راه های خدا شناسی از دیدگاه امام علی (عليه السلام)

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
راه های خدا شناسی از دیدگاه امام علی (عليه السلام)

اگر مردم در عظمت قدرت خدا، و بزرگي او مي انديشيدند، به راه راست باز مي گشتند،و از آتش سوزان مي ترسيدند، اما دلها بيمار ،وچشم ها معيوب است. آيا به مخلوقات کوچک خدا نمي نگرند؟که چگونه آفرينش آن را استحکام بخشيد؟و ترکيب اندام آن را بر قرار، وگوش و چشم براي آن پديد آورد،واستخوان وپوست متناسب خلق کرد؟به مورچه و کوچکي جثه آن بنگريد، که چگونه لطافت خلقت او با چشم وانديشه انسان درک نمي شود،نگاه کنيد چگونه روي زمين راه مي رود،وبراي بدست آوردن روزي خود تلاش ميکند؟دانه ها را به لانه خود منتقل مي سازد،ودر جايگاه مخصوص نگه مي دارد،در فصل گرما براي زمستان تلاش کرده،و به هنگام درون رفتن،بيرون آمدن را فراموش نمي کند!.روزي مورچه تضمين گرديده ، و غذاهاي متناسب با طبعش آفريده شده است.خداوند منان از او غفلت نميکند،وپروردگار پاداش دهنده محرومش نمي سازد،گرچه در دل سنگي سخت وصاف يا در ميان صخره اي خشک باشد.اگر در مجاري خوراک وقسمتهاي بالا وپائين دستگاه گوارش وآنچه در درون شکم او از غضروف هاي آويخته به دنده تا شکم، وآنچه در سر اوست از چشم وگوش،انديشه نمائي،از آفرينش مورچه دچار شگفتي شده واز وصف او به زحمت خواهي افتاد.پس بزرگ است خدائي که مورچه را بر روي دست وپايش بر پا داشت،وپيکره وجودش را با استحکام نگاه داشت،در آفرينش آن هيچ قدرتي او را ياري نداد وهيچ آفريننده اي کمکش نکرد.اگر انديشه ات را بکار گيري تا به راز آفرينش پي برده باشي،دلائل روشني به تو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست،به جهت دقتي که جدا جدا در آفرينش هر چيزي به کار رفته،واختلافات وتفاوتهاي پيچيده اي که در خلقت هر پديده حياتي نهفته است.همه موجودات سنگين وسبک،بزرگ وکوچک،نيرومند وضعيف،در اصول حيات وهستي يکسانند،وخلقت آسمان و هوا بادها و آب يکي است.پس انديشه کن در آفتاب وماه،و درخت وگياه،و آب و سنگ،و اختلاف شب و روز ،وجوشش درياها،و فراواني کوه ها،و بلنداي قله ها،و گوناگوني لغتها،وتفاوت زبانها،که نشانه هاي روشن پروردگارند.پس واي بر آن کس که تقدير کننده را نپذيرد،و تدبير کننده را انکار کند!گمان کردند که چون گياهانند وزارعي ندارند، واختلاف صورت هايشان را سازنده اي نيست،بر آنچه ادعا ميکنند حجت و دليلي ندارند،و بر آنچه در سر مي پرورانند تحقيقي نمي کنند.آيا ممکن است ساختماني بدون سازنده، يا جنايتي بدون جنايتکار باشد؟!




شناساندن صحيح خداوند سبحان




کسي که کيفيتي برا خدا قائل شد يگانگي او را انکار کرده،وآن کس که همانندي براي او قرارداد به حقيقت خدا نرسيده است.کسي که خدا را به چيزي تشبيه کرد به مقصد نرسيد.آن کس که به او اشاره کند يا در وهم آورد،خدا را بي نياز ندانسته است.هر چه که ذاتش شناخته شده باشد آفريده است،وآنچه در هستي به ديگري متکي باشد داراي آفريننده است.سازنده اي غير محتاج به ابزار ،اندازه گيرنده اي بي نياز از فکر وانديشه،وبي نياز از ياري ديگران است.با زمانها همراه نبوده،واز ابزار و وسائل کمک نگرفته است.هستي او برتر از زمان،و وجود او برنيستي مقدم است،و از ازليت او را آغازي نيست.با پديد آوردن حواس،روشن مي شود که حواسي ندارد.وبا آفرينش اشياء متضاد،ثابت ميشود که در آن ضدي نيست،و با هماهنگ کردن اشياءدانسته ميشود که همانندي ندارد.خدائي که روشني را با تاريکي،آشکار را با نهان،خشکي را با تري،گرمي را با سردي،ضد هم قرار داد،وعناصر متضاد را با هم ترکيب وهماهنگ کرد،وبين موجودات ضد هم،وحدت ايجاد کرد،وبين آنها که با هم نزديک بودند فاصله انداخت.خدائي که حدي ندارد،و با شماره محاسبه نمي گردد،که همانا ابزار وآلات،دليل محدود بودن خويشند وبه همانند خود اشاره مي شوند.اينکه مي گوئيم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند پس قديم نمي توانند باشند و حادثند،و اين که مي گوئيم حتما" پديد آمدند،ازلي بودن آنها رد مي شود،و اينکه مي گوئيم اگر چنين بودند کامل مي شدند،پس در تمام جهات کامل نيستند.خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه کرد،و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است،وحرکت وسکون در او راه ندارد،زيرا او خود حرکت و سکون را آفريد،چگونه ممکن است آنچه را که خود آفريده در او اثر بگذارد؟يا خود از پديده هاي خويش اثر پذيرد؟اگر چنين شود،ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير مي کند،و اصل وجودش تجزيه مي پذيرد،و ديگر ازلي نمي تواند باشد،وهنگاميکه«بر فرض محال»آغازي براي او تصور شود پس سر آمدي نيز خواهد داشت ،و اين آغاز وانجام،دليل روشن نقص ونقصان وضعف دليل مخلوق بودن،ونياز به خالقي ديگر داشتن است.پس نمي تواند آفريدگار همه هستي باشد،و از صفات پروردگار که«هيچ چيز در او مؤثر نيست، و نابودي وتغيير وپنهان شدن در او راه ندارد»خارج مي شود.




والاتر از صفات پديده ها




خدا فرزندي ندارد تا فرزند ديگري باشد،و زاده نشده تا محدود به حدودي گردد،و بر تر است از آن که پسراني داشته باشد،ومنزه است که با زناني از دواج کند.انديشه ها به او نمي رسند تا اندازه اي براي خدا تصور کنند،وفکرهاي تيزبين نمي توانند او را درک کند،تا صورتي از اوتصور نمايند،حواس از احساس کردن او عاجز،ودستها از لمس کردن او ناتوان است وتغيير ودگر گوني در او راه ندارد،وگذشت زمان تآثيري در او نمي گذارد،گذران روز وشب او را سالخورده نسازد،و روشنائي وتاريکي در او اثر ندارد.خدا با هيچ يک از اجزاءجوارح واعضاءواندام،ونه با عُرضي از اعراض،ونه با دگر گوني ها وتجزيه،وصف نمي گردد.براي او اندازه ونهايتي وجود ندارد،ونيستي وسر آمدي نخواهد داشت؛چيزي او را در خود نمي گنجاند که بالا وپائينش ببرد،ونه چيزي او را حمل مي کند که کج يا راست نگهدارد؛نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن؛حرف مي زند نه با زبان و کام و دهان ؛مي شنود نه با سوراخهاي گوش وعضو شنوائي؛سخن ميگويد نه با بکار بردن الفاظ در بيان؛حفظ ميکند نه با رنج به خاطر سپردن؛مي خواهد نه با به کار گيري انديشه؛دوست دارد وخوشنود ميشود نه از راه دلسوزي؛دشمن مي دارد وبه خشم مي آيد نه از روي رنج ونگراني؛به هر چه اراده کند ،مي فرمايد«باش»پديد مي آيد نه با صوتي که در گوش ها نشيند،و نه فريادي که شنيده شود،بلکه سخن خداي سبحان همان کاري است که ايجاد مي کند.




شناخت قدرت پروردگار



پيش از او چيزي وجود نداشته وگر نه خداي ديگري مي بود.نميشود گفت «خدا نبود وپديد آمد»که در آن صورت صفات پديده ها را پيدا ميکند،و نمي شود گفت«بين خدا وپديده ها جدائي است»و«خدا بر پديده ها برتري دارد»تا سازنده وساخته شده همانند تصور شوند،وخالق وپديد آمده با يکديگر تشبيه گردند.مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوي ديگران آفريد،و در آفرينش پديده ها از هيچ کسي ياري نگرفت،زمين را آفريد وآن را بر پا نگهداشت بدون آن که مشغولش سازد، ودر حرکت وبي قراري،آن را نظم واعتدال بخشيد،وبدون ستوني آن را به پا داشت،و بدون استوانه ها بالايش برد و از کجي و فرو ريختن نگهداشت واز سقوط ودر هم شکافتن حفظ کرد،ميخ هاي زمين را محکم،و کوههاي آن را استوار،وچشمه هايش را جاري،ودره ها را ايجاد کرد.آنچه بنا کرده به سستي نگرائيد،و آنچه را که توانا کرد نا توان نشد.خدا با بزرگي وقدرت بر آفريده ها حاکم است،وبا علم وآگاهي از باطن و درونشان با خبر است،وبا جلال وعزت خود از همه برتر وبالاتر است،چيزي از فرمان او سر پيچي نمي کند،وچيزي قدرت مخالف با او را ندارد تا بر او پيروز گردد،و شتابنده اي از او توان گريختن ندارد که بر او پيشي گيرد،وبه سرمايه داري نياز ندارد تا او را روزي دهد.همه در برابر او فروتنند،ودر برابر عظمت او ذليل وخوارند.از قدرت وحکومت او به سوي ديگري نمي توان گريخت که از سود وزيانش در امان ماند.همتائي ندارد تا با او برابري کند،و او را همانندي نيست که شبيه او باشد.اوست نابود کننده پديده ها پس از آفرينش،که گويا موجودي نبود.


بنام خدا


سؤال: راه هاي خدا شناسي

پاسخ: هر چند حقیقت ذات خداوند قابل شناخت کامل نیست ولی از راههای بسیار زیادی می توان وجود خداوند تبارک و تعالی را شناخت و به آن یقین پیدا نمود که در یک دسته بندی کلی به راههای زیر تقسیم می شوند:

الف ـ راه عقل نظیر برهان امکان و وجوب

ب ـ راه حس و تجربه نظیر سیر در آفاق و توجه به برهان نظم

ج ـ راه دل یا برهان فطرت

الف) راه فطرت: آسان ترین و بهترین راه شناخت وجود خداوند ، راه دل یا برهان فطرت است. یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطه نورانی و یک جاذبه نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خداست.(1) در آیات متعددی از قرآن کریم، نعمت فطرت خدا جویی یادآوری شده است.(2)

برای نمونه به این قطعه تاریخی توجه نمائید: مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: « ای فرزند رسول خدا(ص) مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسه گران مرا حیران ساخته اند، امام فرمودند: ای بنده خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شده ای؟ عرض کرد آری، فرمود: هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشته ای، شکسته است؟ عرض کرد: آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که می تواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟ عرض کرد آری. امام صادق علیه السلام فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریاد رسی نیست.(3)

نتیجه این که هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و... معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خداوند غافل باشد، نمی تواند انکار کند در دوران زندگی اش حادثه ای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خداوند نکرده باشد.

ب) راه حس و تجربه: گاه آدمی با مشاهده دقیق و اندیشه ورزی در اوصاف و روابط پدیده های تجربی به وجود خداوند و اوصاف او، مانند علم، حکمت و قدرت، رهنمون می گردد. این راه، از آن جا که بر مشاهده جهان طبیعت و مطالعه تجربی پدیده های طبیعی استوار است، راه حس و تجربه نامیده می شود. با توجه به امتیازات ویژه این راه، قرآن کریم توجه خاصی به آن مبذول داشته و در آیات پرشماری، انسان را به تدبر در پدیده های جهان پیرامون خویش، به مثابه آیات و نشانه های تکوینی خداوند، فراخوانده است نظیر آنجائیکه می فرماید: "مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی (قانع کننده) هست".(4) و "روی زمین برای اهل یقین نشانه هایی (متقاعد کننده) است، در خود شما؛ پس مگر نمی بینید؟"(5)

ج) راه عقل: در این راه، هستی خداوند به مدد مقدمات، اصول و روش های کاملاً عقلی ثابت می شود.(6) براهین و ادله فلسفی اثبات خدا، نمونه های روشنی از کاوش های عقلی در راه اثبات خدا است.(7)

بسیاری از استدلال ها و تبیین های عقلی خدایابی به دلیل پیوند با مباحث پیچیده و عمیق فلسفی، برای کسانی که دستی در بحث های فلسفی ندارند، چندان مفید نیست. اما یکی از امتیازات راه عقلی آن است که می توان در مصاف علمی با شبهات ملحدان از آن سود جست و در مقام احتجاج و مناظره، ضعف و سستی دلایل منکران را آشکار ساخت و به چالش عقل گرایانی که جز به استدلال عقلی گردن نمی نهند، پاسخ گفت.

راه عقلی خدایابی می تواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد؛ زیرا هرگاه خرد آدمی در برابر حقیقتی خاضع گردد، قلب و دل او نیز بدان گرایش قوی تری می یابد. از سوی دیگر، زدودن شک و تردید در سایه استدلال استوار عقلی سهم به سزایی در پیش گیری از آسیب دیدن ایمان دارد.

برای مطالعه و آگاهی بیشتر می توانید به منابع زیر رجوع کنید:

1. المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 154

2. آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 2 – 1، ص 68

3. تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، ص 43

پاورقی________________________
1. تفسیر نمونه، ج 16، ص 341 و 342.

2. مانند آیه 65 عنکبوت و 30 روم، و 12 و 22 و 23 یونس، 67 اسراء ، 8 و 49 زمر

3. بحار الانوار، ج 3، ص 41.

4. ان فی خلق السماوات والارض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لاولی الالباب. (آل عمران، 190).

5. و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم، افلا تبصرون. (ذاریات، 20 و 21 و نیز بنگرید به: بقره، 164؛ جاثیه، 3-6؛ یونس، 100 و 101؛ ابراهیم، 10).

6. عقلی نامیدن این راه بدین معنا نیست که تنها در این راه از عقل استفاده می شود، بلکه از آن رواست که به مقدمات و روش های عقلی اکتفا کرده است، بنقل از پایگاه اینترنتی اسلام کوئست.

7. برای مطالعه بیشتر به کتب فلسفی و کلامی مراجعه کنید.
موضوع قفل شده است