جمع بندی نقاط ضعف من و راههایی برای برطرف کردن آنان

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
نقاط ضعف من و راههایی برای برطرف کردن آنان

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام.
هر کسی در زندگی یه نقطه ضعفی داره که باید بشناسه و پوشش بده...چون اگه بمونه تاثیرات بدشو ده سال دیگه میندازه...تا جوونیم باید خودمونو از هر ناخالصی اخلاقی پاک کنیم.
اصولا وقتی ندونیم در برابر نقاط ضعفمون چه عکس العملی انجام بدیم چند تا اتفاق میوفته
1: ناراحت میشیم و دپرس
2: از کوره در میریم

اول باید نقاط ضعفمونو بشناسیم.
برای شروع از خودم شروع میکنم.هیچ ادمی تو کره زمین بی نقطه ضعف نیست.اینارو میگم که شما هم مثل من سعی کنید نقاط ضعف خودتونو بشناسید و تقویت کنید.
نقاتط ضعف من :

1: وقتی دو یا چند نفر رو با هم دوست میکنم و بعد یه مدت با هم تیم میشن و بهم کم محلی یا بی محلی یا خیانت یا قضاوت بیجا میکنن فوق العاده بدم میاد و خیلی حساس و زود رنجم...دست خودم نیست دوست ندارم وقتی دو نفرو با هم دوست کردم منو فراموش کنن و از همه بد تر بهم بی محلی کنن و تحویلم نگیرن...دوستای این مدلی زیاد از دست دادم.مثلا دوستهایی که از این مدل از دست دادم : بهشاد و سعید / نوید و محمد رضا / مهدی و سعید/مهران و رضا/ چت روم و دوستای دانشگاهی و ....

2: از اینکه یه نفر منو هالو گیر بیاره...دوست ندارم کسی منو هالو فرض کنه ..یا اینکه دست رو غیرتم بذاره...اگه احساس کنم طرفم فکر کرده گوشام مخملیه از کوره در میرم و بهش میگم برو گمشو...البته این موارد برای مخاطب خاصمه بیشتر..اگه جواب سوال هامو با زیرکی و خونسردی پاسخ بده از کوره در میرم و حالم از طرف بهم میخوره!..جواب باید منطقی باشه چون من هیچیو الکی قبول نمیکنم

3: مقایسه بشم...اینکه منو یه شخصی بخواد با فلانی مقایسه کنه خیلی بدم میاد و اکثرا قاطی میکنم

4: وقتی کسی بخواد با حرفاش من و استعدادمو دسته کم بگیره خیلی بدم میاد و متاسفانه بازم از کوره در میرم..چون از قضاوت بیجا متنفرم

5: وقتی چند نفر بدون اینکه حرفای منو بشنون در موردم زود قضاوت میکنند و حرف میزنندفوق العاده بدم میاد

6: متاسفانه مرغ من یه پا داره...انتقاد هایی که درباره خودم و شخصیتم و کارهام میشه باید خیلی خیلی مودبانه بهم گفته بشه چون اگه لحن خوبی نداشته باشه بهم بر میخوره و از طرفم کینه به دل میگیرم و کینش از دلم بیرون نمیره و اکثرا به کل کل کشیده میشه و بازم از کوره در میرم..در این موارد اصلا گذشت ندارم و نمیتونم طرفو ببخشم..البته متاسفانه....

7: وقتی دارم کاریو با ذوق انجام میدم و یکی میاد میزنه تو ذوغم خیلی بهم بر میخوره و ناراحت میشم و از منتقد بدم میاد

8: متاسفانه بعضی از تصمیماتم غریزه ایه و به آینده کارام فکر نمیکنم...به خصوص حرفام....همیشه لطمه دیدم چون بی فکر حرف میزنم

9: متاسفانه نهمین نقطه ضعفم صفر تا صد زدنه...یعنی یا یه چیو نمیخوام یا میخوام...حالت وسط نداره...و این بده...تحمل ندارم میانه رو باشم.یا نمیخوام و یا میخوام...این خیلی جاها کمکم کرده به خصوص در پشتکارام...اما خیلی جاها بر ضررم بوده مثلا تحمل کردن بعضی از اشخاص...یا یه کاریو باید زیر سنگم شده انجام بدم یا اصلا سمتش نمیرم

10: حرف زدن و گوش کردن به حرف های کسی که حرفاش برام سود و منفعتی نداره سخته...(آسیب جبهه) واسه این آدمها همیشه وقت ندارم
خلاصه اینکه اینکه : زود رنجم...آستانه تحملم خیلی کمه...بد کینه ام

این سه تا مشکل ریشه در کودکیم داره که متاسفانه هنوز هم همینه...خوشم نمیاد نقاط ضعفمو واسه کسی بازگو کنم اما من اینارو گفتم که در درجه اول بتونم خودمو درمان کنم و دوما به شما هم این انرژی رو بدم که شما هم تا دیر نشده به فکر ضعف هاتون باشد و ترمیمشون کنید...همه ما ناخالصی داریم...
به نظرم پاک کردن این ناخالصیهای اخلاقی از چهل روز عبادت و ریاضت هم سخت تره...باید فقط از خدا و امام زمانش کمک بگیرم.خودم واقعا نمیتونم کاری کنم.


[/HR]

حالا که فکر میکنم میبینم دلیل اصلی کج روی هام تو طول این سالها اینا بود...یعنی یه سری آدم دقیقا دست میزاشتن رو نقطه ضعف هام و من هم برای رهایی از این حرف ها دست به هر کاری میزدم که بهشون ثابت کنم اشتباه فکر میکنن...
من باید تا قبل اینکه سنم بالاتر از این نرفته این چند مورد رو در خودم درست کنم...تموم تلاشمو میکنم...اما میدونم که خیلی سخته....چون همین الان هم دارم تایپ میکنم با به یاد اوردن بعضی از خاطرات اعصابم خیلی خورد میشه....
من پسر خوب و آرومیم...خیلی مودب و با معرفتم...اینو اونایی که منو کمی میشناسن میدونن...پسر ساده و دل پاکی دارم...آدم عاشق و سر خوشیم...خلوت کردنو دوست دارم و با احساسم.کودک درونم فعاله و از قوه تخیل و خلاقیت فوق العاده ای برخوردارم...خیلی خیلی باهوشم...همه فکر میکنن یه بچه ساده و هیچی حالیم نیست اما از چنان ذهن خلاق و باهوشی برخوردارم که میتونم بیست سال دیگرو هم پیشبینی کنم...

اهل فیلم بازی کردن هم نیستم..و خاکی خاکی ام ..

اما...
اما...
اما خدا نکنه که از کوره در برم متاسفانه همه چیو میزنم خراب میکنم و اصلا نگاه نمیکنم طرف مقابلم کیه...دست خودم نیست...اصلا دست خودم نیست...خدا نکنه قاطی کنم...اگه از کوره در برم تموم مرزها و پل هایی رو که خودم ساختمو خراب میکنم

این چند مورد بالا رو باید در خودم ترمیم کنم....خدایا خودت کمکم کن.
دوست ندارم زود رنج باشم...و میخوام در آینده اینارو درستش کنم
نذر کردم هر وقت به بن بست رسیدم دو رکعت نماز واسه سلامتی امام زمانم بخونم.ایشالله با کمک امام زمان این چند مورد اخلاقیاتمو که به مرور زمان به روحم چسبیده و گره خورده رو از خودم بیرون کنم...خیلی سخته ممکنه کم بیارم و نتونم چون با روحم گره خورده اما نا امید نمیشم چون خوشم نمیاد کم بیارم.

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد حامی

[="Tahoma"][="DarkGreen"]
سلام بر شما
معروف است كه فهم دقيق سؤال نصف جواب است.
اينجا هم همين است همين كه با محاسبه و مراقبه و خودكاويي صفات تان را غربال كرده ايد و ضعف ها را جداكرده ايد در واقع نيمي از راه را رفته ايد. ائمه فرمودند بدترين عيب اين است كه انسان مشغول عيوب ديگران باشد و از عيب خود غافل باشد.
دومين گام مهم اين است كه روي صفات مثبتتان تمركز كنيد تا از اين توانايي ها و پتانسيل مفيد براي برطرف كردن عيوب استفاده كنيد. البته نبايد توجه به آنها سبب شود گرفتار خودپسندي و تكبر شويد.
مشكلاتي كه فرموديد ريشه در احساس بي ارزشي است كه ما اغلب گرفتارش هستيم. احساس بي ارزشي هم منبع اضطراب و افت اعتماد به نفس است. هرچه منابع ارزشمند بودنمان را بيابيم و به آن اضافه كنيم و فهرست كنيم و مرور كنيم عقربه اعتماد به نفس مان بالا مي رود طوري كه رابطه ما با خدا و رضايت خدا محور كارها و روابط مان مي شود ان موقع چون طرف حساب مان خداست با قهر كسي افسرده نمي شويم و به مهر كسي خدا را از ياد نمي بريم.
آقاي قرائتي مي فرمود: امام مي گفتند اگر همه مردم كه مي گويند روح مني خميني بت شكني خميني به من بد هم بگويند در من تغييري ايجاد نمي شود.
نه اين كه انسان تأييد اجتماعي را دوست نداشته باشد بلكه نبايد اسير تأييد ديگران شويم.
براي اين كار تلاوت قرآن، راز و نياز با خدا، صدقه دادن، انگشتر عقيق و فيروزه، آيت الكرسي ، تمركز برتوانايي ها، انس با علماي اخلاق و آثارشان، ايمان و عمل صالح، ديدن تصاوير علما و سرداران شهيد به طور مستمر و....مفيد است

در كل به ما فرموده اند نسبت به خلق خداوند تغافل داشته باشيم. زياد حساس نباشيم از خطاهايشان بگذريم و در روابط مان قاطع باشيم قاطع و مقتدر بودن به معناي پرخاشگري و قلدري نيست به معناي صريح بود، احترام متقابل، صميميت و راحت گذاشتن آنها براي خودمختار بودن يعني كنترلشان نكنيم. ما هم تحت كنترل آنها نباشيم.
نيز بايد خوش برخورد باشيم امام علي فرمودند محبت و دوستي كنيم كه دام محبت است. دوستي خود را ابراز كنيم و براي حفظ دوستان قديمي تلاش كنيم. طوري زندگي كنيم كه اگر نديدند ما را دلشان برايمان بگيرد و اگر از دنيا رفتيم برايمان بگريند.
وقتي ائمه را در نظر بگيريم مي بينيم كه به هرحال آنها هم در روابط هميشه يك دست نبودند گاهي نزديكان انها را تنها گذاشتند ولي
ولي
ولي
اين قرآن چيست كه امام سجاد(ع) فرمود اگر در دنيا كسي نباشد من باشم و قرآن احساس تنهايي نمي كنم.


[/]

خیلی زیبا بود.:Gol:

[="Tahoma"][="DarkGreen"]جمع بندي:
[h=2]نقاط ضعف من و راههایی برای برطرف کردن آنان[/h]پرسش:
سلام.
هر کسی در زندگی یه نقطه ضعفی داره که باید بشناسه و پوشش بده...چون اگه بمونه تاثیرات بدشو ده سال دیگه میندازه...تا جوونیم باید خودمونو از هر ناخالصی اخلاقی پاک کنیم.
اصولا وقتی ندونیم در برابر نقاط ضعفمون چه عکس العملی انجام بدیم چند تا اتفاق میوفته
1: ناراحت میشیم و دپرس
2: از کوره در میریم

اول باید نقاط ضعفمونو بشناسیم.
برای شروع از خودم شروع میکنم.هیچ ادمی تو کره زمین بی نقطه ضعف نیست.اینارو میگم که شما هم مثل من سعی کنید نقاط ضعف خودتونو بشناسید و تقویت کنید.
نقاتط ضعف من :

1: وقتی دو یا چند نفر رو با هم دوست میکنم و بعد یه مدت با هم تیم میشن و بهم کم محلی یا بی محلی یا خیانت یا قضاوت بیجا میکنن فوق العاده بدم میاد و خیلی حساس و زود رنجم...دست خودم نیست دوست ندارم وقتی دو نفرو با هم دوست کردم منو فراموش کنن و از همه بد تر بهم بی محلی کنن و تحویلم نگیرن...دوستای این مدلی زیاد از دست دادم.مثلا دوستهایی که از این مدل از دست دادم : بهشاد و سعید / نوید و محمد رضا / مهدی و سعید/مهران و رضا/ چت روم و دوستای دانشگاهی و ....
2: از اینکه یه نفر منو هالو گیر بیاره...دوست ندارم کسی منو هالو فرض کنه ..یا اینکه دست رو غیرتم بذاره...اگه احساس کنم طرفم فکر کرده گوشام مخملیه از کوره در میرم و بهش میگم برو گمشو...البته این موارد برای مخاطب خاصمه بیشتر..اگه جواب سوال هامو با زیرکی و خونسردی پاسخ بده از کوره در میرم و حالم از طرف بهم میخوره!..جواب باید منطقی باشه چون من هیچیو الکی قبول نمیکنم

3: مقایسه بشم...اینکه منو یه شخصی بخواد با فلانی مقایسه کنه خیلی بدم میاد و اکثرا قاطی میکنم

4: وقتی کسی بخواد با حرفاش من و استعدادمو دسته کم بگیره خیلی بدم میاد و متاسفانه بازم از کوره در میرم..چون از قضاوت بیجا متنفرم

5: وقتی چند نفر بدون اینکه حرفای منو بشنون در موردم زود قضاوت میکنند و حرف میزنندفوق العاده بدم میاد

6: متاسفانه مرغ من یه پا داره...انتقاد هایی که درباره خودم و شخصیتم و کارهام میشه باید خیلی خیلی مودبانه بهم گفته بشه چون اگه لحن خوبی نداشته باشه بهم بر میخوره و از طرفم کینه به دل میگیرم و کینش از دلم بیرون نمیره و اکثرا به کل کل کشیده میشه و بازم از کوره در میرم..در این موارد اصلا گذشت ندارم و نمیتونم طرفو ببخشم..البته متاسفانه....

7: وقتی دارم کاریو با ذوق انجام میدم و یکی میاد میزنه تو ذوغم خیلی بهم بر میخوره و ناراحت میشم و از منتقد بدم میاد

8: متاسفانه بعضی از تصمیماتم غریزه ایه و به آینده کارام فکر نمیکنم...به خصوص حرفام....همیشه لطمه دیدم چون بی فکر حرف میزنم

9: متاسفانه نهمین نقطه ضعفم صفر تا صد زدنه...یعنی یا یه چیو نمیخوام یا میخوام...حالت وسط نداره...و این بده...تحمل ندارم میانه رو باشم.یا نمیخوام و یا میخوام...این خیلی جاها کمکم کرده به خصوص در پشتکارام...اما خیلی جاها بر ضررم بوده مثلا تحمل کردن بعضی از اشخاص...یا یه کاریو باید زیر سنگم شده انجام بدم یا اصلا سمتش نمیرم

10: حرف زدن و گوش کردن به حرف های کسی که حرفاش برام سود و منفعتی نداره سخته...(آسیب جبهه) واسه این آدمها همیشه وقت ندارم
خلاصه اینکه اینکه : زود رنجم...آستانه تحملم خیلی کمه...بد کینه ام
این سه تا مشکل ریشه در کودکیم داره که متاسفانه هنوز هم همینه...خوشم نمیاد نقاط ضعفمو واسه کسی بازگو کنم اما من اینارو گفتم که در درجه اول بتونم خودمو درمان کنم و دوما به شما هم این انرژی رو بدم که شما هم تا دیر نشده به فکر ضعف هاتون باشد و ترمیمشون کنید...همه ما ناخالصی داریم...
به نظرم پاک کردن این ناخالصیهای اخلاقی از چهل روز عبادت و ریاضت هم سخت تره...باید فقط از خدا و امام زمانش کمک بگیرم.خودم واقعا نمیتونم کاری کنم.


[/HR]

حالا که فکر میکنم میبینم دلیل اصلی کج روی هام تو طول این سالها اینا بود...یعنی یه سری آدم دقیقا دست میزاشتن رو نقطه ضعف هام و من هم برای رهایی از این حرف ها دست به هر کاری میزدم که بهشون ثابت کنم اشتباه فکر میکنن...
من باید تا قبل اینکه سنم بالاتر از این نرفته این چند مورد رو در خودم درست کنم...تموم تلاشمو میکنم...اما میدونم که خیلی سخته....چون همین الان هم دارم تایپ میکنم با به یاد اوردن بعضی از خاطرات اعصابم خیلی خورد میشه....
من پسر خوب و آرومیم...خیلی مودب و با معرفتم...اینو اونایی که منو کمی میشناسن میدونن...پسر ساده و دل پاکی دارم...آدم عاشق و سر خوشیم...خلوت کردنو دوست دارم و با احساسم.کودک درونم فعاله و از قوه تخیل و خلاقیت فوق العاده ای برخوردارم...خیلی خیلی باهوشم...همه فکر میکنن یه بچه ساده و هیچی حالیم نیست اما از چنان ذهن خلاق و باهوشی برخوردارم که میتونم بیست سال دیگرو هم پیشبینی کنم...
اهل فیلم بازی کردن هم نیستم..و خاکی خاکی ام ..
اما...
اما...
اما خدا نکنه که از کوره در برم متاسفانه همه چیو میزنم خراب میکنم و اصلا نگاه نمیکنم طرف مقابلم کیه...دست خودم نیست...اصلا دست خودم نیست...خدا نکنه قاطی کنم...اگه از کوره در برم تموم مرزها و پل هایی رو که خودم ساختمو خراب میکنم
این چند مورد بالا رو باید در خودم ترمیم کنم....خدایا خودت کمکم کن.
دوست ندارم زود رنج باشم...و میخوام در آینده اینارو درستش کنم
نذر کردم هر وقت به بن بست رسیدم دو رکعت نماز واسه سلامتی امام زمانم بخونم.ایشالله با کمک امام زمان این چند مورد اخلاقیاتمو که به مرور زمان به روحم چسبیده و گره خورده رو از خودم بیرون کنم...خیلی سخته ممکنه کم بیارم و نتونم چون با روحم گره خورده اما نا امید نمیشم چون خوشم نمیاد کم بیارم.

پاسخ:
سلام بر شما
معروف است كه فهم دقيق سؤال نصف جواب است.
اينجا هم همين است همين كه با محاسبه و مراقبه و خودكاويي صفات تان را غربال كرده ايد و ضعف ها را جداكرده ايد در واقع نيمي از راه را رفته ايد. ائمه فرمودند بدترين عيب اين است كه انسان مشغول عيوب ديگران باشد و از عيب خود غافل باشد.
دومين گام مهم اين است كه روي صفات مثبتتان تمركز كنيد تا از اين توانايي ها و پتانسيل مفيد براي برطرف كردن عيوب استفاده كنيد. البته نبايد توجه به آنها سبب شود گرفتار خودپسندي و تكبر شويد.
مشكلاتي كه فرموديد ريشه در احساس بي ارزشي است كه ما اغلب گرفتارش هستيم. احساس بي ارزشي هم منبع اضطراب و افت اعتماد به نفس است. هرچه منابع ارزشمند بودنمان را بيابيم و به آن اضافه كنيم و فهرست كنيم و مرور كنيم عقربه اعتماد به نفس مان بالا مي رود طوري كه رابطه ما با خدا و رضايت خدا محور كارها و روابط مان مي شود ان موقع چون طرف حساب مان خداست با قهر كسي افسرده نمي شويم و به مهر كسي خدا را از ياد نمي بريم.
آقاي قرائتي مي فرمود: امام مي گفتند اگر همه مردم كه مي گويند روح مني خميني بت شكني خميني به من بد هم بگويند در من تغييري ايجاد نمي شود.
نه اين كه انسان تأييد اجتماعي را دوست نداشته باشد بلكه نبايد اسير تأييد ديگران شويم.
براي اين كار تلاوت قرآن، راز و نياز با خدا، صدقه دادن، انگشتر عقيق و فيروزه، آيت الكرسي ، تمركز برتوانايي ها، انس با علماي اخلاق و آثارشان، ايمان و عمل صالح، ديدن تصاوير علما و سرداران شهيد به طور مستمر و....مفيد است

در كل به ما فرموده اند نسبت به خلق خداوند تغافل داشته باشيم. زياد حساس نباشيم از خطاهايشان بگذريم و در روابط مان قاطع باشيم قاطع و مقتدر بودن به معناي پرخاشگري و قلدري نيست به معناي صريح بود، احترام متقابل، صميميت و راحت گذاشتن آنها براي خودمختار بودن يعني كنترلشان نكنيم. ما هم تحت كنترل آنها نباشيم.
نيز بايد خوش برخورد باشيم امام علي فرمودند محبت و دوستي كنيم كه دام محبت است. دوستي خود را ابراز كنيم و براي حفظ دوستان قديمي تلاش كنيم. طوري زندگي كنيم كه اگر نديدند ما را دلشان برايمان بگيرد و اگر از دنيا رفتيم برايمان بگريند.
وقتي ائمه را در نظر بگيريم مي بينيم كه به هرحال آنها هم در روابط هميشه يك دست نبودند گاهي نزديكان انها را تنها گذاشتند ولي
ولي
ولي
اين قرآن چيست كه امام سجاد(ع) فرمود اگر در دنيا كسي نباشد من باشم و قرآن احساس تنهايي نمي كنم.[/]

موضوع قفل شده است