جمع بندی عدالت خدا و آفرینش انسان ها

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
عدالت خدا و آفرینش انسان ها

سلام
آیا خداوند در آفرینش انسانها عدالت را رعایت کرده؟
اگه رعایت کرده چرا یک نفر به طرف گناه میرود و دیگری مومن میشود، یک نفر یزید میشود، یک نفر امام حسین؟
در کل چه چیزی باعث این همه تغییرات در انسان میشود؟
چرا تمام چیزهایی را که به حضرت محمد (ص) داده به دیگری نداده که اگه میداد اون شخص هم صد در صد با ایمان رشد میکرد و به قرب الهی میرسید
اگه یک انسان را میآفرید که تمام اتفاق هایی که برای حضرت محمد(ص) در زندگیش افتاده برای او هم می افتاد مسلماً اون هم انسان با ایمانی میشد
اگر در آفرینش من هم ذهن و قلب پاکی میداد و در سیر زندگی به من توجه ای مانند حضرت محمد میکرد من هم مسلماً خیلی به خدا نزدیک بودم الان.

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد هادی

با سلام و عرض ادب و تقدیر از پرسش زیبای شما

آنچه در نظام آفرينش و خلقت انسان وجود دارد تفاوت‎ استعداد و توانایی هاست،نه تبعيض‎ها و چون در نحوه گرفتن فيض الهي از سوي موجودات تفاوت‎هايي پديد مي‎آيد و هر كدام به اندازه ظرفيت خود از باران رحمت خداوند مي‎توانند بگيرند لذا هر انساني به اندازه ظرفيت وجودي خود فيض را مي‎گيرند. نه اين كه فيّاض مطلق در دادن فيض به موجودات تبعيض روا دارد.
شهيد مطهري در تحليل اين مسئله مي‎گويد:
«آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است و نه تبعيض، تبعيض آن است كه در شرايط مساوي و استحقاق‎هاي همسان بين اشياء فرق گذاشته شود، ولي تفاوت آن است كه در شرايط نامساوي فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحية دهنده است و تفاوت مربوط به گيرنده است. با يك مثال ساده مطلب روشن مي‎شود: اگر دو ظرف را كه هر كدام ده ليتر آب دارند در مقابل شير آب قرار دهيم و در يكي ده ليتر آب بريزيم و در ديگري پنج ليتر، در اين جا تبعيض صورت گرفته است، منشأ اختلاف، نيروئي است كه آب در ظرف مي‎ريزد مي‎كند. و اما اگر دو ظرف داشته باشيم يكي به ظرفيت ده ليتر و ديگري به ظرفيت پنج ليتر و هر دو را در دريا فرو بريم باز هم اختلاف است، اما منشأ اختلاف تفاوت است كه خود آن دو ظرف از نظر گنجايش و استعداد دارند نه دريا و نيروي فشار آب». (مطهري، مرتضي، عدل الهي، صفحة 70، نشر شركت سهامي انتشار تهران، 1352 ش، چاپ اول)


هر وجودی در سلسله وجودات همانند اعداد جایگاه و مرتبه خاصّ خودش را داراست، هر عددی در مرتبه مختصّ به خود قرار دارد، برای مثال عدد 8 محال است در جایگاه عدد 2 باشد، و همچنین سایر اعداد هر کدام در مرتبه خودشان قرار دارند و تغییر مرتبه محال بوده و امکان پذیر نیست؛ برای مثال نمی توان گفت عدد 8 در حالی که 8 است 2 باشد چنین چیزی به تناقض خواهد انجامید، موجودات عالم هستی نیز هر کدام در مرتبه وجودی مختص خودشان قرار دارند وجود این تفاوت هم به استعداد و ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد ظرفیت وجودی نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله مافوق همه مخلوقات بوده لذا در این مرتبه قرار دارد، ظرفیت ما هم در مرتبه خاصّ خودمان قرار دارد لذا همچنان که استاد مطهری بیان فرمودند گنجایش ظرف وجودی ما در همین حدّ بوده نه بیشتر و نه کمتر، در بین خود موجودات نیز همه در یک رتبه نیستند، رتبه وجودی سنگ از رتبه وجود گیاه هان کمتراست و رتبه وجودی گیاه از حیوانات کمتر است و همچنین رتبه وجودی حیوانات از انسان کمتر است حتی در بین خود انسان ها نیز تفاوت رتبه وجود دارد.
بنا بر این ، اگر پاره ای از موجودات مثل گیاهان رشد و نموّ دارند و پاره ای دیگر چون جمادات فاقد این کمال می باشند ، ناشی از جایگاه وجودی آنهاست. و اگر برخی از موجودات مثل حیوانات ، افزون بر رشد و نموّ ، اراده نیز دارند ، باز به علّت برتری رتبه ی وجودی آنهاست. همچنین اینکه طایفه ای از موجودات ، افزون بر صفات پیش گفته ، دارای عقل نیز می باشند باز به خاطر رتبه ی وجودی آنهاست ؛ به همین نحو ، اینکه از بین همین عاقلها ، تعدادی دارای عصمت نیز می باشند باز حاصل رتبه ی وجودی آنهاست. پس هر چه رتبه ی وجودی موجودی قویتر باشد ، به همان اندازه از اوصاف کمال افزونتر و قوی تری برخورادار بوده ، اوصاف وجودی اش به اوصاف الهی نزدیکتر می شود ؛ و آن که در بالاترین مرتبه است خلیفةالله اعظم خواهد شد.

می توان چنین گفت که ، كلّ عالم ، مثل يك پیکر انسانی است که موجودات عالم ، اجزاء و اعضاء او هستند. بر این اساس ، گفته می شود: نبود يكي از موجودات با تمام مشخّصات منحصر به فرد خودش به معني نقص كلّ عالم است. تک تک ما انسانها نيز از اجزاء اين پيكره ی عظيم عالم هستيم ؛ لذا وجود ما هم با مشخّصات مخصوص به خودمان ، براي عالم ضروري است ؛ لکن نقش هر موجودی در عالم متفاوت با موجود دیگر است . برخی به منزله ی روح و جان عالمند ، برخی همچون قلب عالمند ، برخی دیگر بسان دست و پای عالمند و برخی نیز چون مو و ناخن عالم می باشند .از دید عرفان و حکمت متعالیه ، انسان کامل ، روح و جان عالم و فرشتگان قوای وجودی او هستند که عالم هستی را اداره می کنند و مدبّرات امرند ؛ و عالم هستی به منزله ی بدن است نسبت به روح کلّی انسان کامل که از آن تعبیر می شود به صادر اوّل. بنا بر این ، این سوال که چرا خدا همه را در عالیترین حدّ وجود نیافریده؟ مثل این است که پرسیده شود: چرا خدا تمام اعضاء بدن را مغز نکرد؟ یا چرا خدا تمام اعضاء بدن را روح نیافرید؟ روشن است که اگر خدا چنین می کرد دیگر انسانی در کار نبود. در آن صورت انسان تنها یک مغز دارای روح یا فقط صرف روح بود. پس اگر بنا بود خدا تمام اجزاء عالم را بسان هم بیافریند ، در آن صورت باید یک موجود بدون مراتب و بدون اجزاء می آفرید ؛ که در آن صورت چیزی به نام عالم خلقت نیز وجود نداشت. پس عالم بودن عالم به همین تفاوت هاست.
بنابراين در تبعيض‎ها ممكن است گفته شود كه چرا بي‎عدالتي صورت گرفته، اما در تفاوت‎ها هرگز نمي‎توان گفت چرا تفاوت صورت گرفته است چون پديدآمدن تفاوت مربوط به گيرنده است و نه دهنده و در خلقت انسان‎ها تفاوت وجود دارد و نه تبعيض پس منافات با عدالت الهي ندارد.

گذشته ازمطالب پیش گفته با توجه به روایات و ادعیه معصومین علیهم السلام همه انسان ها قابلیت وجودی برای رسیدن به مقام عصمت را دارا هستند، هر انسانی با مراقبه و مجاهده با نفس و ریاضت های نفسانی شرعی به مربه عصمت نائل می شود، در طول تاریخ افراد بسیاری وجود داشته و دارند که قابلیت وجودی خودشان را شکوفا کرده و به این مقام نائل آمدند، به حدّی پیش رفتند که کسی جز خدا را ندیدند و این آخرین مرحله از سیر و سلوک است انسان می تواند با ریاضت و مجاهده با نفس به مقام « في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر» (قمر 55) نائل آید که در نزد خود خدای سبحان متنعم می شود. نمونه های فراوانی می توان نام برد حضرت سلمان، مقداد، امام خمینی، آیت الله بهجت و ... از جمله این انسان ها هستند، این بزرگواران قبل از خلقت برگزیده برگزیده نبودند اما با ریاضت به مقام عصمت نائل آمده اند، هیچ محدودیتی هم در این راه وجود ندارد و همه قابلیت رسیدن به این مقام را دارند. از جمله اين گروه آسيه، همسر فرعون است كه جريان او در قرآن بسيار زيبا و آموزنده بيان شده و از او به عنوان زني كه بايد الگو و سرمشق براي ساير مردم باشد ياد شده است. قرآن درباره او مي‎فرمايد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»(تحریم 11) يعني براي كساني كه ايمان آورده‎اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آنگاه كه گفت: پروردگارا پيش خود در بهشت خانه‎اي برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
برابر بسياري از روايات اگر افراد عادي كه جزء برگزيده‎ها نيستند برابر شرايط به تكاليفش عمل كند پاداش‎هاي نظير هم‎نشيني با صالحان و مخلصين به آنها عطا مي‎كند. (صدوق: تواب الاعمال و عقاب اعمال، نشر اخلاق، چاپ 5، 1380 ش) بنابراين هيچ بي‎عدالتي در نظام هستي صورت نگرفته است.

با تشکر از پاسخ کارشناس عزیز
در پاسخ شما دو ظرف مثال زدید که یکی ۵ لیتر و دیگری ۱۰ لیتر جا دارد مثل دو نفر میمونه که یکی ناتوان ذهنی به دنیا آمده و دیگری از ذهن و هوش خوب برخوردار است خب گناه اون کسی که ذهنش ناتوان است چیه؟ درسته باران رحمت خداوند بر همه یکیست و هر کس به اندازه ی ظرفیتش برداشت میکند خب حالا آن ناتوان ذهنی چه جوری میتواند برداشت کند در صورتی که در خلق شدن خودش تاثیری نداشته خب اون بنده خدا هم میخواسته مثل بقیه آدما سالم باشد.
و در پاسخی دیگر گفتید نظام آفرینش مثل بدن انسان میمونه که هرکس نقش عضوی از بدن را دارد خب شاید اون دست دوست داشته مغز باشد یا اون آدم گناهکار دوست داشته آدم مومنی باشه پس میشه گفت برای اینکه خلق خدا کامل باشد خدا عده ای را فدای دیگری کرده یعنی اینکه اگه شیطان نبود فرق آدمای خوب و بد مشخص نمیشد پس شیطان فدای انسان های خوب شده؟

مثال: دو نفر میخواهند درس بخونن یکی کند ذهن که هر چقدر زور میزنه درس رو نمیفهمه و یکی تیز هوش خیلی سریع درس رو میگیره خب منم دوست دارم به خدا خیلی نزدیک باشم ولی هر چی زور میزنم پیشرفتی نمیبینم خب عدالت کجاست؟
خداوند گفته هر کس یک قدم برای رسیدن به من گام بردارد من ۱۰ قدم به سوی او میروم ولی...
منم دوست دارم به خدا نزدیک باشم دوست ندارم فدا بشم تا یکی دیگه ایمانش قوی بشه
درسته در زندگی مرتکب گناه شدم ولی توبه کردم ولی دیگه رابطم با خدا مثل قبل نیست به زبون خودمونی تحویل نمیگیره دیگه.

بقیه دوستان هم در پاسخگویی شرکت داشته باشن سپاسگذارم

سلام علی

من یه سایت دارم.دقیقا یکی عین سوال تورو ازم پرسید منم اینجوری جواب دادم

سلام.یه برادری یه سری شبهه براشون پیش اومد سعی میکنم با عقل ناچیز خودم جواب بدم
پرسیدن ایا خدا عادله؟

هیچ انسانی از روی آگاهی گناه نمیکنه .

موافقم

چه تکلیفی داره اون کسی که در تربیت پدر مادرش کم گذاشتن؟
خب منظور شما کسیه که مثلا یه کاری کرده و به نظر شمما پدر و مادرش مقصرن.خب باید ببینیم کاری که کرده چی بوده…قطعا همه ماها با اراده خودمون کاریو میکنیم …ولی یه سری کارارو میشه از پدر و مادر تقلیدی یاد گرفت…خب در اینجا پدر و مادر مقصرن وظیفه داشتن که درست تربیت کنن بچشونو.باهات موافقم…تکلیف همچین شخصی رو خدا کمتر میدونه و بهش ارفاق میکنه و حتی کمکش میکنه و برشمیگردونه تا به پاای تربیت بد پدر و مادرش اخرتش خراب نشه
یا اون کسی که در بدو ورود به دنیا معلوله؟
عزیزم خدا خودش جا حق نشسته ..همین آدم معلول اون دنیا خدارو شکر میکنه که معلول افریده شده ..چون نمیتونسته گناه کنه و ابزارشو نداشته
یا اون کسی که پدر مادرش از هم جدا شدن؟
خب؟
یا اون کسی که تو افریقا حتی اب هم نداره بخوره؟ چه تکلیفی؟چه کشکی چه دوغی؟
کشک و دوغشو خدا مشخص میکنه.البته حق داری …خدا خیلی مهربونه و دوست نداره بنده ای از گرستنگی بمیره واسه همینه که میگه روزه بگیرید تا بتونیم درکشون کنیم…جوابش سادست.خدا تکلیف سنگینی به گردن این آدما نمیزاره…اونی که تو افریقا از شدت گرسنگی نمیتونه از جاش پاشه همین تحمل سختی و درد و رنجش میشه عبادت
خودتونو بیخودی گول نزنید.خدا مارو با بی عدالتی کامل مجازات میکنه اون دنیا.

عزیزم حالا بذار بمیریم اگه تو قیامت بد مجازاتمون کرد من میام به خدا میگم که بهت ارفاق کنه

.هیچ آدم عاقلی با آگاهی کج نمیره

تا حدودی باهات موافقم.منظورت چیه؟

.اگه بابا ننه منم معصوم بودن منم میشدم معصوم.

پسر حضرت نوح ….زن حضرت داوود…

اگه امام حسین هم پدرش امام علی و مادرش حضرت فاطمه نبود معلوم نبود عاشورایی بود یا نبود من عدالت خدارو قبول ندارم .

عزیزم داستان امام حسین کلا متفاوته…قبل از خلقت ما آدمها قرار بود این اتفاق بیوفته…اصلا اگه عاشورا نبود الان منو تو شیعه بودیم؟نه…. خب قبول دارم پدر مادر در نقش تربیت قرزند خیلی ماثر هستند ولی همین که الان فهمیدی تربیتشون اشتباه بوده پس خودت خودتو بساز اتفاقا خدا این بنده هاشو بیشتر دوست داره

بخصوص اینکه همش غم بخشیدن یا نبخشیدن گناه داری خبر نداری بخشیده شده یا نه حق الناس خدا صداش در نمیاد!!!

مگه نمیگی خدا بخشنده و مهربونه…نذار شیطون برات وسواس فکری درست کنه

اصولا یه آدم یه کاریو از رو ندونستن انجام میده یا گول میخوره چرا باید خدا عذابش کنه؟اون که مقصر نیست

با اینم موافقم اما همین که بعد یه مدت از کارت پشیمون میشی خدا میبخشه…عزیزم هنوز قیامت نشده زود قضاوت نکن.هنوز عذاب نکرده چون زنده ایم و میتونیم جبران کنیم. چون پرونده هامون بازه
. حتی حضرت نوح هم اگر در تربیت پسرش کوشا تر بود حتما میتونست برش گردونه.
عزیزم تو مگه دیدی که میگی…حضرت نوح میدونی کی بود؟خب درسته تربیت نقش مهمی داره…اما کسایی که قلبشون سیاه میشه راه ورود به قلبشون بسته میشه
هیچ ادمی در بدو تولد گناه کار نیست. یه کودک ۷ساله افریقایی از شدت تشنگی میمیره.کافرم میمیره . چون مسلمون نیست.چه تکلیفی داره این بچه؟ چه عدالتی؟

اگه رفت بهشت و مسلمونم نبود و خدا اون دنیا هواشو داشت چی؟ مگه خدایی که تصمیم میگیری؟خدا مشخص میکنه که طرف کافر مرده یا مسلمون

کسى که دینش تقلیدی از بابا ننشه چه تغییری میتونه در اخلاق تقلیدیشم انجام بده. یه سوال .اگه شما تو اسرائیل بودی مسلمون بودی؟ نه!!!! پس شرایطه که مارو تو موقعیت ها قرار میده. پس نقش عدالت کجاست؟ .

برو خدارو شکر کن که ای کاش تو اسرائیل به دنیا میومدی…اون دنیا میفهمی که با شیعه امام علی دو برابر حساب مبکنن چون محب اهل بیت بوده و گناه کرده

نتیجه :خدا هرکسیو به اندازه : شرایط مادی مالی خانوادگی تربیتی و جامعه ای تکلیف میکنه.پس بهشت فقط جا شیعه نیست

علی شبهه برطرف شد؟

سلام کسری جان
درست خدا هرکسی رو به اندازه چیزی که بهش داده تکلیف میکنه و اینم درست که بهشت فقط جای شیعه نیست ولی آیا یک انسان مومن مسیحی با یک انسان مومن شیعه برابری میکند؟ معلومه که نه در صورتی که هردوتاشون به یک اندازه کار خیر کرده اند
بعد اون دنیا مسیحیه نمیاد بگه که من در خانواده مسیحی بدنیا اومدم و خانواده و اطرافیانم این فرصت را ندادن که در مورد شیعه تحقیق کنم

یا اینکه همین الان در کشورهای مختلف زیادی در مورد اسلام تبلیغ نادرست میکنن خب اون بچه ای که در یکی از این کشورهاست که تبلیغ نادرست از اسلام میبینه و خانواده اش هم منحرفش میکنن چکار کنه؟

ali d;629790 نوشت:
سلام کسری جان
آیا یک انسان مومن مسیحی با یک انسان مومن شیعه برابری میکند؟ معلومه که نه در صورتی که هردوتاشون به یک اندازه کار خیر کرده اند
بعد اون دنیا مسیحیه نمیاد بگه که من در خانواده مسیحی بدنیا اومدم و خانواده و اطرافیانم این فرصت را ندادن که در مورد شیعه تحقیق کنم

سلام علیکم
شیعه و مسیحی که هر دو کار خوب می کنند نزد خداوند یکسان هستند. اولین سؤالی که از هر دوی آنها می شود درباره دلیل طرز تفکرشان است. سؤال خواهد شد که برای این طرز تفکر چه برهانی دارند (قل هاتوا برهانکم «قصص: 75»).
اگر برهانی که ارائه نمودند قبول شد آن وقت می روند برای مرحله بعدی پرسش. مهم نیست محتوای اعتقاد درست باشد یا غلط، مهم آن است که دلیلی که فرد را تسلیم یک اعتقادی نموده است چقدر برای خود او دلیلیت داشته است؟
هرچند ما شیعیان می گوییم چون اعتقادات ما عقلی و فطری است هر کس که بدون غرض ورزی بدنبال حقیقت باشد نهایتا به همین معتقدات ما رهنمون می شود ولی حال فرض کنید که کسی در مسیر حقیقت یابی اجلش پایان یافت و مرد و یا آنقدر لایه های فتنه و دورغ اطرافش زیاد بود که نتوانست حق را از باطل تشخیص بدهد این شخص باید روز قیامت ابتداء از برهان خودش را برای آنچه به آن معتقد بوده است و یا آنچه معتقد نبوده است سخن بگوید.
کافر و منافق به دوزخ می روند و مؤمن اهل نجات است:
کافر کسی است که منکر حقیقتی است که درونش آن را تصدیق می کند. (بقره: 42) و منافق کسی است که چیزی را تصدیق می کند که درونش نیز آن را تصدیق می کند منتها این تصدیق را تنها نزد مؤمنان دارد وقتی نزد کافران می رود زبان به تصدیق سخنان آنان می گشاید. (بقره: 14) و مؤمن کسی است که وقتی به حقیقتی برسد آن را تصدیق می کند و اعلان به این تصدیق می کند و اگر به حقیقتی دیگر رسید تغییر عقیده می دهد و لجاجت را کناری می گذارد لذا گفته شده است که:
حکمت همیشه گمشده مؤمن است.

سلام ممنون که در این تاپیک شرکت کردید
ولی شیعه شفاعت ۱۴ معصوم را دارد چه کسی مسیحیان را شفاعت میکند؟
در روایتی آمده که حضرت ابراهیم هم گفته ای کاش من هم شیعه بودم
بگذریم از موضوع خارج نشیم
من میخواهم بدانم که چرا یک نفر معلول ذهنی بدنیا میاد خواهشاً نگین که شاید اگه سالم بود به طرف گناه میرفت اونوقت اون هم میتونه اون دنیا بگه اگه من سالم بودم درجه ی بهشتیم از الانی که هست بهتر میبود پس چرا یک نفر سالم بدنیا میاد و یک نفر دیگه معلول ذهنی؟

ali d;629753 نوشت:
در پاسخی دیگر گفتید نظام آفرینش مثل بدن انسان میمونه که هرکس نقش عضوی از بدن را دارد خب شاید اون دست دوست داشته مغز باشد یا اون آدم گناهکار دوست داشته آدم مومنی باشه پس میشه گفت برای اینکه خلق خدا کامل باشد خدا عده ای را فدای دیگری کرده یعنی اینکه اگه شیطان نبود فرق آدمای خوب و بد مشخص نمیشد پس شیطان فدای انسان های خوب شده؟


با سلام مجدد

اگر قرار بر این بود که همه موجودات در حدّ و مقام رسول خدا صل الله علیه و آله بودند اصلا نظامی بوجود نمی آمد همچنانکه اگر انسان فقط مغز بود! انسان نمی شد.
این جا مسئله دوست داشتن و نداشتن مطرح نست، مسئله تفاوت ظرفیت هاست،اینکه دست دوست داشت مغز باشد مشکلی را حل نمی کند، چون دست کارایی مغز را ندارد ، اجازه بدهید مثال دیگری که بی شباهت به این موضوع نیست عرض کنم؛ فرض کنید شما قصد ساختن آدم آهنی را دارید، می دانید که آدم آهنی اجزای مختلفی دارد شما برای ساخت این رباط قطعه مخصوص به خود را انتخب کرده و در موضع خود نصب می کنید آیا می شود قطعه ای که مربوط به دست و پاست را به جای مدار رباط استفاده کنید؟ آیا چنین چیزی امکان پذیر است آیا در این صورت رباط ساخته خواهد شد؟ هر یک از قطعات رباط استفاده مخصوص به خود را دارد و ممکن نیست قطعه ای را به جای قطعه دیگر استفاده کرد.
نظام آفرینش هم «با مسامحه» می توان گفتن اینچنین است، مقام و مرتبه وجودی نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله فراتر از مرتبه وجودی سایر موجودات است، هیچ موجودی نمی تواند در این مرتبه قرار بگیرد اگر چه ما هم دوست داشتیم در مرتبه وجودی وی بودیم اما چه کنیم که مرتبه وجودی ما چنین اقتضایی ندارد، اما به هر صورت می تواند با تهذیب نفس و ریاضات نفسانی به مرتبه عصمت نائل شد از این جهت هیچ نگرانی نداشته باشید. (چنانکه بسیاری از بزرگان به این مرحله رسیدند که خود شفاعت کنند در روز قیامت هستند )
اگر عالم هستی را به نور خورشید تشبیه کنیم بالاخره آن مرتبه از نوری که از خورشید ساطع می شود نوراتی تر است و هر چقدر دورتر می شود از نورانیت آن کم می شود، نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله اولین تجلّی باری تعالی است به اصلاح حکما عقل اول، صادر اوست لذا طبیعتا مرتبه بالایی خواهد داشت.

ali d;629753 نوشت:
در پاسخ شما دو ظرف مثال زدید که یکی ۵ لیتر و دیگری ۱۰ لیتر جا دارد مثل دو نفر میمونه که یکی ناتوان ذهنی به دنیا آمده و دیگری از ذهن و هوش خوب برخوردار است خب گناه اون کسی که ذهنش ناتوان است چیه؟ درسته باران رحمت خداوند بر همه یکیست و هر کس به اندازه ی ظرفیتش برداشت میکند خب حالا آن ناتوان ذهنی چه جوری میتواند برداشت کند در صورتی که در خلق شدن خودش تاثیری نداشته خب اون بنده خدا هم میخواسته مثل بقیه آدما سالم باشد.


پرسش حضرت عالی درباره تفاوت ظرفیت های وجودی انسان ها بود اینکه چرا معصومین علیهم السلام معصوم آفریده شدند اما سایر مردم غیر معصوم افریده شدند، در پاسخ مواردی را عرض کردیم، خلاصه اینکه هر موجودی در نظام آفرینش جایگاه خاصی داد که آن جایگاه مختص همان فرد است، مثل نظام اعداد که هر عددی جایگاه مختص خودش را داراست و ممکن نیست مثلا عدد 8 اول باشد و عدد 1 جای هشت را بگیرد و یا مرتبه بالای نور خورشید جای مرتبه نور خورشید باشد، که اگر اینگونه بود اصلا نظامی بوجود نمی امد.

مسئله ناتوانی ذهنی و امثال این سوال دیگری است که اجازه بدید در تاپیک مستقلی مطرح شود

ali d;629759 نوشت:
مثال: دو نفر میخواهند درس بخونن یکی کند ذهن که هر چقدر زور میزنه درس رو نمیفهمه و یکی تیز هوش خیلی سریع درس رو میگیره خب منم دوست دارم به خدا خیلی نزدیک باشم ولی هر چی زور میزنم پیشرفتی نمیبینم خب عدالت کجاست؟
خداوند گفته هر کس یک قدم برای رسیدن به من گام بردارد من ۱۰ قدم به سوی او میروم ولی...
منم دوست دارم به خدا نزدیک باشم دوست ندارم فدا بشم تا یکی دیگه ایمانش قوی بشه
درسته در زندگی مرتکب گناه شدم ولی توبه کردم ولی دیگه رابطم با خدا مثل قبل نیست به زبون خودمونی تحویل نمیگیره دیگه.

همان طور که عرض کردم کند ذهنی و تیز هوشی و مواردی از این قبیل رو باید در تاپیک مستقلی بررسی کنیم و ببینیم این چگونه با عدالت خداوند سازگار است، اما در مورد مطلبی که بیان فرمودید عرض می شود؛ کسی نگفته شما فدای دیگری شدید تا دیگری ایمانش قوی باشد و شما ضعیف، هر انسانی با توجه به قابلیت های وجودی خودش می تواند به مراتب بالای ایمان برسد که همتراز با اولیای الهی بشود، این قابلیت در وجود همه انسان ها نهادینه شده، منتهی متأسفانه نمی دانیم چگونه این قابیلت را شکوفا کنیم، اگر رسیدن به مقام عبودیت برای همه ممکن نبود خلقت عالم لغو می شد، ارسال رسل لغو می شد! 124 هزار پیغمبرالهی و 12 معصوم آمده اند تا انسان قابلیت وجودی و استعدادهای درونی خودش را پیدا کرده و شکوفا کند، اگر چنین چیزی ممکن نبود پس نعوذ بالله خداوند کار بیهوده و لغوی انجام داده است؟
به فرموده بزرگان، انسان برای هدفی جز تهذیب نفس خلق نشده است، تنها راه ارتباط با خدا تهذیب نفس یعنی کنار گذاشتن رذائل اخلاقی در مرحله اول و شکوفا کردن قابلیت های وجودی در مرحله دوم و در نهایت رسیدن به مقام عبودیت است که در این مرحله انسان چیزی جز خدا را نمی بیند، باور کنید همه ما این استعداد و ظرفیت را داریم (خداوند عادل است) منتهی باید اراده کرده و راه تهذیب را پیش بگیریم.
تا زمانی که انسان از گناه پاک نشد کر و کور است و چیزی جز همین دنیای مادی را نمی بیند، لذا خیال می کند خداوند عنایتی ندارد در حالی که فیض وجود حضرت حق هر «آن» شامل عالم هستی می شود منتهی چشم می خواهد برای دیدن و گوش می خواهد برای شنیدن ... .

موفق و موید باشید

با سلام و تشکر که وقت گران بهای خود را برای این تاپیک گذاشتید
جناب هادی پس میشه اینجور نتیجه گرفت که هرکس را خداوند آفرید و در جای خودش قرار داد مثالی که زدید در مورد اعضای بدن انسان دست را در جای خودش گذاشت و مغز هم در جای خودش یا اینکه عدد ۸ نمیتواند جای ۱ را بگیرد پس همه چیز به خواست خداست حالا سوال من اینه که شیطان اگر به حضرت آدم سجده میکرد دیگر فرق آدمای خوب وبد مشخص نمیگردید چون دیگه شیطانی نبود که او را گمراه کند پس آیا میشه گفت که خدا خواسته که شیطان گمراه شود؟اگر آره پس چرا مجازات برای او در نظر گرفته؟
اصلاً خود شیطان را چه کسی گمراه کرد که در برابر امر خدا نافرمانی کند؟ خداوند که بدی را نیافریده پس این گمراهی شیطان از کجا بوده؟

سلام
پرسش کننده تاپیک از بخش جبری این عالم سوال کردند و میخواند که بخش جبری این عالم رو تبدیل به بخش اختیار کنند .
بخش زیادی از این عالم در اختیار ما نیست و جبرا وارد ان شده ایم.اینکه چرا منم ظرفیت پیغمبر رو نداشتم یا اینکه چرا منم بهم وحی نمیشه اصلا من میخواستم فرشتا باشم به جای انسان و از این جور سوال ها.
یادتون باشه این دنیا مثل یه خونه میمونه که شما توش همه کاری میکنین اما اخرش باید تحت قوانین این خونه باشین چون ناچارا توی این خونه به دنیا اومدین.

سلام خدمت دوست عزیز muiacir
اینکه بخشی زیادی از این عالم در اختیار ما نیست درست است ولی مثالی که زدید به نظر من اشتباه است اینکه دنیا مثل خونه میمونه ،تو خونه هرکاری میشه انجام داد و خیلیا هستند تو خونه قوانین را رعایت نمیکنن و با خانواده مشکل دارن ولی به هر حال در کنار هم هستند،ولی تو این دنیا اگر قوانین خدا را رعایت نکنی به همون اندازه مجازات میشوی

ali d;630180 نوشت:
با سلام و تشکر که وقت گران بهای خود را برای این تاپیک گذاشتید
جناب هادی پس میشه اینجور نتیجه گرفت که هرکس را خداوند آفرید و در جای خودش قرار داد مثالی که زدید در مورد اعضای بدن انسان دست را در جای خودش گذاشت و مغز هم در جای خودش یا اینکه عدد ۸ نمیتواند جای ۱ را بگیرد پس همه چیز به خواست خداست حالا سوال من اینه که شیطان اگر به حضرت آدم سجده میکرد دیگر فرق آدمای خوب وبد مشخص نمیگردید چون دیگه شیطانی نبود که او را گمراه کند پس آیا میشه گفت که خدا خواسته که شیطان گمراه شود؟اگر آره پس چرا مجازات برای او در نظر گرفته؟
اصلاً خود شیطان را چه کسی گمراه کرد که در برابر امر خدا نافرمانی کند؟ خداوند که بدی را نیافریده پس این گمراهی شیطان از کجا بوده؟

باسلام مجدد خدمت برادر عزیز و ارجمند

اولا: شیطان از طائفه جنّ است «و کان من الجن» (کهف 50) و جنّ دارای اختیار است بنابراین با اختیار خود می تواند فعل خیر یا شرّ را انتخاب کند شیطان با سوء انتخاب خود شرّ را اختیار کرد.
ثانیا: با توجه به آیات قرآن مجید شیطان خود باعث گمراهی خود شد؛ قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‏» (اعراف 12 ) خدا گفت: وقتى تو را به سجده فرمان دادم، چه چيز تو را از آن بازداشت؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريده‏اى و او را از گِل‏.
بدیهی است که خدا هرگز شیطان را گمراه نساخته بود، بلکه برای اینکه خود را تبرئه کند و توجیهی برای اغوا گری خود ترتیب دهد، چنین گفت. (برای اطلاع بیشتر ر.ک: تفسیر نمونه ، ج 11و تفسیر المبین،ذیل همین ایه مراجعه نمایید).
ثالثا: خداوند شیطان را شیطان خلق نکرد، او سال های متمادی همنشین ملائک بود وخدا را عبادت می کرد ولی بعدها با سوء اختیار خود بر اثر تکبّر و خودبرتر بینی راه طغیان را پیش گرفت.


سلام بر کارشناس عزیز
وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ أَبى‏ وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرينَ
آیه ۳۴ سوره بقره گفته شده که شیطان سجده نکرد چون از گمراهان بود از فعل گذشته استفاده شده
یعنی اینکه قبل از خلقت آدم شیطان گمراه بوده و خلقت انسان باعث شده که گمراهیش آشکار شود
چه چیزی در گذشته شیطان را کافر کرده بوده؟
یعنی شیطان خودش گمراهی را خلق کرده؟

چون برای انجام گناه قبلاً باید مشابه اونو دیده باشی که انجامش بدی
مثلاً با چاقو میوه پوست میکنن تا به طرف نگی که با این چاقو میشه آدم کشت فکر آدم کشتن با چاقو به سرش نمیزنه

ali d;631326 نوشت:
چون برای انجام گناه قبلاً باید مشابه اونو دیده باشی که انجامش بدی
مثلاً با چاقو میوه پوست میکنن تا به طرف نگی که با این چاقو میشه آدم کشت فکر آدم کشتن با چاقو به سرش نمیزنه

باسلام
شیطان انچه میفرماییدازتفاوت درجه فرشتگان رادیده بود پس عملی انجام ندادکه برایش غیرقابل فهم باشد
همچنین قبل انسان موجودات زیادی افریده شده بودندکه راه برطغیان داشتند پس شیطان به عنوان یک فرشته این افعال ناشایست رادیده بود وبرحسب اختیارخودتاقبل افرینش انسان خلافی نکرد
روح اینه وجوداست وهرچیزرابه داخل میپذیردامااستفاده یاعدم استفاده توسط نفس واختیارهست
ثانیاباتوجه به اینکه همه چیززوجیت داره شایداین زوجیت ازذات خوبی وبدی گرفته تاشب وروز صادق هست
یاحق

سلام
بازم پاسخمو نگرفتم
بنده به دنبال اون اولین گناهم که توسط اولین موجود انجام شده و میخواهم بدانم که دلیل انجام اون گناه چی بوده همانطور که گفتم برای انجام گناه باید قبلاً مشابه آن را دیده باشی پس اولین موجودی که گناه کرده از کجا گناه کردن را یاد گرفته؟

ali d;631648 نوشت:
سلام
بازم پاسخمو نگرفتم
بنده به دنبال اون اولین گناهم که توسط اولین موجود انجام شده و میخواهم بدانم که دلیل انجام اون گناه چی بوده همانطور که گفتم برای انجام گناه باید قبلاً مشابه آن را دیده باشی پس اولین موجودی که گناه کرده از کجا گناه کردن را یاد گرفته؟

باسلام
امام خمینی درکتاب جنودعقل وجنودجهل به طورمفصل بحث راروشن میکنند
البته اوردن حتی مختصران مجال خودرامیطلبد امابایدگفت نتیجه گناه وخطادوری ازپروردگاراست این سخن راقانون زوجیت تصدیق میکند
پس اگربه دنبال این هستیدکه بگوییدبدی چگونه به وجودامدبعدهم بگویدنتیجه خدابداست سخت دراشتباهید چراکه نتیجه بدی چیزی جزدوری ازسرچشمه نیکی نیست
یاحق

احمد;631928 نوشت:
باسلام
امام خمینی درکتاب جنودعقل وجنودجهل به طورمفصل بحث راروشن میکنند
البته اوردن حتی مختصران مجال خودرامیطلبد امابایدگفت نتیجه گناه وخطادوری ازپروردگاراست این سخن راقانون زوجیت تصدیق میکند
پس اگربه دنبال این هستیدکه بگوییدبدی چگونه به وجودامدبعدهم بگویدنتیجه خدابداست سخت دراشتباهید چراکه نتیجه بدی چیزی جزدوری ازسرچشمه نیکی نیست
یاحق

سلام
لطفاً به جای بنده نظر ندهید، هرگز همچین نظری نداشتم که بگویم خدا بد است،اگر سوال بنده را درست مطالعه کنید متوجه خواهید شد که دنبال منشاء اولیه گناه میگردم اینکه اولین موجودی که گناه کرد چه کسی بوده و دلیلش چی بوده؟

ali d;631946 نوشت:
سلام
لطفاً به جای بنده نظر ندهید، هرگز همچین نظری نداشتم که بگویم خدا بد است،اگر سوال بنده را درست مطالعه کنید متوجه خواهید شد که دنبال منشاء اولیه گناه میگردم اینکه اولین موجودی که گناه کرد چه کسی بوده و دلیلش چی بوده؟

سلام
بدبرداشت نکن دوست عزیزتفکرات احتمالی بودکه ممکن برای هرکس پیش بیاد
حقیرتاجایی که میدونستم گفتم اولین موجودگناه کارمعلوم نیست امادلیلش دوری ازخداست باتوجه به اختیار
یاحق

احمد;631950 نوشت:
سلام
بدبرداشت نکن دوست عزیزتفکرات احتمالی بودکه ممکن برای هرکس پیش بیاد
حقیرتاجایی که میدونستم گفتم اولین موجودگناه کارمعلوم نیست امادلیلش دوری ازخداست باتوجه به اختیار
یاحق

سلام
جناب احمد ممنون که در این تاپیک شرکت کردید اگر پاسخ پرسش بنده را پیدا کردید ممنون میشم که به اطلاع بنده برسانید.

ali d;631977 نوشت:
سلام
جناب احمد ممنون که در این تاپیک شرکت کردید اگر پاسخ پرسش بنده را پیدا کردید ممنون میشم که به اطلاع بنده برسانید.

سلام
ببینیددوست عزیزخداوقتی خوبی روافریدخواه ناخواه باتوجه به زوجیت بدی درادم وهرموجوددارای اختیارشکل میگیره براساس قاعده زوجیت
مثال واضح
اگرمنبع گرمادرفضانباشد فضاخواه ناخواه گرم است
اگرنوردرطبیعت نباشدطبیعت خواه ناخواه تاریک است واین هااصول ثابتی اندکه خواه ناخواه دروجودهست وتبیین کننده ان اختیاراست پس بدی باافرینش خوبی خواه ناخواه شکل میگیره وامااستفاده ازاون هم روشنه عملی که براساس خوبی وجودشکل نگیره بدخواهدبودوهربدی به تناسب شرایط خودش
امامثالی که زدید این توجیه چاقو...برای شیطان نیست به تناسب موقعیت است
برعکس برای انسان بدی میتواندباابزارچاقوهمراه باشد چون ابزارمذکورهست واستفاده به روش معقول وخوبی داده شده ونقطه مقابل ان بدی است که وجودخوبی خواه ناخواه ایجادش میکند
یاحق

احمد;632473 نوشت:
سلام
ببینیددوست عزیزخداوقتی خوبی روافریدخواه ناخواه باتوجه به زوجیت بدی درادم وهرموجوددارای اختیارشکل میگیره براساس قاعده زوجیت
مثال واضح
اگرمنبع گرمادرفضانباشد فضاخواه ناخواه گرم است
اگرنوردرطبیعت نباشدطبیعت خواه ناخواه تاریک است واین هااصول ثابتی اندکه خواه ناخواه دروجودهست وتبیین کننده ان اختیاراست پس بدی باافرینش خوبی خواه ناخواه شکل میگیره وامااستفاده ازاون هم روشنه عملی که براساس خوبی وجودشکل نگیره بدخواهدبودوهربدی به تناسب شرایط خودش
امامثالی که زدید این توجیه چاقو...برای شیطان نیست به تناسب موقعیت است
برعکس برای انسان بدی میتواندباابزارچاقوهمراه باشد چون ابزارمذکورهست واستفاده به روش معقول وخوبی داده شده ونقطه مقابل ان بدی است که وجودخوبی خواه ناخواه ایجادش میکند
یاحق

سلام
نفس اماره نفس امر کننده به بدی هاست که خود به خود در انسان به وجود نیامده خداوند آن را خلق کرده،حالا ممکنه سوال پیش بیاد که چرا خلق کرده چون انسان موجودی کامل واشرف مخلوقات است باید همه ی خصوصیات خوب و بد در آن آفریده شود در مقابل نفس اماره خداوند عقل و شعور و منطق و اختیار و اراده به انسان داده»
انسان، موجود کامل است؛ عوالم را سیر می‌کند؛ و از جمله عالم اسفل که دنیای مادی است. برای امکان حیات در این دنیا بدن حیوانی دارد، بدن حیوانی را نفس حیوانی اداره می‌کند و ...؛ منتهی از انسان خواسته شده که گمان نکن حیات فقط همین دنیای دنی است و تو نیز فقط همین بدن مادی و حیوانی هستی. عقل، شعور، منطق، اختیار و اراده نیز داری، الهام به خودت و وحی به واسطه انبیای الهی نیز در اختیارت قرار گرفته، امام، جلودار، رهبری که "انسان کامل" است نیز در خدمت توست؛ تا از این ابزار حیات دنیوی (جسم و نفس حیوانی) خوب استفاده کنی و رشد یابی؛ مبادا به جای آن که تو نفس را سوار شوی و کنترل کنی، او سوار تو شود و تو را کنترل کند و جهت دهد. جهت او حیوانیت است که برای تو به عنوان انسان خلیفة‌الله "بد" است، هدف و جهت تو باید خدای خالق زمین و آسمان‌ها و خود تو باشد. (إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ).
ولی هنوز پاسخ پرسشم را نگرفتم که اولین موجودی که گناه کرد(جن یا انس) چه کسی بود و برای چی؟

با سلام مجدد خدمت برادر بزرگوار جناب علی

امام صادق(ع) می فرماید: ریشه های كفر و عصیان سه چیز است: حرص و تكبر و حسد. اما حرص، سبب شد كه آدم از درخت ممنوع بخورد و اما تكبر سبب شد كه ابلیس از فرمان خدا سرپیچی كند، و اما حسد سبب شد كه یكی از فرزندان آدم دیگری را به قتل برساند.[ كلینی، محمد بن یعقوب، اصول كافی، تهران، دارالكتب الاسلامیه، ج2، ص219، باب اصول كفر]
با توجه به اینکه شیطان دارای قدرت اراده و انتخاب است می تواند خوب یا بد را انتخاب کند، انتخاب شرّ گناه است، شیطان هم بر اثر کبر ورزی شرّ را اختیار کرد لذا مرتکب گناه شد.
اگر موافق باشید از مباحث جانبی که ربطی به موضوع تاپیک ندارد اجتناب کنیم، و به اصل موضوع بپردازیم ...
با تشکر

جمع بندی (1)
موضوع:
عدالت خدا و آفرینش انسان ها
پرسش:
آیا خداوند در آفرینش انسانها عدالت را رعایت کرده؟
اگه رعایت کرده چرا یک نفر به طرف گناه میرود و دیگری مومن میشود، یک نفر یزید میشود، یک نفر امام حسین؟
در کل چه چیزی باعث این همه تغییرات در انسان میشود؟
چرا تمام چیزهایی را که به حضرت محمد (ص) داده به دیگری نداده که اگه میداد اون شخص هم صد در صد با ایمان رشد میکرد و به قرب الهی میرسید
اگر در آفرینش من هم ذهن و قلب پاکی میداد و در سیر زندگی به من توجه ای مانند حضرت محمد میکرد من هم مسلماً خیلی به خدا نزدیک بودم الان.

پاسخ:
آنچه در نظام آفرينش و خلقت انسان وجود دارد تفاوت‎ استعداد و توانایی هاست،نه تبعيض‎ها و چون در نحوه گرفتن فيض الهي از سوي موجودات تفاوت‎هايي پديد مي‎آيد و هر كدام به اندازه ظرفيت خود از باران رحمت خداوند مي‎توانند بگيرند لذا هر انساني به اندازه ظرفيت وجودي خود فيض را مي‎گيرند. نه اين كه فيّاض مطلق در دادن فيض به موجودات تبعيض روا دارد.
شهيد مطهري در تحليل اين مسئله مي‎گويد:
«آنچه در خلقت وجود دارد تفاوت است و نه تبعيض، تبعيض آن است كه در شرايط مساوي و استحقاق‎هاي همسان بين اشياء فرق گذاشته شود، ولي تفاوت آن است كه در شرايط نامساوي فرق گذاشته شود. به عبارت ديگر تبعيض از ناحيه دهنده است و تفاوت مربوط به گيرنده است. با يك مثال ساده مطلب روشن مي‎شود: اگر دو ظرف را كه هر كدام ده ليتر آب دارند در مقابل شير آب قرار دهيم و در يكي ده ليتر آب بريزيم و در ديگري پنج ليتر، در اين جا تبعيض صورت گرفته است، منشأ اختلاف، نيروئي است كه آب در ظرف مي‎ريزد مي‎كند. و اما اگر دو ظرف داشته باشيم يكي به ظرفيت ده ليتر و ديگري به ظرفيت پنج ليتر و هر دو را در دريا فرو بريم باز هم اختلاف است، اما منشأ اختلاف تفاوت است كه خود آن دو ظرف از نظر گنجايش و استعداد دارند نه دريا و نيروي فشار آب». (1)
هر وجودی در سلسله وجودات همانند اعداد جایگاه و مرتبه خاصّ خودش را داراست، هر عددی در مرتبه مختصّ به خود قرار دارد، برای مثال عدد 8 محال است در جایگاه عدد 2 باشد، و همچنین سایر اعداد هر کدام در مرتبه خودشان قرار دارند و تغییر مرتبه محال بوده و امکان پذیر نیست؛ برای مثال نمی توان گفت عدد 8 در حالی که 8 است 2 باشد چنین چیزی به تناقض خواهد انجامید، موجودات عالم هستی نیز هر کدام در مرتبه وجودی مختص خودشان قرار دارند وجود این تفاوت هم به استعداد و ظرفیت وجودی افراد بستگی دارد ظرفیت وجودی نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله مافوق همه مخلوقات بوده لذا در این مرتبه قرار دارد، ظرفیت ما هم در مرتبه خاصّ خودمان قرار دارد لذا همچنان که استاد مطهری بیان فرمودند گنجایش ظرف وجودی ما در همین حدّ بوده نه بیشتر و نه کمتر، در بین خود موجودات نیز همه در یک رتبه نیستند، رتبه وجودی سنگ از رتبه وجود گیاه هان کمتراست و رتبه وجودی گیاه از حیوانات کمتر است و همچنین رتبه وجودی حیوانات از انسان کمتر است حتی در بین خود انسان ها نیز تفاوت رتبه وجود دارد.
بنا بر این، اگر پاره ای از موجودات مثل گیاهان رشد و نموّ دارند و پاره ای دیگر چون جمادات فاقد این کمال می باشند ناشی از جایگاه وجودی آنهاست. و اگر برخی از موجودات مثل حیوانات افزون بر رشد و نموّ ، اراده نیز دارند باز به علّت برتری رتبه ی وجودی آنهاست. همچنین اینکه طایفه ای از موجودات افزون بر صفات پیش گفته دارای عقل نیز می باشند باز به خاطر رتبه ی وجودی آنهاست؛ به همین نحو اینکه از بین همین عاقلها تعدادی دارای عصمت نیز می باشند باز حاصل رتبه ی وجودی آنهاست. پس هر چه رتبه ی وجودی موجودی قویتر باشد ، به همان اندازه از اوصاف کمال افزونتر و قوی تری برخورادار بوده ، اوصاف وجودی اش به اوصاف الهی نزدیکتر می شود ؛ و آن که در بالاترین مرتبه است خلیفةالله اعظم خواهد شد.
به بیان دیگر می توان چنین گفت که كلّ عالم مثل يك پیکر انسانی است که موجودات عالم، اجزاء و اعضاء او هستند. بر این اساس ، گفته می شود: نبود يكي از موجودات با تمام مشخّصات منحصر به فرد خودش به معني نقص كلّ عالم است. تک تک ما انسان ها نيز از اجزاء اين پيكره ی عظيم عالم هستيم لذا وجود ما هم با مشخّصات مخصوص به خودمان براي عالم ضروري است؛ لکن نقش هر موجودی در عالم متفاوت با موجود دیگر است. برخی به منزله ی روح و جان عالمند، برخی همچون قلب عالمند، برخی دیگر بسان دست و پای عالمند و برخی نیز چون مو و ناخن عالم می باشند .از دید عرفان و حکمت متعالیه انسان کامل، روح و جان عالم و فرشتگان قوای وجودی او هستند که عالم هستی را اداره می کنند و مدبّرات امرند و عالم هستی به منزله ی بدن است نسبت به روح کلّی انسان کامل که از آن تعبیر می شود به صادر اوّل. بنا بر این این سوال که چرا خدا همه را در عالیترین حدّ وجود نیافریده؟ مثل این است که پرسیده شود: چرا خدا تمام اعضاء بدن را مغز نکرد؟ یا چرا خدا تمام اعضاء بدن را روح نیافرید؟ روشن است که اگر خدا چنین می کرد دیگر انسانی در کار نبود. در آن صورت انسان تنها یک مغز دارای روح یا فقط صرف روح بود. پس اگر بنا بود خدا تمام اجزاء عالم را بسان هم بیافریند ، در آن صورت باید یک موجود بدون مراتب و بدون اجزاء می آفرید ؛ که در آن صورت چیزی به نام عالم خلقت نیز وجود نداشت. پس عالم بودن عالم به همین تفاوت هاست.
بنابراين در تبعيض‎ها ممكن است گفته شود كه چرا بي‎عدالتي صورت گرفته، اما در تفاوت‎ها هرگز نمي‎توان گفت چرا تفاوت صورت گرفته است چون پديدآمدن تفاوت مربوط به گيرنده است و نه دهنده و در خلقت انسان‎ها تفاوت وجود دارد و نه تبعيض پس منافات با عدالت الهي ندارد.

جمع بندی (2)

گذشته ازمطالب پیش گفته با توجه به روایات و ادعیه معصومین علیهم السلام همه انسان ها قابلیت وجودی برای رسیدن به مقام عصمت را دارند، هر انسانی با مراقبه و مجاهده با نفس و ریاضت های نفسانی شرعی به مربه عصمت نائل می شود، در طول تاریخ افراد بسیاری وجود داشته و دارند که قابلیت وجودی خودشان را شکوفا کرده و به این مقام نائل آمدند، به حدّی پیش رفتند که کسی جز خدا را ندیدند و این آخرین مرحله از سیر و سلوک است انسان می تواند با ریاضت و مجاهده با نفس به مقام « في‏ مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَليكٍ مُقْتَدِر» (2) نائل آید که در نزد خود خدای سبحان متنعم می شود. نمونه های فراوانی می توان نام برد حضرت سلمان، مقداد، امام خمینی، آیت الله بهجت و ... از جمله این انسان ها هستند، این بزرگواران قبل از خلقت برگزیده نبودند اما با ریاضت به مقام عصمت نائل آمده اند، هیچ محدودیتی هم در این راه وجود ندارد و همه قابلیت رسیدن به این مقام را دارند. از جمله اين گروه؛ آسيه، همسر فرعون است كه جريان او در قرآن بسيار زيبا و آموزنده بيان شده و از او به عنوان زني كه بايد الگو و سرمشق براي ساير مردم باشد ياد شده است. قرآن درباره او مي‎فرمايد: «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ»(3) يعني براي كساني كه ايمان آورده‎اند، خدا همسر فرعون را مَثَل آورده، آنگاه كه گفت: پروردگارا پيش خود در بهشت خانه‎اي برايم بساز و مرا از فرعون و كردارش نجات ده و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
برابر بسياري از روايات اگر افراد عادي كه جزء برگزيده‎ها نيستند برابر شرايط به تكاليفش عمل كند پاداش‎هايی نظير هم‎نشيني با صالحان و مخلصين به آنها عطا مي‎كند. (4)
سوالی که در این بین مطرح می شود این است که شما گفتید نظام آفرینش مثل بدن انسان می ماند حال سوال این است که شاید دست هیچ رغبتی به دست بودن نداشت و دوست داشت مغز آفریده بشود؟
در پاسخ به این پرسش عرض می شود: اگر قرار بر این بود که همه موجودات در حدّ و مقام رسول خدا صل الله علیه و آله بودند اصلا نظامی بوجود نمی آمد همچنانکه اگر انسان فقط مغز بود! انسان نمی شد.
این جا مسئله دوست داشتن و نداشتن مطرح نست، مسئله تفاوت ظرفیت هاست،اینکه دست دوست داشت مغز باشد مشکلی را حل نمی کند، چون دست کارایی مغز را ندارد ، اجازه بدهید مثال دیگری که بی شباهت به این موضوع نیست عرض کنم؛ فرض کنید شما قصد ساختن آدم آهنی را دارید، می دانید که آدم آهنی اجزای مختلفی دارد شما برای ساخت این ربات قطعه مخصوص به خود را انتخب کرده و در موضع خود نصب می کنید آیا می شود قطعه ای که مربوط به دست و پاست را به جای سی پی یو استفاده کنید؟ آیا چنین چیزی امکان پذیر است آیا در این صورت رباط ساخته خواهد شد؟ هر یک از قطعات آن، استفاده مخصوص به خود را دارد و ممکن نیست قطعه ای را به جای قطعه دیگر استفاده کرد.
نظام آفرینش هم «با مسامحه» می توان گفتن اینچنین است، مقام و مرتبه وجودی نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله فراتر از مرتبه وجودی سایر موجودات است، هیچ موجودی نمی تواند در این مرتبه قرار بگیرد اگر چه ما هم دوست داشتیم در مرتبه وجودی وی بودیم اما چه کنیم که مرتبه وجودی ما چنین اقتضایی ندارد، اما به هر صورت می توان با تهذیب نفس و ریاضات نفسانی به مرتبه عصمت نائل شد .
اگر عالم هستی را به نور خورشید تشبیه کنیم بالاخره آن مرتبه از نوری که از خورشید ساطع می شود نوراتی تر است و هر چقدر دورتر می شود از نورانیت آن کم می شود، نبیّ مکرّم صل الله علیه و آله اولین تجلّی باری تعالی است به اصلاح حکما عقل اول و صادر اول است لذا طبیعتا مرتبه بالایی خواهد داشت.

..................................................................................

1. مطهري، مرتضي، عدل الهي، صفحة 70، نشر شركت سهامي انتشار تهران، 1352 ش، چاپ اول
2. قمر آیه 55
3. تحریم آیه 11
4. صدوق: تواب الاعمال و عقاب اعمال، نشر اخلاق، چاپ 5، 1380 ش

موضوع قفل شده است