.•◇❤ مظلوم ترين رسول تاريخ ❤◇•. ویژه نامه رحمة للعالمین، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

تب‌های اولیه

112 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
.•◇❤ مظلوم ترين رسول تاريخ ❤◇•. ویژه نامه رحمة للعالمین، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم

class: grid width: 500 align: center

[TD="bgcolor: #66ffff align: center"]وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِّلْعَالَمِينَ[/TD]
موضوعات و پرسمان:
رفتار اخلاقي پيامبر خدا (ص) با غير مسلمانان
سیری در رفتار مردمی پیامبر(ص) در قرآن
آسماني ترين هديه ي خداوند
سیره اخلاقی پیامبر رافت و مهـــــــربانی
خلق و خوی حضرت محمد صلی الله علیه و آله
چهل نکته ناب از سیره پیامبر مهربانی ها صلی الله علیه و آله
منظور از رحمة للعالمين‌ درمورد نبی اکرم (ص) چیست؟
سیماى پیامبر اكرم در قرآن‏
رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله با کودکان
مجموعه بحث و گفتمان با محوریت سیره پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله
ویژگی و برتری های رسول گرامی اسلام (ص) نسبت به سایر انبیاء چیست؟
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت پاک و پاکیزه در کتاب هندوان
پيامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در كلام انديشمندان جهان
اسلام ناب محمدی
رهنمودها و راهبردهای ولی فقیه در مدیریت و حفظ نظام اسلامی
اتاق فکر جریانات تکفیری از نظر جوادی آملی//نقش اسرائیل و آمریکا در تحریک جریانهای تکفیری
اسلام آمريكايي يعني چه ؟
اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است
برسی فرهنگ غرب و اثرات منفی آن در زندگی بشر
فرهنگی و نرم افزار:
کمپین - من عاشق حضرت محمد (ص) هستم - انجمن گفتگوی دینی
شارلی ابدو بار دیگر به ساحت پیامبر(ص) اهانت کرد
تغییر آواتار به احترام رسول مهربانی ها
کتاب سيره پيامبر صل الله علیه و آله با نگاهي به قرآن كريم
اشعاری در مدح رسول الله صل الله علیه و آله
زندگانی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) - کتاب صوتی
احادیث تصویری از نبی اکرم صل الله علیه و آله
مجموعه ی تصاویر با موضوع پیامبر اکرم صل الله علیه و آله
احادیث محمدی (کلیپ فلش)
فلش زیارت حضرت رسول الله صل الله علیه و آله
انیمیشن های کوتاه از داستان های زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله
[TD="align: right"] نرم افزار تلفن همراه چهل حدیث از حضرت محمد صلی الله علیه و آله[/TD]
[TD="align: right"] تولید اسک دين - چهل داستان و چهل حديث پيامبر اکرم صل الله علیه و آله[/TD]
[TD="align: right"] پیامبر امی(ص) - نرم افزار تولید اسک دین(برگرفته ازاثر شهید مرتضی مطهری)
[/TD]
[TD="align: right"] هدیه صلوات به پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله
[/TD]

[b]content[/b]

بسم الله الرحمن الرحیم

اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْياىَ مَحْيا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَماتى مَماتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

بر روی زمین و آسمانها و کرات


در بین مناجات برای حاجات

زیباتر از این جمله ندیده است کسی

بر خاتم انبیاء محمّد:doa(1): صلوات


الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم



با مطالعه سيره و زندگي پيامبر(ص)، به روشني مي توان دريافت كه چگونه در فرهنگ بعثت، انسان ها محور احترام اند. هر قبيله جايگاه بايسته خود را مي يابد. به آزادي انسان توجه شده است و براي زورگويي و تحميل جايي نيست. آن حضرت تمايل داشت با انعقاد پيمان ها و تأكيد به همه در لزوم وفاي به قراردادها، زمينه هاي تيرگي روابط و فلسفه جنگ و ستيز از بين برود.



رسول گرامی اسلام بعد از فتح مکه این چنین فرمودند:

«مَا ذَا تَظُنُّونَ يَا مَعْشَرَ قُرَيش! قَالُوا خَيْراً ، أَخٌ كَرِيمٌ وَ ابْنُ أَخ كَرِيم وَ قَدْ قَدَرْتَ! قَالَ: وَ أَنَا أَقُولُ كَمَا قَالَ أَخِي يُوسُفُ لاَ تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. «چه گمان مي بريد، اي جمعيت قريش كه درباره شما فرمان دهم؟ آن ها در پاسخ گفتند: ما از تو جز خير و نيكي انتظار نداريم. تو برادر بزرگوار و بخشنده و فرزند برادر بزرگوار ما هستي، و اكنون قدرت در دست تو است. پيامبر فرمود: و من درباره شما همان مي گويم كه برادرم يوسف درباره برادرانش به هنگام پيروزي گفت: امروز روز سرزنش و ملامت و توبيخ نيست!» آن گاه با جمله: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ»؛ «برويد همه آزاديد.»همه را مورد عفو و گذشت قرار داد.



گروهي، زن يكي از اشراف يهود، به نام«زينب» را فريب دادند كه پيامبر را از طريق غذا مسموم سازد. زينب گوسفندي را بريان كرد و همه آن را مسموم ساخت و به عنوان هديه خدمت پيامبر فرستاد. پيامبر وقتي نخستين لقمه را به دهان گذاشت احساس كرد كه مسموم است، بي درنگ آن را از دهان در آورد. هم غذايش«بشر بن براء بن معرور» كه از روي غفلت چند لقمه اي از آن خورده بود، پس از مدتي بر اثر سم در گذشت. پيامبر دستور داد زينب را احضار كردند. از وي پرسيد چرا چنين جفايي را بر من روا داشتي؟! وي در پاسخ به عذر كودكانه اي متمسّك شد و گفت: تو اوضاع قبيله ما را به هم زدي، من با خود فكر كردم كه اگر فرمانروا باشي؛ با خوردن اين سم از بين خواهي رفت و اگر پيامبر خدا باشي قطعاً از آن اطلاع يافته و از خوردنش خودداري خواهي كرد. پيامبر از سر تقصير او گذشت و گروهي را كه آن زن را به اين كار وادار كرده بودند، تعقيب ننمود. اگر چنين حادثه اي براي غير پيامبر از فرمانروايان ديگر رخ داده بود، روي زمين را با ريختن خون آنان رنگين مي ساخت و دسته اي را به حبس هاي طولاني محكوم مي نمود. معروف اين است كه پيامبر در كسالت وفات خود مي فرمود: اين بيماري از آثار غذاي مسمومي است كه آن زن يهودي پس از فتح براي من آورد.



در روایتی از حضرت امام حسین(ع) آمده است که از: پدرم امیرمؤمنان علی(ع) درباره ویژگی زندگی پیامبر و اخلاق او سؤال کردم پدرم مشروحاً به من پاسخ فرمود در بخشی از این حدیث آمده است:
«کان دائم البشر، سهل الخلق، لین الجانب، لیس بفظ و لاغلیظ و لا ضحّاب و لا فحاش و لا عیاب و لامدّاح یتغافل عما لا یشتهی فلایؤیس منه ولایخیب فیه مؤملیه» حضرت با همنشینان دائماً خوشرو، آسان گیر و ملایم بود هرگز خشن، سنگدل، پرخاشگر، بد زبان، عیبجو، و متملق نبود هیچکس از او مأیوس نمی شد و هر کس به در خانه او می آمد نومید باز نمی گشت.

حجت‌الاسلام قرائتی خطاب به دانشجویان دانشگاه تهران گفت: به پیغمبر شما جسارت شده چه طرحی به ذهنتان می‌آید؟ طوری نشود که بگویند ما به پیغمبرشان فحش دادیم و آب از آب تکان نخورد!حجت‌الاسلام والمسلمین محسن قرائتی طی سخنانی با اشاره به اهانت نشریه فرانسوی در خصوص اهانت به پیامبر اکرم(ص) دیروز (شنبه 27 دی‌ماه) در دانشگاه تهران گفت: اینجا دانشگاه تهران است، شما هم دانشجو هستید، به پیغمبر شما جسارت شده، پنج دقیقه فکر کنید ببیند چه طرحی به ذهنتان می‌آید.

وی اظهار داشت: چون در دنیا همه‌جا به هم ارتباط دارد هرکاری بکنید روی سایت‌ها است فردا آن طرف کره زمین است. طوری نشود که بگویند ما به پیغمبرشان فحش دادیم آب از آب تکان نخورد، چطور است که اگر کسی به خود شما متلک می‌گوید چهارتا پاسخ می‌دهید. هجو به پیغمبر اکرم، باید جواب داده بشود. حالا مردم دیروز بعد از نماز (جمعه) راهپیمایی کردند و شعار دادند.

خطیب نماز جمعه تهران درخطبه دوم با محکومیت توهین اخیر یک نشریه فرانسوی به پیامبر گرامی اسلام (ص) خاطرنشان کرد: غرب قدرت اسلام را احساس کرده و می‌داند که اسلام جاذبه‌ای قوی دارد؛ به همین خاطر دست به این رذالت‌ها زده است.

آیت‌الله موحدی کرمانی تصریح کرد: بگذارید چهره خود را آشکار کنند تا دنیای اسلام بیدار شود و دل به این ها نبندد.

وی ادامه داد: جای بسیار تأسف است که حمات از این جنایت را «حمایت از آزادی» می‌نامند! در حالی که این آزادی نیست؛ این، هتاکی و خباثت و بی‌شرمی است؛ از آن عجیب‌تر این است که این جانی‌ها راهپیمایی راه می‌اندازند و تروریسم را محکوم می‌کنند؛ در حالیکه خودشان تروریست‌پرور هستند! نخست وزیر رژیم جلاد و کودک‌کش صهیونیستی نیز راه افتاده و تروریست را محکوم می‌کند؛ پس چه کسی در سوریه به تروریست‌ها سلاح می‌دهد؟!

کشیدن کاریکاتور از پیامبری که مظهر کرامت و ادب است و آمده است تا آنچه را خداوند در ذات انسان گذاشته است، بارور کند و انسان را به رشد و کمال برساند، جاهلیت مدرن است، پیامبری که حتی قبل از رسیدن به مقام نبوت، هرگز غلامان را با این اسم صدا نمی کرد و به آنها «فتی» که در معنای خود جوانمردی را نیز به همراه دارد صدا می زد.

یک نویسنده انگلیسی در بررسی‌های خود نشان می‌دهد فیلم حمله افراد مسلح به پلیس فرانسه بعد از حادثه حمله به «شارلی ابدو» کاملاً ساختگی است زیرا در این نوار ویدئویی، علیرغم شلیک افراد مسلح به پلیس هیچ خونی مشاهده نمی‌شود.

به گزارش گروه بین‌‌الملل خبرگزاری فارس، «دیوید ایکه» نویسنده انگلیسی که 16 کتاب نوشته است و از سال 1990 تاکنون به بیش از 40 کشور جهان سفر کرده است، بعد از حمله مهاجمان به دفتر نشریه «شارلی ابدو» و جنجالی که علیه مسلمانان به راه افتاده است، از یک رسوایی جدید در این حادثه پرده برداشت.
بعد از حادثه حمله مهاجمان به دفتر نشریه فکاهی «شارلی ابدو» یک فیلم ویدئویی منتشر شد که نشان می‌داد که دو فرد مهاجم با سلاح خود از فاصله نزدیک به یکی از مأموران پلیس فرانسه تیراندازی می‌کنند و سپس به سمت او می‌روند و به سر او تیراندازی می‌کنند.

ایکه با انتشار این نوار ویدئویی نشان می‌دهد که گرچه افراد مهاجم به سمت این پلیس تیراندازی می‌کنند اما هیچ خونی اطراف این پلیس مشاهده نمی‌شود و می‌گوید از این فاصله می‌بایست سر او متلاشی می‌شد اما هیچ اتفاقی برای او نیافتاده است.

رسانه‌های فرانسوی به دنبال انتشار این نوار ویدئویی گزارش کردند که این افسر پلیس فرانسوی جان خود را از دست داده است اما ایکه نشان می‌دهد که این نوار ویدئویی ساختگی و مزخرف است.

این نویسنده انگلیسی در صفحه فیس‌بوک خود اینگونه نوشت: من نوار ویدئویی درباره حمله به شارلی ابدو را منتشر کردم که نشان می‌داد بعد از تیراندازی به افسر پلیس، هیچ‌گونه خونی مشاهده نشد اما گوگل این نوار ویدئویی را حذف کرده است.

بعد از حمله به دفتر نشریه شارلی ابدو، تظاهرات‌های ضداسلامی در فرانسه و دیگر کشورهای سراسر جهان به راه افتاد و این نشریه فرانسوی که تنها 60 هزار نسخه به چاپ می‌رساند موفق شد با تحریک احساسات مردم سراسر جهان اسلام را یک دین تندرو جلوه دهد و یک هفته بعد از حادثه حمله به دفتر شارلی ابدو بیش از 3 میلیون نسخه به چاپ رساند و نسخه‌های دیگری هم به صورت اینترنتی در سراسر جهان به فروش رساند.

افشاگری این خبرنگار انگلیسی تاحدی یادآور داستان و دروغ‌پراکنی‌هایی است که بعد از حمله 11 سپتامبر 2001 به برج‌های دوقلو آمریکا درنیویورک می‌باشد. در آن حمله نیز روایتی که دولت آمریکا از این حادثه تعریف کرد با تحقیقات محققانی از سراسر جهان مشخص شد که این داستان نیز دروغ بوده است و زمینه را برای حمله به عراق و افغانستان به بهانه مبارزه با تروریسم آماده کرده است.

هم‌اکنون نیز با حقایقی که از حادثه حمله به شارلی ابدو به وجود آمده است، می‌توان آن را پروژه‌ غرب برای تخریب وجهه مسلمانان و اسلام راستین تلقی کرد زیرا همانطور که بسیاری از تحلیلگران هم گفته‌اند نقش موساد و رژیم صهیونیستی در این حادثه کاملاً مشهود است

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد و ال محمد

به گزارش روضه نیوز ؛علیرضا قزوه از شاعران انقلاب اسلامی در تازه‌ترین سروده خود به موضوع پیامبر رحمت حضرت محمد بن عبدالله (صلی‌الله علیه و آله) و توهین‌هایی که این روزها به ساحت نورانی ایشان شده پرداخته است.

یا ایهاالعزیزتر از یوسف عکس تو را به چاه می‌اندازند
دجال های شعبده عکس‌ات را این روزها سیاه می‌اندازند

اما تو در سرادق معراجی، تاجی، به فرق عالمیان، تاجی
جادوگران وسوسه و تلبیس خرگوش در کلاه می‌اندازند

عفریت‌های شعبده و مستی صف می‌کشند پشت سر پاریس
حواریون بولهبی دارند خود را به اشتباه می‌اندازند

اصحاب نهروان و جمل امروز سر کرده‌اند جنگ صلیبی را
روزی به زور هلهله و تزویر اصحاب فتنه راه می‌اندازند

با فکر خام خویش بنا کردند بوکوحرام و داعش و طالب را
با نفت مفتی ملک عبدالله آتش به قبله‌گاه می‌اندازند

مردان عشق و معجزه ما هستیم مردان اربعین و امین الله
آنان به مکر و حیله هر از گاهی تیری بر این سپاه می‌اندازند

یا ایهاالعزیزتر از یوسف یا آخرین امید بشر برگرد
در غرب و شرق این همه دلتنگان رویی به مهر و ماه می‌اندازند


با سلام.

ضمن ابراز تأسف از جسارت مجدّد غربیها، به ساحت حضرت رسول اکرم، بنده با بخشی عنوان تاپیک شما مخالفم. زیرا به نظر من مظلومترین رسول تاریخ، حضرت عیسی است.

اگر در طول تاریخ به حضرت محمّد، توهینهای بسیار شده، به حضرت عیسی هم از سوی یهودیان و مشرکین و ملحدها، توهینات بسیاری شده است.

اگر امثال سلمان رشدی برای حضرت محمّد، رمانهای توهین آمیز ساخته اند، نمونه های آن در مورد حضرت عیسی، بیشتر است.

اگر برای حضرت محمّد کاریکاتور کشیده اند، پیش از آن برای حضرت عیسی کشیده اند و و هنوز هم می کشند. شاید قدیمیترین کاریکاتور برای ایشان را مشرکین رومی کشیده باشند که چهارپایی را نقاشی کرده اند که به صلیب کشیده شده است.

امّا هر چه باشد، کسانی که ادعای پیروی از حضرت محمّد را دارند، حداقل در حدّی که مسیحیان از راه مسیح فاصله دارند، با پیامبرشان فاصله ندارند. پیروان حضرت عیسی، در طول اعصار از ایشان، طاغوتی ساخته اند که ادعای خدا بودن کرد، و عملشان کمترین شباهت را به عمل عیسی، حتی طبق همین اناجیل موجود، دارد.

دو داکترین تثلیث و فدا، که مسیحیان آن را به اسم مسیح معرفی می کنند و حتی طبق اناجیل هم مسیح آنرا آموزش نداد، دو نمونۀ دیگر از مظلومیت ایشان است.

حتی اینکه مسیحیان، به اسم دفاع از حضرت مسیح، در طول تاریخ این همه تهمت و اهانت به حضرت محمّد روا داشته اند، خود نشانی دیگر از مظلومیت حضرت عیسی است.

شاید برخی بگویند وجود داعش و القاعده نشانگر مظلومیت بیشتر حضرت خاتم است، ولی به نظر من، دژخیمان صلیبی که در نام مسیح، کشتارهای دسته جمعی کرده و حتی کودکان را کشتار می کردند، بیشتر از آنها آبروریز پیامبر یا به قول خودشان، خدای خویش بوده اند.

پس به نظر من مظلومترین رسول تاریخ، حضرت عیسی است.

درود بر حضرت محمّد و بر حضرت عیسی

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد

یکی از جلوه های شخصیتی حضرت خاتم، صداقت ایشان است که در ماجرای رحلت حضرت ابراهیم بن محمّد، نمود زیبایی داشت. پس از رحلت ابراهیم، خورشید گرفت و کسوف شد، و مردم گمان بردند که به دلیل مرگ پسر پیامبر است که کسوف شده است، ولی حضرت محمّد به منبر رفت و فرمود: «خورشید و ماه دو نشانه از نشانه های خدا هستند، به امر خدا جاری هستند و مطیع فرمان اویند، برای مرگ و زندگیِ کسی نمی گیرند، پس هر گاه هر دو یا یکی از آنها گرفت، نماز بخوانید.» سپس از منبر پایین آمد و مردم نماز کسوف خواندند.(که امروزه به آن نماز آیات می گوییم)

این ماجرا، با اسناد صحیح در امهّات شیعه و صحاح اهل سنّت آمده است و بنده فقط موارد اشاره شده در منابع اصلی را مطرح می کنم و سایر منابع را ذکر نمی کنم:


منابع شیعی:

[9923] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع يَقُولُ:
إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص جَرَتْ فِيهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِنَّهُ لَمَّا مَاتَ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ النَّاسُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ لِفَقْدِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ مُطِيعَانِ لَهُ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ فَإِذَا انْكَسَفَتَا أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُمَا فَصَلُّوا ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلَاةَ الْكُسُوفِ

وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ وَ رَوَاهُ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِي سُمَيْنَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع

وسائل‏ الشيعة ج : 7 ص : 485 بَابُ وُجُوبِهَا لِكُسُوفِ الشَّمْسِ وَ خُسُوفِ الْقَمَر

[7] عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عَثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع يَقُولُ إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص جَرَتْ فِيهِ ثَلَاثُ سُنَنٍ أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِنَّهُ لَمَّا مَاتَ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ النَّاسُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ لِفَقْدِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ مُطِيعَانِ لَهُ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ فَإِنِ انْكَسَفَتَا أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُمَا فَصَلُّوا ثُمَّ نَزَلَ عَنِ الْمِنْبَرِ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلَاةَ الْكُسُوفِ فَلَمَّا سَلَّمَ قَالَ يَا عَلِيُّ قُمْ فَجَهِّزِ ابْنِي فَقَامَ عَلِيٌّ ع فَغَسَّلَ إِبْرَاهِيمَ وَ حَنَّطَهُ وَ كَفَّنَهُ ثُمَّ خَرَجَ بِهِ وَ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّى انْتَهَى بِهِ إِلَى قَبْرِهِ فَقَالَ النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَسِيَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ لِمَا دَخَلَهُ مِنَ الْجَزَعِ عَلَيْهِ فَانْتَصَبَ قَائِماً ثُمَّ قَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَتَانِي جَبْرَئِيلُ ع بِمَا قُلْتُمْ زَعَمْتُمْ أَنِّي نَسِيتُ أَنْ أُصَلِّيَ عَلَى ابْنِي لِمَا دَخَلَنِي مِنَ الْجَزَعِ أَلَا وَ إِنَّهُ لَيْسَ كَمَا ظَنَنْتُمْ وَ لَكِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ خَمْسَ صَلَوَاتٍ وَ جَعَلَ لِمَوْتَاكُمْ مِنْ كُلِّ صَلَاةٍ تَكْبِيرَةً وَ أَمَرَنِي أَنْ لَا أُصَلِّيَ إِلَّا عَلَى مَنْ صَلَّى ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ انْزِلْ فَأَلْحِدِ ابْنِي فَنَزَلَ فَأَلْحَدَ إِبْرَاهِيمَ فِي لَحْدِهِ فَقَالَ النَّاسُ إِنَّهُ لَا يَنْبَغِي لِأَحَدٍ أَنْ يَنْزِلَ فِي قَبْرِ وَلَدِهِ إِذْ لَمْ يَفْعَلْ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَيْسَ عَلَيْكُمْ بِحَرَامٍ أَنْ تَنْزِلُوا فِي قُبُورِ أَوْلَادِكُمْ وَ لَكِنِّي لَسْتُ آمَنُ إِذَا حَلَّ أَحَدُكُمُ الْكَفَنَ عَنْ وَلَدِهِ أَنْ يَلْعَبَ بِهِ الشَّيْطَانُ فَيَدْخُلَهُ عِنْدَ ذَلِكَ مِنَ الْجَزَعِ مَا يُحْبِطُ أَجْرَهُ ثُمَّ انْصَرَفَ ص‏

الكافي ج : 3 ص : 209-208 بَابُ غُسْلِ الْأَطْفَالِ وَ الصِّبْيَانِ وَ الصَّلَاةِ عَلَيْهِم‏

[1] مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع يَقُولُ إِنَّهُ لَمَّا قُبِضَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص جَرَتْ ثَلَاثُ سُنَنٍ أَمَّا وَاحِدَةٌ فَإِنَّهُ لَمَّا مَاتَ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ النَّاسُ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ لِفَقْدِ ابْنِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَيْهِ ثُمَّ قَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِأَمْرِهِ مُطِيعَانِ لَهُ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاتِهِ فَإِذَا انْكَسَفَتَا أَوْ وَاحِدَةٌ مِنْهُمَا فَصَلُّوا ثُمَّ نَزَلَ فَصَلَّى بِالنَّاسِ صَلَاةَ الْكُسُوفِ

تهذيب‏ الأحكام ج : 3 ص : 155-154 بَابُ صَلَاةِ الْكُسُوف‏

[9939] مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ قَالَ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِتَقْدِيرِهِ وَ يَنْتَهِيَانِ إِلَى أَمْرِهِ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاةِ أَحَدٍ فَإِنِ انْكَسَفَ أَحَدُهُمَا فَبَادِرُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ

وسائل‏ الشيعة ج : 7 ص : 491 بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ الْكُسُوفِ فِي الْمَسَاجِد

[9940] مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُفِيدُ فِي الْمُقْنِعَةِ عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاةِ أَحَدٍ وَ لَكِنَّهُمَا آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ تَعَالَى فَإِذَا رَأَيْتُمْ ذَلِكَ فَبَادِرُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ لِلصَّلَاةِ

وسائل‏ الشيعة ج : 7 ص : 492 بَابُ اسْتِحْبَابِ صَلَاةِ الْكُسُوفِ فِي الْمَسَاجِد

[1507] وَ قَدْ قَالَ النَّبِيُّ ص إِنَّ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ يَجْرِيَانِ بِتَقْدِيرِهِ وَ يَنْتَهِيَانِ إِلَى أَمْرِهِ وَ لَا يَنْكَسِفَانِ لِمَوْتِ أَحَدٍ وَ لَا لِحَيَاةِ أَحَدٍ فَإِذَا انْكَسَفَ أَحَدُهُمَا فَبَادِرُوا إِلَى مَسَاجِدِكُمْ

من‏ لايحضره‏ الفقيه ج : 1 ص : 540 بَابُ صَلَاةِ الْكُسُوفِ وَ الزَّلَازِلِ وَ الرِّيَاحِ وَ الظُّلَمِ وَ عِلَّتِهَا

منابع سنّی:

996 حدثنا عبد الله بن محمد قال حدثنا هاشم بن القاسم قال حدثنا شيبان أبو معاوية عن زياد بن علاقة عن المغيرة بن شعبة قال:
كسفت الشمس على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم مات إبراهيم فقال الناس كسفت الشمس لموت إبراهيم فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم إن الشمس والقمر لا ينكسفان لموت أحد ولا لحياته فإذا رأيتم فصلوا وادعوا الله

صحيح البخاري » كتاب الكسوف » باب الصلاة في كسوف الشمس

997 حدثنا عبد الله بن مسلمة عن مالك عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة أنها قالت:
خسفت الشمس في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم فصلى رسول الله صلى الله عليه وسلم بالناس فقام فأطال القيام ثم ركع فأطال الركوع ثم قام فأطال القيام وهو دون القيام الأول ثم ركع فأطال الركوع وهو دون الركوع الأول ثم سجد فأطال السجود ثم فعل في الركعة الثانية مثل ما فعل في الأولى ثم انصرف وقد انجلت الشمس فخطب الناس فحمد الله وأثنى عليه ثم قال إن الشمس والقمر آيتان من آيات الله لا يخسفان لموت أحد ولا لحياته فإذا رأيتم ذلك فادعوا الله وكبروا وصلوا وتصدقوا ثم قال يا أمة محمد والله ما من أحد أغير من الله أن يزني عبده أو تزني أمته يا أمة محمد والله لو تعلمون ما أعلم لضحكتم قليلا ولبكيتم كثيرا

صحيح البخاري » كتاب الكسوف » باب الصدقة في الكسوف

994 حدثنا شهاب بن عباد قال حدثنا إبراهيم بن حميد عن إسماعيل عن قيس قال سمعت أبا مسعود يقول قال النبي صلى الله عليه وسلم إن الشمس والقمر لا ينكسفان لموت أحد من الناس ولكنهما آيتان من آيات الله فإذا رأيتموهما فقوموا فصلوا

صحيح البخاري » كتاب الكسوف » باب الصلاة في كسوف الشمس

995 حدثنا أصبغ قال أخبرني ابن وهب قال أخبرني عمرو عن عبد الرحمن بن القاسم حدثه عن أبيه عن ابن عمر رضي الله عنهما أنه كان يخبر عن النبي صلى الله عليه وسلم إن الشمس والقمر لا يخسفان لموت أحد ولا لحياته ولكنهما آيتان من آيات الله فإذا رأيتموها فصلوا

صحيح البخاري » كتاب الكسوف » باب الصلاة في كسوف الشمس

904 حدثنا أبو بكر بن أبي شيبة حدثنا عبد الله بن نمير ح وحدثنا محمد بن عبد الله بن نمير وتقاربا في اللفظ قال حدثنا أبي حدثنا عبد الملك عن عطاء عن جابر قال انكسفت الشمس في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم يوم مات إبراهيم ابن رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال الناس إنما انكسفت لموت إبراهيم فقام النبي صلى الله عليه وسلم فصلى بالناس ست ركعات بأربع سجدات بدأ فكبر ثم قرأ فأطال القراءة ثم ركع نحوا مما قام ثم رفع رأسه من الركوع فقرأ قراءة دون القراءة الأولى ثم ركع نحوا مما قام ثم رفع رأسه من الركوع فقرأ قراءة دون القراءة الثانية ثم ركع نحوا مما قام ثم رفع رأسه من الركوع ثم انحدر بالسجود فسجد سجدتين ثم قام فركع أيضا ثلاث ركعات ليس فيها ركعة إلا التي قبلها أطول من التي بعدها وركوعه نحوا من سجوده ثم تأخر وتأخرت الصفوف خلفه حتى انتهينا وقال أبو بكر حتى انتهى إلى النساء ثم تقدم وتقدم الناس معه حتى قام في مقامه فانصرف حين انصرف وقد آضت الشمس فقال يا أيها الناس إنما الشمس والقمر آيتان من آيات الله وإنهما لا ينكسفان لموت أحد من الناس

صحيح مسلم » كتاب الكسوف » باب ما عرض على النبي صلى الله عليه وسلم في صلاة الكسوف من أمر الجنة والنار

901وحدثنا قتيبة بن سعيد عن مالك بن أنس عن هشام بن عروة عن أبيه عن عائشة ح وحدثنا أبو بكر بن أبي شيبة واللفظ له قال حدثنا عبد الله بن نمير حدثنا هشام عن أبيه عن عائشة قالت
خسفت الشمس في عهد رسول الله صلى الله عليه وسلم فقام رسول الله صلى الله عليه وسلم يصلي فأطال القيام جدا ثم ركع فأطال الركوع جدا ثم رفع رأسه فأطال القيام جدا وهو دون القيام الأول ثم ركع فأطال الركوع جدا وهو دون الركوع الأول ثم سجد ثم قام فأطال القيام وهو دون القيام الأول ثم ركع فأطال الركوع وهو دون الركوع الأول ثم رفع رأسه فقام فأطال القيام وهو دون القيام الأول ثم ركع فأطال الركوع وهو دون الركوع الأول ثم سجد ثم انصرف رسول الله صلى الله عليه وسلم وقد تجلت الشمس فخطب الناس فحمد الله وأثنى عليه ثم قال إن الشمس والقمر من آيات الله وإنهما لا ينخسفان لموت أحد ولا لحياته فإذا رأيتموهما فكبروا وادعوا الله وصلوا وتصدقوا يا أمة محمد إن من أحد أغير من الله أن يزني عبده أو تزني أمته يا أمة محمد والله لو تعلمون ما أعلم لبكيتم كثيرا ولضحكتم قليلا ألا هل بلغت وفي رواية مالك إن الشمس والقمر آيتان من آيات الله " - ص 619 -" وحدثناه يحيى بن يحيى أخبرنا أبو معاوية عن هشام بن عروة بهذا الإسناد وزاد ثم قال أما بعد فإن الشمس والقمر من آيات الله وزاد أيضا ثم رفع يديه فقال اللهم هل بلغت

صحيح مسلم » كتاب الكسوف » باب صلاة الكسوف

اگر ذره ای عدم صداقت در وجود مبارک حضرت خاتم بود، این سخنان را مطرح نمی فرمود، و لو اینکه در برابر این اشتباه عمومی سکوت کند، و چیزی به زبان نیاورد، مردم را از اشتباه به در نمی آورد، و اینگونه توجیه می کرد که "من که نگفتم، خودشان اینگونه فکر کردند." ولی حضرت محمّد، به دلیل صداقت بسیار خود، مردم را از اشتباه به در آوردند، که چنین صداقتی، یکی از شواهد آشکار نبوّت ایشان است.

یکی از نشانه های نبوّتِ حضرت محمّد، این است که ایشان مردم را به علم دعوت فرموده اند و قرآن نیز که کتاب آسمانی ماست، دعوت به علم فرموده است.

قرآن می فرماید: «بگو پرودگارا علم من را زیاد کن»

قل ربّ زدنی علماً

سورۀ طه، آیه 114

و می فرماید: «از چیزی که نسبت به آن علم نداری، پیروی مکن.»

وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ

سورۀ اسراء، آیه 36

در امّهات شیعه و صحاح اهل سنّت بارها می بینیم که از حضرت رسول، دستور و تشویق به کسب علم دیده می شود. بنده اینجا سعی دارم فقط احادیث معتبر و صحیح السند را ذکر کنم:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

مَنْ سَلَكَ طَرِيقاً يَطْلُبُ فِيهِ عِلْماً سَلَكَ اللَّهُ بِهِ طَرِيقاً إِلَى الْجَنَّةِ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَتَضَعُ أَجْنِحَتَهَا لِطَالِبِ الْعِلْمِ رِضًا بِهِ وَ إِنَّهُ«» لَيَسْتَغْفِرُ لِطَالِبِ الْعِلْمِ مَنْ فِي السَّمَاءِ وَ مَنْ فِي الْأَرْضِ حَتَّى الْحُوتِ فِي الْبَحْرِ وَ فَضْلُ الْعَالِمِ عَلَى الْعَابِدِ كَفَضْلِ الْقَمَرِ عَلَى سَائِرِ النُّجُومِ لَيْلَةَ الْبَدْرِ وَ إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ إِنَّ الْأَنْبِيَاءَ لَمْ يُوَرِّثُوا دِينَاراً وَ لَا دِرْهَماً وَ لَكِنْ وَرَّثُوا الْعِلْمَ فَمَنْ أَخَذَ مِنْهُ أَخَذَ بِحَظٍّ وَافِرٍ

الكافي ج : 1 ص : 34 «كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم‏» بَابُ ثَوَابِ الْعَالِمِ وَ الْمُتَعَلِّم‏

ترجمه: كسي كه در راهى رود كه در آن دانشى جويد خدا او را به راهى سوى بهشت برد، همانا، فرشتگان با خرسندى بالهاى خويش به راه دانشجو فرو نهند و اهل زمين و آسمان تا برسد به ماهيان دريا براى دانشجو آمرزش طلبند و برترى عالم بر عابد مانند برترى ماه شب چهارده است بر ستارگان ديگر و علما وارث پيامبرانند زيرا پيامبران پول طلا و نقره به جاى نگذارند بلكه دانش بجاى گذارند، هر كه از دانش ايشان برگيرد بهره فراوانى گرفته است.

مشابه این حدیث در معتبرترین اسناد اهل سنّت نیز یافت می شود:

3641 حدثنا مسدد بن مسرهد حدثنا عبد الله بن داود سمعت عاصم بن رجاء بن حيوة يحدث عن داود بن جميل عن كثير بن قيس قال كنت جالسا مع أبي الدرداء في مسجد دمشق فجاءه رجل فقال يا أبا الدرداء إني جئتك من مدينة الرسول صلى الله عليه وسلم لحديث بلغني أنك تحدثه عن رسول الله صلى الله عليه وسلم ما جئت لحاجة قال فإني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول:

من سلك طريقا يطلب فيه علما سلك الله به طريقا من طرق الجنة وإن الملائكة لتضع أجنحتها رضا لطالب العلم وإن العالم ليستغفر له من في السموات ومن في الأرض والحيتان في جوف الماء وإن فضل العالم على العابد كفضل القمر ليلة البدر على سائر الكواكب وإن العلماء ورثة الأنبياء وإن الأنبياء لم يورثوا دينارا ولا درهما ورثوا العلم فمن أخذه أخذ بحظ وافر

سنن أبي داود » كتاب العلم » باب الحث على طلب العلم

از رسول الله صلي الله عليه وسلم شنيدم که مي فرمود: آنکه در راهي رود که در آن طلب علم کند، خداوند برايش راهي را بسوي بهشت آسان مي کند. و همانا فرشتگان بواسطهء رضايتي که از کارش دارند، بالهاي خود را براي طالب علم مي گسترانند و همه کساني که در زمين و آسمان اند، حتي ماهي ها در آب براي عالم آمرزش مي طلبند و فضيلت عالم بر عابد مانند فضيلت ماه شب چهارده بر ديگر ستاره هاست و اينکه علما ميراثبر پيامبران اند و پيامبران درهم و ديناري به ميراث نگذاشتند، بلکه علم را به ارث گذاشتند، کسيکه آن را گرفت بهرۀ وافر گرفته است.

و در سندی دیگر چنین داریم:

2646 حدثنا محمود بن غيلان حدثنا أبو أسامة عن الأعمش عن أبي صالح عن أبي هريرة قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم من سلك طريقا يلتمس فيه علما سهل الله له طريقا إلى الجنة

سنن الترمذي » كتاب العلم » باب فضل طلب العلم

حضرت محمّد فرمود: هر کس در راهی برود که در آن التماس علم را بکند، خدا راهی به سوی بهشت را برای او آسان می گرداند.

همچنین در دو حدیث دیگر در کتاب اصول کافی می خوانیم که طلب علم، یک وظیفه است و خدا دانشجویان را دوست دارد:

[1] أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِي الْحُسَيْنِ الْفَارِسِيِّ عَنْ عَبْدِ«» اللَّهِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ

[5] عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْبَرْقِيِّ عَنْ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:
طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ بُغَاةَ الْعِلْمِ

الكافي ج : 1 ص : 31-30 « كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم‏» بَابُ فَرْضِ الْعِلْمِ وَ وُجُوبِ طَلَبِهِ وَ الْحَثِّ عَلَيْه‏

بدون شک، پیامبری که پیامبر دروغین باشد و به سوی تاریکی و جهل دعوت کند، از علم و دانش وحشت دارد و هرگز پیروانش را به کسب علم دعوت نمی کند، چرا که علم و دانش بزرگترین دشمن جهل و دروغ است؛ ولی می بینیم که هم در آیات قرآن و هم در احادیث معتبر رسیده از حضرت رسول، دعوت به کسب علم وجود دارد. این مسئله نیز به خوبی مؤید این حقیقت است که حضرت محمّد، پیامبری دروغین نبودند، بلکه پیامبری حقیقی بوده و در ادعای خویش صادق بودند.

حقیقتا این سروده ی بسیار تاثیرگذار و زیبا چشمانم رو پر از اشک کرد و دقایق زیادی منو به گریه انداخت. این سروده ی بی نظیر رو حتما بخونید.
سرودهٔ‌ عبدالاحد تارشی افغانی


[SPOILER]ای آسمان به رفعت تو خنده گر زند


گودالی از تبار دنائت زنسل گور

نالان نمی شوی؟!

از خشم، از غضب؟!

غران نمی شوی

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

ای آفتاب گر بحقارت کند نظر

خفاش سوی تو

پندارد اینکه تیره و تار است روی تو

خندد به حسن تو،به جمال نکوی تو

آیا زقهر آتش سوزان نمی شوی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

ای بحر اگر ترا

مردابی از سلالهٔ ناپاکی و رسوب

گندابی از عیوب

آماج طعنه های ذلیلانه اش کند

آیا زفرط غصه خروشان نمی شوی؟!

امواج کوه پیکر طوفان نمی شوی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

ای نو بهار اگر به لباس بهشتیت

تهمت زند خزان

بر جبههٔ تو مُهر اهانت زند خزان

افسرده همچو گلشن پژمان نمی شوی؟!

صحرای خار مغیلان نمی شوی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

ای کوه اگر خسی

بر قله های سر به سپهرت زند نهیب

پنداردت سراب

پنداردت فریب

آتش فشان شعله به دامان نمی شوی؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــ

ای هستی ای عطیهٔ‌ خلاق بی مثال

ای دشمن عدم

ای دشمن زوال

گر مرگ بر تو تهمت ویرانگری زند

بشماردت سکون

بشماردت جمود

با او زخشم دست و گریبان نمی شوی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اینک ای آسمان

اینک ای آفتاب

ای بحر بیکرانه و ای سرکشیده کوه

ای کهکشان و ماه

ای هرچه روشنیست

در بیکرانه های افق، در دل سحر

ای هرکجاست رفعت و زیبایی و شکوه

اینک نگه کنید

خفاشهای کور

کز دیدن حقیقت خورشید عاجز اند

از قعر چاه تیرگی و کفر و شیطنت

کانرا نموده حفر

ابلیس در کویر دماغ پلید شان

دشنام ها به مهر جهانتاب می دهند

صد نسبت پلید به مهر جهانتاب می دهند

وانگه که سوی ژرف ترین نقطهٔ سقوط

در حفرهٔ‌ جهنم افکار شوم خویش

پرواز می کنند

آنجا زفرط ظلمت دنیای خویشتن

اوج وقاحت و شک و تردید می شوند

بی هیچ شرم منکر خورشید می شوند

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اینک نگه کنید

بر آسمان رفعت و برقلهٔ‌ عروج

ژرفای خاکدان دنائت برد هجوم

شیطان صفت شریر

ابلیس گونه کینه ور و مفسد لجوج

ــــــــــــــــــــــــــــــ

اینک خسی زجنس تعصب کند گمان

خود را برنده تیشهٔ‌توهین و احتقار

برفرق کوهسار

ــــــــــــــــــــــــــــــ

یک گرد باد کز پف ابلیس شد بلند

در دشت خارپرور اندیشهٔ‌ صلیب

پندارد اینکه کوه رسالت کَند ز جا

پندارد اینکه شمع نبوت کند خموش

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

آنگه که آدمی

در دشت تشنه کامیی از نوع تیرگی

درگیر مرگ بود

توآمدی ون آمدین سیل روشنی

تو آمدی چو آمدن آبشار صبح

صد جام آٰفتاب پر از نور ایزدی

در کام تشنگان

دستان مهر گستر و روشنگر تو ریخت

بنیاد صد حصار شب اندود گرد عقل

از جلوهٔ جمال رخ انور تو ریخت

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

آندم که در کویر ضمیر بشر نداشت

رویش گلی به دامن پرخار خویشتن

یک سبزه را نبود

جایی برای رستن و اظهار خویشتن

ــــــــــــــــــــــــــــــ

تو آمدی چون آمدن دشت دشت گل

تو آمدی چون آمدن باغ باغ عطر

دستان تو نوازش سبز بهار

در آن کویر بی گل و باغ و بهار کشت

برچید خار را

افشاند صد چمن و لاله زار کشت

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

سهو مرا ببخش

گر آفتاب را

نسبت دهم به خاک قدوم مبارکت

ریزد هزار سجدهٔ شکرانه از سرور

دردامن فلک

زانگونه سجده یی که بنازد به آن ملک

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

سهو مرا ببخش

گر نو بهار را

گلچین بوستان جمال تو بشمرم

برگلشن بهشت فروشد هزار فخر

هر سبزه اش بخویش ببالد هزار بار

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

ای اوج آدمیت و ای چرخ مردمی

ای صد سحر طلیعهٔ خورشید روی تو

گرچون سپیده از افق رحمت خدای

ظاهر نمی شدی

دنیا بجز دیار شب و شیروان نبود

دزدان عقل و حریت و عزت و شرف

بودند بیشمار و یکی پاسبان نبود

انسان که بود گمشده از خویش سالها

در ازدحام جهل

درحملهٔ جنون

می جست خویش را

در کوچه های سرخ زخون ستمکشان

در وسعت هلاکت و در بیکران مرگ

در اوجنای وسوسه در ژرفنای کفر

تا دور دستها مگر از وی نشان نبود

ــــــــــــــــــــــــــــــ

تو آمدی هویت انسان ظهور کرد

این آفتاب خاست

از زیر خاک و همه جا پخش نور کرد

تو آمدی و کوه غرور ستمگران

دشت فروتنی شد و صحرای انکسار

تو آمدی و پردهٔ در بند بینوا

افشاند گرد و خاک مذلت ز روی خویش

تو آمدی و دست شیاطین ظلم را

انسانیت ندید دگر در گلوی خویش

ــــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من شهریار من

اینک درین زمانه که سوداگران مرگ

برسر نوشت عالم و آدم مسلط اند

اندیشهٔ اسارت و افکار بردگی

بادشنه های غرقه بخون ستم کشان

در لوح باور بشری نقش میشود

اینک درین زمانه که ایمان به تیرگی

با دست شب نویس ترین دشمنان نور

بر هر سپیده سحری نقش میشود

ـــــــــــــــــــــــــــــ

اینک درین زمانه که مفهوم روشنی

از دیدگاه کور دلان سیه نگر

در نیمه شب درخشش دندان گرگ هاست

اینک درین زمانه که معنای ارتقا

در فکر انحطاطی دیوانگان جنس

قبری برای عفت و اخلاق آدمی است

درسینهٔ جهنم داغ برهنگی

اینک درین زمانه که آزادی بیان

در عقل های غوطه ور اند خم شراب

در مغز های پوچ

گندیده از عفونت اندیشه های شوم

توهین به انبیاست

ـــــــــــــــــــــــــــــ

اینکه درین زمانه که لئیمان دیو خوی

با زهر نیش اژدر خبث درون خویش

در رگ رگ قلم

خون تقدس قسم کردگار

مسموم می کنند

اسمای زشت خویش

بر لوح پایدار ترین لعنت غلیظ

درمعبر زمان

مرقوم می کنند

ـــــــــــــــــــــــــــــ

آری درین زمان

سردار من پیمبر من آفتاب من

انسان دوباره گم شده از چشم خویشتن

بار دیگر هویت خود را نموده گم

زانرو سگان کوچهٔ‌ ابلیس بانگ ها

بر ماه میزند

می افگند آب دهان پلید خویش

برچشمهٔ حیات

زانرو ددان وادی حیوانیت ندهند

نام ترا زفرط وقاحب بزیر سم

ـــــــــــــــــــــــــــــ

سردار من پیمبر من آفتاب من

ای چشمهٔ‌ حیات

ای آفتاب حق

ای معنی کمال نموی درخت نور

درباغ کائنات

ای اوج آدمیت و ای چرخ مردمی

ای رهبر بزرگ

ای قائد نجات

اینک بحیث خاک قدمهای اقدست

چون خاکروب درگه پاک و مقدست

این بیت را زگلشن شعر سخنوری

اهدای بارگاه رفیع تو میکنم

تا پاسخی بود

بر عوعو و نهیق رذلانهٔ خصوم

بر رسم های شوم

بر دستهای درخور تبت یدای عصر

بر مجرمان بولهبی سیرت حقیر

برحملهٔ‌ صلیب و یهود شریر[/SPOILER]

[=KFGQPC Uthman Taha Nashk]پیامبراکرم صلی الله علیه واله وسلم فرمودند:[=KFGQPC Uthman Taha Nashk]

«مَا أُوذِيَ‏ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيت
[=KFGQPC Uthman Taha Nashk] هيچ پیامبری مثل من اذیت نشد.»[=KFGQPC Uthman Taha Nashk]

[=KFGQPC Uthman Taha Nashk]مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 247
بیشتر

1 ـ در كتاب «امالى» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است :
عربى باديه نشين به پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم عرض كرد : قيمت بهشت چيست ؟
فرمود :لا إله إلّا اللَّه يقولها العبد مخلصاً .
گفتن «لا إله إلّا اللَّه» است كه شخص آن را خالصانه بگويد .
عرض كرد : اخلاص آن چيست ؟
فرمود : العمل بما بعثت به، وحبّ أهل بيتي وإنّه لمن أعظم حقّها .
عمل كردن به آنچه به آن برانگيخته شده ام و دوستى اهل بيت من ، و دوستى ايشان از بزرگترين حقّ آن است.(1)
مؤلّف رحمه الله گويد: در حقيقت اخلاص فرموده اند: حقيقت آن اين ‏است كه بگوئى پروردگار من خداست سپس استقامت ورزى، و اينكه‏ عمل را براى خدا انجام دهى و دوست نداشته باشى كه بر آن ستايش ‏شوى.(2)
و در تفسير اخلاص، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
المخلص الّذي لايسأل الناس شيئاً حتّى يجد، وإذا وجد رضي، وإذا بقي‏عنده شي‏ء أعطاه في اللَّه، فإن لم يسأل المخلوق فقد أقرّ للَّه عزّوجلّ بالعبوديّة، وإذا وجد فرضي فهو عن اللَّه راض واللَّه تبارك وتعالى عنه راض، وإذا أعطى للَّه ‏عزّوجلّ فهو على حدّ الثقة بربّه عزّوجلّ.
مخلص ؛ كسى است كه چيزى از مردم درخواست نمى‏ كند تا اينكه آن را بيابد، و وقتى ‏آن را دريافت خشنود گردد و هنگامي كه چيزى نزد او باقى ماند در راه خدا بخشش كند.
اگر از مخلوق چيزى درخواست نكرد براى خداوند عظيم الشأن به عبوديّت اقرار كرده، و وقتى يافت و خشنود شد از خدا خشنود گشته، و خداوند تبارك و تعالى از او خشنود شده ‏است، و چون در راه خدا چيزى بخشش كرد علامت اطمينان او به پروردگار است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
2 ـ در كتاب «عيون اخبار الرضا عليه السلام» از اباصلت هروى، از حضرت رضا عليه السلام و آن حضرت از پدرانش:، از اميرالمؤمنين عليه السلام نقل كرده اند كه رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
خداوند برتر از من كسى را نيافريده، و گرامى ‏تر از من نزد او كسى نيست.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: عرض كردم يا رسول اللَّه، شما برتر هستيد يا جبرئيل؟
فرمود: يا عليّ؛ إنّ اللَّه تبارك وتعالى فضّل أنبياءَه المرسلين على ملائكته ‏المقرّبين، وفضّلني على جميع النبيّين والمرسلين، والفضل بعدي لك يا عليّ، وللأئمّة من بعدك، وإنّ الملائكة لخدّامنا وخدّام محبّينا.
اى على ؛ خداوند تبارك و تعالى پيامبران مرسل را بر فرشتگان مقرّب خود برترى داده ‏است و مرا بر تمام پيغمبران و رسولان برترى داده است و بعد از من فضل و برترى براى توو امامان بعد از تو است و همانا فرشتگان خدمتگزار ما و دوستان ما هستند.
اى على، فرشتگانى كه عرش باعظمت الهى را بر دوش گرفته اند و آنها كه اطراف عرشند به حمد و ستايش ‏پروردگار او را تسبيح مى‏ كنند و براى آنها كه ايمان به ولايت ما اهل بيت آورده اند از خدا آمرزش مى‏ طلبند.
يا عليّ، لولا نحن ما خلق اللَّه آدم، ولا حوّاء، ولا الجنّة ولا النار، ولا السماء ولا الأرض.
اى على، اگر ما نبوديم خدا آدم و حوّا، بهشت و دوزخ، آسمان و زمين را نمى ‏آفريد.
چگونه ما برتر از فرشتگان نباشيم در حالى كه نسبت به معرفت پروردگار و تسبيح و تهليل و تقديس او از آنها پيشى گرفتيم، زيرا اوّل چيزى كه خداوند آفريد ارواح ما بود، ما را به توحيد و ستايش خود گويا نمود، سپس فرشتگان‏ را آفريد، آنها وقتى ارواح ما را نور يگانه اى مشاهده كردند امر ما را بزرگ شمردند، ما تسبيح حق تعالى كرديم تا بدانند كه ما خلقى هستيم كه آفريده شده ايم و او منزّه از صفات ما است، به تسبيح ما فرشتگان تسبيح گفتند و او را از صفات ما پاك و منزّه دانستند.
و وقتى عظمت شأن ما را مشاهده كردند حق تعالى را تهليل كرديم تا فرشتگان بدانند خدائى جز خداى ‏بى‏ همتا نيست و ما بندگان او هستيم و خدائى نيستيم كه همراه با او يا بعد از او عبادت ما واجب باشد، پس فرشتگان «لا إله إلاّ اللَّه» گفتند، و وقتى بزرگى محلّ و موقعيّت ما را مشاهده كردند تكبير گفتيم تا فرشتگان بدانند خداوند بزرگتر از آن است كه كسى جز به سبب او به شأن و مقام بزرگى برسد.
و وقتى عزّت و قوّت ما را مشاهده كردند گفتيم: «لا حول ولا قوّة إلّا باللَّه» تا اينكه فرشتگان بدانند هيچ نيرو و قدرتى جز بسبب خداوند نيست. و وقتى نعمتى را كه خدا بما داده و وجوب اطاعت ما را مشاهده كردند گفتيم: الحمد للَّه، تا فرشتگان بدانند حمد و ستايش به خاطر نعمت‏ها سزاوار پروردگار متعال است، آنها هم گفتند : الحمد للَّه.
پس فرشتگان به سبب ما به شناخت توحيد، تسبيح، تهليل، تحميد و تمجيد خداوند هدايت شدند.
ثمّ إنّ اللَّه تبارك وتعالى خلق آدم فأودعنا صلبه، وأمر الملائكة بالسجود له‏ تعظيماً لنا وإكراماً،
سپس خداوند تبارك و تعالى آدم را آفريد و ما را در صلب او به وديعه‏ نهاد و آنگاه فرشتگان خود را دستور داد تا او را به خاطر تعظيم و بزرگداشت ما كه در صلب‏ او بوديم سجده كنند.
پس سجود آنها براى خداوند بخاطر عبادت و پرستش و براى آدم بخاطر اطاعت پروردگار و احترام او بود، زيراما در صلب او بوديم، پس چگونه ما برتر از فرشتگان نباشيم در حالي كه همه آنها به آدم سجده(4) كردند.(5)
و بعضى از مدح كنندگان چه نيكو سروده اند:
تصاعدت في مراقي العزّ رتبتهم فظنّ أنّهم للَّه أقران
فلاتقس فضلهم للأنبياء أجل فإنّ سلمانهم بعد تصغير سليمان
رتبه ايشان در درجات عزّت و عظمت بالا رفت كه گمان مى ‏رفت براى خداوند اينها قرين باشند.
فضل و برترى آنها را با انبياء قياس نكن، همانا سلمانِ آنها را اگر كوچك كنى سليمان‏ مى‏ شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

3 ـ على بن ابراهيم قمى رحمه الله از امام صادق عليه السلام نقل كرده است:
ابليس (لعنت خدا بر او باد) نزد حضرت موسى عليه السلام آمد در حالي كه او به مناجات با پروردگار مشغول بود، فرشته اى از فرشتگان گفت: واى بر تو چه اميدى نسبت به او دارى و او در حال مناجات با خداوند است؟
گفت: همان اميدى كه به آدم داشتم و او در بهشت ساكن بود.
و از آنچه خداوند به حضرت موسى عليه السلام فرموده اينست كه:
اى موسى، نماز را قبول نمى‏ كنم مگر از كسى كه براى عظمت من فروتنى داشته باشد، و قلب او خوف مرا در برداشته باشد، روزش را به ياد من سپرى كند و در حالي كه اصرار و پافشارى به خطا و گناه دارد شب نكند، و حقّ ‏اولياء و دوستان مرا بشناسد.
حضرت موسى عرض كرد: آيا مقصودت از اولياء و دوستانت، حضرت ابراهيم، اسحاق و يعقوب است؟
فرمود: آنها از اولياى من مى‏ باشند ولى مقصود من آن كسى است كه بخاطر او آدم و حوّا را آفريدم و بهشت ودوزخ را خلق كردم.
عرض كرد: اى پروردگار من، او را معرّفى كن.
فرمود: او محمّد و نام ديگرش احمد است، اسم او را از اسم خودم مشتق كردم، زيرا من محمودم و او محمّد است.
موسى عرض كرد: پروردگارا، مرا از امّت او قرار بده.
فرمود: يا موسى، أنت من اُمّته إذا عرفته وعرفت منزلته ومنزلة أهل بيته، إنّ‏مثله ومثل أهل بيته فيمن خلقت كمثل الفردوس في الجنان، لاينتثر ورقها ولايتغيّر طعمها.
اى موسى، اگر او و مقام و مرتبه‏ اش را و نيز مرتبه و مقام اهل بيتش را بشناسى تو از امّت ‏او خواهى بود. مثَل او و مثل اهل بيت او در ميان مخلوقات من، مثل فردوس در ميان بهشت‏ است، برگهاى آن نمى ريزد و طعم آن تغيير نمى‏ كند (همواره ثابتند و هيچگاه دچار لغزش وانحراف نمى‏ شوند).
كسى كه آنها را بشناسد و به حقّ آنها معرفت داشته باشد در مواضع جهل و نادانى براى او علم و دانش و درجاى ظلمت و تاريكى برايش نور و روشنائى قرار مى‏ دهم، قبل از اينكه مرا بخواند او را اجابت كنم و قبل از اينكه ازمن درخواست كند به او عطا كنم.
اى موسى، وقتى ديدى فقر و تنگدستى به تو روى آورده، بگو: مرحبا به علامت بندگان صالح، و وقتى ديدى‏ مال و ثروت به تو روى آورده، بگو: اين بر اثر گناهى است كه عقوبت آن پيشى گرفته است.
اى موسى، دنيا مكان عقوبت است، آدم را در آن عقوبت كردم و وقتى خطا كرد كيفر دادم. دنيا و آنچه در آن‏است جز آنچه را كه براى من باشد و به من مربوط باشد مورد لعن خود قرار دادم.
اى موسى، بندگان صالح در دنيا به مقدار معرفت و شناختى كه نسبت به آن داشتند زهد ورزيدند و بى رغبتى‏ به آن نشان دادند، و ديگران به اندازه جهالت و نادانى ايشان نسبت به آن، ميل و رغبت به آن پيدا كردند، و هيچ يك‏از مخلوقاتم آن را بزرگ نشمرد و من چشم او را به آن روشن كنم، و هيچ كس آن را كوچك نشمرد مگر اينكه او را ازآن بهره مند كردم.
سپس امام صادق عليه السلام فرمود:
اگر مى ‏توانيد كارى كنيد كه شما را نشناسند آن كار را انجام دهيد، و ضررى نمى‏ كنيد اگر مردم شما را مدح و ثنا نكنند، و براى شما هيچ اشكالى ندارد مردم شما را سرزنش كنند در حالى كه نزد خداوند مورد مدح و ستايش قرارگيريد. همانا اميرالمؤمنين عليه السلام فرموده است:
لا خير في الدنيا إلاّ لأحد رجلين: رجل يزداد كلّ يوم إحساناً، ورجل يتدارك‏ منيته بالتوبة، وأنّى له بالتوبة، واللَّه لو سجد حتّى ينقطع عنقه ما قبل اللَّه منه إلّا بولايتنا أهل البيت.
خيرى در دنيا جز براى دو نفر نيست: يكى آنكه هر روز احسان جديدى به خوبى‏ هايش‏ زياد كند، و يكى آنكه گذشته ‏اش را با توبه جبران كند، و كجا مى‏ تواند توبه كند؟ بخدا قسم ‏اگر سجده كند بحدّى كه گردنش جدا گردد خداوند از او نمى ‏پذيرد مگر ولايت ما اهل بيت‏ را داشته باشد.
آگاه باشيد، كسى كه حق ما را بشناسد و اميد پاداش و ثواب در مورد ما داشته باشد به مقدار خوراكش - پنج سير- در هر روز، و آنچه عورت او را بپوشاند و سرّ او را پنهان كند (كنايه از خانه اى كه سقف داشته باشد) خشنود باشد، وايشان با اين وصف خائف و مضطرب باشند.(6)
مؤلّف رحمه الله گويد: فيض قدس سره اين روايت را نقل كرده و در آخر روايت ‏اين اضافه را آورده است:
دوست دارند كه بهره و نصيب آنها از دنيا اين مقدار باشد، و خداى تبارك و تعالى آنها را در قرآن چنين توصيف‏ نموده است:
«الَّذينَ يُؤْتوُن ما آتوُا وَقُلُوبُهم وَجِلَة»(7) «آنانكه آنچه وظيفه بندگى است بجاى ‏آورده و باز دلهايشان ترسناك است».
آن عملى را كه آورده اند و انجام داده اند چيست؟
فرمود: اطاعت پروردگار با محبّت و ولايت، و ترسانند از آنكه پذيرفته نشود، و بخدا قسم ترس آنها ترس از اين‏ نيست كه آيا راه صحيح پيموده اند يا نه؟ بلكه ترس آنها از اين است كه مبادا در محبّت و اطاعت ما كوتاهى كرده ‏باشند.
سپس فرمود: اگر مى‏ توانى از خانه ات خارج نشوى، خارج نشو، زيرا وقتى بيرون رفتى بر تو واجب مى‏ شود غيبت نكنى، دروغ نگوئى، حسد نورزى، سستى و تنبلى نكنى، خودنمائى و ظاهرفريبى نكنى، و به مردم خدعه ونيرنگ نزنى.
بعد فرمود: بهترين عبادتگاه مسلمان خانه او است، در آن مى تواند چشم، زبان، تمايلات و اعضاء شهوانى خودرا حفظ كند.
كسى كه در دل به نعمت خدا پى ببرد و آن را بشناسد سزاوار زيادى نعمت از طرف پروردگار مى‏گردد قبل ازآنكه شكر آن نعمت را بر زبان جارى كند، و كسى كه خود را از ديگرى برتر بپندارد از متكبّرين است.
عرض كرد: فضل و برترى خود را در عافيتى كه نصيب او شده مى‏ بيند، زيرا او را در حال ارتكاب معاصى ‏مشاهده مى‏ كند.
فرمود: هيهات، چه بسا گناه او را خدا بيامرزد و تو را براى حساب نگهداشته باشند، آيا قصّه ساحران موسى را نخوانده ‏اى؟
سپس فرمود: چه بسيارند اشخاصى كه بخاطر نعمتى كه پروردگار به آنها عنايت كرده دچار غفلت و غرور شده ‏اند، و چه بسيارند كسانى كه به خاطر پوشش الهى غافلگير شده اند، و چه بسيارند كسانى كه ثنا و مدح مردم آنها رادچار عجب كرد. سپس فرمود:
إنّي لأرجو النجاة لمن عرف حقّنا من هذه الاُمّة إلاّ لأحد ثلاثة: صاحب ‏سلطان جائر وصاحب هوى فاسد، والفاسق المعلن.
من اميد نجات دارم براى كسانى از اين امّت كه حقّ ما را مى‏ شناسند مگر براى سه طايفه: آنها كه سلطنت ظالمانه دارند، و آنها كه داراى هواها و خواهشهاى فاسدند، و كسى كه علنى‏و آشكارا زشتيها را مرتكب مى‏ شود.
سپس اين آيه را تلاوت فرمود: «قُلْ إنْ كُنْتُم تُحِبُّونَ اللَّه فَاتَّبِعُوني يُحْبِبْكُم اللَّه»(8) «بگواگر خدا را دوست داريد از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست داشته باشد».
بعد فرمود: اى حفص، محبّت و دوستى برتر از خوف و ترس است. سپس فرمود: واللَّه ما أحبّ اللَّه من‏أحبّ الدنيا ووالى غيرنا، ومن عرف حقّنا وأحبّنا فقد أحبّ اللَّه تبارك وتعالى.
به خدا قسم ؛ كسى كه محبّت دنيا داشته و ولايت غير ما را بپذيرد دوستى خدا را نخواهد داشت، و كسى كه حقّ ما را شناخته و ما را دوست داشته باشد خداى تبارك و تعالى رادوست دارد.
در اين هنگام شخصى گريه كرد، حضرت فرمود: آيا گريه مى‏ كنى؟ اهل آسمان و زمين اگر همگى ناله و زارى ‏كنند در پيشگاه پروردگار كه ترا از آتش نجات دهند و داخل بهشت كنند شفاعت آنها در مورد تو پذيرفته نمى شود.
سپس فرمود: اى حفص، همواره بدنبال باش و خودت را در رأس امور قرار نده (به دنبال رياست طلبى نباش).
اى حفص، پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است: كسى كه از خدا ترسيد، زبان او از كار افتاد.
بعد فرمود: حضرت موسى بن عمران عليه السلام روزى اصحابش را موعظه مى ‏فرمود يكى از آنها برخاست و پيراهن‏ خود را شكافت، پروردگار متعال به حضرت موسى پيغام فرستاد: به اين بنده ما بگو: پيراهن خود را نشكافد قلب خودرا براى ما باز كند (تا گفتار ما و مواعظ ما در آن جاى بگيرد).
سپس فرمود: موسى بن عمران عليه السلام از كنار يكى از اصحابش گذشت و او در سجده بود، بعد از انجام كارش‏ برگشت و هنوز او در حال سجده بود، فرمود: اگر حاجت تو در دست من بود آن را برآورده مى كردم. از طرف پروردگاربه او خطاب شد:
يا موسى، لو سجد حتّى ينقطع عنقه ما قبلته حتّى يتحوّل عمّا أكره إلى ما أحبّ. اى موسى، اگر سجده ‏اش را بقدرى طولانى كند كه گردنش جدا گردد او را نمى‏ پذيرم‏ تا فكر و قلبش را از آنچه مورد اكراه و ناخشنودى من است به آنچه آن را دوست دارم تغيير دهد.(9)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

4 ـ در كتاب «تفسير امام عسكرى عليه السلام» از آن حضرت نقل شده است كه‏ فرمود:
جبرئيل محضر رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شد در حالى كه آن حضرت عباى سفيدرنگ كوفى را بر روى خود و اميرالمؤمنين، فاطمه، حسن و حسين: كشيده بود و مى‏ فرمود:
اللهمّ هؤلاء أهلي، أنا حرب لمن حاربهم، وسلم لمن سالمهم.
بار پروردگارا ؛ اينها اهل بيت من هستند، جنگ با آنها جنگ با من و صلح و سازش با آنها سازش با من است.
جبرئيل عرض كرد: اى رسول خدا ؛ مرا هم از خودتان قرار دهيد. فرمود: تو از ما هستى.
عرض كرد: اجازه مى‏ فرمائيد عبا را كنار زده و داخل شوم؟ فرمود: بلى. جبرئيل در آن عبا وارد شد و سپس خارج‏ گرديد و به سوى آسمان به طرف ملكوت اعلى كه جايگاه فرشتگان است بالا رفت در حالي كه به زيبائى ودرخشندگى او افزوده شده بود.
فرشتگان عرض كردند: با جمالى نورانى‏ تر از سابق كه از نزد ما رفتى برگشته اى؟
فرمود: چگونه اين طور نباشد در حالي كه شرافت يافتم به اينكه از آل محمّد و اهل بيت او قرار داده شدم. فرشتگان در ملكوت آسمانها و حجابها و كرسى و عرش گفتند: اين شرف سزاوار تو است كه همان طور كه گفتى‏ بوده باشى.(10)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- در كتاب «محاسن» آمده است: زنى از طايفه جنّ نزد رسول اكرم‏ صلى الله عليه وآله وسلم رسيده و به آن حضرت ايمان آورد و اسلام نيكوئى پيدا كرد، در هر هفته يك‏ بار خدمت حضرت شرفياب مى شد، مدّت چهل روز گذشت كه ‏آنجا ديده نشد و سپس حضور يافت. حضرت از علّت تأخير او سئوال‏ فرمود. عرض كرد: اى رسول خدا ؛ به دريائى كه احاطه بر اين دنيا داردبراى انجام كارى رفته بودم، بر ساحل آن دريا سنگ سبز بزرگى ديدم كه ‏بر روى آن شخصى نشسته بود، دو دستش را براى دعا بالا برده بود ومى‏ گفت:
اللهمّ إنّي أسألك بحقّ محمّد وعليّ وفاطمة والحسن والحسين‏ عليهم السلام إلّا ماغفرت لي.
خداوندا ! ترا به حقّ محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين قسم مى‏ دهم كه مرا بيامرزى.
از او سئوال كردم: تو كيستى؟ گفت: من ابليس ‏ام.
گفتم: اينها را كه نام بردى از كجا مى‏ شناسى؟ گفت: پروردگارم را برروى زمين فلان مقدار سال و در آسمان فلان مقدار سال عبادت كردم، درآسمان ستون و پايه اى را نديدم مگر اينكه بر آن نوشته شده بود:
لا إله إلاّ اللَّه، محمّد رسول اللَّه، عليّ أميرالمؤمنين، أيّدته به.
خدائى جز خداى يگانه نيست، محمّد فرستاده پروردگار است، على امير و فرمانرواى‏ مؤمنان است، پيغمبرم را به او تأييد و يارى نمودم.(11)
مؤلّف رحمه الله گويد: اين روايت در كتاب «خصال» با كمى تفاوت از امام‏ صادق عليه السلام نقل شده و قسمت آخر روايت چنين است:
خداوندا ! وقتى به قسمى كه درباره من خورده ‏اى جامه عمل پوشيدى و مرا در جهنّم داخل كردى، از تو درخواست مى ‏كنم به حقّ محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين (عليهم السلام) مرا از آن رهائى بخشيده و با آنها محشور فرمائى.
به او گفتم: اى حارث (نام ابليس است) اين نام‏هائى كه خدا را به آنها خواندى چيست؟
به من گفت: هفت هزار سال قبل از آفرينش آدم بر ساق عرش الهى اين نام‏ها را ديدم، دانستم اينها عزيزترين‏ آفريده خدايند و نزد او گرامى هستند لذا به حقّ آنها از خدا مسألت مى‏ نمايم.
پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
واللَّه لو أقسم أهل الأرض بهذه الأسماء لأجابهم،
بخدا قسم اگر اهل زمين خدا رابه اين نامها قسم دهند و دعا كنند خدا آنها را اجابت فرمايد.(12)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
6 - در كتاب «مصباح الأنوار» از مفضّل نقل كرده است كه گفت: روزى‏ خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم، آن حضرت به من فرمود:
اى مفضّل ! آيا محمّد، على، فاطمه، حسن و حسين: را آن طور كه بايد شناخته اى، و به حقيقت معرفت آنها رسيده‏ اى؟
عرض كردم: اى سرور من، حقيقت معرفت آنها چگونه است؟ فرمود:
يا مفضّل ! من عرفهم كنه معرفتهم كان مؤمناً في السنام الأعلى.
اى مفضّل ! هر كه آنها را به حقيقت معرفت بشناسد مؤمن است و در درجات بالاى‏ايمان قرار دارد.
مفضّل مى‏ گويد: عرض كردم: اى سرور من، آن را به من بشناسان.
فرمود: يا مفضّل ! تعلم أنّهم علموا ما خلق اللَّه عزّوجلّ وذرأه وبرأه، وأنّهم‏ كلمة التقوى، وخزّان السماوات والأرضين والجبال والرمال والبحار، وعلموا كَم‏في السماء من نجم وملك، ووزن الجبال وكيل ماء البحار وأنهارها وعيونها؛ وماتسقط من ورقة إلّا علموها، ولا حبّة في ظلمات الأرض ولا رطب ولا يابس إلّافي كتاب مبين وهو في علمهم وقد علموا ذلك.
اى مفضّل ! بدانى آنها آنچه را كه خداوند آفريده و از عدم و نيستى به وجود آورده است ‏مى ‏دانند، آنها مظهر تقوا و خزانه‏ دار آسمانها و زمين‏ها و كوهها و صحراها و درياها هستند، و مى ‏دانند چه مقدار ستاره و چه اندازه فرشته در آسمان است، وزن كوه‏ها و اندازه آب ‏درياها و رودخانه ها و چشمه ها را مى‏ دانند، هر برگى از درختى مى‏ افتد آن را خبر دارند، هر دانه اى كه در تاريكى‏ هاى زمين قرار گرفته آن را مى‏ دانند، و هيچ تر و خشكى نيست مگر اينكه در كتاب مبين يعنى در علم آنها نقش بسته و آن را مى ‏دانند.
عرض كردم: اى سرور من ؛ آن را فهميدم و اقرار كرده و به آن ايمان آوردم.
حضرت فرمود: بلى درست گفتى اى مفضّل، اى بزرگوار، اى نعمت داده‏ شده و اى پاكمرد، پاك شدى و بهشت‏ براى تو و ديگر اشخاصى كه چنين ايمانى داشته باشند گوارا باد.(13)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
7 - شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «امالى» از امام باقر عليه السلام و آن حضرت از پدربزرگوارش، از جدّش: نقل كرده است كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
من أراد التوسّل إليّ وأن تكون له عندي يد ينتقع بها يوم القيامة، فليصل ‏أهل بيتي، ويدخل السرور عليهم.(14)
هر كه مى‏ خواهد به من تقرّب پيدا كند و حقّى بر من داشته باشد كه فرداى قيامت از آن بهره‏ مند شود بايد به اهل بيت من احسان كند و سبب خشنودى آنها را فراهم آورد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

8 - برقى رحمه الله در كتاب «محاسن» از امام باقر عليه السلام نقل مى‏ كند كه فرمود:
هنگامى كه قيامت فرا رسد خداوند تمام مخلوقاتش را از ابتداى خلقت تا انتهاى آن در محلّى جمع كند، ندا كننده ‏اى در آن هنگام فرياد برآورد: هر كس بر رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم حقّى دارد بپا خيزد، پس عدّه ‏اى از جا برخيزند، از آنها سئوال شود: حقّ شما بر پيامبر چيست؟
در جواب مى‏ گويند: كنّا نصل أهل بيته من بعده.
ما بعد از آن حضرت به اهل بيت او احسان مى ‏كرديم.
به آنها گفته شود: اذهبوا فطوفوا في الناس فمن كانت له عندكم يد فخذوا بيده‏ فأدخلوه الجنّة.
برويد و در ميان مردم بگرديد هر كس به شما لطفى كرده و نعمتى بخشيده دست او راگرفته وارد بهشت كنيد.(15)
در روايت ديگرى از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
من اصطنع إلى أحد من أهل بيتي يداً اُكافيه يوم القيامة.(16)
هر كس به يكى از اهل بيت من نعمتى بخشيده و احسانى كرده فرداى قيامت من او راپاداش خواهم داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

- در كتاب «تفسير امام حسن عسكرى عليه السلام» آن حضرت در ضمن‏ روايتى طولانى كه مربوط به گرفتن ميثاق پروردگار از بندگانش مى‏ باشد فرمايش خداوند تبارك و تعالى را نقل مى‏ كند كه فرمود: يا آدم! لو أحبّ رجل من الكفّار أو جميعهم رجلاً من آل محمّد وأصحابه ‏الخيّرين، لكافأه اللَّه عن ذلك بأن يختم له بالتوبة والإيمان ثمّ يدخله اللَّه الجنّة.
اى آدم ! اگر يكى از كفّار يا تمامى كافران يكى از اهل بيت پيغمبر و اصحاب خوب آن‏ حضرت را دوست داشته باشد خداوند اين عملش را جبران مى ‏كند به اينكه سرانجام توفيق ‏توبه كردن و ايمان آوردن به او عنايت مى‏ كند، و سپس او را به بهشت خود وارد مى‏ كند.(17)
خداوند بر هر يك از دوستان محمّد و آل محمّد و اصحاب آن بزرگوار رحمتى سرازير مى‏ كند كه اگر به تعداد خلائق پروردگار از ابتداى آفرينش تا آخر روزگار تقسيم شود و همگى آنها كافر باشند تمام آنها را كفايت مى ‏كند و به‏ سرانجام نيكو كه ايمان به خداوند است مى‏ كشاند تا اينكه بسبب آن سزاوار بهشت گردند.
ولو أنّ رجلاً يبغض آل محمّد وأصحابه الخيّرين أو واحداً منهم، لعذّبه اللَّه‏ عذاباً لو قسّم على مثل عدد ما خلق اللَّه لأهلكهم اللَّه أجمعين.
و اگر شخصى با اهل بيت پيغمبر و اصحاب خوب او يا يكى از آنها دشمنى كند خداوند او را مبتلا به عذابى كند كه اگر بر همه آفريدگان تقسيم شود تمام آنها هلاك خواهند شد.(18)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

10 - شيخ صدوق رحمه الله در كتاب «خصال» از حضرت رضا عليه السلام، از پدران ‏بزرگوارش: نقل كرده كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
أربعة أنا الشفيع لهم يوم القيامة ولو آتوني بذنوب أهل الأرض: المعين‏ لأهل بيتي، والقاضي لهم حوائجهم عند ما اضطرّوا إليه، والمحبّ لهم بقلبه‏ ولسانه، والدافع عنهم بيده.
فرداى قيامت براى چهار گروه شفاعت خواهم كرد گرچه با گناهان اهل زمين بر من‏ وارد شوند: آنان كه به اهل بيت من كمك كرده اند، و كسانى كه هنگام احتياج حوائج آنها را برآورده كرده اند، و آنها كه به قلب و زبان خود با اهل بيت من دوستى كرده اند، و كسانى كه ‏از ايشان با نيروى خود دفاع نموده و آنها را حمايت كرده اند.(19)

11 - اربلى رحمه الله در كتاب «كشف الغمّه» از مسند احمد بن حنبل، از ابن‏ مسعود نقل كرده كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرموده است:
حبّ آل محمّد يوماً خير من عبادة سنة، ومن مات عليه دخل الجنّة.(20)
يك روز دوستى آل محمّد: از يك سال عبادت بهتر است و هر كه با دوستى آل محمّد: از دنيا رود وارد بهشت مى‏ شود.
و در همان كتاب از ابو هريره نقل كرده است كه رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
خيركم [منّي] خيركم لأهلي.(21)
بهترين شما نزد من كسى است كه نسبت به اهل بيت من بهتر باشد.

) امالى طوسى: 583 ح 12 مجلس 24، بحار الأنوار: 13/3 ح 30 و 133/27 ح 129. مؤلّف رحمه الله اين حديث را به طور اختصار ذكر كرده است ودر مصدر چنين نقل شده است:
معتّب غلام حضرت صادق عليه السلام از آن حضرت و ايشان از پدر بزرگوارش نقل كرده اند كه فرمود: عربى ‏بيابان ‏نشين محضر پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم شرفياب شد و عرض كرد: اى رسول خدا ؛ آيا براى بهشت بهائى هست‏كه آن را بپردازند؟ فرمود: بلى، عرض كرد: بهاى آن چيست؟ فرمود: گفتن «لا إله إلاّ اللَّه» يعنى اعتراف به ‏يكتائى خداوند است كه آن را بنده با اخلاص بگويد، عرض كرد: اخلاص آن چيست؟ فرمود: عمل كردن به ‏آنچه به آن برانگيخته شده ام و دوستى اهل بيت من. عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما شوند، آيا دوستى اهل‏بيت هم از حقوق آن است؟ فرمود: دوستى ايشان از بزرگترين حقّ آن است.
2) بحار الأنوار: 294/72 و 301.
3) معانى الأخبار: 260 ح 1، بحار الأنوار: 374/69 ضمن ح 19.
4) علاّمه مجلسى رحمه الله تحقيقى درباره اين سجود نموده و آن را توضيح داده است. به بحار الأنوار: 140/11مراجعه كنيد.
5) عيون اخبار الرضا عليه السلام: 204/1 ح 22، كمال الدين: 254/1 ح 4، علل الشرايع: 5/1 ح 1، بحار الأنوار:335/26 ح 1 و 303/60 ح 16 (قسمتى از روايت)، تأويل الآيات: 876/2 ح 9، منتخب الأثر: 61 ح 1،إرشاد القلوب: 403.
6) تفسير قمى: 243/1، معانى الأخبار: 20، امالى صدوق: 764 ح 2 مجلس 95، الكافى: 456/2 ح 15،المحاسن: 224/1 ح 142، تحف العقول: 490، جواهر السنيّة: 59 و 286. بحار الأنوار: 338/13 ح 14، و آن‏را در ج: 267/26 ح 1 به نقل از تفسير قمى و معانى الأخبار، و در ج: 360/16 ح 60 به نقل از معانى الأخبار- تا اين فرمايش امام عليه السلام «به او عطا مى‏ كنم پيش از آنكه از من درخواست كند» - نقل كرده است.
7) سوره مؤمنون، آيه 60.
8) سوره آل عمران، آيه 31.
9) الوافى: 265/26 ح 1، به نقل از كافى: 128/8 ح 98.
10) تفسير امام عسكرى عليه السلام: 376 ح 261، بحار الأنوار: 261/17 و 262، و 343/26 ح 15.
11) المحاسن: 273 ح 98، بحار الأنوار: 166/39 ح 6 و 216/63 ح 51

این تنها 11 منقب و فضائل از کتاب نفیس القطره هست که دوستان سایت المنجی این مطالب را تایپ کرده اند خدا خیرشان دهد این پیغمبر با این مناقب کاملا مشخ است که کیست

حضرت علی ع و پیامبر اکرم ص

پیامبر اکرم

بسوزد چشم حسود که نتوان دید این است پیغمبر ما بزرگوار و زیبا لعنت بر شما مشرکان و شما که دشمنان پیغمبرید عذابی بسیار سخت شدید در انتظار شماست عذابی واقعا شدید

هفتۀ گذشته یک قضیه واقع شد که این قضیه خیلی تکان دهنده است. دولت فرانسه یا استکبار جهانی تحریک کرد و در مؤسسه‌ای توهین به پیغمبر اکرم شد. دوباره داعشی‌ها را تحریک کرد تا افراد آن مؤسسه را کشتند. دوباره یک راهپیمایی نمره اول در فرانسه علیه اسلام عزیز برپا کردند به عنوان اینکه اسلام خشن است. آن جسارت به پیغمبر را خودشان کردند و آن روی کار کردن داعشی‌ها را خودشان کردند و به داعشی‌ها امر کردند آن عده‌ای را که در مجله توهین به پیغمبر کرده بودند، کشتند. حال دنیای غرب به کار افتاد تا به مردم بگوید اسلام خشن است. راهپیمایی خیلی بالا بود و غالب سران غرب در این راهپیمایی آمده بودند. همه هم می‌دانستند که چه می‌کنند. چرا چنین است؟! وای بر بداخلاقی! وقتی بی اخلاق باشد، کار به اینجا می‌رسد. آنگاه آزادمرد نیست و مردانگی نداریم و با نامردی هرچه بتوانند می‌کنند. صهیونیسم‌ها اینطور هستند، اما به دست همین صهیونیسم‌ها چند روز قبل دنیای غرب تکان خورد. کار اولشان یعنی توهین به پیغمبر خیلی بد و زشت بود و کار دومشان کشتن آن عده خیلی بد بود و آن راهپیمایی آنها علیه اسلام عزیز به عنوان خشونت اسلام، از آن کار اول و دوم خیلی زشت‌تر بود و اینها از بی‌اخلاقی سرچشمه گرفته است. اگر آدم بودند، هیچکدام از اینها واقع نمی‌شد. اگر غرب جداً درخت رذالت را از دل کنده بود، اصلاً صهیونیسم پیدا نمی‌شد. وقتی درخت رذالت را نکندند، صهیونیسم پیدا می‌شود. صهیونیسم را غربی‌ها درست کردند برای اینکه در دل مسلمان‌ها دشمن سرسخت مثل یهودی درست کنند و بتوانند خاورمیانه را به طور کلی نابود کنند. این جملۀ حضرت امام خیلی شیرین است، می‌گفتند هرکس یک سطل آب خرج صهیونیسم کند، آنگاه یک دریا می‌شود و صهیونیسم را در دریا می‌برد. این تغافل ما و آن هم کارهای زشت آنها، و همه از بی‌اخلاقی سرچشمه گرفته است. وقتی ظالم و موذی هستند، میکروب سرطان ناخواسته اسلام را می‌کشد. میکروب خوره و وبا ناخواسته یک ملت را می‌کشد. قرآن می‌فرماید بدتر از این میکروب، انسانی است که اخلاق ندارد:

«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ‌»

حجت الاسلام شاکری در حاشیه تجمع طلاب جامعة المصطفی در محکومیت اهانت به پیامبر اسلام(ص) در گفت و گو با خبرگزاری «حوزه»، با محکومیت اقدام موهن نشریه فرانسوی با اشاره به دلایل اهانت به مقدسات اسلامی، اظهار کرد: جهان امروز، سراسر از رشد فکری ملت ها و روآوری آنها به ارزش های انسانی و اخلاقی شده است که ریشه آن را در دین مبین اسلام می جویند.

وی افزود: رویکرد مردم جهان به آموزه های انسان ساز اسلام، منجر به بغض و کینه وابستگان به شیاطین به خصوص صیهونیست ها شده است که در این رویدادها به نمایش گذاشته می شود.
معاون فرهنگی تربیتی جامعة المصطفی داعش را دست پرورده غرب برای ارائه چهره زشت و خلق جنگ طلبی اسلام دانست و ادامه داد: آنها از هر فرصتی استفاده می کنند تا ذهن جهانیان را علیه مسلمانان بشورانند، در حالی که هر نیرنگ آنها همانند داعش روزی گریبانگیر آنها خواهد شد.
وی با بیان این که حربه تمسخر، ریشه تاریخی، اما جاهلانه دارد، اضافه کرد: کاریکاتورهای کنونی که علیه مقدسات اسلامی کشیده می شود، همانند تمسخری است که به انبیاء عظام الهی نیز روا می داشتند.
حجت الاسلام شاکری ابراز کرد: آنها ادعا می کنند که اروپا، جامع آزاد بسیاری را در خود دارد، اما جای سئوال است که چگونه با نام آزادی حق اولیه بسیاری از مردم خود از جمله مسلمانان را سلب می کنند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» حجت الاسلام عبدالکریم یاز، از آرژانتین، در حاشیه تجمع طلاب جامعة المصطفی در محکومیت اقدام موهن نشریه فرانسوی در اهانت به پیامبر اعظم(ص) که در مدرسه حجتیه قم برگزار شد در گفت و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه»، با اشاره به جایگاه گفت وگوی تمدن ها در غرب، اظهار کرد: فرانسویان داعیه دار مهد گفت و گوی تمدن ها در تاریخ هستند، اما بدانند که تمدن آنها رو به زوال است.

وی تأکید کرد: بازی با عقاید دینی مردم که توسط رسانه های صهیونیستی به راه انداخته شد، نشان از افکار پلید این حرکت مذبوحانه دارد، اما صدای شکستن پیمانه عمر و حکومت صهیونیست ها در جهان، به وضوح به گوش می رسد.
امام جماعت مسجد توحید بوینس آیرس بیان کرد: روز گذشته، این مسجد در بوینس آیرس آرژانتین نیز در اثر این موج اسلام ستیزی غرب مورد حمله واقع شد. اما مردم آرژانتین به خوبی با پشت پرده این حرکت ها آشنا هستند و به نیکی می دانند که آنهایی که حتی حزب حاکم و رئیس جمهور آرژانتین را متهم به کمک به مسلمانان این کشور می کنند و علیه آنها موضع می گیرند، چه کسانی هستند و به چه سرنوشتی دچار خواهند شد.
در ادامه، حجت الاسلام عبدالماجد رمضان، از تانزانیا با بیان این که هر که نبی مکرم(ص) ما را اهانت نماید، ما نیز با "لبیک یا رسول الله" در مقابل او جبهه می گیریم، اضافه کرد: مسلمانان، مسیحیان و یهودیان بشنوند که هرچه غرب علیه نبی مکرم اسلام(ص) انجام داده و می دهند، بر خلاف آداب و اصول انسانیت است. اهانت و عدم احترام به عقاید دیگران، همان عادت جاهلیت و خلاف عقل و شعور به شمار می آید.
وی با اظهار این که اهانت کنندگان بشنوند که رسول الله(ص) قلب همه ما را تسخیر کرده است و هر که در مقابل او جبهه گیرد، مقابل ما جبهه گرفته است، تأکید کرد: اگر بخواهید با به وجود آوردن داعش، از گرایش مردم جهان به اسلام بکاهید، بدانید که داعش و همه پشتیبان آن را از روی زمین محو خواهیم کرد.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» به نقل از روابط عمومی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، متن بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم
بار دیگر دست جنایتکار دشمنان بشریّت و عدالت و آزادی به آستان رفیع حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) تعدّی نمود و به بهانۀ دروغین دفاع از آزادی وجدان راستین انسان‌های آزاده و عدالت‌جو را آزرده ساخت. مجمع تقریب مذاهب اسلامی ضمن محکوم ساختن توهین به رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) توسط برخی فرومایگان تهی از انسانیت و اخلاق، اعلام می‌دارد:
اولاً: اقدام تروریستی گروه‌های ضد اسلامی در پاریس را محکوم می‌کنیم و معتقدیم این گونه اقدامات بدون دست داشتن دستگاه‌های امنیتی کشوری که این حادثه در آن رخ داده است، امکان پذیر نیست، بنابراین دست مشکوک دستگاه‌های امنیتی دولت‌های استکباری پشت این حادثه دیده می‌شود و نخستین وظیفۀ کسانی که خود را در صف مخالفین با گروه‌های تروریستی معروفی نظیر داعش و القاعده و جبهة النصره برمی‌شمارند، دست کشیدن از همکاری و پشتیبانی از این گروه‌ها در کشورهای دیگر نظیر سوریه است.
ثانیاً: اقدام ننگین برخی از مدّعیان رسانه‌داری در فرانسه را در رابطه با توهین به ساحت پاکترین آفریدۀ خدا و جلوۀ کامل وجود مقدس خدای متعال در جهان آفرینش، رسول خاتم محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) را شدیداً محکوم می‌کنیم، و اعلام می‌کنیم عناصری که دست به چنین اقداماتی می‌زنند یکی از عوامل رخدادهای تروریستی و ایجاد فتنه و ستیز در بین اتباع ادیان گوناگون در سراسر جهان به شمار می‌آیند، لذا از همۀ دولتمردان در سراسر جهان می‌خواهیم با تصویب قوانین مناسب نسبت به جلوگیری از اهانت به مقدسات ادیان الهی اقدام لازم بعمل آورند.
ثالثاً: از مسلمانان و آزادیخواهان و عدالتجویان سراسر دنیا به ویژه فرانسه می‌خواهیم با اقدام به راهپیمایی و تجمع و گردهمایی‌های گسترده نسبت به محکوم ساختن دو جریان خطرناک تروریسم و اهانت به مقدسات ملت‌ها اقدام کنند و جهان را با شخصیت سراسر رحمت و مهر و عدالت و پاکی رسول بزرگ مهربانی محمد مصطفی(صلی الله علیه وآله) و نیز با تعالیم پاک و مقدس قرآن کریم آشنا سازند.

خیل عظیم مردم خداجو و انقلابی تهران، عصر امروز همگام با طلاب و روحانیون بسیجی، با تجمع در مقابل سفارت فرانسه در تهران، نفرت و انزجار خود را از اقدام وقیحانه اهانت به ساحت مقدس پیامبر رافت و مهربانی اعلام کردند.

تجمع کنندگان با سردادن شعارهایی چون "هیهات من الذله"، "لبیک یا رسول الله(ص)"، "مرگ بر آمریکا"، "مرگ بر اسرائیل"، "مرگ بر انگلیس"، "مرگ بر فرانسه" و ...، به اقامه عزا پرداختند.

*اهانت به انبیاء الهی
حجت الاسلام احمد پناهیان طی سخنانی در این مراسم، با محکوم کردن اقدام وقیحانه نشریه فرانسوی، گفت: اهانت به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) اهانت به انبیاء الهی است.
وی افزود: اگر همه موحدان و پیروان ادیان الهی به وحدانیت خدا اعتقاد دارند، باید دست به دست هم داده و ریشه این فتنه صهیونیستی را بخشکانند. امروز
حجت الاسلام پناهیان با تاکید بر این که مساجد، هیئت ها و حسینه ها سنگرهای دفاع از اسلام هستند، تصریح کرد: آحاد مردم وظیفه دارند نسبت به این گونه اقدامات بی شرمانه، عکس العمل نشان داده و از مسئولین هم می خواهیم در مقابل این حرکت های مذبوحانه اقدامات لازم را انجام دهند.
*سفیر فرانسه اخراج شود
در پایان این مراسم بیانیه‌ای با عنوان محکومیت اقدام موهن نشریه فرانسوی قرائت شده و از مسئولان وزارت امور خارجه خواسته شد تا زمانی که دولت فرانسه از این اقدام عذرخواهی نکرده، سفیر فرانسه را از ایران اخراج نماید.














این دلنوشته ایست از حقیر ترین امت محمد مصطفی (ص) با تو که نمیدانم تور ا دین و مذهب کدام است و رهبر و مقتدا کیست ؟
با تو که این چنین به اشرف انبیا و رسول خدا جسارت روا میداری
تو را نفرین نخواهم کرد ! دشنامت را پاسخ جز به مهر نمی گویم ، که آن پیامبری که تو قلم بر جسارتش به کف گرفته ای مرا فرموده : به جای لعن تاریکی دمی شمعی برافروزید

آن قافله سالار عشق و محبت هرگز به دشمن خویش ، جز به رافت و رحمت نظر نکرد ؛ پس مرا که مقتدا چنین است با جنگ و پیکار چه حاجت !

چون شما بسیار بوده و بعد از این نیز خواهد بود ،مرا نه اعجاز بر سخن است و نه بر قلم که تو را از این ظلمت رها سازم، و شاید هرگز تورا چشم بدین دلنوشته نیافتد و گر بیفتد بر دلت نوری نبخشد !

لاکن به رسم همدردی و همدلی با کاروان عشق محمدی و پیش کش به محضر حبیب اله العالمین این چند خط مینویسم که شاید
مرا به جای خاکپای دوستان خویش پذیرا باشند. انشا الله

پس: نگویم نسبتی دارم به نزدیکان درگاهت _ که خود را بر تو می بندم به سالوسی و طراری !

نقل است که در عصر رسول رحمت شاعری به هجو سرایی خود مسلمانان را آشفته و خونین جگر ساخته بود
روزی به چهره ای مبدل در مجلس رسول الله حاضر آمد به ناگاه مسلمانی بانگ بر آورد :یا
رسول الله این همان شاعر یست که برعلیه شما شعر می گوید در این هنگام مسلمانان قصد جانش کردند
که به امر رسول حق دست نگه داشتند .

رسول الله (ص) به حکمت نظر سوی او کرد آنگاه رو به شاه ولایت علی ابن ابیطالب فرمود :
یا علی پاسخش ده. شاه مردان به خارج از مسجدش فرا خواند و شتری از رسول الله را که حامل بار بود به او بخشید
آن مرد از شرم سر به زیر افکند و حیران از این همه رافت به حلقه دوستان و محبان حضرتش پیوست.

و دیگر نقل است که در جنگ احد بدان هنگام که حلقه بر رسول الله تنگ گشت و
بیم جانش می رفت جبرییل سه بار بر حضرتش نازل گشت
از جانب حق فرمودش که حق تعالی می فرماید: حبیب من !کافیست نفرین کنی تا هر دو سر کوه احد را بهم رسانم و کفار را از میان بردارم
وهر سه بار اشرف انبیا فرمود: من پیغمبر رحمتم نه نفرین !

پس به دعا اینچنین فرمود:

الهی! تاریکی جهل از دل وجانشان بستان و نور معرفت خویش بر قلبشان بتابان و آنان را با حقیقت عالم آشنا فرما

به هر مکتبی و به هر مذهبی تو را به معبودت قسم دیگر این گونه توهین روا مدار .گر تو را کار بر سر عادت است ،
مرا و پدر و مادرم را به دشنام یادکن و گر تورا قلم بر شوخی و مزاح است سیمای من تو را کفایت میکند .

دیگر چه باید گفت نمی دانم... پروانه سوخت ،شمع فرو مرد و شب گذشت _ ای وای من که قصه ما ناتمام ماند

ختم این دلنوشته را زیبا گفتار پیر خرقان جناب ابالحسن (ره)قرار می دهم که فرمود:

چون شما را دعا به اجابت نرسید ، به در خانه رسول الله رفته و او را شفیع گردانید ، که گر خدا با بنده ای بر سر لطف و مهر نباشد با حبیبش مدام بر سر مهر است

و دیگر فرمود:

من به عمر خویش هر چه جستم غایت سه چیز نیافتم : یکی غایت معرفت ، دیگر غایت کید نفس ودر آخر غایت درجات محمد مصطفی (ص)...

حجت الاسلام والمسلمين محمدجواد قهرماني، امروز در همايش روحانيون شيعه و سني كه به در راستای اعلام انزجار و محکومیت توهين نشريه فرانسوي به ساحت پيامبراكرم(ص) در ارومیه برگزار شد، اظهارداشت: اعمال ضد اخلاقي و ضد حقوق بشري سردمداران و مدعيان آزادي، نشانه حقارت و ناتواني آنان در مقابل اسلام است.

وي با اشاره به جايگاه اسلام در جهان، افزود:‌ اهانت و جسارت نشريه فرانسوي كه صحنه گردانان آن مستكبران آمريكايي و اروپايي هستند، نه تنها موجب اسلام گريزي نمي شود، بلكه موجب محبوبيت ارزش هاي ديني و گسترش اسلام ناب در دنيا است.
مدير حوزه علميه آذربايجان غربي ادامه داد: اهانت نشريه فرانسوي به پیامبر اعظم(ص) با افزايش ميزان فروش قرآن در فرانسه همراه شد و اين آمار پيامي جز ناكامي و ضعف دشمن ندارد.

حجت الاسلام والمسلمين قهرماني، تخريب چهره اسلام را در راستاي دستيابي دشمن به مقاصد ضد ارزشي و ظالمانه عنوان كرد و افزود:‌ اگر سيره و منش پيامبر(ص) ترويج و اشاعه داده شود، مستكبران رسوا خواهند شد.

وی تصريح كرد:‌ تلاش سردمداران غرب در تربيت و گسترش گروهك هاي تروريستي، دامن آنها را گرفته و پيشرو بودن و توسعه اسلام در قلب آمريكا و برگزاري مراسم ديني نشان از ناكارآمدي حربه هاي دشمن است.
مدیر حوزه علمیه آذربایجان غربی، اسلام را مكتب نجات بخش انسان ها دانست و افزود:‌ امروزه به بركت آموزه هاي اسلامي و الگودهي انقلاب شكوهمند ايران در ميان كشورهاي آزاده و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، اسلام به عنوان مكتب نجات بخش براي ستم ديدگان مطرح است.
وي تاکید کرد: احياي دستورات الهي مانع از نفوذ گروهك هاي ملحد و سلفي در جوامع اسلامي مي شود. همچنين اتحاد علماي شيعه و سني، تقويت باورهاي ديني را در جوامع اسلامي به همراه خواهد داشت.

[h=2]رسول مهربانی :Gol::hamdel:[/h] محمد بلند از زمین و زمان
دو صد آسمان زیر پلکش نهان
فرو هشته برکهکشان پای خو د
دانا و تدلا نمود جای خو د
دو گز تا خدا قاب قوسین اوست
دو عالم همه نور شمسین اوست
بود رحمت الله در عالمین
فروغ خداوند به روی زمین
چرا کر گسان خود نمای کنند ؟!
به سوی فضا پر گشای کنند
اهانت به خورشید عالم فروز
بود بی اثر ، جان خود را مسوز
ز پارس و لندن تا شهر روم
ز ابلیس اعظم وآن قصر شوم
خسان خاک پاشی کنند سوی ماه
چو دیو ی فرو مانده در قعر چاه
هلا می گسارانِ رنگین نقاب !
خجیل گشته از نور آن آفتاب
چو خفاش ها سر بر آورده اید
یهود زمان را همه بنده اید .

اخیراً فاجعه دردناک اهانت سخیف و موذیانه یک نشریه حقیر فرانسوی، تحت اشراف و حمایت شبکه اختاپوسی صهیونیسم جهانی و دولت‌های خود باخته غربی، قلب تمام مسلمانان بلکه تمام آزاد مردمان جهان را به درد آورده است.
دولت‌های غربی، خاصه دولت فرانسه که آشکارا حتی حقوق اولیه پیروان ادیان را رعایت نکرده و زنان مسلمان را مجبور به کشف حجاب می‌کنند، وقیحانه به بهانه آزادی بیان دست به حمایت از این جنایتکاران زده و مبالغ هنگفتی را صرف انتشار آن عمل بی‌شرمانه در سطح جهان کرده‌اند.از دید هیچ انسان هوشیاری، این بازی کودکانه مخفی نیست. پر واضح است این توطئه از ابتدا در چارچوب طرح قدیمی و پوسیده اسلام هراسی توسط دولت‌های مستکبر جهانی و سرویس‌های اطلاعاتی‌شان برنامه‌ریزی و اجرا گردیده است.گروه‌های تکفیری و ارهابی به ظاهر مسلمان، در سطح منطقه چهره‌ای را از اسلام نشان می‌دهند که بیش از هر چیز شایسته همان صهیونیست‌ها و مستکبران خون‌خوار و جنایت‌کار است. آن‌ها که از ابتدا با نام جعلی دولت اسلامی، با اقدامات وحشیانه و صفاکانه خود و با اغفال جوانان مسلمان سعی در ارائه چهره‌ای وارونه از اسلام داشته‌اند اینک در طرحی جدید و هماهنگ و از قبل برنامه‌ریزی شده، به دفتر آن نشریه جنایت کار حمله‌ور شده و زمینه یک اهانت گسترده به ساحت مقدس فخر الانبیاء(ص) را برای اربابان خود که همانا دشمنان اسلام هستند فراهم نموده‌اند. کار دو رویی و نفاق در این بازی به جایی رسیده است که سران کشورهای جنایت کار جهان و در کمال تعجب نخست‌وزیر رژیم جعلی صهیونیستی، این پدران تروریسم جهانی، در یک راهپیمایی ضد تروریستی شرکت می‌کنند.ما طلاب حوزه‌های علمیه قم، هم‌صدا با تمام برادران طلبه خود در سراسر جهان اسلام از مجموعه این اقدامات که همگی ساخته و پرداخته استکبار جهانی هستند اعلام بیزاری و برائت می‌کنیم؛ و این کافران را همان‌طور که خداوند در قرآن کریم فرموده است به عذابی دردناک و ابدی بشارت می‌دهیم که فرمود: «وَ الَّذِینَ یؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم» (توبه-61)ما عاشقان محمد صلی الله علیه و آله و سلم، با تأسی به آیه شریفه «محَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلی الْکفَّارِ رُحَمَاءُ بَینَهّمْ» (فتح-29) اکنون با حفظ وحدت که همانا راهبردی‌ترین پاسخ ما به حیله‌های دشمنان اسلام است، بر خود لازم می‌دانیم که نسبت به عاملان این جنایت و تمامی حامیانشان خاصه دولت فرانسه شدید العمل باشیم. در همین راستا اعلام می‌داریم:1- حضور جناب آقای محمدجواد ظریف را که طبق فرموده مقام عظمای ولایت فرزند این انقلاب هستند و اینک در کسوت نماینده جمهوری اسلامی ایران این ام القرای جهان اسلام و الگوی حرکت بیداری اسلامی قرار دارند، در خاستگاه این جنایت، حرکتی به دور از تدبیر و اعتدال و برخلاف مصلحت حرکت کلی بیداری اسلامی می دانیم.2- از دولتمردان انتظار داریم که همگام با ملت غیور ایران، در قبال چنین اعمال وقیحانه‌ای اقدام عملی نمایند.3- در پایان نظر به تقارن وقایع فوق‌الذکر با مذاکرات هسته‌ای و عیان شدن بیش از پیش دشمنی استکبار جهانی با اسلام و انقلاب اسلامی، ضمن تشکر از تلاش‌های تیم مذاکره کننده، از ایشان خواستاریم که بیش از پیش بر سر آن چه غیرت ملت مسلمان ایران آن را بر نمی‌تابد، استقامت ورزند، خطوط قرمز انقلاب اسلامی را حفظ نموده و آیه شریفه «وَ لَن تَرْضی عَنک الْیهَودُ وَ لَا النَّصَارَی حَتی تَتَّبِعَ مِلَّتهُم» (بقره-120) را نصب العین خود قرار دهند.آن چنان که امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) آن اسوه ی ایستادگی فرمود: «مردم ما دیگر به هیچ وجه حاضر نیستند تن به خواری و ذلت دهند و مرگ سرخ را به زندگی ننگین ترجیح می‌دهند. ما برای کشته شدن حاضریم و با خدای خویش عهد نموده‌ایم که دنباله‌رو امام خود، سیدالشهدا (علیه السلام) باشیم.» (صحیفه امام ج 13 ص 213) و همچنین فرمودند: «مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‌خوریم و نابود می‌شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‌کنند؟ مگر بیش از این است که با نفوذ ایادی قاتل و منحرف خود در محافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‌کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه دار می‌روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم.» (صحیفه امام ج 21 ص 327-328)
و اصبر ان وعدالله حق و من الله التوفیق جمعی از طلاب حوزه‌های علمیه قم

السلام علیک یا رسول الله

رسول خدا (ص) می فرمایند: هر مؤمنی بمیرد و یک ورق کاغذ از او بماند که دانشی بر آن باشد، آن ورقه روز قیامت میان او و دوزخ حائل و مانع شود و خدای تبارک و تعالی به هر حرفی که در آن کاغذ نوشته شهری در بهشت به او دهد که هفت برابر دنیا باشد.


تکریم مقام حضرت خدیجه سلام الله علیها همسر گرامی پیامبر عزیزمان (صلی الله علیه و اله و سلم )
در همان سال وفات ابوطالب، حضرت خدیجه همسر پیغمبر در سن 65 سالگی نیز وفات یافت و پیغمبر او را درکنار ابوطالب دفن کرد. عبد مناف و عبدالمطلب و عبد شمس و ابوطالب و خدیجه و قاسم و عبدالله پسران خردسال پیغمبر همگی در حجون مدفون هستند.

مرگ این دو یاور باوفای رسول خدا چندان آن حضرت را غمگین ساخت که تا یک سال لبخند بر لب نیاورد، به طوری که آن سال را عام الحزن یعنی سال غم گفتند.

پیغمبر خدیجه را یکی از چهارزن بهشتی خواند. سه تن دیگر مریم وآسیه زن فرعون و فاطمه زهرا دخترگرامیش بود، و فرمود: «برترین آنها فاطمه است» که او نیز دختر خدیجه بود.
پیغمبر تا یک سال بعد از وفات خدیجه زن نگرفت. در حقیقت تا سن پنجاه و یک سالگی فقط با یک زن آن هم خدیجه که پانزده سال از وی بزرگتر بود گذرانید. با اینکه در آن زمانها تعدد زوجات در میان عرب رایج بود، و بعضی ها تا پانزده زن داشتند!

پس از گذشت یک سال بانوئی به نام «ام حکیم» از بانوان مکه خدمت پیغمبر رسید و گفت: یا رسول الله! یک سال است که خدیجه از دنیا رفته است و شما بچه های بی مادر در خانه دارید، و آنها محتاج به سرپرست می باشند که باید یک زن باشد اجازه می دهید زنی را برای شما خواستگاری کنم؟

پیغمبر اجازه داد و بانوئی به نام «سوده» دختر زمعه را که با شوه خود سکران بن عمرو با سایر نو مسلمانان به حبشه رفت و شوهرش در مکه وفات یافت، و یک سال از پیغمبر بزرگتر بود یعنی 52 سال داشت برای حضرت خواستگاری کرد و او دومین همسر اسلام است.

:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel:

خب دیگه وسع منم در همین حد بود که برای 49 تا پست قبلی صلوات بفرستم، حالا هم نوبت خودم:

ای محمد مصطفی:sallallah:؛ دوست ندارم فقط الان و مقطعی به شما ابراز ارادت کنم؛ خود شما توفیق ارادت قلبی و همیشگی رو بدید

یکمی هم تقاضا داشتم از محضرتون: روم نمی شه بگم
ای رسول خدا دست گداییمو رد نکن
اون چند خط نقطه چینو که نوشتم....................................................................................


یا رقیه

username;630522 نوشت:
خب دیگه وسع منم در همین حد بود که برای 49 تا پست قبلی صلوات بفرستم، حالا هم نوبت خودم:

سلام
این انصاف نیست کسی که پای 49 پست رو صلوات زده تا این لحظه فقط دو یا سه تا صلوات بخوره
بگذریم
خدایا به حبیبت قسم می دمت
حاجت این محب حبیبت را برآورده کن
آمین