لطف مکرر ؛ وظیفه ذاتی؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
لطف مکرر ؛ وظیفه ذاتی؟

بعضی میگن وقتی لطف و محبتی رو مکررا انجام بدی بعد از مدتی این لطف و محبت از دید دیگران تبدیل میشه و توقع انها از تو و اون رو وظیفه ی تو می میدانند برای همین باید این محبتها رو مدیریت کرد(یه جورایی نباید زیاد مهربان بود!!) گرچه به نظرم میاد این مسئله تا حدی درسته ولی احساس میکنم در سیره ی ائمه غیر از این بوده (به خصوص در نقل هایی که از پیامبر هست)
ایا این طرز فکر که گفتم غلط است و یا برداشت من از سیره ائمه نادرست است

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد بصیر

[="Tahoma"][="Blue"]

samansami;639707 نوشت:
بعضی میگن وقتی لطف و محبتی رو مکررا انجام بدی بعد از مدتی این لطف و محبت از دید دیگران تبدیل میشه و توقع انها از تو و اون رو وظیفه ی تو می میدانند برای همین باید این محبتها رو مدیریت کرد(یه جورایی نباید زیاد مهربان بود!!) گرچه به نظرم میاد این مسئله تا حدی درسته ولی احساس میکنم در سیره ی ائمه غیر از این بوده (به خصوص در نقل هایی که از پیامبر هست)
ایا این طرز فکر که گفتم غلط است و یا برداشت من از سیره ائمه نادرست است

باسلام و احترام خدمت شما دوست عزیز
سوالتان، سوال خوبی است، منتها شقوق و جوانب مختلفی را باید در پاسخگویی بدان در نظر گرفت و بحث مفصلی را مطلبد، مثلا این که طرف مقابلی که به او محبت می کنیم، بچه است یا بزرگ، شروع خیر از جانب ما برای او به چه وجه بوده؟ چرا خیر مکرر را قطع کردیم؟ او از این کار چه بهره ای می برده و چه ذهنیتی برای او پیش می آمده؟ و سوالاتی از این قبیل. لذا لازم است که شما شما سوالتان را با مثالی مطرح بفرمایید تا مشخص شود که دقیقا چه چیزی مورد نظر شما بوده است.
باتشکر[/]

مث تو این فیلما با چماق میزنن تو سر طرف.خوبه؟؟؟؟؟؟؟؟؟:khandeh!:

بصیر;640893 نوشت:

باسلام و احترام خدمت شما دوست عزیز
سوالتان، سوال خوبی است، منتها شقوق و جوانب مختلفی را باید در پاسخگویی بدان در نظر گرفت و بحث مفصلی را مطلبد، مثلا این که طرف مقابلی که به او محبت می کنیم، بچه است یا بزرگ، شروع خیر از جانب ما برای او به چه وجه بوده؟ چرا خیر مکرر را قطع کردیم؟ او از این کار چه بهره ای می برده و چه ذهنیتی برای او پیش می آمده؟ و سوالاتی از این قبیل. لذا لازم است که شما شما سوالتان را با مثالی مطرح بفرمایید تا مشخص شود که دقیقا چه چیزی مورد نظر شما بوده است.
باتشکر

سلام
خب این سوالو کلی پرسیدم برای اینکه رفتارم رو با دیگران(همه ی اطرافیانم) درست تنظیم کنم.یعنی مورد خاصی الان مد نظرم نیست که بگم من به فلان دلیل شروع کردم به محبت و بعد قطعش کردم.. به عنوان منش کلی دارم میپرسم.
موارد مختلفی میشه مثال زد

کلا این طور یاد گرفتم که در خوش خلقی یک مسلمان باید سعی کنه با همه مهربان باشه (و در جزییات هم حتی تا جایی که میتونه خدمت به خلق بکنه)ولی بعضی موراد هم دیدم که افراد انگار این محبت رو وظیفه تلقی میکنن...و مثلا اگر قبلا از اینکه انجامش میدادی خوشحال میشدن الان اگه انجامش ندی ناراحت میشن.
مثلا فرض کنید ماشینتونو قرض دادید به کسی چند بار ، یا مثلا از کارتون زدید که مشکل دیگری رو حل کنید ، یا... این بعد از یه مدت انگار میشه توقع...

بصیر;640893 نوشت:

سوالتان را با مثالی مطرح بفرمایید تا مشخص شود که دقیقا چه چیزی مورد نظر شما بوده است.

این حرف رو مادر منم همیشه میزنه بهم.مخصوصا در مورد ارتباط با همسر.(و البته دیگران)
میگه مثلا خیلی بخوای صرفه جویی بکنی و یا از پول خودت بری خونه خرج کنی و یا تو موارد دیگه زیاد بخوای کنار بیای این کم کم میشه توقعش و اصلا بیخیال میشه نسبت به زندگی

اینم چند مورد توی فامیل دیدم که به جایی رسیده بود که دیگه اون اقا رسما خرج و مخارج شخیصش رو هم از همسرش میخواست بعد یه مدت و خودش درست و حسابی کار نمیکرو تا لنگ ظهر میخوابید!(چون همسرش شغلش پر درامد بود)
یا مورد دیگه ای بود مثل این که تعریف میکردن برام که اوایل زندگی مثلا هر روز کیک خونگی درست میکردم و کلی به همه چی میرسیدم ووو... (با اینکه خودش شاغل بود و همسرش هم تو هیچ کرای بهش کمک نمیکرد!!خانم بیرون کار میکرد ولی اقا توی خونه دست به سیاه و سفید نمیزد...!!) بعد میگفت کم کم وقتی یه روزهایی که حالا یا خسته بودم یا حالشو نداشتم یا... و این کار ها رو نمیکردم همسرم ناراحت میشد!!..میگفت چه طور قبلا میتونستی الان نمیتونی!
(با اینکه اسلامیشو بخواین نگا کنین اینا اصلا وظیفه ی اون خانم هم نیست همش لطفه!ولی...:Gig:)

samansami;641596 نوشت:
مثلا اگر قبلا از اینکه انجامش میدادی خوشحال میشدن الان اگه انجامش ندی ناراحت میشن.

mona690;641609 نوشت:
و این کار ها رو نمیکردم همسرم ناراحت میشد!!..میگفت چه طور قبلا میتونستی الان نمیتونی!

سلام علیکم
بله درست می فرمایید. یه ضرب المثلی هست که باب شده می گویند: لطف مکرر، میشه حق مسلم.
یعنی اگر به کسی، لطفی را پیاپی انجام بدهی که وظیفه ات هم نبوده، اگر این لطف و محبت را قطع کردی، طرف مقابل، گلایه مند می شود که چرا ادامه ندادی و آن را حق مسلمِ خود می داند.
حال آنکه اصل این لطف، واجب نبوده، و می بایست بابت آن لطف، از او شما تشکر می شده، اما حالا که قطع شده، جای سوال و گلایه پیش می آید.
البته این گلایه، همیشه بد نیست و گاهی اوقات، بستگی به شرایط هم دارد و واقعا جای شکایت و گلایه از عدم استمرار لطف را دارد.
برای این که من اگر به شخصی لطفی جدید و ادامه دار را پیش می گیرم، حتما علتی داشته که چنین کردم، حالا یا نذری بوده که داشتم، یا محبتی از طرف دیدم، یا می خواستم محبتم را به او ابراز کنم و یا هر علتِ خیرِ دیگر؛

اما همینطور که شروع این خیر، علت می خواهد، قطع آن هم علت می خواهد. برای طرفِ مقابل سوال پیش می آید که چطور این خیر قطع شد؟ همچنین از آنجایی که قطع خیر و قطعِ لطف، چه واجبش و چه مستحبش، غالبا به خاطر کوتاهی ما بوده، برایمان سوال پیش می آید که چه شد این خیر قطع شد؟
لذا اگر انسانِ اهل خیر، همانطور که محبت کرد و خیر را شروع نمود، می بایست موقع قطع خیر، طبق اخلاق عمل کرده، عذری برای کار خود بتراشد و دلیل کم لطفی یا قطع لطفش را بگوید تا برای طرف مقابلی، ذهنیتی ایجاد نشود.
گاهی اوقات، لطف به گونه ای است که هم استمرار دارد هم لطف بزرگی است که طرفِ مقابل روی آن لطف حساب باز می کند و برنامه ی زندگی اش را می ریزد و اگر شخصی، صرف این که این کار من لطف بوده و می توانستم از اول اقدام به این کار نکنم، قطع لطف کند، قطعا کار خوبی نکرده، بلکه باید با هماهنگی و مقدمه این خیر را قطع بکند، مخصوصا جایی که بداند طرف مقابلش روی این لطف حساب باز کرده است.
اما کسی که به او لطف می شود هم می بایست حسن ظن داشته باشد و بداند، عملِ خیری که در حق او انجام می شده، لطفی بوده که مستحقِ آن نبوده و شروعِ آن خیر، لطفی از طرفِ انسان خیّر بوده است نه حقی برای شما. لذا باید زبان تشکر داشت و جبرانِ آن خیرات، از قطع این خیر، گلایه ننمود و وجهیی برای آن تراشید.
موضوع قفل شده است