جمع بندی درخواست پاسخ دادن به سوالی در مورد جناب عابس (از شهدای کربلا)

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
درخواست پاسخ دادن به سوالی در مورد جناب عابس (از شهدای کربلا)

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما

در مورد جناب عابس که از شهدای بزرگوار کربلا می باشد میخواستم بپرسم که جایی خوندم جناب عابس زمانی که زره را از تن بیرون آوردند با شمشیر به سر خود میزدند و از سر خود خون جاری کردند !!!

میخواستم بپرسم این نقل صحیح است ؟

آیا ایشان با شمشیر بر سر خود زده و سر خود را زخمی نموده اند ؟؟

در مقاتل معتبر چنین چیزی آمده است ؟

سپاس از شما ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

سلام علیکم
آنچه شما در مورد جناب عابس فرمودید بنده در منبعی پیدا نکردم، آنچه در منابع در مورد ایشان آمده این است
وقتی عباس به میدان رفت کسی جرئت نکرد به مبارزه با ایشان اقدام کند،
ربیع بن تمیم می گوید: « به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره به او را شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست می شد و هر یک از آنان با هم منازعه می کردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا قسم یک نفر نمی توانست این مرد را کشته باشد»(1)

دعوای آنان بر سر جایزه ای بود که به قاتل می دادند

اما آنچه شما فرموده اید پیدا نکردم، اگر از جایی شنیده اید منبع را ذکر نمایید تا بررسی کنیم

1.طبری، ج 5، ص 444 یا ج 4، ص 338؛ و الخوارزمی، پیشین، ج 2، ص 22 - 23 و ابن¬کثیر، ص 185. ابصارالعین، ص۱۲۷. الکامل ج۴، ص۷۳. انساب الاشراف ج۳، ص۱۹۷. مثیر الاحزان، ص 49

عماد;640608 نوشت:
سلام علیکم
آنچه شما در مورد جناب عابس فرمودید بنده در منبعی پیدا نکردم، آنچه در منابع در مورد ایشان آمده این است
وقتی عباس به میدان رفت کسی جرئت نکرد به مبارزه با ایشان اقدام کند،
ربیع بن تمیم می گوید: « به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره به او را شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست می شد و هر یک از آنان با هم منازعه می کردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا قسم یک نفر نمی توانست این مرد را کشته باشد»(1)

دعوای آنان بر سر جایزه ای بود که به قاتل می دادند

اما آنچه شما فرموده اید پیدا نکردم، اگر از جایی شنیده اید منبع را ذکر نمایید تا بررسی کنیم

1.طبری، ج 5، ص 444 یا ج 4، ص 338؛ و الخوارزمی، پیشین، ج 2، ص 22 - 23 و ابن¬کثیر، ص 185. ابصارالعین، ص۱۲۷. الکامل ج۴، ص۷۳. انساب الاشراف ج۳، ص۱۹۷. مثیر الاحزان، ص 49

با تشکر از پاسخگویی شما

والا خود من از کسی شنیدم !

میخواستم تحقیق کنم که آیا صحیح است یا خیر ...

این منابع که گذاشتین از منابع عامه هست !

از منابع و مقاتل شیعه هم چیزی در این مورد نیامده ؟ مثل لهوف ، نفس المهموم ، ارشاد شیخ مفید و ...

IVI.@.H.D.I;639964 نوشت:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما

در مورد جناب عابس که از شهدای بزرگوار کربلا می باشد میخواستم بپرسم که جایی خوندم جناب عابس زمانی که زره را از تن بیرون آوردند با شمشیر به سر خود میزدند و از سر خود خون جاری کردند !!!

میخواستم بپرسم این نقل صحیح است ؟

آیا ایشان با شمشیر بر سر خود زده و سر خود را زخمی نموده اند ؟؟

در مقاتل معتبر چنین چیزی آمده است ؟

سپاس از شما ...

با سلام

هنگامی که عابس بن ابی شبیب پا به میدان نبرد گذارد در حالی که ضربتی برپیشانی او رسیده بود، ربیع بن تمیم که مردی ازلشکر عمربن سعد بود.
تا نگاهش به عابس افتاد، بی درنگ او راشناخت و چون سابقه دلاوری های او را از جنگ صفین در ذهن داشت بی اختیار فریاد زد:
«هذا اسد الاسود، هذا ابن ابی شبیب...»این شیر شیران است، ابن عابس بن ابی شبیب است. هیچ کس به جنگ او نرود و گرنه از جنگ او به سلامت نرهد.علامه مجلسی اضافه می کند: عابس فریاد می کشید: «الا رجل،الا رجل; آیا هماوردی نیست، آیا مردی نیست که به جنگ من بیاید؟»لشکر ابن سعد همچنان از نزدیک شدن به او خودداری می کرد، این کار برابن سعد ناگوار آمد. بدین جهت، فریاد کشید: او راسنگباران کنید. سپاه به دستور او از هرسو عابس را سنگ باران کردند. عابس که چنین دید زره از تن دور کرد و کلاه خود را ازسربیفکند.شمشیر به دست، مردانه وارد کارزار شد.ربیع گوید: چون چنین دیدم، به عابس گفتم:آیا پرهیز نمی کنی و وحشتی نداری که در گرماگرم جنگ سربرهنه ای؟! عابس در پاسخ گفت: آنچه از سوی دوست به دوست برسد،آسان است.ربیع می گوید: به خدا قسم می دیدم که عابس به هر طرف که حمله می کرد، زیاده از دویست تن از پیش او می گریختند و بر روی یکدیگرمی ریختندبه تعبیر مرحوم ملاحبیب الله شریف(به نقل از برخی راویان):«فوالله لقد رایت الناس یجفلون من بین یدیه کما یجفل الغنم من الذئب وهو یفرس فیهم مثل الاسد و هو یضربهم یمینا و شمالا فقتل منهم تسعمائه فارس.»به خدا قسم، دیدم لشکر را در پیش انداخته و ایشان چنان فرارمی کردند مانند گوسفندانی که از گرگ فرار می کنند و او مانند شیرژیان میزند و می کشد و از چپ و راست می اندازد. او همچنان می غریدو می رزمید تا آن که لشکر ازهرسو او را به محاصره خود در آورده و از کثرت جراحت سنگ و زخم شمشیر و سنان وی را از پای درآوردندو به شهادت رساندند.

البته دقت داشته باشد که این اثر بر روی پیشانی از قبل بوده .......بسیاری از تاریخ نویسان به تبعیت از طبری نوشته اند که برپیشانی عابس بن ابی شبیب اثر ضربتی بود; اما نه او و نه دیگران هیچ اشاره ای به علت این ضربت و این که در کجا برپیشانی عابس وارد شده نکرده اند.
جالب این است که این ضربت در جنگ صفین دررویارویی و جنگ بادشمنان خدا وارد شده است که برخی امثال طبری کلمه صفین را از روی عمد یا اشتباها انداخته اند. چنانچه حائری عین نقل طبری را آورده اما با اضافه کلمه صفین وی می نویسد:
«ثم مضی بالسیف مصلتا نحو القوم و به ضربه علی جبینه یوم صفین فطلب البراز. »عابس با شمشیر کشیده به طرف سپاه دشمن رفت در حالی که اثرضربتی بر پیشانی اش از جنگ صفین مانده بود.جالبتر این که این ضربت به پیشانی عابس اصابت کرده که نشان دهنده شجاعت و دلیری این مرد بزرگ و قهرمان بوده است.

شایدهم به دلیل سنگباران کردن او بوده
به دستور عمر سعد، از اطراف او را سنگباران كردند. او هم‌ زره از تن بيرون آورد و كلاهخود از سر برداشت و لخت شد و با تيغ بر دشمن حمله كرد و يك تنه آنقدر جنگيد تا در قلب ميدان و محاصره دشمن به شهادت رسيد.1

1-

سفينة البحار، ج2، ص147، انصارالحسين، ص80.


IVI.@.H.D.I;640664 نوشت:
از منابع و مقاتل شیعه هم چیزی در این مورد نیامده ؟ مثل لهوف ، نفس المهموم ، ارشاد شیخ مفید و ...

علاوه برمنابع شیعی که رضای گرامی گفته اند در منابعی که بنده گفته ام نیز مثیر الاحزان و ابصار العین شیعی هستند.


پرسش:
آیا عابس زمانی که زره را از تن بیرون آوردند با شمشیر به سر خود میزدند تا از سر خود خون جاری شد؟

پاسخ:
در مورد عابس بن ابی شبیب شاکری یکی از شهدای کربلا آمده است که ایشان وقتی به میدان رفت کسی جرئت نکرد به مبارزه با ایشان اقدام کند،
هنگامی که عابس دید هیچ فردی برای مبارزه با وی جلو نمی‌آید، زره از تن به در کرد و کلاه خود از سر برداشت، و به سپاه کوفه حمله کرده و آرایش سپاه ابن سعد را بهم ریخت.به فرمان عمربن سعد او را سنگباران کردند.(1)
ربیع بن تمیم می گوید: « به خدا سوگند او را دیدم که بیش از دویست نفر را تار و مار کرد؛ سرانجام با محاصره او را شهادت رسانده و سر از بدنش جدا ساختند. و من شاهد بودم که سر عابس بن شبیب در دست مردانی دست به دست می شد و هر یک از آنان با هم منازعه می کردند تا کشتن او را به خود منسوب کنند. تا این که عمربن سعد گفت: «با هم ستیز نکنید، سوگند به خدا قسم یک نفر نمی توانست این مرد را کشته باشد»(2)

دعوای آنان بر سر جایزه ای بود که به قاتل می دادند

اما آنچه شما فرموده اید در منابع شیعی و اهل سنت یافت نمی شود البته در منابع آمده که جای شمشیر بر پیشانی و سر او قبل از ورود به میدان بود اما به گواهی تاریخ این ضربه در جنگ صفین در رکات حضرت علی(علیه السلام) و در مبارزه با معاویه بر سر ایشان اصابت کرده بود و تا آخر عمر جایش باقی مانده بود.(3)

کلیدواژه: عابس بن ابی شبیب شاکری، شهدای کربلا، شمشیرکوبیدن بر سر.

منابع:
1. طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، ۱۹۶۷، ، ج 5، ص 444 یا ج 4، ص 338؛ خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، تحقیق و تعلیق محمد السماوی، قم، مکتبة المفید، بی‌تا، ج 2، ص 22 - 23
2. ابن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶، ج۸، ص۱۸۵؛ محمد السماوی، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، تحقیق محمد جعفر الطبسی، مرکز الدرسات الاسلامیه لممثلی الولی الفقیه فی حرس الثورة الاسلامیه، چاپ اول،، ص۱۲۷؛ مثیر الاحزان، ص 49
3. ادب الطف، شبر، دار المرتضى‏، بيروت، 1409 ق، چاپ اوّل‏، ،ج‏8،ص:172.

موضوع قفل شده است