ستوان سوم شهید رضا نجفی
تبهای اولیه
ستوان سوم شهید رضا نجفی
پدرم بابا رضا در سال 1355 در شهر زنجان به دنیا آمده. ایشان پس از گذراندن دوران کودکی شروع به درس خواندن کرد و بعد از رسیدن به سن لازم ، به شغل مقدس نیروی انتظامی رفته و در آن جا شروع به خدمت کرد . بابا رضا هفت سال در شهر زاهدان و کرمان مشغول به خدمت بود و بعد از آن به تهران آمد و در سال 1380 با مادرم مریم افشاری ازدواج کرد و شش ماه بعد به زنجان برگشت و در سال 1381 دختری به نام فاطمه به دنیا آمد . دوران زندگی من با پدرم بابا رضا ، به مدت پنج سال بود . این سال ها بهترین دوران زندگی من بود و من خاطرات خوبی از آن روزها دارم . پدرم بابا رضا مردی فداکار ، با گذشت و با ایمان بود و من خیلی دوستش داشتم و دارم . پدرم بابا رضا روز شنبه 27 بهمن سال 1386 در منطقه ای به نام گل تپه در نزدیکی شهر زنجان در درگیری با سارقین مسلح اتفاق به شهادت رسیدند . پدرم با چشمانی باز با آن که حرف های زیادی داشت که به دختر کوچکش بزند اما رفت و مرا چشم انتظار خودش گذاشت . ای کاش در آن لحظه آخر در کنارش بودم تا می توانستم بوسه بر چشمانش بزنم و آبی برایش بدهم ، اما افسوس ... ولی در عوض من افتخار می کنم که فرزند یک شهید هستم و همیشه به یادش هستم و برایش قرآن تلاوت می کنم و امیدوارم همیشه به یاد من هم باشد .
پدرم بابا رضا هر نماز را به وقت می خواند و به من هم می گفت که دخترم ((فاطمه جان )) از الان برو چادر سرت کن تا با هم نماز بخوانیم . فاطمه جان ، تو وقتی داری نماز می خوانی با خدا حرف می زنی و اگر قرآن بخوانی خدا با تو حرف می زند ، فاطمه جان همیشه نمازت را اول وقت بخواند . من درست است پدری ندارم ولی با روح پاکش نماز می خوانم .
از خداوند می خواهم که پدرم را با شهدای کربلا و امام حسین(ع) محشور گرداند و به من هم سعادت بدهد که ادامه دهنده راه پدرم باشم .
برای شادی روح همه شهیدان به خصوص پدر عزیزم صلوات .
فاطمه نجفی
کلاس سوم دبستان