کاروان قریش و آیه 217 بقره

تب‌های اولیه

5 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کاروان قریش و آیه 217 بقره

سلام. هر چند این سؤال آیه ای از قرآن را مد نظر دارد، ولی من با توجه به تاریخی بودنِ بحث بد ندیدم که آنرا در بخش کلام مطرح کنم.

گویا آیه 217 سورۀ بقره، در مورد هجوم عبدالله بن جحش به کاروان قریش است و که در آن کسی کشته و افرادی اسیر می شوند و اموال نیز مصادره می شود. این امر به روایت ابن هشام مورد تأیید پیامبر نیست ولی در نهایت آیه 217 سورۀ بقره، عمل آنها را تأیید می کند و می فرماید که جنگ در ماه حرام گناه بزرگی است، ولی بستن راه خدا و کفر ورزیدن به او و اخراج اهل مسجدالحرام، گناه بزرگتری است.

من چند سؤال در این مورد می پرسم:

1.لطفاً استدلال این آیه را شرح دهید.

2. اگر قتال در ماه حرام گناه کبیره است، چرا عمل و گناه زشتتر قریش این عمل را مجاز کرده است؟

3.اگر قرآن قبول دارد که این جنگ گناهی کبیره بوده، چرا خونبهای فرد مقتول و اموال قریش مسترد نشد و اسیران در ازای فدیه آزاد شدند؟

با تشکر

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محسن

חסר משמעות;628042 نوشت:
سلام. هر چند این سؤال آیه ای از قرآن را مد نظر دارد، ولی من با توجه به تاریخی بودنِ بحث بد ندیدم که آنرا در بخش کلام مطرح کنم.

گویا آیه 217 سورۀ بقره، در مورد هجوم عبدالله بن جحش به کاروان قریش است و که در آن کسی کشته و افرادی اسیر می شوند و اموال نیز مصادره می شود. این امر به روایت ابن هشام مورد تأیید پیامبر نیست ولی در نهایت آیه 217 سورۀ بقره، عمل آنها را تأیید می کند و می فرماید که جنگ در ماه حرام گناه بزرگی است، ولی بستن راه خدا و کفر ورزیدن به او و اخراج اهل مسجدالحرام، گناه بزرگتری است.

من چند سؤال در این مورد می پرسم:

1.لطفاً استدلال این آیه را شرح دهید.

2. اگر قتال در ماه حرام گناه کبیره است، چرا عمل و گناه زشتتر قریش این عمل را مجاز کرده است؟

3.اگر قرآن قبول دارد که این جنگ گناهی کبیره بوده، چرا خونبهای فرد مقتول و اموال قریش مسترد نشد و اسیران در ازای فدیه آزاد شدند؟

با تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و طلب توفیق الهی برای شما پرسشگر محترم
خدای متعال فرمود:
"يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فيهِ قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا يَزالُونَ يُقاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ" (1)
از تو،در باره جنگ كردن در ماه حرام سؤال مى‏ كنند بگو: جنگ در آن، (گناهى) بزرگ است. ولى جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم تر از آن است و ايجاد فتنه، (و محيط نامساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان بازمى‏دارد) حتّى از قتل بالاتر است. و مشركان، پيوسته با شما مى‏جنگند، تا اگر بتوانند شما را از آيين تان برگردانند، ولى كسى كه از آيينش برگردد، و در حال كفر بميرد، تمام اعمال نيك (گذشته) او، در دنيا و آخرت، بر باد مى‏رود و آنان اهل دوزخ اند و هميشه در آن خواهند بود.
باید گفت نقل این موضوع در تفاسیر به طور یکسان نیست بلکه در کتاب های مربوطه مطالب متفاوتی بیان شده است.
که در ادامه به خلاصه مطالبی از منابع مختلف اشاره خواهد شد و قضاوتش با شما
با این حال اگر به خود آیه شریفه خصوصا به این فراز آیه "قُلْ قِتالٌ فيهِ كَبيرٌ وَ صَدٌّ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ"دقت کنیم، در خواهیم یافت که البته کار زار و قتل در ماه حرام گناهی بس بزرگ است،اما جلوگيرى از راه خدا (و گرايش مردم به آيين حق) و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و اخراج ساكنان آن، نزد خداوند مهم تر از آن است و ايجاد فتنه، (و محيط نا مساعد، كه مردم را به كفر، تشويق و از ايمان بازمى‏دارد) حتّى از قتل بالاتر است.
با این بیان، آیه پاسخ شبهات را داده است که هر چند قتال در ماه حرام امری مذموم و گناهی بزرگ است، اما گناه بزرگ تر، فتنه هایی است که نتایج گران باری دارد و در آیه بر شمرده شده است.کتاب خدا در بیان استدلال به مسئله اهم و مهم توجه کرده و پاسخ هر گونه شبهه ای را داده است.

هر چیزی استثنایی دارد.
در یکی از تفاسیر به این نکته اشاره شده است که هر چیز عامی می تواند استثناء پذیر هم باشد.
نوشته اند:
همان گونه كه از شان نزول بر مى‏آيد و لحن آيه نيز اجمالا به آن گواهى مى‏دهد، آيه نخست در صدد پاسخگويى به پاره‏اى از سؤالات درباره جهاد و استثنا هاى آن است.
مى‏فرمايد:" از تو درباره جنگ كردن در ماه هاى حرام سؤال مى‏كنند" يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ قِتالٍ فِيهِ"
سپس مى‏افزايد:" به آن ها بگو جنگ در آن (گناه) بزرگى است" قُلْ قِتالٌ فِيهِ كَبِيرٌ"
و به اين ترتيب سنتى را كه از زمان هاى قديم و اعصار انبياى پيشين در ميان عرب در مورد تحريم پيكار در ماههاى حرام (رجب، ذى القعده، ذى الحجه و محرم) وجود داشته با قاطعيت امضا مى‏كند.
سپس مى‏فرمايد: چنين نيست كه اين قانون استثنايى نداشته باشد نبايد اجازه داد گروهى فاسد و مفسد زير چتر اين قانون هر ظلم و فساد و گناهى را مرتكب شوند درست است كه جهاد در ماه حرام مهم است" ولى جلوگيرى از راه خدا و كفر ورزيدن نسبت به او و هتك احترام مسجد الحرام، و خارج كردن و تبعيد نمودن ساكنان آن، نزد خداوند از آن مهم تر است" وَ صَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ كُفْرٌ بِهِ وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ إِخْراجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ".سپس مى‏افزايد:" ايجاد فتنه (و منحرف کردن مردم از دين خدا) از قتل هم بالاتر است" وَ الْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ"چرا كه آن، جنايتى است بر جسم انسان و اين جنايتى است بر جان و روح و ايمان انسان.(2)

عمل مشرکین از قتال بزرگ تر است
در یکی دیگر از تفاسیر به این نکته توجه شده است که عمل مشرکین در برابر مسلمانان و شخص پیامبر بزرگوار اسلام صلوات الله علیه در برابر قتل یک نفر مشرک حتی در ماه های حرام قابل قیاس نیست.
عملى كه مشركين مرتكب شدند و رسول خدا و مؤمنين به وى را كه همان مهاجرين باشند از مكه كه زادگاه ايشان بود بيرون كردند، از قتال در مسجد الحرام بزرگ تر است، و آزار و شكنجه ‏هايى كه مشركين در باره مسلمانان روا داشته، و نيز دعوت به كفرشان از يك قتلى كه از سوى مسلمانان رخ داده بزرگ تر است، پس مشركين حق ندارند مؤمنين را ملامت كنند، با اين كه آنچه خود كرده ‏اند بزرگ تر است از خلافى كه مؤمنين را به خاطر آن ملامت مى‏كنند، علاوه بر اين كه آن چه مؤمنين كردند و در شهر حرام يك مشرك را كشتند، برای خدا و به اميد رحمت او كردند. و خدا هم آمرزگار رحيم است.(3)
دیه شخص مقتول پرداخت شده است.
و اما در یکی از تفاسیر به این نکته اشاره شده است که پیامبر دیه شخص مقتول را پرداخته است.
آورده اند:نقل شده كه پیامبر صلوات الله عليه ديه و پول خون عمر بن حضرمى (مقتول را) به عهده گرفته ادا نمود.(4)

و در کتاب شان نزول آیات مطلب این گونه تبیین شده است:
پیامبر صلوات الله علیه به ابن جحش و ياران او گفت: چه كسى در ماه حرام شما را امر به قتال كرد؟ و قافله را متوقف كرد اسير گفت، شما خود را با دست خود به هلاكت انداختيد. آنان اظهار داشتند: اى رسول اللّه ما وقتى كه با حضرمى جدال كرديم، شب به هلال رجب نگريستيم و نمى دانستيم كه ماه رجب است يا جمادى اكثر مردم هم اين امر را تأييد كردند.
پس خداوند تعالى اين آيه را نازل كرد"يَسْئَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرامِ"
با نزول اين آيه، رسول خدا صلوات الله علیه اموال قافله را گرفت و خمس آن را جدا كرد- اين اولين خمس در اسلام بود- و بقيه را بين اصحاب سرية قسمت كرد- اين اولين غنيمت در اسلام است- اهل مكه براى رهایى اسيران خود فدا فرستادند، حضرت فرمود: ما آنان را آزاد نمى‏كنيم تا سعد و عتبة به مدينه بيايند و اگر آن دو را به مدينه نفرستيد، اين دو را مى‏كشيم، اهل مكه سعد و عتبة را به مدينه فرستادند. اما حكم بن كيسان به اسلام گرويد و در مدينه خدمت پيغمبر صلوات الله علیه ماند و در جنگ بدر شهيد شد و عثمان بن عبد اللّه به مكه رفت و بعد از مدتى در حالى كه كافر بود، مرد. اما نوفل در جنگ احزاب براى اين كه در خندق وارد شود، به شكم اسب خود مى‏زد. پس او و اسبش در خندق افتادند و استخوان آن ها شكسته شد و خداوند او را به درك واصل كرد. مشركان مردار او را با دادن پول طلب كردند. حضرت رسول صلوات الله علیه فرمود: مردار او را بگيرد كه هم مردار او و هم فديه او هر دو ناپاك است.(5)

پی نوشت ها
1-سوره بقره،آیه 217
2-آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه،تهران،انتشارات اسلامیه،سال 1374 خورشیدی،چاپ اول، ج‏2، ص 112
3-علامه طباطبایی سید محمد حسین،تفسیر المیزان،ترجمه موسوی همدانی سید محمد حسین،قم،انتشارات اسلامی،سال 1374 خورشیدی،چاپ پنجم، ج‏2، ص 250
4-گروه مترجمان، ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن،
تهران،انتشارات فراهانی،سال 1360 خورشیدی،چاپ اول، ج‏2، ص 292
5- اسلامی محمد جعفر،شأن نزول آيات،تهران،انتشارات نشر نی، ص 80

سلام. من برای جلوگیری از اطاله کلام، به بخش اصلی فرمایش شما که در اصل خلاصه ای از کل پاسخ است، اشاره می کنم:

محسن;629835 نوشت:

با این بیان، آیه پاسخ شبهات را داده است که هر چند قتال در ماه حرام امری مذموم و گناهی بزرگ است، اما گناه بزرگ تر، فتنه هایی است که نتایج گران باری دارد و در آیه بر شمرده شده است.کتاب خدا در بیان استدلال به مسئله اهم و مهم توجه کرده و پاسخ هر گونه شبهه ای را داده است.

اینجا چند سؤال مطرح است:

1.آیا اگر گروهی کار بسیار بدی کردند، ما می توانیم کار بدی بکنیم و بگوییم کار آنها بدتر است؟ مثلاً اگر دشمن به ما حمله کرد و کودکان و نوزادان ما را کشت، ما حق داریم حمله کنیم و کودکان آنها را، به استثناء نوزدان بکشیم؟ آیا بدتر بودنِ عمل آنها، باعث می شود که عمل ما خوب باشد؟

2.قرآن به هر حال فرموده که خود این قتال در ماه حرام هم گناهی کبیره است، پس چرا پیامبر اموال قافله را پس ندادند؟ آیا این اموال از راه یک گناه کبیره به دست نیامده بودند؟

با تشکر

חסר משמעות;630803 نوشت:
سلام. من برای جلوگیری از اطاله کلام، به بخش اصلی فرمایش شما که در اصل خلاصه ای از کل پاسخ است، اشاره می کنم:

اینجا چند سؤال مطرح است:

1.آیا اگر گروهی کار بسیار بدی کردند، ما می توانیم کار بدی بکنیم و بگوییم کار آنها بدتر است؟ مثلاً اگر دشمن به ما حمله کرد و کودکان و نوزادان ما را کشت، ما حق داریم حمله کنیم و کودکان آنها را، به استثناء نوزدان بکشیم؟ آیا بدتر بودنِ عمل آنها، باعث می شود که عمل ما خوب باشد؟

2.قرآن به هر حال فرموده که خود این قتال در ماه حرام هم گناهی کبیره است، پس چرا پیامبر اموال قافله را پس ندادند؟ آیا این اموال از راه یک گناه کبیره به دست نیامده بودند؟

با تشکر


بسم الله الرحمن الرحیم:
با سلام مجدد خدمت شما پرسشگر محترم و طلب توفیق الهی
پرسیده اید:

آیا اگر گروهی کار بسیار بدی کردند، ما می توانیم کار بدی بکنیم و بگوییم کار آنها بدتر است؟ مثلاً اگر دشمن به ما حمله کرد و کودکان و نوزادان ما را کشت، ما حق داریم حمله کنیم و کودکان آنها را، به استثناء نوزدان بکشیم؟ آیا بدتر بودنِ عمل آنها، باعث می شود که عمل ما خوب باشد؟
پاسخ این است که آیه شریفه در بیان تعمیم یا توجیه کار بدی که انجام شده نیست، بلکه در بیان پاسخ پیامبر گرامی اسلام است. حالا که دشمنان اسلام در صدد ضربه به اسلام و تضعیف دین اند و می خواهند از این نقطه ضعف، علیه تمامیت دین بهره ببرند! تو ای پیامبر به آن ها پاسخ بده که قتال در ماه حرام و محیط مکه و مسجد الحرام، امری مذموم است (و حتی در منابع دینی اشاره شده است که پیامبر اسلام صلوات الله علیه از کار آن ها بر آشفت.)
در ادامه خواهیم خواند کاری که شما مشرکین در نسبت به مسلمانان انجام دادید، در برابر اشتباه یک عده قلیل، چیز مهمی به حساب نمی آید.
به هر حال از طرف برخی از مسلمانان با همه توجیهاتی که در باره رفتار شان شده است، اشتباهی صورت گرفت، اما این اشتباه نباید موجب می شد بهانه ای به دست دشمنان دین و ریشه اسلام را به خطر بیفتد. خدای متعال به پیامبرش می گوید اکنون که دشمنان تو را در باره قتال در ماه حرام مواخذه می کنند و البته قصد شان این است که دین را به سخره بگیرند تا به هدف نهایی خود برسند اما تو ای پیامبر، در برابر آن ها این گونه پاسخ بده ......
در علم فقه و اصول قاعده ای وجود دارد که به ما تعلیم می دهد در انتخاب میان مهم و اهم، مهم فدای اهم می شود.این قاعده در عرف جامعه نیز کار برد فراوانی دارد و مردم به آن عمل می کنند.
مثلا خوردن شراب کار بسیار بدی است و شارع مقدس اسلام به دلیل عوارض منفی اش به شدت از آن نهی کرده است.اما فرض کنیم در بیابانی قرار گرفته ایم که تشنگی بر ما غلبه کرده است به گونه ای که قطره آبی جز شراب وجود ندارد و اگر بخواهیم در انتظار یافتن آب بمانیم به طور حتم از بین خواهیم رفت، در این جا شارع حکم به جواز آشامیدن به مقدار رفع تشنگی از شراب را می دهد.
مهم در این جا گناه آشامیدن شراب و اهم (مهم تر) نجات جان یک انسان است، ولی مهم فدای اهم می شود تا انسان تشنه ای که فقط شراب در اختیارش است، بتواند به اندازه نجات از مرگ، جرعه ای از آن را بیاشامد.این مثال برای تقریب ذهن بود.
در داستان مربوط به قتلی که در ماه حرام اتفاق افتاد در پس پرده آن، توطئه ای در حال شکل گرفتن بود که می توانست ریشه اسلام را تهدید کند. در نتیجه دین نو پایی که رسول خدا صلوات الله علیه با چه زحماتی آن را به بار آورد،پس نمی توانست با یک اتفاق به خطر افتد.
خدای متعال به پیامبرش دستور می دهد که ای پیامبر حال که دشمنان دین به این بهانه می خواهند بر دین اسلام بتازند تو هم آماده باش و پاسخ شان را چنین بگو....
و اما پاسخ این پرسش که چرا پیامبر اموال قافله را پس ندادند؟ آیا این اموال از راه یک گناه کبیره به دست نیامده بودند؟
اگر به ادامه آیه شریفه دقت کنیم پاسخ را خواهیم یافت، زیرا خدای متعال در ابتدا به پیامبرش می گوید که به مشرکین بگو که بله جنگ و قتال در ماه حرام امری ناپسند و گناهی بزرگ است، اما اگر این قتال برای حفظ کیان دین در برابر توطئه بر اندازی آن باشد که امری بزرگ تر از این قتل است، پس حرمت آن حرام با هدفی که مسلمانان داشته اند(حفظ اساس اسلام) از بین می رود و وقتی به ادامه آیه می نگریم متوجه می شویم که این موضوع را آیه تایید کرده و آن را به عنوان جنگ میان اسلام و کفر به حساب آورده است.در نتیجه اموالی که به دست مسلمانان افتاد، به نام غنیمت جنگی مضبوط شد.در این صورت لزومی نداشت که پیامبر اسلام صلوات الله علیه آن را باز گرداند.زیرا مال به دست آمده جزء بیت المال مسلمین به حساب آمد.

موضوع قفل شده است