جمع بندی چند شبهۀ جامانده از بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!»

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چند شبهۀ جامانده از بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!»

سلام. بنده بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!» مطالعه کردم. جناب مشکور، در طول بحث، در مورد دلایل منکرین معاد جسمانی، پنج دلیل را ذکر کردند، که قرار بر این بود که پاسخ این پنج دلیل را نیز بدهند، ولی فقط به دو تای اوّل جواب دادند و سه تا بی پاسخ ماند و تاپیک جمعبندی شد. با توجه به اینکه شبهه طرح شده است، بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یا کارشناس محترم دیگری، به این سه شبهه پاسخ بدهند:

3- كمبود موادّ خاكي روي زمين.

4- چگونه جسم فاني مي تواند حيات باقي داشته باشد؟

5- جمع ميان معاد روحاني و جسماني، امكان ندارد

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مشکور

مسلمان ایرانی;641115 نوشت:
سلام. بنده بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!» مطالعه کردم. جناب مشکور، در طول بحث، در مورد دلایل منکرین معاد جسمانی، پنج دلیل را ذکر کردند، که قرار بر این بود که پاسخ این پنج دلیل را نیز بدهند، ولی فقط به دو تای اوّل جواب دادند و سه تا بی پاسخ ماند و تاپیک جمعبندی شد. با توجه به اینکه شبهه طرح شده است، بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یا کارشناس محترم دیگری، به این سه شبهه پاسخ بدهند:

3- كمبود موادّ خاكي روي زمين.


سلام علیکم:Gol:

با تشکر از کاربر محترم "مسلمان ایرانی" بدلیل دغدغه مندی و پیگیری شان در خصوص بحث مذکور، ان شاءالله باقتضاء فرصت، مورد به مورد به 3 شبهه یاد شده پاسخ خواهیم داد:

تبیین شبهه شماره 3: مطلب ديگري كه ذهن بعضي را به خود مشغول داشته، و به صورت مشكلي در مبحث معاد جسماني درآمده، مسألة كمبود موادّ خاكي روي زمين است. توضيح اينكه: اگر انسانهائي كه در طول تاريخ بر اين كرة خاكي قدم نهاده اند، و انسانهائي را كه در آينده تا پايان دنيا قدم مي نهند در نظر بگيريم، و فكر كنيم همة آنها تبديل به خاك مي شوند، مقادير عظيمي از خاك را تشكيل خواهد داد كه مجموع خاكهاي موجود روي زمين مشكل بتواند پاسخگوي اين عدد عظيم باشد، مگر اينكه بگوئيم انسانها در آن روز به صورت آدمكهاي بسيار كوچكي محشور مي شوند، و آن هم عجيب به نظر مي رسد، به هر حال پيدايش مجدّد اين همه انسان از خاكهاي موجود به اين مي ماند كه بخواهند مثلاً با هزار تن آهن ميليونها اتومبيل بسازند.

پاسخ شبهه:
چه خوب بود كساني كه اين گونه ايرادها را مطرح مي كنند كمي به خود زحمت مي دادند كه قلم و كاغذي به دست بگيرند و يك محاسبة اجمالي كنند، تا معلوم شود چه اندازه اين گونه ايرادها از حقيقت دور است؟ با توجّه به اينكه حدود 65 تا 70 درصد بدن هر انساني آب است، مواد خاكي براي ساختمان بدن يك انسان به سي درصد وزن او تنزل مي كند، ولي ما فرض مي كنيم تمام وزن بدن را همان مواد خاكي تشكيل مي دهد.

شما فكر مي كنيد يك متر مكعب خاك چقدر وزن داشته باشد؟ حدود دو الي سه تن!، و اگر هر انساني را به طور متوسط شصت كيلوگرم حساب كنيم يك متر مكعب خاك جوابگوي ساختمان بدن چهل نفر انسان متوسّط است. روي اين حساب يك كيلومتر مكعب كه در واقع يك «ميليارد متر مكعب» خاك است. مي تواند جوابگوي جمعيتي در حدود هشت برابر جمعيت موجود امروز كره زمين باشد، و با توجه به اينكه جمعيت كرة زمين در گذشته نسبت به امروز بسيار كم بوده، معلوم نيست كه در تمام طول تاريخ زندگي بشر، چهل ميليارد نفر بر كرة خاك آمده باشند.

تازه اين حساب مربوط به يك كيلومتر مكعب خاك است كه در برابر حجم كرة زمين يك ذرّه بسيار ناچيز است، كه در حساب نيايد، حال فكر كنيد اگر به جاي يك كيلومتر مكعب، صد يا هزار يا يك ميليون كيلومتر مكعب را در نظر بگيريم كه آن هم در مقابل حجم كرة زمين چيز زيادي نيست، در اين صورت با اعداد و ارقامي سر و كار خواهيم داشت كه مطلب را بسيار روشن مي سازد. حالا كه زحمت اين محاسبه را كشيديد، بيائيد در افق زمان نيز به سير و حركت بپردازيم.

فكر مي كنيد حد متوسط عمر يك انسان چند سال است؟ يا به تعبير ديگر چند سال طول مي كشد كه يك نسل به كلي از ميان برود و نسل ديگري جانشين آن گردد؟ شايد حد متوسط آن پنجاه سال باشد، يا كمي كمتر و بيشتر. بنابراين يك كيلومتر مكعب خاك حداقل مي تواند هشت نسل يعني چهارصد سال را دربربگيرد (البته اگر فرض كنيم جمعيت نسلهاي گذشته نيز به مقدار امروز بوده كه قطعاً نبوده است). بنابراين براي يك ميليون سال عمر بشر تنها دو هزار و پانصد كيلومتر مكعب خاك كافي است، و براي چهار ميليون سال فقط ده هزار كيلومتر مكعب خاك لازم است. و مي دانيم عمر بشر روي كره زمين مطابق هيچ نظريه اي به چهار ميليون سال نمي رسد، و نمي دانيم تا پايان دنيا چقدر فاصله باشد؟

به اين ترتيب به هر حسابي كه باشد مواد خاكي بدن انسانها در تمام طول تاريخ تنها در يك گوشه كوچكي از زمين جاي مي گيرد، در يك مملكت كوچك ده هزار كيلومتر مربعي با عمق هزار متر. تازه تمام اين محاسبات را ما بسيار سخاوتمندانه انجام داده ايم، چرا كه دستمان باز بود، نه آبهاي موجود در بدن انسانها را به حساب آورديم، نه نسلهاي گذشته را كه عددشان نسبت به امروز بسيار كم بوده دست كم گرفتيم، و براي آينده دنيا نيز زمان طولاني در نظر گرفتيم.

كوتاه سخن اينكه: ادعاي عدم كفايت خاكهاي كره زمين براي پاسخگوئي سادة چهار عمل اصلي نباشد ! و يا كسي كه به اصطلاح «چوب انداز صحبت مي كند» و «گز نكرده پاره مي نمايد!» (ر.ک: پیام قرآن، آیت الله مکارم شیرازی، ج 5)

موفق باشید ...:Gol:

مسلمان ایرانی;641115 نوشت:
سلام. بنده بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!» مطالعه کردم. جناب مشکور، در طول بحث، در مورد دلایل منکرین معاد جسمانی، پنج دلیل را ذکر کردند، که قرار بر این بود که پاسخ این پنج دلیل را نیز بدهند، ولی فقط به دو تای اوّل جواب دادند و سه تا بی پاسخ ماند و تاپیک جمعبندی شد. با توجه به اینکه شبهه طرح شده است، بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یا کارشناس محترم دیگری، به این سه شبهه پاسخ بدهند:
4- چگونه جسم فاني مي تواند حيات باقي داشته باشد؟

سلام و ادب:Gol:

تبیین شبهه شماره 4: سؤال ديگري كه در زمينة معاد جسماني مطرح شده اين است كه آخرت سراي جاويدان است، و آيات خلود دليل روشني بر اين جاودانگي مي باشد، در حالي كه جسم مادي هر چه باشد كهنه و فرسوده مي شود، و سرانجام مي پوسد و از بين مي رود. اگر معاد جسماني باشد اين تضاد به وجود مي آيد كه «فناء» در عالم «بقاء» راه يابد، و جسم كه در طبيعتش فاني شدن است هميشه باقي بماند. مرحوم علامه در شرح تجريد العقائد در طرح اين اشكال چنين مي گويد: قواي جسماني متناهي و محدود است و اما اعتقاد به جاودانگي نعمتهاي اهل بهشت مستلزم نامحدود بودن و عدم تناهي است.

پاسخ شبهه: جواب اين سؤال نيز چندان پيچيده نيست، زيرا در اينكه طبيعت جسم فنا و فرسودگي و پوسيدگي است سخني نيست، ولي اين در صورتي است كه از بيرون وجودش مرتباً امدادي به آن نرسد، اما اگر امدادهاي الهي از برون شامل حال جسم گردد مي تواند آن را براي هميشه تازه و نو كند. اين درست به درختي مي ماند كه بر اثر استفاده از غذاي مخصوص كه همه روز به آن مي رسد بتواند تمام سلولهاي فرسودة خود را از نو بسازد و هميشه تازه و شاداب و جوان بماند، و چنين چيزي هرگز محال نيست.

به تعبير ديگر اقتضاي ذات چيزي است، و اقتضاي عوامل برون ذاتي چيز ديگر، سخن در اين است كه سلولهاي بدن انسان كه در طبيعت ذاتش عمر معيني نهفته شده با نوسازي هائي كه از خارج، و از طريق عواملي كه خدا مي آفريند، به آن مي رسد، عمر نامحدود پيدا مي كند، و به اين ترتيب جاودانه مي ماند و خلود پيدا مي كند. مرحوم علامه حلّي بعد از طرح اين اشكال به صورتي كه در بالا آمد با بي اعتنائي خاصّي مي گويد: اينها دليل نيست بلكه تنها يك استبعاد است! يعني پايه منطقي ندارد و پنداري بيش نيست. بعلاوه بازآفرینی مجدد سلولهای بدن انسان در صورت فنا برای قدرت نامحدود خداوند هیچ استبعادی ندارد.

علاوه بر اینکه این شبهه در حقیقت، همان شبهه استحاله اعاده معدوم است که در پاسخ آن گفتیم: معاد به هيچ وجه اعاده معدوم نيست، زيرا روح كه معدوم نمي شود، و عيناً باقي است، جسم نيز متلاشي و پراكنده و مبدّل به خاك مي گردد، ولي هرگز نابود نمي شود، تنها چيزي كه از دست مي رود صورت ظاهري اوست، و در قيامت ذرّات خاك بار ديگر به صورت قبلي در مي آيد، اگر سخن از اعاده معدوم باشد تنها در مورد صورت است كه مثل آن در روز قيامت باز مي گردد، ولي وجود روح از يك طرف و وحدت مادّه جسماني از طرف ديگر، سبب حفظ شخصيّت آن انسان است، لذا مي گوئيم اين همان فرد از انسان مي باشد، چرا كه روحش همان روح، و مادّه جسماني همان، و صورت جسماني شبيه به آن است.

موفق باشید ...:Gol:

مسلمان ایرانی;641115 نوشت:
سلام. بنده بحث «معاد روحانی در قرآن نیامده است!!» مطالعه کردم. جناب مشکور، در طول بحث، در مورد دلایل منکرین معاد جسمانی، پنج دلیل را ذکر کردند، که قرار بر این بود که پاسخ این پنج دلیل را نیز بدهند، ولی فقط به دو تای اوّل جواب دادند و سه تا بی پاسخ ماند و تاپیک جمعبندی شد. با توجه به اینکه شبهه طرح شده است، بنده پیشنهاد می کنم که ایشان یا کارشناس محترم دیگری، به این سه شبهه پاسخ بدهند:
5. جمع ميان معاد روحاني و جسماني، امكان ندارد

سلام و ادب:Gol:

بیان شبهه: گاه تصور مي شود كه جمع ميان معاد روحاني و جسماني مشكل به نظر مي رسد زيرا بايد به موازات اين پاداشهاي معنوي و مادي و لذاتي از هر دوگونه در آن جهان وجود داشته باشد در حاليكه انسان اگر بخواهد مستغرق در تجلي انوار عالم قدس شود امكان ندارد كه توجه به لذات جسماني كند و اگر مستغرق در لذات جسماني باشد نمي تواند به لذات روحاني توجه كند. خلاصه اينكه مقتضاي اين دو گونه معاد با هم تضاد دارد و جمع ميان آندو ممكن نيست؟

پاسخ شبهه: اين ايراد بسيار ضعيف به نظر مي رسد زيرا اگر روح قدرت كافي داشته باشد مي تواند در عين توجه جسم به لذات مادي، مستغرق در انوار الهي و لذات معنوی شود همانگونه كه نمونه آن در انبياء و اولياء بزرگ الهی وجود داشته است. مرحوم علاوه مجلسي در بحار الانوار در اين زمينه نقل مي كند: اگر در اين دنيا توجه به مقامات معنوي و روحاني انسان را از لذات جسماني باز مي دارد و عكس آن نيز صادق است به خاطر آنست كه روح انسان در اين جهان ضعيف است اما پس از مرگ كه استمداد از عالم قدس و طهارت مي كند قوت مي يابد و قادر به جمع ميان اين دوست. (بحار ج 7 ص 50) به هر حال اين نيز شبه دليل است نه دليل و مجرد استبعاد است نه چيز ديگر. (بنقل از پیام قرآن، ص 353)

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است