جمع بندی محروميت های من در خانواده

تب‌های اولیه

12 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
محروميت های من در خانواده

با نام و یاد دوست

سلام علیکم

طاعات و عبادات تان قبول باشد

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
روزتان بخیر
خواستم درباره زندگیم و مشکلاتی که الان باهاش مواجه ام کمی باهاتون صحبت کنم
من 23 سالمه و لیسانس کامپیوتر دارم خانواده ما مذهبی و ولایتی اند و من در اعتقاداتم کمی از آنها محکم ترام
چون در دوران بسیج دانشجویی تونستم با مبانی اسلامی از طریق طرح ولایت و طرح طلیعه حکمت آشنابشم .
مسائل و مشکلاتم رو اول تیتروار براتون میگم بعد توضیح میدم:


  1. وضع مالی بد خانواده
  2. بداخلاقی پدرم با من و دیگر اعضای خانواده
  3. مسئله ازدواج من

1. پدر من بعد از سالها کارگری برای عمویم و دیگران به خاطر بعضی شرایط تصمیم گرفتند که پیک موتوری شوند که حقوق بسیار کمی دارند که به سختی کرایه خانه و خرج خوراک را درمی آورند از این رو من و مامانم هر دو به کارمشغولیم مامانم برای خرج پوشاک و لوازم منزل و من برای خرید جهیزیه ام . مامانم در خانه کارهای خیاطی می کنند و من در یک شرکت معماری منشی هستم (با توجه به اینکه من لیسانس کامپیوتر دارم میتونستم برنامه نویسی کنم اما یکسال باید کارآموزی میکردم و حقوقی نداشت از آنجائیکه فکر میکردم تا یکسال آینده ازدواج میکنم به همین خاطر تصمیم گرفتم منشی شوم) اما به خاطر محیط و شرایط بد این کار الان پشیمانم و میخوام برم همان برنامه نویسی را ادامه دهم(مخصوصا با شرایطی که برای ازدواجم مطرح خواهم کرد)

2. پدر من از یکسال بعد از تولد من معتاد بود و بسیار بداخلاق و ... بعد از 12 سال ترک کردند و الان ماشاءالله حدود 10 سال است که ترک کرده اند ولی هنوز هم همان بداخلاقی ها را دارند و خیلی به فکر من و آینده ام نیستند و با هر مسئله کوچک با من دعوا میکنند کافی است حرفی که مطابق میل ایشان است بزنم تا داد و بیداد و تحقیر شروع شود .

3. پدرم در یکی از مناطق پایین شهر خانه ای را اجاره کرده اند که باعث شده خواستگارها بعد از دانستن آدرس با آوردن بهانه دیگر نیایند یا وقتی می آیند با دیدن محله پایین شهر و خانه ساده ما، که مثل خیلی ها با مبل و تلویزیون LED و مجسمه و ... تزئین نشده و فهمیدن اینکه ما پولدار نیستیم پشیمان می شوند و میروند و نمی آیند وقتی هم که مینشینند شروع می کنند از ثروت و پسرشان تعریف کردن ولی میروند و خبری هم نمیشود.
من از پسرها نه توقع خانه و ماشین دارم نه درآمد بالا دنبال زیبایی آنچنان و تیپ پسرها هم نیستم تنها میخوام پسر و خانواده اش مومن، ولایتی و بافرهنگ و خوش اخلاق باشند.

خواستگارهایی که به زندگی ساده ما رضایت میدهند متاسفانه معمولا خانواده های با ایمان پایین هستند که حتی ایمان و تقید من به مسائل مذهبی را نقطه ضعف میدانند و خانواده های مذهبی (البته مذهبی نما) بیشتر دنبال پول اند وثروت و خوش تیپی دختر (من از لحاظ تیپ معمولی و کمی لاغر هستم که با شرایط من و استرس هایم جای تعجب ندارد اما چهره خوبی دارم البته این تعریف دیگران از من است و من از ظاهرم راضی ام) ولی خواستگارها روی من ایراد میگذارند (دقیقاً با این لفظ: «ظریف اندام است!») و این باعث نگرانی من و مادرم است و من بسیار از این رفت و آمدها خسته،غمگین و عصبی شده ام از هر 10 خواستگار بعد از آدرس گرفتن 2 نفر می آیند که آنها هم یا میروند و خبری نمیشود یا مومن و بافرهنگ نیستند.

من از چیزهایی که بیشتر آدم ها به صورت عادی در زندگی دارند محروم ام :

یک پدر مهربان
وضع مالی عادی حداقل سالانه برای آدم یک دست لباس بخرند
ازدواج کردن (که من حتی خودم باید جهیزیه ام را تهیه کنم!)

ببخشید که طولانی شد به نظر شما من با این شرایط باید چکار کنم متاسفانه جدیداً خیلی حساس و بداخلاق شده ام


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

با نام و یاد دوست





کارشناس بحث: استاد باور

مدیر ارجاع سوالات;985590 نوشت:
من از چیزهایی که بیشتر آدم ها به صورت عادی در زندگی دارند محروم ام :

یک پدر مهربان
وضع مالی عادی حداقل سالانه برای آدم یک دست لباس بخرند
ازدواج کردن (که من حتی خودم باید جهیزیه ام را تهیه کنم!)

ببخشید که طولانی شد به نظر شما من با این شرایط باید چکار کنم متاسفانه جدیداً خیلی حساس و بداخلاق شده ام

سلام علیکم، طاعاتتون قبول باشه
احساس غم و اندوهتان در این متن روشن و مشخص است.
متاسفم که خانواده تان در چنین وضعیت مالی به سر می برند. مسلما از دست دادن خواستگار به خاطر این مسئله ناخوشایند است و چنین احساساتی ایجاد می کند.
با توجه به طولانی بودن متن تان فقط قسمتی از آن را انتخاب کردم که بیشتر نمایانگر مشکل بود. زیرا یک مقایسه صعودی در این قسمت واضح و روشن است و طبق تحقیقات انجام شده مقایسه صعودی باعث ایجاد نارضایتی از زندگی می گردد و اندوه، افسردگی، حسرت، حسادت، ناسپاسی و بی تابی، نا امیدی و ناتوانی و محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان را در پی دارد (پسندیده، رضایت از زندگی، ص105 - 114).
دستور دین به مقایسه نزولی است. از نظر روانشناختی نیز مقایسه نزولی ایجاد آرامش و رضایت بیشتری می کند.
یک مسئله مهم برای افراد دارای مشکلی که مشکلشان به راحتی قابل حل نیست مانند فقر، پذیرش موقعیت و مشکل است. این پذیرش به همراه تعهد بر حرکت به سوی بهتر کردن وضعیت یک راهکار خوب برای این افراد است. در این باره بیشتر سخن خواهم گفت.

باور;985694 نوشت:
به نظر شما من با این شرایط باید چکار کنم متاسفانه جدیداً خیلی حساس و بداخلاق شده ام

منتظر بودم تا نقدی و نظری از طریق مدیر محترم ارجاع سوالات داشته باشید. اما امروز یک تکلیف برایتان دارم و امیدوارم آن را بی پاسخ نگذارید.
تکلیف این است که داشته هایتان را به عنوان یک انسان فهرست کنید و اینجا بنویسید. از وضعیت مالی گرفته تا داشتن خانواده و علم و دانش و اخلاق و تندرستی و داشتن خواستگار و ... . هر چیزی به نظرتان کمی در زندگیتان مثبت است و دارای ارزش بنویسید.

با سلام و عرض ادب

خواهر گرامی

کمبود ها و مشکلات زندگی برای انسان های هدفمند ، پله ترقی خواهد بود

و برای انسان بی هدف بدبختی و بیچارگی ...

برای زندگی خودتون برنامه ریزی کنید

پول و ازدواج هدف زندگی نیستن

بلکه از وسایل زندگی هستن

انسان تا وقتی به اون چه که هست فکر می کنه ، انرژی های منفی رو جذب می کنه

اما وقتی به اون چه که می خواد باشه فکر می کنه و برای رسیدن بهش تلاش می کنه ، خداوند هم به اون کمک خواهد کرد تا به هدفش برسه

من نمیدونم شما تو چه زمینه ای علاقه به پیشرفت دارید و استعداد های فکری شما چی هست (جدای از مساله تحصیل کلاسیک)

اما توصیه میکنم با توجه به علایقتون تفکر و تحقیق کنید و هدفو مسیری برای رسیدن به تکامل برای خودتون تعیین کنید

این مشکلات هستن که زندگی انسان هدفمند رو معنا می بخشن و این محدودیت ها هستن که راه رو برای خلاقیت و پیشرفت باز می کنن

به خدا توکل کنید و برای داشته هاتون شکر گذار باشید و به جای ناله کردن به خاطر نداشته ها برای رسیدن به اون ها تلاش کنید و به جز خدا به هیچ کس تکیه نکنید و باور داشته باشید که خداوند جبران تمام نداشته ها خواهد بود ....

در پناه حق تعالی

[="Tahoma"][="Navy"]

مدیر ارجاع سوالات;985590 نوشت:
من از چیزهایی که بیشتر آدم ها به صورت عادی در زندگی دارند محروم ام :

یک پدر مهربان
وضع مالی عادی حداقل سالانه برای آدم یک دست لباس بخرند
ازدواج کردن (که من حتی خودم باید جهیزیه ام را تهیه کنم!)


سلام
شرایط زندگی نامناسب فرصتی بزرگتر برای بهتر بودن است چون فرد مجبور است خود را در شرایطی خوب نگه دارد که دیگران اصلا نمی توانند آنرا تحمل کنند. تحمل رنجها برای مومنان واقعی یک فضیلت است؛ هرچند در تبلیغات تاثیرگذار امروز ملاک خوب بودن افراد و زندگی شان رفاه و راحتی ظاهری قلمداد می شود.
خوب و خوش اخلاق و عاقل بودن در یک خانواده مستضعف که پدری بداخلاق دارد هنر بزرگی است وگرنه هرکسی می تواند با خوبان خوب باشد. زندگی اولیاء دین که همگی گرفتار بدترین افراد دوران خود بودند برای ما درسی مهم است.
به نظر بنده شما نباید اصلا نگران رفت و آمد خواستگارها و نظراتشان باشید. به افراد و خانواده های نامناسب اصلا وعده خواستگاری ندهید که بخواهند ملاک های بی ارزششان را به رخ شما بکشند. معیارهای ارزشمند خود را نیز حفظ کنید. به خداوند توکل و اطمینان کنید. آنچه شایسته شماست خواهد رسید. "واصبر و ما صبرک الا بالله"
یا علیم[/]

مدیر ارجاع سوالات;985590 نوشت:
من از چیزهایی که بیشتر آدم ها به صورت عادی در زندگی دارند محروم ام :

یک پدر مهربان
وضع مالی عادی حداقل سالانه برای آدم یک دست لباس بخرند
ازدواج کردن (که من حتی خودم باید جهیزیه ام را تهیه کنم!)

ببخشید که طولانی شد به نظر شما من با این شرایط باید چکار کنم متاسفانه جدیداً خیلی حساس و بداخلاق شده ام

بسم الله الرحمن الرحیم

توکل به خدا

وقتی از کفش های پاره خودم گلایه میکردم ، فردی رو دیدم که پا نداشت !
خدارو شکر کردم .

در همه حال باید شکرگزار بود چون شرایط خیلی بدتر از اینی هست میتونه باشه

چند مثال میزنم :

شکرخدا پدر هست حالا چه بداخلاق و چه مهربان - بودنش مهم هست

وضع مالی که محتاج دیگران نباشیم - شکر

نعمت سلامتی که میتونید برای جهیزیه تلاش کنید .

_____________________________________________

در شرایط حال زندگی کنیم و انچه هست استفاده کنیم و در حد امکان تلاش کنیم برا رسیدن به اهداف و انچه میخواهیم . . .

[="DarkSlateBlue"]سلام .
چیزایی که گفتید شرایط بدیه. اونم برا ی دختر
نفس ماها هم همه از جای گرم بلند میشه و هرچی شمارو به صبر و امیدواری دعوت کنیم فکر میکنم فایده نداره.

من شخصا همیشه تو شرایط خیلی سخت که دیگه نمیدونم باید چیکار کنم میزنم به دره بی خیالی شما هم بگید به جهندم. و زندگیتونو بکنید.
باور کنید این ادم های پست فطرت این دوره زمونه ارزش غصه خوردن ندارن.
کسی که ه رو از ب تشخیص نمیده و شعورش اینقدره که میگه دختر باید اول پول دار باشه بعد بااخلاق و دیندار همون بهتر که اصلا نیاد . و همون بهتر که مجرد بمونید تا یک ادم با شعور پیدا بشه.

راجب پدر هم که برید خدارو شکر کنید که همون بداخلاقشو دارید . من الان چهارساله که بابا ندارم و دارم میمیرم که فقط یک لحظه ببینمش. حاضرم بیاد تمام بداخلاقی های دنیارو باهام بکنه و من فقط نگاهش کنم و لذت ببرم. بابام دوماه اخر فقط افتاده بود روی تخت و نفس میکشید وقتی که فوت کرد دودمانمون به فنا رفت هممون از هم پاشیدیم و با خودم گفتم این پدر چیه که فقط نفس کشیدنش یک خانواده رو کنترل میکنه.

راجب فقر هم بگم که شما فقیر نیستید. این حرفم شاید شعاری باشه اما یک نفر به من اینو گفت و من اروم شدم. گفتش که تو ثروتمند ترین ادم روی زمین هستی . چون چیزی داری که با تمام دنیا عوضش نمیکنی. ینی اگر یک نفر بیاد و بهت بگه من امام حسین رو ازت پونصد میلیارد دلار نقدا میخرم شما اونو نمیفروشی. میفروشی؟
نه..... اگر بگن با تمام پول ها و طلاهای جهان چی؟ نمیفروشی نه؟
خب کدوم یکی از پول دار های دنیا از یک چیزی مشابه چیزی که شما دارین رو دارن؟
کی یک چیزی داره که حاضر نیست با هیچی عوضش کنه؟
اونو فقط ما داریم .
پس ما ثروتمند ترین ادمای روی کره زمین هستیم.
خیلی خوبه که داریمش. خیلی.[/]

سلام علیکم و رحمه الله

با لیسانس کامپیوتری که دارید سعی کنید یک کار نیمه وقت یا پروژه ای در حد برنامه نویسی (حداقل) پیدا کنید...اگر هم دوست ندارید ولی چاره ای نیست...
اگر حداقل حقوق هم بدهند به نظرم قبول کنید...
حتی اگر شده خودتان سعی کنید یک کاری واسه خودتان دست و پا کنید، مثلا سیستم عامل نصب کنید یا مشکلات نرم افزاری را برطرف کنید.
در فضاهای مجازی آگهی دهید و یا حتی اگر شده تراکت بزنید و در شهر پخش کنید برای کار همچنین کارهای سخت افزاری هم بکنید (سیستم جمع کنید) یا حتی کار تدریس خصوصی یا آموزشگاه!
قیمت را خیلی بیارید پایین تا بتونید در این بازار مشتری جمع کنید...

مثلا با 40٪ قیمت کار کنید....(حتما مشتری میاد و حتما حداقل روزی 50 تومن میتونید دربیارید)
[SPOILER]نگو نمیشه....دیدم که میگم!happy[/SPOILER]
محاسن :
۱- پول رفتن به باشگاه بدن سازی یا فیتنس را دربیارید.
2- با پزشک تغذیه مشورت کنید و یک رژیم غذایی مناسب برای خود ترتیب بدید و کم کم اندام خودتان را بازسازی کنید.
۳- کمی به وضعیت ظاهری و پوشش تان بیشتر برسید و لباس و کفش و چادر با کیفیت و بهتر بخرید و استفاده کنید.
4- در اثر معاشرت با دیگران در بازار کار موقعیتهای برای ازدواج بیتشر می شود.
۵- کم کم در کارتان پیشرفت می کنید و لوازم جهیزیه هم میتونید بخیرید.
6- در اثر سرگرم کار شدن کمتر به مشکلاتتان فکر می کنید و سلامت روحیتان بیشتر می شود.

اگر برنامه های ماه عسل را با دقت و تامل دیده باشید، ملاحظه می شود که داشتن دو دست و پای سالم و یک خانواده متوسط و لیسانس کامپیوتر و مغز سالم! و ایمان اعتقاد....برای اینکه :
[SPOILER]دنیا را فتح کنید کافی هستند!!!![/SPOILER]

نکته آخر :‌الآن خیلی جوانید و به فکر خواستگار نباشید..حداقل 5 سال وقت دارید

خواستگار یه جوریه که بو میکشه....هر جا دنبالش باشن، فرار میکنه...میفهمه...میکشه عقب!
و بر عکس...ذهنتان بر رفتارتان و ظاهرتان اثر میذاره...اصلا تصمیم بگیرید تا شرایطتان بهتر نشده "بله" نگید!
اگر در شرایط بالاتر ازدواج کنید، قطعا یک خواستگار با شرایط بالاتری خواهید داشت...۵ سال زحمت کشیدن ارزششو داره که یک عمر با یک کیس بهتری زندگی کنید!

عزیزم رشته ات که خیلی خوبه....بگرد کنار همین منشی کار بهتر پیدا کنی...توی هر شرکت و موسسه ای سر بزن...دقیقا سر بزن...من خودم یه بار همینجوری رفتم توی یه موسسه گفتم نیروی کار نمیخواید؟ به رییس بگو! اونم گفت جرا اتفاقا...فلانی( که شغل خوبی هم داشت) داره میره مدارک بیار!:-bd
ببین! ولی اعلام عمومی نمیکنن که....

باور;985932 نوشت:
اما امروز یک تکلیف برایتان دارم و امیدوارم آن را بی پاسخ نگذارید.
تکلیف این است که داشته هایتان را به عنوان یک انسان فهرست کنید و اینجا بنویسید. از وضعیت مالی گرفته تا داشتن خانواده و علم و دانش و اخلاق و تندرستی و داشتن خواستگار و ... . هر چیزی به نظرتان کمی در زندگیتان مثبت است و دارای ارزش بنویسید.

متاسفانه از پرسشگر محترم جوابی دریافت نشد.
در بسیاری از اوقات نگرانی از آینده و افسوس گذشته مانع از زندگی در زمان حال می گردد. همانگونه که مضمون حدیثی از امام علی علیه السلام این است که گذشته گذشته است و آینده نیامده است پس حال را دریاب. و طبق حدیثی دیگر فرصت مانند گذشتن ابر می گذرد، توصیه ما به این خواهر گرامی این است که از داشته هایی که الان دارند لذت ببرند. افسوس گذشته را نخورند و نگران آینده نباشند و در حال زندگی کنند و از داشته هایشان لذت ببرند و به فکر بهره گیری از استعدادهایشان باشند.
خواهر گرامی همیشه این را به یاد داشته باشید که یا اصلا خود را با دیگران مقایسه نکنید و یا اگر مقایسه می کنید سعی کنید خود را با پایین تر از خودتان مقایسه کنید این گونه مقایسه کردن رضایت شما را از زندگی بیشتر می کند و شما را به سمت به باشی روانی و مثبت اندیشی سوق می دهد. بسیاری از افراد در شرایط شما نتوانسته اند ادامه تحصیل دهند ولی شما موفق شده اید. بسیاری از افراد با وجود درس خواندن تخصصی ندارند ولی شما در حال کار کردن هستید. بسیاری از افراد امیدی به ادامه تحصیل ندارند ولی شما امیدوارید. بسیاری از افراد سن ازدواجشان بالا رفته است ولی سن شما پایین است و هنوز امید زیادی برای آمدن خواستگار خوب دارید. پس امیدوارانه زندگی کنید و این را بدانید که طبق روایت خداوند با ظن مثبت شما همراه می گردد. آنچه که روانشناسی نیز بر آن تاکید دارد یعنی اثرات مثبت خوش بینی.
گفتید خواستگارانتان یا مناسب نبوده اند و یا به خاطر وضعیت مالیتان منصرف شده اند. یک مسئله مهم را در نظر بگیرید و ان این است که سعی کنید به بهترینها فکر نکنید و به کسی که هم شان و هم رتبه با شماست و تناسب لازم را دارد جواب رد ندهید. این را بدانید که اگر یک فردی که از نظر مالی بسیار بهتر از شما است به خواستگاریتان بیاید مشکلات دیگری خواهید داشت. مشکلاتی که گاه تفاوت آن چنانی با مشکلات فعلیتان ندارد.
امیدوارم موفق و خوشبخت باشید.

سوال: من از چیزهایی که بیشتر آدم ها به صورت عادی در زندگی دارند محروم ام : یک پدر مهربان، وضع مالی عادی که حداقل سالانه برای آدم یک دست لباس بخرند، ازدواج کردن (که من حتی خودم باید جهیزیه ام را تهیه کنم!)، این مسائل مرا آزار می دهد و متاسفانه جدیداً خیلی حساس و بداخلاق شده ام.


پاسخ: احساس غم و اندوهتان در صحبتهایتان روشن و مشخص است. متاسفم که خانواده تان در چنین وضعیت مالی به سر می برند. مسلما از دست دادن خواستگار به خاطر این مسئله ناخوشایند است و چنین احساساتی ایجاد می کند.
آنچه مشخص است یک مقایسه صعودی در سخنانتان واضح و روشن است و آن مقایسه خود با افرادی است که این مشکلات را ندارند. البته شما به مشکلات دیگر چنین افرادی توجه نمی کنید اما با توجه به اهمیت یافتن این موضوع برای شما فقط این مسائل را با هم مقایسه می کنید. طبق تحقیقات انجام شده مقایسه صعودی باعث ایجاد نارضایتی از زندگی می گردد و اندوه، افسردگی، حسرت، حسادت، ناسپاسی و بی تابی، نا امیدی و ناتوانی و محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان را در پی دارد.برای اطلاع بیشتر می توانید به کتاب رضایت از زندگی نوشته دکتر عباس پسندیده مراجعه نمایید (ص 105 - 114).
نباید زندگی خود را با دیگران مقایسه کنید زیرا افراد مشکلات متفاوتی دارند که گاه حتی فکر کردن درباره برخی مشکلاتی که آنها دارند و شما ندارید می تواند شما را اذیت نماید. مثلا شاید غبطه زندگی یک پزشک را بخورید ولی تحقیقات نشان می دهد که پزشکان رکورد دار خودکشی در جهانند.(1) آیا بی دلیل خودکشی می کنند یا آنها نیز مشکلاتی در سطح خود دارند؟
بنابراین سعی کنید هیچ گاه خود را با دیگران مقایسه نکنید و اگر نتوانستید از میل به مقایسه صرف نظر کنید پس خود را با افراد نادار تر در آن زمینه مادی مقایسه کنید تا رضایت بیشتری از داشته هایتان برای شما ایجاد گردد. دستور دین نیز به مقایسه نزولی در مادیات است. از نظر روانشناختی نیز مقایسه نزولی ایجاد آرامش و رضایت بیشتری می کند و شما را به سمت به باشی روانی و مثبت اندیشی سوق می دهد.
بسیاری از افراد در شرایط شما نتوانسته اند ادامه تحصیل دهند ولی شما موفق شده اید. بسیاری از افراد با وجود درس خواندن تخصصی ندارند ولی شما در حال کار کردن هستید. بسیاری از افراد امیدی به ادامه تحصیل ندارند ولی شما امیدوارید. بسیاری از افراد سن ازدواجشان بالا رفته است ولی سن شما پایین است و هنوز امید زیادی برای آمدن خواستگار خوب دارید. پس امیدوارانه زندگی کنید و این را بدانید که طبق روایت خداوند با ظن مثبت شما همراه می گردد.(2) آنچه که روانشناسی نیز بر آن تاکید دارد یعنی اثرات مثبت خوش بینی.
در بسیاری از اوقات نگرانی از آینده و افسوس گذشته مانع از زندگی در زمان حال می گردد. توصیه ما به این خواهر گرامی این است که از داشته هایی که الان دارند لذت ببرند. افسوس گذشته را نخورند و نگران آینده نباشند و در حال زندگی کنند و از داشته هایشان لذت ببرند و به فکر بهره گیری از استعدادهایشان باشند.
گفتید خواستگارانتان یا مناسب نبوده اند و یا به خاطر وضعیت مالی تان منصرف شده اند. یک نکته را در نظر بگیرید و آن اینکه سعی کنید به بهترین ها فکر نکنید و به کسی که هم شان و هم رتبه با شماست و تناسب لازم را دارد جواب رد ندهید. این را بدانید که اگر یک فردی که از نظر مالی بسیار بهتر از شما است به خواستگاریتان بیاید مشکلات دیگری خواهید داشت. مشکلاتی که گاه تفاوت آن چنانی با مشکلات فعلیتان ندارد.
یک مسئله مهم برای افراد دارای مشکلی که مشکلشان به راحتی قابل حل نیست مانند فقر، پذیرش موقعیت و مشکل است. این پذیرش به همراه تعهد بر حرکت به سوی بهتر کردن وضعیت یک راهکار خوب برای این افراد است. لذا با افزایش مهارتها و یافتن کار بهتر می توانید در این عرصه موفق باشید.

پاورقی:
1. کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی (2015)، ترجمه رضاعی، ج2، ص 507.
2. کلینی، الكافی، تهران، انتشارات اسلامیه، ج‏8، ص 302.

موضوع قفل شده است