آموزه تجسد در مسیحیت

تب‌های اولیه

2 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آموزه تجسد در مسیحیت

مسیحیت از نگاه کتاب مقدس

آنچه پیش روی می‌آید خلاصه تعالیم کتاب مقدس درباره مسیح است:

1. بدرستیکه او انسانی است حقیقی دارای طبیعت کاملاً بشری و به همین علت هر آنچه به انسان و به اعتبار جنبه بشریت نسبت داده می‌شود، به جز خطا امکان دارد که به مسیح نسبت داده شود.

2. به درستیکه او خدایی است حقیقی دارای طبیعت کاملاً الاهی و به همین علت هر آنچه به خداوند نسبت داده می‌شود، امکان دارد که به مسیح نیز نسبت داده شود.

3.بدرستیکه اویک شخص است یا یک ذات است. پس او کسی است که می‌گوید من تشنه‌ام و همچنین می‌گوید من قبل از ابراهیم وجود داشته‌ام و در این سه قضیه دربردارندة تعلیم کتاب مقدس در شأن تجسد است.

ادله کتاب مقدس مبنی بر صحت این آموزه درباره شخص مسیح چگونه تقسیم‌بندی می‌شود؟

بر سه نوع تقسیم‌بندی می‌گردد:

وجود نص بر هریک از ناسوت و لاهوت مسیح و شخصیت مسیح به صورت جداگانه.

وجود نص بر مسیح یک بار به اعتبار این‌که او انسان است و بار دیگر به اعتبار دیگر به اعتبار این‌که او خدا است و در بعض موارد به اعتبار این‌که او هم انسان است و هم خدا تؤامان.

وجود نص صریح و روشن مبنی بر آموزة تجسد.

آنچه که از ادله دسته اول وارد شده کدام است؟

آن‌ها ادله‌ای است که دربردارندة عباراتی است که مربوط است به هرکدام از سرشت بشری و الوهی و شخصیت فردی مسیح و از آن جمله است:

1. آنچه وارد شده است در کتاب مقدس در شأن سرشت بشری مسیح به اینکه او دارای سرشت کاملا بشری است، دارای جسم حقیقی و روح است و از جمله نصوص کتاب مقدس در این باره: الف: آنچه نسبت داده شد به او جسم حقیقی است که منظور از آن جسم مادی مرکب از گوشت و خون است همانند جسم‌های بشری در هر آنچه او دارای آن جوهر است و آن بدین علت است که از او زن متولد شده و از جسم او تغذیه کرده و رشد کرده است .و همانند تمامی جسم‌های بشری،برای او همگی امیال وجود دارد. پس اودر برابرلذت، گرسنگی، تشنگی، ‌خستگی، بیماری و مرگ خاضع است.او می‌بیند و لمس می‌کند. (عبرانیان 14:2 ـ لوقا 39:24) و در عهد عتیق گفته شده است که او ازنسل زن است و از نسل ابراهیم و او پسر داود است و اوانسان است و مردی است که دردخواهد کشید. و در انجیل او هجده مرتبه پسر انسان نامیده شده است.

ب: آنچه که نسبت داده شده به او نفس ناطقه و عقل بشری محدودی است که به وسیله آن فکر می‌کند، می‌فهمد، خوشحال می‌شود، ناراحت می‌شود، و در حکمت رشد می‌کند و به بعضی ازچیز‌ها جهل دارد مثل زمان روز دیفونه و ....

2. آنچه که در کتاب مقدس گفته شده است و در رابطه با شأن الوهی مسیح است، پس او اله نامیده شده است و به جمیع اسماء و القاب الوهی، لقب گرفته است. وگفته شده است که او خداست. (عبرانیان 8:1) خدای قدیر (اشعیا 6:9) خدای بزرگ (تیموتائوس 13:2) خدای بر هر چیز (رومیان 5:9) واو یهوه، رب و رب الارباب و پادشاه پادشاهان است و او به تمامی صفات الوهی توصیف شده است از جمله این‌‌که اودرهرمکان حاضر است .و به هر چیزی عالم است.و بر هر امری قادر است.و او تغییرناپذیر است و او دیروز و امروز تا ابد خواهد بود. او خالق هستی است و به آن نظر و تسلط دارد. (کولسیان1: 17ـ16) او معبود جمیع خلایق عاقل است و تمامی فرشتگان برای سجده او امر شده‌اند. (عبرانیان 6:1) و بدرستیکه اودر سمت راست عرش الاهی قرار دارد.و ملائکه، پادشاهان و تمامی نیروها در برابر او خاضعند. (رساله اول پطرس 22:3) و او موضوع تمامی احساسات دینی است همانند احترام، محبت، ایمان و ... و تمامی بشر و فرشتگان ملزمند به پاسخگویی او از صفات و سیرتشان هستند.وخود او امر میکند مردم راکه او راهمچنانکه پدررا اکرام میکنند، اکرام کنند. (یوحنا 23:5) و به او اعتراف داشته باشند کما این‌که به پدر ایمان دارند. (یوحنا 1:14) و نیز گفته شده است که او و پدر یکی هستند. (یوحنا 30:10 ـ 11:17 ـ 22:21) و کسی که او را می بیند به تحقق پدر رادیده است. (یوحنا 9:14) و تمامی بشر به سوی او می‌‌خوانند و او وعده می‌دهد به ایشان برای بخشش خطاهایشان و ارسال روح‌القدس به سوی ایشان و این‌که سلامتی و راحتی را به آن‌ها ارزانی می‌دارد و در روز آخرت آن‌ها را بر پا می‌دارد و حیات ابدی می‌بخشاید، و خلاصه این‌که در کتاب مقدس او توصیف شده است به صفاتی که خدا به آن‌ها توصیف شده است و برای بزرگواری و وعده دادن و عمل کردن است همانند آنچه خدا وعده می‌دهد و جامه عمل می‌پوشاند.

و برای همین منظور مسیح پروردگار مسیحیان است کما این‌که پدر نیز پروردگار آنان است و این از زمان تأسیس دیانت مسیحی است.

3. آنچه در کتاب مقدس درباره شخصیت فردی مسیح وارد شده است. بر این‌که او خدای کامل است و انسان کامل است در ذات واحد و آنچه تأیید می‌کند این مطلب را: الف: هیچ دلیلی مبنی بر این‌که او دو شخصیت دارد وجود ندارد به دلیل این‌که ما می‌دانیم پدر و پسر روح‌القدس دراقانیم در بکارگیری ضمائر برای ایشان هنگامیکه تکلم می‌ کنند از هریک ازآن ها،از یکدیگر جدا هستند.بدرستیکه پدر پسر را دوست دارد و او را فرستاده است و پسر پدر را دوست دارد و او را اطاعت می‌کند غیر از آن‌که جدا کردن سرشت مسیح بر این صورت صحیح نیست بلکه او دارای یک شخصیت واحدی است که ترکیب یافته شده، از دو ماهیت که در او متحد هستند پس او را پسر خدا خطاب می‌کنند نه آن‌که پسر انسان همانند این‌که شخصی از خودش خطاب می کند. و دیگر این‌که کتاب مقدس اعلان می‌دارد که برای ما یک مسیح بیشتر وجود ندارد.

ب: بیانات روشنی وجود دارد از جمله آن‌که او برای خودش ضمیر متکلم بکار برده و در هنگام خطاب، ضمیر مخاطب ودر هنگام غیبت،ضمیرمغایب.واین درحالی است که او کمتر از پنجاه سالسن داشت. (یوحنا 57:8)، یا در جای دیگر تعبیربه این‌که تو پروردگار ما هستی که ... (عبرانیان 90:1)

در هرکدام از این جملات اشاره به یک شخص واحد است و به همین خاطر می‌بینم که مسیح شخص واحدخدای کامل و انسان کامل اعتبار می‌شود. ....
موضوع قفل شده است