جمع بندی مقام حضرت علی (ع) بالاتر است یا حضرت ابراهیم (ع)؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
مقام حضرت علی (ع) بالاتر است یا حضرت ابراهیم (ع)؟

با عرض احترام و ادب

خیلی ها از این حدیث استفاده می کنند تا ثابت شود که ائمه از پیامبرانی مانند ابراهیم (ص) هم بالاتر هستند.

أحمد بن محمد ، عن محمد بن الحسين ، عن منصور بن العباس ، عن صفوان بن يحيى ، عن عبد الله بن مسكان ، عن محمد بن عبد الخالق وأبي بصير قال قال أبو عبد الله عليه‌السلام يا أبا محمد إن عندنا والله سرا من سر الله وعلما من علم الله والله ما يحتمله ملك مقرب ولا نبي مرسل ولا مؤمن امتحن الله قلبه للإيمان والله ما كلف الله ذلك أحدا غيرنا ولا استعبد بذلك أحدا غيرنا وإن عندنا سرا من سر الله وعلما من علم الله أمرنا الله بتبليغه فبلغنا عن الله عز وجل ما أمرنا بتبليغه فلم نجد له موضعا ولا أهلا ولا حمالة يحتملونه حتى خلق الله لذلك أقواما خلقوا من طينة خلق منها

این حدیث در کتاب مرات العقول تضعیف شده است. مثلا به صفحه 319 در لینک زیر بروید.

http://books.rafed.net/view.php?type=c_fbook&b_id=1013

مثلا این سایت http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7883
نیز از این روایت استفاده کرده است و خیلی روایات دیگر را هم نقل کرده است.

آیا واقعا یک منبع صحیح روایی داریم که ثابت کند مثلا علی (ع) از حضرت ابراهیم (ع) بالاتر است.
لطفا اگر از کتاب بحارالانوار می آورید از لحاظ صحت هم بررسی شود. ممکن است حدیث در این مورد زیاد نقل شود نظر بنده بیشتر صحت این احادیث از نظر رجالی است.
آیا این موضوع در تشیع قطعی است یا اختلافی.

با تشکر فراوان

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مجید

با صلوات بر محمد و آل محمد
و سلام وعرض ادب
پرسشگر گرامی در جواب باید عرض شود که مقام حضرت على(ع) افضل از ديگر انبياء غير از حضرت خاتم المرسلين(ص) مى‏ باشد. در رابطه با دليل اين مساله ابتدا بايد توجه داشته باشيد كه نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد:
1- عقلى: دلايل عقلى در رابطه با امور كلى مى‏ باشند و در چنين موردى كه مقايسه دو امر جزئى است نبايد در جست و جوى آن بود. زيرا خارج از قلمرو و براهين عقلى است.
2- حسى: دليل حسى نيز وجود ندارد زيرا اوّلاً ما نظاره‏ گر تمام اعمال و حركات آنها نيستيم تا با مقايسه شهودى از طريق كنش آنها حكم به برترى يكى بر ديگرى نمائيم. ثانيا اصلاً فضايل و مقامات تجربه‏ پذير نيستند مگر آن كه خواصى از طريق تجربه باطنى حقايقى را دريافت دارند.
3- نقلى: تنها مى‏ ماند دليل نقلى. اين گونه ادله نيز چند دسته‏ اند:
الف) روايات خاص و صريح: دسته اول رواياتى است كه به صراحت‏ بر فضيلت امير المؤمنين(ع) بر شخص حضرت ابراهيم(ع) دلالت دارد. مانند احتجاج خود آن حضرت، چنان كه در احتجاج طبرسى آمده است كه از آن حضرت پيرامون اين مساله سؤال شد و فرمودند: من از ابراهيم(ع) برتر مى‏ باشم. زيرا وقتى خداوند از قيامت و برانگيخته شدن مردگان با وى سخن گفت از خداوند درخواست نمود كه چگونگى آن را به وى بنماياند. خطاب آمد: «اولم تؤمن؟» جواب داد: «ليطمئن قلبى‏». ولى من در مرتبه‏ اى از يقين هستم كه «لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا» اگر همه پرده‏ هاى غيب كنار رود اندكى بر يقينم افزوده نگردد». زيرا آن را اندك كاستى نيست تا بدين وسيله جبران گردد.
ب) روايات صريح و عام: رواياتی كه فضيلت امير المؤمنين(ع) بر ديگر انبياء را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آنكه در آنها نام شخص حضرت ابراهيم(ع) ذكر شده باشد. از جمله در جلد 11 بحار الانوار (ص 139 ب 2 ح 6) آمده است: «قال رسول الله(ص):ان الله فضل انبياء المرسلين على ملائكة المقربين و فضلنى على جميع الانبياء و المرسلين و الفضل بعدى لك يا على و الملائكة من بعدك‏». اين مضمون در جلد 26 ص 335 نيز آمده است.
ج) روايات غير صريح: رواياتى است كه لفظا و صراحتا بر فضيلت و برترى حكم ندارند، بلكه برترى پنج تن از ديگر مخلوقات از آنها استنباط و كشف مى‏ شود. از جمله:
1- احاديثى كه نشان مى‏ دهد حضرت آدم(ع) نور پنج تن را در عرش الهى مشاهده كرد.
2- احاديثى كه پيرامون توسل انبياء گذشته به اهل بيت(ع) وجود دارد.
3- حديث قدسى مرسله‏ اى كه در آن خداوند به پيامبر(ص) فرموده است: «اگر تو نبودى جهان را نمى‏ آفريدم و اگر على(ع) نبود تو را نمى‏ آفريدم و اگر فاطمه(س) نبود هيچ يك را».

دوست عزیز در حدیث صحیح که در منابع روایی شیعه و سنی ذکر شده از رسول خدا منقول است که « احدی با ما اهل بیت مقایسه نمیشود .»

یعنی هیچ کس ( حتی انبیاء الهی علیهم السلام ) با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هیچ زمینه ای قابل قیاس نیستند ( چه مقام ، چه علم ، چه عصمت و ... ) . چه برسد به اینکه برابر یا بالاتر از اهل بیت باشند !!!

رده بندی فیفا است مگه بین پیامبران و امامان،هر دوشون از بندگان خوب خدان مثل اینکه ک بپرسی مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو

سلام علیکم و رحمة الله و برکاته،
تا جایی که حقیر دیده‌ام این موضوع در یان علمای شیعه اختلافی نیست که شأن اهل بیت علیهم‌السلام از تمامی انبیاء سلف و ملائک مقرب و هر مخلوق دیگری بالاتر است ...
دلایل روایی مانند حدیثی که در ذیل آیه‌ی «وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَ‌اهِيمَ» آمده است که در آن حضرت ابراهیم علیه‌السلام شیعه‌ی حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام شمرده شده‌اند و البته بسیاری روایات دیگر که تعدادشان بسیار زیاد و جهت دلالت‌هایشان متعدد است
دلایل عقلانی-نقلی مانند اینکه در قرآن در آیه‌ی مباهله حضرت علی علیه‌السلام نفس پیامبر خاتم صلی‌الله‌علیه‌وآله شمرده شده‌اند و نفس پیامبر خانم صلی‌الله‌علیه‌وآله هم از تمامی انبیاء دیگر شأن بالاتری دارد
یا علی علیه‌السلام

«محمّد بن طلحه شافعى» از رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل می‌کند که حضرت فرمود: «مَنْ اَرَادَ اَنْ يَنْظُرَ اِلَى آدَمَ فِى عِلْمِهِ وَ اِلَى نُوحٍ فِى تَقْوَاهُ وَ اِلَى اِبْرَاهِيمَ فِى حِلْمِهِ وَ اِلَى مُوسَى فِى هَيْبَتِهِ وَ اِلَى عِيسَى فِى عِبَادَتِهِ فَلْيَنْظُرْ اِلَى عَلِىِّ بْنِ اَبِيطَالِب؛ هر كس می‌خواهد به «آدم» ابو البشر در علم و دانش، و به «نوح »در تقوا، و به «ابراهيم» در حلم و شكيبایی، و به «موسى» در هيبت و جلال، و به «عيسى» در عبادت نگاه كند، به علىّ بن ابي‌طالب نگاه کند».[1]

«فخر رازى» از علمای طراز اول اهل سنت نیز در تفسير آيه مباهله[آل عمران/ 61] بعد از آن‌كه مى‏‌گويد كه از این آیه استفاده مى‏‌شود كه «على»(علیه‌السلام) نفس رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده است؛ می‌گوید: لازمه‏ این سخن این است که علی بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) از جمیع انبیاء هم بالاتر باشد، زیرا بدون شک رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) از جمیع انبیاء بالاتر و با فضیلت‌تر است.
سپس می‌گوید موید این سخن، این روایت از پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که مورد اتفاق جمیع فرق اسلامی است؛ که حضرت فرمود: «من اراد ان يرى آدم فى علمه، و نوحا فى طاعته، و ابراهيم فى خلّته، و موسى فى هيبته، و عيسى فى صفوته فلينظر الى علىّ بن ابيطالب: هر كس بخواهد آدم را در علمش؛ نوح را در طاعتش، ابراهيم را در خلّتش، و موسى را در هيبتش، و عيسى را در برگزيدگى‌ و خلوصش ببيند، بايد علىّ بن ابی‌طالب(علیه‌السلام) را ببيند». سپس می‌گويد: اين حديث بیان می‌کند كه تمام كمالاتى كه در آن پيمبران جدا جدا بوده است، در علىّ بن ابی‌طالب[علیه‌السلام] جمع شده است، و اين یعنی حضرت از تمام پيامبران بالاتر است.[2] «شيخ سليمان قندوزى حنفى» نیز همین روایت را در کتب خود نقل می‌کند.[3]

با توجه به این روایت و امثال آن که در منابع اهل سنت نیز به شکل فراوانی وجود دارد؛ طبق فرموده پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) امیرالمومنین(علیه‌السلام) تمام خصوصیات و اخلاق بارز جمیع انبیاء را دارند و با این حساب بر تمامی آنها برتری دارد و افضل انسان‌هاست از ابتدای خلقت تا روز قیامت، البته بعد از نبی اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله).

-----------------------------------------------
پی‌نوشت:
[1]. مطالب السّئول، ص 22؛ الفصول المهمّة، ص 121.
[2]. تفسير فخر رازى، ذیل آيه مباهله، ج 7، ص 86.
[3]. ينابيع المودّة، ص 214؛ هم‌چنین این روایت در این منابع هم وارد شده است: المناقب، ص 49 و ص 245؛ الرّياض النّضرة، ج 2، ص 217؛ شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 229.

صعصعه بن صوحان زمانی که امیرالمومنین ضربت خورده بود بر ایشان وارد شد و عرض کرد: یا امیرالمومنین شما برترید بر آدم ابوالبشر؟ فرمود: زشت است که مرد از پاکی خود بگوید؛ ولی خداوند به آدم فرمود: تو و همسرت در بهشت مسکن گزینید و از نعمت های فراوان آن استفاده کنید و به این درخت نزدیک نشوید، که در آن صورت از ظالمین خواهی بود.

اما خدا بسیاری چیزها را بر من مباح کرده بود که من به آنها نزدیک نشدم.
صعصعه عرضه داشت شما برترید یا نوح؟ فرمود: نوح قومش را نفرین کرد درحالی که من آنانی را که به من ظلم کردند نفرین نکردم و فرزند او کافر بوددرحالی که دو فرزند من سید جوانان بهشتند.
صعصعه گفت شما برترید یا موسی؟ فر مود: خداوند موسی را به سوی فرعون فرستاد پس موسی گفت: که من کسی از آنها را کشته ام و میترسم آنان مرا بکشندودرحالی که من به دستور پیامبر سوره برائت را برای قریشیان خواندم بدون آنکه بترسم در حالی که بسیاری از شجاعانشان را کشته بودم.
صعصعه گفت شما برترید یا عیسی بن مریم؟ فرمود:مادر عیسی در بیت المقدس بود هنگامی که ولادت او رسید ندایی گفت از این مکان خارج شو که اینجا محل عبادت است نه ولادت درحالی که مادر من وقتی وضع حملش نزدیک شد در حرم بود پس دیوار کعبه شکافته شد و همان ندا گفت داخل شو پس به وسط خانه وارد شد و این فضیلت برای هیچکس نیست، چه قبل من و چه بعد من.
الانوارالنعمانیه ج1 ص27و28

maes;628448 نوشت:
با عرض احترام و ادب

آیا واقعا یک منبع صحیح روایی داریم که ثابت کند مثلا علی (ع) از حضرت ابراهیم (ع) بالاتر است.

باسلام

اصلا شما چه فضیلتی از حضرت ابراهیم سراغ دارید که در مولا علی نیست؟! خلیل بودن، صاحب قلب سلیم بودن، و.....؟ کدام فضیلت؟

بخشی از دعای ندبه:

أَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ الْمَدِينَةَ وَ الْحِكْمَةَ فَلْيَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَارِثِي لَحْمُكَ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُكَ مِنْ دَمِي وَ سِلْمُكَ سِلْمِي وَ حَرْبُكَ حَرْبِي وَ الْإِيمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَكَ وَ دَمَكَ كَمَا خَالَطَ لَحْمِي وَ دَمِي وَ أَنْتَ غَدا عَلَى الْحَوْضِ خَلِيفَتِي وَ أَنْتَ تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ عِدَاتِي وَ شِيعَتُكَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْيَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِي فِي الْجَنَّةِ وَ هُمْ جِيرَانِي وَ لَوْ لا أَنْتَ يَا عَلِيُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدِي وَ كَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ الضَّلالِ وَ نُورا مِنَ الْعَمَى وَ حَبْلَ اللَّهِ الْمَتِينَ وَ صِرَاطَهُ الْمُسْتَقِيمَ

من شهر علمم و على در آن شهر است،پس هر كه اراده شهر علم و حكمت كند،بايد از در آن وارد شود،سپس گفت:تو برادر و جانشين و وارث منى،گوشتت از گوشت من،و خونت از خون من،و آشتى با تو،آشتى با من،و جنگ با تو،جنگ با من است،و ايمان با گوشت و خونت آميخته شده،چنان‏كه با گوشت و خون من درآميخته و تو فرداى قيامت كنار حوض كوثر جانشين منى،و تو قرضم را مى‏پردازى،و به وعده‏هاى من وفا مى‏كنى،و شيعيان تو بر منبرهايى‏ از نورند،درحالى‏كه رويشان سپيد،و در بهشت پيرامون من،و همسايگان منند،و اگر تو اى على نبودى،اهل ايمان پس‏ از من شناخته نمى‏شدند،و آن حضرت پس از پيامبر،مايه هدايت از گمراهى،و نور از نابينايى و ريسمان استوار خدا و راه راست او بود.

[="Navy"]سلام

حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَاشِمِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ فُرَاتٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ عَلِيٍّ الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْفَضْلِ الْعَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْبُخَارِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ السَّلَامِ بْنُ صَالِحٍ الْهَرَوِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا خَلَقَ اللَّهُ خَلْقاً أَفْضَلَ مِنِّي وَ لَا أَكْرَمَ عَلَيْهِ مِنِّي قَالَ عَلِيٌّ ع فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ فَأَنْتَ أَفْضَلُ أَمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ يَا عَلِيُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ الْمُرْسَلِينَ عَلَى مَلَائِكَتِهِ الْمُقَرَّبِينَ وَ فَضَّلَنِي عَلَى جَمِيعِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الْفَضْلُ‏ بَعْدِي‏ لَكَ‏ يَا عَلِيُ‏ وَ لِلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ لَخُدَّامُنَا وَ خُدَّامُ مُحِبِّينَا يَا عَلِيُ‏ الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ‏ ... وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا بِوَلَايَتِنَا يَا عَلِيُّ لَوْ لَا نَحْنُ مَا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ وَ لَا حَوَّاءَ وَ لَا الْجَنَّةَ وَ لَا النَّارَ وَ لَا السَّمَاءَ وَ لَا الْأَرْضَ فَكَيْفَ لَا نَكُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَدْ سَبَقْنَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَةِ رَبِّنَا وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَهْلِيلِهِ وَ تَقْدِيسِهِ لِأَنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ خَلْقُ أَرْوَاحِنَا فَأَنْطَقَنَا بِتَوْحِيدِهِ وَ تَحْمِيدِهِ ثُمَّ خَلَقَ الْمَلَائِكَةَ فَلَمَّا شَاهَدُوا أَرْوَاحَنَا نُوراً وَاحِداً اسْتَعْظَمُوا أَمْرَنَا فَسَبَّحْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنَّا خَلْقٌ مَخْلُوقُونَ وَ أَنَّهُ مُنَزَّهٌ عَنْ صِفَاتِنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِكَةُ بِتَسْبِيحِنَا وَ نَزَّهَتْهُ عَنْ صِفَاتِنَا فَلَمَّا شَاهَدُوا عِظَمَ شَأْنِنَا هَلَّلْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّا عَبِيدٌ وَ لَسْنَا بِآلِهَةٍ يَجِبُ أَنْ نُعْبَدَ مَعَهُ أَوْ دُونَهُ فَقَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَلَمَّا شَاهَدُوا كِبَرَ مَحَلِّنَا كَبَّرْنَا لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنَّ اللَّهَ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُنَالَ عِظَمُ الْمَحَلِّ إِلَّا بِهِ فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا جَعَلَه‏ اللَّهُ لَنَا مِنَ الْعِزَّةِ وَ الْقُوَّةِ قُلْنَا لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ أَنْ لَا حَوْلَ لَنَا وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ فَلَمَّا شَاهَدُوا مَا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْنَا وَ أَوْجَبَهُ لَنَا مِنْ فَرْضِ الطَّاعَةِ قُلْنَا الْحَمْدُ لِلَّهِ لِتَعْلَمَ الْمَلَائِكَةُ مَا يَحِقُّ لِلَّهِ تَعَالَى ذِكْرُهُ عَلَيْنَا مِنَ الْحَمْدِ عَلَى نِعْمَتِهِ فَقَالَتِ الْمَلَائِكَةُ الْحَمْدُ لِلَّهِ فَبِنَا اهْتَدَوْا إِلَى مَعْرِفَةِ تَوْحِيدِ اللَّهِ وَ تَسْبِيحِهِ وَ تَهْلِيلِهِ وَ تَحْمِيدِهِ وَ تَمْجِيدِهِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ آدَمَ فَأَوْدَعَنَا صُلْبَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِكَةَ بِالسُّجُودِ لَهُ تَعْظِيماً لَنَا وَ إِكْرَاماً وَ كَانَ سُجُودُهُمْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُبُودِيَّةً وَ لآِدَمَ إِكْرَاماً وَ طَاعَةً لِكَوْنِنَا فِي صُلْبِهِ فَكَيْفَ لَا نَكُونُ أَفْضَلَ مِنَ الْمَلَائِكَةِ وَ قَدْ سَجَدُوا لآِدَمَ‏ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ‏ وَ أَنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَذَّنَ جَبْرَئِيلُ مَثْنَى مَثْنَى وَ أَقَامَ مَثْنَى مَثْنَى ثُمَّ قَالَ لِي تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَهُ يَا جَبْرَئِيلُ أَتَقَدَّمُ عَلَيْكَ فَقَالَ نَعَمْ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَضَّلَ أَنْبِيَاءَهُ عَلَى مَلَائِكَتِهِ أَجْمَعِينَ وَ فَضَّلَكَ خَاصَّةً فَتَقَدَّمْتُ فَصَلَّيْتُ بِهِمْ وَ لَا فَخْرَ فَلَمَّا انْتَهَيْتُ إِلَى حُجُبِ النُّورِ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ وَ تَخَلَّفْ عَنِّي فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ فِي مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ تُفَارِقُنِي فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ انْتِهَاءَ حَدِّيَ الَّذِي وَضَعَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهِ إِلَى هَذَا الْمَكَانِ فَإِنْ تَجَاوَزْتُهُ احْتَرَقَتْ أَجْنِحَتِي بِتَعَدِّي حُدُودِ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ فَزُجَّ بِي فِي النُّورِ زَجَّةً حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَى حَيْثُ مَا شَاءَ اللَّهُ مِنْ عُلُوِّ مُلْكِهِ فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ فَقُلْتُ لَبَّيْكَ رَبِّي وَ سَعْدَيْكَ تَبَارَكْتَ وَ تَعَالَيْتَ فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ أَنْتَ عَبْدِي وَ أَنَا رَبُّكَ فَإِيَّايَ فَاعْبُدْ وَ عَلَيَّ فَتَوَكَّلْ فَإِنَّكَ نُورِي فِي عِبَادِي وَ رَسُولِي إِلَى خَلْقِي وَ حُجَّتِي عَلَى بَرِيَّتِي لَكَ وَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ خَلَقْتُ جَنَّتِي وَ لِمَنْ خَالَفَكَ خَلَقْتُ نَارِي وَ لِأَوْصِيَائِكَ أَوْجَبْتُ كَرَامَتِي وَ لِشِيعَتِهِمْ أَوْجَبْتُ ثَوَابِي فَقُلْتُ يَا رَبِّ وَ مَنْ أَوْصِيَائِي فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ أَوْصِيَاؤُكَ الْمَكْتُوبُونَ عَلَى سَاقِ عَرْشِي فَنَظَرْتُ وَ أَنَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّي جَلَّ جَلَالُهُ إِلَى سَاقِ الْعَرْشِ فَرَأَيْتُ اثْنَيْ عَشَرَ نُوراً فِي كُلِّ نُورٍ سَطْرٌ أَخْضَرُ عَلَيْهِ اسْمُ وَصِيٍّ مِنْ أَوْصِيَائِي أَوَّلُهُمْ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمْ مَهْدِيُّ أُمَّتِي فَقُلْتُ يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِي فَنُودِيتُ يَا مُحَمَّدُ هَؤُلَاءِ أَوْلِيَائِي وَ أَحِبَّائِي وَ أَصْفِيَائِي وَ حُجَجِي بَعْدَكَ عَلَى بَرِيَّتِي وَ هُمْ أَوْصِيَاؤُك‏ وَ خُلَفَاؤُكَ وَ خَيْرُ خَلْقِي بَعْدَكَ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَأُظْهِرَنَّ بِهِمْ دِينِي وَ لَأُعْلِيَنَّ بِهِمْ كَلِمَتِي وَ لَأُطَهِّرَنَّ الْأَرْضَ بِآخِرِهِمْ مِنْ أَعْدَائِي وَ لَأُمَكِّنَنَّهُ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا وَ لَأُسَخِّرَنَّ لَهُ الرِّيَاحَ وَ لَأُذَلِّلَنَّ لَهُ السَّحَابَ الصِّعَابَ وَ لَأَرْقِيَنَّهُ فِي الْأَسْبَابِ وَ لَأَنْصُرَنَّهُ بِجُنْدِي وَ لَأَمُدَّنَّهُ بِمَلَائِكَتِي حَتَّى تَعْلُوَ دَعْوَتِي وَ يَجْتَمِعَ الْخَلْقُ عَلَى تَوْحِيدِي ثُمَّ لَأُدِيمَنَّ مُلْكَهُ وَ لَأُدَاوِلَنَّ الْأَيَّامَ بَيْنَ أَوْلِيَائِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ.

امام رضا از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين از رسول اكرم صلوات اللَّه عليهم اجمعين روايت كند كه فرمود: خداوند خلقى كه بهتر از من باشد و نزد او گرامى‏تر از من باشد نيافريده است، عليّ عليه السّلام گويد به پيامبر اكرم گفتم: اى رسول خدا تو بهترى يا جبرئيل؟ فرمود: اى علىّ! خداى تعالى انبياء مرسلين را بر ملائكه مقرّبين برترى داد و مرا بر جميع انبياء و رسولان فضيلت بخشيد و پس از من اى علىّ! برترى از آن تو و امامان پس از توست و فرشتگان خادمين ما و دوستداران ما هستند. اى عليّ! كسانى كه عرش را حمل مى‏كنند و كسانى كه اطراف آنند به واسطه ولايت ما حمد پروردگارشان را به جا مى‏آورند و براى مؤمنان استغفار مى‏كنند. اى عليّ! اگر ما نبوديم خداوند آدم و حوّا و جنّت و نار و آسمان و زمين را نمى‏آفريد و چگونه افضل از ملائكه نباشيم در حالى كه در توحيد و معرفت پروردگارمان و تسبيح و تقديس و تهليل او بر آنها سبقت گرفته‏ايم، زيرا ارواح ما نخستين مخلوقات خداى تعالى است و او ما را به توحيد و تمجيد خود گويا ساخت، سپس ملائكه را آفريد و چون ارواح ما را در حالى كه نور واحدى بود مشاهده نمودند، امور ما را بزرگ شمردند، ما تسبيح او را گفتيم تا ملائكه بدانند كه ما خلقى هستيم آفريده شده و او از صفات ما منزّه است، بعد از آن ملائكه نيز تسبيح او را گفتند و او را از صفات ما تنزيه كردند، و چون بزرگى شأن ما را مشاهده كردند تهليل گفتيم تا ملائكه بدانند كه هيچ معبودى جز
اللَّه نيست و بدانند كه ما بندگانى هستيم و نه خدايانى كه با او و يا در كنار او پرستيده شويم و گفتند: «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» و چون بزرگى منزلت ما را مشاهده كردند خدا را تكبير گفتيم تا ملائكه بدانند كه خدا بزرگتر از آن است كه بدو رسند و منزلت او عظيم است و چون عزّت و قوّتى را كه خداوند براى ما قرار داده است مشاهده كردند، گفتيم:
«لا حول و لا قوّة إلّا باللَّه العليّ العظيم»
تا ملائكه بدانند كه هيچ قدرت و قوّتى جز به واسطه خدا نيست و ملائكه گفتند: لا حول و لا قوة الّا باللَّه، و چون مشاهده كردند آن نعمتى را كه خدا بر ما ارزانى داشته و طاعت ما را واجب شمرده است گفتيم: «الحمد للَّه» تا ملائكه بدانند خداوند به واسطه نعماتى كه بر ما ارزانى داشته است حقوقى دارد و ملائكه گفتند: الحمد للَّه پس به واسطه ما به معرفت خداى تعالى و تسبيح و تهليل و تحميد او رهنمون شدند.
سپس خداى تعالى آدم عليه السّلام را آفريد و ما را در صلب او نهاد و به ملائكه فرمان داد كه به خاطر تعظيم و اكرام ما بدو سجده كنند سجده آنها براى خداى تعالى عبوديّت و بندگى و براى آدم اكرام و طاعت بود، زيرا ما در صلب او بوديم، پس چگونه ما افضل از ملائكه نباشيم در حالى كه همه آنها به آدم سجده كردند.
و چون مرا به آسمانها به معراج بردند، جبرئيل دو تا دو تا اذان و اقامه گفت، سپس گفت: اى محمّد! پيش بايست، گفتم: اى جبرئيل! آيا بر تو پيش بايستم؟گفت: آرى، زيرا خداى تعالى پيامبرانش را و على الخصوص تو را بر همه ملائكه برترى داده است، من پيش ايستادم و با ايشان نماز خواندم و هيچ فخرى هم نيست و چون به حجابهاى نور رسيديم، جبرئيل عليه السّلام گفت: اى محمّد! پيش برو و از من باز ايستاد، گفتم: اى جبرئيل! آيا در مثل اين موضع از من مفارقت مى‏كنى؟ گفت: اى محمّد! اين نهايت حدّ من است كه خداى تعالى براى من مقرّر فرموده است و اگر از آن درگذرم به واسطه تجاوز از حدودى كه پروردگارم مقرّر فرموده است بالهايم خواهد سوخت و در نورى افكنده شدم افكنده‏شدنى‏ تا بدان جا كه خداى تعالى از ملكوتش اراده فرموده بود رسيدم و ندا رسيد: اى محمّد! گفتم:
لبّيك و سعديك‏
اى پروردگار من!
تباركت و تعاليت‏
، ندا رسيد تو بنده من و من پروردگار توأم، مرا پرستش كن و بر من توكّل نما، تو نور من در ميان بندگان من و فرستاده من به سوى خلقم و حجّت من در بين مردمانى، بهشت من براى كسى است كه از تو پيروى كند و آتش من براى كسى است كه با تو مخالفت كند، و كرامتم را براى اوصياى تو لازم گردانيدم و ثوابم را براى شيعيان تو مقرّر داشتم، گفتم: پروردگارا! اوصياى من چه كسانى هستند؟ ندا رسيد اى محمّد! اوصياى تو بر ساق عرش نوشته شده است و من- در حالى كه در مقابل پروردگارم بودم- به ساق عرش نگريستم و دوازده نور ديدم و در هر نورى سطرى سبز بود كه نام هر يك از اوصياى من بر آن نوشته شده بود، اوّل ايشان علىّ بن أبى طالب و آخر آنها مهدى امّتم بود، گفتم: پروردگارا! آيا آنها اوصياى پس از من هستند؟ ندا آمد كه اى محمّد! آنها اوليا و دوستان و برگزيدگان و حجّتهاى من بر خلايق پس از تو هستند و آنها اوصيا و خلفاى تو و بهترين خلق من پس از تو مى‏باشند، به عزّت و جلالم سوگند كه به واسطه ايشان دينم را چيره و كلمه‏ام را بلند مى‏نمايم و توسّط آخرين آنها زمين را از دشمنانم پاك مى‏گردانم و مشرق و مغرب زمين را به تمليك او در مى‏آورم و باد را مسخّر او مى‏كنم و گردنكشان سخت را رام او مى‏سازم و او را بر نردبان ترقّى بالا مى‏برم و با لشكريان خود ياريش مى‏كنم و با فرشتگانم به او مدد مى‏رسانم تا آنكه دعوتم را آشكار كند و مردمان را بر توحيدم گرد آورد، سپس ملكش را تداوم بخشم و روزگار را در اختيار اولياى خود قرار دهم تا روز قيامت فرا رسد.

علل الشرائع، ج‏1، ص: 5و6و7
[=Traditional Arabic]

سلام. دوستان نظرهاشون رو گفتن و اساتید و کارشناسان محترم هم با بحث علمی و حدیث. حالا این مدح مولا رو که گذاشتم اگه دانلود نکنید ضرر کردید. (از چند سال پیش که بدستم رسید تا حالا شاید بالای 200 بار دیدمش.):Hedye::Hedye::Hedye::Hedye:

http://s5.picofile.com/file/8165011534/4e292a02eb5db4f6bb4c1d17c949677114942.mp4.html

بردران این رو استاد رائفی پور گفته و با مدرک و حتی مدرکشم نباشه اصلا این حرف خودش کافی فقط گوش کنید برتری ابراهیم و عسی و همه رو میگه فقط آخرش چی میگه نفهمیدم

[FLV]http://www.aparat.com/v/DgfAt[/FLV]

mehrdad1919;629910 نوشت:
رده بندی فیفا است مگه بین پیامبران و امامان،هر دوشون از بندگان خوب خدان مثل اینکه ک بپرسی مامانتو بیشتر دوست داری یا باباتو

بین چهارده معصوم قبول دارم ولی پیامبران درمقابل چهارده معصوم چرا 14 معصوم بهترن مثلا عیسی بن مریم میخواست به دنیا بیاد به گمانم تو بیت المقدس بود یه جای مقدسی بود خدا گفت نه اینجا مقدس زایمان نمیکنی مگه عیسی کم آدمی بود ؟ مریم کم آدمی بود ؟ تو ویدیوی بالا هست ولی وقتی حضرت امیرالمومنین میخواست به دنیا بیاد خداوند کعبه اش رو شکافت گفت بیا این کعبه ی من کعبه هان نه بیت المقدس کعبه مادر حضرت هم مریم نبود پس مقام ایشان چقدر است ؟ همه پیامبران نفرینی کردن یه نفرین رو به من نشون بده که یکی از چهارده معصوم ما کرده باشن چرا امیرالمومنان نفرین کرد گفت خدایا منو از اینا بگیر تا وقتی من هستم اینا نمیدونن من کیم نفرین بود ؟ آیا

و شما اگر فضائل و مناقبشونو بخونی میبینی پیامبران چه بزرگوارانی هستند و چهارده معصوم چه بزرگ تر از بزرگواترین ها هستند که قابل وصف و توصیف نیستند مثلا روایتی هست که اگر حضرت ابراهیم گل زیر پای حضرت جواد را سرمه چشمانش میکرد حالا اینکه فاصله زمانی اینا یه داستانیه

خواستی بگو بگم

عبدالله بن اشتر;630105 نوشت:
بین چهارده معصوم قبول دارم ولی پیامبران درمقابل چهارده معصوم چرا 14 معصوم بهترن مثلا عیسی بن مریم میخواست به دنیا بیاد به گمانم تو بیت المقدس بود یه جای مقدسی بود خدا گفت نه اینجا مقدس زایمان نمیکنی مگه عیسی کم آدمی بود ؟ مریم کم آدمی بود ؟ تو ویدیوی بالا هست ولی وقتی حضرت امیرالمومنین میخواست به دنیا بیاد خداوند کعبه اش رو شکافت گفت بیا این کعبه ی من کعبه هان نه بیت المقدس کعبه مادر حضرت هم مریم نبود پس مقام ایشان چقدر است ؟ همه پیامبران نفرینی کردن یه نفرین رو به من نشون بده که یکی از چهارده معصوم ما کرده باشن چرا امیرالمومنان نفرین کرد گفت خدایا منو از اینا بگیر تا وقتی من هستم اینا نمیدونن من کیم نفرین بود ؟ آیا

و شما اگر فضائل و مناقبشونو بخونی میبینی پیامبران چه بزرگوارانی هستند و چهارده معصوم چه بزرگ تر از بزرگواترین ها هستند که قابل وصف و توصیف نیستند مثلا روایتی هست که اگر حضرت ابراهیم گل زیر پای حضرت جواد را سرمه چشمانش میکرد حالا اینکه فاصله زمانی اینا یه داستانیه

خواستی بگو بگم

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم بزرگوار! چرا حدیث! از قرآن با استناد به 1 آیه نه تنها امام علی سلام الله علیه بلکه تمامی 13 معصوم از همه انبیا و اولیا بالاتر هستند:[=Times New Roman]آیه‌ی32 سوره‌ی فاطر: « ثم اورثنا الكتاب الّذین اصطفینا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابقٌ بالخیراتِ باذن الله ذالك هو الفضل الكبیر».[=times new roman]این آیه پس از آیه قبلی «والّذ ی اوحینا إلیك من الكتاب هو الحق مصدقاً لما بین یدیه إن الله بعباده لخبیر بصیر» وراثت ویژه‌ی قرآن را بر عهده‌ی گروهی خاص نهاده و از آنجا که این عمل را خدای متعال انجام داده، که او « بعباده لخبیر بصیر» است؛ پس این وارثان کسانی هستند که شایستگی این وراثت را دارند. و اگر این وارثان از محور قرآن عدول داشته‌باشند چگونه شایستگی وراثت آنرا دارند؟ که این وراثت بُعد عصمت قرآن را هم شامل است. لذا این بزرگواران ذره‌ای از قرآن عدول ندارند و بنابرین در بُعد عصمت همچون قرآن معصومند که ادامه‌ی آیه این موضوع را کاملا تصریح می‌کند.
[=times new roman]در ادامه‌ی آیه خدای متعال آنها را با توصیفی دوگانه بر کلّ معصومان تاریخ غیر از رسول خدا برتری داده .
[=times new roman]اول: «الّذین اصطفینا من عبادنا...» كه "اصطفی" در كل قرآن گزینشی ربانی است یعنی آنچه نزد خدا انتخاب ‌شده بر ادیان یا بندگانی که عمل انتخاب در بین آنها صورت گرفته برتری دارد. مانند :«ان الله اصطفی لكم الدّین…»(بقره/132). و در اینجا «اصطفی» در بین «عبادنا» صورت گرفته، پس این بزرگواران بر همه‌ی عباد خدا از زمان آدم (علیه‌السلام) تا قیامت کبرا که همه‌ی پیامبران و معصومین پیشین - غیر از پیامبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وس� �ّم) - را شامل می‌شود، در نزد خدا برتری دارند. و باز لازمه‌ی این برتری عصمت است، عصمتی برتر و والاتر از عصمت همه‌ی آنها.
[=times new roman]دوم: خداوند در ادامه‌ی این آیه ملاک انتخاب را تبیین کرده و «عبادنا» را به سه دسته تقسیم نموده‌اند:
[=times new roman]1- «فمنهم ظالم لنفسه» كه شخص ظالم هرگز شایستگی انتخاب شدنِ معصومانه را ندارد.
[=times new roman]2- «و منهم مقتصد» كه منظور عادلانند. باز عادلان منهای عصمت شایسته‌ی این انتخاب نیستند.
[=times new roman]3- «و منهم سابق بالخیرات» كه الخیرات کلّ خیرات در تاریخ تکلیف است که این بزرگواران معصوم پس از رسول گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسل� �م) در کلّ خیرات بر دیگران حتی معصومان پیشین چون حضرت نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهم‌السلام) سبقت گرفته‌اند لذا آنان معصومند و عصمتشان برتر و والاتر از عصمت همه‌ی آنهاست.
[=times new roman]تا اینجا معلوم می‌شود که بعد از پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وس� �ّم) کسانی هستند که اولاً معصومند . ثانیاً بر همه‌ی انبیا و اولیای پیشین و پسین برتری دارند و ثالثاً کتاب خدا (قرآن) را به ارث می‌برند که لازمه‌ی این وراثت آن است که خود اولین عاملان به آن و حجتی بر دیگران باشند.
[=times new roman]حال این معصومان و این وارثان و حجتهای بعد از نبی مکرم اسلام (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وس� �ّم) چه کسانی هستند؟
[=times new roman]اگر اینان خلفای سه‌گانه‌اند؛ نه خود آنها ادعای عصمت داشتند و نه علمای سنّی آنان را معصوم می‌دانند و همین علما تصریح کرده‌اند که خلفای سه‌گانه هر کدام اعمالی بر خلاف شریعت انجام داده‌اند.
[=times new roman]و یا اگر اینان ائمه‌ی اربعه‌ی فقه سنّی‌اند که باز آنها هم مانند خلفای سه‌گانه‌ اختلاف و اشتباه دارند.
[=times new roman]حال که در میان اهل سنّت چنین کسانی نیستند، آیا در بین شیعیان هم نیستند؟ این معاذ‌الله نسبت دروغ دادن به آیه‌ی مبارکه است.بنابرین این افراد همان خاندان معصوم پیامبرند که در غدیر خم و حدیث ثِقلَین یک یک با نامهای مبارکشان معرفی شده‌اند.
[=times new roman]یعنی همان دوازده نور پاك به اضافه‌ی صدّیقه‌ی طاهره (علیهاالسّلام)؛ و این آیه دیگر به حدیث نیازی ندارد (نقل از وبگاه انقلاب قرآنی -جواب آیت الله صادقی تهرانی برای اثبات عصمت و امامت اهل بیت و 14 معصوم)با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

بنظر مي رسد در بحث فضيلت اهل بيت بر انبياي الهي مطالبي مورد توجه قرار نگرفته است كه جاي بسي تعجب دارد:

به انبيا وحي مي شد به ائمه وحي نمي شود



حضرت ابراهيم شريعت داشت در حالي كه ائمه شريعتي ندارند



به برخي روايات ضعيف استناد شده است كه گاهي خود جواب دهنده اعتراف به مرسل بودنش را دارد



ادعاي شده كه ميان علما اتفاق نظر هست كه ائمه بالاتر از انبيايند در حالي كه اين ادعا درست نيست

فرج اله عباسي;630544 نوشت:
بنظر مي رسد در بحث فضيلت اهل بيت بر انبياي الهي مطالبي مورد توجه قرار نگرفته است كه جاي بسي تعجب دارد:

به انبيا وحي مي شد به ائمه وحي نمي شود



حضرت ابراهيم شريعت داشت در حالي كه ائمه شريعتي ندارند



به برخي روايات ضعيف استناد شده است كه گاهي خود جواب دهنده اعتراف به مرسل بودنش را دارد



ادعاي شده كه ميان علما اتفاق نظر هست كه ائمه بالاتر از انبيايند در حالي كه اين ادعا درست نيست

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم بزرگوار! درباره مطالبی که نگاشتید اولا ائمه معصومین صلوات الله علیهم هم با ملائکه خصوص با روح (که یا جبرئیل است یا فرشته ای دیگر) در ارتباط و گفتگو بودند که شاهد بر این مطلب سوره قدر است که نزول روح را و فرشتگان دیگر را بر امام زمان هر دوران بیان داشته و در این باره روایات صحیحی وجود دارد درباره شریعت هم اگر مقصودتان این است که شریعت حضرت ابراهیم از نظر کلی با شریعت خاتم انبیا موافق است پس چگونه پیامبر اکرم از ایشان افضل است؟؟؟؟!!! و اگر مخالف است پس چگونه این تضاد میتواند ثابت کند که حضرت ابراهیم یا حتی پیامبر اکرم شریعت و وحی خود را از خداوند متعال گرفته اند در حالی که با یکدیگر تضاد و مخالفت دارند؟؟!!(البته 2 نکته را عرض کنم:1-این بررسی و مقایسه مستند به این است که آیا اساسا دلیل برتری حضرت ابراهیم بر ائمه معصومین منوط به داشتن یا نداشتن شریعت است یا نه؟ 2-در بررسی و مقایسه دو شریعت حضرت ابراهیم و پیامبر خاتم صلوات الله علیه و آله کلیات و اساس آمدن آن و اصول کلیه مورد بحث است نه جزئیات که شاید در مواردی تکامل و مسائل جدیدی در شریعت خاتم وجود داشته باشد) درباره علما هم اولا شما نام و منبع نظر آن علمایی که مخالف این هستند که ائمه معصومین برتر از انبیا هستند را بیان کنید ثانیا مگر علما مصون از خطا و اشتباه اند که نظرشان وحی منزل باشد؟(البته اگر عالم با ادله کتاب و سنت نظر خود را بیان کند اگر مطابقت با ثقلین داشت بر ماست که آن را بپذیریم) ثالثا این حرف فخر رازی در تفسیر کبیرش بود که گفت: درست است که شیعیان میگویند آیه مباهله میگوید علی نفس پیامبر است پس از همه انبیا برتر است اما اجماع!!!!!!!!علمای ما این است که غیر پیامبر بر پیامبر نمیتواند برتری داشته باشد!!!!!!!!!!!!! آخر اجماع دربرابر صراحت و اطلاق آیه قرآن چکار میخواهد بکند؟؟؟؟؟!!!(نقل از علامه جعفری) اما جدا از این موارد اگر شما استدلال آیت الله العظمی صادقی تهرانی(ره) درباره برتری معصومان محمدی بر همه انبیا و عباد را در نوشته قبلی بنده خوانده باشید در آنجا فقط با استدلال به 1 آیه قرآن! ثابت میشود که معصومان محمدی صلوات الله علیهم از همه انبیا و عباد برترند چه رسد به امام علی سلام الله علیه که به اطلاق و صراحت آیه مباهله برتر از همه انبیا به جز حضرت خاتم است اگر شما نسبت به استدلال این آیات ایرادی دارید بفرمایید و الا حتی اگر 100 هزار روایت صحیح هم (بر فرض محال که اصلا نداریم) داشتیم که میگفت انبیا(جز خاتم انبیا) از معصومان محمدی برتر اند هرگز مورد قبول نبود چون مخالف صریح چندین آیه قرآن است با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

با صلوات بر محمد وآل محمد
وعرض سلام وادب
در کتاب«البرهان في تفسير القرآن، ج‏4، ص: 600» آمده است:
8991/ [2]- شرف الدين النجفي، قال: روي عن مولانا الصادق (عليه السلام) أنه قال: «قوله عز و جل: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ أي إن إبراهيم (عليه السلام) من شيعة النبي (صلى الله عليه و آله)، فهو من شيعة علي (عليه السلام)، و كل من كان من شيعة علي فهو من شيعة النبي (صلى الله عليهما و على ذريتهما الطيبين)».
8992/ [3]- قال: و يؤيد هذا التأويل- أن إبراهيم (عليه السلام) من شيعة أمير المؤمنين (عليه السلام)- ما
رواه الشيخ محمد بن العباس، عن محمد بن وهبان، عن أبي جعفر محمد بن علي بن رحيم، عن العباس بن محمد، قال:
حدثني أبي، عن الحسن بن علي بن أبي حمزة، عن أبيه، عن أبي بصير يحيى بن أبي القاسم، قال: سأل جابر بن يزيد الجعفي جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) عن تفسير هذه الآية: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ.
فقال (عليه السلام): «إن الله سبحانه لما خلق إبراهيم (عليه السلام) كشف له عن بصره، فنظر، فرأى نورا إلى جنب العرش، فقال: إلهي، ما هذا النور؟ فقيل له: هذا نور محمد صفوتي من خلقي. و رأى نورا إلى جنبه، فقال: إلهي، و ما هذا النور؟ فقيل له: هذا نور علي بن أبي طالب ناصر ديني. و رأى إلى جنبهما ثلاثة أنوار، فقال: إلهي، و ما هذه الأنوار؟ فقيل له: هذا نور فاطمة، فطمت محبيها من النار، و نور ولديها: الحسن، و الحسين. و رأى تسعة أنوار قد حفوا بهم؟ فقال: إلهي، و ما هذه الأنوار التسعة؟ قيل: يا إبراهيم، هؤلاء الأئمة من ولد علي و فاطمة.
فقال إبراهيم: إلهي، بحق هؤلاء الخمسة، إلا ما عرفتني من التسعة. فقيل: يا إبراهيم، أولهم علي بن الحسين، و ابنه محمد، و ابنه جعفر، و ابنه موسى، و ابنه علي، و ابنه محمد، و ابنه علي، و ابنه الحسن، و الحجة القائم ابنه.
فقال إبراهيم: إلهي و سيدي، أرى أنوارا قد أحدقوا بهم، لا يحصي عددهم إلا أنت؟ قيل: يا إبراهيم، هؤلاء شيعتهم، شيعة أمير المؤمنين علي بن أبي طالب. فقال إبراهيم: و بم تعرف شيعته؟ فقال: بصلاة إحدى و خمسين، و الجهر ببسم الله الرحمن الرحيم، و القنوت قبل الركوع، و التختم في اليمين. فعند ذلك قال إبراهيم: اللهم، اجعلني من شيعة أمير المؤمنين. قال: فأخبر الله في كتابه، فقال: وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ».

__________________________________________________
2- تأويل الآيات 2: 495/ 8.
3- تأويل الآيات 2: 496/ 9.
4- تأويل الآيات 2: 497/ 10.

باسلام
ادامه حدیثی که مدیر فرهنگی گذاشتن...

آنگاه صعصعه از امام علی (ع) پرسید:شما افضل هستید یا ابراهیم(علیه السلام)؟
ایشان پاسخ داد: من از ابراهیم افضل می باشم و دلیلش را در قرآن از زبان ابراهیم چنین می فرماید: {رَبِّ أّرِنِی کَیفَ تُحیِ المَوتی قالَ أَوَلَم تُؤمِن قالَ بَلی وَلِکِن لِیَطمَئِنَّ قَلبِی} پروردگارا چگونگی زنده کردن پرندگان را به من نشان ده
خداوند فرمود:آیا باور نداری؟ پاسخ داد: چرا باور دارم، اما می خواهم با مشاهد آن دلم آرام گیرد{(الغدیر،ج۱۰،ص۱۲۴)(شبهای پیشاور،ص۴۷۴ فَصَبَرتُ وَ فِی العَینِ قذًی وَ فِی الحَلقِ شَجًا)}
اما من گفتم: اگر کشف حجاب گردد پرده ها بالا رود، یقین من زیادتر نخواهد شد.(شرح الاسماء الحسنی،ج۱،ص۱۹۰،شبهای پیشاور،ص۴۷۵او کشف الغطاء ما ازددت یقیناً) منظور امام آن است که علو درجه هر کس، درجه یقین او می باشد که واجد مقام حق الیقین گردد.

جمع بندی

سوال:

با عرض احترام و ادب
خیلی ها از این حدیث استفاده می کنند تا ثابت شود که ائمه از پیامبرانی مانند ابراهیم (ص) هم بالاتر هستند.
« أحمد بن محمد ، عن محمد بن الحسين ، عن منصور بن العباس ، عن صفوان بن يحيى ، عن عبد الله بن مسكان ، عن محمد بن عبد الخالق وأبي بصير قال قال أبو عبد الله عليه‌السلام يا أبا محمد إن عندنا والله سرا من سر الله وعلما من علم الله والله ما يحتمله ملك مقرب ولا نبي مرسل ولا مؤمن امتحن الله قلبه للإيمان والله ما كلف الله ذلك أحدا غيرنا ولا استعبد بذلك أحدا غيرنا وإن عندنا سرا من سر الله وعلما من علم الله أمرنا الله بتبليغه فبلغنا عن الله عز وجل ما أمرنا بتبليغه فلم نجد له موضعا ولا أهلا ولا حمالة يحتملونه حتى خلق الله لذلك أقواما خلقوا من طينة خلق منها»
این حدیث در کتاب مرات العقول تضعیف شده است. مثلا به صفحه 319 در لینک زیر بروید.
http://books.rafed.net/view.php?type=c_fbook&b_id=1013
مثلا این سایت http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa7883
نیز از این روایت استفاده کرده است و خیلی روایات دیگر را هم نقل کرده است.
آیا واقعا یک منبع صحیح روایی داریم که ثابت کند مثلا علی (ع) از حضرت ابراهیم (ع) بالاتر است.
لطفا اگر از کتاب بحارالانوار می آورید از لحاظ صحت هم بررسی شود. ممکن است حدیث در این مورد زیاد نقل شود نظر بنده بیشتر صحت این احادیث از نظر رجالی است.
آیا این موضوع در تشیع قطعی است یا اختلافی.
با تشکر فراوان

پاسخ:

سلام و عرض ادب و احترام
پرسشگر گرامی در جواب باید عرض شود که مقام حضرت على(ع) افضل از ديگر انبياء غير از حضرت خاتم المرسلين(ص) مى‏ باشد. در رابطه با دليل اين مساله ابتدا بايد توجه داشته باشيد كه نوعا در مسائل مختلف سه گونه استدلال وجود دارد:
1- دلیل عقلى: دلايل عقلى در رابطه با امور كلى مى‏ باشند و در چنين موردى كه مقايسه دو امر جزئى است نبايد در جست و جوى آن بود. زيرا خارج از قلمرو و براهين عقلى است.
2- دلیل حسى: دليل حسى نيز وجود ندارد زيرا اوّلاً ما نظاره‏ گر تمام اعمال و حركات آنها نيستيم تا با مقايسه شهودى از طريق كنش آنها حكم به برترى يكى بر ديگرى نمائيم. ثانيا اصلاً فضايل و مقامات تجربه‏ پذير نيستند مگر آن كه خواصى از طريق تجربه باطنى حقايقى را دريافت دارند.
3- دلیل نقلى: تنها مى‏ ماند دليل نقلى. اين گونه ادله نيز چند دسته‏ اند:
الف) روايات خاص و صريح: دسته اول رواياتى است كه به صراحت‏ بر فضيلت امير المؤمنين(ع) بر شخص حضرت ابراهيم(ع) دلالت دارد. ماننداین روایت که در مورد فضیلت آن حضرت بر حضرت ابراهیم وارد شده است:« ... يا حرّة، فبم تفضّلينه على أبي الأنبياء إبراهيم خليل اللّه؟.
فقالت: اللّه عزّ و جلّ فضّله بقوله: «وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ‏الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَ‏ قَلْبِي‏» و مولاي أمير المؤمنين عليه السّلام قال قولا لا يختلف فيه أحد من المسلمين: «لو كشف‏ الغطاء ما ازددت يقينا» و هذه كلمة ما قالها أحد قبله و لا بعده؛(1) به چه چیز فضیلت می دهی علی ع را بر پدر انبیا ابراهیم ع؟
پس گفت: خدای عز وجل فضیلت داده به قولش که فرمود:« ابراهيم گفت: اى پروردگار من، به من بنماى كه مردگان را چگونه زنده مى‏سازى. گفت: آيا هنوز ايمان نياورده‏اى؟ گفت: بلى، و لكن مى خواهم كه دلم آرام يابد.» و مولا امیر المومنین ع گفت سخنی که اختلاف ندارند در مورد آن هیچ یک از مسلمین:« اگر همه پرده‏ هاى غيب كنار رود اندكى بر يقينم افزوده نگردد » و این سخنی است که قبل از علی ع کسی نگفته و بعد از او کسی نخواهد گفت.»
ب) روايات صريح و عام: رواياتی كه فضيلت امير المؤمنين(ع) بر ديگر انبياء را به طور عام و مطلق دلالت دارند بدون آن كه در آن ها نام شخص حضرت ابراهيم(ع) ذكر شده باشد. از جمله در بحار الانوار آمده است: «قال رسول الله(ص):ان الله فضل انبياء المرسلين على ملائكة المقربين و فضلنى على جميع الانبياء و المرسلين و الفضل بعدى لك يا على و الملائكة من بعدك‏»(2)
ج) روايات غير صريح: رواياتى است كه لفظا و صراحتا بر فضيلت و برترى حكم ندارند، بلكه برترى پنج تن از ديگر مخلوقات از آنها استنباط و كشف مى‏ شود. از جمله:
-1 احاديثى كه نشان مى‏ دهد حضرت آدم(ع) نور پنج تن را در عرش الهى مشاهده كرد.
-2 احاديثى كه پيرامون توسل انبياء گذشته به اهل بيت(ع) وجود دارد.
-3 حديث قدسى مرسله‏ اى كه در آن خداوند به پيامبر(ص) فرموده است: «اگر تو نبودى جهان را نمى‏ آفريدم و اگر على(ع) نبود تو را نمى‏ آفريدم و اگر فاطمه(س) نبود هيچ يك را.

منابع:

1- عوالم العلوم و المعارف والأحوال من الآيات و الأخبار و الأقوال (مستدرك سيدة النساء إلى الإمام الجواد، ج‏18-السجادع، ص: 188.
2- بحار الانوار، جلد 11، ص 139 ب 2 ح 6. اين مضمون در جلد 26 ص 335 نيز آمده است.

موضوع قفل شده است