آیا ما با ایمانمون ،زمینه ی ظهور رو دور نمی کنیم؟

تب‌های اولیه

8 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا ما با ایمانمون ،زمینه ی ظهور رو دور نمی کنیم؟

119 علامت ظهور مهدی(عج)

وقت ظهور آن حضرت معلوم نیست و مطابق روایات کسانی که وقت ظهور را تعیین کنند دروغگو شمرده شده اند.

در روایات نشانه های فراوانی به عنوان علائم ظهور آمده است که مربوط به مدت اندکی قبل از ظهور و مربوط به آستانه و آغاز ظهور است.

این نشانه ها بسیار زیاد است که جامع ترین آنها این است که هرج و مرج در همه دنیا مشهود میشود.

سراسر جهان پر از ظلم و جور و فساد میشود به طوری که در هر انقلابی معمولآ ظلم و فساد قبل از آن باعث انقلاب میگردد.

این موضوع در ضمن یک روایت جامع به طور مشروح بیان شده و امام صادق آن را در 119 ماده بیان نموده است و اینک ترجمه روایت:

1. هرگاه ديدى : حق بميرد و طرفدارنش نابود شوند.

2. و ديدى كه : ظلم همه جا را گرفته.

3. و ديدى كه : قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود.

4. و ديدى كه : دين همچون ظرف تو خالى و بى محتوا شده است.

5. و ديدى كه : طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند.

6. و ديدى كه : كارهاى بد آشكار شده و از آن نهى نمى شود و بدكاران بازخواست نمى شوند.

7. و ديدى كه : چنان فسق و فجور آشكار شده كه مردان به مردان و زنان به زنان اكتفاء مى كنند.

8. و ديدى كه : افراد با ايمان سكوت كرده و سخنشان را نمى پذيرند.

9. و ديدى كه : شخص بدكار ، دروغ گويد و كسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى كند.

10. و ديدى كه : بچه ها ، بزرگان را تحقير كنند.

11.و ديدى كه : قطع پيوند خويشاوندى.

12. و ديدى كه : بدكار را ستايش كنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد.

13. و ديدى كه : نوجوانان پسر ، همان كنند كه زنان مى كنند.

14. و ديدى كه : زنان با زنان ازدواج نمايند.

15. و ديدى كه : مداحى دروغين از اشخاص ، زياد شود.

16. و ديدى كه : انسانها اموال خود را در غير اطاعت خدا مصرف مى كنند و كسى مانع نمى شود.

17. و ديدى كه : افراد با ديدن كار و تلاش نامناسب مؤمنين ، به خدا پناه مى برند.

18. و ديدى كه : همسايه به همسايه خود اذيت مى كند و از آن جلوگيرى نمى شود.

19. و ديدى كه : كافر به خاطر سختى مؤمن ، شاد است.

20. و ديدى كه : شراب را آشكارا مى آشامند و براى نوشيدن آن كنار هم مى نشينند و از خداوند متعال نمى ترسند.

21. و ديدى كه : كسى كه امر به معروف مى كند خوار و ذليل است.

22. و ديدى كه : آدم بدكار در آنچه آن را خدا دوست ندارد ، نيرومند و مورد ستايش است.

24. و ديدى كه : راه نيك بسته و راه بد باز است.

25. و ديدى كه : خانه كعبه تعطيل شده ، و به تعطيلى آن استوار داده مى شود.

26. و ديدى كه : انسان به زبان مى گويد ولى عمل نمى كند.

27. و ديدى كه : مردان از مردان و زنان از زنان لذت مى برند. (يا مردان خود را براى مردان ، و زنان خود را زنان فربه مى كنند).

28. و ديدى كه : زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تامين مى شود.

29. و ديدى كه : زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشكيل مى دهند.

30. و ديدى كه : در ميان فرزندان ، كارهاى زنانگى به وجود آيد.

31. و ديدى كه : زن براى زنا با مردان ، با شوهر خود همكارى كمك مى كنند.

32. و ديدى كه : بيشترين مردم و بهترين خانه ها كه زنان را بر بدكارى كمك مى كنند.

33. و ديدى كه : مؤمن ، خوار و ذليل شمرده شود.

34. و ديدى كه : بدعت و زنا آشكار شود.

35. و ديدى كه : مردم به شهادت ناحق اعتماد كنند.

36. و ديدى كه : حلال ، حرام شود و حرام ، حلال گردد.

37. و ديدى كه : دين براساس ميل اشخاص معنى شود و كتاب خدا و احكامش تعطيل گردد.

38. و ديدى كه : جرئت بر گناه آشكار شود و ديگر كسى براى انجام آن منتظر تاريكى شب نگردد.

39. و ديدى كه : مؤمن نتواند نهى از منكر كند مگر در قلبش.

40. و ديدى كه : ثروت بسيار زياد در راه خشم خدا خرج گردد.

41. و ديدى كه : سردمداران به كافران نزديك شوند و از نيكوكاران دور شوند.

42. و ديدى كه : واليان در قضاوت رشوه بگيرند.

43. و ديدى كه : پست هاى مهم واليان براساس مزايده است نه براساس ‍ شايستگى.

44. و ديدى كه : مردم را از روى تهمت و يا سوءظن بكشند.

45. و ديدى كه : مرد به خاطر همبسترى با همسران خود مورد سرزنش قرار گيرد.

46. و ديدى كه : مرد از بدكارگى همسرش نان مى خورد.

47. و ديدى كه : زن بر شوهر نيست انجام مى دهد ، و به شوهرش خرجى مى دهد.

48. و ديدى كه : مرد همسر و كنيزش را كرايه مى دهد و به غذاى پست (كه از اين راه بدست مى آورد) خشنود است.

49. و ديدى كه : سوگندهاى دروغ به خدا بسيار گردد.

50. و ديدى كه : آشكارا قمار بازى مى شود.

51. و ديدى كه : مشروبات الكلى بطور آشكار بدون مانع خريد و فروش ‍ مى شود.

52. و ديدى كه : زنان مسلمان خود را به كافر مى بخشند.

53. و ديدى كه : كارهاى زشت آشكار شده و هر كس از كنار آن مى گذرد مانع آن نمى شود.

54. و ديدى كه : مردم محترم ، توسط كسى كه مردم از سلطنتش ترس دارند ، خوار شوند.

55. و ديدى كه : نزديكترين مردم به فرمانداران آنانى هستند كه به ناسزاگوئى به ما خانواده عصمت عليهم السلام ستايش شوند.

56. و ديدى كه : هر كس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و شهادتش ‍ را قبول نمى كنند.

57. و ديدى كه : در گفتن سخن باطل و دروغ ، با همديگر رقابت كنند.

58. و ديدى كه : شنيدن سخن حق بر مردم سنگين است ولى شنيدن باطل برايشان آسان است.

59. و ديدى كه : همسايه از ترس زبان بد همسايه ، او را احترام مى كند.

60. و ديدى كه : حدود الهى تعطيل شود و طبق هوى و هوس عمل شود.

61. و ديدى كه : مسجدها طلاكارى (زينت داده) شود.

62. و ديدى كه : راستگوترين مردم نزد آنها مفتريان دروغگو است.

63. و ديدى كه : بدكارى آشكار شده و براى سخن چينى كوشش مى شود.

64. و ديدى كه : ستم و تجاوز شايع شده.

65. و ديدى كه : غيبت ، سخن خوش آنها گردد ، و بعضى بعض ديگر را به آن بشارت دهند.

66. و ديدى كه : حج و جهاد براى خدا نيست.

67. و ديدى كه : سلطان به خاطر كافر ، شخص مؤمن را خوار كند.

68. و ديدى كه : خرابى بيشتر از آبادى است.

69. و ديدى كه : معاش انسان از كم فروشى بدست مى آيد.

70. و ديدى كه : خونريزى آسان گردد.

71. و ديدى كه : مرد بخاطر دنيايش رياست مى كند.

72. و ديدى كه : نماز را سبك شمارند.

73. و ديدى كه : انسان ثروت زيادى جمع كرده ولى از آغاز آن تا آخر زكاتش ‍ را نداده است.

74. و ديدى كه : قبر مرده ها را بشكافند و آنها را اذيت كنند.

75. و ديدى كه : هرج و مرج بسيار است.

76. و ديدى كه : مرد روز خود را مستى به شب مى رساند و شب خود را نيز به همين منوال به صبح برساند و هيچ اهميتى به برنامه مردم ندهد.

77. و ديدى كه : با حيوانات آميزش مى شود.

78. و ديدى كه : مرد به مسجد (محل نماز) مى رود وقتى برمى گردد لباس در بدن ندارد (لباسش را دزديده اند).

79. و ديدى كه : حيوانات همديگر را بدرند.

80. و ديدى كه : دلهاى مردم ، سخت و ديدگانشان خشك و ياد خدا برايشان گران است.

81. و ديدى كه : بر سر كسبهاى حرام آشكارا ، رقابت كنند.

82. و ديدى كه : نماز خوان براى خودنمائى نماز مى خواند.

83. و ديدى كه : فقيه براى دين ، فقه نمى آموزد و طالب حرام ، ستايش و احترام مى گردد.

84. و ديدى كه : مردم در اطراف قدرتمندانند.

85. و ديدى كه : طالب حلال ، مذمت و سرزنش مى شود و طالب حرام ستايش و احترام مى گردد.

86. و ديدى كه : در مكه و مدينه كارهائى مى كنند كه خدا دوست ندارد و هيچ كس بين آنها و كارهاى بدشان مانع نمى شود.

87. و ديدى كه : آلات موسيقى و لهو در مدينه و مكه آشكار گردد.

88. و ديدى كه : مرد سخن حق گويد و امر به معروف و نهى از منكر كند ولى ديگران او را از اين كار بر حذر مى دارند.

89. و ديدى كه : مردم به همديگر نگاه مى كنند ، (به اصطلاح چشم و هم چشمى مى كنند) و از مردم بدكار پيروى نمايند.

90. و ديدى كه : راه نيك خالى و راه رونده ندارد.

91. و ديدى كه : مرده را مسخره كنند و كسى براى او اندوهگين نشود.

92. و ديدى كه : سال به سال بدعت و بديها بيشتر شود.

93. و ديدى كه : مردم و جمعيتها جز از سرمايه داران پيروى نكنند.

94. و ديدى كه : به فقير چيزى دهند كه برايش بخندند ولى در راه غير خدا ترحم كنند.

95. و ديدى كه : علائم آسمانى آشكار شود و كسى از آن نگران نشود.

96. و ديدى كه : مردم مانند حيوانات در انظار يكديگر عمل جنسى بجا مى آورند و كسى از ترس مردم از آن جلوگيرى نمى كند.

97. و ديدى كه : انسان در راه غير خدا بسيار خرج كند ولى در راه خدا از اندك هم مضايقه دارد.

98. و ديدى كه : عقوق پدر و مادر رواج دارد و فرزندان هيچ احترامى براى آنها قائل نيستند ، بلكه نزد فرزند از همه بدترند.

99. و ديدى كه : زنها بر مسند حكومت بنشينند ، و هيچ كارى جز خواسته آنها پيش نرود.

100. و ديدى كه : پسر به پدرش نسبت دروغ بدهد ، و پدر و مادرش را نفرين كند و از مرگشان شاد گردد.

101. و ديدى كه : اگر روزى بر مردى بگذرد ولى او در آن روز گناه بزرگى مانند بدكارى، كم فروشىو زشتى انجام نداده ، ناراحت است.

102. و ديدى كه : قدرتمندان ، غذاى عمومى مردم را احتكار كنند.

103. و ديدى كه : اموال حق خويشان پيامبر صلى اللّه عليه و آله و سلم (خمس) در راه باطل تقسيم گردد و با آن قماربازى و شرابخوارى شود.

104. و ديدى كه : به وسيله شراب ، بيمار را مداوا كنند و براى بهبودى بيمار آن را تجويز نمايند.

105. و ديدى كه : مردم در مورد امر به معروف و نهى از منكر و ترك دين بى تفاوت و يكسانند.

106. و ديدى كه : سر و صداى منافقان بر پا است ولى سر و صداى حق طلبان خاموش است.

107. و ديدى كه : براى اذان و نماز مزد مى گيرند.

108. و ديدى كه : مسجدها پر است از كسانى كه از خدا نترسند و غيبت هم نمايند.

109. و ديدى كه : شرابخوار مست ، پيش نماز مردم شود.

110. و ديدى كه : خورندگان اموال يتيمان ستوده شوند.

111. و ديدى كه : قاضيان برخلاف دستور خداوند قضاوت كنند.

112. و ديدى كه : استانداران از روى طمع ، خائنان را امين خود قرار دهند.

113. و ديدى كه : فرمانروايان ، ميراث (مستضعفان) را در اختيار بدكاران از خدا بى خبر قرار دهند.

114. و ديدى كه : بر روى منبرها از پرهيزكارى سخن مى گويند ولى گويندگان آن پرهيزكار نيستند.

115. و ديدى كه : صدقه را با وساطت ديگران بدون رضاى خدا و به خاطر درخواست مردم بدهند.

116 . و ديدى كه : وقت (اول) نمازها را سبك بشمارند.

117. و ديدى كه : هدف مردم ، شكم و شهوتشان است.

118. و ديدى كه : دنيا به آنها روى كرده.

119. و ديدى كه : نشانه هاى برجسته حق ، ويران شده است.

1. بحار، ج 52، ص 101 تا 122 اثباة الهداة ، ج 7، ص 86

2. المجالس السنيه ، ج 5، ص 398
3. بحار، ج 52، ص 256 به بعد

*********************************************************

سوالم اینه که مثلا در گزینه ی 105 ترک امر به معروف و نهی از منکر از علایم ظهور اشاره شده...

امر به معروف و نهی از منکر امری واجبه...اما ما با انجام این واجب باعث میشیم که از علایم ظهور دور بشیم...

ما تو دعاهامون میگیم اللهم عجل لولیک الفرج...اما به واجبات هم عمل میکنیم...و طبق روایت با انجام واجبات از ظهور دور میشیم..چون مثلا وقتی امر به معروف و نهی از منکر کنیم از علایم دور میشیم..

و همین طور علایم دیگه...

آیا این تناقض نداره...؟؟؟؟....؟؟؟؟....!!!!

نمیدونم سوالمو خوب رسوندم یا نه...

برچسب: 

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد طاها

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آنچه تحت عنوان علائم ظهور بیان میشود جنبه «خبری» دارد نه «دستوری».

به عبارت دیگر، مثلا فراگیری ظلم، خبر دادن از یک واقعیت تلخ است که به رغم نامقبول بودنش برای خدا و اولیای خدا و مومنین و به رغم مبارزه علیه آن، فراگیر میشود.

نه اینکه خواست تشریعی خدا باشد و دستور دهد که برای نزدیکی ظهور بروید و ظلم کنید.

بنابراین عمل ما به احکام الهی و دعای ما برای فرج امام عصر به معنای تلاشمان برای پاک ماندن و داخل نشدن به جرگه ظالمین و دور ماندنمان از شر ایشان است و این با علائمی که به رغم میل باطنی مومنین در آستانه ظهور واقع میشود، تضادی ندارد.

در پناه حق


متوجه منظور شدم ...اما...

من با یک دید دیگه نگاه میکنم...( دید مثبت )...

تو ریاضیات برای اثبات بعضی قضایا از قانون بازگشت پذیری استفاده میکینم...

اینجام میخوام از اخر حرفتون که تو تاپیک بالا جواب دادید به اول سوالم برسم...

مثلا شما گفتید که

طاها;639853 نوشت:
بنابراین عمل ما به احکام الهی و دعای ما برای فرج امام عصر به معنای تلاشمان برای پاک ماندن و داخل نشدن به جرگه ظالمین

خب اگه مثبت ببینیم و فرض کنیم که همه به احکام الهی عمل کردند و کسی در جرگه ی ظالمین قرار نگرفت چی؟؟؟

اونوقت اگه ظالمی نباشه ، ظلمی که به واسطه ی یک واقعه ی تلخ خـــبـــر میده ، ایجاد نمیشه...

پس علایم ظهور که جنبه ی خبری دارند ، هیچ وقت رخ نمیده...

پس ظهور ...!!!...!!!...

یعنی ایمانمون و اجرای احکام دین باعث شد که علایم خبری ظهور رخ ندهند... پس چجوری امـــر فرج فراهم میشه...؟؟؟

**************************

ره روی فاطمه;640006 نوشت:
خب اگه مثبت ببینیم و فرض کنیم که همه به احکام الهی عمل کردند و کسی در جرگه ی ظالمین قرار نگرفت چی؟؟؟

اونوقت اگه ظالمی نباشه ، ظلمی که به واسطه ی یک واقعه ی تلخ خـــبـــر میده ، ایجاد نمیشه...

پس علایم ظهور که جنبه ی خبری دارند ، هیچ وقت رخ نمیده...

پس ظهور ...!!!...!!!...

یعنی ایمانمون و اجرای احکام دین باعث شد که علایم خبری ظهور رخ ندهند... پس چجوری امـــر فرج فراهم میشه...؟؟؟

با عرض سلام به شما دوست گرامی

آنچه علت اصلی غیبت امام زمان شد ظلم و جور است. پس اگر فرضی که شما مطرح کرده اید را در نظر بگیریم اصلا علتی برای غیبت امام زمان نخواهد بود تا سخن از انتظار فرج در بین باشد. به عبارت دیگر با مرتفع شدن علت غیبت، اصل غیبت نیز منتفی میشود و نه نیازی است به انتظار و نه دعای فرج و نه ... .

همینجا این نکته را هم عرض کنیم، ظلم و جور، علت غیبت امام زمان است اما علت ظهور امام زمان نیست؛ بلکه اشاعه ظلم و جور حقیقتی است که مصادف ظهور امام زمان رخ میدهد (به عبارت دیگر، جنبه خبری است نه دستوری).

البته آنچه شما فرمودید تنها یک فرض است. روایات و واقعیات جاری حاکی از این است که جهان با تمام توان به سمت اشاعه ظلم و جور به پیش میرود.

در پناه حق

بسم رب النور

سوال خوب و مهمی است. ظهور حتمی است زیراکه آن یک وعده الهی است و هرگز دروغ نمیشود ولی زمان آن وابسته به اعمال ماست. و البته هیچ شکی نیست که این تاخیر همه تقیصر من است.

اگر بخواهیم همه تقصیرات زاهد آخرزمانی را بنوییسیم که خیلی بلندبالا میشود, ولی به اجمال, شکی نیست که شناخت کرامات میرعارفان مولی صاحب الزمان (عـج), و واجب شمردن عمل به آنها, وظیفه شیعه است. و البته عدل و داد شعار پرچم ایشان, پس میتوان گفت که عدم وجود عدل و داد در سرزمین شیعیان آخرزمانی (حال چه بدلیل عدم شناخت صحیح موازین عدل و داد ایشان باشد, یا عدم عمل به آن باشد) از بزرگترین عوامل تاخیر ظهور است.

آنجایی که صحبت از ظلم جهانگیر است, آن در باره ظلم فرعون جهانگیر است. گرچه دامنه این ظلم به کنعان هم میرسد ولی مشکل معروف کنعان اقتصادی و کمبود و قحطی است. این بلا بعد از به چاه کردن او گریبانگیر کنعان شد و تا برگشت او باقی خواهند ماند, همچنانکه پیر کامل میفرماید

گرچه یوسف را چنان بفروختند .. برخود آن ساعت جهان بفروختند

چون به چاه افکندنش کردند ساز .. جمله در چاه بلا ماندند باز

کور چشمی باشد آن کین قصه او .. بشنود زین برنگیرد حصه او

تو مکن چندین در آن قصه نظر .. قصهٔ تست این همه، ای بی خبر . شیخ رهبر عطار

ره روی فاطمه;639116 نوشت:
سوالم اینه که مثلا در گزینه ی 105 ترک امر به معروف و نهی از منکر از علایم ظهور اشاره شده...

امر به معروف و نهی از منکر امری واجبه...اما ما با انجام این واجب باعث میشیم که از علایم ظهور دور بشیم...

ما تو دعاهامون میگیم اللهم عجل لولیک الفرج...اما به واجبات هم عمل میکنیم...و طبق روایت با انجام واجبات از ظهور دور میشیم..چون مثلا وقتی امر به معروف و نهی از منکر کنیم از علایم دور میشیم..

و همین طور علایم دیگه...

آیا این تناقض نداره...؟؟؟؟....؟؟؟؟....!!!!

نمیدونم سوالمو خوب رسوندم یا نه...

قَالُوا یا ذَا الْقَرْنَینِ إِنَّ یأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَینَنَا وَبَینَهُمْ سَدًّا«94»
گفتند ای ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد می‏کنند آیا [ممکن است] مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی قرار دهی

قَالَ مَا مَكَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَینَكُمْ وَبَینَهُمْ رَدْمًا«95»
گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده [از کمک مالی شما] بهتر است مرا با نیرویی [انسانی] یاری کنید [تا] میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم

سلام

دقت کنید که ذوالقرنین که یکی از انبیاء یا اولیای الهی است چگونه در زمانی که افراد خبیث جامعه را به ستوه اورده اند از خود انان کمک میخواهد تا شر اشرار را از سرشان کم کند به ستوه امدن جامعه از دست اشرار یک شرط است اما کمک به ذوالقرنینها با تمام وجود یک اصل است !

ره روی فاطمه;640006 نوشت:
خب اگه مثبت ببینیم و فرض کنیم که همه به احکام الهی عمل کردند و کسی در جرگه ی ظالمین قرار نگرفت چی؟؟؟

اونوقت اگه ظالمی نباشه ، ظلمی که به واسطه ی یک واقعه ی تلخ خـــبـــر میده ، ایجاد نمیشه...

سلام

فرضي كه تاريخ نشان داده به واقعيت نپيوسته و نخواهد پيوست

و با فرض نميتوان امري را ثابت كرد .....

و همه ماجراي غيب به اين علت است و ظهور منجي هم به خاطر

همين رفتار ظالمانه بشر است

در ضمن امام هنگام ظهور آيا با معجزه اين كار را مي كند ..يا به كمك ياران خود

اگر قرار بود با معجزه كارها اصلاح شود در كربلا انجام ميشد .

خدا كارها را از طريق طبيعي انجام مي دهد ..تا مردم و انسانها نخواهند تغييري رخ نمي دهد

إن الله لا يغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

موضوع قفل شده است