جمع بندی وضوی صحیح در قرآن

تب‌های اولیه

17 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
وضوی صحیح در قرآن

چرا در قرآن بجای الی المرافق من المرافق نیامده تا مشترک لفظی و اختلاف در متعلق جار و مجرور رخ ندهد؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد یاسین

محمد132;626797 نوشت:
چرا در قرآن بجای الی المرافق من المرافق نیامده تا مشترک لفظی و اختلاف در متعلق جار و مجرور رخ ندهد؟

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و احترام

قرآن می فرماید در موارد اختلافی و هر جا که مردم آیاتی از قرآن را درست متوجه نشدند باید به پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) مراجعه کنند تا آن حضرت به عنوان مرجع معتبر دینی مسائل را برایشان توضیح دهد؛«بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏»[1]((از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند).

«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏»[2](ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى؛ و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى ‏آورند).

یکی از این موارد مباحث احکام است، همانطور که قول پیامبر برای ما حجت است فعل و تقریر آن حضرت نیز حجت می باشد. بنابراین وقتی در سیره پیامبر می بینیم که ایشان چگونه وضو می گرفتند وضو ما روشن می شود.

در مورد سیره پیامبر می توانید از دوستان بخش تاریخ سوال بفرمایید.


[/HR][1] - سوره نحل،آیه44.

[2]- سوره نحل،آیه64.


با سلام و تشکر .سوال بنده از قرآن بوده (منظور این بود که آیا خداوند نمیتوانست اینچنین بیان کند؟)
البته که با قراین اینگونه اشتراکات قابل حل است.

قاموس قرآن، ج‏3، ص: 110
رفق:
(بكسر اول) مدارا. ايضا مرفق (بكسر اول و فتح فاء) و آن ضد خشونت است (اقرب).
رفيق: مدارا كننده (دوست) «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» نساء: 69. «يُهَيِّئْ لَكُمْ مِنْ أَمْرِكُمْ مِرفَقاً» كهف: 16.
مرفق را بعضى بفتح «م» و كسر (فاء) و بعضى بعكس آن خوانده‏اند. و آن با دو وزن فوق و همچنين بفتح «م» و «ف» مصدر است بمعنى لطف و سهولت. يعنى خدا براى شما از مشكلى كه داريد سهولت و گشايش پيش آورد. (مُرْتَفَقْ) «مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ نِعْمَ الثَّوابُ وَ حَسُنَتْ مُرْتَفَقاً» كهف: 31.
در مجمع گويد: مرتفق متّكا و مخدّه است گويند: ارتفق يعنى بآرنج خود تكيه كرد همچنين است قول (اقرب) و ديگران. ولى بنظر ميايد كه آن محل مرافقت و ملاطفت باشد يعنى بهتر آسايشگاه است.
(مَرافق) «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» مائده: 6.
مرافق جمع مرفق بمعنى آرنج است در لغت عرب آنرا مجمع ساعد و بازو گفته‏اند «إِلَى الْمَرافِقِ» قيد است براى «أَيْدِيَكُمْ» نه براى «فَاغْسِلُوا» و بعبارت ديگر حدّ مغسول است نه غسل دست در اطلاق عرب مصاديق گوناگون دارد يكدفعه مراد از آن چهار انگشت دست مثل «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما» مائده: 38.
يكدفعه مراد از آن از مچ بپائين است نحو «فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ» مائده: 6، نساء:
43. يكدفعه مراد از آن تا آرنج است مثل آيه «ما نحن فيه». و يكدفعه مراد از آن از سر انگشتان است تا شانه چنانكه در اقرب الموارد گفته است.
لذا اگر در آيه قيد «إِلَى الْمَرافِقِ» نبود معلوم نميشد مراد از دست كدام است ولى قيد روشن ميكند كه دست تا آرنج مراد است. بنا بر اين آيه شريفه از اينكه از مرفق شسته شود يا بالعكس ساكت است و اگر ما بوديم و آيه ميگفتيم: هر دو جايز است. شيعه كه ميگويد: بايد وضو از مرفق بپائين شسته شود دليلشان روايات اهل بيت عليهم السلام است نه آيه فوق رجوع شود به وسائل (ابواب الوضوء باب 15).
اهل سنت نيز كه از پائين ببالا ميشويند در اين عمل بآيه استناد نميكنند بلكه از امثال ابو هريره و عثمان روايت ميكنند كه آنها حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله را ديده‏اند كه از پائين ببالا مى‏شسته رجوع شود به سنن ابى داود و غيره. اهل سنت درباره آيه فوق بيشتر اهميت داده‏اند كه «الى» را بمعنى «مع» بگيرند كه يعنى مرفق نيز بايد شسته شود وانگهى اهل سنت نگفته‏اند كه اگر كسى از مرفق بشويد وضوى او باطل است رجوع كنيد بتفاسير و كتب احاديثشان طبرسى رحمه اللّه در مجمع ذيل آيه فوق فرموده: امت اسلامى اتفاق دارند در اينكه اگر كسى از بالا بپائين بشويد وضوى او صحيح است. على هذا شروع از پائين در مذهب اهل سنت مستحبّ است نه واجب كه عكس آن مبطل باشد.
فقهاء شيعه باستناد روايات اهل بيت عليهم السلام فتوى داده‏اند كه در صورت شستن از پائين ببالا وضو باطل است.
فقط از ابن ادريس نقل شده كه آنرا مكروه دانسته و مبطل نميداند و نيز سيد مرتضى كه در يكى از دو فتوايش گفته از بالا شستن مستحب است.
اگر گويند: گفتيد آيه از كيفيّت شروع ساكت است و اگر ما بوديم و آيه، هر دو نوع شستن جايز بود در اين باره توضيح بيشتر بدهيد؟
گوئيم: بطوريكه گفته شد «إِلَى الْمَرافِقِ» حدّ «أَيْدِيَكُمْ» است مثلا اگر شخصى بنقاش گويد: اين ستون را تا نصف رنگ بزن. نقاش مخيّر است كه از نصف بپائين رنگ بزند. و بالعكس. در هر دو صورت ميگويند مأموريت خود را انجام داده است همچنين است آيه شريفه.

سلام

اتفاقا قرائت صحیح آیه همین بوده : من المرافق :

عروة التميمى قال سألت ابا عبدالله عليه السلام عن قول الله عزوجل ( فاغسلوا وجوهكم
وايديكم إلى المرافق ) فقلت : هكذا ومسحت من ظهر كفى إلى المرفق ؟ فقال : ليس
هكذا تنزيلها ، انما هى ( فاغسلوا وجوهكم وأيديكم من المرافق ) ثم امر يده من
مرفقه إلى أصابعه .

ووضوی شیعه بر اساس همن قرائت است و وضوی سنیان بر اساس قرائت عثمان و زید بن ثابت یهودی .

(ج) 269ـ الكليني عن محمد بن الحسن وغيره عن سهل بن زياد عن علي بن الحكم عن الهيثم بن عروة التميمي قال سألت أبا عبد الله عليه السلام عن قوله تعالى فاغسلوا وجوهكم وأيديكم إلى المرافع فقلت هكذا ومسحت من ظهر كفي إلى المرافق فقال ليس هكذا تنزيلها إنما هي فاغسلوا وجوهكم وأيديكم من المرافق ثم أمرّ يده من مرفقه إلى أصابعه.

(د) 270ـ الشيخ الطوسي في (التهذيب) بإسناده عن الكليني مثله.

(ه‍) 271ـ أبو القاسم علي بن أحمد الكوفي صاحب (البدع المحدثة في بدع الثلاثة) ويعرف الاستغاثة أيضاً فيما ذكره من بدع الثاني بعد ذكر الآية وفي مصحف أمير المؤمنين صلوات الله عليه برواية الئمة من ولده صلوات الله عليهم من المرافق وإلى الكعبين حدثنا بذلك علي بن إبراهيم بن هاشم القمي عن أبيه عن الحسن بن محبوب عن علي بن رياب عن جعفر بن محمد الباقر عن آبائه صلوات الله عليهم أن التنزيل في مصحف أمير المؤمنين عليه السلام يا أيها الذين آمنوا إذا قمتم إلى الصلاة فاغسلوا وجوهكم وأيديكم من المرافق الآية. ثم ذكر كلاماً طويلاً ثم أن الظاهر من تلك الأخبار بل صريح الأخير وجوده من في الآية لا إلى ولذا قال الشيخ في (التهذيب) بعد إيراد الخبر ما لفظه وعلى هذه القراءة يسقط السؤال عن أصله والمراد من السؤال هو كون ظاهر ما في المصحف الابتداء من الأصابع فقول البهائي ره لعل المراد من التنزيل التأويل كما يق ينبغي تنزيل الحديث على كذا وإلا فهي متواترة فكيف يمكن نفيها خلاف الظاهر بل إرادة التأويل من التنزيل لا يخلو من ركاكة ورده المجلسي ره في (شرح التهذيب) بأنه إن أردتم تواترها إلى القراء أو تواتر ما اشترك بينها إلى من جمع القرآن فمسلم وأما فغير مسلم وقد دلت الأخبار المتواترة بالمعنى على النقصصتواترها عن النبي والتغيير في الجملة لكن لا يمكن الجزم في خصوص موضع وأمرنا بقراءته والعمل به على ما ضبطه القراء إلى أن يظهر القائم عليه السلام انتهى وهو جيد وتقدم ما يوضحه.

حتی شواهدی از عامه هم دارد :

ورواه الدارقطني من طريق سالم عن ابن عمر مرفوعاً بلفظ تيممنا مع النبي صلى الله عليه وسلم، ضربنا بأيدينا على الصعيد الطيب، ثم نفضنا أيدينا فمسحنا بها وجوهنا، ثم ضربنا ضربة أخرى فمسحنا من المرافق إلى الأكف، الحديث

http://javdan.blogfa.com/

خیر البریه;627305 نوشت:
(ه‍) 271ـ أبو القاسم علي بن أحمد الكوفي صاحب (البدع المحدثة في بدع الثلاثة) ويعرف الاستغاثة أيضاً فيما ذكره من بدع الثاني بعد ذكر الآية وفي مصحف أمير المؤمنين صلوات الله عليه برواية الئمة من ولده صلوات الله عليهم من المرافق وإلى الكعبين حدثنا بذلك علي بن إبراهيم بن هاشم القمي عن أبيه عن الحسن بن محبوب عن علي بن رياب عن جعفر بن محمد الباقر عن آبائه صلوات الله عليهم أن التنزيل في مصحف أمير المؤمنين عليه السلام يا أيها الذين آمنوا إذا قمتم إلى الصلاة فاغسلوا وجوهكم وأيديكم من المرافق الآية. ثم ذكر كلاماً طويلاً ثم أن الظاهر من تلك الأخبار بل صريح الأخير وجوده من في الآية لا إلى ولذا قال الشيخ في (التهذيب) بعد إيراد الخبر ما لفظه وعلى هذه القراءة يسقط السؤال عن أصله والمراد من السؤال هو كون ظاهر ما في المصحف الابتداء من الأصابع فقول البهائي ره لعل المراد من التنزيل التأويل كما يق ينبغي تنزيل الحديث على كذا وإلا فهي متواترة فكيف يمكن نفيها خلاف الظاهر بل إرادة التأويل من التنزيل لا يخلو من ركاكة ورده المجلسي ره في (شرح التهذيب) بأنه إن أردتم تواترها إلى القراء أو تواتر ما اشترك بينها إلى من جمع القرآن فمسلم وأما فغير مسلم وقد دلت الأخبار المتواترة بالمعنى على النقصصتواترها عن النبي والتغيير في الجملة لكن لا يمكن الجزم في خصوص موضع وأمرنا بقراءته والعمل به على ما ضبطه القراء إلى أن يظهر القائم عليه السلام انتهى وهو جيد وتقدم ما يوضحه.

حتی شواهدی از عامه هم دارد :

ورواه الدارقطني من طريق سالم عن ابن عمر مرفوعاً بلفظ تيممنا مع النبي صلى الله عليه وسلم، ضربنا بأيدينا على الصعيد الطيب، ثم نفضنا أيدينا فمسحنا بها وجوهنا، ثم ضربنا ضربة أخرى فمسحنا من المرافق إلى الأكف، الحديث

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که در متن آوردین منظور از عبارت« من المرافق الی الاصابع» بیان توضیح و تفسیر آیه می باشد نه اینکه متن آیه قبلا به گونه دیگری بوده و بعدا تغییر کرده که این به معنی تحریف می شود و قبلا در مورد تحریف با شما صحبت شد که انشاالله برایتان مفید بوده باشد.

مطلب آخری هم که ذکر کردین روایت می باشد که در مورد تیمم است و ربطی به بحث ندارد.

محمد132;626797 نوشت:
چرا در قرآن بجای الی المرافق من المرافق نیامده تا مشترک لفظی و اختلاف در متعلق جار و مجرور رخ ندهد؟

بسمه تعالی برادر گرامی سلام علیکم بزرگوار!بنده قبلا در همین بخش فروع دین در قرآن سایت بحثی را با عنوان وضوی قرآنی مطرح کردم و گفتگویی با کارشناس و دوستان انجام دادم حالا به طور خلاصه (چون موضوع وضوی صحیح در قرآن است) مطالبی را درباره وضو از مفسر و مرجع فقید شیعه مرحوم علامه آیت الله العظمی دکتر صادقی تهرانی با مقداری توضیح بیشتر برایتان نقل میکنم: به نص صریح قرآن در آیه وضو و روایات صحیح اولا هیچ ترتیبی در شستن صورت و دست ها واجب نیست در این باره از دیدگاه فقهای شیعه: در شستن صورت که به هر صورتی درست است سید مرتضی علم الهدی و ابن ادریس حلی و شیخ بهایی و صاحب مدارک و فیض کاشانی و صاحب ذخیره معتقدند در باب دست ها تنها فقیهی به نام ابن سعید با شستن دست ها از سر انگشتان مخالفت کرده است و این عین نظر ابن ادریس حلی در سرائر است که(ابتدا کردن به مرفق واجب است(در شستن دست ها)ولکن صحیح در مذهب شیعه این است که عکسش مرجوع ولی باطل نمی باشد) محقق حلی(که به فقیه ترین فقهای اسلام مشهور است)در شرایع الاسلام آورده که در شستن دستها از مرفق طاهرتر یا ظاهر تر است(و نه اینکه واجب است)علامه حلی قول به اجماع فقها دارد در شستن صورت به جز چند نفر(یعنی روایتی متقن ذکرنکرده) ثانیا به نص آیه قرآن و چندین حدیث صحیح خصوص از امام رضا سلام الله علیه در فروع کافی و وسائل الشیعه در مسح پا باید کل روی پا به صورت عرضی و طولی تا اولین بلندی روی پا که ابتدای استخوان برجسته پا ها است مسح گردد اما میبینم امروزه فقهای سنی که هیچ و فقهای شیعه اگر بخشی از روی پا هم مسح شود را برای وضو کافی میدانند در حالی که این مطلب مخالف نص صریح قرآن و سنت معصومین است اگر نظر و سوالی دارید بفرمایید تا گفتگو کنیم با تشکر والسلام علی عباد الله الصالحین

یاسین;627331 نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

همانطور که در متن آوردین منظور از عبارت« من المرافق الی الاصابع» بیان توضیح و تفسیر آیه می باشد نه اینکه متن آیه قبلا به گونه دیگری بوده و بعدا تغییر کرده که این به معنی تحریف می شود و قبلا در مورد تحریف با شما صحبت شد که انشاالله برایتان مفید بوده باشد.

مطلب آخری هم که ذکر کردین روایت می باشد که در مورد تیمم است و ربطی به بحث ندارد.

با سلام

در مصحف امام علی ع :

الاستغاثة : حدثنا علي بن ابراهيم بن هاشم القمي , عن ابيه , عن الحسن بن محبوب , عن علي بن رئاب , عن جعفر بن محمد الباقر, عن آبائه صلوات اللّه عليهم : ان التنزيل في مصحف اميرالمؤمنين (ع ) : ( يايها الذين امنوا اذا قمتم الى الصلوة فاغسلوا وجوهكم وايديكم من المرافق )

ضمنا مطلب آخر میدانم که مربوط به تیمم است اما من المرافق است !

فتا 1;627265 نوشت:
عرب مصاديق گوناگون دارد يكدفعه مراد از آن چهار انگشت دست مثل «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما» مائده: 38.
يكدفعه مراد از آن از مچ بپائين است نحو «فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ» مائده: 6، نساء:

کلمه ایدی در هر یک از مثال های شما یک معنی دارد که فرمودید .و قران نوع ید را در این مثال ها مشخص نکرده بلکه از قراین فهمیده میشوند.همچنین بعید نیست که قران نوع ید را در ایه مورد بحث مشخص نکرده باشد و از الی المرافق اراده تعلق به فاغسلوا کرده باشد.

سلام

يك موضوع که همگان فوق العاده در ان دقت کنید :

چرا در یک امر عادی نماز که توسط رسول خدا ص صدها هزار بار در جلوی چشم اصحاب انجام و خوانده شده اینهمه اختلاف ایجاد کردند ؟! به چه منظوری ؟

حدثنا أسلم بن سهل الواسطي ثنا القاسم بن عيسى الطائي حدثنا طلحة بن عبد الرحمن عن قتادة عن شهر بن حوشب عن عبد الرحمن بن غنم : عن أبي مالك الأشعري أنه قال : اجتمعوا أصلي بكم صلاة رسول الله صلى الله عليه و سلم فاجتمعوا فقال : أفيكم أحد من غيركم ؟ قالوا : لا إلا ابن أخت لنا قال ابن أخت القوم منهم فدعا بجفنة فتوضأ منها فمضمض واستنشق وغسل وجهه ثلاثا ويديه ثلاثا ومسح برأسه وظهر قدميه وتقدم فصلى بهم الظهر فقرأ بفاتحة الكتاب يسمع من يليه
الكتاب : المعجم الكبير
المؤلف : سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم الطبراني

2-امام احمد حنبل در المسند از محمدابن جعفر...از عبد الرحمن ابن غنم از ابي مالك اشعري روايت كرده كه به قومش گفت كه اجتماع كنيد تا نمازي مثل نماز رسو الله ص برايتان بخوانم وقتي همه جمع شدند گفت(قال هل فيكم أحد من غيركم قالوا لا)آيا بيگانه اي در ميان شما نيست ؟ گفتند نه جز خواهر زاده ما گفت خواهر زاده قوم از آنها محسوب ميشود . ظرف آبي طلبيد و و ضو گرفت و مضمضه كرد و استنشاق كرد و صورت و دستها را سه نوبت شست و سر و پا ها را مسح كرد سپس با آنان نماز گزارد.

واين جمله آيا بيگانه اي در بين شما نيست ، حاكي از اين است كه راوي از ترس اينكه مبادا دستگاه مخوف عمری اموی وضوي اورا شبيه به وضوي علي ع بداند واورا ترور كند !!!


در مورد مخالفت اصحاب با نماز ووضوی رسول خدا ص هر چه فکر کردم علتش را نیافتم زیرا همانطور که دیدید ابومالک اشعری میگوید بیگانه ای در بین شما نیست تا نمازی و ووضویی مثل رسول خدا ص برایتان انجام دهم ، یعنی وضوی رسول خدا آب زیادی مصرف میکرد که حزب عمر میخواستند صرفه جویی کنند ؟ یا اینکه نماز رسول خدا ص بر خلاف عقیده عمریه بود و تکتف نداشت و قرائت قرآنش بگونه ای دیگر بود ؟؟!!!

جالبست همین اصحاب بسند صحیح روایت کرده اند که عمدا شبیه ترین نماز برسول خدا ص یعنی نماز علی ع را ترک نمودیم ؟! ترکناها عمدا !!!!!! وبروایت بخاری ضایع ساختیم یا درش بدعت وارد کردیم : صنعتم فیها یا ضیعتم فیها .... قَالَ أَنَسٌ قَدْ صَنَعْتُمْ مَا صَنَعْتُمْ فِيهَا هَذَا الَّذِي فِي البُخَارِيّ یا : الیس ضیعتم ما ضیعتم فیها ؟

محمد132;627467 نوشت:
کلمه ایدی در هر یک از مثال های شما یک معنی دارد که فرمودید .و قران نوع ید را در این مثال ها مشخص نکرده بلکه از قراین فهمیده میشوند.همچنین بعید نیست که قران نوع ید را در ایه مورد بحث مشخص نکرده باشد و از الی المرافق اراده تعلق به فاغسلوا کرده باشد.

سلام

البته بنده اینها را از قاموس نقل کردم و شاید نظر شما هم صحیح باشد ولی چیزی که نظر بنده را جلب کرده اینست که ما دو ارنج داریم چرا جمع انها تثنیه نیست ؟


سلام

ودر روایت قتاده شبیه ترین نماز به نماز رسول الله (ص) نماز امام علی (ع) بود .وفخر رازی هم در تفسیر سوره حمد تصریح کرده به شباهت قرائت امام علی (ع) با رسول الله (ص) .

يعني چه بسر دین و نماز وقرآن در این 25 سال خلافت خلفا آورده بودند که انس بن مالک میگفت داخل نماز کردید آنچه خواستید ونماز را ضایع کردید و أبو الدرداء هم میگفت که از سنت وامر رسول الله (ص) چیزی بجزنماز جماعتی ! وبروایت مالک : ( إلا النداء بالصلاة ) یعنی فقط ظاهری از نماز باقی مانده بود !!!!
ابی مالک اشعری از صحابیان رسول خداست و متوفی 18 یعنی در زمان خلیفه دوم زندگی میکرد چون عمربن الخطاب متوفی 23 هجریست .

حال شما بگویید چرا اینقدر ترس وخوف داشته از جاسوسان خلیفه که وضویش را مثل وضوی رسول خدا ص ببینند و .... ؟!

مثل شستن سر وپا که بر خلاف قرآن است وتکتف وآمین گفتن و...
أخبرنا محمد بن إبراهيم وأحمد بن قاسم قالا حدثنا محمد بن معاوية حدثنا عبد الله بن محمد بن عبد العزيز البغوي حدثنا داود بن عمرو الضبي حدثنا سلام بن سليم أخبرنا أبو إسحاق عن يزيد بن أبي مريم عن أبي موسى الأشعري قال صلى بنا علي يوم الجمل صلاة أذكرنا بها صلاة رسول الله صلى الله عليه وسلم كان يكبر في كل خفض ورفع وقيام وقعود قال أبو موسى فإما نسيناها وإما تركناها عمدا خالف سلام بن سليم في هذا الحديث إسرائيل.
الكتاب : التمهيد لما في الموطأ من المعاني والأسانيد
المؤلف : أبو عمر يوسف بن عبد الله بن محمد بن عبد البر بن عاصم النمري القرطبي (المتوفى : 463هـ)
وَقَدْ رَوَى أَحْمَد وَالطَّحَاوِيّ بِإِسْنَادٍ صَحِيح عَنْ أَبِي مُوسَى الْأَشْعَرِيّ قَالَ : " ذَكَّرَنَا عَلَى صَلَاة كُنَّا نُصَلِّيهَا مَعَ رَسُول اللَّه صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِمَّا نَسِينَاهَا وَإِمَّا تَرَكْنَاهَا عَمْدًا " وَلِأَحْمَد مِنْ وَجْه آخَر عَنْ مُطَرِّف قَالَ قُلْنَا يَعْنِي لِعِمْرَان بْن حُصَيْنٍ .
الكتاب : عون المعبود شرح سنن أبي داود
المؤلف : أبو الطيب محمد شمس الحق العظيم آبادي

بخاری در صحیح خود کتاب مواقیت الصلاه باب6 حدیث506 ج1 ص198 و... از قول انس بن مالک صحابی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم آورده است: «ما اعرف شیئا مما کان علی عهد النبی. قبل: الصلاه؟ قال: الیس ضیعتم ما ضیعتم فیها...». از آنچه که در روزگار پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم وجود داشت هیچ چیزی سراغ ندارم. گفته شد: ای انس، پس نماز چطور؟ پاسخ داد: مگر نه این است که نماز را هم ضایع کرده اید؟ یا بلفظی دیگر در نماز داخل کردید (صنعتم) بدعتها را مثل تکتف و قرائات مختلف و ....

حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ إِسْمَاعِيلَ قَالَ حَدَّثَنَا مَهْدِيٌّ عَنْ غَيْلَانَ عَنْ أَنَسٍ قَالَ مَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قِيلَ الصَّلَاةُ قَالَ أَلَيْسَ ضَيَّعْتُمْ مَا ضَيَّعْتُمْ فِيهَا .بخاری

وَرَوَاهُ الإِمَامُ أَحْمَدُ فِي مُسْنَدِهِ عَنْ عَفَّانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ الْمُغِيرَةِ رَوَى الزُّهْرِيُّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى أَنَسٍ بِدِمَشْقَ وَهُوَ يَبْكِي فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ فَقَالَ لَا أَعْرِفُ شَيْئًا مِمَّا أَدْرَكْتُ إِلا هَذِهِ الصَّلاةَ وَهَذِهِ الصَّلاةُ قَدْ ضُيِّعَتْ وَفِي رِوَايَةِ غَيْلانَ بْنِ جَرِيرٍ مِمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قِيلَ الصَّلاةُ قَالَ أَنَسٌ قَدْ صَنَعْتُمْ مَا صَنَعْتُمْ فِيهَا هَذَا الَّذِي فِي البُخَارِيّ
آخر
إِسْنَاده صَحِيح

الكتاب: الأحاديث المختارة أو المستخرج من الأحاديث المختارة مما لم يخرجه البخاري ومسلم في صحيحيهما
المؤلف: ضياء الدين أبو عبد الله محمد بن عبد الواحد المقدسي (المتوفى: 643هـ)

الحديث الأول عن الزهري قال دخلت على أنس بن مالك بدمشق وهو يبكي فقلت ما يبكيك فقال لا أعرف شيئاً مما أدركت إلا هذه الصلاة وهذه الصلاة قد ضيعت وأخرجه أيضاً من حديث غيلان بن جرير عن أنس قال
ما أعرف شيئاً مما كان على عهد رسول الله {صلى الله عليه وسلم} قيل الصلاة قال أليس صنعتم ما صنعتم فيها
وللبخاري أيضاً من حديث بشير بن يسار عن أنس
أنه قدم المدينة فقيل له ما أنكرت منا منذ يوم عهدت رسول الله {صلى الله عليه وسلم} فقال ما أنكرت شيئاً إلا أنكم لا تقيمون الصفوف
الكتاب : الجمع بين الصحيحين البخاري ومسلم
تأليف: محمد بن فتوح الحميدي

78 - (خ ت) أنس بن مالك - رضي الله عنه - قال الزُّهْريّ : دخلتُ على أنس وهو يبكي ، فقلت : «ما يُبكيكَ ؟» قال : «لا أعرف شيئًا ممَّا أدركْتُ ، إلا هذه الصلاةَ ، وهذه الصلاةُ قد ضُيِّعتْ».
وفي أخرى : قال أنسُ : «لا أعْرفُ شيئًا مما كان على عهد رسول الله - صلى الله عليه وسلم -». قِيلَ : «الصلاة ؟» قال : «أليس صَنَعْتُم ما صنَعْتُم فيها ؟». أخرجه البخاريّ ، وأخرج الثانية الترمذي.
وهذه أحاديث وجدتها في كتاب رزين ، ولم أجدها في الأصول.

[قال أيمن صالح شعبان]
أثر صحيح : رواه البخاري (2/152) ، والترمذي(2449) ، وقال: حسن غريب من هذا الوجه من حديث أبي عمران الجوني ، وقد روي من غير وجه عن أنس. أه.

ودر کتاب کافی هم امام باقر ع فرمود وضوی رسول خدا ص را ضایع وتحریف نمودند :

علي بن إبراهيم، عن أبيه، ومحمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان جميعا، عن حماد بن عيسى، عن حريز، عن زرارة قال: قلت لابي جعفر (ع): ألا تخبرني من أين علمت وقلت: إن المسح ببعض الرأس وبعض الرجلين؟ فضحك ثم قال: يازرارة قال: رسول الله (صلى الله عليه وآله) ونزل به الكتاب من الله لان الله عزوجل يقول: " فاغسلوا وجوهكم " فعرفنا أن الوجه كله ينبغي أن يغسل ثم قال: " وأيديكم إلى المرافق " ثم فصل بين الكلام (1) فقال: " وامسحوا برؤسكم " فعرفنا حين قال: " برؤسكم " أن المسح ببعض الرأس لمكان الباء، ثم وصل الرجلين بالرأس كما وصل اليدين بالوجه: فقال:
" وأرجلكم إلى الكعبين " فعرفنا حين وصلها بالرأس أن المسح على بعضها ثم فسر ذلك رسول الله (صلى الله عليه وآله) للناس فضيعوه ثم قال: " فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم وأيديكم منه " فلما وضع الوضوء إن لم تجدوا الماء أثبت بعض الغسل مسحا لانه قال: " بوجوهكم " ثم وصل بها " وأيديكم " ثم قال: " منه " أي من ذلك التيمم لانه علم أن ذلك أجمع لم يجر على الوجه لانه يعلق من ذلك الصعيد ببعض الكف ولا يعلق ببعضها، ثم قال: " ما يريد الله ليجعل عليكم (في الدين) من حرج " والحرج الضيق.

خیر البریه;627724 نوشت:
ودر روایت قتاده شبیه ترین نماز به نماز رسول الله (ص) نماز امام علی (ع) بود .وفخر رازی هم در تفسیر سوره حمد تصریح کرده به شباهت قرائت امام علی (ع) با رسول الله (ص) .

يعني چه بسر دین و نماز وقرآن در این 25 سال خلافت خلفا آورده بودند که انس بن مالک میگفت داخل نماز کردید آنچه خواستید ونماز را ضایع کردید و أبو الدرداء هم میگفت که از سنت وامر رسول الله (ص) چیزی بجزنماز جماعتی ! وبروایت مالک : ( إلا النداء بالصلاة ) یعنی فقط ظاهری از نماز باقی مانده بود !!!!
ابی مالک اشعری از صحابیان رسول خداست و متوفی 18 یعنی در زمان خلیفه دوم زندگی میکرد چون عمربن الخطاب متوفی 23 هجریست .

حال شما بگویید چرا اینقدر ترس وخوف داشته از جاسوسان خلیفه که وضویش را مثل وضوی رسول خدا ص ببینند و .... ؟!


بسم الله الرحمن الرحیم

شکی نیست که نزدیک ترین فرد به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم( حضرت علی(علیه السلام) بود، این تقرب به گونه ای بود که خداوند امیر المومنین(علیه السلام) را نفس و جان پیامبر معرفی میکند:« فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ »[1](به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود).

در دروان خانه نشینی امیرالمومنین(علیه السلام) هیات حاکمه با هر مساله ای که پیوند و ارتباطی با آن حضرت پیدا می کرد به نوعی مخالفت می کرد. تغییر در نحوه وضو گرفتن و نماز خواندن نمونه ای از این مخالفت ها است.


[/HR][1] - سوره ال عمران،آیه61.


سلام

این حجاج ملعون کسی است که تغییرات در وضو ونماز وقران رسول خدا ص را با خشونت تحکیم نمود و با ادامه راه امویان سبب انحراف عظیمی در اسلام گردید :

(175) مَسْأَلَةٌ: قَالَ: وَغَسْلُ الرِّجْلَيْنِ إلَى الْكَعْبَيْنِ، وَهُمَا الْعَظْمَانِ النَّاتِئَانِ غَسْلُ الرِّجْلَيْنِ وَاجِبٌ فِي قَوْلِ أَكْثَرِ أَهْلِ الْعِلْمِ. وَقَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ أَبِي لَيْلَى: أَجْمَعَ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - عَلَى غَسْلِ الْقَدَمَيْنِ. وَرُوِيَ عَنْ عَلِيٍّ أَنَّهُ مَسَحَ عَلَى نَعْلَيْهِ وَقَدَمَيْهِ، ثُمَّ دَخَلَ الْمَسْجِدَ فَخَلَعَ نَعْلَيْهِ، ثُمَّ صَلَّى.وَحُكِيَ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: مَا أَجِدُ فِي كِتَابِ اللَّهِ إلَّا غَسْلَتَيْنِ وَمَسْحَتَيْنِ. وَرُوِيَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ أَنَّهُ ذُكِرَ لَهُ قَوْلُ الْحَجَّاجِ: اغْسِلُوا الْقَدَمَيْنِ ظَاهِرَهُمَا وَبَاطِنَهُمَا، وَخَلِّلُوا مَا بَيْنَ الْأَصَابِعِ، فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْءٌ مِنْ ابْنِ آدَمَ أَقْرَبَ إلَى الْخُبْثِ مِنْ قَدَمَيْهِ. فَقَالَ أَنَسٌ: صَدَقَ اللَّهُ، وَكَذَبَ الْحَجَّاجُ. وَتَلَا هَذِهِ الْآيَةَ: {فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ} [المائدة: 6] .وَحُكِيَ عَنْ الشَّعْبِيِّ أَنَّهُ قَالَ: الْوُضُوءُ مَغْسُولَانِ وَمَمْسُوحَانِ، فَالْمَمْسُوحَانِ يَسْقُطَانِ فِي التَّيَمُّمِ.وَلَمْ نَعْلَمْ مِنْ فُقَهَاءِ الْمُسْلِمِينَ مَنْ يَقُولُ بِالْمَسْحِ عَلَى الرِّجْلَيْنِ غَيْرَ مَنْ ذَكَرْنَا(الكتاب: المغني لابن قدامة ج1 ص98،المؤلف: أبو محمد موفق الدين عبد الله بن أحمد بن محمد بن قدامة الجماعيلي المقدسي ثم الدمشقي الحنبلي، الشهير بابن قدامة المقدسي (المتوفى: 620هـ)،الناشر: مكتبة القاهرة،الطبعة: بدون طبعة،عدد الأجزاء: 10،تاريخ النشر: 1388هـ - 1968م)
وأخرجه ابن جرير الطبري في "تفسيره" (10 / 58 رقم 11475) ، فقال: حدثنا حميد بن مَسْعدة، قال: حدثنا بشر بن المفضّل، عن حميد - ح -، وحدثنا يعقوب بن إبراهيم، قال: حدثنا ابن عليّة، قال: حدثنا حميد، قال: قال موسى بن أنس لأنس ونحن عنده: يا أبا حمزة، إن الحجاج خَطَبنا بالأهواز ونحن معه، فذكر الطَّهور، فقال: اغسلوا وجوهكم وأيديكم وامسحوا برؤوسكم وأرجلَكم، وإنه ليس شيء من ابن آدم أقربَ إلى خَبَثه من قدميه، فاغسلوا بطونهما وظهورهما وعراقيبهما.

فقال أنس: صدق الله وكذب الحجاج؛ قال الله: {وامسحوا برؤوسكم وأرجلِكم} ، قال: وكان أنس إذا مسح قدميه بَلَّهما.
وصحح هذا الإسناد الحافظ ابن كثير في "تفسيره" (2 / 25) ، وهو كذلك، فشيخ الطبري يعقوب بن إبراهيم الدَّوْرقي وإسماعيل بن إبراهيم بن عليّة تقدم أنهما ثقتان.
وقد أخرجه ابن أبي شيبة في "المصنف" (1 / 19) عن ابن عليَّة، عن حميد، قال: كان أنس إذا مسح على قدميه بلّهما.

528 - أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ بْنُ الْفَضْلٍ الْقَطَّانُ , ثنا إِسْمَاعِيلُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّفَّارُ, ثنا أَبُو قِلَابَةَ عَبْدُ الْمَلِكِ بْنِ مُحَمَّدٍ , ثنا سَعِيدُ بْنُ عَامِرٍ , ثنا جُوَيْرِيَةُ بْنُ أَسْمَاءٍ , عَنْ نَافِعٍ , قَالَ: خَطَبَ الْحَجَّاجُ , فَقَالَ: إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ يُبَدِّلُ كَلَامَ اللَّهِ تَعَالَى , قَالَ فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا: كَذِبَ الْحَجَّاجُ؛ إِنَّ ابْنَ الزُّبَيْرِ لَا يُبَدِّلُ كَلَامَ اللَّهِ تَعَالَى , وَلَا يَسْتَطِيعُ ذَلِكَ .
الكتاب: الأسماء والصفات للبيهقي
المؤلف: أحمد بن الحسين بن علي بن موسى الخُسْرَوْجِردي الخراساني، أبو بكر البيهقي (المتوفى: 458هـ)
حققه وخرج أحاديثه وعلق عليه: عبد الله بن محمد الحاشدي
قدم له: فضيلة الشيخ مقبل بن هادي الوادعي
الناشر: مكتبة السوادي، جدة - المملكة العربية السعودية

63 - حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ وَاصِلُ بْنُ عَبْدِ الْأَعْلَى الْأَسَدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو بَكْرِ بْنُ عَيَّاشٍ، عَنْ عَاصِمٍ، قَالَ: سَمِعْتُهُ يَعْنِي الْحَجَّاجَ بْنَ يُوسُفَ، وَذَكَرَ هَذِهِ الْآيَةَ {فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ وَاسْمَعُوا وَأَطِيعُوا} [التغابن: 16] قَالَ: هَذِهِ لِعَبْدِ الْمَلِكِ لِأَمِينِ اللَّهِ وَخَلِيفَتِهِ لَيْسَ فِيهَا تَنْوِيهٍ وَاللَّهِ لَوْ أَمَرْتُ رَجُلًا يَخْرُجُ مِنْ بَابِ الْمَسْجِدِ , فَأَخَذَ مِنْ غَيْرِهِ لَحَلَّ لِي دَمُهُ وَمَالُهُ , وَاللَّهِ لَوْ أَخَذْتُ رَبِيعَةَ بِمُضَرَ لَكَانَ لِي حَلَالًا يَا عَجَبَاهْ مِنْ عَبْدِ هُذَيْلٍ زَعَمَ أَنَّهُ يَقْرَأُ قَرْآنًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ , فَوَاللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا رَجَزٌ مِنْ رَجَزٍ الْأَعْرَابِ , وَاللَّهِ لَوْ أَدْرَكْتُ عَبْدِ هُذَيْلٍ (ابن مسعود) لَضَرَبْتُ عُنُقَهُ يَا عَجَبًا [ص:136] مِنْ هَذِهِ الْحُمُرِ يَعْنِي الْمَوَالِي (دشمن ایرانیان بود)، إِنَّ أَحَدَهُمْ يَأْخُذُ الْحَجَرَ فَيَرْمِي بِهِ وَيَقُولُ: لَا يَقَعُ حَتَّى يَكُونَ خَيْرٌ، قَالَ أَبُو بَكْرٍ: فَذَكَرْتُ هَذَا الْحَدِيثَ لِلْأَعْمَشِ , فَقَالَ: «سَمِعْتُهُ مِنْهُ»
الكتاب: الإشراف في منازل الأشراف
المؤلف: أبو بكر عبد الله بن محمد بن عبيد بن سفيان بن قيس البغدادي الأموي القرشي المعروف بابن أبي الدنيا (المتوفى: 281هـ)
المحقق: د نجم عبد الرحمن خلف
الناشر: مكتبة الرشد - الرياض – السعودية

همچنین حجاج میگفت اگر کسی مطابق قرائت ابن مسعود بخواند گردنش را میزنم !!!!

با نام و یاد دوست

سلام و عرض ادب




تاپیک جمع بندی

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از دستورات قرآن به مسلمانان در مورد مسائل اختلافی مراجعه پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) است، تا آن حضرت به عنوان مرجع معتبر دینی مسائل را برایشان توضیح دهد؛

«بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏»[1]((از آنها بپرسيد كه) از دلايل روشن و كتب (پيامبران پيشين آگاهند!) و ما اين ذكر [قرآن‏] را بر تو نازل كرديم، تا آنچه به سوى مردم نازل شده است براى آنها روشن سازى؛ و شايد انديشه كنند)

«وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فيهِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُون‏»[2](ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اينكه آنچه را در آن اختلاف دارند، براى آنها روشن كنى؛ و (اين قرآن) مايه هدايت و رحمت است براى قومى كه ايمان مى ‏آورند)

حد دست كه بايد در وضو شسته شود،" تا آرنج" ذكر شده، زيرا مرافق جمع" مرفق" به معنى" آرنج" است، و چون هنگامى گفته شود دست را بشوئيد ممكن است به ذهن چنين برسد كه دستها را تا مچ بشوئيد، زيرا غالبا اين مقدار شسته ميشود، براى رفع اين توهم مى‏فرمايد: تا آرنج بشوئيد (إِلَى الْمَرافِقِ).

و با اين توضيح روشن مى‏شود، كلمه" الى" در آيه فوق تنها براى بيان حد شستن است نه كيفيت شستن، كه بعضى توهم كرده ‏اند و چنين پنداشته‏ اند كه آيه مى‏گويد: بايد دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشوئيد (آن چنان كه در ميان جمعى از اهل تسنن رائج است).

توضيح اينكه اين درست به آن مى‏ماند كه انسان به كارگرى سفارش مى‏كند ديوار اطاق را از كف تا يك متر، رنگ كند، بديهى است منظور اين نيست كه ديوار از پائين به بالا رنگ شود، بلكه منظور اين است كه اين مقدار بايد رنگ شود نه بيشتر و نه كمتر.

بنا بر اين فقط مقدارى از دست كه بايد شسته شود در آيه ذكر شده، و اما كيفيت آن در سنت پيامبر ص كه بوسيله اهل(علیهم السلام) بيت به ما رسيده است آمده است و آن شستن آرنج است به طرف سر انگشتان.[1]

امام رضا عليه السلام درباره‏ ى فلسفه وضو مى‏فرمايد:
«يكون العبد طاهرا اذا قام بين يدى الجبار»، زمينه پاكى هنگام ايستادن در برابر خداست.
«مطيعا له فيما أمره»، نشانه‏ ى بندگى و اطاعت است.
«نقيا من الادناس و النجاسة»، عامل دورى از آلودگى‏ها و نجاست است.
«ذهاب الكسل و طرد النعاس»، مايه‏ ى دورى از كسالت و خواب آلودگى است.
«و تزكية الفؤاد للقيام»، آماده سازى و رشد روحى براى نماز است.[2]


[/HR][1] - آیت الله مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج‏4، ص: 286

[2] - شیخ صدوق،عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏2، ص: 104


موضوع قفل شده است