی همبستر نمیشود!

پس لذاتی علاوه بر لذت جنسی را هم خواهد داشت مثل همان لذات عقلی!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : هر مومنی که با همسرش آمیزش نماید، هفتاد هزار فرشته بال هایشان را برای آنها می گسترانند و رحمت خدا بر آنان نازل می گردد.

البته احادیثی هم در مورد حضور فرشتگان در آمیزش زن و شوهر مسلمان هم هست اما نه به اندازه هفتاد هزار فرشته! تا جایی که بنده دیدم!

پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) : وقتی به سوی همسرتان می روید ، در آغوش فرشتگانید. چون به آمیزش می پردازید گناهانتان چون برگ درختان فرو می ریزد و چون غسل میکنید خود را می شویید ،از گناهان بیرون می روید .

پیامبر اکرم(ص): (در پاسخ به زنی که از همسرش به خاطر عدم انجام وظیفه زناشویی به بهانه عبادت کرده بود) فرمودند: اگر شوهرت می‌دانست چه پاداشی برای آمیزش با تو نزد خداوند دارد، هرگز از تو فاصله نمی‌گرفت، زیرا وقتی که همسرت به سوی تو حرکت کند دو فرشته الهی او را در بر گیرند و پاداش رزمنده ای که شمشیرش را در راه خدا برهنه کرده باشد به او می‌دهند وقتی که با تو همبستر شود همانند ریزش برگ درختان در فصل پاییز گناهانش ریخته می‌شود و هنگامی که غسل می‌کند از تمام گناهان پاک می‌شود.

بنظر بنده عشق بازی با همسر و حور العین و... غفلت و مانع تقرب به خداوند نیست!

وقتی مومن حقیقی، عاشقِ وجود و هستی مطلق شد، نباید عاشقِ موجودات و تمام جلوه های وجود مطلق هم باشد؟!

نباید بگه: عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست؟!


پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) :
گاهی سر بر بالین همسرتان بگذارید، با او گفت و گو کنید، کلمات سوزان و عاشقانه رد و بدل کنید ، یکدیگر را در آغوش بفشارید، عشق بازی با همسر سرگرمی مومن است.

سعد الدین حمویه میفرماید

: بدان که حور، عکسِ روح است.
و آن که گفته اند : "هر حوری را هشتاد حُلّه (زیور) پوشانیده اند در لطافت، چنان باشد که مغزشان در استخوان دیده شود"،
مغز، معنی سخن است. کلمه، پوست.
اگر چنان که هفتاد کسوت در معنی پوشد،مدرک معنی دان آن را ببیند و صورت حرف آن کلمه بشنود.
در اول مقدمه آنچه مراد متکلم است، در یابد و به اصل برسد. پس مغز در استخوان دیده باشد.

عبدالعزیز بن محمّد نسفی میفرماید: بدانکه حوران بهشتی، اسرار و مکنونات علومند که ازنظر نامحرمان پوشیده و در حجابند دست نامحرمان از ایشان کوتاهست و بایشان نمیرسد جمال ایشان از نظر اغیار در خیام است و روی نمی‌نمایند: حور مقصورات فی‌الخیام

و پیش از بهشتیان هیچکس بدیشان نرسیده است و جمله بکرند که اهل حس و خیال را باسرار و مکنونات علم هرگز راه نبوده است و نخواهد بود: لم یطمثهن انس قبلهم ولاجان از جهت آنکه از ابکار مردان و اهل کمال را نصیب باشد

واهل بهشتند که مردان کاملند و هر نوبت که اهل بهشت بایشان رسند ایشان را همچنان بکر یابند یعنی هر نوبت لذتی یابند که بار اول نیافته باشند از جهت آنکه اگر در چیزی صدبار تأمل و نظر کنند هر نوبتی سر نوی و معانی تازه روی نماید بهتر و خوبتر از اول

و بعضی گفته‌اند که هرکه را محبوبی و معشوقی باشد هر نوبت که وصال او دست دهد و مشاهده وی روی نماید در لذت دیدار معشوق هیچ نقصان نباشد بلکه هر نوبت لذت زیاده بود اگرچه اینچیزها که گفته شد و میشود پیش از مرگ هست و بعد از مرگ خواهد بود اما بعد از مرگ اگر راحتست بهتر باشد و خوشتر بود و اگر عذابست سخت‌تر و قوی‌تر بود از جهت آنکه بعد از مرگ مزاحم و مانع نباشد لاجرم وعد و وعید بعد از مرگ کردند.

یه دبیری تو مدرسه بهمون گفت نمیتونی با حوری ها لذت جن.........ي ببريم، ديگه بهشت چه لذتي داره بنظرتون

شوخ;643236 نوشت:
بنظر بنده عشق بازی با همسر و حور العین و... غفلت و مانع تقرب به خداوند نیست!

پس چرا در دنيا هست؟؟؟
اگه بخوايم عرفاني به قضيه نگاه كنيم خب جناب اوشو هم همينو كه ميگه؟ هرچه با زنهاي بيشتر بودن تقرب بيشتر!
يا مثلا ميگه خدا در كليسا نيست در كابين زن و مرد است

اما در اسلام و مسيحيت يه نگاه چپ به زن مساوي است با جهنم

خدایا پناهم تویی;643281 نوشت:
یه دبیری تو مدرسه بهمون گفت نمیتونی با حوری ها لذت جن.........ي ببريم، ديگه بهشت چه لذتي داره بنظرتون

هيچي...
توي اين دنيا كه همه چي حرومه ..
اونور هم كه مبهمه

شعیب;643189 نوشت:
ا این تعبیر آیه الله جوادی آملی کاملا مشخص شد که انسان در آخرت برخی از قوای تصمص گیری و عمل اختیاری و ارادی در این دنیا را ندارد پس دیگر نه دچار فساد می شود نه غفلت چرا که همه آخرت از سنخ علم است و او بهشت را و لذات آن را مظهری از مظاهر الهی می داند و هر چه که در لذت غوطه ور شود در جمال حق محو گشته است

سلام وتشكر

لذت هاي محسوس مربوط به جسم است نه روح ، لذت روح معرفت خداوند است براي همينه كه ماديات و معنويات هميشه در تقابلند..
حال اگر اين تقابل تكويني و ذاتي است كه خب در بهشت هم اين تزاحم وجود دارد

و مطلب بعدي اينكه در مورد لذت طلبي در دنيا ميگوييد كه زياد آن چون با اهداف والاتر متضاد است مذموم است
سوال اينه كه چه اهدافي؟ ترك لذت براي لذت؟

جايي خوندم كه خداوند به ناچار دروغ مصلحتي هم ميگويد ، چون سرو كارت به كودك قتاد زبان كودكي بايد گشاد

البته وقتي ايرادات لذت طلبي در بهشت را كه برسي كنيم ميبينيم كه بعيد هم نيست

خدایا پناهم تویی;643281 نوشت:
یه دبیری تو مدرسه بهمون گفت نمیتونی با حوری ها لذت جن.........ي ببريم، ديگه بهشت چه لذتي داره بنظرتون

دبیر شما علم غیب داره یا بهشت و جهنم رو دیده؟ بر مبنای کدوم حدیث و روایت این حرف رو زده؟

فيجامعها في قوة مائة شاب و يعانقها سبعين سنة من أعمار الاولين ، ومايدري أينظر إلى وجهها أم إلى خلفها أم إلى ساقها ؟ فما من شئ ينظر إليه منها إلا رأى وجهه من ذلك المكان من شدة نورها وصفائها ، ثم تشرف عليها اخرى أحسن وجها وأطيب ريحا من الاولى ، فتناديه فتقول: قد آن لنا أن يكون لنا منك دولة
پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است

إن أهل الجنة جرد مرد مکحلین ، مکللین ، مطوقین ، مسورین مختمین ، ناعمین ، محبورین ، مکرمین ، یعطى أحدهم قوة مائة رجل فی الطعام والشراب و الشهوة والجماع ، قوة غذائه قوة مائة رجل فی الطعام والشراب ویجد لذة غدائه مقدار أربعین سنة ، ولذة عشائه مقدار أربعین سنة ، قد ألبس الله وجوههم النور وأجسادهم الحریر بیض الألوان ، صفر الحلی ، خضر الثیاب
مردان بهشت جوانانی هستند که بدنشان موی زاید ندارد و سرمه کشیده اند و تاج بر سر دارند و طوق های زینتی بر گردن و دست بندها بر دست و انگشتر های زیبا بر انگشت و چهره ای شاداب و مسرور و با کرامت دارند و هر کدام قوه خوراک و نوشیدن و جماع صد نفر را دارد و چهره اشان نورانی است و بر اندامشان لباس های حریر سفید و زیرهای طلایی و پوشش های سبز است.

ملّاعلي;643356 نوشت:
پس چرا در دنيا هست؟؟؟
اگه بخوايم عرفاني به قضيه نگاه كنيم خب جناب اوشو هم همينو كه ميگه؟ هرچه با زنهاي بيشتر بودن تقرب بيشتر!
يا مثلا ميگه خدا در كليسا نيست در كابين زن و مرد است
اما در اسلام و مسيحيت يه نگاه چپ به زن مساوي است با جهنم
لذت هاي محسوس مربوط به جسم است نه روح ، لذت روح معرفت خداوند است براي همينه كه ماديات و معنويات هميشه در تقابلند..

کی گفته عشق بازی با همسر باعث غفلت و مانع تقرب است؟! اگر مانع قرب است چرا فرشتگان نازل میشوند؟!

بنده نمیدونم اوشو دقیقا چی گفته؟ و کاری باهاش ندارم! حرف من از منظر عرفان اسلامی است! خوب اوشو هم میگه: " دروغ بده!" حالا چون گفته پس ما بگیم اینم که حرف ما رو میزنه؟!

هر کسی حرفی زد باید اول با حقایق و معارف اسلام سنجید یا از عالم آگاهی مشاوره گرفت بعد تایید یا ردش کرد!

در اسلام سخن از لذت حلال جنسی، روحی و... است نه حرام! محبت زنان که در احادیث آمده، زنان نامحرم رو که نگفتند، بلکه در حالت کلی نگرشِ خوب داشتن به زنان هست و بطور خاص عشق و علاقه و شهوت داشتن به همسر حلال خویش!
شما عشق بازی با همسر رو در لذت جنسی خلاصه میکنید در حالیکه عواطف و عشقی که بین زن و مرد هست لذت معنوی نیست؟
عاشق بودن و دوست داشتن زیاد کسی، لذت معنوی نداره؟ دوست داشتن امام علی لذت معنوی نداره؟ فدا شدن و ایثار برای همسر لذت نداره؟

کسب معرفت، بله لذت دارد اما لذت عشق بازی با همسر فقط در لذت جنسی خلاصه نمیشود!

کسی هم نگفته "لذت از کسب معرفت با لذت معنوی عشق بازی با همسر مثل هم هستند و..."

هر کدام لذتی دارد که مقربان خداوند مانند پیامبر و ائمه و اولیای الهی نیز لذت بردن از همسر را هرگز مانع تقرب به خداوند ذکر نکرده اند!

وقتی آمیزش جنسی مانع تقرب و باعث غفلت است که با زیاده روی، ارتباط با نامحرم و... همراه شود و شخص را به سمت گناهان و ترک واجبات و... سوق دهد!

پیامبر اکرم(ص): سخن گفتن با پروردگار لذت بخش و روح افزاست، اما وقتی شوهرتان شما را به خلوت خویش میخواند، نماز را طول ندهید و خرامان به سویش بشتابید.

رسول خدا علیه السلام می فرمایند: چون مرد وزن جماع كنند عريان نشوند مانند دو خر زيرا كه اگر چنين كنند ملائكه از ايشان دور ميشوند.

رسول خدا علیه السلام می فرمایند:"کل شیی لیس من ذکر اللّه لهو و لعب، الا ان یکون اربعة: ملاعبة الرجل امراته و تادیب الرجل فرسه و مشی الرجل بین الغرضین، و تعلیم الرّجل السّباحة؛
هر چیزی که (در جهت) یاد خدا نباشد، لهو و لعب است، مگر در چهار مورد: بازی کردن مرد با همسرش، تربیت کردن مرد، اسب خویش را، حرکت و راه رفتن مرد در بین دو هدف (تیراندازی) و آموزش شنا دیدن برای مرد."

امام باقر علیه السلام می فرمایند:"لهو المومن فی ثلاثة اشیاء التّمتّع بالنّساء و مفاکهة الاخوان و الصّلاة باللیل؛
لهو و سرگرمی مومن در سه مورد است: بهره گیری از زنان، شوخی کردن با برادران دینی و نماز شب."

رسول خدا علیه السلام می فرمایند: "کل لهو المومن با طل الا فی ثلاث: فی تادیبه الفرس، و رمیه عن قوسه و ملاعبته امراته، فاتهنّ حق؛
همه سرگرمی های مومن، جز در سه مورد، باطل است: در پرورش دادن اسب، و تیراندازی با کمان و بازی کردن با همسرش."

پیامبر گرامی اسلام علیه السلام نقل شده است که فرمود: "الهوا و العبوا، فانّی اکره ان یری دینکم غلظة؛ به سرگرمی و بازی بپردازید! زیرا من دوست ندارم که در دین شما سخت گیری و خشونت دیده شود."

شوخ;643473 نوشت:
من شئ ينظر إليه منها إلا رأى وجهه من ذلك المكان من شدة نورها وصفائها ، ثم تشرف عليها اخرى أحسن وجها وأطيب ريحا من الاولى ، فتناديه فتقول: قد آن لنا أن يكون لنا منك دولة
پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است

سلام
اين احدايث سندشان خيلي ضعيف است
حديث با سند معتبر بياوريد

شوخ;643473 نوشت:
در اسلام سخن از لذت حلال جنسی، روحی و... است نه حرام! محبت زنان که در احادیث آمده، زنان نامحرم رو که نگفتند، بلکه در حالت کلی نگرشِ خوب داشتن به زنان هست و بطور خاص عشق و علاقه و شهوت داشتن به همسر حلال خویش

صحبت من در مورد اصل علاقه به اين امور است نه روش درست يا نادرستش...!
اصل اين موضوع مورد تاييد دين نيست مگر هدفي يا مصلحتي باشه مثل تشكيل خانواده و نظم اجتماعي...

نشون به اين نشون كه زياده روي در ياد خدا بد نيست اما لذت جنسي زيادش بده چون غفلت مياره..!
ويا اينكه اگه كسي نتونه با همسر مورد علاقه اش ازدواج كنه از نظر دين اسلام هيچ ايرادي نداره كه محروم و آرزو به دل بميره...
غير ازاينه؟؟؟؟؟
وا ين يعني اين كه اسلام اصالتي براي اين امور قائل نيست


براي همينم خيلي از انديشمندان اسلامي اعتقاد به معاد روحاني دارند نه معاد جسماني و نعمت هاي ذكر شده در قرآن را مجاز و استعاره ميدانند
چون سروكارت به كودك فتاد
زبان كودكي بايد گشاد

ملّاعلي;643389 نوشت:
لذت هاي محسوس مربوط به جسم است نه روح ، لذت روح معرفت خداوند است براي همينه كه ماديات و معنويات هميشه در تقابلند..
حال اگر اين تقابل تكويني و ذاتي است كه خب در بهشت هم اين تزاحم وجود دارد

با سلام خدمت شما دوست گرامی

چند نکته را از اول بحث دقت بفرمایید:
1) معاد روحانی و جسمانی است نه فقط روحانی نه فقط جسمانی . و جسم قیامتی متناسب با آن نشئه است.


2)اصل درک لذت روحانی است چه لذات مادی چه محسوس چه لذات غیر محسوس(مادی و معنوی) فقط فرقش در مبادی درک است لذت محسوس توسط جسم برای روح حاصل می شود و لذت غیر محسوس و معنوی بدون واسطه .

جمله ای است که از قدیم الایام معروف است و شاید از ارسطو باشد: «من فقد حسا فقد علما» (هر کس که فاقد یک نوع حس باشد، فاقد یک نوع شناخت و درک لذت است) . اگر انسان کور مادر زاد به دنیا بیاید، امکان ندارد که از یکی از رنگها، شکلها یا فاصله ها تصوری داشته باشد.با هر لفظی یا لغتی بخواهید برای یک کور مادرزاد یک رنگ را تعریف کنید و آن را به او بشناسانید، یا بخواهید رنگ چیزی را برای او بیان کنید، برای شما امکان ندارد .

مثل معروفی است که یک کور مادرزاد به عمرش شیر برنج نخورده بود و فقط نام آن را شنیده بود.از کسی پرسید که شیر برنج چیست؟ او شیر برنج را به رنگش تعریف کرد، فکر نکرد که کور مادر زاد که رنگ سرش نمی شود، شیر برنج را اگر خواستی تعریف کنی به مزه اش تعریف کن، از آن مزه هایی که او چشیده، مثلا بگو اگر طعم شیر را با طعم برنج و طعم شکر مخلوط کنند [می شود طعم شیر برنج ] .پرسید شیر برنج مثل چیست؟ گفت: مثل گردن غاز (چون گردن غاز سفید است به گردن غاز تعریف کرد) .گفت گردن غاز چگونه است؟ دست خودش را پیش کشید و گفت: گردن غاز چنین چیزی است.گفت: فهمیدم، پس شیر برنج یک چنین چیزی است.

به کور مادرزاد محال است انسان بتواند بعضی چیزها را بشناساندو برخی لذت ها را ببرد، چون «من فقد حسا فقد علما» .به کر مادرزاد محال است انسان بتواند صوت، موسیقی یا آهنگ را بشناساند، و همچنین هر کسی که فاقد هر حسی باشد.بنا بر این در اینکه حس یکی از مبادی شناخت و درک لذت است شک و تردیدی نیست، ولی این مبادی درک لذت است و درک لذت بر عهده روح است نه این که آن حس لذت را درک کند.

3) بسیاری از لذت های محسوس و مادی هست که در دنیا خدا آنها را برای مومنین حلال کرده و استفاده نکردن از آنها را توبیخ می کند و حتی بعضی از این لذت ها را مقدمه ای برای رسیدن به کمال می داند:



بگو: چه کسی زینت های خدا را که برای بندگانش پدید آورده و روزی های پاکیزه را حرام نموده؟! بگو: آنها در زندگی دنیا از آن کسانی است که ایمان آورده اند ( هر چند کفار هم با آنها شرکت جویند ) در حالی که در روز قیامت مخصوص آنها خواهد بود. (32اعراف)

[INDENT=2]این آیه به روشنی می فرماید لذت ها و زینت های حلال را مومنین باید استفاده کنند پس در تقابل با معنویات نیست بلکه در راستای آن است.
مثلا خوردن و آشامیدن آیا از لذات دنیای ما هستند یا نه؟ قرآن می فرماید کلوا و اشربوا ولا تسرفوا
[/INDENT]

4)لذت های دنیا حتی حلال آنها با سختی هایی در آمیخته است و چرایی آن به خاطر تزاحماتی است که در دار ماده (دنیا) هست هر خوردن و آشامیدنی و هر ازدواج و ... همراه خود سختی ها و درد سر هایی به همراه دارد و خدا برای این که انسان را آفریده و از سیستم روح و جسمش آگاهی تام دارد مصالح و مفاسد او را در استفاده از این لذات که خود برای او آفریده بیان می دارد اگر می فرماید کلوا واشربوا در کنارش می فرماید ولا تسرفوا چون تزاحم بدن انسان با غذای زیاد را می داند و همچنین در ازدواج و ...او مصالح و مفاسد انسان را میداند و به مصالحش امر و از مفاسدش نهی می کند اگر در او غریزه جنسی قرار داده است ازدواج را تشریع می فرماید و از زنا باز می دارد و این برای درک مصلحت و رفع مفسده برای انسان است
اما در بهشت تمامی این لذت ها به گونه ای تعبیه شده اند که هیچ گونه سختی و خستگی و تعبی به همراه آن نیست و تمام آن لذات مصلحت است و به هر چه انسان میل پیدا کند برای او خیر و صلاح و مصلحت است اصلا در بهشت هیچ سوء و بدی و شری وجود ندارد.
پس استفاده از لذات در بهشت هیچ منافاتی با و تضادی با معنویات ندارد همان گونه که استفاده صحیح آن در دنیا با معنویات در تضاد نیست.

ملّاعلي;643389 نوشت:
و مطلب بعدي اينكه در مورد لذت طلبي در دنيا ميگوييد كه زياد آن چون با اهداف والاتر متضاد است مذموم است
سوال اينه كه چه اهدافي؟ ترك لذت براي لذت؟

آری این کاملا عقلی است که انسان برای رسیدن به لذت های بالاتر و برتر و پایدار باید از برخی از لذت های پست و کوچک و زودگذر بگذرد.
این را همه عقلا می دانند و اصلا پایه کارهای بشر نیز بر این پایه استوار است.
کسی که می خواهد کنکور قبول شود از برخی از لذت هایش تفریحاتش و دوستی هایش می کاهد برخی از لذت ها را بر خود حرام می کند تا بهنتیجه برسد
کسی که می خواهد یک ورزشکار خوب شود لذت خواب صبح را کنار می کذارد و به دل کوه و صحرا می زند و ورزش می کند و...
شما می توانید نمونه های زیادی برای خود بر شمارید.
پس ترک لذت دانی برای درک لذت عالی یک امر طبیعی و عقلایی است.


ملّاعلي;643389 نوشت:
جايي خوندم كه خداوند به ناچار دروغ مصلحتي هم ميگويد ، چون سرو كارت به كودك قتاد زبان كودكي بايد گشاد

مطلبی که خوانده اید اشتباه است

ملّاعلي;643499 نوشت:

اصل اين موضوع مورد تاييد دين نيست مگر هدفي يا مصلحتي باشه مثل تشكيل خانواده و نظم اجتماعي...

نشون به اين نشون كه زياده روي در ياد خدا بد نيست اما لذت جنسي زيادش بده چون غفلت مياره..!
ويا اينكه اگه كسي نتونه با همسر مورد علاقه اش ازدواج كنه از نظر دين اسلام هيچ ايرادي نداره كه محروم و آرزو به دل بميره...
غير ازاينه؟؟؟؟؟
وا ين يعني اين كه اسلام اصالتي براي اين امور قائل نيست
براي همينم خيلي از انديشمندان اسلامي اعتقاد به معاد روحاني دارند نه معاد جسماني و نعمت هاي ذكر شده در قرآن را مجاز و استعاره ميدانند
چون سروكارت به كودك فتاد
زبان كودكي بايد گشاد

سلام جناب ملاعلی

یک سوال اگر خداوند در این دنیا این لذات را قرار داده موافق با نیاز جسمانی انسانهاست. آیا شما از آن دنیا خبر دارید و میدانید که چه چیزی نیاز انسان است که میگویید کلام قرآن استعاره است و با این قبیل حرفهایی که هیچگونه سند و مدرکی برای اثبات آن نیست چنین امری را نفی میکنید؟

همان اندیشمندانی که میفرمایید این نعمات را استعاره میدانند و فقط به نعمت روحانی اعتقاد دارند بر این عقیده اند مردم عامی که خدا را فقط برای رسیدن به بهشت عبادت میکنند نه به این دلیل که شایسته عبادت است به نعمات بالای روحانی نمیرسند و فقط به نعمات پست جسمانی میرسند و میگویند هرکسی به هرچیزی که درخور فهمش است میرسد نه بیشتر...

خدایا پناهم تویی;643281 نوشت:
یه دبیری تو مدرسه بهمون گفت نمیتونی با حوری ها لذت جن.........ي ببريم، ديگه بهشت چه لذتي داره بنظرتون
>
با سلام خدمت شما دوست گرامی
وقتی انسن به آیات نعمت های بهشتی در قرآن نگاه می کند
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ70
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ {/72} فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ 73 لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ {74} فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ {الرحمن/75} مُتَّكِئِينَ عَلَى رَفْرَفٍ خُضْرٍ وَعَبْقَرِيٍّ حِسَانٍ
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (71).
سياه چشمانى كه هرگز از خيمه ها بيرون نمى شوند (72).
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (73).
زنانى كه قبلا نه انسانى با آنها تماس گرفته و نه جنى (74).
ديگر كداميك از نعمتهاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟ (75).
دیگر شک در لذت بردن کسانی که لایق این حوریان می شوند جایز نیست و هر گونه حرفی در برابر قرآن محکوم است.
ملّاعلي;643356 نوشت:
پس چرا در دنيا هست؟؟؟
اگه بخوايم عرفاني به قضيه نگاه كنيم خب جناب اوشو هم همينو كه ميگه؟ هرچه با زنهاي بيشتر بودن تقرب بيشتر!
يا مثلا ميگه خدا در كليسا نيست در كابين زن و مرد است

اما در اسلام و مسيحيت يه نگاه چپ به زن مساوي است با جهنم

ببینید دوست عزیز حرف کاملا روشن است و پیچ و تاب خاصی ندارد که بخواهید این قدر معطل شوید:
راه رسیدن و تقرب به خدا را چه کسی مشخص می کند؟
خود خدا .
درست است ؟
حال اگر خدا بگوید ازدواج کنید و برای هم بستری با حلال خود ثواب قرار بدهد می شود راهی برای تقرب به خدا و اگر برای زنا و هوسرانی عقاب مشخص کرده و منع کرده می شود مانع تقرب و باعث بعد از خدا و اگر می گوید در بهشت همه لذت ها را مصرف کنید می شود دیگر آن مانع تقرب نمی تواند باشد.
و اشو و امثال اشو هر چه بگویند برای خودشان می گویند و چون مخالف امر و نهی خداست گفتار و کردارشان می شود موجب بعد از خدا.

ملّاعلي;643362 نوشت:
هيچي...
توي اين دنيا كه همه چي حرومه .
اونور هم كه مبهمه
دوست عزیز نه توی این دنیا همه چیز حرام است و نه توی اون دنیا همه چیز مبهم است!!در این دنیا طیبات حلال و خبائث حرام است .

.امین.;643545 نوشت:
همان اندیشمندانی که میفرمایید این نعمات را استعاره میدانند و فقط به نعمت روحانی اعتقاد دارند بر این عقیده اند مردم عامی که خدا را فقط برای رسیدن به بهشت عبادت میکنند نه به این دلیل که شایسته عبادت است به نعمات بالای روحانی نمیرسند و فقط به نعمات پست جسمانی میرسند و میگویند هرکسی به هرچیزی که درخور فهمش است میرسد نه بیشتر...

بله اما به شرطي كه بتوانيد شبهات و ايراداتي كه عقلا بر آن وارد است را پاسخ دهيد
وگرنه تعبدي قبول كرده ايد نه تعقلي
راستش من اين امور را نمي تونم تعبدي قبول كنم

ملّاعلي;643499 نوشت:
سلام
اين احدايث سندشان خيلي ضعيف است
حديث با سند معتبر بياوريد

با سلام
لطفا دلیل ضعف این احادیث را بیان کنید ما هم استفاده کنیم.
انشا الله
منتظر هستیم

ملّاعلي;643499 نوشت:
براي همينم خيلي از انديشمندان اسلامي اعتقاد به معاد روحاني دارند نه معاد جسماني و نعمت هاي ذكر شده در قرآن را مجاز و استعاره ميدانند

بزرگوار اگر قرار است بحث علمی کنیم باید برای حرف های خودتان دلیل بیاورید و الا همین جور یک چیزی گفتن که کاری ندارد و بحث را بیهوده و بی فایده می کند
لطفا آن "خیلی از اندیشمندان اسلامی که اعتقاد به معاد روحانی فقط" را دارند نام ببرید
و آن عده ای را که "قرآن را استعاری می دانند " ذکر کنید
منتظریم

عجلوا بالصلواه:Ealam:
الله اکبر الله اکبر
التماس دعا از همه دوستان:Gol:

ملّاعلي;643558 نوشت:
بله اما به شرطي كه بتوانيد شبهات و ايراداتي كه عقلا بر آن وارد است را پاسخ دهيد
وگرنه تعبدي قبول كرده ايد نه تعقلي
راستش من اين امور را نمي تونم تعبدي قبول كنم

بسم الله الرحمن الرحیم

خب اصل هم بر پذیرش تعبدی نهاده شده نه عقلانی.

پذیرفتن اصل معاد است که فرموده اند باید با تعقل باشد ...

وقتی عقلا" اصل معاد پذیرفته شد بقیه مسائل را باید تعبدی پذیرفت وگرنه چرا میفرمود: الذین یومنون بالغیب.

اگر قرار بود بتوان همه ی مسائل غیبی را با عقل پذیرفت که حکمش با اصل پذیرفتن اصول دین فرقی نمیکرد و میتوانستیم تا زمانیکه برایمان عقلا ثابت نشده ایمان نیاوریم و نعوذ بالله به خدای متعال تهمت دروغگویی بزنیم.

اصلا شما که چنین چیزی را قبول دارید لازم است آن را ثابت کنید وگرنه ادعاهایتان با هم در تضاد خواهند بود.

چگونه ممکن است خداوند اینقدر ناتوان باشد که برای ایمان آوردن بندگانش به آنها دروغ بگوید؟ اصلا چنین خدایی وجود دارد؟

خدا یا هست و طبق فرموده اش وعده هایش صدق است و یا این وعده ها دروغین است پس خدایی نیست.

نمیشود هم خدا وجود داشته باشد و هم این خدا دروغ بگوید نعوذبالله

اگر فهم ما توان درک این مسائل را ندارد بیانگر عظمت این نعمات است نه اینکه از اصل دروغ باشد. لطفا یک مطالعه دقیق درمورد کل نعمات بهشتی وعده داده شده در قرآن کریم داشته باشید و ببینید واقعا میتوان گفت همه اینها استعاره است ؟

دوم اینکه اگر دنبال اثبات عقلانی هستید، عقل میگوید اصل افرینش انسان به همان افرینش برزخی اش برمیگردد یعنی روح و جسم هر دو باهم.

روح شاید بتواند از جسم جدا شود و به مراتبی دست یابد که برای ما قابل درک نیست اما همین روح مجددا باید به جسمش بپیوندد. چون اساس خلقت انسان از گل بوده است

و این اشتباه است که فکر کنید این گل از همان آغاز آفرینش همین گل دنیوی که برای ما قابل درک است بوده . خیر چنین نیست بلکه گل آدم عصاره و چکیده این گل است که فناناپذیر و جاودانه است.

و البته طبق فرموده قرآن کریم هم انسانها قبل از پا گذاشتن به این دنیا در عالم ذر آفریده شده اند..

همه هستی برای ما یک ظاهری دارد و یک باطنی. باطن، آن است که ابدیست و در روز قیامت محشور میشود.

ملّاعلي;643499 نوشت:
سلام
اين احدايث سندشان خيلي ضعيف است.حديث با سند معتبر بياوريد
صحبت من در مورد اصل علاقه به اين امور است نه روش درست يا نادرستش...!
اصل اين موضوع مورد تاييد دين نيست مگر هدفي يا مصلحتي باشه مثل تشكيل خانواده و نظم اجتماعي...
نشون به اين نشون كه زياده روي در ياد خدا بد نيست اما لذت جنسي زيادش بده چون غفلت مياره..!
ويا اينكه اگه كسي نتونه با همسر مورد علاقه اش ازدواج كنه از نظر دين اسلام هيچ ايرادي نداره كه محروم و آرزو به دل بميره...غير ازاينه؟؟؟؟؟
وا ين يعني اين كه اسلام اصالتي براي اين امور قائل نيست

براي همينم خيلي از انديشمندان اسلامي اعتقاد به معاد روحاني دارند نه معاد جسماني و نعمت هاي ذكر شده در قرآن را مجاز و استعاره ميدانند

دربهشت توان بدنی انسان درکامیابی از زنان به اندازه صد نفر می گردد. کتاب کنزالعمال، جلد14، ص 468
بهترین چیزهایی که مردم در دنیا و آخرت از آنها لذّت میبرند، لذت آمیزش و بهره برداری از زنان میباشد. (کتاب وسائل، جلد14، ص 468)

پیامبراکرم(ص): همانا بهشتیان به چیزی بیشتراز نکاح اشتها ندارند و لذت نمیبرند. (کتاب لثالی، ص 503)

هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

پس آن مؤمن با قوّت صد جوان با آن حوری جماع و آمیزش کند و یک آغوش با او هفتاد سال طول می کشد. مؤمن متحیّر می باشد که نظر به کدام اندام حوری بکند، بر روی او یا بر پشت او یا بر ساق او، بر هر اندام او که نگاه می کند از شدّت نور و صفا، روی خود را درآن مشاهده می نماید. پس دراین حال زن دیگری بر او مشرف میگردد که خوشروتر و خوشبویتر از اوّلی است (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

در پست قبلی این همه حدیث آوردم یعنی کسی بالاتر از پیامبر اکرم هست که رابطه جنسی و علاقه داشتن بهش رو مورد تایید دین نمیدونه؟!!!!!!
یه دفعه بگید ما تو جهنمیم نه دنیا! نه خوردن شیرینی لذت داره نه دیدن زیباییها نه رابطه جنسی نه ...... همه چی تو این دنیا زهر ماره! !

اگر یکی از اهداف ازدواج، ارضای جنسی و لذت جنسی نباشد پس معتقدین به این نگرش باید اول با پیامبر و ائمه بحث کنند نه بنده! چون آنان این همه حدیث در مورد لذت جنسی و علاقه به عشق بازی با همسر گفتند!

امام صادق عليه السلام :مردم در دنيا و آخرت لذّتى بهتر از لذّت زن نچشيده اند ··· بهشتيان از هيچ چيز بهشت، نه از خوراكى و نه از نوشيدنى، به اندازه نكاح لذّت نمى برند.

امام صادق عليه السلام از ما پرسيد: چه چيز از همه لذّت بخش تر است؟ عرض كرديم: هيچ چيز. فرمود: لذّت بخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاست.

زیاده روی در ذکر و یاد خدا هم اگر مانع انجام وظایف در قبال خانواده و دیگران شود گناه است! رابطه جنسی و ذکر هر کدام باید در حد اعتدال باشد!

بنده که گفتم در عشق بازی با همسر، فقط لذت جنسی نیست لذات معنوی هم هست و اگر معاد روحانی باشد در بهشت از لذات معنوی بهره میبریم! پس باز هم لذت هست!

شوخ;643659 نوشت:
در پست قبلی این همه حدیث آوردم یعنی کسی بالاتر از پیامبر اکرم هست که رابطه جنسی و علاقه داشتن بهش رو مورد تایید دین نمیدونه؟!!!!!!

سلام
من برداشت خودمو گفتم
اينكه لذت طلبي در اسلام موضوعيت نداره
مثال محروم و ناكام مردن هم براتون زدم

شوخ;643659 نوشت:
امام صادق عليه السلام :مردم در دنيا و آخرت لذّتى بهتر از لذّت زن نچشيده اند ··· بهشتيان از هيچ چيز بهشت، نه از خوراكى و نه از نوشيدنى، به اندازه نكاح لذّت نمى برند.

امام صادق عليه السلام از ما پرسيد: چه چيز از همه لذّت بخش تر است؟ عرض كرديم: هيچ چيز. فرمود: لذّت بخش ترين چيزها نزديكى كردن با زنهاس

من از چندتا سايت ديني مثل انديشه قم و سايت شيخ انصاريان سند اين روايات رو پرسيدم گفتند معتبر نيستند
شما اول ثابت كنيد كه اين سخن ها كلام معصوم است! چشم من ميپذيرم

.امین.;643583 نوشت:
چگونه ممکن است خداوند اینقدر ناتوان باشد که برای ایمان آوردن بندگانش به آنها دروغ بگوید؟ اصلا چنین خدایی وجود دارد؟

بحث ناتواني انسان است نه خدا

.امین.;643583 نوشت:
روح شاید بتواند از جسم جدا شود و به مراتبی دست یابد که برای ما قابل درک نیست اما همین روح مجددا باید به جسمش بپیوندد. چون اساس خلقت انسان از گل بوده است

اگر جسم در انسان اصالت داشت هيچ وقت روح از آن جدا نميشد...!

شعیب;643560 نوشت:
بزرگوار اگر قرار است بحث علمی کنیم باید برای حرف های خودتان دلیل بیاورید و الا همین جور یک چیزی گفتن که کاری ندارد و بحث را بیهوده و بی فایده می کند
لطفا آن "خیلی از اندیشمندان اسلامی که اعتقاد به معاد روحانی فقط" را دارند نام ببرید
و آن عده ای را که "قرآن را استعاری می دانند " ذکر کنید
منتظریم

سلام
راه دوري قرارنيست بريم
يك نمونه از مطالب همين تاپيك

شوخ;643236 نوشت:
عبدالعزیز بن محمّد نسفی میفرماید: بدانکه حوران بهشتی، اسرار و مکنونات علومند که ازنظر نامحرمان پوشیده و در حجابند دست نامحرمان از ایشان کوتاهست و بایشان نمیرسد جمال ایشان از نظر اغیار در خیام است و روی نمی‌نمایند: حور مقصورات فی‌الخیام

شعیب;643560 نوشت:
با سلام
لطفا دلیل ضعف این احادیث را بیان کنید ما هم استفاده کنیم.
انشا الله
منتظر هستیم
از چندتا سايت ديني قبلا پرسيده بودم گفتند معتبر نيست
لذا نميشه در فهم اينكه حورالعين چيست به اين روايات تكيه كرد

در خيلي از دعا ها امام معصوم در خواست حورالعين داشته در حالي كه انسان كامل به دنبال زن زيبا نيست
پس معلوم ميشود كه به احتمال قوي حورالعين همان علم بكر است نه زن بكر

و مطلب بعدي اينكه اگه اين مسائل در اسلام موضوعيت داشت در همين دنيا خداوند به همه عطا ميكرد
در حالي كه خيلي ها آرزو به دل ميميرند
پس براي اسلام نظم اين دنيا موضوعيت داره كه البته اونو مبتني به وعده هايي كرده كه واقعا مبهمند

تمام آنچه كه در مورد بهشت در قرآن آمده همون چيزيست كه آدما همين جا دنبالشند..!
اين در حاليه كه ايرادات اينجا در هر جاي ديگري هم مطرح است

چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه خواسته هاي آدما با هم تزاحم ندارد
چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه گرسنگي نيست اما ميل به خوردن هست
زاد و ولد نيست اما نكاح هست

همين كه اعتراف كنيم در تصور نميگنجه يعني اعتراف كرديم كه اين امور تشبيه و تمثيلند نه واقعيت

بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;643841 نوشت:
بحث ناتواني انسان است نه خدا

سلام علیکم

شما برای اثبات ناتوانی انسان مجبور شدید به خداوند برچسب ناتوانی بزنید. دروغ گفتن ، نهایت ناتوانی شخص را میرساند . این را که قبول دارید؟

ملّاعلي;643841 نوشت:
اگر جسم در انسان اصالت داشت هيچ وقت روح از آن جدا نميشد...!

ما نگفتیم جسم مادی اصالت دارد. روح و جسم غیرمادی، هر دو در آفرینش انسان دخالت دارند.

خداوند در وصف چگونگی خلقت انسان میفرماید ما انسان را از " صلصال من حما مسنون " آفریدیم و پس از مراحلی روح را در او دمیدیم و نمیفرماید ما انسان را از روح افریدیم و بعد جسمش را خلق کردیم

عوالم ممکنات(یعنی ما سوی الله) و به عبارتی عوالم کلی دارای سه مرتبه از وجود اند:

1 .عالم عقل
2 .عالم مثال
3 .عالم ماده یا طبیعت

این ترتب وجودی، ترتب در علیت است؛ یعنی عالم عقل علت به وجود آمدن عالم مثال است و عالم مثال علت به وجود آمدن عالم ماده. بر این اساس هر مرتبه از وجود که علت برای دیگری است تمام کمالات معلول خود را دارد،در این صورت عالم مثال که علت عالم ماده معرفی شده یک نظام مثالی است که تمام آثار نظام مادی را در خود جای داده، با این تفاوت که اشرف و اعلی از نظام مادی است و محدودیات ماده را ندارد. [1]به هر حال از دیدگاه فلسفی جایگاه عالم مثال ما بین عالم طبیعت و عالم عقل می باشد.

منبع

پس روح علت بوجود آمدن جسم برزخی است و جسم برزخی علت بوجود آمدن جسم مادی.

اما این در سیر نزولی مراتب خلقت است.
آیا در سیر صعودی هم انسان باید باز گردد و مجددا به مقام تجرد و روحانیت محض برسد؟

آنهم درحالیکه تجرد محض مخصوص ذات باریتعالی است و آنهم در حالیکه بسیاری از بهشتیان بندگیشان، بندگی تجار یا بردگان بوده و از بندگی کردن درکی جز رسیدن به پاداشهای جسمانی و لذات نفسانی ندارند و شاید از روحانیت و نعمات روحانی چیزی نصیبشان نشود چون رضوان خدا یعنی همان نعمات روحانی مقامی است که به هرکسی نمیدهند

از آنجا که بحث عقل را پیش کشیدید پس باید دید عقل با مفاهیم دینی که از مراتب خلقت در اختیار دارد چه حکمی میکند؟

ترتیب مراتب خلقت:

1-روح
2- جسم برزخی
3-جسم مادی
4- جسم برزخی
5- احتمالا باید بگوییم مجددا روح

درصورتیکه ما پس از برزخ با واقعه عظیمی بنام نفخ صور مواجهیم که در این نفخ صور همه موجودات (به استثنای کسانیکه خداوند بخواهد) میمیرند . و مجددا با نفخ صور دوم همه موجودات زنده میشوند. این زنده شدن روحانی و به اصطلاح برزخی است و نه روحانی محض ، چون به همراه جسم مثالی میباشد که فناناپذیر است.

ضمن اینکه فلاسفه هم قائلند:[=arial] كه بعد از مرگ نيز روح، مجرد محض نمى‏ گردد و بقاى تجردى آن در ضمن تعلق به ماده و جسم برزخى است؛ برخلاف وجود خداوند كه يك مجرد محض است.

http://www.maaref.porsemani.ir/node/1773

اگر بگوییم حضرت آدم و حوا هم در روز نخست، آفرینش برزخی داشته اند و در بهشت برزخی بوده اند و طبق فرموده الهی فکلا منها حیث شئتما... با این نظر و همچنین حیات برزخی پس از مرگ که مردگان در نعمات یا در عذاب به سر میبرند مطابقت دارد.

پس اگر نعمات آخرتی استعاره باشد باید بهشت و نعمات حضرت آدم و حوا هم استعاره بوده باشد .

بفرمایید برای استعاره بودن آن چه دلیلی میبینید. و اینکه اگر انسان در بهشت موعود به جنس مخالف نیازی ندارد پس چرا در بهشت برزخی به آن نیاز داشته؟

.امین.;643934 نوشت:
عوالم ممکنات(یعنی ما سوی الله) و به عبارتی عوالم کلی دارای سه مرتبه از وجود اند:

1 .عالم عقل
2 .عالم مثال
3 .عالم ماده یا طبیعت

تا اينجا درست

.امین.;643934 نوشت:
اما این در سیر نزولی مراتب خلقت است. آیا در سیر صعودی هم انسان باید باز گردد و مجددا به مقام تجرد و روحانیت محض برسد؟

آنهم درحالیکه تجرد محض مخصوص ذات باریتعالی است و آنهم در حالیکه بسیاری از بهشتیان بندگیشان، بندگی تجار یا بردگان بوده و از بندگی کردن درکی جز رسیدن به پاداشهای جسمانی و لذات نفسانی ندارند و شاید از روحانیت و نعمات روحانی چیزی نصیبشان نشود چون رضوان خدا یعنی همان نعمات روحانی مقامی است که به هرکسی نمیدهند

اينكه آدما چي ميخوان و چي نميخوان آخرت رو تعيين نميكنه
بازگشت همه بسوي خداست
درضمن
چون سرو كارت به كودك فتاد
زبان كودكي بايد گشاد

.امین.;643934 نوشت:
اگر بگوییم حضرت آدم و حوا هم در روز نخست، آفرینش برزخی داشته اند و در بهشت برزخی بوده اند و طبق فرموده الهی فکلا منها حیث شئتما... با این نظر و همچنین حیات برزخی پس از مرگ که مردگان در نعمات یا در عذاب به سر میبرند مطابقت دارد.

پس اگر نعمات آخرتی استعاره باشد باید بهشت و نعمات حضرت آدم و حوا هم استعاره بوده باشد .

بفرمایید برای استعاره بودن آن چه دلیلی میبینید. و اینکه اگر انسان در بهشت موعود به جنس مخالف نیازی ندارد پس چرا در بهشت برزخی به آن نیاز داشته؟


اولا ثابت نيست كه بهشت آدم و حوا بهشت برزخي بوده يا زميني
ثانيا اگر بهشت موعود همان بهشت ادم و هوا است پس چرا اخراج شدند و شيطان در آن راه داشت؟

ملّاعلي;643940 نوشت:
تا اينجا درست

بله چون بازگشت همه به سوي خداست

شما همین اندازه هم که قبول داشته باشید کافیه.

ملّاعلي;643940 نوشت:
اولا ثابت نيست كه بهشت آدم و حوا بهشت برزخي بوده يا زميني
ثانيا اگر بهشت موعود همان بهشت ادم و هوا است پس چرا اخراج شدند و شيطان در آن راه داشت؟

ما نگفتیم بهشت آدم و حوا همان بهشت موعود بوده عرض ما این بود که طبق تعریف مراتب خلقت، عقلا" باید بعد از خلقت روح انسان، خلقت برزخی او باشد چون عالم روح علت عالم برزخ است و روح نمیتواند بدون واسطه و جسم برزخی با جسم مادی رابطه برقرار کند، در نتیجه بهشت حضرت آدم و حوا هم میتواند برزخی و مثالی بوده باشد.

ملّاعلي;643835 نوشت:
سلام
من برداشت خودمو گفتم اينكه لذت طلبي در اسلام موضوعيت نداره
مثال محروم و ناكام مردن هم براتون زدم
من از چندتا سايت ديني مثل انديشه قم و سايت شيخ انصاريان سند اين روايات رو پرسيدم گفتند معتبر نيستند
شما اول ثابت كنيد كه اين سخن ها كلام معصوم است! چشم من ميپذيرم
در خيلي از دعا ها امام معصوم در خواست حورالعين داشته در حالي كه انسان كامل به دنبال زن زيبا نيست
پس معلوم ميشود كه به احتمال قوي حورالعين همان علم بكر است نه زن بكر
اگه اين مسائل در اسلام موضوعيت داشت در همين دنيا خداوند به همه عطا ميكرد در حالي كه خيليها آرزو به دل ميميرند
چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه خواسته هاي آدما با هم تزاحم ندارد
چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه گرسنگي نيست اما ميل به خوردن هست. زاد و ولد نيست اما نكاح هست
همين كه اعتراف كنيم در تصور نميگنجه يعني اعتراف كرديم كه اين امور تشبيه و تمثيلند نه واقعيت

با سلام

خوب خودتون میگید "مورد تایید نبودن لذت جویی در اسلام" برداشت خودتون هست! پس مشکل از خودتون هست نه اسلام!

شما میگید از چند سایت پرسیدید خوب لینک سوال و پاسخ رو بدید که ما ببینیم دقیقا چه پاسخی به شما دادند؟!

گفتند حورالعین اسرار علوم هستند یعنی از این عناصر خلق شدند همانطور که تن انسان از خاک خلق شده! در حالیکه شما خاکی رو نمی بینید!

مشکل از ذهن و فهم شما و شناخت شما نسبت به خداست که نمیتوانید از چنین خداوند مقتدری، انتظار نکاح بدون زاد و ولد و... داشته باشید!

حالا کی به شما گفته کسی آرزو به دل می میرد؟! خیلیها میخواهند همسر زیبا داشته باشند اما ندارند حالا چون اینجا ندارند پس آنجا هم ندارند؟!!! خداوندی که در این عالم به عده ای همسر زیبا داده در بهشت نمیتواند به همه همسر زیبا بدهد؟!

مَن تَرَكَ لِلّهِ سُبحانَهُ شَيئا عَوَّضَهُ اللّه خَيرا مِمّا تَرَكَ هر كس به خاطر خداى سبحان از چيزى بگذرد، خداوند بهتر از آن را به او عوض خواهد داد

ملّاعلي;643940 نوشت:
اينكه آدما چي ميخوان و چي نميخوان آخرت رو تعيين نميكنه

اعمال ادمهاست که آخرت رو تعیین میکند.

وعده خداوند به مومنین و مومنات دو نوع پاداش است: پاداشهای جسمانی و پاداشهای روحانی.

وَعَدَ اللّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ أَكْبَرُ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ

خداوند به مردان و زنان با ايمان باغهايى وعده داده است كه از زير [درختان‏] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود، و [نيز] سراهايى پاكيزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است‏] و خشنودى خدا بزرگتر است. اين است همان كاميابى بزرگ.

خود خداوند هم بین پاداشهای بهشتی تفاوت قائل شده و خشنودی خدا را بزرگترین پاداش بهشتیان میداند. شما چگونه بین این دو پاداش هیچ تفاوتی نمیبینید؟ اگر حور و قصور هم پاداش معنوی است یعنی حور و قصور روحانی و مجرد هستند پس باید پاداش اکبر به حساب آیند.

مجددا، انسانها نمیتوانند مطلقا مجرد باشند چون فقط خداوند تجرد محض دارد.


ملّاعلي;643940 نوشت:
بازگشت همه بسوي خداست

بازگشت به خدا زمانی است که انسان میمیرد و از این دنیا به دنیای دیگر کوچ میکند.

میفرماید: الذین اذا اصابتهم مصیبه قالوا انا لله و انا الیه راجعون


یعنی زمانیکه مصیبت مرگ عزیزی به ایشان میرسد میگویند انا لله وانا الیه راجعون

و میفرماید: ولئن متم او قتلتم لالی الله تحشرون

و اگر بمیرید یا کشته شوید بسوی خدا محشور میشوید

پس بازگشت به سوی خدا با مرگ صورت میگیرد و نیازی به این نیست که حتما به همان مراتب روحانی ختم شود.

ضمنا عرض شد که خدا انسان را از خاک آفریده نه از روح. روح نیروی حیات و قوه تعقل است.



ملّاعلي;643940 نوشت:
درضمن
چون سرو كارت به كودك فتاد
زبان كودكي بايد گشاد

این هم ارتباطی به دروغگویی ندارد. به فرموده قرآن کریم قول خدا حق است و وعده اش صدق.

در قرآن حرفی از مسائلی که ما نمیفهمیم زده نشده این دلیل بر ان نیست که آنچه هم که گفته شده حقیقت ندارد. بلکه دلیل اینست که فقط در حد فهم ما صحبت شده.

"سخن گفتن درحد فهم انسان" نمیتواند به معنای دروغ گفتن باشد.
[=arial]
وعد الله لا يخلف الله وعده ولكن اكثر الناس لا يعلمون

وعده خداست‏ خدا وعده ‏اش را خلاف نمى ‏كند ولى بيشتر مردم نمى‏دانند (۶)

width: 100%

[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[TD="class: QuranArabic width: 49%"][/TD]
[TD="class: QuranFarsi width: 49%"][=arial]و گويند سپاس خدايى را كه [=arial]وعده ‏اش را بر ما راست گردانيد[=arial] و سرزمين [بهشت] را به ما ميراث داد از هر جاى آن باغ [پهناور] كه بخواهيم جاى مى‏ گزينيم چه نيك است پاداش عمل‏ كنندگان (۷۴)[/TD]
[TD="class: QuranEnglish width: 2%"][/TD]
[=arial]وَقَالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَأَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشَاء فَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿۷۴﴾

لطفا بجای اینکه نظرات خودتان را اعلام بفرمایید پاسخهای داده شده را نقد کنید.

شوخ;643971 نوشت:
مشکل از ذهن و فهم شما و شناخت شما نسبت به خداست که نمیتوانید از چنین خداوند مقتدری، انتظار نکاح بدون زاد و ولد و... داشته باشید!

صحبت سر تونستن يا نتوستن خدانيست دوست گرامي
صحبت اينجاست كه ايا ميشه چنين عالمي را تصور كرد؟ اگر جواب منفي است پس وجهي براي تشويق ندارد

شوخ;643971 نوشت:
حالا کی به شما گفته کسی آرزو به دل می میرد؟! خیلیها میخواهند همسر زیبا داشته باشند اما ندارند حالا چون اینجا ندارند پس آنجا هم ندارند؟!!! خداوندی که در این عالم به عده ای همسر زیبا داده در بهشت نمیتواند به همه همسر زیبا بدهد؟!

من گفتم كه از نظر اسلام لذات جسماني مقصود بالذات نيست بلكه وسيله است پس نمي تواند در آخرت وجود داشته باشد
چرا كه انجا دار بقا است پس احتياج به وسيله نيست كه اگر باشه ايرادت دنيايي بر ان وارد است پس نيست
تمام

شوخ;643971 نوشت:
خوب خودتون میگید "مورد تایید نبودن لذت جویی در اسلام" برداشت خودتون هست! پس مشکل از خودتون هست نه اسلام!

اشتباه نكنيد
شما مي تونيد بگيد برداشتتون اشتباه است نه اينكه مشكل خودتونه:ok:

.امین.;643976 نوشت:
در قرآن حرفی از مسائلی که ما نمیفهمیم زده نشده این دلیل بر ان نیست که آنچه هم که گفته شده حقیقت ندارد. بلکه دلیل اینست که فقط در حد فهم ما صحبت شده.

"سخن گفتن درحد فهم انسان" نمیتواند به معنای دروغ گفتن باشد.


در چندين جاي قرآن آمده كه ما براي شما مثال ميزنيم
اين كافي نيست؟
در قران صحبت از تخت و كرسي و دست خدا شده آيا وقعا وجود داره؟؟؟؟

وبازگشت به سوي خدا يعني بازگشت به انجا كه اول بوديم

ملّاعلي;643499 نوشت:
ويا اينكه اگه كسي نتونه با همسر مورد علاقه اش ازدواج كنه از نظر دين اسلام هيچ ايرادي نداره كه محروم و آرزو به دل بميره...
غير ازاينه؟؟؟؟؟
وا ين يعني اين كه اسلام اصالتي براي اين امور قائل نيست

اگر کسی نتواند با همسر مورد علاقه اش ازدواج کند بیانگر یک امر طبیعی است. چون قاعدتا آن زن با شخص دیگری ازدواج کرده.

ملّاعلي;643499 نوشت:
نشون به اين نشون كه زياده روي در ياد خدا بد نيست اما لذت جنسي زيادش بده چون غفلت مياره..!

اینجا حدیث زیر جای تامل دارد

شوخ;643659 نوشت:
هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)

اینها پاداش همان لذات حرامی است که انسان بخاطر خدا خود را از آن محروم کرده...

ملّاعلي;643984 نوشت:
در چندين جاي قرآن آمده كه ما براي شما مثال ميزنيم
اين كافي نيست؟
در قران صحبت از تخت و كرسي و دست خدا شده آيا وقعا وجود داره؟؟؟؟

اینها مثال است و بیانگر حقایقی بالاتر از آنچه که ما میفهمیم. نه نفی کلی آن حقایق

.امین.;643986 نوشت:
اگر کسی نتواند با همسر مورد علاقه اش ازدواج کند بیانگر یک امر طبیعی است. چون قاعدتا آن زن با شخص دیگری ازدواج کرده

خب اونوقت در بهشت اين تزاحم نيست؟؟؟
اونجا هم غير ازين ميتواند باشد؟

.امین.;643986 نوشت:
هریک ازآن حوریان، هفتاد حلّه پوشیده اند و سفیدی ساق ایشان از زیر هفتاد حلّه معلوم است.. از جماع با هر یک ازآن حوریان لذّت صد مرد را می یابد که هریک چهل سال خواهش مجامعت و آمیزش داشته باشند و برایشان میسّر نشده باشد. (بحارالانوار،ج 8، ح 205)
اینها پاداش همان لذات حرامی است که انسان بخاطر خدا خود را از آن محروم کرده...

قرار شد اول جعلي نبودن اين احاديث را ثابت كنيد بعد...

ملّاعلي;643994 نوشت:
خب اونوقت در بهشت اين تزاحم نيست؟؟؟
اونجا هم غير ازين ميتواند باشد؟

خیر در بهشت تزاحمی وجود ندارد. چون هر کسی در قبال اعمال خودش پاداش میبیند.

ملّاعلي;643994 نوشت:
قرار شد اول جعلي نبودن اين احاديث را ثابت كنيد بعد...

شما آیات قرآن را که قبول ندارید. آیا همه احادیث را هم این رابطه جعلی میدانید؟

از معنا و مفهوم ظاهری حدیث میتوان فهمید که آن حدیث با دیگر آموزه های دینی و ایات و روایات مطابقت دارد یا خیر. آن قسمتی که بنده قرمز کردم میتواند با این آموزه ها مطابقت داشته باشد. دیگر قسمتهای حدیث هم اگر جعلی بود بزرگانی که میفرمایند منظور از تزویج با حوریان همنشینی با آنها هست میتوانستند بگویند جعلی است و دیگر این حدیث هفتاد حله و مغز استخوان را هم تفسیر نکنند.

البته منظور ما این نیست که این تفاسیر صحیح نیست. چون باطن نعمات بهشتی همین تفاسیر است...

.امین.;644035 نوشت:
شما آیات قرآن را که قبول ندارید. آیا همه احادیث را هم این رابطه جعلی میدانید؟

نگفتم قبول ندارم
آيات قرآن كاركرد حورالعين را صريح نگفته فقط صحبت همنشيني است..يعني چيستي واقعي آن را نميتوان از قرآن بدست آورد
اما اين احاديث جزئيات را گفته اند لذا بايد ببينيم كه معتبر اند يا خير
من سوال كردم گفتند معتبر نيستند

.امین.;644035 نوشت:
خیر در بهشت تزاحمی وجود ندارد. چون هر کسی در قبال اعمال خودش پاداش میبیند.

سلام
چرا تزاحم ندارد؟ مگه يك زن چند تا ميتونه شوهر داشته باشه؟ اونجا هم پس اين احتمال هست كه به همسر مورد علاقه نرسيد
لابد ميخواهيد بگيد كه ادم خواسته هاي دنيايي رو به اخرت نميبره
كه اونوقت تازه به حرف من رسيده ايد
چرا كه ايرادت لذت جويي و خواسته هاي دنيايي هميشه محدويت هاي خود را دارد لذا نعمات ذكر شده در قرآن تمثيل و تشبيه است

.امین.;643987 نوشت:
اینها مثال است و بیانگر حقایقی بالاتر از آنچه که ما میفهمیم. نه نفی کلی آن حقایق

همين كافي است براي اينكه قبول كنيد نعمات بهشت تشبيه معقول به محسوسند

مثال هم زدم كه عبارت چراغ فقط اطلاق بر چراغ گردسوز ندارد ميتوان در مورد هدايت هم از آن استفاده كرد
در حالي كه خيلي باهم فاصله دارند

بسم الله الرحمن الرحیم

ملّاعلي;644207 نوشت:
نگفتم قبول ندارم
آيات قرآن كاركرد حورالعين را صريح نگفته فقط صحبت همنشيني است..يعني چيستي واقعي آن را نميتوان از قرآن بدست آورد

سلام علیکم

شما به چه معادی اعتقاد دارید؟ معاد روحانی یا معاد روحانی جسمانی؟

از ایات قرآنی چنین مشخص میشود که نعمات بهشتی و عذابهای جهنمی فقط روحانی نیست و جسمانی هم هست. اگر قبول ندارید این عقیده شماست و نمیتوانید آنرا بر ما که اعتقاد به جسمانیت داشتن جهان آخرت داریم ، تحمیل کنید

جسم ، حتما که نباید حجیم و سخت باشد تا جسم به حساب آید. در همین دنیا هم هستند مخلوقاتی بنام "جن" که جسمشان آنقدر لطیف است که از درودیوار و موانع رد میشوند و در عین حال نکاح و ازدواج هم دارند. البته این ارتباطی به جهان آخرت ندارد مقصودم این بود که لطیف بودن موجودات نمیتواند دلیل بر روحانیت و تجرد محض ایشان باشد.

ملّاعلي;644207 نوشت:

اما اين احاديث جزئيات را گفته اند لذا بايد ببينيم كه معتبر اند يا خير
من سوال كردم گفتند معتبر نيستند

بله احادیث ممکن است جعلی باشد اما این مساله نمیتواند اصل قضیه را منتفی کند. تنها نکاح از جنس نکاح دنیوی نیست که میتواند لذت بخش بوده باشد تا زمانیکه چنین نبود بگوییم لذتی در آن نیست و پاداشهای الهی همگی وعده های دروغین است برای اینکه مردم را به ایمان آوردن ترغیب کند...

ملّاعلي;644228 نوشت:
سلام
چرا تزاحم ندارد؟ مگه يك زن چند تا ميتونه شوهر داشته باشه؟ اونجا هم پس اين احتمال هست كه به همسر مورد علاقه نرسيد
لابد ميخواهيد بگيد كه ادم خواسته هاي دنيايي رو به اخرت نميبره
كه اونوقت تازه به حرف من رسيده ايد

متوجه نشدم

نبردن خواسته های دنیوی به آن دنیا یعنی نبودن تزاحم. این چه ارتباطی به حرف شما دارد؟

ملّاعلي;644207 نوشت:
چرا كه ايرادت لذت جويي و خواسته هاي دنيايي هميشه محدويت هاي خود را دارد لذا نعمات ذكر شده در قرآن تمثيل و تشبيه است

پاداشهای بهشتی طبق فرموده قرآن کریم نه قطع میشود و نه منع میشود پس هر کسی در آنچیزی که بعنوان پاداش اعمال خود دریافت کرده هیچ محدودیتی ندارد.

البته هیچ کس بیشتر از آنچه که مستحقش هست هم پاداش نمیبیند و محدودیتی که میفرمایید در همینجاست که صدق میکند. مثلا فرد نمیتواند با زنی که بالاتر از درجه خودش است ازدواج کند مگر اینکه آن زن بپذیرد و چون در بهشت حسرت و ناراحتی وجود ندارد این محدودیتها بعنوان یک قانون مورد پذیرش همگان است.

و یا اینکه آن زن مرتبه ی پایینتری دارد و خود انسان دیگر تمایلی به ازدواج با او ندارد...

ملّاعلي;644207 نوشت:
همين كافي است براي اينكه قبول كنيد نعمات بهشت تشبيه معقول به محسوسند

متاسفانه بنده متوجه عرض شما نشدم.

ملّاعلي;644207 نوشت:

مثال هم زدم كه عبارت چراغ فقط اطلاق بر چراغ گردسوز ندارد ميتوان در مورد هدايت هم از آن استفاده كرد
در حالي كه خيلي باهم فاصله دارند

اول اینکه ارتباط نور و چراغ و هدایت با هم ، در قرآن کریم کاملا مشهود است.

سوال:

آیا شما قبول دارید که انسان در آخرت با جسم مادی محشور نمیشود؟ اگر بله پس باید قبول داشته باشید که پاداشهای بهشتی هم از جنس نعمات دنیوی نیستند.

قرآن کریم میفرماید نعمات بهشتی مشابه نعمات دنیوی هست.
[=arial]
وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ کُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ

و به کسانى که ایمان آورده‏اند و کارهاى شایسته کرده‏اند، نوید بده که ایشان را بوستانهایى است که در فرودست آن جویباران جارى است، هر گاه از میوه‏ هاى آن روزى یابند، گوینداین همان است که پیشترها از آن بهره ‏مند بودیم، و به ایشان همانند آن داده شود، و در آنجا جفتهاى پاکیزه دارند، و هم در آنجا جاویدانند (۲۵)

پس

نمیشود گفت که مثال نعمات بهشتی در قرآن بیانگر یک امر نامربوط است. بلکه بیانگر امری کاملا مربوط اما عظیمتر و خواستنی تر و در عین حال متناسب و همسنخ همان دنیاست

و همانطور که هیچ انسانی در این دنیا آرزوی بازگشتن به رحم مادر را نمیکند هیچ انسانی هم در بهشت آرزوی برگشتن به دنیا و بهره مندی از لذات جنسی دنیوی را ندارد.

از اینروی طرح اینگونه اشکالات هیچ خللی در پاداشهای وعده داده شده بهشتی در قرآن ایجاد نمیکند...

ملّاعلي;643855 نوشت:
سلام
راه دوري قرارنيست بريم
يك نمونه از مطالب همين تاپيك

با سلام خدمت شما دوست گرامی
اول این که از کی تا حالا عبد العزیز ابن محمد نسفی به تنهایی شدند "اکثر اندیشمندان اسلامی"
ثانیا لطفا از شیعه نمونه بیاورید
ثالثا کجای فرمایش نسفی دلیل بر روحانی بودن فقط معاد و بهشت دارد؟؟!!

ملّاعلي;643855 نوشت:
از چندتا سايت ديني قبلا پرسيده بودم گفتند معتبر نيست
لذا نميشه در فهم اينكه حورالعين چيست به اين روايات تكيه كرد

لطفا لینک را ارسال کنید
از این گذشته ما صراحتی بالا تر از بیان آیات حور و قصور بهشت در کجا می توانیم پیدا کنیم خدا صراحتا چگونگی آن را بیان داشته به دنبال چه هستید.

ملّاعلي;643855 نوشت:
در خيلي از دعا ها امام معصوم در خواست حورالعين داشته در حالي كه انسان كامل به دنبال زن زيبا نيست
پس معلوم ميشود كه به احتمال قوي حورالعين همان علم بكر است نه زن بكر

لطفا نمونه دعا و آدرس آن را بیاورید
ثانیا چا دلیلی برای کلام خود دارید که انسان کامل دنبال زن زیبا روی حلال الهی نیست ؟؟
مگر در دنیا آن حضرات از ازدواج با زنان زیبا رو اعراض می کردند ( سوره مبارکه مائده 87:یا ایها الذین آمنوا لا تحرموا طیبات ما احل الله)که در آخرت در بهشت برایشان زنان زیبا رویی که پاداش عملشان است برای آنها ممنوع باشد؟؟
امام زین العابدین:هر کس می خواهد زن بگیرد ، از موی او نیز بپرسد همانطور که از زیباییش می پرسند که موی یکی از دوقسمت زیبایی ها است.
امام صادق از ابی بصیر پرسید:اگر یکی از شما بخواهد ازدواج نماید چه می کند؟گفت:نمی دانم.امام فرمود:چون به این کارتصمیم گرفت دو رکعت نماز گزارد و خدا را حمد کند و سپاس بگوید و بخواند:(خداوندا!من قصد ازدواج دارم ، زیباترین ،خوشخوترین و عفیف ترین زنان را نصیب من کن که مال من و ناموس خود را بهتر حفظ کند و رزق و برکت او از همه وسیعتر باشد ، و از او فرزندانی پاک که در حیات و مرگ من یادگاری صالح باشند به من عنایت کن).
امام جعفر بن محمد صادق علیه السلام با واسطه پدرشان از جدشان نقل کرده اند که علی بن ابی طالب ع فرموده اند «عقل زنان در جمال ایشان است و جمال مردان در عقل ایشان»(امالی / ص ۲۲۷/ ح ۹)
و بسیاری از این روایات.

ملّاعلي;643855 نوشت:
و مطلب بعدي اينكه اگه اين مسائل در اسلام موضوعيت داشت در همين دنيا خداوند به همه عطا ميكرد
در حالي كه خيلي ها آرزو به دل ميميرند

اگر منظور شما از موضوعیت این است که اصل خلقت انسان برای رسیدن به حور و قصور باشد موضوعیت ندارند
و اگر منظور این است که واقعیت ندارند این گونه نیست.
و علت این که در دنیا خدا نمی دهد در پست های قبلی مفصلا گذشت.

ملّاعلي;643855 نوشت:
تمام آنچه كه در مورد بهشت در قرآن آمده همون چيزيست كه آدما همين جا دنبالشند..!
اين در حاليه كه ايرادات اينجا در هر جاي ديگري هم مطرح است

چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه خواسته هاي آدما با هم تزاحم ندارد
چگونه ميشه دنيايي رو تصور كرد كه گرسنگي نيست اما ميل به خوردن هست
زاد و ولد نيست اما نكاح هست

همين كه اعتراف كنيم در تصور نميگنجه يعني اعتراف كرديم كه اين امور تشبيه و تمثيلند نه واقعيت


و هکذا در پست های قبلی گذشت.
دوست گرامی لطفا در پست ها کمی تدبر کنید که تکرار مکررات نشود
با تشکر

شعیب;644539 نوشت:
لطفا لینک را ارسال کنید

[=&quot]سؤال: سند اين حديث چقدر معتبر است؟ امام صادق ‏عليه السلام با استناد به «حبّ الشهوات من النساء...» فرمودند: مردم در دنيا و آخرت از چيزى بيشتر از زنان لذّت نمى‏برند... اهل بهشت نيز بيش از هر چيز به نكاح تمايل دارند تا خوردنى‏ها و آشاميدنى‏ها ؟[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]
[=&quot]با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامي. از اينکه با مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات مکاتبه نموده ايد صميمانه تشکر مي کنيم.[=&quot]
[=&quot]پاسخ اجمالي:[=&quot]
[=&quot]سند حديث بخاطر مرسل بودن، معتبر نيست.[=&quot]
[=&quot]پاسخ تفصيلي: [=&quot]
[=&quot]اصل روايت در اصول كافي است و بقيه كتاب ها نيز از كافي نقل كرده اند؛‌ كليني مي نويسد: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُ‏ الشَّهَواتِ‏ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ مَا يَتَلَذَّذُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ‏ النِّكَاحِ‏ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ. [=&quot]
[=&quot]در اين روايت آمده «عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ» يعني از مردي كه از جميل روايت مي كند و چون مشخص نيست اين مرد كيست لذا روايت از نظر سندي مرسل است و اعتبار ندارد.[=&quot]
[=&quot]تفسير عياشي و بقيه كتاب ها نيز اين روايت را از كافي نقل كرده اند و علامه مجلسي در مرآه العقول كه در شرح اصول كافي است، ذيل اين روايت مي نويسد: الحديث العاشر: مرسل؛ يعني حديث10 مرسل است
. كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق، ج2، ص321، باب حب النساء، حديث10.

[=&quot] مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الكتب الإسلامية،‌ چاپ دوم، 1404 ق، ج20، ص7.[=&quot]
[=&quot] . تحريم / 11.

سلام بردوستان و كارشناس محترم

آيا تقابل امور نفساني و خداخواهي تكويني نيست؟؟؟
اگر غوطه ور شدن در لذات محسوس با ياد خدا منافات ندارد
چرا بزرگان و عارفان از لذات محسوس گريزان بودند

خب در بهشت هم كه غفلت نيست (مانند عرفا در دنيا) با اين حساب لذت طلبي هاي نفساني چه معنايي دارد؟؟؟
مگر اينكه بگوييم آنجا هم به نوعي غفلت از خدا وجود دارد

به هرصورت نفس خواهي و خدا خواهي قابل جمع نيستند

و شما هنوز نتواسته اييد بنده را قانع كنيد

اينكه آنجا دستگاه اراده قفل ميشود و فقط علم وجود دارد را هم نفهميدم كه يعني چي

ملّاعلي;644676 نوشت:
سؤال: سند اين حديث چقدر معتبر است؟ امام صادق ‏عليه السلام با استناد به «حبّ الشهوات من النساء...» فرمودند: مردم در دنيا و آخرت از چيزى بيشتر از زنان لذّت نمى‏برند... اهل بهشت نيز بيش از هر چيز به نكاح تمايل دارند تا خوردنى‏ها و آشاميدنى‏ها ؟

با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامي. از اينکه با مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات مکاتبه نموده ايد صميمانه تشکر مي کنيم.
پاسخ اجمالي:
سند حديث بخاطر مرسل بودن، معتبر نيست.
پاسخ تفصيلي:
اصل روايت در اصول كافي است و بقيه كتاب ها نيز از كافي نقل كرده اند؛‌ كليني مي نويسد: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي قَتَادَةَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ مَا تَلَذَّذَ النَّاسُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ بِلَذَّةٍ أَكْثَرَ لَهُمْ مِنْ لَذَّةِ النِّسَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُ‏ الشَّهَواتِ‏ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِينَ‏ إِلَى آخِرِ الْآيَةِ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ أَهْلَ الْجَنَّةِ مَا يَتَلَذَّذُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْجَنَّةِ أَشْهَى عِنْدَهُمْ مِنَ‏ النِّكَاحِ‏ لَا طَعَامٍ وَ لَا شَرَابٍ.
در اين روايت آمده «عَنْ رَجُلٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ» يعني از مردي كه از جميل روايت مي كند و چون مشخص نيست اين مرد كيست لذا روايت از نظر سندي مرسل است و اعتبار ندارد.
تفسير عياشي و بقيه كتاب ها نيز اين روايت را از كافي نقل كرده اند و علامه مجلسي در مرآه العقول كه در شرح اصول كافي است، ذيل اين روايت مي نويسد: الحديث العاشر: مرسل؛ يعني حديث10 مرسل است
. كلينى، محمد، الكافي، تهران، دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ق، ج2، ص321، باب حب النساء، حديث10.

مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الكتب الإسلامية،‌ چاپ دوم، 1404 ق، ج20، ص7.
. تحريم / 11.


با سلام
بنده از شما لینک خواستم نه جواب سوال را؟
از این که بگذریم اتفاقا کرسلات کلینی برای ما ججت است و حدیث برای ما قابل اعتناست.مرحوم کلینی در مقدمه کتاب، شهادت می دهد که تمام روایات این کتاب صحیح است؛پس تمام روایات کافی قابل قبول خواهد بود.البته این مبنا، باعث تصحیح راویان نمی شود و فقط روایت را تصحیح می کند.(الکافی کافی لشیعتنا)
از این هم که بگذریم روایات از این دست زیاد اند که آنها را باید بررسی کرد
از این هم که بگذریم (سلمنا) ظهورات قرآن خود گویای مطلب درباره ازدواج مومنین با حور العین می باشد و تا وقتی دلیلی بر خلاف ظاهر از آیات و روایات نداشته باشیم (یا دلیل عقلی صد در صد ) نمی توانیم از ظاهر آیه دست بر داریم و آن را متهم به مجاز گویی بکنیم.

وَ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيها خالِدُونَ (1)؛ وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ (2) ؛ لَهُمْ فِيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ ... (3)كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ(5)؛ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ(6)عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ...() لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌّ(14)وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ(26)فَجَعَلْناهُنَّ أَبْكاراً(30)عُرُباً أَتْراباً(33)

نخیر

ملّاعلي;644681 نوشت:
آيا تقابل امور نفساني و خداخواهي تكويني نيست؟؟؟

هم آری هم خیر
آری اگر امور نفسانی را پیروی از هوای نفس بدانیم
و خیر اگر امور نفسانی را لذت جویی های مطابق میل آدمی مثل ازدواج و خوردن و آشامیدن بدانیم

ملّاعلي;644681 نوشت:
اگر غوطه ور شدن در لذات محسوس با ياد خدا منافات ندارد

اگر آنگونه که خدا گفته عمل شود نخیر هیچ منافاتی ندارد

ملّاعلي;644681 نوشت:
چرا بزرگان و عارفان از لذات محسوس گريزان بودند

آنقدر را که خدا گفته اگر پرهیز کرده باشند به حرف خدا کرده اند و فرا تر از آن را نیازی نبوده است.

ملّاعلي;644681 نوشت:
خب در بهشت هم كه غفلت نيست (مانند عرفا در دنيا) با اين حساب لذت طلبي هاي نفساني چه معنايي دارد؟؟؟

در بهشت امکان غفلت نیست به خلاف دنیا (حتی برای عرفا) عرفا پرهیز می کردند چون از خودشان و نفسشان اطمینان نداشتند ولی در بهشت این گونه نیست که ترسی از نفس باشد چرا که اصلا نفسی نیست.
پس در بحشت دیگر لذت طلبی نفسانی بی معناست چرا که با این که لذت طلبی جسمانی است اما چون در مسیر امر خداست می شود الهی همان گونه که در دنیا هم لذت بردن مومن از حلال خدا چون در مسیر خداست می شود لذت طلبی الهی .

ملّاعلي;644681 نوشت:
به هرصورت نفس خواهي و خدا خواهي قابل جمع نيستند

آری نفس خواهی ،نفسی که تابع شیطان است با خدا خواهی قابل جمع نیست اما لذت طلبی همیشه معلول نفس شیطانی نیست مثلا در بهشت ؛ چون در بهشت اصلا شیطانی وجود ندارد.

ملّاعلي;644681 نوشت:
و شما هنوز نتواسته اييد بنده را قانع كنيد

و امید هم ندارم که شما قانع شوید چون اصلا روی مطالب ادنی تاملی هم نمی کنید
نه این تاپیک باشد تا به حال حد اقل در سه تاپیک حرف هایتان را بی دلیل (به دور از متد علمی=گذزر از ظواهر قرآن بدون دلیل )تکرار کرده و گذشته اید.

ملّاعلي;644681 نوشت:
سلام بردوستان و كارشناس محترم

آيا تقابل امور نفساني و خداخواهي تكويني نيست؟؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

با عرض سلام

امور نفسانیی که حرام است با خداخواهی تقابل دارد نه امور نفسانی حلال. اگر کل امور نفسانی با خداخواهی در تقابل بود همه لذات هم حرام میشد و هیچ لذتی حلال نبود.

پس باید ببینیم چه چیزهایی حلال است و چه چیزهایی حرام. در حدیث آمده است که هر چیزی که برای انسان مضر باشد حرام است و هر چیزی که برای او مفید باشد حلال است.

نکته بعدی درباره اجر و جزاء و ثواب و پاداشهایی است که در قرآن کریم صراحتا خدایتعالی اعلام میدارد که بخاطر اعمالی است که در دنیا انجام داده اند. اجر و پاداش یعنی جایزه.

و این پاداشها طبق فرموده قرآن کریم همان چیزی است که نفس انسان به آن تمایل دارد. ولهم فیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین

اگر انسان در این دنیا بدلیل اطاعت از فرامین الهی از امور حرام اجتناب میکند، اینکار او را در مسیر رشد و تعالی قرار میدهد آنچنان که وقتی به بهشت وارد شد بدون اینکه نیازی به امر و نهی داشته باشد به این رشد رسیده است که زشتی و پلیدی حرام را درک کند و بدون اینکه مورد امر و نهیی قرار بگیرد به آن تمایل پیدا نکند.

پس بعضی از امور نفسانی با خداخواهی هیچگونه مغایرتی ندارد و آنچه که با این مساله در تقابل است همان اموریست که با شان انسان و انسانیت سازگار نیست یعنی گناهانی مثل کفر و ظلم و فحشاء و حرامخواری که زیانش مستقیما به خود انسان میرسد به این دلیل که او را از خالقش که سرچشمه حیات و اصل وجود است جدا میکند

ملّاعلي;644681 نوشت:
اگر غوطه ور شدن در لذات محسوس با ياد خدا منافات ندارد
چرا بزرگان و عارفان از لذات محسوس گريزان بودند


بزرگان و عارفان برای خودسازی و مهار نفسشان است که خود رامحدود میکنند نه اینکه کلا همه چیز را بر خود حرام کنند.

این سخن خود خداست که میفرماید:
[=arial]

قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالْطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُواْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا خَالِصَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ

[اى پيامبر] بگو: «زيورهايى را كه خدا براى بندگانش پديد آورده، و [نيز] روزيهاى پاكيزه را چه كسى حرام گردانيده؟» بگو: «اين [نعمتها] در زندگى دنيا براى كسانى است كه ايمان آورده‏اند و روز قيامت [نيز] مخصوص آنان مى‏باشد.» اين گونه آيات [خود] را براى گروهى كه مى‏دانند به روشنى بيان مى‏كنيم.

پس امور نفسانی را خود خداوند حرام نکرده و اگر کسی حرام کند ابداع خودش است نه دستور خدا.

ضمنا این آیه تاکید دارد که این امور نه تنها مخصوص دنیا نیست که در قیامت هم وجود دارد الا اینکه در آنجا فقط مخصوص متقین است


ملّاعلي;644681 نوشت:
خب در بهشت هم كه غفلت نيست (مانند عرفا در دنيا) با اين حساب لذت طلبي هاي نفساني چه معنايي دارد؟؟؟

مگر اينكه بگوييم آنجا هم به نوعي غفلت از خدا وجود دارد

به هرصورت نفس خواهي و خدا خواهي قابل جمع نيستند

و شما هنوز نتواسته اييد بنده را قانع كنيد



بعنوان جزا و پاداش.

اگر پاداش نیست پس چیست؟ لطفا دقیقا کلمات جزاء و اجر و ثواب را برای ما معنی کنید

width: 100%

[TD="class: Quranfarsi width: 49%"]
width: 100%

[TR]
[TD="class: Quranfarsi width: 49%"]
[=arial]وَجَزَاهُم بِمَا صَبَرُوا جَنَّةً وَحَرِيرًا [=arial]﴿۱۲﴾
width: 100%

[TR]
[TD="class: Quranfarsi width: 49%"][=arial]

[=arial]و خداوند پاداش آن صبر كامل (بر ايثار) شان را باغ بهشت و لباس حرير بهشتى لطف فرمود (12).
[=arial]كه در آن بهشت بر تختهاى (عزت ) تكيه زنند و آنجا نه آفتابى (سوزان ) بينند و نه سرماى زمهرير (13).
[=arial]و سايه درختان بهشتى بر سر آنها و ميوه هايش در دسترس و به اختيار آنهاست (14).
[=arial]و (ساقيان زيباى حور و غلمان ) با جامهاى سيمين و كوزه هاى بلورين بر آنها دور زنند (15).
[=arial]كه آن كوزه هاى بلورين نقره اى به اندازه و تناسب (اهلش ) اندازه گيرى شده اند (16).
[=arial]و آنجا شرابى كه طبعش مانند زنجبيل گرم و عطرآگين است به آنها بنوشانند (17).
[=arial]در آنجا چشمه اى است كه سلسبيلش نامند (و شرابش از خوبى از حد وصف بيرون است ) (18).
[=arial]و دور آن بهشتيان، پسرانى زيبا كه تا ابد نوجوانند و خوش سيما به خدمت مى گروند كه وقتى در آنها بنگرى (از فرط صفا) گمان برى كه لولو پراكنده اند (19).
[=arial]و چون آن جايگاه نيكو را مشاهده كنى عالمى پر نعمت و كشورى بى نهايت بزرگ خواهى ديد (20).
[=arial]بر اندام بهشتيان لباسهايى است از حرير نازك سبز رنگ و از ديباى ضخيم، و با دستبندهايى از نقره تزيين شده اند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها مى نوشاند (21).
[=arial]اين بهشت بدين نعمت و عظمت به حقيقت پاداش اعمال شماست و سعيتان (در راه طاعت حق ) مشكور و مقبول است (22).[/TD]

[/TD]
[/TR]

[/TD]
[/TR]

سلام و خسته نباشید.دلیل و استدلال منطقی بر رد این ادعا می خواهم . ممنون....
اگر یک خرگوش می خواست برای خرگوشهای دیگر از دنیای پس از مرگ بگوید ، از بهشتی حرف می زد که همه جایش مزارع هویج و کلم بود... از رود هایی می گفت که در آنها آب هویج در جریان است. نه خبری از روباه و شغال و گرگ است و نه از خبری از انسانهای شکارچی...!
توصیف بهشت در کتاب مسلمانان نیز توصیف چیزهایی است که مردم عربستان حسرت آن را دارند. تاکید این کتاب بر وجود نهر های پر آب و رود خانه های جاری ، درختان پر میوه که در زیر سایه خنک و مطبوعشان بهشتیان بر تخت ها می نشینند و دخترانی که پاداش کار های خیر مومنان اند! در حقیقت بهشتیان جز ارضای شهوت و قدم زدن در زیر سایه درختان و آب تنی کار دیگری ندارند!

اگر شخصی برای اسکیموهای ساکن قطب شمال ادعای پیامبری می کرد ، حتما برایشان از سرزمینی گرم بدون طوفان های قطبی و کولاک برف می گفت که در آن جا از گوشت ماهی های آزاد و فک های دریایی هر چه بخواهند آماده و مهیاست! به راستی اگر بنیانگذار اسلام در قاره سر سبز اروپا یا در جنگل های انبوه و پرآب بود چه میگفت ؟ گاهی درست فکر کردن حقیقت را روشن میکند...

imanihamid919;644737 نوشت:
سلام و خسته نباشید.دلیل و استدلال منطقی بر رد این ادعا می خواهم . ممنون....
توصیف بهشت در کتاب مسلمانان نیز توصیف چیزهایی است که مردم عربستان حسرت آن را دارند.
تاکید این کتاب بر وجود نهر های پر آب و رود خانه های جاری ، درختان پر میوه که در زیر سایه خنک و مطبوعشان بهشتیان بر تخت ها می نشینند و دخترانی که پاداش کار های خیر مومنان اند! در حقیقت بهشتیان جز ارضای شهوت و قدم زدن در زیر سایه درختان و آب تنی کار دیگری ندارند!

گاهی درست فکر کردن حقیقت را روشن میکند...

با سلام

خداوند نعمتهایی که برای ذهن همه مردم حتی عوام، قابل تصور و فهم باشد را در قرآن آورده! وگرنه نعمتهایی هست که مختان سوت میکشد و بعضا در احادیث آمده!

وقتی میفرماید هر چه میخواهند هست (لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ) یعنی هر چه اراده کنند اگر اسب بخواهند، اگر بخواهند بپرند، اگر بخواهند روی آب راه بروند، هر کرامت و معجزه ای را میتوانند انجام دهند، .... لذت در آنجا متوقف نمیشود! حتی عرق شخص آنقدر خوشبوست که بویش تا آسمانها میرود!

بهشت از فرشتگان، انواع زیبارویان،لذتبخش ترین غذاها و خانه ها،بوها،گلها و چشمه ها ... پر هست! بعضی نعمتها رو هم نگفتند تا مومنین غافلگیر شوند!

پیامبران و اولیای الهی در همین دنیا، بهشت را در مکاشفاتشان دیده اند! حالا اگر بنده بگویم بعضی در خواب هم دیده اند شما حتما میگویید توهم است!

یک استدلال این نعمات خود اعجاز قرآن است که یک بیسواد آن هم در آن زمان جاهلیت، چنین کتاب عظیم و مبارکی بیاورد!

چطور ممکن است پیامبر و امامانی بیسواد که در هیچ مدرسه ای کسب علم نکرده اند چنین سخنان مفید و حکیمانه و فصیحی بگویند و به تمام علوم در رشته های مختلف نجوم،ریاضی،پزشکی،طب گیاهی، عوالم مختلف(فرشتگان،ارواح و...)، علوم غریبه،... تسلط کامل داشته باشند؟!

حتی در احادیثی که آن زمان، درباره آینده بشر گفته اند علم غیب محض است! مثلا هزار سال پیش در احادیث آمده که "در آخر الزمان انسانها با یا روی فلز پرواز میکنند" چون برای مردم آن زمان، هواپیما قابل تصور نبوده از لفظ فلز و... استفاده کرده اند!

بعنوان نمونه برای آشنایی با امامان بیسواد ما، میتوانید مطلب لینک زیر را مطالعه کنید!

مناظره زیبای امام صادق با طبيب هندی
http://jahannews.com/vdcjometxuqeaxz.fsfu.html

همین دین اسلام احکامی برای تخلیه مایع مذی بعد رابطه جنسی دارد که در پزشکی به آن "مایع قبل انزال" میگویند! خوب این مایع مذی قبل از اینکه توسط پزشکی کشف شود، احکامش در دین اسلام گفته شده!!!!!!!!!!!

همین آیات قرآن، مسیحیان و یهودیانی تحصیلکرده در غرب را مسلمان کرده، آیا آنان مثل شما فکر کردند که این آیات بهشت، برای دلخوش کردن مردم است؟!

شما قرآن و اسلام را باور کنید بهشت را هم باور خواهید کرد!

.امین.;644735 نوشت:
بعنوان جزا و پاداش.

اگر پاداش نیست پس چیست؟ لطفا دقیقا کلمات جزاء و اجر و ثواب را برای ما معنی کنید

سلام پاداش يعني پاداش
اما پاداش اخروي معلوم نيست مبتني بر خواسته هاي دنيوي باشد
مثل فرق رحم مادر و دنيا كه نيازها متفاوت است
يعني اگر براي جنين بخواهيم از دنيا بگيم بايد به استعاره و تشبيه متوسل شويم

شعیب;644716 نوشت:
در بهشت امکان غفلت نیست به خلاف دنیا (حتی برای عرفا) عرفا پرهیز می کردند چون از خودشان و نفسشان اطمینان نداشتند ولی در بهشت این گونه نیست که ترسی از نفس باشد چرا که اصلا نفسی نیست

باسلام و تشكر
يعني در بهشت كه ترسي نيست عرفا و اولياالله به لذات جسماني مشغول ميشوند؟؟؟!!
اما من بارها شنيده ام و خوانده ام كه عرفا در آخرت هم لذتشان ذكر و تقديس خداوند است

لذا به نظر مياد كه خداخواهي با لذات حلال هم در تقابل است

اين هم سخنان امام خميني در اين باره
كه متوجه شويد من حق دارم قانع نشوم

«تمام كارهاى ما براى لذات نفسانى و براى اداره كردن بطن و فرج است . ما شكم پرست و شهوت پرستيم .
ترك لذت براى لذت بزرگ تر مى كنيم . وجهه نظر و قلبه آمال ما، راه انداختن بساط شهوات است . نماز كه معراج قرب الهى است ، ما بجا مى آوريم براى قرب به زن هاى بهشت . ربطى به تقرب حق ندارد. مربوط به اطاعت امر نيست . با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است .
اى بيچاره ! بى خبر از معارف الهيه كه جز اداره شهوت و غضب خود، چيز ديگر نمى فهمى . تو مقدس (مواظب ) به ذكر و ورد و مستحبات و واجبات و تارك مكروهات و محرمات متخلق به اخلاق حسنه و متجنب از سيئات اخلاق در ترازوى انصاف بگذار كارهايى را كه مى كنى از براى رسيدن به شهوات نفسانى و نشستن بر تخت هاى زمردين و هم آغوش شدن با لعبت هاى شوخ و شنگ بهشتى و پوشيدن لباس هاى حرير و استبرق و سكنا كردن در قصرهاى نيكو منظر و رسيدن به آرزوهاى نفسانى . آيا بايد اين ها را كه تمام براى خود خواهى و پرستش نفس است ، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست ؟ آيا شما با عمله اى كه براى مزدكار مى كند، چه فرقى داريد، كه اگر او بگويد من محض صاحب كار اين عمل را كردم او را تكذيب مى كنند؟ آيا شما دروغگو نيستيد كه مى گوييد نماز مى كنم براى تقرب به خدا؟ آيا اين نماز شما براى نزديكى به خدا است ، يا براى تقرب به زن هاى بهشت است و رسيدن به شهوات است ؟
فاش بگويم ، پيش عرفاى بالله و اولياى خدا، تمام اين عبادات ما از گناهان كبيره است . بيچاره در حضور حضرت حق جل جلاله و در محضر تمام ملائكه مقربين او، بر خلاف رضاى حق رفتار مى كنى ، و عبادتى كه معراج قرب حق است براى
نفس اماره و شيطان مى كنى » چهل حديث ص 62 و 63

همين طور كه ملاحظه ميكنيد از نظر امام خميني لذات حلال هم با قرب الهي در تقابل است و قابل جمع نيستند
و اتفاقا لذت خواهي در بهشت را متوجه نفس اماره ميدانند

ملّاعلي;645334 نوشت:
باسلام و تشكر
اما من بارها شنيده ام و خوانده ام كه عرفا در آخرت هم لذتشان ذكر و تقديس خداوند است

لذا به نظر مياد كه خداخواهي با لذات حلال هم در تقابل است
اين هم سخنان امام خميني در اين باره كه متوجه شويد من حق دارم قانع نشوم

«تمام كارهاى ما براى لذات نفسانى و براى اداره كردن بطن و فرج است . ما شكم پرست و شهوت پرستيم .
ترك لذت براى
لذت بزرگ تر مى كنيم . وجهه نظر و قلبه آمال ما، راه انداختن بساط شهوات است . نماز كه معراج قرب الهى است ، ما بجا مى آوريم براى قرب به زن هاى بهشت . ربطى به تقرب حق ندارد. مربوط به اطاعت امر نيست . با رضاى خدا هزاران فرسنگ دور است .
اى بيچاره !
بى خبر از معارف الهيه كه جز اداره شهوت و غضب خود، چيز ديگر نمى فهمى . تو مقدس (مواظب ) به ذكر و ورد و مستحبات و واجبات و تارك مكروهات و محرمات متخلق به اخلاق حسنه و متجنب از سيئات اخلاق در ترازوى انصاف بگذار كارهايى را كه مى كنى از براى رسيدن به شهوات نفسانى و نشستن بر تخت هاى زمردين و هم آغوش شدن با لعبت هاى شوخ و شنگ بهشتى و پوشيدن لباس هاى حرير و استبرق و سكنا كردن در قصرهاى نيكو منظر و رسيدن به آرزوهاى نفسانى . آيا بايد اين ها را كه تمام براى خود خواهى و پرستش نفس است ، به خدا نسبت داد و پرستش حق دانست ؟
آيا شما با عمله اى كه براى مزد كار مى كند، چه فرقى داريد، كه اگر او بگويد من محض صاحب كار اين عمل را كردم او را تكذيب مى كنند؟

فاش بگويم ، پيش عرفاى بالله و اولياى خدا، تمام اين عبادات ما از گناهان كبيره است . بيچاره در حضور حضرت حق جل جلاله و در محضر تمام ملائكه مقربين او، بر خلاف رضاى حق رفتار مى كنى ، و عبادتى كه معراج قرب حق است براى

نفس اماره و شيطان مى كنى »

همين طور كه ملاحظه ميكنيد از نظر امام خميني لذات حلال هم با قرب الهي در تقابل است و قابل جمع نيستند
و اتفاقا لذت خواهي در بهشت را متوجه نفس اماره ميدانند

باسلام

بهتر بود از اول این سخنان رو ذکر میکردید تا جواب میدادیم چون حرفاتون براساس سخنان دیگران هست اما اون سخنان رو نمیگید!

منظور امام اینست که هدف شخص از تقوا و... رسیدن به بهشت نباشد! اگر اینطور باشد اخلاصی دیگر نیست و شخص بجای رضای خدا برای رسیدن به آرزوها و هوسهای شخصی خود تلاش میکند! یعنی هدف، خودم و خودم و خودم هستم نه رضای خدا! و اگر خداوند این نعمات بهشتی را ذکر نمیکرد اصلا تقوا و دین برایش معنایی نداشت! واقعا چنین کسی خدا پرست است یا هوا پرست؟!

لذات حلال وقتی در تقابل با قرب الهی هستند که هدف باشند! لذات حلال میتواند وسیله ای جهت قرب الهی باشد! نه اینکه شخص لذات حلال در دنیا و آخرت داشته باشد بدون توجه به خدا!
بنظر شما معلمی که فقط برای دریافت حقوق کار میکند کارش ارزش دارد و مستحق پاداش و حقوق است یا معلمی که برای خدا کار میکند و سعی میکند با انگیزه تر و بهتر کارش را انجام دهد
و همه هوش و حواسش به حقوق نیست چون خداوند را روزی دهنده اصلی میداند؟!

در دعای ابوحمزه ثمالی فقط حورالعین که طلب نشده، آمرزش گناهان،حیات طیبه، عشق به خدا،تطهیر از گناهان،.. هم از خداوند درخواست شده.

اکْفِنِی شَرَّ الشَّیْطَانِ وَ شَرَّ السُّلْطَانِ وَ سَیِّئَاتِ عَمَلِی وَ طَهِّرْنِی مِنَ الذُّنُوبِ کُلِّهَا
وَ أَجِرْنِی مِنَ النَّارِ بِعَفْوِکَ وَ أَدْخِلْنِی الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ
وَ زَوِّجْنِی مِنَ الْحُورِ الْعِینِ بِفَضْلِکَ وَ أَلْحِقْنِی بِأَوْلِیَائِکَ الصَّالِحِینَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْأَبْرَارِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ.اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَمْلَأَ قَلْبِی حُبّا لَکَ وَ خَشْیَةً مِنْکَ وَ تَصْدِیقا بِکِتَابِکَ وَ إِیمَانا بِکَ وَ فَرَقا مِنْکَ وَ شَوْقا إِلَیْکَ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ حَبِّبْ إِلَیَّ لِقَاءَکَ وَ أَحْبِبْ لِقَائِی

اولیای الهی در جنات نعیم که حور العین و... هم دارد ساکن اند و آنجا به نحوی است که هم میتوانند به تقدیس خداوند مشغول باشند و هم حورالعین و... آنها را خدمت کنند!

کتاب معاد شناسي/ جلد هشتم/قسمت دهم از علامه حسینی تهرانی: روايت‌ است‌ كه‌ چون‌ وليّ خدا را به‌ موقف‌ آورند، خداوند تعداد بسياري‌ از حوريّه‌ها را كه‌ براي‌ او آفريده‌ است‌ براي‌ او مهيّا و آماده‌ سازد.
حوريّه‌ها كه‌ سالهاي‌ متمادي‌ در انتظار اين‌ وليّ خدا بوده‌ و نسبت‌ به‌ او عشق‌ ميورزيدند، خوشحال‌ ميشوند كه‌ اينك‌ به‌ وصال‌ محبوب‌ و معشوقشان‌ رسيدند.

در اين‌ حال‌ ناگهان‌ وليّ خدا چنان‌ مستغرق‌ انوار حضرت‌ حقّ عزوجلّ ميشود كه‌ غير او را بكلّي‌ فراموش‌ ميكند. حوريّه‌ها چنين‌ گمان‌ ميكنند كه‌ اين‌ وليّ خدا به‌ خواب‌ رفته‌ است‌. در اطراف‌ بدن‌ او جمع‌ ميشوند و پيوسته‌ با او انس‌ ميگيرند تا شايد از خواب‌ بيدار شود، و ميگويند: اي‌ پروردگار ما! اين‌ محبوب‌ ما را بيدار كن‌ كه‌ ما در فراق‌ او اندوهناكيم‌.

خداوند به‌ وليّ خود امر به‌ نزول‌ ميكند، و اين‌ مؤمن‌ پس‌ از هشتاد سال‌ كه‌ غرق‌ انوار خدا بوده‌ است‌، به‌ حال‌ مي‌آيد و بيدار ميشود و مي‌نشيند. حوران‌ بهشتي‌ همه‌ غرق‌ در شادي‌ و مسرّت‌ مبتهجانه‌ مي‌پندارند كه‌ اينك‌ با محبوب‌ و معشوقشان‌ انس‌ ميگيرند و گفت‌ و شنود مي‌نمايند؛ كه‌ ناگاه‌ وليّ خدا به‌ درگاه‌ حضرت‌ احديّت‌ عرضه‌ ميدارد: اي‌ پروردگار من‌! چقدر زود مرا از حرم‌ و حريمت‌ نازل‌ فرمودي‌!؟

به‌ مجرّد اين‌ كلام‌، دوباره‌ وليّ خدا به‌ حرم‌ خدا برميگردد و مستغرق‌ انوار جمال‌ و جلال‌ او ميشود.

ممکن است اولیای الهی با حور العین باشند اما عشق و علاقه خاص و بالاتر از عشق به خدا در اولیای الهی نیست و حتی خواجه عبدالله انصاری میگوید: اگر عارف به بهشت و حور نِگرَد، طهارتِ معرفتش شکسته شود و اگر درویش به جز خدا از کسی چیز خواهد، درجاتش بر حق بسته شود.

شوخ;645548 نوشت:
بهتر بود از اول این سخنان رو ذکر میکردید تا جواب میدادیم چون حرفاتون براساس سخنان دیگران هست اما اون سخنان رو نمیگید!

منظور امام اینست که هدف شخص از تقوا و... رسیدن به بهشت نباشد! اگر اینطور باشد اخلاصی دیگر نیست و شخص بجای رضای خدا برای رسیدن به آرزوها و هوسهای شخصی خود تلاش میکند! یعنی هدف، خودم و خودم و خودم هستم نه رضای خدا! و اگر خداوند این نعمات بهشتی را ذکر نمیکرد اصلا تقوا و دین برایش معنایی نداشت! واقعا چنین کسی خدا پرست است یا هوا پرست؟!

سلام

اولا منظور امام اين نيست كه نبايد به خاطر بهشت عبادت كرد بلكه ميگويند اين عبادت تجار است همانطور كه در روايات هم آمده

ثانيا من اين مطلبو در جواب كارشناس محترم گذاشتم كه فرمودند لذات حلال با قرب الهي تضادي ندارد و اينكه نعمات بهشت متوجه نفس اماره نيست
در حالي كه در سخنان امام به وضوح از تقابل نفس خواهي(حتي حلال) با خداخواهي به ميان آمده

خدايا برعلم ما بيفزا ومارا هدايت فرما!

ملّاعلي;645326 نوشت:
سلام پاداش يعني پاداشاما پاداش اخروي معلوم نيست مبتني بر خواسته هاي دنيوي باشدمثل فرق رحم مادر و دنيا كه نيازها متفاوت استيعني اگر براي جنين بخواهيم از دنيا بگيم بايد به استعاره و تشبيه متوسل شويم

سلام

ما اینهمه دلیل عقلی و نقلی و قرآنی آوردیم شما باز هم تصورات شخصی خود را بدون اینکه بتوانید اثبانشان کنید تحمیل میکنید.

بله البته اگر به جنین گفته شود که خداوند انسانها را نیافریده مگر برای اینکه او را عبادت کنند اما در دنیا لذات نفسانی هم وجود دارد، آن جنین اگر مثل شما باشد خواهد گفت لذات نفسانی با عبادت خدا مغایرت دارد پس هیچ مومنی نمیتواند از آن بهره مند شود.

ملّاعلي;645334 نوشت:
همين طور كه ملاحظه ميكنيد از نظر امام خميني لذات حلال هم با قرب الهي در تقابل است و قابل جمع نيستند
و اتفاقا لذت خواهي در بهشت را متوجه نفس اماره ميدانند

اینهم تفسیر به رای شماست از سخنان حضرت امام

ایرادی که امام رحمه الله علیه از این افراد گرفته اند ایراد به نیت آنهاست که خدایی نیست و هیچ ربطی به ادعای شما ندارد....

موضوع قفل شده است