آینده مقاومت اسلامی در منطقه و تاثیر تحولات سوریه بر آن

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
آینده مقاومت اسلامی در منطقه و تاثیر تحولات سوریه بر آن

[h=1][/h]


[/HR] ایران و سوریه سال‌هاست، به عنوان دو کشور مهم و اثر گذار منطقه، نقش مهمی در تحولات جبهه مقاومت ایفا کرده‌اند.
[/HR]
نظام سیاسی ایران که بعد از انقلاب اسلامی سال 1357 نابودی رژیم صهیونیستی و کمک به مظلومان سراسر جهان از جمله ملت فلسطین را ازاهداف اساسی خود قرار داد، طی 3 دهه گذشته همواره به عنوان "ام القرای" جهان اسلام در معادلات منطقه‌ای نقش خود را به خوبی ایفا کرده و سوریه نیز از زمان به قدرت رسیدن "حافظ اسد"، رئیس جمهور فقید سوریه همواره در بدترین شرایط از حامیان جمهوری اسلامی ایران بوده، به همین دلیل طبیعی است که این دو کشور همواره هدف مهمی برای دست اندازی قدرت استکباری باشند. پس از آغاز موج بیداری اسلامی در منطقه که با انقلاب تونس در 14 ژانویه 2011 آغاز شد و سپس با انقلاب شکوهمند مصر در 25 ژانویه 2011 ادامه یافت و موجب شد تا غرب به رهبری آمریکا و رژیم صهیونیستی بزرگ‌ترین پایگاه خود در منطقه، یعنی رژیم حسنی مبارک در مصر را از دست بدهد، تمام توان خود را به کار برد تا در ابتدا موج ناآرامی‌ها را به ایران تعمیم دهد، اما چون نتیجه‌ نهایی آن با شکست و ناکامی و در عین حال خفت و خواری آمریکا و رژیم صهیونیستی همراه شد و نقش تل‌آویو و واشنگتن در این اغتشاشات بر همه آشکار گشت، کانون سرمایه‌گذاری‌های غرب جهت براندازی محور مقاومت و ضربه زدن بر آن به سوی دیگر دشمن اصلی رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه، یعنی "سوریه" متمرکز شد.
سوریه طی سال‌های گذشته همواره یکی از حامیان اصلی مقاومت در منطقه محسوب می‌شود که در جدال میان جریان‌های 8 مارس و 14 مارس در لبنان نیز در سالیان متمادی حامی سرسخت جریان 8 مارس و حزب الله بوده که در پیروزی‌های این جریان در لبنان و برکناری سعد الحریری مقام نخست‌وزیری این موضوع به خوبی قابل ملاحظه و نقش سوریه غیر قابل انکار بود

این درحالی است که در سطور بالا ذکر شد، طی سالیان گذشته سوریه در بدترین شرایط حامی جمهوری اسلامی ایران بود و حافظ اسد در زمان هشت سال دفاع مقدس در اجلاس طائف هنگامی که برخی از سران عرب اصرار داشتند، جنگ ایران و عراق را جنگ ایران و اعراب جلوه دهند، در برابر این توطئه ایستاد و با آن به مخالفت برخاست و حتی زمانی که "ملک حسین"، پادشاه وقت اردن لشکری برای یاری صدام حسین، دیکتاتور معدوم عراق به این کشور جهت جنگ علیه جمهوری اسلامی ارسال کرد، رئیس جمهوری وقت سوریه در اقدامی متقابل لشکری به مرز سوریه و اردن فرستاد و ملک عبدالله را با تهدید وادار به عقب نشینی کرد.
به همین دلیل ملاحظه می‌کنیم، سوریه طی سال‌های گذشته همواره یکی از حامیان اصلی مقاومت در منطقه محسوب می‌شود که در جدال میان جریان‌های 8 مارس و 14 مارس در لبنان نیز در سالیان متمادی حامی سرسخت جریان 8 مارس و حزب الله بوده که در پیروزی‌های این جریان در لبنان و برکناری سعد الحریری مقام نخست‌وزیری این موضوع به خوبی قابل ملاحظه و نقش سوریه غیر قابل انکار بود.

این درحالی است که باید به این نکته هم توجه داشت که ساختار جمعیتی سوریه را 74 درصد اهل سنت، 15 درصد علوی، 10 درصد مسیحی و 1 درصد شیعه تشکیل می‌دهند. اما با وجود اکثریت اهل سنت این علویان هستند که به رهبری "بشار اسد"، رئیس جمهوری سوریه قدرت را در این کشور در دست دارند و این بهانه‌ای به دست غرب داد تا سلسله توطئه‌هایی را برعلیه این کشور جهت ایجاد ناآرامی آن تدارک ببینند، در حالی‌ که شواهد و مدارک بی‌شمار موجود از دست داشتن شماری از رژیم‌های عربی منطقه از جمله عربستان و قطر در ناآرامی‌های سوریه سخن می‌گویند. فتنه‌ از پیش تدارک دیده شده‌ای که طی آن ابتدا در یکی از شهرهای سنی‌نشین سوریه چند شهروند اهل سنت توسط چند علوی کشته می‌شوند و در اقدامی متقابل در یکی از شهرهای علوی‌نشین، چند سنی توسط چند علوی به قتل می‌رسند.
رصد کانون اصلی ناامنی‌های سوریه نیز خود حاکی پیام‌های دیگری برای مردم منطقه است، چرا در میان تمامی شهرهای این کشور، دو شهر "درعا" و "لاذقیه" به عنوان اولین شهرهای ناآرام شناخته می‌شوند و درگیری‌ها از این دو شهر آغاز می‌شود. هرچند لاذقیه به این علت که زادگاه بشاراسد است و همواره یکی از بهترین شیوه‌های متزلزل ساختن یک نظام، ایجاد آشوب در زادگاه رئیس حکومت است، به شدت به کانون توجه‌ها برای ایجاد ناآرامی تبدیل می‌شود، اما درعا دیگر شهر ناآرام این کشور منطقه‌ای است که درکنار مرزهای رژیم صهیونیستی و سوریه قرار دارد و اینکه چرا اولین درگیری‌های "مسلحانه" باید در شهری در برسر مرز رژیم صهیونیستی و سوریه به وقوع بپیوندد، همه از جمله نکات قابل تامل در ناآرامی‌های سوریه است.

ساختار جمعیتی سوریه را 74 درصد اهل سنت، 15 درصد علوی، 10 درصد مسیحی و 1 درصد شیعه تشکیل می‌دهند. اما با وجود اکثریت اهل سنت این علویان هستند که به رهبری "بشار اسد"، رئیس جمهوری سوریه قدرت را در این کشور در دست دارند و این بهانه‌ای به دست غرب داد تا سلسله توطئه‌هایی را برعلیه این کشور جهت ایجاد ناآرامی آن تدارک ببینند، در حالی‌ که شواهد و مدارک بی‌شمار موجود از دست داشتن شماری از رژیم‌های عربی منطقه از جمله عربستان و قطر در ناآرامی‌های سوریه سخن می‌گویند

تنها چند روز پس از آغاز درگیری‌های مسلحانه در شهر درعا نیروی دریایی سوریه افرادی را دستگیر می‌کنند که قصد داشتند با قایق‌های موتوری مقدار زیادی اسلحه و مهمات را وارد خاک سوریه کنند که در همان برهه نیروهای امنیتی سوریه از احتمال وابستگی دستگیرشدگان به جریان 14 مارس (حریری) خبر دادند و همانطور که همه از آن آگاهند، روزی نمی‌گذرد که خبری درباره قاچاق سلاح و حمایت علنی و آشکار کشورهای غربی از گروه‌های مسلح سوری و جنایات آنها در شهرها و مناطق مسکونی مختلف این کشور منتشر نمی‌شود، به دلیل تمام کارشناسان امر بر این نکته تاکید می‌کنند که جنس نآرامی‌های سوریه از جنس ناآرامی‌های دیگر کشورهای منطقه نیست و این ناآرامی‌ها به دنبال آزادی و مساوات و برابری نیستند، وجه مشخصه ناآرامی‌های سوریه در جنگ‌های مسلحانه خیابانی و قتل و کشتار افراد بی‌پناه و غیرنظامی و حمایت نظامی و مالی غرب و رژیم‌های مرتجع عربی از این شورشیان خلاصه می‌شود، حال کدامیک از بهارهای عربی منطقه دارای چنین خصوصیات و ویژگی‌هایی بود تا بتوان براساس آن ناآرامی‌های سوریه را با آن مقایسه کرد و آن را در قالب انقلاب‌های عربی قرار داد.
برای تبیین هدف واقعی نهفته در پس ناآرامی‌های سوریه بیان اظهارات "لیزی فلن"، روزنامه‌نگار و مجری انگلیسی خالی از لطف نیست که در گفتگو با پرس تی‌وی گفت: "مسئله، حقوق بشر یا دموکراسی در سوریه مطرح نیست، همانطور که خود مقامات اسرائیل بارها و بارها گفته‌اند، کاملا آشکار است که مسئله از بین بردن محور مقاومت در برابر اسرائیل است".
فلن در ادامه سخنان خود تاکید می‌کند که ما در سوریه در وضعیتی قرار داریم که در آن یک شورش غیرقانونی مورد حمایت غرب به عنوان یک انقلاب جلوه داده می‌شود و از سوی دیگر خیزش‌های مردمی اصیل در بحرین و یمن به دست نیروهای غربی، عربستان سعودی، قطر و دیگران سرکوب می‌شود".

وی تاکید می‌کند که جامعه بین المللی به خوبی می‌داند که آمریکا و شماری از کشورهای غربی مانند انگلیس و فرانسه و همچنین کشورهایی مانند عربستان سعودی، قطر و ترکیه از اقدامات علیه دمشق حمایت کرده‌‎اند. "جان مک‌کین"، سناتور کهنه‌کار و همچنین نامزد سابق جمهوری‌خواهان در انتخابات ریاست جمهوری گذشته در آمریکا از واشنگتن می‌خواهد که علیه سوریه حملاتی هوایی را ترتیب دهد.
آیا نیاز به سخنانی واضح‌تر و روشن‌تر از این است تا واقعیت حوادث جاری در سوریه برملا شود. اما باز برای کسانی‌که هنوز در این‌باره شک و تردید‌هایی داریم آخرین شاهکار معارضان سوری را به عنوان سند مدرک ارائه می‌دهیم:
"نوفل دوالیبی" یکی از رهبران گروه‌های معارض سوری اعلام کرده، چنانچه دولت بشار ساقط شود، این گروه‌ها با رژیم صهیونیستی صلح خواهند کرد.
دوالیبی این اظهارات را در گفتگو با رادیو اسراییل (ریشیت بیت) بیان کرده و افزوده است که در صورت سقوط بشار اسد، ملت سوریه برای صلح در منطقه تلاش خواهند کرد.
دوالیبی در پاسخ به این سوال رادیو اسراییل مبنی براینکه اگر نظام کنونی سوریه سقوط کند، چه تضمینی وجود دارد که نظام تندرو دیگری بر سر کار نیاید گفت: تضمین این موضوع خود ملت سوریه هستند و آنها هم هرگز جنگ با اسراییل را خواستار نبوده‌اند، بلکه نیازمند صلح و ثبات هستند!
و سرانجام اینکه باید در پایان تاکید کرد، با وجود تمام تلاش‌ها و ترفندهای صورت گرفته سوریه همچنان مقاوم در برابر توطئه‌های دشمنان ایستادگی خواهد کرد و نه تنها بر محور مقاومت در منطقه ضربه‌ای وارد نخواهد شد، بلکه هر روز بر بر عزت و شکوه و اقتدار آن افزوده خواهد شد.


برچسب: