جمع بندی چرا برده داری در اسلام ممنوع نیست؟

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
چرا برده داری در اسلام ممنوع نیست؟

سلام من یه سوال دیگه برام پیش اومد
چرا برده داری در اسلام ممنوع نیست؟خیلی از مخالف های اسلام دلیلش رو امیال شخصی پیامبر (ص) میدونن و اینکه سود خوبی بدست میاورده از راه فروش برده هایی که اسیر شدن
در اینکه برده داری به نظر همه کار بدیه جای شکی نیست (البته به غیر از کسایی که داعشی صفت هستند)
مخالفی میگفت توی قرانی که مسیله های شخصی زنان پیامبر صحبت شده چرا یکبار برده داری که اون موقع انقد رواج داشته ممنوع نشده
چرا؟100% الان میدونم میخواین با تفسیر بگید که این ایه غیرمستقیم مثلا اشاره کرده اما من سوالم اینه چرا مستقیم اشاره نشده
چرا اسیر هارو میاوردن و در بازار های اسلامی میفروختن چرا ممنوع نشد در قران که بعد از پیامبر در زمان خلیفه های بعدی انقدر اسیر و برده گرفته نشه بخصوص از ایران که توی کتاب دو قرن سکوت بخونیم که =عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت:
۱- فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر ایرانی به بند کشیده شدند.
شصت هزار تن زن و دختر ایرانی را به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند.
۲- پس از تسلط اعراب در حمله به سییستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند، به طوریکه ربیع ابن زیاد (سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند).
و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز.
یاعلی:hamdel:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد عماد

piano;634727 نوشت:
۱- فاتحان، گریختکان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیری به اندازه ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر ایرانی به بند کشیده شدند.
شصت هزار تن زن و دختر ایرانی را به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناخته ی بسیار بر جای نهادند.
۲- پس از تسلط اعراب در حمله به سییستان؛ مردم مقاومت بسیار و اعراب مسلمان خشونت بسیار کردند، به طوریکه ربیع ابن زیاد (سردار عرب) برای ارعاب مردم و کاستن از شور مقاومت آنان دستور داد تا صدری بساختند از آن کشتگان (یعنی اجساد کشته شدگان جنگ را روی هم انباشتند).
و هم از آن کشتگان تکیه گاهها ساختند و ربیع ابن زیاد بر شد و بر آن نشست و قرار شد که هر سال از سیستان هزار هزار (یک میلیون) درهم به امیر المومنین دهند با هزار غلام بچه و کنیز.
یاعلی

سلام علیکم
انچه درباره برده داری فرموده اید انشاءالله دوستان کلام و اعقتادات خدمتتان هستند
اما آنچه به تاریخ مربوط است یعنی دو پاراگراف بالا، اولا باید مدرک ارائه دهید ثانیا این شبهه در این تاپیک مفصل جواب داده شده است، باز اگر با مطالعه تاپیک مورد سوال باقی ماند خدمتتان هستیم
یک شبهه تاریخی (مساله فتوحات اعراب در ایران )

با سلام و عرض ادب

این شبهه در همین سایت و در سایت های مختلف مرکز ملی پاسخگویی پاسخ داده شده؛ اینکه برده داری به یکباره ممنوع نشد چون حذف برده داری ضربه مهلکی بر نظام اقتصادی و ... مملکت وارد می آورد و لازم بود به صورت تدریجی برده داری از نظام اسلامی برداشته شود، ثانیا؛ اسلام انواع مختلف برده داری را لغو کرده و فقط منحصر در جنگ و جهاد کرد، ثالثا برنامه هایی راهبردی برای حذف کامل نظام برده داری ارائه داد ...

تفصیل مطلب در سطور ذیل مطالعه فرمایید:
اسلام برده داری را ایجاد نکرده و قانون برده داری را وضع ننموده و ما در کتب فقهی و روایی اسلام کتابی به نام "کتاب العبد و الامه =کتاب غلام و کنیز" نداریم ،بلکه برده داری قانون پذیرفته شدن جهان آن روز بود که اسلام با آن به مبارزه برخاست . ضمن محدود کردن راه های برده گیری، راه های زیاد وجوبی و قهری و استحبابی و اختیاری برای آزاد شدن بردگان وضع کرد . از این رو ما در کتب فقهی اسلام "کتاب العتق" داریم که حاوی قانون های اسلام برای آزاد شدن بردگان است.
البته اسلام راه مبارزه معقول و منطقی با این معضل را پیش گرفت. به یکباره و بدون ایجاد زمینه های لازم به الغای دفعی بردگی اقدام نکرد ،زیرا الغای یکباره علاوه بر این که در آن زمان به جامعه نوپای اسلامی ضربه شدید می زد و مردمان را که اکثرا در آن روزگار برده و کنیز داشتند، از گرایش به اسلام دور می کرد، برای بردگان نیز مصیبت بار بود، زیرا بدون اینکه برای متکی به خود بودن برده ها زمینه روحی و اجتماعی لازم فراهم آمده باشد، به یکباره آن ها از پشتیبانی صاحبان خود محروم و یله و رها می شدند.
در غرب مبارزه شدید و سریع و الغای یکباره برده داری، برای برده ها کلی مصیبت ایجاد کرد.
براي اين که موضع اسلام در برابر برده داري و حقانيت آن موضع، روشن شود ،لازم است نيم نگاهي به تاريخ برده داري بيندازيم:
در قديم از سه راه انسان ها به بردگي گرفته مي شدند:
1. زور و قلدري:
مثلاً رئيس قبيله به زور مي توانست ديگران را به بردگي بگيرد يا يک قبيله بدون دليل به قبيله ديگري شبيخون زده و هجوم برده و افراد قبيله ديگر از زن و مرد و کودک را به اسيري بگيرد.
2. داشتن ولايت ارث و شوهري، و غيره.
به عنوان مثال: پدر مي توانست فرزند خود را بفروشد.
3. جنگ ؛
برده گيري در جنگ هاي دفاعي حتي در بين ملل داراي تمدن نظير روم، هند، يونان، ايران.نيز معمول بوده است. ابتدا اين گونه بود كه قبيله پيروز در جنگ خواه مهاجم يا مدافع، تا آخرين نفر از طرف مغلوب را مي كشت. امّا در طول زمان، و نيز از باب نوع دوستي، بنا را بر اين گذاشتند كه اسيران جنگي را به عنوان غنيمت تملك كنند، هر چند در آن دوران هم روش ها فرق مي كرد و رومي ها و يوناني ها سختگيرتر بودند. (1)
دين اسلام از سه روش فوق. دو روش زور و ارث را ردّ و روش سوم يعني جنگ دفاعي را تحت شرايطي امضا كرد تا به مرور زمان و با شرايطي كه قرار داده است، زمينه هاي آن نوع برده داري را هم از بين ببرد.
برده گیری در جنگ ها و از اهل جنگ (دارالحرب) هم حکم تاسیسی اسلام نیست، بلکه سیره جاری مردمان در آن زمان بوده و اسلام هم به مصالحی (رعایت مصلحت مسلمانان و جلوگیری از شجاع شدن کافران علیه آن ها و مقابله به مثل و...) تا حدودی و با شرایطی فقط آن را اجازه داده است.
قرآن با این که با توجه به واقعیت موجود عبد و کنیز در جامعه، به موضوع عبد و امه تصریح کرده و احکامی در این رابطه وضع نموده، ولی امضای برده گیری اسیران جنگ و افراد دارالحرب در قرآن نیامده است. در قرآن در باره محاربان و مهاجمان به کشور اسلامی فقط آمده:
فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛(2)
هنگامى كه با كافران (جنايت‏پيشه) در ميدان جنگ رو به رو شديد ،گردن هايشان را بزنيد، (و اين كار را هم چنان ادامه دهيد) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد .در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد .سپس يا بر آنان منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه [غرامت‏] بگيريد (و اين وضع بايد هم چنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد.
این که جایز است برده ها را به بردگی بگیریم، حکم رسول خدا بوده که حاکم جامعه بوده و رعایت مصالح جامعه اسلامی به او سپرده شده بود . به همین جهت برده گیری اسیران مهاجم کافر و مشرک را باید از احکام حکومتی دانست که در هر زمان تابع مصلحت سنجی ولی امر است . نباید آن را از احکام جاوید اسلام مانند نماز و روزه و زکات و...شمرد.

اما اينكه چرا اسلام برده گيري و برده داری را به کلی و یکباره مردود ندانست . بلكه فقط محدوديت هايي در آن ايجاد كرد؟ بدان خاطر بود كه:
1. اصلاح عادات غلط به زمان نيازمند است.
2. در آن زمان بردگان فراواني وجود داشتند . گاهي بخش عظيمي از جامعه را بردگان تشكيل مي دادند . اگر از ابتدا بردگي به طور كلّي ملغا مي شد، رهايي بردگان باعث نابودي آنان و خانواده هاي شان مي شد. زيرا بردگان در آن زمان نه كسب و كار مستقلي داشتند و نه زندگي مستقلي.
حداقل اثر سوء آزاد كردن اين جمعيت انبوه، مختل كردن امنيت جامعه بود. بررسي اين نكته نشان مي دهد كه برخورد ضربتي و دفعي با مسأله برده داري، امري غير حكيمانه، بلكه غير ممكن است. از اين رو اسلام، در برخورد با اين مسأله ـ چنان كه در مورد "شراب" عمل كرد ـ به اصلاح تدريجي پرداخت.
3. بندگان در آغاز اسلام، منبع اقتصادي و نيروي نظامي نيرومندي براي مشركان و حتي مسلمانان بودند. مشركان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و ميدان هاي جنگ به كار مي گرفتند. چنانچه اسلام در همان ابتدا دستور آزادي بردگان را مي داد، بديهي بود كه تنها مسلمانان به آن عمل كنند. چرا كه مشركان به آن اعتقادي نداشتند.
اين شيوه رفتار، پيامدهاي بسيار ناخوشايند و ضربه مهلكي براي جامعه اسلامي نوپا در پي داشت. از جمله:
الف: مسلمانان به يكباره از نيروي اقتصادي و نظامي عظيمي محروم مي شدند . اين ضربه مهلك اقتصادي به آنان بود.
ب: بندگاني كه به اسيري گرفته مي شدند، چنانچه آزاد مي شدند، چون جا و مكان و درآمد مناسبي نداشتند، به ناچار به پيش مشرکان باز مي گشتند و آنان ، از اين ها هم براي تقويت بنيه اقتصادي و نيروي نظامي استفاده مي كردند.
حاصل آن بود كه آزادي بندگان به تدريج، مانع از خسارت اقتصادي و نظامي مسلمانان شد.
ز4. به طور كلي، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است . فطرت بشر چنين فردي را محكوم به فنا دانسته و دست كم به بردگي گرفتن او را تجويز مي كند.
5. علاوه بر حكم فطري، تا آن جا كه تاريخ نشان داده است، انسان ها دشمنان خود را به عنوان غنيمت اسير مي گرفته اند. (3)
برده گيري كه اسلام معتبر دانسته ،حقي است كه با فطرت بشر مطابقت دارد كه همان برده گيري دشمنان اساس دين و مجتمع اسلامي است.چنين كساني به حكم اجبار، به داخل جامعه جذب مي شوند و در لباس بردگي درمي آيند تا به تربيت صالح ديني تربيت يافته و به تدريج آزاد شوند، همانند مريضي كه طبيب آزادي عمل او را تحت كنترل در مي آورد تا به سلامتي برسد.
جهان متمدن هر چند به ظاهر، نظام برده داري را ملغا اعلام كرد، امّا هنوز هم همان نظام به شكلي ديگر در جهان معمول است. با نگاهي كوتاه به جنگ جهاني دوم و قيموميت بر ملل محروم و مغلوب ، مي بينيد كه چه فجايعي به بار آوردند. هنوز هم محرومان ملل، گرفتار آن نظام قيموميتي غلط هستند. (4)

پس اسلام علاوه بر این که برده گیری و برده داری را محدود کرد و برای آن قید ها و شرایطی قرار داد، براي حل تدريجي آن هم راه حل هايي ارائه داد كه در محورهاي زير آن ها را مورد توجه قرار مي دهيم:
الف) بستن سرچشمه بردگي:
اسلام از بين سه راه معمول برده گيري در آن زمان، دو راه را به كلي ردّ كرد و نپذيرفت (زور و قلدري، ولايت شوهر، ارث و غيره) و به عللي كه گذشت، براي از بين بردن راه سوم (راه برده گيري در جنگ) محدودیت هایي ايجاد كرد، حتي در صورت پيروزي در جنگ هم گرفتن برده الزامي نبوده ، بلكه دستور اسلام در اين مورد اين است كه بعد از خاتمه جنگ با كفار، افرادي كه اسير مي شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
ـ از آنان فديه گرفته شده، آزاد شوند.
ـ با اسيران مسلمان مبادله شوند.
ـ و در نهايت، در مواردي كه دو راه قبلي صلاح نبود، به جاي اين كه آن ها را بكشند، اسيرشان كرده و براي خدمت، به كار بگمارند و بين مردم تقسيم كنند. (5) انتخاب راه برخورد توسط امام و به تناسب مصلحت جامعه اسلامي صورت مي گيرد.
ب) گشودن دريچه آزادي:
اسلام، تمهيداتي ديگر براي آزادي بردگان انديشيده است، از جمله :
ـ آزادي اسير را يكي از كفارات قرار داده است. (6)
ـ با ازدواج زني كه برده است با يك انسان آزاد و بچه دار شدن آن زن، فروش آن زن ممنوع مي شود تا از سهميه ارث فرزندش آزاد شود. (7)
ـ سهمي از زكات براي خريد برده ها و آزاد كردن آنان قرار داده شد كه بدين ترتيب يك بودجه دايمي براي اين كار از بيت المال در نظر گرفته شده و تا آزادي كامل همه بردگان ادامه خواهد يافت. (8)
ـ آزادي بردگان يكي از عبادات شمرده شده و بزرگان در اين زمينه پيش قدم بوده اند تا آن جا كه گفته شده حضرت علي بن ابي طالب با دسترنج خود هزار بنده را آزاد كرد. (9)
ـ هر كس سهم خود از برده مشترك را آزاد كند، سهم شريك ديگر به طور قهري آزاد مي شود. (10)
ـ هرگاه كسي مالك يكي از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دايي، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و يا خواهرزاده خود شود، آن ها فوراً آزاد مي شوند.(11)
ـ در برخي موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات هاي سختي انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد خواهد شد. (12 ) و...
ج) احياي شخصيت بردگان:
در دوراني كه بناست بردگان به تدريج آزاد شوند. دين مبين اسلام براي اِحياي حقوق آنان اقدامات وسيعي كرده است. به طوري كه هيچ فرقي بين بردگان و آزادها قرار نمي دهد . جز به تقوا و پرهيزكاري . به بردگان اجازه مي دهد همه گونه پُست هاي اجتماعي را عهده دار شوند . از فرماندهي گرفته تا پست هاي حساس ديگر كه به عنوان نمونه سلمان، بلال و قنبر را مي توان نام برد.(13)
د) رفتار انساني با بردگان، در اسلام دستورهاي زيادي در مورد مدارا با بردگان آمده است از جمله:
ـ پيامبر(ص) فرمود: جبرئيل آن قدر براي آزادي برده سفارش كرد كه من فكر كردم براي آزادي برده مهلت معيني مقرر گرديد. (14)
رواياتي داريم كه در مورد بردگان، أجل هفت سال را مطرح كرده و فرموده اند: بعد از هفت سال برده را از كار معاف و او را آزاد كنيد. (15)
حضرت امام صادق مي فرمود: هرگاه پدرم به غلامش دستوري مي داد و ملاحظه مي كرد كه آن كار، سخت است، خودش بسم الله مي گفت و كمك مي كرد. (16)

پرسش:
چرا برده داری در اسلام ممنوع نیست؟

پاسخ:
این شبهه در همین سایت و در سایت های مختلف مرکز ملی پاسخگویی پاسخ داده شده؛ اینکه برده داری به یکباره ممنوع نشد چون حذف برده داری ضربه مهلکی بر نظام اقتصادی و ... مملکت وارد می آورد و لازم بود به صورت تدریجی برده داری از نظام اسلامی برداشته شود، ثانیا؛ اسلام انواع مختلف برده داری را لغو کرده و فقط منحصر در جنگ و جهاد کرد، ثالثا برنامه هایی راهبردی برای حذف کامل نظام برده داری ارائه داد ...

_ تفصیل مطلب:
اسلام برده داری را ایجاد نکرده و قانون برده داری را وضع ننموده و ما در کتب فقهی و روایی اسلام کتابی به نام "کتاب العبد و الامه =کتاب غلام و کنیز" نداریم، بلکه برده داری قانون پذیرفته شده جهان آن روز بود که اسلام با آن به مبارزه برخاست . ضمن محدود کردن راه های برده گیری، راه های زیاد وجوبی و قهری و استحبابی و اختیاری برای آزاد شدن بردگان وضع کرد. از این رو ما در کتب فقهی اسلام "کتاب العتق" داریم که حاوی قانون های اسلام برای آزاد شدن بردگان است.
البته اسلام راه مبارزه معقول و منطقی با این معضل را پیش گرفت. به یکباره و بدون ایجاد زمینه های لازم به الغای دفعی بردگی اقدام نکرد، زیرا الغای یکباره علاوه بر این که در آن زمان به جامعه نوپای اسلامی ضربه شدید می زد و مردمان را که اکثرا در آن روزگار برده و کنیز داشتند، از گرایش به اسلام دور می کرد، برای بردگان نیز مصیبت بار بود، زیرا بدون این که برای متکی به خود بودن برده ها زمینه روحی و اجتماعی لازم فراهم آمده باشد، به یکباره آن ها از پشتیبانی صاحبان خود محروم و یله و رها می شدند.
در غرب مبارزه شدید و سریع و الغای یکباره برده داری، برای برده ها کلی مصیبت ایجاد کرد.
براي اين که موضع اسلام در برابر برده داري و حقانيت آن موضع، روشن شود ،لازم است نيم نگاهي به تاريخ برده داری بيندازيم:
در قديم از سه راه انسان ها به بردگی گرفته می شدند:
1. زور و قلدري: مثلاً رئيس قبيله به زور مي توانست ديگران را به بردگی بگيرد يا يک قبيله بدون دليل به قبيله ديگری شبيخون زده و هجوم برده و افراد قبيله ديگر از زن و مرد و کودک را به اسيری بگيرد.

2. داشتن ولايت ارث و شوهری، و غيره، به عنوان مثال: پدر می توانست فرزند خود را بفروشد.

3. جنگ: برده گيری در جنگ های دفاعی حتی در بين ملل دارای تمدن نظير روم، هند، يونان، ايران. نيز معمول بوده است. ابتدا اين گونه بود كه قبيله پيروز در جنگ خواه مهاجم يا مدافع، تا آخرين نفر از طرف مغلوب را می كشت. امّا در طول زمان، و نيز از باب نوع دوستی، بنا را بر اين گذاشتند كه اسيران جنگی را به عنوان غنيمت تملك كنند، هر چند در آن دوران هم روش ها فرق مي كرد و رومی ها و يونانی ها سختگيرتر بودند.(1)
دين اسلام از سه روش فوق. دو روش زور و ارث را ردّ و روش سوم يعنی جنگ دفاعی را تحت شرايطی امضا كرد تا به مرور زمان و با شرايطی كه قرار داده است، زمينه های آن نوع برده داری را هم از بين ببرد.

برده گیری در جنگ ها و از اهل جنگ (دار الحرب) هم حکم تاسیسی اسلام نیست، بلکه سیره جاری مردمان در آن زمان بوده و اسلام هم به مصالحی (رعایت مصلحت مسلمانان و جلوگیری از شجاع شدن کافران علیه آن ها و مقابله به مثل و ...) تا حدودی و با شرایطی فقط آن را اجازه داده است.
قرآن با توجه به واقعیت موجود عبد و کنیز در جامعه، به موضوع عبد و امه تصریح کرده و احکامی در این رابطه وضع نموده، ولی امضای برده گیری اسیران جنگ و افراد دار الحرب در قرآن نیامده است. در قرآن در باره محاربان و مهاجمان به کشور اسلامی فقط آمده: «فَإِذا لَقيتُمُ الَّذينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّى إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها؛ هنگامى كه با كافران (جنايت‏ پيشه) در ميدان جنگ رو به رو شديد ،گردن هايشان را بزنيد، (و اين كار را هم چنان ادامه دهيد) تا به اندازه كافى دشمن را در هم بكوبيد .در اين هنگام اسيران را محكم ببنديد .سپس يا بر آنان منّت گذاريد (و آزادشان كنيد) يا در برابر آزادى از آنان فديه [غرامت‏] بگيريد. (و اين وضع بايد هم چنان ادامه يابد) تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين نهد.(2)
این که جایز است برده ها را به بردگی بگیریم، حکم رسول خدا بوده که حاکم جامعه بوده و رعایت مصالح جامعه اسلامی به او سپرده شده بود. به همین جهت برده گیری اسیران مهاجم کافر و مشرک را باید از احکام حکومتی دانست که در هر زمان تابع مصلحت سنجی ولی امر است. نباید آن را از احکام جاوید اسلام مانند نماز و روزه و زکات و ... شمرد.

اما اينكه چرا اسلام برده گيری و برده داری را به کلی و یکباره مردود ندانست . بلكه فقط محدوديت هايي در آن ايجاد كرد؟ بدان خاطر بود كه:
1. اصلاح عادات غلط به زمان نيازمند است.

2. در آن زمان بردگان فراوانی وجود داشتند. گاهی بخش عظيمی از جامعه را بردگان تشكيل می دادند. اگر از ابتدا بردگی به طور كلّی ملغا می شد، رهايی بردگان باعث نابودی آنان و خانواده های شان می شد. زيرا بردگان در آن زمان نه كسب و كار مستقلی داشتند و نه زندگی مستقلی.
حداقل اثر سوء آزاد كردن اين جمعيت انبوه، مختل كردن امنيت جامعه بود. بررسی اين نكته نشان می دهد كه برخورد ضربتی و دفعی با مسأله برده داری، امری غير حكيمانه، بلكه غير ممكن است. از اين رو اسلام، در برخورد با اين مسأله ـ چنان كه در مورد "شراب" عمل كرد ـ به اصلاح تدريجی پرداخت.

3. بندگان در آغاز اسلام، منبع اقتصادی و نيروی نظامی نيرومندی برای مشركان و حتی مسلمانان بودند. مشركان آنان را در مزرعه ها، نخلستان ها و ميدان های جنگ به كار می گرفتند. چنانچه اسلام در همان ابتدا دستور آزادی بردگان را می داد، بديهی بود كه تنها مسلمانان به آن عمل كنند. چرا كه مشركان به آن اعتقادی نداشتند.
اين شيوه رفتار، پيامدهای بسيار ناخوشايند و ضربه مهلكی براي جامعه اسلامی نوپا در پی داشت. از جمله:
الف: مسلمانان به يكباره از نيروی اقتصادی و نظامی عظيمی محروم می شدند . اين ضربه مهلك اقتصادی به آنان بود.

ب: بندگانی كه به اسيری گرفته می شدند، چنانچه آزاد می شدند، چون جا و مكان و درآمد مناسبی نداشتند، به ناچار به پيش مشرکان باز می گشتند و آنان ، از اين ها هم براي تقويت بنيه اقتصادی و نيروی نظامی استفاده مي كردند.
حاصل آن بود كه آزادی بندگان به تدريج، مانع از خسارت اقتصادی و نظامی مسلمانان شد.

4. به طور كلی، دشمن محارب در صدد نابود ساختن است . فطرت بشر چنين فردی را محكوم به فنا دانسته و دست كم به بردگی گرفتن او را تجويز می كند.

5. علاوه بر حكم فطری، تا آن جا كه تاريخ نشان داده است، انسان ها دشمنان خود را به عنوان غنيمت اسير می گرفته اند.(3)
برده گيری كه اسلام معتبر دانسته ،حقی است كه با فطرت بشر مطابقت دارد كه همان برده گيری دشمنان اساس دين و مجتمع اسلامی است.چنين كساني به حكم اجبار، به داخل جامعه جذب می شوند و در لباس بردگی در می آيند تا به تربيت صالح دينی تربيت يافته و به تدريج آزاد شوند، همانند مريضی كه طبيب آزادی عمل او را تحت كنترل در می آورد تا به سلامتی برسد.
جهان متمدن هر چند به ظاهر، نظام برده داری را ملغا اعلام كرد، امّا هنوز هم همان نظام به شكلی ديگر در جهان معمول است. با نگاهی كوتاه به جنگ جهانی دوم و قيموميت بر ملل محروم و مغلوب، می بينيد كه چه فجايعی به بار آوردند. هنوز هم محرومان ملل، گرفتار آن نظام قيموميتی غلط هستند.(4)

پس اسلام علاوه بر این که برده گیری و برده داری را محدود کرد و برای آن قید ها و شرایطی قرار داد، براي حل تدريجی آن هم راه حل هايی ارائه داد كه در محورهای زير آن ها را مورد توجه قرار مي دهيم:
الف) بستن سرچشمه بردگی: اسلام از بين سه راه معمول برده گيری در آن زمان، دو راه را به كلی ردّ كرد و نپذيرفت (زور و قلدري، ولايت شوهر، ارث و غيره) و به عللی كه گذشت، براي از بين بردن راه سوم (راه برده گيری در جنگ) محدودیت هایی ايجاد كرد، حتي در صورت پيروزی در جنگ هم گرفتن برده الزامي نبوده، بلكه دستور اسلام در اين مورد اين است كه بعد از خاتمه جنگ با كفار، افرادی كه اسير می شوند، به چند صورت با آنان برخورد شود:
_ از آنان فديه گرفته شده، آزاد شوند.
_ با اسيران مسلمان مبادله شوند.
_ و در نهايت، در مواردی كه دو راه قبلی صلاح نبود، به جای اين كه آن ها را بكشند، اسيرشان كرده و برای خدمت، به كار بگمارند و بين مردم تقسيم كنند.(5)
انتخاب راه برخورد توسط امام و به تناسب مصلحت جامعه اسلامي صورت مي گيرد.

ب) گشودن دريچه آزادی: اسلام، تمهيداتی ديگر برای آزادي بردگان انديشيده است، از جمله:
_ آزادي اسير را يكی از كفارات قرار داده است.(6)
_ با ازدواج زنی كه برده است با يك انسان آزاد و بچه دار شدن آن زن، فروش آن زن ممنوع می شود تا از سهميه ارث فرزندش آزاد شود.(7)
ـ سهمي از زكات برای خريد برده ها و آزاد كردن آنان قرار داده شد كه بدين ترتيب يك بودجه دايمی برای اين كار از بيت المال در نظر گرفته شده و تا آزادی كامل همه بردگان ادامه خواهد يافت.(8)
_ آزادی بردگان يكی از عبادات شمرده شده و بزرگان در اين زمينه پيش قدم بوده اند تا آن جا كه گفته شده حضرت علی بن ابی طالب با دست رنج خود هزار بنده را آزاد كرد.(9)
_ هر كس سهم خود از برده مشترك را آزاد كند، سهم شريك ديگر به طور قهری آزاد می شود.(10)
_ هرگاه كسی مالك يكی از پدر، مادر، اجداد، فرزندان، عمو، عمّه، دايی، خاله، برادر، خواهر، برادرزاده و يا خواهرزاده خود شود، آن ها فوراً آزاد می شوند.(11)
_ در برخی موارد، اگر صاحب بَرده نسبت به برده اش مجازات های سختی انجام دهد، آن برده خود به خود آزاد خواهد شد.(12 ) و ...

ج) احيای شخصيت بردگان: در دورانی كه بناست بردگان به تدريج آزاد شوند. دين مبين اسلام براي اِحيای حقوق آنان اقدامات وسيعی كرده است. به طوری كه هيچ فرقی بين بردگان و آزادها قرار نمی دهد. جز به تقوا و پرهيزكاری. به بردگان اجازه می دهد همه گونه پُست های اجتماعي را عهده دار شوند. از فرماندهی گرفته تا پست های حساس ديگر كه به عنوان نمونه سلمان، بلال و قنبر را می توان نام برد.(13)

د) رفتار انسانی با بردگان: در اسلام دستورهای زيادی در مورد مدارا با بردگان آمده است از جمله:
_ پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئيل آن قدر برای آزادی برده سفارش كرد كه من فكر كردم برای آزادی برده مهلت معينی مقرر گرديد.(14)
رواياتی داريم كه در مورد بردگان، اجل هفت سال را مطرح كرده و فرموده اند: بعد از هفت سال برده را از كار معاف و او را آزاد كنيد.(15)
حضرت امام صادق می فرمود: هرگاه پدرم به غلامش دستوری مي داد و ملاحظه می كرد كه آن كار، سخت است، خودش بسم الله می گفت و كمك می كرد.(16)

خوش رفتاری نسبت به بردگان در اين دوران انتقالی، به حدی است كه حتی بيگانگان نيز از آن تمجيد كرده اند. به عنوان نمونه، جرجي زيدان می گويد: اسلام نسبت به بردگان فوق العاده مهربان است. پيامبر اين دين در مورد بردگان سفارش بسيار نموده است؛ به عنوان مثال: "كاری كه برده تاب آن را ندارد، به او واگذار نكنيد "يا "هر چه خودتان می خوريد به او بدهيد".(17)
بنا بر اين اسلام در آن زمان که برده داری وجود داشت ،وجود آن را تا حدودی تجويز کرد تا با يک برنامه حساب شده و موفق، به مبارزه با آن پردازد . به هيچ وجه اسلام اين قانون را ايجاد نکرد . طريقي هم که اسلام برای مبارزه برگزيد، طريق تدريجی بود و با موفقيت قرين شد، در حالی که اگر طريق مبارزه يکباره را پيش می گرفت ، علاوه بر اين که زيان بزرگی به جامعه نوپای اسلامی مي زد، با موفقيت هم قرين نمی شد. اتفاقا در تاريخ مبارزه با بردگی توسط غربيان، با مبارزه قاطع و يکباره مواجهيم که به شکست انجاميد.

اما امروزه خوشبختانه این معضله حل شده ؛ مقصود و غایت اسلام که ریشه کن شدن بردگی است، حاصل شده است.
اما اگر به فرض محال جامعه بشری غیر مسلمان دوباره به برده گیری و برده داری رو آورد و برده و کنیز بدون خواست اسلام و مسلمانان وجود پیدا کند، طبیعی است که اسلام باید برای آن حکم داشته باشد. اگر مثلا کشورهای غیر اسلامی به خود اجازه دهند به حوزه اسلام حمله کنند و مسلمانان را به بردگی بگیرند، طبیعی است که چه بسا حاکم جامعه اسلامی مصلحت ببیند اسیران چنین جنگ هایی را که مهاجمان ظالم هستند، به بردگی بگیرد. طبیعی است که اجازه ورود بردگان به کشور اسلامی و خرید آن ها توسط مسلمان ها را دادن در جهت خدمت به بردگان است زیرا آن ها را اولا زیر دست مسلمانانی قرار می دهد که به حکم دین شان موظف به خوش رفتاری با بنده ها هستند و علاوه بر آن برده ها را در معرض آزاد شدن قرار می دهد.

بنا بر این اگر دوباره برده داری رایج گردد، نحوه مواجهه با آن با صلاحدید حاکم اسلامی است. اگر ایشان صلاح ببیند، می تواند آن را اجازه دهد.

___________
(1) الميزان، علامه طباطبايي، ترجمه موسوي همداني، ج 6، ص 544، نشر رجأ.
(2) همان.
(3) همان، ص 549.
(4) همان، ص 561 ـ 566.
(5) همان، ج 18، ص 337 ـ 341، جامعه مدرسين.
(6) تحريرالوسيله، امام خميني، ج 2، ص 110 ـ 117، جامعه مدرسين.
(7) مكاسب، شيخ انصاري، ص 175، سطر 14، دارالحكمة.
(8) تفسير نمونه، مكارم، ج 12، ص 418، اسلامية تهران.
(9) بحارالانوار، مجلسي، ج 41، ص 43، اسلاميه تهران.
(10) جواهرالكلام، شيخ محمدحسن، ج 34، ص 154 ـ 158، چاپ بيروت
(11) تفسير نمونه، مكارم، ج 21، ص 42، اسلاميه تهران.
(12) وسائل الشيعه، ج 16، ص 26(20 جلدي)
(13) تفسير نمونه، همان، ج 21، ص 421.
(14) وسائل الشيعه، همان.
(15) همان.
(16) بحارالانوار ، ج 74، ص 142، ح 13، چاپ ـ اسلاميه تهران.
(17) تاريخ تمدن، جرجي زيدان، ج 4، ص 54.

جهت اطلاع بيش تر مي توانيد به كتاب هاي ذيل مراجعه كنيد.
1ـ ترجمه تفسير الميزان، ج 6، ص 494 ـ 497، چاپ جامعه مدرسين.
2ـ بحارالانوار ، ج 74، ص 1141، چاپ اسلاميه تهران.
3ـ مناظرة دكتر و پير، شهيد هاشمي نژاد، ص 159 ـ 178.
4ـ تفسير نمونه، مكارم شيرازي، ج 14، ص 451 ـ 467، چاپ اسلاميه تهران.

به نقل از: نظر قرآن در مورد برده داری چیست؟

موضوع قفل شده است