جمع بندی آیا شرک به خدا نابخشودنی است؟ چرا؟

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا شرک به خدا نابخشودنی است؟ چرا؟

سلام

آیا شرک به خدا نا بخشودنی است؟ چرا ؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مسلم

مقسومی;640944 نوشت:
سلام

آیا شرک به خدا نا بخشودنی است؟ چرا ؟


با عرض سلام و احترام و همچنین تشکر از سوال شما

برای پاسخ گویی به سوال شما توجه به چند نکته ضروریست:

نکته اول:
هر گناهی با توبه حقیقی بخشیده خواهد شد، حتی شرک، و خداوند در این آیه به مسئله توبه نپرداخته است، اما در جای دیگر این را بیان نموده است که هر گناه و خطا و اشتباهی با توبه حقیقی بخشیده می شود (ترجمه المیزان، ج4، ص589):
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم»(زمر-53)
بگو: اى بندگان من كه بر نفس خود اسراف كار بوده ‏ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است‏.

اصلا فلسفه دعوت انبیاء این بود که مردم را از شرک و بت پرستی توبه داده و به حصار مستحکم توحید الهی وارد سازند:
«فَأَرْسَلْنا فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه‏» (مومنون-32)
و پيامبرى از خودشان در ميان آنان فرستاديم كه: خدا را بپرستيد، شما را جز او معبودى نيست‏.


نکته دوم:

شرکی بخشیده نمی‌شود که در آن عناد و لجاجت باشد، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» (نمل-14)
و آنها را در حالى كه باطنشان (به الهى بودن آن معجزات) يقين داشت، ستمكارانه وبرترى‏جويانه انكار كردند.

اما کسانی که واقعا از روی بی خبری و اینکه حقیقتا در جهل مرکب بوده، و باطل را حق تلقی می کرده اند، خداوند اینها را هرگز به جهنم نخواهد برد، قرآن کریم می‌فرماید:

«فَأُوْلَئكَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يهَتَدُونَ سَبِيلًا * فَأُوْلَئكَ عَسىَ اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنهْمْ وَ كاَنَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا»(نساء-97 الی 99)
پس (کسانی که در کفرشان مقصر هستند) جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است * مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفى كه [براى نجات خود از محيط كفر و شرك‏] هيچ چاره‏اى ندارند، و راهى [براى هجرت‏] نمى‏يابند * پس اينانند كه اميد است خدا از آنان درگذرد و خدا همواره گذشت كننده و بسيار آمرزنده است.‏


نکته سوم:

با روشن شدن نکته اول و دوم، فهمیده می‌شود: مشرکینی که از روی علم و آگاهی مسیر شرک را ورزیده و توبه نکنند، مورد بخشش الهی قرار نمی‌گیرند و متناسب با جرمشان مجازات خواهند شد، نه اینکه بیش از جرمشان عذاب شوند.
اما آیایت و روایات اهمیت توحید، گویای چرایی آن است:

1- «توحید» هدف خلقت:
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏» (الذاریات-56)
ما جن و انسان را خلق نکردیم، مگر برای عبادت.

این «لیعبدون»(عبادت کنند مرا) به معنای «لیعرفون»(بشناسند مرا) می‌باشد، چون که عبادت بعد از شناخت انجام می‌شود، و اصلا عبادت بدون شناخت معنا ندارد.(شرح اصول کافی ملا صدرا، ج1، ص182)

2- بالاترین، و اولین تعالیم دین

«قَالَ الرَّجُلُ مَا رَأْسُ‏ الْعِلْمِ‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏» (التوحید، شیخ صدوق، ص258)
شخصی از پیامبر(ص) سوال کرد: رأس و بالاترین علم کدام است؟ حضرت(ص) فرمودند: معرفت خداوند، آنچنان که شایسته اوست.

امام علی(ع) می‌فرمایند:
«أَوَّلُ‏ الدِّينِ‏ مَعْرِفَتُهُ‏ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُه‏» (نهج البلاغه(صبحی صالح)، خطبه1، ص39)
اول دین شناخت خداوند است، و کمال این شناخت تصدیق اوست، و کمال تصدیق او، توحید و یگانه دانستن اوست.

و نیز فرموده‌اند:
«معرفة اللّه سبحانه أعلى المعارف‏» (غررالحکم، تمیمی آمدی، ص712، ش150)
معرفت و شناخت خداوند بالاترین معارف است.

و باز در روایت آمده است:
«إن أفضل الفرائض و أوجبها على الإنسان معرفة الرب و الإقرار له بالعبودية» (اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، ج2، ص182)
به درستی که بالاترین فرائض، و واجب‌ترین آنها بر انسان، معرفت پروردگار، و اقرار به عبودیت اوست.

3- ملاک قبولی اعمال
امام صادق(ع) می فرمایند:
«لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِه‏» (الکافی(ط.الاسلامیة)، شیخ کلینی، ج1، ص203)
خداوند اعمال بندگان را بدون معرفت خویش نمی‌پذیرد.

با این اوصاف اهمیت جایگاه توحید روشن میشود، حقیقتا برای انسان که اشرف مخلوقات است شایسته نیست که در برابر مخلوقات دیگر که برتری ذاتی بر او ندارند سجده کرده و آنها را پرستش کند، تنها وجود مستقل در عالم خداوند است، و کسی غیر از او چیزی از خود ندارد که لایق پرستش باشد، همه کمالات برای اوست، همه داراییها از اوست، همه قدرت ها از اوست، همه اوصاف نیکو از اوست، لذا قرار دادن یک موجود کاملا وابسته، در کنار یک موجود مستقل، حقیقتا ظلم بزرگی در حق خداوند، و حق خود انسان یا جن، به عنوان یک موجود متفکر محسوب می‌شود:
«لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم‏» (لقمان-13)
چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگى است‏.

لذا قرآن کریم بعد از این که شرک بخشیده نمی‌شود، به بزرگی این گناه، و اوج گمراهی بودن آن اشاره می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيما» (نساء-48)
خداوند شرك را نمى‏بخشد! و پايين‏تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است‏.
«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً(نساء-116)
خداوند، شرك به او را نمى‏آمرزد و كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى عمیقی افتاده است‏.

علامه طباطبایی(ره) نیز در این خصوص می‌فرمایند:
«حكمت اين كه شرك را نمى‏آمرزد، اين است كه عالم خلقت كه سراپايش رحمت خدا است، اساسش عبوديت خلق و ربوبيت خداى تعالى است، هم چنان كه خود خداى تعالى فرمود:" وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ"، و معلوم است كه با شرك ديگر عبوديتى نيست».(ترجمه المیزان، ج4، ص589)

یا علی(ع)
در پناه خداوند باشید

چرا خداوند شرک را با توبه نبخشد؟! حال اینکه قوم موسی گوساله پرست شدند و توبه کردند و بخشیده شدند.

جمع بندی
_____________________________

سوال:
چرا شرک گناه نابخشودنی است؟

پاسخ:

برای پاسخ گویی به این سوال توجه به چند نکته ضروریست:

نکته اول:
هر گناهی با توبه حقیقی بخشیده خواهد شد، حتی شرک، و خداوند در این آیه به مسئله توبه نپرداخته است، اما در جای دیگر این را بیان نموده است که هر گناه و خطا و اشتباهی با توبه حقیقی بخشیده می شود (1):
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم»(2)
بگو: اى بندگان من كه بر نفس خود اسراف كار بوده ‏ايد! از رحمت خدا نوميد نشويد، يقيناً خدا همه گناهان را مى‏ آمرزد زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است‏.
اصلا فلسفه دعوت انبیاء این بود که مردم را از شرک و بت پرستی توبه داده و به حصار مستحکم توحید الهی وارد سازند:
«فَأَرْسَلْنا فيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُه‏» (3)
و پيامبرى از خودشان در ميان آنان فرستاديم كه: خدا را بپرستيد، شما را جز او معبودى نيست‏.

نکته دوم:
شرکی بخشیده نمی‌شود که در آن عناد و لجاجت باشد، همان‌طور که قرآن کریم می‌فرماید:
«وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» (4)
و آنها را در حالى كه باطنشان (به الهى بودن آن معجزات) يقين داشت، ستمكارانه وبرترى‏جويانه انكار كردند.

اما کسانی که واقعا از روی بی خبری و اینکه حقیقتا در جهل مرکب بوده، و باطل را حق تلقی می کرده اند، خداوند اینها را هرگز به جهنم نخواهد برد، قرآن کریم می‌فرماید:

«فَأُوْلَئكَ مَأْوَئهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِيرًا * إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ وَ الْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَ لَا يهَتَدُونَ سَبِيلًا * فَأُوْلَئكَ عَسىَ اللَّهُ أَن يَعْفُوَ عَنهْمْ وَ كاَنَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا»(5)
پس (کسانی که در کفرشان مقصر هستند) جايگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است * مگر مردان و زنان و كودكان مستضعفى كه [براى نجات خود از محيط كفر و شرك‏] هيچ چاره‏اى ندارند، و راهى [براى هجرت‏] نمى‏يابند * پس اينانند كه اميد است خدا از آنان درگذرد و خدا همواره گذشت كننده و بسيار آمرزنده است.‏

نکته سوم:
با روشن شدن نکته اول و دوم، فهمیده می‌شود: مشرکینی که از روی علم و آگاهی مسیر شرک را ورزیده و توبه نکنند، مورد بخشش الهی قرار نمی‌گیرند و متناسب با جرمشان مجازات خواهند شد، نه اینکه بیش از جرمشان عذاب شوند.
اما آیات و روایات اهمیت توحید، گویای چرایی آن است:

1- «توحید» هدف خلقت:
« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون‏» (6)
ما جن و انسان را خلق نکردیم، مگر برای عبادت.
این «لیعبدون»(عبادت کنند مرا) به معنای «لیعرفون»(بشناسند مرا) می‌باشد، چون که عبادت بعد از شناخت انجام می‌شود، و اصلا عبادت بدون شناخت معنا ندارد.(7)

2- بالاترین، و اولین تعالیم دین

«قَالَ الرَّجُلُ مَا رَأْسُ‏ الْعِلْمِ‏ يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِه‏» (8)
شخصی از پیامبر(ص) سوال کرد: رأس و بالاترین علم کدام است؟ حضرت(ص) فرمودند: معرفت خداوند، آنچنان که شایسته اوست.

امام علی(ع) می‌فرمایند:
«أَوَّلُ‏ الدِّينِ‏ مَعْرِفَتُهُ‏ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُه‏» (9)
اول دین شناخت خداوند است، و کمال این شناخت تصدیق اوست، و کمال تصدیق او، توحید و یگانه دانستن اوست.

و نیز فرموده‌اند:
«معرفة اللّه سبحانه أعلى المعارف‏» (10)
معرفت و شناخت خداوند بالاترین معارف است.

و باز در روایت آمده است:
«إن أفضل الفرائض و أوجبها على الإنسان معرفة الرب و الإقرار له بالعبودية» (11)
به درستی که بالاترین فرائض، و واجب‌ترین آنها بر انسان، معرفت پروردگار، و اقرار به عبودیت اوست.

3- ملاک قبولی اعمال

امام صادق(ع) می فرمایند:
«لَا يَقْبَلُ اللَّهُ أَعْمَالَ الْعِبَادِ إِلَّا بِمَعْرِفَتِه‏» (12)
خداوند اعمال بندگان را بدون معرفت خویش نمی‌پذیرد.

با این اوصاف اهمیت جایگاه توحید روشن میشود، حقیقتا برای انسان که اشرف مخلوقات است شایسته نیست که در برابر مخلوقات دیگر که برتری ذاتی بر او ندارند سجده کرده و آنها را پرستش کند، تنها وجود مستقل در عالم خداوند است، و کسی غیر از او چیزی از خود ندارد که لایق پرستش باشد، همه کمالات برای اوست، همه داراییها از اوست، همه قدرت ها از اوست، همه اوصاف نیکو از اوست، لذا قرار دادن یک موجود کاملا وابسته، در کنار یک موجود مستقل، حقیقتا ظلم بزرگی در حق خداوند، و حق خود انسان یا جن، به عنوان یک موجود متفکر محسوب می‌شود:
«لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيم‏» (13)
چيزى را همتاى خدا قرار مده كه شرك، ظلم بزرگى است‏.

لذا قرآن کریم بعد از این که شرک بخشیده نمی‌شود، به بزرگی این گناه، و اوج گمراهی بودن آن اشاره می‌فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيما» (14)
خداوند شرك را نمى‏بخشد! و پايين‏تر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است‏.
«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً(15)
خداوند، شرك به او را نمى‏آمرزد و كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى عمیقی افتاده است‏.
علامه طباطبایی(ره) نیز در این خصوص می‌فرمایند:
«حكمت اين كه شرك را نمى‏آمرزد، اين است كه عالم خلقت كه سراپايش رحمت خدا است، اساسش عبوديت خلق و ربوبيت خداى تعالى است، هم چنان كه خود خداى تعالى فرمود:" وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ"، و معلوم است كه با شرك ديگر عبوديتى نيست».(16)

البته در خصوص علل عدم بخشش شرک، موارد دیگری نیز می توان برشمرد از جمله این که شرک امری است که ذهن انسان برای اعتقاد به آن هیچ دلیلی ندارد، و اثبات توحید نیز مؤونه چندانی نمی‌برد، و همچنین طبیعتا اعتقاد به توحید، در زندگی انسان آثار عملی بسیاری خواهد داشت که بر اهمیت آن افزوده است.
_________________________________

1) ترجمه المیزان، علامه طباطبایی(ره)، انتشارات جامعه مدرسين‏، چاپ پنجم، 1374ش، قم، ج4، ص589.
2) زمر-53.
3) مومنون-32.
4) نمل-14.
5) نساء-97 الی 99.
6) الذاریات-56.
7) شرح اصول کافی، ملا صدرا(ره)، نشر مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى‏، چاپ اول، 1383ش، تهران، ج1، ص182.
Dirol التوحید، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسين‏، چاپ اول، 1398ق، قم، ص258
9) نهج البلاغه(صبحی صالح)، نشر هجرت‏، چاپ اول، 1414ق، قم، خطبه1، ص39.
10) غررالحکم، تمیمی آمدی، نشر دار الكتاب الإسلامي‏، چاپ دوم، 1410ق، قم، ص712، ش150.
11) اثبات الهداة، شیخ حر عاملی، نشر اعلمى‏، چاپ اول، 1425ق، بیروت، ج2، ص182.
12) الکافی، شیخ کلینی، نشر دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407ق، تهران، ج1، ص203.
13) لقمان-13.
14) نساء-48.
15) نساء-116.
16) ترجمه المیزان، ج4، ص589.

موضوع قفل شده است