عدالت مهدوی در اندیشه امام خمینی

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
عدالت مهدوی در اندیشه امام خمینی

عدالت در تمام مراتب انسانیت

اگرعید ولادت حضرت رسول (ص) بزرگ‌ترین عید است برای مسلمین. از باب این كهموفق به توسعه آن چیزهایی كه میخواست توسعه بدهد، نشد؛ چون حضرت صاحب (عج)این معنا را اجرا خواهد كرد و در تمام عالم زمین را پر از عدل و داد خواهدكرد. به همه مراتب عدالت، به همه مراتب دادخواهی، باید ما بگوییم كه عیدشعبان ـ عید تولد حضرت مهدی (عج) ـ بزرگ‌ترین عید است برای تمام بشر ـوقتی كه ایشان ظهور كنند انشاءالله (خداوند تعجیل كند در ظهور او)، تمامبشر را از انحطاط بیرون میآورد. تمام كجیها را راست كند: «یملأ الارضعدلاً بعد ما ملئت جوراً» هم چو نیست كه این عدالت همان كه ماها از آنمیفهمیم، كه نه یك حكومت عادلی باشد كه دیگر جور نكند. آن، این هست اماخیر، بالاتر از این معناست. معنی «یملا الارض عدلا بعد ما ملئت جورا» الانزمین و بعد از این، از این هم بدتر شاید بشود. پر از جور است. تمام نفوسیكه هستند انحرافات در آنها است. حتی نفوس اشخاص كامل هم در آن، انحرافاتیهست ولو خودش نداند. در اخلاقها، انحراف هست. در عقاید، انحراف هست. دراعمال، انحراف هست و در كارهایی هم كه بشر میكند، انحرافش معلوم است وایشان مأمورند برای این كه تمام این كجیها را مستقیم كنند و تمام اینانحرافات را برگردانند به اعتدال كه واقعاً صدق بكند: «یملا الارض عدلابعد ما ملئت جورا». از این جهت، این عید، عید تمام بشر است. تمام بشر راایشان هدایت خواهند كرد انشاءالله و ظلم و جور را از تمام روی زمین برمی‌دارند به همان معنای مطلقش. از این جهت این عید، عید بسیار بزرگی استكه به یك معنا از عید ولادت حضرت رسول (ص) كه بزرگترین اعیاد است، این عیدبه یك معنا بزرگتر است.2

آن كسی كه به این معنا موفق خواهد شد وعدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد كرد نه آن هم این عدالتی كه مردم عادیمی فهمند ـ كه فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد ـ بلكه عدالتدر تمام مراتب انسانیت. انسان اگر هر انحرافی پیدا كند؛ انحراف عملی،انحراف روحی، انحراف عقلی، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش اینایجاد عدالت است در انسان. اگر اخلاقش اخلاق منحرفی باشد، از این انحرافوقتی به اعتدال برگردد، این عدالت در او تحقق پیدا كرده است. اگر درعقاید، یك انحرافاتی و كجیهایی باشد، برگرداندن آن عقاید كج به یك عقیدهصحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان. در زمان ظهور مهدیموعود (عج) كه خداوند ذخیره كرده است او را، از باب اینكه هیچ كس دراولین و آخرین، این قدرت برایش نبوده است و فقط برای حضرت مهدی موعود (عج) بوده است كه تمام عالم را، عدالت را در تمام عالم گسترش بدهد و آنچیزی كه انبیا موفق نشدند به آن، با اینكه برای آن خدمت آمده بودند، خدایتبارك و تعالی ایشان را ذخیره كرده است كه همان معنایی كه همه انبیا آرزوداشتند، لكن موانع، اسباب این شد كه نتوانستند اجرا بكنند و همه اولیاآرزو داشتند و موفق نشدند كه اجرا بكنند، به دست این بزرگوار اجرا بشود.اینكه این بزرگوار را طول عمر داده، خدای تبارك و تعالی، برای یك هم چومعنایی، ما از آن میفهمیم كه در بشر كسی نبوده است دیگر، قابل یك هم چومعنایی نبوده است. و بعد از انبیا كه آنها هم بودند، لكن موفق نشدند، كسیبعد از انبیا و اولیای بزرگ، پدران حضرت موعود (عج)، كسی نبوده است كهبعد از این، اگر مهدی موعود (عج) هم مثل سایر اولیا به جوار رحمت حقمیرفتند، دیگر در بشر، كسی نبوده است كه این اجرای عدالت را بكند.نمیتوانسته و این، یك موجودی است كه ذخیره شده است برای یك هم‌چو مطلبی.

عدالت، رسالت همه انبیا

قضیهغیبت حضرت صاحب (عج)، قضیه مهمی است كه به ما مسائلی میفهماند. من جملهاین كه: برای یك هم چو كار بزرگی كه در تمام دنیا، عدالت به معنای واقعیاجرا بشود، در تمام بشر نبوده كسی الا مهدی موعود (عج) كه خدای تبارك وتعالی او را ذخیره كرده است برای بشر. هر یك از انبیا كه آمدند، برایاجرای عدالت آمدند و مقصدشان هم این بود كه اجرای عدالت را در همه عالمبكنند، لكن موفق نشدند. حتی رسول ختمی مرتبت (ص) كه برای اصلاح بشر آمدهبود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود، باز در زمانخودشان موفق نشدند به این معنا.3

عدالت خواهی، وظیفه منتظران

مامنتظران مقدم مباركش، مكلف هستیم تا با تمام توان كوشش كنیم تا قانون عدلالهی را در این كشور ولی عصر (عج) حاكم كنیم و از تفرقه و نفاق و دغلبازیبپرهیزیم و رضای خداوند متعال را در نظر بگیریم.4
این كشوری كه كشورائمه هدی و كشور صاحبالزمان (عج) است، باید كشوری باشد كه تا ظهور موعودایشان به استقلال خویش ادامه بدهد، قدرت خودش را در خدمت آن بزرگوار قراربدهد كه عالم را انشاءالله به عدل و داد بكشد و از این جورهایی كه برمستضعفان میگذرد، جلوگیری كند.5

حالا ابتدا این پر كردن دنیا رااز عدالت، این را ما نمیتوانیم بكنیم. اگر میتوانستیم میكردیم، اما چوننمیتوانیم بكنیم، ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است. شما یكنقطه هستید در عالم. عالم پر از ظلم است، ما اگر بتوانیم جلوی ظلم رابگیریم، باید بگیریم. تكلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن، تكلیف ما كردهاست كه باید برویم همة كار را بكنیم. اما نمیتوانیم بكنیم، چون نمی‌توانیمبكنیم، باید او بیاید تا بكند، اما ما باید فراهم كنیم كار را. فراهم كردناسباب این است كه كار را نزدیك بكنیم، كار را هم چو بكنیم كه مهیا بشودعالم برای آمدن حضرت (عج).6

حكومت عدل

آنكاری كه لشكر امام زمان (ع) باید بكند، با آن كاری كه لشكر طاغوت میكرد،فرق دارد. همانطوری كه خود امام زمان (ع) با طاغوت فرق داشت. آن، حكومتجور بود و این، حكومت عدل. آن، حكومت طاغوت بود و این، حكومت خدا.7

عدالت،یك عدالت اجتماعی در همه عالم میآید، اما نه اینكه انسانها بشوند یك انساندیگر. انسانها همان هستند كه یك دستهشان خوبند، یك دستهشان بد. منتهاآنهایی كه بد هستند، دیگر نمیتوانند كارهای خلاف بكنند.8

درحكومت عدل بقیة الله (عج) هم عدالت جاری میشود، لكن حبهای نفسانی دربسیاری از قشرها باقی است و همان حبهای نفسانی است كه بعضی روایات هست كهحضرت مهدی (عج) را تكفیر میكنند.9
ما نباید توقع داشته باشیم كه، صبحكنیم در حالی كه همه چیز سر جای خودش باشد. در زمان حضرت صاحب (عج) هم كهایشان با تمام قدرت میخواهند عدل را اجرا نمایند، با این ترتیب نمیشود كههیچكس حتی خلاف پنهانی هم نكند.10

عدالت فراگیر

وفتنهانگیزیها پاك شود و حكومت عدل الهی بر سراسر گیتی گسترش یابد ومنافقان و حیلهگران از صحنه خارج شوند و پرچم عدالت و رحمت حق تعالی بربسیط زمین، افراشته گردد و تنها قانون عدل اسلامی بر بشریت حاكم شود وكاخهای ستم و كنگرههای بیداد فرو ریزد و آن چه غایت بعثت انبیا علیهمصلوات الله و حامیان اولیاء (ع) بوده، تحقق یابد و بركات حق تعالی بر زمیننازل شود و قلمهای ننگین و زبانهای نفاق افكن، شكسته و بریده شود و سلطانحق تعالی بر عالم پرتوافكن گردد و شیاطین و شیطان صفتان به انزوا گرایند وسازمانهای دروغین حقوق بشر از دنیا برچیده شوند و امید است كه خداوندمتعال آن روز فرخنده را به ظهور این مولود فرخنده هر چه زودتر فرا رساند وخورشید هدایت و امامت را طالع فرماید.11

پی نوشت ها:

1 .؟
2 . صحیفه نور، ج 12، صص 207ـ209.
3 . همان.
4 . صحیفه نور، ج 15، ص 22.
5 . صحیفه نور، ج 14، ص 195.
6 . صحیفه نور، ج 20، صص 198ـ199.
7 . صحیفه نور، ج 11، ص 135.
8 . صحیفه نور، ج 20، ص 79.
9 . صحیفه نور، ج 16، ص 105.
10 . صحیفه امام، ج 19، ص 303.
11 . صحیفه نور، ج15، ص 22.

برچسب: