جمع بندی تفاوت ولی فقیه و خلیفه در چیست؟

تب‌های اولیه

38 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تفاوت ولی فقیه و خلیفه در چیست؟

تفاوت ولی فقیه و خلیفه در چیست؟ آیا هر دو یکی هستند و فقط در اسم اختلاف دارند؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد شعیب

با سلام خدمت شما دوست گرامی
"خلیفه" در لغت به معنای جانشین و قائم مقام شخص آمده است. در واقع، معنای نیابت از آن استفاده می شود،
خلیفه یعنی جانشین کسی در کاری که کارهای او را در زمان نبودش انجام می دهد.

البته این معنای لغوی خلیفه است و بنا بر عقیده شیعه خلیفه های رسول خدا همان امامان هستند و هیچ کس جز پیامبر آن هم از فقط از طرف خدا نمی تواند برای خلیفه رسول خدا را انتخاب کند.

بنابراین با توجه به این روایت وارده از پیامبر (ص) درباره خلفا و جانشینان خود که فرموده اند: "امامان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (القائم) (ع) است. اینان خلیفه و وصی و اولیای من و حجت های خدا بر امت من بعد از من هستند".
[3] و امامان معصوم را به صورت خاص به عنوان جانشین خود معرفی می کند.

پس خلیفه در نگاه کلام شیعه با آنچه که بین مذاهب دیگر اسلامی مطرح است متفاوت است آنها(اهل سنت) خلیفه پیامبر را هر آنکس که بعد از رسول خدا با هر طریقی که شد زعامت و امورات مسلمانان را به دست بگیرد خلیفه می گویند برای همین هم به خلافت خلفای سه گانه و بعد خلافت امیر المومنین علی (ع) و بعد خلفای اموی و بعد عباسی و ...و اکنون برخی از آنها به خلافت خلیفه داعش معتقد هستند.

اما ما شیعیان معتقد هستیم که خلافت مسلمانان همانند پیامبری امری الهی است و باید از طرف خود خدا معرفی و انتصاب شود. که 12 امام را پیامبر به عنوان خلیفه های خاص بعد از خود معرفی کردند. و برای زمان غیبت هم خلیفه هایی برای خود به صورت عام معرفی کردند :

و با توجه به حدیثی که پیامبر فرمود: "پروردگارا خلفای مرا مورد رحمت قرار بده، به آن حضرت گفته شد خلفای شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آن کسانی که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا روایت می کنند"
[4] که جانشینان آن حضرت به صورت عام معرفی شده اند، منظور از روایان احادیث و سنت پیامبر (ص)، فقهای زمان غیبت هستند. لذا خلیفه پیامبر (ص) به کسی گفته می شود که بعد از پیامبر در غیاب او وظایف و کارهای او را انجام دهد و وظایف او به استثنای مسئله آوردن شریعت را برعهده دارد.

پس با نگاه دقیق اسلامی امامان دوازده گانه(به صورت خاص) و ولی فقیه های زمان غیبت(به صورت عام) خلفای رسول خدا بوده و می توان به آنها خلیفه رسول خدا نام نهاد.آنها رهبری و زعامت دینی و دنیایی و اجتماعی مسلمین را بر عهده خواهند داشت

اما اگر منظور از خلافت ،خلافت مصطلحی باشد که میان اهل سنت رواج دارد( و کم و بیش مورد در بین ما شیعه ها هم رواج پیدا کرده است) که همان فرمان روایی و زعامت و رهبری بر جامعه مسلمین است به هر شیوه ای که باشد با کودتا و زور و وراثت و .... (همان گونه که در خلفای اموی و عباسی و داعشی و...این گونه بوده اند) به حکومت بر مسلمانان برسند این معنا با ولی فقیه و زعامت و رهبری او ناسازگار است.
ولی فقیه یک عالم دینی یک فقیه و مجتهد آگاه به دین و یک مدیر مدبر کاردان آگاه به مسایل رهبری جامعه و یک سیاستمدار اسلامی که در عین سیاست ورع و تقوای او مانع از ظلم در مسایل حکومت داری اوست او بر طبق دین خدا و بنا بر قوه اجتهادی که دارد امور دین و دنیای مردم را سرپرستی می کند:

اسحاق بن يعقوب از امام زمان (عليه السلام) طى نامه اى از امام مىپرسد كه به هنگام غيبت شما در حوادثى كه روى مى دهد به چه كسى مراجعه كنيم؟ فرمود:
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فانّهم حجّتى عليكم و انا حجّة اللّه.»(وسائل الشيعه , تهران : مكتبه الاسلاميه ,ج18)
«در حوادث و رويدادهايى كه برايتان پيش مى آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدايم».

امام حسن عسكرى(عليه السلام) فرمودند: «فامّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لأمر مولاه، فللعوام أن يقلّدوه.»
«هر فقيهى كه نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ كننده دين و مخالف با هواهاى نفسانى و مطيع امر مولاى خويش باشد، بر عامّه مردم است كه تقليد كننده ـ و تابع ـ او باشند». (وسائل الشیعه ج 27 ص131)

و امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «ينظر اِنّ من كان منكم ممن روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فانّى قد جعلته حاكماً».
«آنان كه باهم اختلافى دارند بايد بنگرند و يك نفر از بين شما را كه راوى حديث ما و صاحب نظر در حلال و حرام، باشد و احكام ما را بشناسد شناسايى كنند و او را «حَكَم» قرار دهند زيرا من او را حاكم بر شما قرار دادم. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.. )

شعیب;640055 نوشت:
پس با نگاه دقیق اسلامی امامان دوازده گانه(به صورت خاص) و ولی فقیه های زمان غیبت(به صورت عام) خلفای رسول خدا بوده و می توان به آنها خلیفه رسول خدا نام نهاد.آنها رهبری و زعامت دینی و دنیایی و اجتماعی مسلمین را بر عهده خواهند داشت

سلام
آیا این نمی تواند یکی از موارد تفاوت ولی فقیه و خلیفه باشد که ولی فقیه علاوه بر جنبه اسلامی جنبه ملی گرایانه نیز دارد ولی خلیفه کاملا جنبه اسلامی دارد. فقط یک خلیفه می تواند وجود داشته باشد و اگر خلیفه دیگری هم بود از نظر خلیفه دیگر نامشروع است.اما می شود هم یکی ولی فقیه ایران باشد و هم یکی ولی فقیه عراق.

عصران;640306 نوشت:
سلام
آیا این نمی تواند یکی از موارد تفاوت ولی فقیه و خلیفه باشد که ولی فقیه علاوه بر جنبه اسلامی جنبه ملی گرایانه نیز دارد ولی خلیفه کاملا جنبه اسلامی دارد. فقط یک خلیفه می تواند وجود داشته باشد و اگر خلیفه دیگری هم بود از نظر خلیفه دیگر نامشروع است.اما می شود هم یکی ولی فقیه ایران باشد و هم یکی ولی فقیه عراق.

پاسخ به اين مسأله در گرو توجه به چندين متغير است كه در ذيل به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
[=arial]يك. نظريه مشروعيت‏ در رابطه با مبناى مشروعيت ولايت فقيه، دو ديدگاه اساسى وجود دارد: يكى نظريه نصب و ديگرى انتخاب.
[=arial]1. نظريه نصب‏ بنا بر ديدگاه نصب -كه بيشتر فقها بر آن هستند ولى فقيه از جانب خداوند به ولايت نصب شده است. البته نصب ولى فقيه، نصب شخص خاصى نيست؛ بلكه نصب عنوان است؛ يعنى، هر كس كه جميع شرايط لازم رهبرى -مطابق با معيارها و استانداردهاى شريعت را داشته باشد، از سوى حق‏تعالى براى ولايت و رهبرى امت نصب گرديده است. براساس اين نگرش، ولى فقيه رهبر جميع امت اسلامى است و تا آنجا كه مانعى در اعمال ولايت وجود نداشته باشد، دايره حكومت او گسترده است. بنابراين در صورت تعدد حكومت‏هاى اسلامى، آن كس كه بيشترين امتياز و شايستگى‏ها را براى رهبرى امت داشته باشد، ولايت بر كل پيدا مى‏كند و بقيه در دايره هدايت‏هاى او حكومت مى‏كنند.
[=arial]2. نظريه انتخاب‏ براساس اين نگرش، شارع فقط ويژگى‏هاى لازم براى رهبرى را اعلام فرموده و مردم را موظف ساخته است كه رهبرى (ولايت فقيه) را با شرايط تعيين شده در شريعت انتخاب كنند؛ ليكن مشروعيت حكومت به انتخاب مردم است، نه به نصب شارع. در اين صورت دايره رهبرى ولى فقيه در حوزه‏اى است كه او را انتخاب كرده‏اند و به ديگر كشورهاى اسلامى سرايت نمى‏كند. بنابراين اگر چند جامعه اسلامى هر كدام رهبرى براى خود برگزينند، هر يك فقط در حوزه انتخابيه خود نفوذ خواهند داشت.
[=arial]دو. شرايط و واقعيات جهانى‏ اگر چه مرزبندى به شكل كنونى، شيوه‏اى استعمارى براى جداسازى ملت‏ها است و مرزبندى در نگاه اسلام مرزبندى اعتقادى و دينى است. اما به عنوان يك واقعيت در عصر كنونى، نمى‏توان مرزهاى موجود را ناديده گرفت؛ ليكن به طور اساسى، اسلام جميع امت اسلامى را ملتى يك‏پارچه و يك‏دست مى‏داند كه همه داراى سرنوشت، دين، فرهنگ، آيين، نظام سياسى و رهبرى واحدى مى‏باشند و هرگونه تفرقه، تشتت و جدايى، امرى عارضى و تحميلى بر پيكر امت اسلامى است. با توجه به اين نگرش پاسخ سؤال چنين مى‏شود: يكم. به عنوان حكم اولى اسلامى، رهبرى ولى فقيه يك پارچه است و بر كل امت اسلامى سريان و جريان دارد و در صورت وجود حكومت‏هاى متعدد، در رأس همه و آن كس قرار دارد كه از همه شايسته‏تر است. دوم. به عنوان حكم ثانوى؛ يعنى، در صورتى كه امكان اتحاد و تصميم‏گيرى‏ هاى مشترك وجود نداشته باشد، هر يك در دايره كشور خود حكم مى‏رانند؛ ليكن اصل بر وحدت امت و نظام و رهبرى است. امتياز اين ديدگاه، اين است كه جميع امت را يك پارچه و داراى سياست و نظام دفاعى واحد مى‏كند و در صورت عملى شدن، يك قدرت بزرگ جهانى از نيروهاى مسلمين پديد مى‏ آورد.

پس اگر نظریه نصب را در ولی فقیه در نظر بگیریم و بتوانیم از مرزهای تحمیلی غربی گذشته و نگاهی به امت واحده اسلامی داشته باشیم ولی فقیه بر امت اسلامی واحد خواهد بود. چرا که شان ولایت و زعامت سیاسی ولی فقیه با تعدد سازگار نبوده و می بایست بقیه مجتهدین و فقها نیز در امور اجتماعی از او تبعیت کنند:
آيت ‏الله سيد محمد كاظم يزدى در كتاب «عروة الوثقى» مي نويسد: «حكم الحاكم الجامع الشرايط لا يجوز نقضه و لو لمجتهد آخر»، (العروة الوثقى، آيت‏ الله سيد محمدكاظم يزدى، مسأله 57، باب اجتهاد و تقليد).
(براي مطالعه بيشتر ر.ک:- مصباح يزدي، محمد تقي، پرسشها و پاسخها، ج اول و دوم، قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1377.- آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 247.)
و اگر از این مرز بندی ها هم گذر نکنیم بحث خلیفه واحد هم دچار مشکل خواهد شد و نمی توان ادعا کرد در زمانی مثل اکنون با این مرز بندی های سیاسی قوی و سازمان ملل و ...نمی توان خلیفه واحدی برای امت واحده اسلامی فرض کرد.

شعیب;640462 نوشت:
شرايط و واقعيات جهانى‏ اگر چه مرزبندى به شكل كنونى، شيوه‏اى استعمارى براى جداسازى ملت‏ها است و مرزبندى در نگاه اسلام مرزبندى اعتقادى و دينى است. اما به عنوان يك واقعيت در عصر كنونى، نمى‏توان مرزهاى موجود را ناديده گرفت؛ ليكن به طور اساسى، اسلام جميع امت اسلامى را ملتى يك‏پارچه و يك‏دست مى‏داند كه همه داراى سرنوشت، دين، فرهنگ، آيين، نظام سياسى و رهبرى واحدى مى‏باشند و هرگونه تفرقه، تشتت و جدايى، امرى عارضى و تحميلى بر پيكر امت اسلامى است. با توجه به اين نگرش پاسخ سؤال چنين مى‏شود: يكم. به عنوان حكم اولى اسلامى، رهبرى ولى فقيه يك پارچه است و بر كل امت اسلامى سريان و جريان دارد و در صورت وجود حكومت‏هاى متعدد، در رأس همه و آن كس قرار دارد كه از همه شايسته‏تر است. دوم. به عنوان حكم ثانوى؛ يعنى، در صورتى كه امكان اتحاد و تصميم‏گيرى‏ هاى مشترك وجود نداشته باشد، هر يك در دايره كشور خود حكم مى‏رانند؛ ليكن اصل بر وحدت امت و نظام و رهبرى است. امتياز اين ديدگاه، اين است كه جميع امت را يك پارچه و داراى سياست و نظام دفاعى واحد مى‏كند و در صورت عملى شدن، يك قدرت بزرگ جهانى از نيروهاى مسلمين پديد مى‏ آورد.

سلام
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟

شعیب;640462 نوشت:
پس اگر نظریه نصب را در ولی فقیه در نظر بگیریم و بتوانیم از مرزهای تحمیلی غربی گذشته و نگاهی به امت واحده اسلامی داشته باشیم ولی فقیه بر امت اسلامی واحد خواهد بود. چرا که شان ولایت و زعامت سیاسی ولی فقیه با تعدد سازگار نبوده و می بایست بقیه مجتهدین و فقها نیز در امور اجتماعی از او تبعیت کنند

مسئله نصب که برای امام خمینی مطرح بود ساختار کنونی ولایت فقیه انتخابی است که آن هم بر اساس رآی غیر مستقیم مردم کشور ایران است اگر بخواهیم ولی فقیه ایران را بر کشور دیگری هم مشروع بدانیم چون مردم آنها در این انتخاب نقشی نداشتند. دیگر برای آن کشور مردم سالاری دینی نخواهد بود.

عصران;643145 نوشت:
سلام
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
امت واحده اسلامی را قرآن مطرح فرموده و رسول مکرم اسلام آن را تا حد امکان اجرا فرمودند و این راه را خلفا و دیگران تا حد امکان پیش گرفتند تا آنجا که انگار یک فرهنگ بود این قضیه تا زمان قرون وسطی غربی نیز ادامه داشت و آنگاه که غربی ها رمز پیروزی مسلمان ها را در این وحدت یافتند با استعمارگری در میان مسلمین شروع به مرز بندی های جغرافیایی برای مسلمانان کردند و آنها را در دولت ها حکومت های کوچک محصور کردند تا قوا و نیروی اقتصادی سیاسی و حتی نظامی آنها مقابل غرب کم شود و نتوانند مقابل آنها اتحادیه ای تشکیل دهند .
آنگاه که این بلیه را مبتلی کشور های اسلامی ساختند خودشان مرزهایشان را برداشتند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.
قرآن می فرماید إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا 92)

  • اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.
پس در نظریه سیاسی اسلام هر اجتماعی از مسلمانان که در هر نقطه از زمین باشند جزء امت واحده اسلامی هستند و سرپرستی و زعامت و ولایت آنها بر خدا و رسول و جانشینان خاص و عام اوست . اگر امام زمان باشند که امام همه امت اسلامی است و اگر نبود ولی فقیه ولی و سر پرست عموم مسلمانان و امت اسلامی می باشد

عصران;643145 نوشت:
مسئله نصب که برای امام خمینی مطرح بود ساختار کنونی ولایت فقیه انتخابی است که آن هم بر اساس رآی غیر مستقیم مردم کشور ایران است اگر بخواهیم ولی فقیه ایران را بر کشور دیگری هم مشروع بدانیم چون مردم آنها در این انتخاب نقشی نداشتند. دیگر برای آن کشور مردم سالاری دینی نخواهد بود.

در زمان امام خمینی نصب بوده و بعد از ایشان هم نظریه نصب جریان دارد و نقش مجلس خبرگان کشف مصداق ولی فقیه است نه انتخاب او.
پس اگر عده ای کارشناس دینی(مجتهد) در یک زمان کسی را به عنوان ولی فقیه انتخاب کردند ( کشف مصداق کردند) این ولی فقیه برای تمامی مسلمین حتی کسانی که در انتخاب اعضای مجلس خبرگان حضور نداشتند ولایت خواهد داشت چرا که کشف مصداق (اگر صحیح انجام شود ) ربطی به انتخاب این مجتهدین مجلس خبرگان توسط دیگر کشور ها نخواهد داشت و مقصود(کشف مصداق) حاصل شده است و انتخاب اعضای مجلس خبرگان نیز برای همین منظور بوده است.

شعیب;643183 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
امت واحده اسلامی را قرآن مطرح فرموده و رسول مکرم اسلام آن را تا حد امکان اجرا فرمودند و این راه را خلفا و دیگران تا حد امکان پیش گرفتند تا آنجا که انگار یک فرهنگ بود این قضیه تا زمان قرون وسطی غربی نیز ادامه داشت و آنگاه که غربی ها رمز پیروزی مسلمان ها را در این وحدت یافتند با استعمارگری در میان مسلمین شروع به مرز بندی های جغرافیایی برای مسلمانان کردند و آنها را در دولت ها حکومت های کوچک محصور کردند تا قوا و نیروی اقتصادی سیاسی و حتی نظامی آنها مقابل غرب کم شود و نتوانند مقابل آنها اتحادیه ای تشکیل دهند .
آنگاه که این بلیه را مبتلی کشور های اسلامی ساختند خودشان مرزهایشان را برداشتند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.
قرآن می فرماید إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا 92)

اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.

پس در نظریه سیاسی اسلام هر اجتماعی از مسلمانان که در هر نقطه از زمین باشند جزء امت واحده اسلامی هستند و سرپرستی و زعامت و ولایت آنها بر خدا و رسول و جانشینان خاص و عام اوست . اگر امام زمان باشند که امام همه امت اسلامی است و اگر نبود ولی فقیه ولی و سر پرست عموم مسلمانان و امت اسلامی می باشد


سلام علیکم
اولا از بین رفتن وحدت و یکپارچگی امت اسلامی به خیلی قبل تر از دخالت غربی ها بر می گردد یعنی زمانی که در دوره بنی عباس امرای محلی استقلال پیدا کردند و دوما با کمال احترام پاسخ شما هیچ ربطی به پرسشی که از آن نقل قول زدید نداشت.اگر پرسش من واضح نبود بفرمایید تا آن را به گونه ای دیگر بیان کنم.

شعیب;643183 نوشت:
در زمان امام خمینی نصب بوده و بعد از ایشان هم نظریه نصب جریان دارد و نقش مجلس خبرگان کشف مصداق ولی فقیه است نه انتخاب او.
پس اگر عده ای کارشناس دینی(مجتهد) در یک زمان کسی را به عنوان ولی فقیه انتخاب کردند ( کشف مصداق کردند) این ولی فقیه برای تمامی مسلمین حتی کسانی که در انتخاب اعضای مجلس خبرگان حضور نداشتند ولایت خواهد داشت چرا که کشف مصداق (اگر صحیح انجام شود ) ربطی به انتخاب این مجتهدین مجلس خبرگان توسط دیگر کشور ها نخواهد داشت و مقصود(کشف مصداق) حاصل شده است و انتخاب اعضای مجلس خبرگان نیز برای همین منظور بوده است.

شوخی می فرمایید نکند ما هم که رای می دهیم کشف مصداق می کنیم؟

اصل صد و هفتم قانون اساسی:پس از مرجع عالى قدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانى اسلام و بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران حضرت آیةاللّه العظمى امام خمینى(قدس سرّه الشریف), که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبرى شناخته و پذیرفته شدند, تعیین رهبر به عهده خبرگانِ منتخب مردم است. خبرگان رهبرى درباره همه فقهاى واجد شرایطِ مذکور در اصل پنجم و یک صد و نهم بررسى و مشورت مى کنند, هرگاه یکى از آنان را اَعْلَم به احکام و موضوعات فقهى یا مسائل سیاسى و اجتماعى یا داراى مقبولیّت عامه یا واجد برجستگى خاص در یکى از صفات مذکور در اصل یک صد و نهم تشخیص دهند او را به رهبرى انتخاب مى کنند و در غیر این صورت یکى از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفى مى نمایند. رهبر منتخب خبرگان ولایت امر و همه مسئولیت هاى ناشى از آن را بر عهده خواهد داشت.

والعصر ان الانسان لفی خسر...

جناب شعیب تشکر از پاسگوییتون

شهید علی اصغر پازوکی;643903 نوشت:
والعصر ان الانسان لفی خسر...
جناب شعیب تشکر از پاسگوییتون


با سلام
ویل للمصلین(وای بر نماز گزاران)
باید به ادامه آیات توجه کرد وگرنه معنی ناقص می شود:
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ

شما که در این موضوع نه توصیه به حقی کردید و نه توصیه به صبری کردید.پس شما هم در زیان هستید.

[="Blue"]

عصران;643923 نوشت:
با سلام

باسلام
با تشکر از اینکه این تایپیک را ایجاد کردید
اری بدرستی امروز یکی از مشکلات عصر حاضر
شناخت سره از ناسره است
و یکی از بزرگترین مشکلاتی بشری ، بدرستی همین شناخت خلیفه و ولایت میباشد
داعش یا اسلام امریکایی نتیجه ، عدم این شناخت بوده است

وقتی عنوان بحث را دیدم
در دل خود شما را بخاطر انتخاب این موضوع مهم تحسین کردم
و لذا برای تشکر این ایه را اوردم که ادامه اش را چند نقطه گذاشتم

نتیجه:
موضوع انتخابی شما، از مهمترین مسایل مورد سوال انسان هاست
که ممکن است کسی نتواند بدرستی این سوال را بیان کند والحمدلله شما این سوال را خوب بیان کردید
انسان اگر نتواند این سوال را خوب را انجام دهد و سپس جواب را نیابد مطمئنا در خسران خواهد ماند
لذا من از شما بخاطر سوال خوبتون بازهم تشکر میکنم
و امید است پاسخ های سوال شما، چراغی راهی برای امثال حقیر باشد

البته پاسخ صحیح هرچه باشد ،باید پشت سرش عمل نیز کنیم
و الا در خسران باقی خواهیم ماند
موفق باشید[/]

عصران;643875 نوشت:
و دوما با کمال احترام پاسخ شما هیچ ربطی به پرسشی که از آن نقل قول زدید نداشت.اگر پرسش من واضح نبود بفرمایید تا آن را به گونه ای دیگر بیان کنم.

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بزرگوار به نظر می رسد ربط جواب به سوال شما کاملا واضح و آشکار است
شما سوال فرمودید:

عصران;643145 نوشت:
آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟

بنده هم سابقه و پیشینه این نظریه را عرض کردم که از قرآن و رسول نشات گرفته و به عنوان یک فرهنگ مطرح بوده است:

شعیب;643183 نوشت:
با سلام خدمت شما دوست گرامی
امت واحده اسلامی را قرآن مطرح فرموده و رسول مکرم اسلام آن را تا حد امکان اجرا فرمودند و این راه را خلفا و دیگران تا حد امکان پیش گرفتند تا آنجا که انگار یک فرهنگ بود این قضیه تا زمان قرون وسطی غربی نیز ادامه داشت و آنگاه که غربی ها رمز پیروزی مسلمان ها را در این وحدت یافتند با استعمارگری در میان مسلمین شروع به مرز بندی های جغرافیایی برای مسلمانان کردند و آنها را در دولت ها حکومت های کوچک محصور کردند تا قوا و نیروی اقتصادی سیاسی و حتی نظامی آنها مقابل غرب کم شود و نتوانند مقابل آنها اتحادیه ای تشکیل دهند .
آنگاه که این بلیه را مبتلی کشور های اسلامی ساختند خودشان مرزهایشان را برداشتند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.
قرآن می فرماید إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا 92)
اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.
پس در نظریه سیاسی اسلام هر اجتماعی از مسلمانان که در هر نقطه از زمین باشند جزء امت واحده اسلامی هستند و سرپرستی و زعامت و ولایت آنها بر خدا و رسول و جانشینان خاص و عام اوست . اگر امام زمان باشند که امام همه امت اسلامی است و اگر نبود ولی فقیه ولی و سر پرست عموم مسلمانان و امت اسلامی می باشد

تا این جا درست؟
عصران;643875 نوشت:
شوخی می فرمایید نکند ما هم که رای می دهیم کشف مصداق می کنیم؟

اصلا هم شوخی نمی کنم (ظاهر حرف بنده شکل شوخی داشت؟؟)
مشروعیت ولایت ولی فقیه در این نظریه از خدا و اعمال حاکمیت و مقبولیتش توسط مردم تایید می شود . مردم با انتخاب اعضای مجلس خبرگان وقبولیت به ولی فقیه داده و حق اعمال حکومت به او می دهند.
البته به شما حق می دهم که از این بیان تعجب کرده باشید چرا که با همین دو خط نمی شود انتظار داشت که نظریه اتخاب و انتصاب را درک کنید برای همین شما را به کتاب آیه الله جوادی در این زمینه ارجاع می دهم:
عبد الله جوادي آملي، ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول، 1378،(این بحث در ص‏503. البته خواندن کل کتاب مفید است)

عصران;643875 نوشت:
اصل صد و هفتم قانون اساسی:پس از مرجع عالى قدر تقلید و رهبر کبیر انقلاب جهانى اسلام و بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران حضرت آیةاللّه العظمى امام خمینى(قدس سرّه الشریف), که از طرف اکثریت قاطع مردم به مرجعیت و رهبرى شناخته و پذیرفته شدند, تعیین رهبر به عهده خبرگانِ منتخب مردم است. خبرگان رهبرى درباره همه فقهاى واجد شرایطِ مذکور در اصل پنجم و یک صد و نهم بررسى و مشورت مى کنند, هرگاه یکى از آنان را اَعْلَم به احکام و موضوعات فقهى یا مسائل سیاسى و اجتماعى یا داراى مقبولیّت عامه یا واجد برجستگى خاص در یکى از صفات مذکور در اصل یک صد و نهم تشخیص دهند او را به رهبرى انتخاب مى کنند و در غیر این صورت یکى از آنان را به عنوان رهبر انتخاب و معرفى مى نمایند. رهبر منتخب خبرگان ولایت امر و همه مسئولیت هاى ناشى از آن را بر عهده خواهد داشت.

در نظریه نصب (که با ادبیات دینی نیز سازکار تر است) حتی همان امام هم مشروعیتش از جانب شارع و مقبولیتش از جانب مردم است همین که به سوی مرجعیتی به نام امام همه متفق می شوند این همان کشف است .
اما در باره واژه انتخاب در متن مشخص شده :
چگونگي تصدي مقام ولايت امري را اصل يکصد و هفتم اين‏گونه بيان مي‏کند:
«... رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسؤوليت‏هاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت...» از آن جا که خبرگان انتخاب‏کننده مقام رهبري، برگزيدگان مردم و نمايندگان آنان هستند، رهبر نيز به طور غير مستقيم منتخب مردم است. از اين نکته نيز نبايد غافل بود که در مجلس خبرگان قانون اساسي کساني بوده‏اند که موافق با استفاده از واژه «انتخاب‏» در مورد ولايت فقيه نبوده‏اند و اين را با مباني فقهي و ادله ولايت فقيه مغاير مي‏دانستند. قانون اساسي تدوين شده، از تاثيرات فکري اين افراد به دور نبوده است. بدين سبب در بعضي از موارد به جاي لفظ انتخاب از واژه «پذيرفته شده‏» يا «شناخته شده‏» استفاده شده است(عبد الله جوادي آملي، ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول، 1378، ص‏503.)

شهید علی اصغر پازوکی;643903 نوشت:
جناب شعیب تشکر از پاسگوییتون

با سلام :Gol:
من هم از شما به خاطر عنایتتان به بحث تشکر می کنم

شعیب;644158 نوشت:
بنده هم سابقه و پیشینه این نظریه را عرض کردم که از قرآن و رسول نشات گرفته و به عنوان یک فرهنگ مطرح بوده است:

با سلام
کارشناس محترم سوال من از پیشینه و سابقه نظریه وحدت نبود.من از ساختار اجرایی ولایت فقیه برای آینده و در جهت وحدت امت اسلامی پرسیده بودم.

شعیب;644158 نوشت:
اما در باره واژه انتخاب در متن مشخص شده :
چگونگي تصدي مقام ولايت امري را اصل يکصد و هفتم اين‏گونه بيان مي‏کند:
«... رهبر منتخب خبرگان، ولايت امر و همه مسؤوليت‏هاي ناشي از آن را بر عهده خواهد داشت...» از آن جا که خبرگان انتخاب‏کننده مقام رهبري، برگزيدگان مردم و نمايندگان آنان هستند، رهبر نيز به طور غير مستقيم منتخب مردم است. از اين نکته نيز نبايد غافل بود که در مجلس خبرگان قانون اساسي کساني بوده‏اند که موافق با استفاده از واژه «انتخاب‏» در مورد ولايت فقيه نبوده‏اند و اين را با مباني فقهي و ادله ولايت فقيه مغاير مي‏دانستند. قانون اساسي تدوين شده، از تاثيرات فکري اين افراد به دور نبوده است. بدين سبب در بعضي از موارد به جاي لفظ انتخاب از واژه «پذيرفته شده‏» يا «شناخته شده‏» استفاده شده است(عبد الله جوادي آملي، ولايت فقيه (ولايت فقاهت و عدالت)، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ اول، 1378، ص‏503.)

من کاری ندارم که هنگام تدوین قانون اساسی چه کسی چه چیزی دوست داشت نوشته بشود چیزی که در حال حاضر به عنوان قانون اساسی وجود دارد و سند هم هست و مردم هم به آن رای داده اند همانی بود که آوردم ودر آنجا کاملا تصریح به انتخابی بودن شده بود.

عصران;638413 نوشت:
تفاوت ولی فقیه و خلیفه در چیست؟ آیا هر دو یکی هستند و فقط در اسم اختلاف دارند؟

سلام
من با نظر آقای مدیر موافقم

عصران;644913 نوشت:
کارشناس محترم سوال من از پیشینه و سابقه نظریه وحدت نبود.من از ساختار اجرایی ولایت فقیه برای آینده و در جهت وحدت امت اسلامی پرسیده بودم.

سلام
جواب بنده از سابقه ولایت فقیه و امت واحده به خاطر این قسمت از بیان شما بود:
عصران;643145 نوشت:
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟

که بنده سابقه امت واحده را بیان کردم.

عصران;644913 نوشت:
من کاری ندارم که هنگام تدوین قانون اساسی چه کسی چه چیزی دوست داشت نوشته بشود چیزی که در حال حاضر به عنوان قانون اساسی وجود دارد و سند هم هست و مردم هم به آن رای داده اند همانی بود که آوردم ودر آنجا کاملا تصریح به انتخابی بودن شده بود.

عرض شد که در مواردی از قانون اساسی به جای "انتخاب شده" واژه "شناخته شده" یا " پذیرفته شده" به کار رفته است

در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل‏الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عه ده‏دار آن می‌گردد.(اصل 5)

شعیب;647523 نوشت:
سلام
جواب بنده از سابقه ولایت فقیه و امت واحده به خاطر این قسمت از بیان شما بود:

سلام علیکم
مدت زمان زیادی جواب ندادید دیگر کلا بی خیال شده بودم الان هم که آمدید دوباره حرفهای قبلیتان را تکرار کردید.

شعیب;647523 نوشت:
که بنده سابقه امت واحده را بیان کردم.

برادر عزیز من می گویم نظریه کنونی ولایت فقیه چگونه با نظریه وحدت جور در می آید آن وقت شما می گویید قبلا امت واحده داشتیم خب این چه ربطی دارد؟! من چهارتا سوال پرسیده بودم نگاه کنید:
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟
مشخصا الان شما به کدامشان جواب دادید.



شعیب;647523 نوشت:
عرض شد که در مواردی از قانون اساسی به جای "انتخاب شده" واژه "شناخته شده" یا " پذیرفته شده" به کار رفته است

در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عجل‏الله تعالی فرجه)، در جمهوری اسلامی ایران ولایت امر و امامت امت بر عهده فقیه عادل و با تقوی، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است، که اکثریت مردم او را به رهبری شناخته و پذیرفته باشند و در صورتی که هیچ فقیهی دارای چنین اکثریتی نباشد رهبر یا شورای رهبری مرکب از فقهای واجد شرایط بالا طبق اصل یکصد و هفتم عه ده‏دار آن می‌گردد.(اصل 5)


این هم دیگر از آن حرفها بود.من متن قانون اساسی را آوردم در آن بارها به انتخابی بودن تصریح شده بود آن وقت شما می گویید اگر ذره بین برداری لابلای قانون از عبارت "شناخته شده" هم استفاده شده است! حالا با این اوصاف یعنی ولایت فقیه هم انتخابی است و هم اکتشافی؟!

اصلا تمام این بحث ها را رها می کنیم شما فقط به این سوال جواب بدهید اگر الان در عراق انقلاب اسلامی بشود و مجلس خبرگانش شخص دیگری غیر از رهبری را ولی فقیه عراق بکند و او هم از ولی فقیه ایران اطاعت نکند .آیا او ناحق است و ما باید با عراق بجنگیم؟

عصران;647776 نوشت:
سلام علیکم
مدت زمان زیادی جواب ندادید دیگر کلا بی خیال شده بودم الان هم که آمدید دوباره حرفهای قبلیتان را تکرار کردید.

با سلام
به خاطر تاخیر در پاسخ گویی پوزش می طلبم
اما این عرایض من صرفا تکرار نبود بلکه علت بیان مساله را خدمتتان عرض کردم

عصران;647776 نوشت:
برادر عزیز من می گویم نظریه کنونی ولایت فقیه چگونه با نظریه وحدت جور در می آید آن وقت شما می گویید قبلا امت واحده داشتیم خب این چه ربطی دارد؟!

نظریه کنونی ولایت فقیه چیز جدیدی نیست که ما بخواهیم بگوییم که تامین کننده وحدت نباشد بلکه سابقه وحدت امت اسلامی نشان می دهد که نظریه ولایت فقیه که برگرفته از دین است می تواند این وحدت را تامین کند.
و آوردن سابقه وحدت از این جهت بوده است.

عصران;647776 نوشت:
خب این چه ربطی دارد؟! من چهارتا سوال پرسیده بودم نگاه کنید:
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟
مشخصا الان شما به کدامشان جواب دادید.

بیان پیشینه برای این که بگوییم نظریه ولایت فقیه و امت واحده تقلید از شوروی نیست:
شعیب;643183 نوشت:
امت واحده اسلامی را قرآن مطرح فرموده و رسول مکرم اسلام آن را تا حد امکان اجرا فرمودند و این راه را خلفا و دیگران تا حد امکان پیش گرفتند تا آنجا که انگار یک فرهنگ بود این قضیه تا زمان قرون وسطی غربی نیز ادامه داشت و آنگاه که غربی ها رمز پیروزی مسلمان ها را در این وحدت یافتند با استعمارگری در میان مسلمین شروع به مرز بندی های جغرافیایی برای مسلمانان کردند و آنها را در دولت ها حکومت های کوچک محصور کردند تا قوا و نیروی اقتصادی سیاسی و حتی نظامی آنها مقابل غرب کم شود و نتوانند مقابل آنها اتحادیه ای تشکیل دهند .
آنگاه که این بلیه را مبتلی کشور های اسلامی ساختند خودشان مرزهایشان را برداشتند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.
قرآن می فرماید إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا 92)

اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.

پس در نظریه سیاسی اسلام هر اجتماعی از مسلمانان که در هر نقطه از زمین باشند جزء امت واحده اسلامی هستند و سرپرستی و زعامت و ولایت آنها بر خدا و رسول و جانشینان خاص و عام اوست . اگر امام زمان باشند که امام همه امت اسلامی است و اگر نبود ولی فقیه ولی و سر پرست عموم مسلمانان و امت اسلامی می باشد

عصران;647776 نوشت:
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟

الگوی جهانی ولایت فقیه الگوی امامت واحد بر امت واحد اسلامی است .
وقتی که در نگاه اسلام همه افراد مسلمان در هر جایی که باشند جزء امت واحده اسلامی هستند امام معصوم نیز امام همه این امت خواهد بود چرا که در منظر کلامی شیعه امام متصدی امور مادی و معنوی (دینی و سیاسی) جامعه مسلمین یا امت اسلامی است.
در این نظریه(به اعتقاد شیعه) امامت امری الهی است و نصب امام توسط خدا خواهد بود
همین تئوری در زمان غیبت منتهی به نظریه ولایت فقیه می شود که آن هم منصبی الهی و به نصب معصوم (نصب عام: بیان ویژگی ها) خواهد بود و تمام شئون امام معصوم بجز تشریع را خواهد داشت.

عصران;647776 نوشت:
آیا اصلا چنین الگویی دارد؟

بله الگوی ولایت فقیه همان الگوی امامت در جامعه مسلمین است.

عصران;647776 نوشت:
یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟

نخیر این الگو که برگرفته از الگوی امامت می باشد برای ساختار امت واحده اسلامی طراحی شده است اما به دلیل موانع پیش رو من جمله مرز بندی های رسمی و ... این الگو فعلا در مرزهای کشور محصور شده است.
به عبارت دیگر مقتضی ولایت بر امت واحده اسلامی توسط ولی فقیه موجود است امام از آن طرف مانع هم موجود است .

عصران;647776 نوشت:
آیا به تقلید از شوروی می خواهد اتحاد جماهیر اسلامی ایجاد کند و کشورهای دیگرتابع و اقمار ایران بشوند؟

نخیر هیچ ربطی به الگوی جماهیر شوروی و تابعیت های کشورها از او ندارد.

عصران;647776 نوشت:
ین هم دیگر از آن حرفها بود.من متن قانون اساسی را آوردم در آن بارها به انتخابی بودن تصریح شده بود آن وقت شما می گویید اگر ذره بین برداری لابلای قانون از عبارت "شناخته شده" هم استفاده شده است! حالا با این اوصاف یعنی ولایت فقیه هم انتخابی است و هم اکتشافی؟!

این فرمایش استاد علامه جوادی آملی در کتاب ولایت فقاهت ایشان بوده که به نظر بنده پسندیده آمد.
و از طرفی مویداتی در قانون اساسی برای آن بیان شد
همان گونه که واژه انتخاب آمده واژه شناخته شده هم آمده است.
و این هم بر می گردد به اختلاف مبنایی که بین صاحب نظران وجود دارد که بنده به نظریه انتصابی(کشفی) میل دارم.

عصران;647776 نوشت:
اصلا تمام این بحث ها را رها می کنیم شما فقط به این سوال جواب بدهید اگر الان در عراق انقلاب اسلامی بشود و مجلس خبرگانش شخص دیگری غیر از رهبری را ولی فقیه عراق بکند و او هم از ولی فقیه ایران اطاعت نکند .آیا او ناحق است و ما باید با عراق بجنگیم؟

نخیر نباید بجنگیم.
این فرض شما فرض نشدی است به این معنا که اگر ولی فقیهی در یک جای دیگری تشخیص داده شود و این تشخیص درست باشد و تشخیص مجلس حبرگان ایران هم درست باشد یعنی این که فردی از بین فقها انتخاب شود که خصوصیاتی را که امام معصوم گفته در حد اعلایش داشته باشد و اگر بین دو نفر که امتیازات بالایی دارند داوری بشود یا این دو مساوی اند از همه جهات (این که شبیه به محال است:محال عرفی) یا یکی از این دو اولویت دارد و ولایت با اوست که فرد دیگر اصلا ولایت ندارد. و باید از فردی که بیشترین امتیاز را دارد تبعیت کرد که اصلا دیگر کار به جنگ نمی رسد .
اما اگر این دو با هم به تعارض و مخالفت برخواستند مطمئنا یکی از آن دو بر حق و دیگری بر باطل است که به صرف مخالفت با حق فرد از عدالت می افتد و منعزل از مقام ولایت خواهد شد بدون این کسی او را از ولایت عزل کند به صرف از دست دادن ملکه عدالت عزل خواهد شد و تبعیت از او دیگر جایز نیست.
پس می بینید فرض شما(معارضه دو ولی فقیه با هم به قید ولایت هر دو) اصلا ممکن نیست

شعیب;648499 نوشت:
بله الگوی ولایت فقیه همان الگوی امامت در جامعه مسلمین است.

اگر این منطق صحیح باشد و ما واقعا ( و نه صرفا تعارف!) باورمند آن باشیم، چرا هیچ تلاشی برای زعامت امت اسلامی نمیشود؟ چرا پس نهاد رهبری به شکل روشن هیچگاه حق زعامت بر کل امت اسلامی را بیان نمیفرمایند.؟ اصلا این بنحوی ظلم بر سایر ملل اسلامی نیست که از نعمت ولایت فقیه محروم میمانند؟ کمترین انتظار این مردم محروم این نیست که ولی فقیه دست کم مدعای زعامت بر ایشان را شفاها بیان فرمایند؟؟؟

شما میفرمایید موانع وجود دارد. آیا وجود این موانع ، حتی بیان شفاهی آن هم مقدور نمیکند؟؟ این که تعدی از یک حقیقت مسلم دینی است . اینگونه نیست؟

manmehdiam;648540 نوشت:
اگر این منطق صحیح باشد و ما واقعا ( و نه صرفا تعارف!) باورمند آن باشیم، چرا هیچ تلاشی برای زعامت امت اسلامی نمیشود؟ چرا پس نهاد رهبری به شکل روشن هیچگاه حق زعامت بر کل امت اسلامی را بیان نمیفرمایند.؟ اصلا این بنحوی ظلم بر سایر ملل اسلامی نیست که از نعمت ولایت فقیه محروم میمانند؟ کمترین انتظار این مردم محروم این نیست که ولی فقیه دست کم مدعای زعامت بر ایشان را شفاها بیان فرمایند؟؟؟

با سلام خدمت شما دوست گرامی
بحث ولایت فقیه دو جنبه دارد یک جنبه علمی و یک جنبه عملی.
در جنبه علمی همان گونه که فرمودید باید این تئوری بیان شده و به سمع و نظر همه ولایت پذیران امت اسلامی برسد که یک کار علمی و تبلیغاتی وسیعی می طلبد که بر عهده مجلس خبرگان رهبری است که بعضا نمونه هایی از آن را می بینیم مثلا در اخبار و اطلاعیه ها این جمله به کرات شنیده شده است که " رهبر مسلمین جهان " "مقام عظمای ولایت و رهبری" و از این دست عبارات که رساننده این مفهوم است .
و از طرفی بحث های تئوری صدور انقلاب و از این دست مباحث همه در همین راستاست که در مباحث علمی مربوط به ولایت فقیه به صورت مستوفی به آن پرداخته می شود.

این نظریه در بین شیعه امری مسلم است (نظریه ولایت فقیه) و در بین علمای اهل سنت هم امری اتفاقی است که اگر فردی به اجماع اهل حل و عقد شایسته رهبری بود و رهبری جامعه را در دست گرفت و قدرت یافت رهبر تمامی امت اسلامی است و بر همه است که از او تبعیت کنند :
عبدالرحمن الجزایزی می‌نویسد: تمام ائمه اتفاق دارند كه امامت براى مسلمانان واجب است تا در پرتو آن شعاير دين برپا داشته شده و حق مظلوم از ظالم گرفته شود. (الفقه على المذاهب الاربعة، ج5 ، ص 317 – 316)

ابوالحسن على بن محمّد ماوردى (متوفاى 450 هـ.ق) مى گويد:
«اگر اهل حلّ و عقد براى تعيين امام تفحّص كنند تا كسى را بيابند كه شروط امامت در او به طور اكمل جمع است، آن گاه با وى بيعت كنند، امامت براى او ثابت مى شود. از همين رو بر تمام مردم است كه با وى بيعت كرده و التزام به اطاعت او دهند». (نظام الحكم في الشريعه، ظافر قاسمى، ص 271).
قاضى عبدالجبار معتزلى (متوفاى 415 هـ.ق) مى گويد:
«اگر برخى از اهل حلّ و عقد كسى را به عنوان امام معرفى كردند، او امام مردم مى گردد و بر بقيه واجب است كه امامت او را بپذيرند. از همين رو بيعت نكردن ساير افراد امّت در انعقاد امامت او تأثيرى ندارد; زيرا عقد امامت به مجرّد بيعت اهل حلّ و عقد تمام مى شود...» (مغنى، قاضى عبدالجبار، ص 303، جزء 20، قسم اول)

ابن تيميه (متوفاى 728 هـ.ق) مى گويد:
«مقصود از امامت تنها به قدرت و سلطنت حاصل مى گردد و اگر با كسى بيعتى صورت گرفت، اين قدرت و سلطنت براى او حاصل شده و او امام مردم است...» (منهاج السنه، ج 1، ص 141)

لازم به ذکر است که برخی از ائمه مذاهب اهل سنت (مانند ابوحنیفه – حنفی) بر این نظرند که اگر مسلمانی در یک گوشه‌ای از دنیا (حتی یک قصبه) از سپاه و دولتی برخوردار شد، حکومت اسلامی تشکیل شده است و بر همه‌ی مسلمانان واجب است که با او بیعت کنند و اگر نکنند باغی و طاغی هستند. (یعنی حکمشان قتل است).

در جهان هیچ کشور و دولتی به جز جمهوری اسلامی ایران از حکومت اسلامی برخوردار نمی‌باشد. چرا که بنا به فتوای مسلمانان اهل تشیع و تسنن، با صرف مسلمان بودن ملت، پادشاه یا رئیس دولت، حکومت اسلامی تشکیل نمی‌گردد. بلکه به حکومتی اسلامی اطلاق می‌گردد شایستگی خلافت و ولایت را داشته باشد و این خلافت و ولایت در امر دین و دنیای مردم است و این جز با تعیین رهبر توسط شورایی که متخصص این کار باشند حاصل نخواهد شد امروزه می بینیم که جز جمهوری اسلامی خلافت و ولایتی به این معنا در آن جاری نیست یا رهبرانشان بر اثر کودتا روی کار آمده اند یا با وراثت و یا با قدرت و جنگ و خون ریزی که گاها می بینیم برخی آنها اصلا مقید به اصول اسلامی نبوده و بازیچه دست شرق و غرب بعضا شارب خمر و... .

در جمهوری اسلامی ایران، اهل حل و عقد (مجتهدین شیعه و سنی) در مجلسی به نام «خبرگان رهبری» جمع شده و حاکم مسلمین را انتخاب می‌کنند. پس منتخب آنها «رهبر مسلمانان جهان» می‌باشد.
این از نظر علمی

اما از نظر عملی :
آنگاه این ولایت و خلافت بر همه مسلمین مسجل می شود که با رهبری بیعت کرده باشند و به عبارتی مشروعیت او از خدا اما مقبولیت ایشان از مردم است اینجا همان بحث موانع است. تا جایی که امام معصوم که مخصوصا برای امامت و رهبری از طرف خدا وضع شده گاها با موانعی برخورد می کردند که امامت ایشان به صحنه اجتماع وارد نمی شد و همان گونه که می دانید از بین 12 امام معصوم فقط 2 نفر از آنها آن هم به مقدار کمی ولایت اجتماعی بر مردم داشتند این همان مانع عدم پذیرش جامعه است.
امروزه برای امت واحده اسلامی موانع بی شماری وجود دارد که حتی طرح آن هم می تواند این موانع را تشدید کند و حتی مانع از طرح آن هم می شود.
من جمله سلطه جهان خاران غربی و شرقی و استعمار و استکبار جهانی که هر پرچمی در مقابل خود ببینند و از آن ندای استقلال شنیده شود سعی در نابودی آن دارند و بودجه های میلیاردی برای زمین زدن آن خرج می کنند. و اگر توانایی داشته باشند با جنگ نظامی و سخت با آها برخورد می کنند که امروزه نمونه آن را دربرابر کشور عزیزمان می بینیم تنها کشوری که علم استقلال و آزادی را در جهان بر افراشته کرده و یک تنه دربرابر تمام دنیای استکبار ایستاده و هزینه های زیادی را هم تا به حال داده است.

شعیب;648499 نوشت:
نخیر نباید بجنگیم.
این فرض شما فرض نشدی است به این معنا که اگر ولی فقیهی در یک جای دیگری تشخیص داده شود و این تشخیص درست باشد و تشخیص مجلس حبرگان ایران هم درست باشد یعنی این که فردی از بین فقها انتخاب شود که خصوصیاتی را که امام معصوم گفته در حد اعلایش داشته باشد و اگر بین دو نفر که امتیازات بالایی دارند داوری بشود یا این دو مساوی اند از همه جهات (این که شبیه به محال است:محال عرفی) یا یکی از این دو اولویت دارد و ولایت با اوست که فرد دیگر اصلا ولایت ندارد. و باید از فردی که بیشترین امتیاز را دارد تبعیت کرد که اصلا دیگر کار به جنگ نمی رسد .
اما اگر این دو با هم به تعارض و مخالفت برخواستند مطمئنا یکی از آن دو بر حق و دیگری بر باطل است که به صرف مخالفت با حق فرد از عدالت می افتد و منعزل از مقام ولایت خواهد شد بدون این کسی او را از ولایت عزل کند به صرف از دست دادن ملکه عدالت عزل خواهد شد و تبعیت از او دیگر جایز نیست.
پس می بینید فرض شما(معارضه دو ولی فقیه با هم به قید ولایت هر دو) اصلا ممکن نیست

سلام
چرا ممکن نباشد؟
بر فرض در عراق انقلاب اسلامی می شود و مجلس خبرگان عراق یک ولی فقیه برای خود انتخاب می کند.آن وقت ولی فقیه ایران به او می گوید که تو باید از من اطاعت کنی زیرا من ولی امر مسلمین جهان هستم که مجلس خبرگان ایران مرا کشف کرده است.بعد ولی فقیه عراق به او جواب می دهد که : نه خیر این تو هستی که باید از من اطاعت کنی زیرا مجلس خبرگان عراق من را به عنوان ولی امر مسلمین جهان کشف کرده است!
اینجاست که جنگ و خونریزی روی می دهد.

عصران;652048 نوشت:
سلام
چرا ممکن نباشد؟
بر فرض در عراق انقلاب اسلامی می شود و مجلس خبرگان عراق یک ولی فقیه برای خود انتخاب می کند.آن وقت ولی فقیه ایران به او می گوید که تو باید از من اطاعت کنی زیرا من ولی امر مسلمین جهان هستم که مجلس خبرگان ایران مرا کشف کرده است.بعد ولی فقیه عراق به او جواب می دهد که : نه خیر این تو هستی که باید از من اطاعت کنی زیرا مجلس خبرگان عراق من را به عنوان ولی امر مسلمین جهان کشف کرده است!
اینجاست که جنگ و خونریزی روی می دهد.

با سلام
شما دو باره سوال خود را تکرار کردید و جواب همان است که عرض شد:
شعیب;648499 نوشت:
نخیر نباید بجنگیم.
این فرض شما فرض نشدی است به این معنا که اگر ولی فقیهی در یک جای دیگری تشخیص داده شود و این تشخیص درست باشد و تشخیص مجلس حبرگان ایران هم درست باشد یعنی این که فردی از بین فقها انتخاب شود که خصوصیاتی را که امام معصوم گفته در حد اعلایش داشته باشد و اگر بین دو نفر که امتیازات بالایی دارند داوری بشود یا این دو مساوی اند از همه جهات (این که شبیه به محال است:محال عرفی) یا یکی از این دو اولویت دارد و ولایت با اوست که فرد دیگر اصلا ولایت ندارد. و باید از فردی که بیشترین امتیاز را دارد تبعیت کرد که اصلا دیگر کار به جنگ نمی رسد .
اما اگر این دو با هم به تعارض و مخالفت برخواستند مطمئنا یکی از آن دو بر حق و دیگری بر باطل است که به صرف مخالفت با حق فرد از عدالت می افتد و منعزل از مقام ولایت خواهد شد بدون این کسی او را از ولایت عزل کند به صرف از دست دادن ملکه عدالت عزل خواهد شد و تبعیت از او دیگر جایز نیست.
پس می بینید فرض شما(معارضه دو ولی فقیه با هم به قید ولایت هر دو) اصلا ممکن نیست

با فرض ولایت فقیه شما نمی توانید دوئیت برای آن فرض کنید چرا که ولی فقیه در تفکر شیعی آن است که فردی که بالا ترین مشخصه ها را در فقاهت و عدالت مدیریت و... داشته باشد ولی دیگران است و این دوئیت بر نمی دارد مگر این که بگویید واقعا هر دو در همه جهات مساوی باشند که این محال عرفی است.
آنچه که شما فرض کرده اید تضاد و اختلاف دو ولیه فقیه نیست بلکه اختلاف یک ولی فقیه با یک متمرد از ولایت است
از این گذشته در کشف ولی فقیه ایرانی بودن هم شرط نیست برای همین فرا ملی است.

شعیب;652449 نوشت:
چرا که ولی فقیه در تفکر شیعی آن است که فردی که بالا ترین مشخصه ها را در فقاهت و عدالت مدیریت و... داشته باشد ولی دیگران است

سلام
دقت نکردید. این مشخصه ها را چه کسانی تشخیص می دهند؟ معلوم است مجلس خبرگان کشور ایران تشخیص می دهد.ولی مجلس خبرگان کشور عراق بر فرض وجود این مشخصات را در شخص دیگری تشخیص می دهند.دلیلی وجود ندارد که هر دو مجلس خبرگان یک نفر را تشخیص بدهند مگر اینکه با هم ادغام بشوند.پس می بینید که اصلا محال نیست.

شعیب;652449 نوشت:
از این گذشته در کشف ولی فقیه ایرانی بودن هم شرط نیست برای همین فرا ملی است.

ولی برای نماینده مجلس خبرگان بودن ایرانی بودن شرط است.

سلام چرا درایران حکومت اسلامی فامیل بازی هست ؟
مثلا دوقوه مقننه وقضاییه در دست یک خاندان هست ؟!
چرارهبری کارخلاف قانون خودراتوجیه می کند وخبرگان ساکت اند واقعا نقش قانون درجامعه ماچیه؟

عصران;652477 نوشت:
سلام
دقت نکردید. این مشخصه ها را چه کسانی تشخیص می دهند؟ معلوم است مجلس خبرگان کشور ایران تشخیص می دهد.ولی مجلس خبرگان کشور عراق بر فرض وجود این مشخصات را در شخص دیگری تشخیص می دهند.دلیلی وجود ندارد که هر دو مجلس خبرگان یک نفر را تشخیص بدهند مگر اینکه با هم ادغام بشوند.پس می بینید که اصلا محال نیست.

با سلام
مطلب قبلی که عرض شد جای خود قابل دفاع است که از آن می گذریم
اما این که شما می گویید مجلس خبرگان ایران و مجلس خبرگان عراق:
ببینید اصلا برای افراد مجلس خبرگان هیچ قید ایرانی بودن یا عراقی بودن نیست اصلا ملیت در آنها شرط نشده است ثانیا در خود رهبری هم همچنین قیدی نیست چرا که همان گونه که عرض شد کشف است کشف یک فرد مجتهد دین شناس و یک فرد مدیر و مدبر و شجاع که از همه در این امتیازات بالا تر باشد.
حال این فرد ایرانی باشد یا عراقی یا لبنانی برای ما ولی فقیه است و هیچ قیدی در آ نیست فضلا از اعضای مجلس خبرگان.

عصران;652477 نوشت:
دقت نکردید. این مشخصه ها را چه کسانی تشخیص می دهند؟ معلوم است مجلس خبرگان کشور ایران تشخیص می دهد.ولی مجلس خبرگان کشور عراق بر فرض وجود این مشخصات را در شخص دیگری تشخیص می دهند.دلیلی وجود ندارد که هر دو مجلس خبرگان یک نفر را تشخیص بدهند مگر اینکه با هم ادغام بشوند.پس می بینید که اصلا محال نیست.

سلام ، برادر گرامی فرض اینکه عراق دارای مجلس خبرگان رهبری شود از جانب شما بود که بدوا" فرض اشتباهی است چرا که با عقیده فقاهت در شیعه مغایر است . فقاهت مسئله ای محدود به مرز ایران و عراق نیست و اگر در مکان دیگری این عقیده شناخته و پذیرفته شد فقها بنا بر همین عقیده جامعیت و وحدت مسلمین را پذیرفته اند . بدیهی است اگر به این شناخت نرسند همینطور که کارشناس فرمودند در شمول تعارض عقیده قرار دارند و قضیه منتفی است. فکر می کنم پاسخ شما در مورد جهان شمول بودن این حکومت در همین پاسخ مشخص است. آری به شرط درک مسئله از جانب ملل مسلمان ، جهان شمول است. یعنی کسی نمی تواند مدعی رهبری گردد . شرط رهبری فقیه شیعه فهم و درک مردم جامعه است. جامعه ای که همانند ایران بستر رشد و تحصیل علم در فقاهت و درک مردم از عقیده شیعه (حب اهل بیت نبی) موجود باشد. جامعه عراق بایستی به این سطح از آگاهی و وحدت دینی رسیده باشد تا فقهای این مناطق به جامعیت برسند.قطعا شیعه مراتب بالاتر حکومت را در بستر عقیدتی خود می تواند ارائه دهد اگر مردم به معنویت باورمندتر باشند و روحانیت انسان را متوجه شده باشند. روحانیت فردی و جمعی انسان را درک کرده باشند نه اینکه قشری از آنان بنابر پوشش روحانی تلقی گردند. بقولی اعتبار نماز جماعت به جماعت نمازخوان است نه به امام جماعت. پیشوای امت خود را از مردم بداند و مردم نیز وی را از خود بدانند تا اصالت فردی و جمعیت انسانی دارای جلوه و کارکرد مناسب باشد. رهبر قرار دادن امام و نبی (ص) ملزم به درک و آگاهی معنوی بیشتر در جامعه می باشد آنچه مشهود است فعلا همین سطح از معنویت در خور جامعه مسلمان ایرانی است.
در طراحی حکومت باید به این سوال اساسی پاسخ داده شود که این نوع حکومت به چه هدفی قرار است برسد (خودمانی این سوال این است: که چی بشه حالا!) این نوع حکومتداری موقعی دسترس می شود که هدف قطعی مردم بهرمندی از معنویت دینی است. مردم ایران با میزان شرکت در انتخابات نمایندگان مجلس خبرگان رسیدن به این هدف را مطلوب خود دانسته اند.
شابد مقبول عده ای نباشد اما آن عده مطمئنا اکثریت مردم نیستند بلکه قلیل هستند.(جالب اینجاست عده ای با ذهنیت سکولار که مدعی نا آگاهی و فریب خوردگی مردم ایران هستند خودشان جهت برقراری نظام دموکراسی به شعور و رای همین مردم نیازمند هستند! آری، وجه اشتراک دموکراسی و حکومت دینی همین شرط آگاهی مردم است)

شعیب;652833 نوشت:
با سلام
مطلب قبلی که عرض شد جای خود قابل دفاع است که از آن می گذریم
اما این که شما می گویید مجلس خبرگان ایران و مجلس خبرگان عراق:
ببینید اصلا برای افراد مجلس خبرگان هیچ قید ایرانی بودن یا عراقی بودن نیست اصلا ملیت در آنها شرط نشده است ثانیا در خود رهبری هم همچنین قیدی نیست چرا که همان گونه که عرض شد کشف است کشف یک فرد مجتهد دین شناس و یک فرد مدیر و مدبر و شجاع که از همه در این امتیازات بالا تر باشد.
حال این فرد ایرانی باشد یا عراقی یا لبنانی برای ما ولی فقیه است و هیچ قیدی در آ نیست فضلا از اعضای مجلس خبرگان.

سلام

گویا یا شما تا به حال در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نکرده اید یا قصد شوخی با من دارید.

این نمایندگان مجلس خبرگان قیدشان این است که باید به نمایندگی از استانهای کشور ایران باشند و علاوه بر آن برای رای دهندگان در انتخابات خبرگان داشتن تابعیت ایرانی شرط است.

odamodet;656861 نوشت:
سلام ، برادر گرامی فرض اینکه عراق دارای مجلس خبرگان رهبری شود از جانب شما بود که بدوا" فرض اشتباهی است چرا که با عقیده فقاهت در شیعه مغایر است . فقاهت مسئله ای محدود به مرز ایران و عراق نیست و اگر در مکان دیگری این عقیده شناخته و پذیرفته شد فقها بنا بر همین عقیده جامعیت و وحدت مسلمین را پذیرفته اند . بدیهی است اگر به این شناخت نرسند همینطور که کارشناس فرمودند در شمول تعارض عقیده قرار دارند و قضیه منتفی است. فکر می کنم پاسخ شما در مورد جهان شمول بودن این حکومت در همین پاسخ مشخص است. آری به شرط درک مسئله از جانب ملل مسلمان ، جهان شمول است. یعنی کسی نمی تواند مدعی رهبری گردد . شرط رهبری فقیه شیعه فهم و درک مردم جامعه است. جامعه ای که همانند ایران بستر رشد و تحصیل علم در فقاهت و درک مردم از عقیده شیعه (حب اهل بیت نبی) موجود باشد. جامعه عراق بایستی به این سطح از آگاهی و وحدت دینی رسیده باشد تا فقهای این مناطق به جامعیت برسند.قطعا شیعه مراتب بالاتر حکومت را در بستر عقیدتی خود می تواند ارائه دهد اگر مردم به معنویت باورمندتر باشند و روحانیت انسان را متوجه شده باشند. روحانیت فردی و جمعی انسان را درک کرده باشند نه اینکه قشری از آنان بنابر پوشش روحانی تلقی گردند. بقولی اعتبار نماز جماعت به جماعت نمازخوان است نه به امام جماعت. پیشوای امت خود را از مردم بداند و مردم نیز وی را از خود بدانند تا اصالت فردی و جمعیت انسانی دارای جلوه و کارکرد مناسب باشد. رهبر قرار دادن امام و نبی (ص) ملزم به درک و آگاهی معنوی بیشتر در جامعه می باشد آنچه مشهود است فعلا همین سطح از معنویت در خور جامعه مسلمان ایرانی است.
در طراحی حکومت باید به این سوال اساسی پاسخ داده شود که این نوع حکومت به چه هدفی قرار است برسد (خودمانی این سوال این است: که چی بشه حالا!) این نوع حکومتداری موقعی دسترس می شود که هدف قطعی مردم بهرمندی از معنویت دینی است. مردم ایران با میزان شرکت در انتخابات نمایندگان مجلس خبرگان رسیدن به این هدف را مطلوب خود دانسته اند.
شابد مقبول عده ای نباشد اما آن عده مطمئنا اکثریت مردم نیستند بلکه قلیل هستند.(جالب اینجاست عده ای با ذهنیت سکولار که مدعی نا آگاهی و فریب خوردگی مردم ایران هستند خودشان جهت برقراری نظام دموکراسی به شعور و رای همین مردم نیازمند هستند! آری، وجه اشتراک دموکراسی و حکومت دینی همین شرط آگاهی مردم است)

سلام
چرا فرض اینکه عراق دارای مجلس خبرگان باشد اشتباه است. وقتی داریم فرض می گیریم زمینه های آن یعنی بالا رفتن سطح آگاهی مردم عراق را هم می توانیم فرض بگیریم.
به چه حقی انتخاب کسانی که ولی امر مسلمین جهان را انتخاب می کنند یا به قول کارشناس کشف می کنند فقط باید از آن مردم کشور ایران باشد ؟ مسابقه دو میدانی که نیست که بگوییم هرکس زودتر انقلاب اسلامی کرده تا ابد فقط آن کشور می تواند ولی امر مسلمین جهان را کشف کند.
به چه حقی برای دیگر مسلمانان جهان تعیین و تکلیف می کنیم؟

عصران;657243 نوشت:
سلام

گویا یا شما تا به حال در انتخابات مجلس خبرگان شرکت نکرده اید یا قصد شوخی با من دارید.

این نمایندگان مجلس خبرگان قیدشان این است که باید به نمایندگی از استانهای کشور ایران باشند و علاوه بر آن برای رای دهندگان در انتخابات خبرگان داشتن تابعیت ایرانی شرط است.


با سلام خدمت شما دوست گرامی
عید فاطمی تان مبارک
قانون اساسی شرایطی برای نمایندگان مجلس خبرگان ذکر نکرده و آن را به آیین نامه داخلی مجلس خبرگان سپرده است.
[=arial]شرايط نمايندگان خبرگان‏
به موجب ماده 3 از فصل دوم آيين‏نامه داخلى، خبرگان منتخب مردم‏بايد داراى شرايط زير باشند:
الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى.
ب. اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولى‏فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد.
ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد.
د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران.
ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى.
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41..

شعیب;657914 نوشت:

با سلام خدمت شما دوست گرامی
عید فاطمی تان مبارک
قانون اساسی شرایطی برای نمایندگان مجلس خبرگان ذکر نکرده و آن را به آیین نامه داخلی مجلس خبرگان سپرده است.
[=arial]شرايط نمايندگان خبرگان‏
به موجب ماده 3 از فصل دوم آيين‏نامه داخلى، خبرگان منتخب مردم‏بايد داراى شرايط زير باشند:
الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى.
ب. اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولى‏فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد.
ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد.
د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران.
ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى.
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41..

سلام
لطفا فقط به مطلبی که خدمتتان گفتم پاسخ بدهید :

عصران;657243 نوشت:
این نمایندگان مجلس خبرگان قیدشان این است که باید به نمایندگی از استانهای کشور ایران باشند و علاوه بر آن برای رای دهندگان در انتخابات خبرگان داشتن تابعیت ایرانی شرط است.

آیا آن را قبول ندارید ؟ این مطلب ملی گرایانه بودن نظریه کنونی ولایت فقیه را ثابت می کند.

سلام برادر جواب سوال شما در همان پاسخ اول موجود است کسی نگفت انتخاب فرد به عنوان ولایت فقیه مخصوص ایرانی هاست . بلکه مخصوص امتی است که به آن اعتقاد دارند و آنرا درک می کنند. بدیهی است زمانی که متوجه این امر شدند با امتی که قبلا آنرا درک کرده اند در همه چیز مجموع گردند و یک نفر فقیه را انتخاب کنند. تاکید بر مساوی بودن امتها از بابت باور دینی و انتخاب یک فرد واحد است از این بابت که اصالت فردیت انسان برای جامعه محترم شمرده شود . یعنی جمعیت انسانی متوجه باشد که ارتباط با خدا شایسته تک تک افراد است و رشد ابتدا امری فردی است و بعد با درک مشترکات در جمعیت انتشار می یابد.

این نظریه با فرهنگ شیعی منطبق است لیکن اگر ایرادی باشد در عملکرد ممکن است رخ دهد مثلا فرد منتخب مرتبه خود را ، از جمعیت بالاتر بداند ، این چنین ایراداتی بر همه نظریات سیاسی یا اجنماعی ممکن است وارد باشد مثلا در نظام دموکراسی هم ممکن است فرد منتخب مقید بر قوانین نظام دموکراتیک نباشد. عملکرد افراد ملاک صحت یا غلط بودن نظریه حکومتی نیست.

فرق ولایت فقیه و خلافت در چیست؟
به طور روشنی تفاوت این دو در فهم امت مسلمان از مقوله امامت است. یعنی مردم به این ادراک رسیده اند اشتباه در زمانی رخ داده است که انتخاب به عهده مردم نهاده شده بود و به دلیل انتخاب نادرست دین از مسیر اصلی یعنی هدایت همگانی خارج شده است. امروزه رشد دینی اشخاص بصورت فردی بواسطه ی قرآن فراهم است اما رشد همگانی امت نیاز به سنجش ذخایر معنوی امت و ارائه این سرمایه گذاری دارد که این امر بدست امام امکان پذیر است. لیکن هم اکنون که بهرمندی از این نعمت حجت می خواهد می طلبد با تمام داشته ها یعنی هر آنچه موجب رشد مظاهر دین است (حتی اگر اشکالاتی موجود باشد) یا حداقل به نظر می رسد این گونه اند ظرفیت خود را ارائه دهیم تا ببینیم خداوند چه آینده ای برای ما در نظر می گیرد. پس ما مجبوریم از میان فقها که اکنون بالاترین انگیزه ها برای تحصیل دین بنظر رسیده اند منتخبی داشته باشیم و با این کارانگیزه و نیازمندی خود را نمایان سازیم. با این عمل نشان می دهیم رشد معنوی نیازمند افرادی است که علم آن را دارند و مشکلات موجود در جامعه بدلیل نادانی هاست. در امر خلافت متاسفانه جامعه به این رشد نرسیده بود . خلفا و مردم به ارزش میراث نبی پی نبردند چرا که به اشتباه ماترک نبی را کتاب می دیدند در حالی که شخصیت معنوی کتاب کامل و در همان زمان هم مستقل معرفی شده بود به همین دلیل خود را بهرمند از تمامیت آن می دانستند اما در حقیقت اینطور نبود.ایراد آنجا بود که متاسفانه شخصیت زنان پیامبر هنوز میراث او دیده میشد لکن فرزندان وی را فاقد حق وراثت می دانستند!! البته صحابه ادعای جانشینی محمد را نداشتند چرا که همه می دانستند فاقد علم و صفات نبی هستند اما کمتر کسی خواست ملاک خود را آگاهی شخصیتها از دین قرار دهد. به نظر می رسد زمانی به مسئله امامت واقف می گردیم که تمامیت آثار وجودی انسان را برخوردار از ارزش معنوی بدانیم .

عصران;658219 نوشت:
آیا آن را قبول ندارید ؟ این مطلب ملی گرایانه بودن نظریه کنونی ولایت فقیه را ثابت می کند.

با سلام
بزرگوار انگار شما اصلا پست بنده را نمی خوانید!!
من خیلی تعجب می کنم !!
مگر جوابی که بنده دادم و خود شما آن را نقل قول کردید چیزی غیر از جواب شماست؟؟!!

عصران;657243 نوشت:
این نمایندگان مجلس خبرگان قیدشان این است که باید به نمایندگی از استانهای کشور ایران باشند و علاوه بر آن برای رای دهندگان در انتخابات خبرگان داشتن تابعیت ایرانی شرط است.

بنده عین قانون داخلی مجلس خبرگان را برای شما آورده ام که:

شعیب;657914 نوشت:
قانون اساسی شرایطی برای نمایندگان مجلس خبرگان ذکر نکرده و آن را به آیین نامه داخلی مجلس خبرگان سپرده است.
شرايط نمايندگان خبرگان‏
به موجب ماده 3 از فصل دوم آيين‏نامه داخلى، خبرگان منتخب مردم‏بايد داراى شرايط زير باشند:
الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى.
ب. اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولى‏فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد.
ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد.
د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران.
ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى.
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41..

آیا این مطلب توضیح هم می خواهد؟؟!!
توضیح :
قانون مجلس خبرگان برای نمایندگانش ویژگی هایی بر می شمارد که در هیچ کدام از آنها بومی بودن نماینده و یا ملیت او قید نشده است و حتی در تبصره ای در پایان این ویژگی ها به آن تاکید کرده است:

شعیب;657914 نوشت:
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41..

پس نه تنها قید بومی بودن ندارد بلکه قید ملیت هم ندارد.
پس در مجلس خبرگان و رهبری و ولایت فقیه هیچ گونه ملی گرایی وجود ندارد.
والسلام.

شعیب;659222 نوشت:
با سلام
بزرگوار انگار شما اصلا پست بنده را نمی خوانید!!
من خیلی تعجب می کنم !!
مگر جوابی که بنده دادم و خود شما آن را نقل قول کردید چیزی غیر از جواب شماست؟؟!!

سلام
کارشناس محترم فکر نمی کنید این ایرادی که بر من گرفتید بر خودتان وارد است.
مگر نمی گویند مثلا این نماینده خبرگان نماینده استان تهران است آن یکی نماینده استان همدان است و غیره؟
آیا یک نفر غیر ایرانی می تواند به یکی از نامزدهای خبرگان رای بدهد؟

شعیب;659222 نوشت:
آیا این مطلب توضیح هم می خواهد؟؟!!
توضیح :
قانون مجلس خبرگان برای نمایندگانش ویژگی هایی بر می شمارد که در هیچ کدام از آنها بومی بودن نماینده و یا ملیت او قید نشده است و حتی در تبصره ای در پایان این ویژگی ها به آن تاکید کرده است:

این مطالب را از سایت اطلاع رسانی شورای نگهبان می آورم امیدوارم دوباره حرف خود را تکرار نکنید:

http://www.shora-gc.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&ID=afe7b8aa-0832-4901-a2f0-85c145634260&LayoutID=26486264-caf3-4edb-b140-ba753a5c0890&CategoryID=ff0668dd-649c-4d53-a9ba-23ec1caed3be

رای دهندگان به خبرگان:

[=book antiqua]ماده 4 – انتخاب كنندگان بايد داراي شرايط ذيل باشند :
الف – تابعيت جمهوري اسلامي ايران
ب – داشتن پانزده سال تمام

نمایندگان خبرگان:

ماده 17- وزارت كشور موظف است ظرف 1 روز از وصول نظريه كتبي فقهاي شوراي نگهبان درخصوص رسيدگي مجدد به تقاضاي داوطلبان ، اسامي كليه داوطلبان تأييد شده هر استان را از طريق صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و روزنامه هاي كثيرالانتشار به اطلاع عموم برساند و مراتب را به فرمانداري مركز حوزه انتخابيه اعلام دارد .

قراائت آرا:

توضيح ب :
در موارد ذيل با تأييد هيأت نظارت شهرستان ، برگهاي رأي باطل و جزء آراي مأخوذه محسوب نشده و مراتب در صورت جلسه درج و برگهاي مذكور ضميمه صورت جلسه خواهد شد .
1- صندوق اخذرأي فاقد لاك و مهر انتخابات باشد .
2- آرا زائد بر تعداد تعرفه باشد .
3- آراي كساني كه به سن قانوني نرسيده باشند .
4- آرايي كه با شناسنامه افراد فوت شده يا غيرايراني داده شده باشد .
5- آرايي كه با تقلب و تزوير ( در تعرفه ها ، آرا ، صورت جلسه و شمارش ) به دست آمده باشد .
6- آرايي كه با شناسنامه غير يا جعلي اخذ شده باشد .
7- آراي تكراري .
8- آرايي كه با شناسنامه كساني كه حضور ندارند اخذ شده باشد .
9- آرايي كه فاقد مهر انتخاباتي باشد .
10- آرايي كه روي ورقه اي غير از برگ رأي نوشته شده باشد .
11- كل آراي مندرج در صورت جلسه اي كه صندوق اخذرأي آن فاقد اوراق رأي يا برگهاي تعرفه باشد

عصران;659241 نوشت:
این مطالب را از سایت اطلاع رسانی شورای نگهبان می آورم امیدوارم دوباره حرف خود را تکرار نکنید:

http://www.shora-gc.ir/Portal/Home/S...a-23ec1caed3be

رای دهندگان به خبرگان:

ماده 4 – انتخاب كنندگان بايد داراي شرايط ذيل باشند :
الف – تابعيت جمهوري اسلامي ايران
ب – داشتن پانزده سال تمام

نمایندگان خبرگان:

ماده 17- وزارت كشور موظف است ظرف 1 روز از وصول نظريه كتبي فقهاي شوراي نگهبان درخصوص رسيدگي مجدد به تقاضاي داوطلبان ، اسامي كليه داوطلبان تأييد شده هر استانرا از طريق صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران و روزنامه هاي كثيرالانتشار به اطلاع عموم برساند و مراتب را به فرمانداري مركز حوزه انتخابيه اعلام دارد .


با سلام
مرحبا بناصرنا
مستدل و مدرک بنده هم همین قانون داخلی مجلس خبرگان است
خوب دقت کنید که بحث خلط نشود:
از اول بحث ما درباره شرایط نمایندگان مجلس خبرگان بود (انتخاب شونده ها) نه انتخاب کننده ها.
که خود شما از اول می گفتید نماینده های مجلس خبرگان باید ایرانی باشند :
عصران;652477 نوشت:
ولی برای نماینده مجلس خبرگان بودن ایرانی بودن شرط است.

که بنده هم همین قانون داخلی مجلس خبرگان را دلیل آوردم که اصلا قید ملیت و بومی بودن برای نمایندگان در قانون نیامده است:

شعیب;657914 نوشت:
شرايط نمايندگان خبرگان‏
به موجب ماده 3 از فصل دوم آيين‏نامه داخلى، خبرگان منتخب مردم‏بايد داراى شرايط زير باشند:
الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى.
ب. اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولى‏فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد.
ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد.
د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران.
ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى.
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41..

پس بحث ما در اصل سر شرایط نمایندگان خبرگان بود که ملاحظه می فرمایید اصلا قید ملیت ندارد یعنی یک مجتهد عراقی می تواند در ایران نماینده خبرگان مردم تهران یا شهر های دیگر شود .
اما اگر حال می خواهید بحث را ببرید روی انتخاب کننده ها حرفی نیست ؛
انتخاب کننده ها به علت این که فعلا شرایط ایجاد حکومت اسلامی در ایران وجود دارد ایرانی هستند و اگر روز و روزگاری مردم لبنان عراق بحرین یمن و... خواتند حکومت اسلامی تحت رهبری ولی فقیه داشته باشند آنها هم می توانند در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کنند و نماینده خود را برای نظارت بر رهبری و انتخاب او انتخاب کنند و این هیچ بعدی ندارد.

سوال1:
تفاوت ولی فقیه و خلیفه در چیست؟ آیا هر دو یکی هستند و فقط در اسم اختلاف دارند؟

جواب:
"خلیفه" در لغت به معنای جانشین و قائم مقام شخص آمده است. در واقع، معنای نیابت از آن استفاده می شود،
خلیفه یعنی جانشین کسی در کاری که کارهای او را در زمان نبودش انجام می دهد.

البته این معنای لغوی خلیفه است و بنا بر عقیده شیعه خلیفه های رسول خدا همان امامان هستند و هیچ کس جز پیامبر آن هم از فقط از طرف خدا نمی تواند برای خلیفه رسول خدا را انتخاب کند.

بنابراین با توجه به این روایت وارده از پیامبر (ص) درباره خلفا و جانشینان خود که فرموده اند: "امامان بعد از من دوازده نفرند که اولین آنها علی بن ابی طالب (ع) و آخرین آنها حضرت مهدی (القائم) (ع) است. اینان خلیفه و وصی و اولیای من و حجت های خدا بر امت من بعد از من هستند".
[3] و امامان معصوم را به صورت خاص به عنوان جانشین خود معرفی می کند.

پس خلیفه در نگاه کلام شیعه با آنچه که بین مذاهب دیگر اسلامی مطرح است متفاوت است آنها(اهل سنت) خلیفه پیامبر را هر آنکس که بعد از رسول خدا با هر طریقی که شد زعامت و امورات مسلمانان را به دست بگیرد خلیفه می گویند برای همین هم به خلافت خلفای سه گانه و بعد خلافت امیر المومنین علی (ع) و بعد خلفای اموی و بعد عباسی و ...و اکنون برخی از آنها به خلافت خلیفه داعش معتقد هستند.

اما ما شیعیان معتقد هستیم که خلافت مسلمانان همانند پیامبری امری الهی است و باید از طرف خود خدا معرفی و انتصاب شود. که 12 امام را پیامبر به عنوان خلیفه های خاص بعد از خود معرفی کردند. و برای زمان غیبت هم خلیفه هایی برای خود به صورت عام معرفی کردند :

و با توجه به حدیثی که پیامبر فرمود: "پروردگارا خلفای مرا مورد رحمت قرار بده، به آن حضرت گفته شد خلفای شما چه کسانی هستند؟ حضرت فرمودند: آن کسانی که بعد از من می آیند و حدیث و سنت مرا روایت می کنند"
[4] که جانشینان آن حضرت به صورت عام معرفی شده اند، منظور از روایان احادیث و سنت پیامبر (ص)، فقهای زمان غیبت هستند. لذا خلیفه پیامبر (ص) به کسی گفته می شود که بعد از پیامبر در غیاب او وظایف و کارهای او را انجام دهد و وظایف او به استثنای مسئله آوردن شریعت را برعهده دارد.

پس با نگاه دقیق اسلامی امامان دوازده گانه(به صورت خاص) و ولی فقیه های زمان غیبت(به صورت عام) خلفای رسول خدا بوده و می توان به آنها خلیفه رسول خدا نام نهاد.آنها رهبری و زعامت دینی و دنیایی و اجتماعی مسلمین را بر عهده خواهند داشت

اما اگر منظور از خلافت ،خلافت مصطلحی باشد که میان اهل سنت رواج دارد( و کم و بیش مورد در بین ما شیعه ها هم رواج پیدا کرده است) که همان فرمان روایی و زعامت و رهبری بر جامعه مسلمین است به هر شیوه ای که باشد با کودتا و زور و وراثت و .... (همان گونه که در خلفای اموی و عباسی و داعشی و...این گونه بوده اند) به حکومت بر مسلمانان برسند این معنا با ولی فقیه و زعامت و رهبری او ناسازگار است.
ولی فقیه یک عالم دینی یک فقیه و مجتهد آگاه به دین و یک مدیر مدبر کاردان آگاه به مسایل رهبری جامعه و یک سیاستمدار اسلامی که در عین سیاست ورع و تقوای او مانع از ظلم در مسایل حکومت داری اوست او بر طبق دین خدا و بنا بر قوه اجتهادی که دارد امور دین و دنیای مردم را سرپرستی می کند:

اسحاق بن يعقوب از امام زمان (عليه السلام) طى نامه اى از امام مىپرسد كه به هنگام غيبت شما در حوادثى كه روى مى دهد به چه كسى مراجعه كنيم؟ فرمود:
«اما الحوادث الواقعه فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فانّهم حجّتى عليكم و انا حجّة اللّه.»(وسائل الشيعه , تهران : مكتبه الاسلاميه ,ج18)
«در حوادث و رويدادهايى كه برايتان پيش مى آيد به راويان حديث ما مراجعه كنيد كه آنها حجت من بر شما هستند و من حجت خدايم».

امام حسن عسكرى(عليه السلام) فرمودند: «فامّا من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لأمر مولاه، فللعوام أن يقلّدوه.»
«هر فقيهى كه نگهدارنده نفس ـ از انحرافات و لغزشها ـ و حفظ كننده دين و مخالف با هواهاى نفسانى و مطيع امر مولاى خويش باشد، بر عامّه مردم است كه تقليد كننده ـ و تابع ـ او باشند». (وسائل الشیعه ج 27 ص131)

و امام صادق (عليه السلام) فرمودند: «ينظر اِنّ من كان منكم ممن روى حديثنا و نظر فى حلالنا و حرامنا و عرف احكامنا فليرضوا به حكماً فانّى قد جعلته حاكماً».
«آنان كه باهم اختلافى دارند بايد بنگرند و يك نفر از بين شما را كه راوى حديث ما و صاحب نظر در حلال و حرام، باشد و احكام ما را بشناسد شناسايى كنند و او را «حَكَم» قرار دهند زيرا من او را حاكم بر شما قرار دادم. (وسائل الشیعه، ج 18، ص 98.. )

سوال2:
آیا این نمی تواند یکی از موارد تفاوت ولی فقیه و خلیفه باشد که ولی فقیه علاوه بر جنبه اسلامی جنبه ملی گرایانه نیز دارد ولی خلیفه کاملا جنبه اسلامی دارد. فقط یک خلیفه می تواند وجود داشته باشد و اگر خلیفه دیگری هم بود از نظر خلیفه دیگر نامشروع است.اما می شود هم یکی ولی فقیه ایران باشد و هم یکی ولی فقیه عراق.
جواب:
پاسخ به اين مسأله در گرو توجه به چندين متغير است كه در ذيل به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
[=arial]يك. نظريه مشروعيت‏ در رابطه با مبناى مشروعيت ولايت فقيه، دو ديدگاه اساسى وجود دارد: يكى نظريه نصب و ديگرى انتخاب.
[=arial]1. نظريه نصب‏ بنا بر ديدگاه نصب -كه بيشتر فقها بر آن هستند ولى فقيه از جانب خداوند به ولايت نصب شده است. البته نصب ولى فقيه، نصب شخص خاصى نيست؛ بلكه نصب عنوان است؛ يعنى، هر كس كه جميع شرايط لازم رهبرى -مطابق با معيارها و استانداردهاى شريعت را داشته باشد، از سوى حق‏تعالى براى ولايت و رهبرى امت نصب گرديده است. براساس اين نگرش، ولى فقيه رهبر جميع امت اسلامى است و تا آنجا كه مانعى در اعمال ولايت وجود نداشته باشد، دايره حكومت او گسترده است. بنابراين در صورت تعدد حكومت‏هاى اسلامى، آن كس كه بيشترين امتياز و شايستگى‏ها را براى رهبرى امت داشته باشد، ولايت بر كل پيدا مى‏كند و بقيه در دايره هدايت‏هاى او حكومت مى‏كنند.
[=arial]2. نظريه انتخاب‏ براساس اين نگرش، شارع فقط ويژگى‏هاى لازم براى رهبرى را اعلام فرموده و مردم را موظف ساخته است كه رهبرى (ولايت فقيه) را با شرايط تعيين شده در شريعت انتخاب كنند؛ ليكن مشروعيت حكومت به انتخاب مردم است، نه به نصب شارع. در اين صورت دايره رهبرى ولى فقيه در حوزه‏اى است كه او را انتخاب كرده‏اند و به ديگر كشورهاى اسلامى سرايت نمى‏كند. بنابراين اگر چند جامعه اسلامى هر كدام رهبرى براى خود برگزينند، هر يك فقط در حوزه انتخابيه خود نفوذ خواهند داشت.
[=arial]دو. شرايط و واقعيات جهانى‏ اگر چه مرزبندى به شكل كنونى، شيوه‏اى استعمارى براى جداسازى ملت‏ها است و مرزبندى در نگاه اسلام مرزبندى اعتقادى و دينى است. اما به عنوان يك واقعيت در عصر كنونى، نمى‏توان مرزهاى موجود را ناديده گرفت؛ ليكن به طور اساسى، اسلام جميع امت اسلامى را ملتى يك‏پارچه و يك‏دست مى‏داند كه همه داراى سرنوشت، دين، فرهنگ، آيين، نظام سياسى و رهبرى واحدى مى‏باشند و هرگونه تفرقه، تشتت و جدايى، امرى عارضى و تحميلى بر پيكر امت اسلامى است. با توجه به اين نگرش پاسخ سؤال چنين مى‏شود: يكم. به عنوان حكم اولى اسلامى، رهبرى ولى فقيه يك پارچه است و بر كل امت اسلامى سريان و جريان دارد و در صورت وجود حكومت‏هاى متعدد، در رأس همه و آن كس قرار دارد كه از همه شايسته‏تر است. دوم. به عنوان حكم ثانوى؛ يعنى، در صورتى كه امكان اتحاد و تصميم‏گيرى‏ هاى مشترك وجود نداشته باشد، هر يك در دايره كشور خود حكم مى‏رانند؛ ليكن اصل بر وحدت امت و نظام و رهبرى است. امتياز اين ديدگاه، اين است كه جميع امت را يك پارچه و داراى سياست و نظام دفاعى واحد مى‏كند و در صورت عملى شدن، يك قدرت بزرگ جهانى از نيروهاى مسلمين پديد مى‏ آورد.

پس اگر نظریه نصب را در ولی فقیه در نظر بگیریم و بتوانیم از مرزهای تحمیلی غربی گذشته و نگاهی به امت واحده اسلامی داشته باشیم ولی فقیه بر امت اسلامی واحد خواهد بود. چرا که شان ولایت و زعامت سیاسی ولی فقیه با تعدد سازگار نبوده و می بایست بقیه مجتهدین و فقها نیز در امور اجتماعی از او تبعیت کنند:
آيت ‏الله سيد محمد كاظم يزدى در كتاب «عروة الوثقى» مي نويسد: «حكم الحاكم الجامع الشرايط لا يجوز نقضه و لو لمجتهد آخر»، (العروة الوثقى، آيت‏ الله سيد محمدكاظم يزدى، مسأله 57، باب اجتهاد و تقليد).
(براي مطالعه بيشتر ر.ک:- مصباح يزدي، محمد تقي، پرسشها و پاسخها، ج اول و دوم، قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)، 1377.- آيت الله جوادي آملي، ولايت فقيه، ص 247.)
و اگر از این مرز بندی ها هم گذر نکنیم بحث خلیفه واحد هم دچار مشکل خواهد شد و نمی توان ادعا کرد در زمانی مثل اکنون با این مرز بندی های سیاسی قوی و سازمان ملل و ...نمی توان خلیفه واحدی برای امت واحده اسلامی فرض کرد.

سوال3:
الگوی جهانی ولایت فقیه چیست؟ آیا اصلا چنین الگویی دارد؟ یا فقط برای ساختار ملی طراحی شده است؟
جواب:
امت واحده اسلامی را قرآن مطرح فرموده و رسول مکرم اسلام آن را تا حد امکان اجرا فرمودند و این راه را خلفا و دیگران تا حد امکان پیش گرفتند تا آنجا که انگار یک فرهنگ بود این قضیه تا زمان قرون وسطی غربی نیز ادامه داشت و آنگاه که غربی ها رمز پیروزی مسلمان ها را در این وحدت یافتند با استعمارگری در میان مسلمین شروع به مرز بندی های جغرافیایی برای مسلمانان کردند و آنها را در دولت ها حکومت های کوچک محصور کردند تا قوا و نیروی اقتصادی سیاسی و حتی نظامی آنها مقابل غرب کم شود و نتوانند مقابل آنها اتحادیه ای تشکیل دهند .
آنگاه که این بلیه را مبتلی کشور های اسلامی ساختند خودشان مرزهایشان را برداشتند و اتحادیه اروپا را تشکیل دادند.
قرآن می فرماید إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ (انبیا 92)


  • اين است امت شما كه امتى يگانه است، و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد.

پس در نظریه سیاسی اسلام هر اجتماعی از مسلمانان که در هر نقطه از زمین باشند جزء امت واحده اسلامی هستند و سرپرستی و زعامت و ولایت آنها بر خدا و رسول و جانشینان خاص و عام اوست . اگر امام زمان باشند که امام همه امت اسلامی است و اگر نبود ولی فقیه ولی و سر پرست عموم مسلمانان و امت اسلامی می باشد.

سوال4:
اگر الان در عراق انقلاب اسلامی بشود و مجلس خبرگانش شخص دیگری غیر از رهبری را ولی فقیه عراق بکند و او هم از ولی فقیه ایران اطاعت نکند .آیا او ناحق است و ما باید با عراق بجنگیم؟
جواب:
نخیر نباید بجنگیم.
این فرض شما فرض نشدی است به این معنا که اگر ولی فقیهی در یک جای دیگری تشخیص داده شود و این تشخیص درست باشد و تشخیص مجلس حبرگان ایران هم درست باشد یعنی این که فردی از بین فقها انتخاب شود که خصوصیاتی را که امام معصوم گفته در حد اعلایش داشته باشد و اگر بین دو نفر که امتیازات بالایی دارند داوری بشود یا این دو مساوی اند از همه جهات (این که شبیه به محال است:محال عرفی) یا یکی از این دو اولویت دارد و ولایت با اوست که فرد دیگر اصلا ولایت ندارد. و باید از فردی که بیشترین امتیاز را دارد تبعیت کرد که اصلا دیگر کار به جنگ نمی رسد .
اما اگر این دو با هم به تعارض و مخالفت برخواستند مطمئنا یکی از آن دو بر حق و دیگری بر باطل است که به صرف مخالفت با حق فرد از عدالت می افتد و منعزل از مقام ولایت خواهد شد بدون این کسی او را از ولایت عزل کند به صرف از دست دادن ملکه عدالت عزل خواهد شد و تبعیت از او دیگر جایز نیست.
پس می بینید فرض شما(معارضه دو ولی فقیه با هم به قید ولایت هر دو) اصلا ممکن نیست.
با فرض ولایت فقیه شما نمی توانید دوئیت برای آن فرض کنید چرا که ولی فقیه در تفکر شیعی آن است که فردی که بالا ترین مشخصه ها را در فقاهت و عدالت مدیریت و... داشته باشد ولی دیگران است و این دوئیت بر نمی دارد مگر این که بگویید واقعا هر دو در همه جهات مساوی باشند که این محال عرفی است.
آنچه که شما فرض کرده اید تضاد و اختلاف دو ولی فقیه نیست بلکه اختلاف یک ولی فقیه با یک متمرد از ولایت است
از این گذشته در کشف ولی فقیه ایرانی بودن هم شرط نیست برای همین فرا ملی است.
اصلا برای افراد مجلس خبرگان هیچ قید ایرانی بودن یا عراقی بودن نیست اصلا ملیت در آنها شرط نشده است ثانیا در خود رهبری هم همچنین قیدی نیست چرا که همان گونه که عرض شد کشف است کشف یک فرد مجتهد دین شناس و یک فرد مدیر و مدبر و شجاع که از همه در این امتیازات بالا تر باشد.
حال این فرد ایرانی باشد یا عراقی یا لبنانی برای ما ولی فقیه است و هیچ قیدی در آن نیست فضلا از اعضای مجلس خبرگان.
[=arial]شرايط نمايندگان خبرگان‏
به موجب ماده 3 از فصل دوم آيين‏نامه داخلى، خبرگان منتخب مردم‏ بايد داراى شرايط زير باشند:
الف. اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگى اخلاقى.
ب. اجتهاد در حدى كه قدرت استنباط بعضى مسائل فقهى را داشته باشد و بتواند ولى‏فقيه واجد شرايط رهبرى را تشخيص دهد.
ج. بينش سياسى و اجتماعى و آشنايى با مسائل روز داشته باشد.
د. معتقد بودن به نظام جمهورى اسلامى ايران.
ه. نداشتن سوابق سوء سياسى و اجتماعى.
مطابق اين قانون، «ضرورت ندارد كه نمايندگان، ساكن و يا متولّد حوزه انتخابيه خود باشند» آشنايى با مجلس خبرگان، ص 41.

سوال5:
اگر منطق امت واحده و زعامت ولی فقیه بر آن صحیح باشد و ما واقعا ( و نه صرفا تعارف!) باورمند آن باشیم، چرا هیچ تلاشی برای زعامت امت اسلامی نمیشود؟ چرا پس نهاد رهبری به شکل روشن هیچگاه حق زعامت بر کل امت اسلامی را بیان نمیفرمایند.؟ اصلا این بنحوی ظلم بر سایر ملل اسلامی نیست که از نعمت ولایت فقیه محروم میمانند؟ کمترین انتظار این مردم محروم این نیست که ولی فقیه دست کم مدعای زعامت بر ایشان را شفاها بیان فرمایند؟؟؟
شما میفرمایید موانع وجود دارد. آیا وجود این موانع ، حتی بیان شفاهی آن هم مقدور نمیکند؟؟ این که تعدی از یک حقیقت مسلم دینی است . اینگونه نیست؟

جواب:
بحث ولایت فقیه دو جنبه دارد یک جنبه علمی و یک جنبه عملی.
در جنبه علمی همان گونه که فرمودید باید این تئوری بیان شده و به سمع و نظر همه ولایت پذیران امت اسلامی برسد که یک کار علمی و تبلیغاتی وسیعی می طلبد که بر عهده مجلس خبرگان رهبری است که بعضا نمونه هایی از آن را می بینیم مثلا در اخبار و اطلاعیه ها این جمله به کرات شنیده شده است که " رهبر مسلمین جهان " "مقام عظمای ولایت و رهبری" و از این دست عبارات که رساننده این مفهوم است .
و از طرفی بحث های تئوری صدور انقلاب و از این دست مباحث همه در همین راستاست که در مباحث علمی مربوط به ولایت فقیه به صورت مستوفی به آن پرداخته می شود.

این نظریه در بین شیعه امری مسلم است (نظریه ولایت فقیه) و در بین علمای اهل سنت هم امری اتفاقی است که اگر فردی به اجماع اهل حل و عقد شایسته رهبری بود و رهبری جامعه را در دست گرفت و قدرت یافت رهبر تمامی امت اسلامی است و بر همه است که از او تبعیت کنند :
عبدالرحمن الجزایزی می‌نویسد: تمام ائمه اتفاق دارند كه امامت براى مسلمانان واجب است تا در پرتو آن شعاير دين برپا داشته شده و حق مظلوم از ظالم گرفته شود. (الفقه على المذاهب الاربعة، ج5 ، ص 317 – 316)
ابوالحسن على بن محمّد ماوردى (متوفاى 450 هـ.ق) مى گويد:
«اگر اهل حلّ و عقد براى تعيين امام تفحّص كنند تا كسى را بيابند كه شروط امامت در او به طور اكمل جمع است، آن گاه با وى بيعت كنند، امامت براى او ثابت مى شود. از همين رو بر تمام مردم است كه با وى بيعت كرده و التزام به اطاعت او دهند». (نظام الحكم في الشريعه، ظافر قاسمى، ص 271).

قاضى عبدالجبار معتزلى (متوفاى 415 هـ.ق) مى گويد:
«اگر برخى از اهل حلّ و عقد كسى را به عنوان امام معرفى كردند، او امام مردم مى گردد و بر بقيه واجب است كه امامت او را بپذيرند. از همين رو بيعت نكردن ساير افراد امّت در انعقاد امامت او تأثيرى ندارد; زيرا عقد امامت به مجرّد بيعت اهل حلّ و عقد تمام مى شود...» (مغنى، قاضى عبدالجبار، ص 303، جزء 20، قسم اول)
ابن تيميه (متوفاى 728 هـ.ق) مى گويد:
«مقصود از امامت تنها به قدرت و سلطنت حاصل مى گردد و اگر با كسى بيعتى صورت گرفت، اين قدرت و سلطنت براى او حاصل شده و او امام مردم است...» (منهاج السنه، ج 1، ص 141)

لازم به ذکر است که برخی از ائمه مذاهب اهل سنت (مانند ابوحنیفه – حنفی) بر این نظرند که اگر مسلمانی در یک گوشه‌ای از دنیا (حتی یک قصبه) از سپاه و دولتی برخوردار شد، حکومت اسلامی تشکیل شده است و بر همه‌ی مسلمانان واجب است که با او بیعت کنند و اگر نکنند باغی و طاغی هستند. (یعنی حکمشان قتل است).

در جهان هیچ کشور و دولتی به جز جمهوری اسلامی ایران از حکومت اسلامی برخوردار نمی‌باشد. چرا که بنا به فتوای مسلمانان اهل تشیع و تسنن، با صرف مسلمان بودن ملت، پادشاه یا رئیس دولت، حکومت اسلامی تشکیل نمی‌گردد. بلکه به حکومتی اسلامی اطلاق می‌گردد شایستگی خلافت و ولایت را داشته باشد و این خلافت و ولایت در امر دین و دنیای مردم است و این جز با تعیین رهبر توسط شورایی که متخصص این کار باشند حاصل نخواهد شد امروزه می بینیم که جز جمهوری اسلامی خلافت و ولایتی به این معنا در آن جاری نیست یا رهبرانشان بر اثر کودتا روی کار آمده اند یا با وراثت و یا با قدرت و جنگ و خون ریزی که گاها می بینیم برخی آنها اصلا مقید به اصول اسلامی نبوده و بازیچه دست شرق و غرب بعضا شارب خمر و... .

در جمهوری اسلامی ایران، اهل حل و عقد (مجتهدین شیعه و سنی) در مجلسی به نام «خبرگان رهبری» جمع شده و حاکم مسلمین را انتخاب می‌کنند. پس منتخب آنها «رهبر مسلمانان جهان» می‌باشد.
این از نظر علمی

اما از نظر عملی :
آنگاه این ولایت و خلافت بر همه مسلمین مسجل می شود که با رهبری بیعت کرده باشند و به عبارتی مشروعیت او از خدا اما مقبولیت ایشان از مردم است اینجا همان بحث موانع است. تا جایی که امام معصوم که مخصوصا برای امامت و رهبری از طرف خدا وضع شده گاها با موانعی برخورد می کردند که امامت ایشان به صحنه اجتماع وارد نمی شد و همان گونه که می دانید از بین 12 امام معصوم فقط 2 نفر از آنها آن هم به مقدار کمی ولایت اجتماعی بر مردم داشتند این همان مانع عدم پذیرش جامعه است.
امروزه برای امت واحده اسلامی موانع بی شماری وجود دارد که حتی طرح آن هم می تواند این موانع را تشدید کند و حتی مانع از طرح آن هم می شود.
من جمله سلطه جهان خاران غربی و شرقی و استعمار و استکبار جهانی که هر پرچمی در مقابل خود ببینند و از آن ندای استقلال شنیده شود سعی در نابودی آن دارند و بودجه های میلیاردی برای زمین زدن آن خرج می کنند. و اگر توانایی داشته باشند با جنگ نظامی و سخت با آها برخورد می کنند که امروزه نمونه آن را دربرابر کشور عزیزمان می بینیم تنها کشوری که علم استقلال و آزادی را در جهان بر افراشته کرده و یک تنه دربرابر تمام دنیای استکبار ایستاده و هزینه های زیادی را هم تا به حال داده است.

موضوع قفل شده است