جمع بندی ضرورت فلسفه برای مسلمانان

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
ضرورت فلسفه برای مسلمانان

با سلام و عرض ادب و احترام

میخواستم بپرسم هدف از تعلیم و تعلم مطالب فلسفی توسط علما و برخی شیعیان (به جز برای نقد !!) چیست ؟

اگر برای رسیدن به معرفت و خداشناسی و توحید است ، مگر دین اسلام و قرآن و احادیث و سنت اهل بیت علیهم السلام جز برای این آمده اند که مردم را بسوی خدا راهنمایی کنند و ایشان را موحد نمایند و به معرفت حقیقی برسانند ؟؟؟

حال معرفت و توحیدی که از قرآن و سنت دینی که مستقیم از طرف خدا توسط پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم گرفته شده بهتر و مطمئن تر و خالص تر است یا توحید و معرفتی که از فلاسفه و یونانیان آمده ؟

چرا با وجود قرآن و اهل بیت علیهم سلام الله ، عده ای به فلسفه و این مسائل روی می آوردند و تکامل و معرفت و معنویت را به جای آنکه از ثقلین پیغمبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم بگیرند در علوم فلسفی جست و جو می کنند ؟

با تشکر ...

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیق

[=times new roman]باسلام

از یک سو، فلسفه، علمی است که از روش عقلی استفاده میکند.
از سوی دیگر، در آموزه های یک دین، در مرحله انتخاب و در مرحله سنجش و داوری با ادیان دیگر، یک سری اصول هست که باید قبل از ورود به آن دین و از راه های دیگر صحت و سقم آن سنجیده شود.
این اصول را اصول دین مینامند.
راه سنجش این اصول، تعبدی و از طریق خود آن دین نیست؛ زیرا اثبات صحت یک کلام، از طریق گوینده آن کلام، درست نیست.
از راه حس نیز نیست زیرا حس کردنی و قابل تجربه هم نیست.
بنابراین، تنها راه باقیمانده، عقل است.
عقل به انسان می آموزد که چگونه یک اصول یک دین، عقلانی است و قابل اثبات.
بنابراین فایده فلسفه، علاوه بر نقد، اثبات آموزه های اصلی و اصول یک دین است.
و این اثبات از طریق مباحث فلسفی و متافیزیکی و بهره گیری از اصول و مبانی فلسفه ممکن است.

در پناه حق

پرسش:
می خواستم بپرسم هدف از تعلیم و تعلم مطالب فلسفی توسط علما و برخی شیعیان (به جز برای نقد !!) چیست؟ اگر برای رسیدن به معرفت و خداشناسی و توحید است ، مگر دین اسلام جز برای این آمده که مردم را بسوی خدا راهنمایی کند و ایشان را موحد نماید و به معرفت حقیقی برساند ؟؟؟ حال معرفت و توحیدی که از طرف خدا آمده بهتر است یا توحید و معرفتی که از فلاسفه و یونانیان آمده.؟

پاسخ:
نیاز به فلسفه از چند جهت است.
یکی از مهم ترین نیازها فلسفه، یافتن پاسخ سوال های اساسی زندگی بشر است. شناخت مبدأ و معاد و اصول یک دین وابسته به شناخت عقلی است. توضیح این که:
از یک سو، فلسفه، علمی است که از روش عقلی استفاده می کند. از سوی دیگر، در آموزه های یک دین، در مرحله انتخاب و در مرحله سنجش و داوری با ادیان دیگر، یک سری اصول هست که باید قبل از ورود به آن دین و از راه های دیگر اثبات شود. این اصول را اصول دین می نامند. راه سنجش این اصول، تعبدی و از طریق خود آن دین نیست؛ زیرا اثبات صحت یک کلام، از طریق گوینده آن کلام، درست نیست. از راه حس نیز نیست زیرا حس کردنی و قابل تجربه هم نیست.
بنا بر این، تنها راه باقیمانده، عقل است. عقل به انسان می آموزد که چگونه اصول یک دین، عقلانی است و قابل اثبات. بنا بر این فایده فلسفه، علاوه بر نقد، اثبات آموزه های اصلی و اصول یک دین است. و این اثبات از طریق مباحث فلسفی و متافیزیکی و بهره گیری از اصول و مبانی فلسفه ممکن است. سوال های اساسی زندگی انسان (از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر؟) را نمی توان از متون دینی به دست آورد. زیرا جهان بینی ای که ادیان ارائه می کنند، در صورتی کارایی خواهد داشت که ما دین حق را بشناسیم. شناخت دین حق نیز وابسته به شناخت پیامبر و خداوند است. کاملا واضح است که شناخت خدا و پیامبرش که مرحله آخر بود، را نمی تواند به استناد خود وحی اثبات کرد. بنا بر این نیاز به علمی هست که این مسائل را حل کند.(1)

ـــــــــــــــــــــــــــ
(1) آموزش فلسفه، ج1، درس 10(مصباح یزدی، تهران، نشر امیر کبیر، 1382ش).

موضوع قفل شده است