تاثیر تحریم اقتصادی بر مردم ایران

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
تاثیر تحریم اقتصادی بر مردم ایران

[h=1]

[/h]


[/HR]کشور ما پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی همواره با فشارهای جهانی رو به رو شده است گاهی به دام جنگ گرفتار شده و گاهی با تهدید به حمله نظامی روزگار سپری کرده است گاهی نیز با مشکلاتی چون تحریم اقتصادی دست و پنجه نرم کرده است و آنچه بیش ازهمه در تقابل با ایران از سوی کشورهای غربی مورد استفاده قرار گرفته همین تحریم اقتصادی بوده است.
[/HR]در 17 آبان 1358 درست، چهار روز پس از تسخیر سفارت آمریكا توسط دانشجویان انقلابی ایران، كه منجر به گروگان‌گیری دیپلمات‌ها واتباع ایالات متحده آمریكا گردید، جیمی كارتر به استناد« قانون كنترل صادرات تسلیحات» صادرات تسلیحات و جنگ افزار نظامی به ایران را ممنوع كرد.
به این ترتیب ایران با اولین تحریم توسط آمریكا مواجه شد و سفارشات و وجوه پرداختی جهت تسلیحات و هواپیماها توسط ایران كان لم یكن و بلوكه شد، چهار روز بعد از آن، دولت آمریكا به استناد « قانون گسترش تجارت» واردات نفت از ایران را ممنوع نمود.
با ادامه بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریكا، كارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده با صدور فرامین اجرایی اقدامات تحریمی خود را علیه ایران تشدید كرد. در 23 آبان 1358 با فرمان اجرایی 12170 ، كلیه دارایی‌های دولت ایران نزد بانك‌های آمریكایی مسدود شد.
در 18 فروردین 1359، هر گونه صادرات به جز غذل و دارو به ایران،‌با فرمان اجرایی 12205 ممنوع گردید.
از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون کشورهای غربی تلاش کرده اند که با فشار بر ایران شاهد ضعف آن باشند. تحریم تسلیحاتی حربه همیشگی آن ها بوده است.

فرمان اجرایی 12111 در تاریخ 28 فروردین 1359 ، آمریكاییان را از هر گونه معامله مالی با ایرانیان منع كرده و هر نوع واردات از ایران و تمامی سفرها به ایران یا از ایران را ممنوع نمود.ضمن این كه تمامی تجهیزات نظامی خریداری شده یا سفارش داده شده توسط دولت ایران را توقیف نمود.
تحریم اقتصادی چیست؟
تحریم اقتصادی اقدام برنامه ریزی شده یک یا چند دولت از طریق محدود کردن مناسبات اقتصادی برای اعمال فشار بر کشور هدف با مقاصد مختلف سیاسی است تحریم اقتصادی را معمولا به دو دسته تقسیم می کنند: 1- تحریم تجاری که در آن صادرات و واردات به کشور هدف، محدود یا قطع می شود2- اعمال محدودیت ها، تضییقات یا قطع مناسبات مالی. ایران در چند دهه اخیر در معرض هر دو این تحریم ها بوده است.
اما سوالی که مطرح می شود اینکه آیا این کشورها حق دارند از تحریم برای فشار به کشورمان استفاده کنند و دوم آنکه آیا این تحریم ها فشار به ایران است یا فشار به ایرانی ها؟
برای پاسخ به این سوال لازم است ابتدا به چند نمونه از تحریم ها ی علیه ایران دقت شود:
تحریم سرمایه گذاری:در حالی که گزارش های دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی سخن از همکاران ایران با این آژانس می داد در خرداد امسال قطع نامه دیگری علیه ایران در شورای امنیت به تصویب رسید که تحریم های جدیدی علیه ایران مقرر می کرد که چنانچه گفته شده خلاف مقررات بین المللی است.
یکی از تحریم های ناعادلانه شورای امنیت جلوگیری از سرمایه گذاری شهروندان ایرانی و نهادهایی که در ایران تشکیل شده اند است.

در 18 فروردین 1359، هر گونه صادرات به جز غذل و دارو به ایران،‌با فرمان اجرایی 12205 ممنوع گردید.

ممنوعیت انتقال آموزش های فنی به ایران: شورای امنیت به بهانه وادار کردن ایران به پیروی کامل از پیمان ان بی تی تمهیداتی را پیش بینی کرده است که از ورود تکنولوژی و آموزش های فنی به ایران جلوگیری کند. حتی این شورا همه کشورها را ملزم می کند که انتقال آموزش ها رهنمودها یا دیگر خدمات فنی را در ایران ممنوع کنند.
تلاش برای تضعیف بنیه دفاعی ایران: از ابتدای انقلاب اسلامی تاکنون کشورهای غربی تلاش کرده اند که با فشار بر ایران شاهد ضعف آن باشند. تحریم تسلیحاتی حربه همیشگی آن ها بوده است. در مجموعه تحریم هایی که به موجب قطع نامه 1929 وضع شده نیز تحریم تسلیحاتی وجود دارد.
سوء استفاده از قدرت برای پیش بردن اهداف: بر خلاف تمام اصول و قواعد بین المللی برای فشار به ایران قطع نامه شورای امنیت به کشورها اجازه داده شده است که تمام محموله هایی که به سمت ایران در حرکتند یا از ایران می آیند را مورد بازرسی قرار دهند بدون اینکه اشاره ای به تابعیت کشتی شده باشد کافی است که مبدا یا مقصد کشتی ایران باشد.
محدودیت معاملات بانکی برای ایرانیان: امروزه با گسترش تجارت بین الملل نقل و انتقال وجوه و اجرای قراردادهای بین المللی بدون استفاده از سیستم بانکی بسیار دشوار است معمولا اتباع کشورها به جای اینکه مستقیماً با یکدیگر وارد داد و ستد و پرداخت وجه و تسلیم موضوع قرارداد شوند بانک های آنها به نمایندگی از آنها چنین کاری می کنند اما بدون توجه به مشکلاتی که ممکن است اتباع کشور ایران در معاملات خود پیدا کنند قطعنامه شورای امنیت محدودیت های را برای بانک های ایرانی ایجاد کرده است بی گمان اثر مستقیم چنین تحریم هایی ایرانیانی هستند که به داد و ستد در محیط بین الملل مشغولند.
هدف واقعی: قطعنامه 1929 یکی از آخرین تلاش های کشورهای غربی برای فشار بر ایران است ولی تقابل با ایرانیان تنها به محدودیت های موجود در این قطعنامه خلاصه نمی شود. برخی تحریم های دیگر به طور مستقیم جان مردم ایران را هدف قرار داده است نتیجه تحریم دارو چه چیزی جز به خطر افتادن جان ایرانیان خواهد بود؟ جلوگیری از خرید هواپیماهای نو باید جان چند تن از هموطنان ما را بگیرد؟ مدتی پیش داروی بیماران کلیوی که بیماران پس از عمل پیوند مجبور به استفاده از آن هستند تحریم شد.

مبنای استفاده از تحریم در حقوق بین الملل
ماده 41 منشور ملل متحد مجوز تحریم را به شورای امنیت می دهد در این ماده مقرر شده « شورای امنیت می تواند تصمیم بگیرد که برای اجرای تصمیمات آن شورا چه اقداماتی که متضمن به کارگیری نیروی مسلح نباشد لازم است و می تواند از اعضای ملل متحد بخواهد که به این قبیل اقدامات مبادرت ورزند. این اقدامات ممکن است شامل متوقف ساختن تمام یا قسمتی از روابط اقتصادی و ارتباطات راه آهن، دریایی، هوایی، پستی، تلگرافی، رادیویی و سایر وسائل ارتباطی و قطع روابط سیاسی باشد » اما باید توجه داشت که این ابزارنباید آلت دستی برای پیشبرد اهداف عده ای خاص شود.
دست کشورها برای تحریم باز نیست
تحریم ها مانعی در جهت توسعه حقوق بین الملل از نظر اقتصادی است در حقوق بین الملل دلایل مختلفی وجود دارد که تحریم کشورها را عملی غیر موجه بر می شمرد منشور حقوق و وظایف اقتصادی دولت ها که در اجلاس 1974 مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب اکثریت قریب به اتفاق دولت ها رسید و حاوی اصول ناظر بر نظام نوین اقتصادی است بر اعطای امتیازاتی به کشورهای در حال توسعه از طریق گسترش داد وستد بین المللی تاکید می کند تحریم یک کشور و قطع روابط اقتصادی با آن نمی تواند در حیطه صلاحیت دولت ها باقی بماند چرا که عملاً توسعه و پیشرفت حقوق بین المللی در زمینه اقتصادی را با مشکل رو به رو می کند. یکی از اهداف سازمان ملل برای ایجاد ثبات جهانی، رفاه ملل و تامین روابط مسالمت آمیز و دوستانه بین المللی و حصول همکاری بین المللی در حل مسائل بین المللی است که دارای جنبه های اقتصادی است و به صراحت می توان گفت که در منشور ملل متحد از همکاری های بین المللی به منظور فراهم کردن شرایط صلح یاد شده است.

تحریم ها در صورتی که موثر باشد طبقات متوسط و ضعیف یک کشور را تحت تاثیر قرار می دهند

تحریم ها به تجارت بین الملل ضربه می زند
اهمیت تجارت بین المللی برای صلح جهانی ایجاب می کند که دولت ها نه تنها در گسترش آن از طریق حقوق بین الملل کوشا باشند بلکه از اقدامات لازم به منظور جلوگیری از قطع روابط تجاری که می تواند صلح را به مخاطره اندازد نیز غافل نباشند. حقوق بین الملل بر ضرورت گسترش هرچه بیشتر همکاری های بین الملل در کلیه زمینه ها به خصوص مبادلات تجاری در شرایط عادلانه و منصفانه تأکید دارد دولت ها موظف اند که از توسل به هر نوع اقدامی که با همکاری های بین المللی مغایرت داشته باشد خودداری کند. ماده 2 پاراگراف 4 منشور سازمان ملل متحد نیز به طور ضمنی این ضرورت را مورد تایید قرار می دهد و از کلیه اعضاء می خواهد که در روابط بین المللی خود از تهدید به زور یا استعمال آن علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی هر دولتی یا از هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مخالفت داشته باشد خودداری کند. هیچ تردیدی نیست که همکاری های بین المللی یکی از مقاصد سازمان ملل متحد است و تحریم اقتصادی به طور جدی همکاری های بین المللی را تهدید می کند.
نتیجه
نکته ای که باید در انتها اضافه کرد تاثیر تحریم ها بر شهروندان و اتباع یک کشور است تحریم ها در صورتی که موثر باشد طبقات متوسط و ضعیف یک کشور را تحت تاثیر قرار می دهند و زندگی را بر آنها سخت می کنند در حقیقت تحریم یک کشور تنها تحریم دولت حاکم بر آن نیست بلکه بیشتر از آن فشار بر مردم آن کشور است که برای آن ها مشکلات فراوانی ایجاد می کند به خصوص اینکه ابزار قانونی اعمال تحریم سازمان ملل است که به شدت تحت نفوذ کشورهایی قرار دارد که بیشترین بودجه آن را تامین می کنند. به همین دلیل طبیعی است که برخی کشورها قربانی تحریم هایی شوند که تعداد محدودی از کشورها را به اهداف خود می رساند.

برچسب: 

[h=1]كالبدشكافی جنگ نرم اقتصادی
[/h]بخش سیاسی_ واقعیت‎های شناخت‎شناسانه جنگ نرم نشان می‎دهد كه قطعنامه 1929 و اقدام قدرت‎های بزرگ علیه ایران، نمادی از جنگ نرم در عصر رقابت‎های نامتقارن منطقه‎ای و بین‎المللی است.به همان‎‎گونه‎ای كه الگوهای مبارزه و مقاومت در سیاست بین‎الملل تغییر یافته است، شاهد دگرگونی‎هایی در حوزه كنترل كشورهای انقلابی توسط قدرت‎های بزرگ هستیم. این امر در قالب كنترل نرم‎افزاری كشورها در سیاست بین‎الملل قابل پی‎گیری است. الگوی رفتار آمریكا و سایر قدرت‎های بزرگ در برخورد با جمهوری اسلامی ایران را می‎توان در این رابطه مورد توجه و ارزیابی قرار داد.

در سال‎های ریاست‎جمهوری بوش، همواره این سئوال در رسانه‎ها و مطبوعات كشورهای غربی مطرح می‎شد كه آمریكا از چه الگویی در برخورد با ایران استفاده خواهد كرد؟ بسیاری بر این اعتقاد بودند كه روح نظامی‎گری دولت بوش منجر به انجام اقدامات تهاجمی علیه ایران می‎شود. تحلیل این گروه بر اساس ادبیات و جهت‎گیری دولت بوش مورد ارزیابی قرار می‎گرفت.
طبعا به‎كارگیری گزینه نظامی كار دشواری در حوزه سیاست بین‎الملل محسوب می‎شود. جنگ‎های منطقه‎ای در كوتاه‎مدت به پیروزی می‎رسد، اما آثار و پیامدهای طولانی‎مدتی خواهد داشت. تجربه عراق و افغانستان نشان داد كه نیروهای نظامی آمریكا در شرایط عملیاتی به پیروزی نظامی می‎رسند، اما پیروزی نظامی را نمی‎توان به‎عنوان پایان استراتژی دانست.
در عصر بعد از جنگ، پیروزی نیروهای نظامی به‎عنوان آغاز رفتار استراتژیك محسوب می‎شود. كشورهایی كه از ابزارهای نظامی برای اهداف سیاسی بهره می‎گیرند، موضوع دشواری را در دستور كار خود قرار می‎دهند. به‎عبارت دیگر، نظامی‎گری در عصر بعد از جنگ سرد به‎عنوان گام نخستین رفتار استراتژیك محسوب می‎شود. همواره گزینه‎های دیگری وجود دارند كه مربوط به شرایط پیچیده در روند رقابت‎های سیاسی و بین‎المللی است.
تجربه نشان می‎دهد كه آمریكا از این گزینه در برخورد با ایران استفاده كرده است. شرایط سیاسی نظام اجتماعی و ژئوپلتیك ایران ماهیت پیچیده و درهم‎تنیده‎ای دارد. بنابراین می‎توان به این جمع‎بندی رسید كه آمریكا در برخورد با كشوری همانند ایران از الگوی نظامی استفاده نخواهد كرد. این الگو نتایج مبهم و مخاطرات گسترده‎ای برای آمریكا ایجاد می‎كند.
بنابراین همواره باید استراتژیست‎های ایرانی این سئوال را مطرح كنند كه چه گزینه‎ای پرمخاطره‎تر از اقدام نظامی برای كشورها خواهد بود؟ آمریكا در برخورد با ایران صرفا در شرایطی از ابزار و گزینه نظامی بهره می‎گیرد كه زمینه‎های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن وجود داشته باشد.
براساس چنین رویكردی، قطعنامه 1929 را می‎توان در زمره ابزارهای رفتار استراتژیك در مقیاس طولانی‎مدت علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. بهره‎گیری از الگوهای معطوف به محدودیت بین‎المللی علیه ایران را می‎توان به‎عنوان اقدامی كم‎هزینه برای آمریكا و كشورهای جهان غرب در مقابله با ایران برشمرد. از سوی دیگر، محدودیت‎های اقتصادی و استراتژیك كه به‎عنوان ضمیمه قطعنامه 1929 علیه ایران اعمال می‎شود، هزینه‎های اقتصادی و استراتژیك برای ایران ایجاد می‎كند.
در چنین شرایطی، هیچ‎یك از زمامداران، تحلیل‎گران و مقامات اجرایی در ایران نمی‎توانند مفاد قطعنامه 1929 را به‎عنوان اقدامی بی‎اثر در رفتار استراتژیك تلقی كنند. این قطعنامه بخشی از اقدامات سازمان‎یافته بین‎المللی محسوب می‎شود كه بر اساس تئوری "ماكسی مین " (Maximin) طراحی شده است. بر اساس این الگو، كشورها در رفتار سیاسی و بین‎المللی خود، صرفا به هزینه‎های كشور رقیب توجه نمی‎كنند، بلكه به هزینه‎های ناشی از كنش استراتژیك خود نیز توجه خواهند داشت. در شرایط موجود، قطعنامه 1929 برای كشورهای جهان غرب و قدرت‎های بزرگ هزینه‎های اقتصادی محدود به‎وجود می‎آورد، زیرا آنان را از بخش مشخصی از اقتصاد جهانی و منطقه‎ای محروم می‎سازد. در ازای این امر، چنین قطعنامه‎هایی دارای هزینه‎های فراگیرتری برای كشورهایی همانند ایران هستند.

از سوی دیگر، كاهش درآمدهای اقتصادی كشورهای صنعتی جهان از طریق محدودیت تجاری با ایران، تأثیر استراتژیك بر قدرت و توانمندی آنان ایجاد نمی‎كند، در حالی‎كه هزینه‎های تحریم برای ایران در حوزه‎های اقتصادی - اجتماعی بسیار بیشتر از آن‎چیزی است كه در فضای تبلیغاتی بیان می‎شود. چنین روندی دارای آثار و نتایج تصاعدی خواهد بود. به‎عبارت دیگر، هرگاه هزینه‎های اقتصادی دولت ایران به حوزه اجتماعی منتقل شود، در آن شرایط، واكنش گروه‎های اجتماعی، بیش از آن‎كه علیه جهان غرب باشد، علیه ساختار سیاسی كشور خواهد بود.
به این ترتیب، می‎توان این موضوع را بررسی كرد كه قطعنامه 1929 دارای چه ماهیت و همچنین چه كاركردی خواهد بود. طبعا باید چنین اقداماتی را در راستای جنگ نرم دشمن علیه جمهوری اسلامی ایران دانست. جنگ نرم هیچ‎گاه در محیط نظامی شكل نمی‎گیرد. از سوی دیگر، بر اساس ادبیات خصمانه نیز به‎وجود نمی‎آید. جنگ نرم، ماهیت فرسایش‎دهنده نسبت به ساختار قدرت كشور رقیب خواهد داشت.
اولین اصل برای مقابله با جنگ نرم آن است كه در دام دشمن قرار نگیریم. نظریه‎پردازان جنگ نرم همواره بر این موضوع تأكید داشته‎اند كه نباید دشمن را در وضعیت تدافعی و مقابله‎گرایانه قرارداد. به‎عبارت دیگر، جنگ نرم ماهیت غیرمستقیم دارد. كشور هدف احساس می‎كند كه اقدامات محدود و بی‎اثر علیه آن انجام گرفته، اما در میان‎مدت نشانه‎های فرسایش مشاهده می‎شود و در طولانی‎مدت جلوه‎هایی از ركود و رویارویی در كشور هدف ظهور می‎یابد. این امر را می‎توان بخشی از واقعیت جنگ نرم دانست كه نه‎تنها آمریكا بلكه بسیاری از كشورهایی كه آنان را دوست می‎پنداریم، علیه ایران سازماندهی كرده‎اند.
با توجه به مؤلفه‎های یاد شده، می‎توان قطعنامه 1929 را نشانه‎ای از جنگ نرم علیه ایران دانست. شاخص‎ها و كاركرد آن را می‎توان به‎عنوان "قالب‎های شناخت تهدید " در نظر گرفت. اگر زمامداران و تحلیل‎گران ایرانی واقعا به این جمع‎بندی رسیده‎اند كه قطعنامه 1929 تأثیری بر ساختار سیاسی و اجتماعی ایران به‎جا نمی‎گذارد، بیانگر آن است كه نسبت به ماهیت و كاركرد جنگ نرم شناخت چندانی ندارند. واقعیت‎های شناخت‎شناسانه جنگ نرم نشان می‎دهد كه قطعنامه 1929 و اقدام قدرت‎های بزرگ علیه ایران، نمادی از جنگ نرم در عصر رقابت‎های نامتقارن منطقه‎ای و بین‎المللی است. به‎طور كلی می‎توان شاخص‎های جنگ نرم را به شرح ذیل مورد توجه قرار داد:
1- كشور هدف در جنگ نرم، نسبت به تهدید شكل گرفته "احساس تهدید " نمی‎كند. به‎عبارت دیگر، در شرایط غافلگیری قرار می‎گیرد.

2- كشور هدف، اقدام مؤثری برای مقابله با تهدید به انجام نمی‎رساند. از ابزارهایی همانند اطلاع‎رسانی دقیق به جامعه استفاده نخواهد كرد. برای مقابله با تهدید دشمن باید فضای "ادراك تهدید " در دو سطح انجام گیرد. در سطح اول، تهدید باید معطوف به درك دقیق از سوی مسئولین باشد. در گام دوم، زمینه برای انتقال چنین ادراكی به جامعه فراهم شود. به هر میزان جامعه در برابر تهدید از وقوف و آگاهی بیشتری برخوردار باشد، امكان مقابله با تهدید بیشتر خواهد شد.
3- ابزارهای لازم برای مقابله و رویارویی با تهدید فراهم شود. تهدیدات جنگ نرم ماهیت غیرمستقیم دارد. ابزارهای مقابله با چنین تهدیداتی نباید ماهیت شعاری داشته باشد، رویكرد مقابله با تهدید ایجاب می‎كند كه از ابزارهای عقلانی، ادبیات عقلانی و فرآیندهایی استفاده شود كه امكان غافلگیرسازی دشمن را فراهم آورد. اگر سیاست اعلامی در راستای بهره‎گیری از ادبیات مقابله‎جویانه باشد، در آن شرایط در دام دشمن قرار گرفته‎ایم. دشمن باید احساس كند كه تاكتیك وی به نتیجه رسیده؛ در چنین شرایطی از ابتكارات جدید استفاده نخواهد كرد.
4- در شرایط تهدیدات مربوط به جنگ نرم نباید اجازه داد كه زمینه‎های "تصاعد بحران " فراهم شود؛ الگوهای مدیریت بحران در قالب‎های دیپلماتیك و استراتژیك طراحی می‎شود. اگر روند محدودیت‎ها افزایش یابد، در آن شرایط زمینه افزایش تهدیدات استراتژیك نرم‎افزاری فراهم خواهد شد. بنابراین در شرایط جنگ نرم، لازم است تا زمینه‎های كنترل بحران را فراهم كرد. این امر از طریق اقدامات متنوع و در فضای مقابله با تهدید در فضای جنگ نرم انجام می‎شود. مشروعیت‎سازی به‎عنوان اصلی‎ترین نشانه قدرت محسوب می‎شود. بنابراین لازم است كه حقانیت و مشروعیت قطعنامه‎ها از طریق حقوقی - دیپلماتیك مورد بحث قرار گرفته و اعتبار آنان در قالب مفاهیم علمی مورد پرسش قرار گیرد.