جمع بندی رابطه اخلاق و احکام

تب‌های اولیه

6 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
رابطه اخلاق و احکام


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
وقتتون بخیر
ببخشید من یه سوالی از حضورتون داشتم
جواب بدید واقعا ممنون میشم

راستش من یه مدت هست که گیج شدم و با توجه به همین بحث های ازدواج مجدد چون من قبلا هیچ وقت این احکام رو نمیدونستم واقعا شوکه شدم اما حکم خداست و من هیچی نیستم که بخوام با حکم خدا مخالفتی کنم فقط سوالم این بود که رابطه احکام و اخلاق چیه؟کی باید به احکام عمل کرد کی باید از روی اخلاق رفت ؟واقعا این سوال الان بزرگترین سوال من شده
یعنی تواضع و گذشت و ایثار و محبت و مهربانی و برخورد خوب و جوونمردی که در اخلاق اسلامی تعریف شدند کی باید بهش عمل بشه و کی بر اساس احکام
استاد مثلا در بحث کارهای خونه تصور کنید الان مثلا مادر من یه دفعه برگرده بگه من دیگه کار خونه نمیکنم چون وظیفم نیست اما این همه مدت به خاطر عشقی که به خانوادش داشته بی منت کار خونه رو میکرده و غذا آماده میکرده ؟واقعا باید چیکار کرد؟یا در مورد همین تعدد ازدواج مردا؟


با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد محراب

[=arial]

طاهر;627069 نوشت:
راستش من یه مدت هست که گیج شدم و با توجه به همین بحث های ازدواج مجدد چون من قبلا هیچ وقت این احکام رو نمیدونستم واقعا شوکه شدم اما حکم خداست و من هیچی نیستم که بخوام با حکم خدا مخالفتی کنم فقط سوالم این بود که رابطه احکام و اخلاق چیه؟کی باید به احکام عمل کرد کی باید از روی اخلاق رفت ؟واقعا این سوال الان بزرگترین سوال من شده

با سلام
عرض ادب و احترم
بزرگوار برای ورود به بحث ابتدا به نوشته ای از ایت الله سبحانی رجوع می کنیم و بعدا در مورد ان بحث می کنیم

سخن پيرامون ارتباط دانش فقه با دانش اخلاق است. گاهى گفته مى‌شود علم فقه نيز مثل اخلاق است؛ مثلاً اخلاق مى‌گويد راستى و راستگويى اجمالاً زيباست و دروغگويى اجمالاً قبيح است. فقه اسلامى نيز مبيّن همين است كه راستگويى واجب و دروغگويى حرام است.
يا مثلاً اخلاق مى‌گويد عمل به پيمان، زيبا و حَسن است، فقه هم مى‌گويد عمل به پيمان واجب است.

پس تفاوت اخلاق با علم فقه چيست؟
به طور كلى اخلاق با فقه، موضوعاً و محمولاً دو علم متمايزند.
اخلاق درباره صفات درونى انسان سخن مى‌گويد، درحالى كه بحث فقه درباره أفعال بيرونى انسان است.
صفات درونىِ انسان مانند: شجاعت، بخل، حسد و... و أفعال بيرونى او مانند: نماز، روزه، زكات، جهاد و...

بنابراين تفاوت هم در موضوع و هم در محمول است. موضوع اخلاق، رذايل و فضايل است؛ اما موضوع فقه افعال مكلفين

همچنين محمول در اخلاق، حَسنٌ يا قَبيحٌ است؛ حال آنكه محمول در فقه يكى از احكام پنج گانه واجب و حرام و مكروه و مستحب و مباح است.

آنچه تاكنون گفتيم، مربوط به اخلاق نظرى بود.
در مقايسه اخلاق عملى با فقه، گاهى موضوع هردوى آن ها يكى است؛
اما محمول آنها قطعاً فرق دارد؛ مثلاً صدق، كذب، پيمان‌شكنى و عمل به پيمان خودش از موضوعات اخلاق عملى است كه موضوع فقه هم هست.

اما محمولها فرق دارد؛ مثلاً در اخلاق عملى، عقل نمى‌گويد: يجب يا لايجب؛
زيرا عقل چنين حقّى ندارد، بلكه عقل مى‌گويد هذا حَسنٌ و هذا قبيحٌ پس فقط اين شرع است كه مى‌تواند بگويد: الصدق واجبٌ و الكذب حرامٌ.

اخلاق در صفات بحث مى‌كند و فقه در افعال. محمول اخلاق جميل يا قبيح است؛ اما محمول فقه واجب يا غير واجب

[=arial]باز سلام

همان طور که گذشت
اخلاق با فقه رابطه ای دارند و نمی توان یکی را از دیگری جدا دانست

فقه و شرع مطلبی است که خداوند بدان دستور می دهد و انسان موظب به رعایت است و دایر مدار واجب و حرام است
اخلاق ولی رزایل و فضایلی است که از فظرت انسانی برمی خیزد.

انسان ها در کودکی با اخلاق بیشتر اشنا می شوند تا با شرع
مثلا بچه در 4سالکی محرم و نامحرم را متوجه نمی شود ولی راست و دروغ را می فهمد
وخیلی از مسایل دیگر که منشا فطری دارد

اخلاق در برخی از موارد برتر از شرع است
مثلا فردی خانه ای دارد که به اجازه می دهد و اجازه ان20میلیون است این مطلب شرعا اشکال ندارد و حلال است ولی این فرد وقتی متوجه می شود که خانواده فقیری هستند این خانه را به 5میلیون می دهد این مطلب اخلاقی است و فراتر از شرع است
یا مثلا مثالهایی که شما فرمودید
شیر دادن مادر به فرزند و.......

این ها مطالبی بود در مورد رابطه فقه و اخلاق حال شما سوالاتی دارید بفرمایید

محراب;629255 نوشت:
[=arial]باز سلام

همان طور که گذشت
اخلاق با فقه رابطه ای دارند و نمی توان یکی را از دیگری جدا دانست

فقه و شرع مطلبی است که خداوند بدان دستور می دهد و انسان موظب به رعایت است و دایر مدار واجب و حرام است
اخلاق ولی رزایل و فضایلی است که از فظرت انسانی برمی خیزد.

انسان ها در کودکی با اخلاق بیشتر اشنا می شوند تا با شرع
مثلا بچه در 4سالکی محرم و نامحرم را متوجه نمی شود ولی راست و دروغ را می فهمد
وخیلی از مسایل دیگر که منشا فطری دارد

اخلاق در برخی از موارد برتر از شرع است
مثلا فردی خانه ای دارد که به اجازه می دهد و اجازه ان20میلیون است این مطلب شرعا اشکال ندارد و حلال است ولی این فرد وقتی متوجه می شود که خانواده فقیری هستند این خانه را به 5میلیون می دهد این مطلب اخلاقی است و فراتر از شرع است
یا مثلا مثالهایی که شما فرمودید
شیر دادن مادر به فرزند و.......

این ها مطالبی بود در مورد رابطه فقه و اخلاق حال شما سوالاتی دارید بفرمایید


سلام علیکم
خیلی ممنونم توضیحاتتون واضح و شفاف بود
خیر بنده در این زمینه سوالی ندارم
خدا خیرتون بده
در پناه خدا باشید

پرسش:
رابطه اخلاق و احکام را بیان فرمائید

پاسخ
برای ورود به بحث ابتدا به نوشته ای از آیت الله سبحانی رجوع می کنیم و بعدا در مورد آن بحث می کنیم.

سخن پيرامون ارتباط دانش فقه با دانش اخلاق است. گاهى گفته مى‌شود علم فقه نيز مثل اخلاق است؛ مثلاً اخلاق مى‌گويد راستى و راستگويى اجمالاً زيباست و دروغ گويى اجمالاً قبيح است. فقه اسلامى نيز مبيّن همين است كه راستگويى واجب و دروغگويى حرام است.
يا مثلاً اخلاق مى‌گويد عمل به پيمان، زيبا و حَسن است، فقه هم مى‌گويد عمل به پيمان واجب است.

پس تفاوت اخلاق با علم فقه چيست؟
به طور كلى اخلاق با فقه، موضوعاً و محمولاً دو علم متمايزند.
اخلاق درباره صفات درونى انسان سخن مى‌گويد، در حالى كه بحث فقه درباره افعال بيرونى انسان است.
صفات درونىِ انسان مانند: شجاعت، بخل، حسد و... و افعال بيرونى او مانند: نماز، روزه، زكات، جهاد و ... .

بنا بر اين تفاوت هم در موضوع و هم در محمول است. موضوع اخلاق، رذايل و فضايل است؛ اما موضوع فقه افعال مكلفين، همچنين محمول در اخلاق، حَسنٌ يا قَبيحٌ است؛ حال آن كه محمول در فقه يكى از احكام پنج گانه واجب و حرام و مكروه و مستحب و مباح است.

آنچه تاكنون گفتيم، مربوط به اخلاق نظرى بود. در مقايسه اخلاق عملى با فقه، گاهى موضوع هر دوى آن ها يكى است؛ اما محمول آن ها قطعاً فرق دارد؛ مثلاً صدق، كذب، پيمان‌شكنى و عمل به پيمان خودش از موضوعات اخلاق عملى است كه موضوع فقه هم هست. اما محمول ها فرق دارد؛ مثلاً در اخلاق عملى، عقل نمى‌گويد: يجب يا لايجب؛ زيرا عقل چنين حقّى ندارد، بلكه عقل مى‌گويد هذا حَسنٌ و هذا قبيحٌ پس فقط اين شرع است كه مى‌تواند بگويد: الصدق واجبٌ و الكذب حرامٌ.

اخلاق در صفات بحث مى‌كند و فقه در افعال. محمول اخلاق جميل يا قبيح است؛ اما محمول فقه واجب يا غير واجب، اخلاق با فقه رابطه ای دارند و نمی توان یکی را از دیگری جدا دانست فقه و شرع مطلبی است که خداوند بدان دستور می دهد و انسان موظف به رعایت است و دایر مدار واجب و حرام است اخلاق ولی رزایل و فضایلی است که از فظرت انسانی برمی خیزد.

انسان ها در کودکی با اخلاق بیشتر آشنا می شوند تا با شرع، مثلا بچه در 4 سالگی محرم و نامحرم را متوجه نمی شود ولی راست و دروغ را می فهمد و خیلی از مسایل دیگر که منشأ فطری دارد.

اخلاق در برخی از موارد برتر از شرع است
مثلا فردی خانه ای دارد که به اجاره می دهد و اجاره آن 20 میلیون است این مطلب شرعا اشکال ندارد و حلال است ولی این فرد وقتی متوجه می شود که خانواده فقیری هستند این خانه را به 5 میلیون می دهد این مطلب اخلاقی است و فراتر از شرع است.

موضوع قفل شده است