جمع بندی آیا مرتد نامیدن دیگران اهانت نیست؟

تب‌های اولیه

20 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مرتد نامیدن دیگران اهانت نیست؟

سلام
فرض کنید:
مسلمانی به دنیا می آید، بعد از مدتی[با پژوهش و بی تعصب] متوجه می شود راه درستی را انتخاب نکرده،راهش را تغییر میدهد و به تبلیغ راه ایده آل خود میپردازد .
اگر اشتباه نکنم این فرد مرتد است و احکام مربوط به خود را دارد :خبیث نجس واجب القتل
آیا وقتی دیگران را واجب القتل، خبیث ،نجس و... بدانیم به آنها اهانت نکرده ایم؟
چرا باید چنین حقی به خود بدهیم ؟(آیا فردی که با پژوهش از دینی دست برمی دارد از نظر انسانی بالاتر و پاک تر و مفید تر از کسی نیست که دینی را بدون تحقیق به ارث برده ؟)

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد مشکور

vivaziba;624849 نوشت:
سلام
فرض کنید:
مسلمانی به دنیا می آید، بعد از مدتی[با پژوهش و بی تعصب] متوجه می شود راه درستی را انتخاب نکرده،راهش را تغییر میدهد و به تبلیغ راه ایده آل خود میپردازد .
اگر اشتباه نکنم این فرد مرتد است و احکام مربوط به خود را دارد :خبیث نجس واجب القتل
آیا وقتی دیگران را واجب القتل، خبیث ،نجس و... بدانیم به آنها اهانت نکرده ایم؟
چرا باید چنین حقی به خود بدهیم ؟(آیا فردی که با پژوهش از دینی دست برمی دارد از نظر انسانی بالاتر و پاک تر و مفید تر از کسی نیست که دینی را بدون تحقیق به ارث برده ؟)

سلام و ادب

این مسأله یعنی ارتداد، بحث مفصل و ریشه داری دارد که در این مجال، اجمالاً به فلسفه حکم اسلام و نکاتی چند، در باره مرتد اشاره می کنیم:

اولاً ارتداد، ابراز و اظهار خروج از دین است که غالباً به تبلیغ دیگران به خروج از دین مى‏ انجامد.

ثانیاً مجازات مرتد شامل کسى که از دین خارج شده، ولى آن را به دیگران ابراز و اظهار نکرده است نمى‏ شود. بنابراین، مجازات مرتد به دلیل جرم و گناه اجتماعى و تبلیغات او علیه دین است نه عقیده‏ ى شخصى وى.

در حقیقت، مرتد، حق عمومى مردم را در حفظ روحیه‏ ى دینى جامعه مى‏ شکند، و تدین مردمى را که کارشناس در دین نیستند تهدید مى‏ کند. آیا این کار از نظر شما در صدر اسلام نیز عده‏ اى از دشمنان اسلام نقشه کشیدند که به ظاهر اسلام بیاورند و سپس مرتد شوند تا با این کار، ایمان مسلمانان را تضعیف کنند. (آل عمران، 72)

اسلام براى جلوگیرى از این تهدید، مجازات سنگینى را براى ارتداد قرار داده است، گرچه راه اثبات آن را نیز سخت کرده است، به گونه‏ اى که تنها عده‏ ى محدودى در صدر اسلام به این مجازات محکوم شدند. از این رو، اثر روانى این مجازات بیش از خود آن، توانسته است فضاى سالمى براى عموم مردم و جامعه مسلمانان فراهم سازد.

با این توضیحات، روشن می شود که:

اولاً بر خلاف آنچه شما تصور می کردید، مرتد و احکام ان به هر کسی اطلاق نمی شود. و این توهین ها (نجس و خبیث و واجب القتل) به کسانی نسبت داده می شود که برای ضربه زدن به دین و اعتقادات مردم، آگاهانه و مغرضانه از دین خارج شده اند.

ثانیاً اسلام برای تحقیق و پژوهش در شناخت دین بسیار ارزش و احترام قائل است و اصولاً از منظر اسلام اصول دین ما تحقیقی است نه تقلیدی، بنا بر این، چنین شیوه برخورد با کسانی است که بدلایلی که گفتیم حکم ارتداد بر آنها بار می شود نه کسانی که آزادانه اهل تحقیق و پژوهش در شناخت حق هستند.

ثالثاً بسیار بدیهی است که انسانی که برای شناخت حق تلاش می کند ارزشمندتر است تا کسی که بدون شناخت به چیزی معتقد می شود. اما لازم بذکر است که امروزه همه مسلمانان،(با سواد و بیسواد) هر کدام به قدر وسع و توان و امکانی که دارند از راه های تحقیق و شناخت دین برخوردارند و اینطور نیست که گمان کنیم برخی بدون تحقیق، دین را به ارث برده و بعبارتی دینشان شناسنامه ای است.(دقت کنید)

بعنوان مثال: چنانکه وقتی از آن پیرزن ریسنده که ظاهراً بیسواد است می پرسند خدایت را چگونه شناختی؟ در پاسخ: دست از کار ریسندگی برداشته و می گوید: این چرخ ریسندگی به این کوچکی هم نیاز به سازنده و هم گرداننده دارد چگونه می شود که جهان با این عظمت و بزرگی و پیچیدگی، بی نیاز از خالق و سازنده و گرداننده و کارگردان داشته باشد. آیا این معرفت به خدای هستی بخش، عاری از شناخت بوده و تقلیدی و ارثی است؟ بی شک، خیر.

رابعاً تحقیقاً و بدون شک، هر کس بدون گرفتاری در شوائب و بیماری های شک و تردید مذموم و بدون تحریک و تهدیدهای خارجی و تطمیع و تزویرگری هوای نفس، بعبارتی آزادانه، در مسیر شناخت ادیان الهی و معرفت دین حق قدم بگذارد، به حقانیت اسلام در بین همه ادیان و حقانیت مذهب حقه اثنی عشری در بین همه مذاهب اعتراف خواهد کرد.

موفق باشید ...:Gol:

با سلام
چرا ما کسی که مسلمان بوده سپس با تحقیق مثلا مسیحی شده و حالا داره تبلیغ مسیحی میکنه رو مرتد میدونیم و واجب القتل
اما کسی که مسیحیه و با تحقیق مسلمان شده حالا داره تبلیغ اسلام میکنه رو فردی بسیار با فرهنگ و عاقل و خوب میدونیم؟

[="Arial Black"][="Indigo"]درود!

مشکور;626308 نوشت:
مجازات مرتد شامل کسى که از دین خارج شده، ولى آن را به دیگران ابراز و اظهار نکرده است نمى‏ شود.

یعنی فردی که از یک دین برگشته باید لال باشد،تاباشد؟!

آیا شما می پسندید که جماعتی از بد دینان با شما همین رفتار را داشته باشند؟

مشکور;626308 نوشت:
این توهین ها (نجس و خبیث و واجب القتل) به کسانی نسبت داده می شود که برای ضربه زدن به دین و اعتقادات مردم، آگاهانه و مغرضانه از دین خارج شده اند.

مشکور;626308 نوشت:
چنین شیوه برخورد با کسانی است که بدلایلی که گفتیم حکم ارتداد بر آنها بار می شود نه کسانی که آزادانه اهل تحقیق و پژوهش در شناخت حق هستند.

یعنی اگر فردی با پژوهش و بی غرض ورزی از دین خارج شود ، شامل آن توهین ها نمیشود و می تواند عقیده خود را بیان کند؟

مشکور;626308 نوشت:
اینطور نیست که گمان کنیم برخی بدون تحقیق، دین را به ارث برده و بعبارتی دینشان شناسنامه ای است

یعنی شما ادعا می کنید تمام مسلمانان با تحقیق و پژوهش به اسلام(نه خدا)رسیدند؟:Gig:

سپاس[/]

muiacir;626433 نوشت:
با سلام
چرا ما کسی که مسلمان بوده سپس با تحقیق مثلا مسیحی شده و حالا داره تبلیغ مسیحی میکنه رو مرتد میدونیم و واجب القتل
اما کسی که مسیحیه و با تحقیق مسلمان شده حالا داره تبلیغ اسلام میکنه رو فردی بسیار با فرهنگ و عاقل و خوب میدونیم؟[/quote
سلام عزیز

ارتداد حکمی نیست که فقط به اسلام اختصاص داشته باشد بلکه در یهود و مسیحیت هم مطرح بوده حتی، حکم ارتداد در یهود بسیار شدیدتر از اسلام است.

این یک قاعده کلی است با توجه به اینکه ادیان توحیدی معمولاً انحصارگرا هستند و دین خود را حق مطلق می دانند (بجز دیدگاه های نجات گرایی و پلورالیسم) که زاییده متفکران مسیحیت پروتستان است. معمولاً هر کس از دینی به دین دیگر درآید از طرف متفکران و پیروان دین قبلی اش مرتد و از منظر متفکران و پیروان دین جدیدش آزاداندیش لقب می گیرد.

موفق باشید ...:Gol:

ایا کسی که مرتد شده رو باید کشت؟

PAN;626480 نوشت:
درود یعنی فردی که از یک دین برگشته باید لال باشد،تاباشد؟!

آیا شما می پسندید که جماعتی از بد دینان با شما همین رفتار را داشته باشند؟


سلام

نیازی نیست لال باشد، بلکه کافی است علیه مکتب و دین قبلی اش تبلیغ نکند، گفتیم که این یک قاعده کلی و حتی بشری است. بگونه ای که اگر کسی از کشور متبوع و قوانین آن کشور عدول نموده و به کشور دیگری مهاجرت کند می تواند آزادانه و بدون هیچ محدودیتی زندگی کند اما کسی که از کشور و قوانین کشور متبوعش عدول نموده و به کشور دیگری پناهنده شود و علیه حاکمیت و قوانین کشور قبلی اش جوسازی و تبلیغ کند، از نظر حاکمیت آن کشور مجرم و تحت تعقیب خواهد بود.

در خصوص تغییر دین و آیین نیز، اسلام مخالف آزاداندیشی و پژوهش عالمانه نیست اما اگر کسی به هر دلیلی به این نتیجه رسید که از مملکت آیین قبلی(شریعت) به مملکت آیین دیگری عدول کند این اختیار را دارد. اما اگر علاوه بر تغییر عقیده، به سمپاشی و تبلیغ علیه آیین و مذهب قبلی اش بپردازد در آنصورت مرتد شده و احکام ارتداد در باره وی جریان می یابد.

PAN;626480 نوشت:
یعنی اگر فردی با پژوهش و بی غرض ورزی از دین خارج شود ، شامل آن توهین ها نمیشود و می تواند عقیده خود را بیان کند؟

معمولاً انسان های آزاداندیش و پژوهشگر از طریق سمپاشی، تبلیغات کاذب و هوچی گری در بین عوام جامعه، عقیده خود را ابراز و اظهار نمی کنند. از اینرو احکام ارتداد و آن توهین ها شامل ایشان نمی شود.

PAN;626480 نوشت:
یعنی شما ادعا می کنید تمام مسلمانان با تحقیق و پژوهش به اسلام(نه خدا)رسیدند؟

راه های شناخت خدا و نیاز انسان به دین و اصل معاد که معمولاً از دو راه سیر آفاقی و انفسی (راه فطری و عقلی) امکان پذیر است. این طرق شناخت اصول دین همگانی است و ذو مراتب است، هر کس بقدر سعه وجودی و درک و فهمش می تواند از آنها بهره مند شود، بعبارتی دامنه ای دارد از صفر تا صد ...

انسان، از زمانی که برایش امکان درک و شعور و رشد قدرت فاهمه فراهم می شود با نگاه به آفاق و طبیعت و نشانه های موجود در عالم هستی، پی به وجود خالق و ناظم توانمند و دانایی در عالم هستی می برد و عقل انسان نیز با سیر انفسی به ضعف و ناتوانی، تغییر و دگرگونی و نیازمندی خود و دیگران از موجودات عالم ماده پی می برد، از این طریق، ضرورت وجود حقیقتی که بی نهایت مطلق و عاری از ضعف و کاستی و تغییر و دگرگونی و نیاز باشد را اذعان می کند. از طرفی خود را در عالم هستی بمثابه موجودی صاحب عقل و اندیشه و متفاوت با دیگر موجودات، دارای هدفی متعالی و کمالی، حیران و سرگشته در بیابانی تاریک می یابد و عطش کمال یابی، حقیقت جویی و دیگر اقتضاءات وجودی اش، بر اساس شناختی که از خالق حکیم یافته، ضرورت ارسال راهنمایانی صادق برای طی طریق انسان در مسیر کمال و هدف غایی متعالی را نیز گواهی می دهد. بعلاوه بر اساس شناخت عدل و حکمت الهی، و درک این مطلب که عالم دنیا اقتضاء برقراری عدالت حقیقی را ندارد(برهان عدالت) و از حکیم کار بیهوده صادر نمی شود(برهان حکمت)، به وجود عالم دیگری(معاد) ایمان می آورد.

در خصوص انتخاب دین حق، عقل و شعور و خرد آدمی، انسان را به پذیرش کاملترین و جامع ترین امور رهنمون می شود چگونه ممکن است در مسأله مهمی مثل دین، که مهمترین امور حیات انسانی است انسان به این قواعد، که کاملترین و جامع ترین نسخه اش را برگزیند توجه نداشته باشد. لذا ممکن است در آغاز انسان در خانواده ای با اعتقاد به مکتب اسلام متولد شود اما در ادامه، با شناخت و پرسشگری و تحقیق نسبی، سطح معرفت خود را افزایش می دهد و این برای همه مسلمانان و پیروان اسلام بگونه تشکیک مراتب وجود دارد.

موفق باشید ...:Gol:

عشقم خدا;628430 نوشت:
ایا کسی که مرتد شده رو باید کشت؟

سلام- پاسخ شما در پست شماره 3 ملحوظ است. موفق باشید ...:Gol:

[="Tahoma"][="Navy"]

PAN;624849 نوشت:
سلام
فرض کنید:
مسلمانی به دنیا می آید، بعد از مدتی[با پژوهش و بی تعصب] متوجه می شود راه درستی را انتخاب نکرده،راهش را تغییر میدهد و به تبلیغ راه ایده آل خود میپردازد .
اگر اشتباه نکنم این فرد مرتد است و احکام مربوط به خود را دارد :خبیث نجس واجب القتل
آیا وقتی دیگران را واجب القتل، خبیث ،نجس و... بدانیم به آنها اهانت نکرده ایم؟
چرا باید چنین حقی به خود بدهیم ؟(آیا فردی که با پژوهش از دینی دست برمی دارد از نظر انسانی بالاتر و پاک تر و مفید تر از کسی نیست که دینی را بدون تحقیق به ارث برده ؟)

سلام
ظاهرا شما می خواهید همه مسائل را با عقل خود حل بفرمایید
اگر قرار بر این بود میزان وحی نازل نمی شد
حال ببنید خدا چه می فرماید :
و من یرتد عن دینه فیمت فهو کافر
هرکس از دینش مرتد شود و بدانحال بمیرد پس او کافر است
خوب اگر کافر دانستنی است یا هرچیزی که بر کفر مترتب میشود به خدای متعال بر می گردد
آیا به خدا اعتراض دارید ؟
یا علیم[/]

مشکور;628428 نوشت:
muiacir;626433 نوشت:
با سلام
چرا ما کسی که مسلمان بوده سپس با تحقیق مثلا مسیحی شده و حالا داره تبلیغ مسیحی میکنه رو مرتد میدونیم و واجب القتل
اما کسی که مسیحیه و با تحقیق مسلمان شده حالا داره تبلیغ اسلام میکنه رو فردی بسیار با فرهنگ و عاقل و خوب میدونیم؟[/quote
سلام عزیز

ارتداد حکمی نیست که فقط به اسلام اختصاص داشته باشد بلکه در یهود و مسیحیت هم مطرح بوده حتی، حکم ارتداد در یهود بسیار شدیدتر از اسلام است.

این یک قاعده کلی است با توجه به اینکه ادیان توحیدی معمولاً انحصارگرا هستند و دین خود را حق مطلق می دانند (بجز دیدگاه های نجات گرایی و پلورالیسم) که زاییده متفکران مسیحیت پروتستان است. معمولاً هر کس از دینی به دین دیگر درآید از طرف متفکران و پیروان دین قبلی اش مرتد و از منظر متفکران و پیروان دین جدیدش آزاداندیش لقب می گیرد.

موفق باشید ...:gol:


تشکر میکنم از شما بابت پاسخ گویی
میخواستم بدونم آیا اگر فردی از اسلام ، مسیحی بشه و بدون هیچ هوچی گری و بد جلوه دادن دین قبلی ، دین جدیدش رو بخواد تبلیغ کنه باز هم مرتده؟

[="Arial Black"][="Indigo"]درود

این فرد قصد آگاهاندن و روشن نمودن دارد نه سمپاشی و جوسازی!

مشکور;628468 نوشت:
سمپاشی، تبلیغات کاذب و هوچی گری

مشکور;628468 نوشت:
علاوه بر تغییر عقیده، به سمپاشی و تبلیغ علیه آیین و مذهب قبلی اش بپردازد در آنصورت مرتد شده و احکام ارتداد در باره وی جریان می یابد.

مشکور;628468 نوشت:
کسی که از کشور و قوانین کشور متبوعش عدول نموده و به کشور دیگری پناهنده شود و علیه حاکمیت و قوانین کشور قبلی اش جوسازی و تبلیغ کند، از نظر حاکمیت آن کشور مجرم و تحت تعقیب خواهد بود.

وقتی از واژه سمپاشی ،جو سازی به همراه تبلیغ استفاده می کنید ، اینطور القا می شود که آن فرد تنها به خاطر لجبازی و عناد با حق اظهار نظر می کند، در حالی که فرض را بر این گذاشتیم که او بدون تعصب و با پژوهش از دین خارج شده است.

و این که از نظر حاکمیت مجرم شناخته شود،دلیلی بر نا حق بودن او نیست(همچنین حق بودن عمل حاکمیت)
مثلا امام خمینی در فرانسه به فعالیت علیه نظام شاهنشاهی می پرداختندو...

مشکور;628428 نوشت:
ارتداد حکمی نیست که فقط به اسلام اختصاص داشته باشد بلکه در یهود و مسیحیت هم مطرح بوده حتی، حکم ارتداد در یهود بسیار شدیدتر از اسلام است.

و البته این که افراد زیادی عملی را درست بداند ،الزاما دلیل بر درستی آن نیست.

مشکور;628468 نوشت:
معمولاً انسان های آزاداندیش و پژوهشگر از طریق سمپاشی، تبلیغات کاذب و هوچی گری در بین عوام جامعه، عقیده خود را ابراز و اظهار نمی کنند. از اینرو احکام ارتداد و آن توهین ها شامل ایشان نمی شود.

اصلا مجاز است عقیده خود را ابراز کند؟!!![/]

muiacir;628495 نوشت:
تشکر میکنم از شما بابت پاسخ گویی
میخواستم بدونم آیا اگر فردی از اسلام ، مسیحی بشه و بدون هیچ هوچی گری و بد جلوه دادن دین قبلی ، دین جدیدش رو بخواد تبلیغ کنه باز هم مرتده؟

سلام و تشکر:Gol:

ارتداد در لغت به معنای بازگشتن است و مرتد آن کسی است که از اسلام خارج شود و طریق کفر را اختیار کند. بعبارتی در لسان اهل شرع یعنی؛ بازگشت مسلمان از برخی اندیشه های استوار و حقه اش که این بازگشت موجب کفر وی می گردد, خواه در نیای مسلمانی زاده شده باشد و یا قبل از تشرف به آئین اسلام بر کیش کافران و زنادقه بوده باشد. در هر صورت مرتد محسوب می شود.

مرتد بر دو قسم است: فطری و ملی.

الف- مرتد فطری: کسی که یکی از پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه­اش مسلمان بوده­اند، پس بعد از بلوغ خود اظهار اسلام کرده است و بعد از آن اظهار، از اسلام خارج شده است.


ب- مرتد ملی: کسی که پدر و مادرش در حال انعقاد نطفه­اش مسلمان نبوده­اند و خود بعد از بلوغ،اظهار اسلام کرده است و بعدا اظهار کفر نموده است. یعنی اول کافر بود بعد مسلمان شد سپس دوباره کافر گردید مثل یک نصرانی الاصل که مسلمان شود دوباره نصرانی شود.


ارتداد به گونه های زیر ثابت می شود: 1- اقرار و اعتراف زبانی. 2- عمل به فرامین زنادقه. 3- (قیام البینه) اقامه دلیل و برهان شرعی مستند بر بندهای گذشته. 4- ارتکاب هر فعل عمدی که دلیل بر استهزاء , تمسخر و اهانت به اسلام باشد که نشان دهنده اعراض او از مسلک حق است و یا دست زدن به اعمالی که مختص بت پرستان و گبران است مانند پرستش بت و یا خورشید.


اما در مسئله حکم اعدام باید گفت که ارتداد با شرایطی، حکم اعدام را بدنبال خواهد داشت:

اول اینکه اظهار برگشت از دین کند که اگر اظهار نکند حکم اعدام در حق او اجرا نمی­شود.


دوم اینکه ارتداد او مستند به شبهات و جو شبهه ناک نباشد.


دیگر اینکه: چنانچه با موازین شرعی ارتداد مرد مرتد فطری ثابت شود؛ اعدام می­شود، ولی مرد مرتد ملی بعد از استتابه (طلب توبه و برگشت به اسلام) چنانچه نپذیرفت با لحاظ کردن سایر شرایط اعدام می­شود. اما زن چه مرتد ملی و چه فطری استتابه می­شود و چنانچه برنگشت زندانی می­شود واگر برنگردد آن قدر در زندان می­ماند تا از دنیا برود. (ر. ک تحریر الوسیله امام خمینی جلد دوم، کتاب الحدود، الخاتمة – القول فی الارتداد).

موفق باشید ...:Gol:




PAN;628529 نوشت:
اصلا مجاز است عقیده خود را ابراز کند؟!!!

سلام

در پست 13 توضیح دادیم.

PAN;628529 نوشت:
و البته این که افراد زیادی عملی را درست بداند ،الزاما دلیل بر درستی آن نیست.

صحبت قول و نظر افراد نیست، بلکه سخن در احکام موجود در آیین ها و شریعت های الهی (یهود، مسیحیت و اسلام) است.(دقت کنید)

[="Arial Black"][="Indigo"]

مشکور;630046 نوشت:
سلام

سلام بر شما

مسیحی یا یهودی(یا بی دین) زاده ای مسلمان می شود و مانند همه مسلمان شده هایی که اسلام را تبلیغ می کنند به هوچی گری ، سمپاشی و تبلیغ کاذب علیه آیین قبلی خود می پردازد. آیا از نظر انسانی می پسندید که او هم مجازات شود؟
چطور شما اجازه ابراز عقیده به مرتد نمی دهید ، ولی این عمل رو برای مسلمان شده ها می پسندید؟

چطور حق شما حق تره؟!
شما اسلام رو حق میدونید و برای مسلمان شده ها ابراز عقیدشون رو هوچی گری و تبلیغ کذب نمی دونی
ولی کسی که اسلام رو حق نمیدونه و عقیده خودشو داره به محض اینکه به تبلیغ دینش بپردازه میشه سمپاشی!

البته بنظر من دلیل این کار داشتن ِ زوره!

مشکور;630046 نوشت:
صحبت قول و نظر افراد نیست، بلکه سخن در احکام موجود در آیین ها و شریعت های الهی (یهود، مسیحیت و اسلام) است.(دقت کنید)

اتفاقا صحبت از قول و نظر افراده
اینکه در احکام ادیان چی اومده رو پیروان اون دین حق می دونن و کسی که از این ادیان پیروی نکنه ممکنه اونها رو نادرست در نظر بگیره.[/]

بازم تشکر از کارشناس محترم تاپیک
من متاسفانه نفهمیدم چی شد یکم پیچیده بود صحبت هاتون.
خوب من الان برام سواله من اگر مسیحی شدم و هوچی بازی هم در نیاوردم فقط تبلیغ دین جدیدم(که مسیحیت باشه) رو کردم و بعد مثلا دوستام پرسیدن چرا مسیحی شدی علت رو بگم ولی خلاصه هوچی گری در نیارم بازم مرتد هستم؟

PAN;630170 نوشت:
سلام بر شما

مسیحی یا یهودی(یا بی دین) زاده ای مسلمان می شود و مانند همه مسلمان شده هایی که اسلام را تبلیغ می کنند به هوچی گری ، سمپاشی و تبلیغ کاذب علیه آیین قبلی خود می پردازد. آیا از نظر انسانی می پسندید که او هم مجازات شود؟
چطور شما اجازه ابراز عقیده به مرتد نمی دهید ، ولی این عمل رو برای مسلمان شده ها می پسندید؟

چطور حق شما حق تره؟!
شما اسلام رو حق میدونید و برای مسلمان شده ها ابراز عقیدشون رو هوچی گری و تبلیغ کذب نمی دونی
ولی کسی که اسلام رو حق نمیدونه و عقیده خودشو داره به محض اینکه به تبلیغ دینش بپردازه میشه سمپاشی!

البته بنظر من دلیل این کار داشتن ِ زوره!


سلام:Gol:

در پاسخ به این بخش سخن شما گفتنی است: باید بدانید ارتداد، اصلاً مسئله اي اعتقادي نيست، چنانکه شما تصور کرده اید. بلکه يک موضوع سياسي و اجتماعي است؛ براي فهم اين كه مسلمان مي تواند به آئين ديگر در آيد يا نه و موضوع ارتداد و شرايط آن چيست، بايد خاستگاه وضع اين حكم از ديدگاه قرآن بررسي شود. قرآن حقيقت اين مساله را اين گونه نقل مي نمايد: "جمعي از اهل كتاب (يهود) گفتند (برويد ظاهراً) به آنچه بر مؤمنان نازل شده در آغاز روز ايمان بياوريد، و در پايان روز كافر شويد و (باز گرديد) شايد آن‏ها (از دين خود) باز گردند".(1)

دوازده نفر از دانشمندان يهود خيبر و نقاط ديگر، نقشه‏ اي ماهرانه براي متزلزل ساختن باور و ايمان بعضي از مؤمنان طرح نموده و با يكديگر تباني كردند كه صبحگاهان خدمت پيامبر برسند و در ظاهر ايمان بياورند، ولي در آخر روز از آيين برگردند. هنگامي كه از علت كارشان سؤال شد بگويند: ما صفات محمّد را از نزديك مشاهده كرديم و هنگامي كه به كتب ديني خود مراجعه نموده يا با دانشمندان ديني خود مشورت كرديم، ديديم صفات و روش او با آنچه در كتب ما است، تطبيق نمي كند و از اين رو برگشتيم. اين موضوع سبب مي شود كه عده‏ اي بگويند اين‏ها كه به كتب آسماني از ما آگاه ترند، لابد آنچه را گفته‏ اند راست مي گويند و به اين وسيله ايمان مسلمانان متزلزل مي گردد.(2)

مكر و نيرنگ كفار به وسيله خداوند آشكار گرديد و خدا حدّ ارتداد را وضع نمود. بايد توجه داشت كه اين ترفند مختص زمان رسول خدا(ص) نمي باشد، بلكه در همه زمان‏ها امكان اجراي آن وجود دارد. اسلام با وضع چنين حكمي جلوي مفاسد احتمالي را (كه برخي نيز به وقوع پيوسته) گرفته است كه در زير به نمونه هايي از اين مفاسد اشاره مي كنيم:

1- همه مسلمانان از نظر اعتقاد و ايمان دروني در سطح بالا نيستند، بلكه برخي افراد در ايمان شان سست هستند. اين گونه تبليغات، افراد سست ايمان را تحت تأثير قرار مي دهد و آن‏ها را از مسير حق باز مي دارد. حدّ و حكم شرعي ارتداد مي تواند افراد را از انحراف باز دارد.

2- اگر اسلام جلوي اين روند را نمي گرفت، نوعي جنگ رواني عليه دين صورت مي گرفت و كفار با تبليغات شديد عليه اسلام، علاوه بر اين كه مسلمانان را دلسرد مي كردند، باعث دلسرد شدن افرادي كه گرايش به اسلام داشتند مي شدند.

3- مهم‏ترين مسئله ارتداد، پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن است. در جامعه اسلامي كه احكام و قوانين آن پايه براي رفتارهاي فردي و اجتماعي و روابط خانوادگي مي باشد، نيز تعيين كننده رفتار انسان‏ها با يكديگر و ارزش‏هاي اخلاقي جامعه است، هر گونه اختلالي در ايمان و اعتقاد انسان‏ها با توجه به همسنگ نبودن آگاهي‏ ها، در رفتارها تأثير گذاشته ، پاي بندي به احكام و قوانين ديني واجتماعي را سست مي كند ، نيز اركان جامعه را مورد تهديد جدّي قرار مي دهد.

4. همچنين گسترش افكار انحرافي در جامعه كه توسط افراد مرتد ايجاد مي شود، نيروي مسلمانان را از جهت كمّي و كيفي مورد تهديد قرار مي دهد، از اين جهت هر گونه برنامه ريزي بر اساس نيروهاي اسلامي در جامعه، غير ممكن خواهد بود.

با توجه به موارد برشمرده مشخّص مي شود حكم ارتداد، يك حكم اجتماعي و سياسي است، هم چنين آنچه در روايات در مورد حكم ارتداد بيان شده، در زماني است كه انكار دين اسلام "جاحدانه " و مغرضانه باشد، يعني شخصي به رغم حقانيّت دين اسلام، به جهت انگيزه‏ هاي نادرست، از دين اسلام خارج شده و در مقابل آن موضع‏گيري نمايد؛ بنابراين اگر كسي دين ديگري غير از اسلام را (آن هم پس از بررسي و به دور از هر گونه دوستي و دشمني و مشكلات ديگر) انتخاب نمايد، اين عقيده براي او محترم است، تا زماني كه به صورت موضع‏گيري در مقابل اسلام در نيايد، يا به صورت سخنراني و تحريك ديگران در مقابل اسلام جبهه گيري نكند.

آري پذيرش دين به عنوان يک مسئله فردي امري انتخابي است و انسان در انتخاب آن آزاد است و اين نکته اي است که در قرآن نيز مورد تأييد و تأکيد قرار گرفته ، اما انسان حق ندارد از آزادي سوءاستفاده كند . به بهانه آزادي، اعتقادات جامعه را متزلزل نمايد. امنيت فكري و فرهنگي اجتماع را سست و مختل كند. حكم ارتداد براي چنين موردي است. روشن است كه اين سخن مورد پذيرش عقل و عرف نیز هست.

موفق باشید ...:Gol:

پی نوشتها_______________________________
1. آل عمران (3) آيه 73.
2. تفسير نمونه، ج 2، ص 466.

muiacir;630299 نوشت:
بازم تشکر از کارشناس محترم تاپیک
من متاسفانه نفهمیدم چی شد یکم پیچیده بود صحبت هاتون.
خوب من الان برام سواله من اگر مسیحی شدم و هوچی بازی هم در نیاوردم فقط تبلیغ دین جدیدم(که مسیحیت باشه) رو کردم و بعد مثلا دوستام پرسیدن چرا مسیحی شدی علت رو بگم ولی خلاصه هوچی گری در نیارم بازم مرتد هستم؟

سلام:Gol:

در پستهای قبلی گفتیم که: حكم ارتداد، يك حكم اجتماعي و سياسي است، هم چنين آنچه در روايات در مورد حكم ارتداد بيان شده، در زماني است كه انكار دين اسلام "جاحدانه " و مغرضانه باشد، يعني شخصي به رغم حقانيّت دين اسلام، به جهت انگيزه‏ هاي نادرست، از دين اسلام خارج شده و در مقابل آن موضع‏گيري نمايد؛ بنابراين اگر كسي دين ديگري غير از اسلام را (آن هم پس از بررسي و به دور از هر گونه دوستي و دشمني و مشكلات ديگر) انتخاب نمايد، اين عقيده براي او محترم است، تا زماني كه به صورت موضع‏گيري در مقابل اسلام در نيايد، يا به صورت سخنراني و تحريك ديگران در مقابل اسلام جبهه گيري نكند. از اینرو، حتی اگر هوچی گری و شیطنت در کار نباشد اما شائبه ی تبلیغ و سخنرانی در مقابل اسلام را داشته باشد که در نهایت به تحریک افکار می انجامد نیز مشمول حکم ارتداد است.

موفق باشید ...:Gol:

PAN;630170 نوشت:
اتفاقا صحبت از قول و نظر افراده
اینکه در احکام ادیان چی اومده رو پیروان اون دین حق می دونن و کسی که از این ادیان پیروی نکنه ممکنه اونها رو نادرست در نظر بگیره.

سلام مجدد:Gol:

شاید این سخن شما در خصوص مکاتب بشری که ساخته و پرداخته افراد است صادق باشد و یا شریعت های تحریف شده و منسوخ گردیده که کتاب و سرمایه وحیانی شان بدلایل متعدد و بنا به قول خود اندیشمندان یهود و مسیحیت، دستخوش تحریف و انحراف گردیده را هم در بر گیرد، اما حداقل در خصوص قرآن کتاب آسمانی مسلمانان صدق نمی کند زیرا دین خاتم که از جهتی جاودانه و جهانی و از جهتی جامع و مانع است، به دلایل عقلی، تاریخی و نقلی از خطر تحریف مصون مانده است. و این مطلب گویای آنست که آورده های دین اسلام بدون کم و کاست، برنامه های تعالی بخش خداوند برای سعادت بشریت است نه ساخته ذهن افراد.

بحث دلایل حقانیت و برتری اسلام بر دیگر شریعت ها در جای خود بسیار بحث شده و رجوع به آن، به تنهایی قادر است اشکال مطروحه شما را پاسخ دهد.

ضمناً از منظر جهان بینی الهی، کسی که نیاز خود را به هدایت الهی که از طریق برنامه های تعالی بخش دین حق و توسط انبیاء الهی ارائه می شود تشخیص ندهد یعنی حقیقت خود را نشناخته و کسی که خودش را نشناخته چگونه می تواند در باره دیگر امور از جمله ادیان الهی اظهار نظر کند چنانکه امیر بیان علی (ع) فرمود: کیف یعرف غیره من یجهل نفسه؛ چگونه دیگری را شناخته کسی که خود را نشناخته است.

موفق باشید ...:Gol:

بنام خدا

سلام و ادب:Gol:

با تشکر از مشارکت همه دوستان، نکاتی را در جمعبندی بحث تقدیم می کنیم:

اول. ارتداد در لغت به معنای بازگشتن است و مرتد آن کسی است که از اسلام خارج شود و طریق کفر را اختیار کند. مرتد بر دو قسم است: فطری و ملی.

دوم. مجازات مرتد به دلیل جرم و گناه اجتماعى و تبلیغات او علیه دین است نه عقیده‏ ى شخصى وى. اسلام براى جلوگیرى از این تهدید، مجازات سنگینى را براى ارتداد قرار داده است، گرچه راه اثبات آن را نیز سخت کرده، بر خلاف برخی تصورات، مرتد و احکام آن به هر کسی اطلاق نمی شود. فلذا اثر روانى این مجازات، بیش از خود آن، توانسته است فضاى سالمى براى عموم مردم و جامعه مسلمانان فراهم سازد.

سوم. اسلام برای تحقیق و پژوهش در شناخت دین، ارزش و احترام بسیاری قائل است و اصولاً از منظر اسلام اصول دین ما تحقیقی است نه تقلیدی، بنا بر این، چنین شیوه برخورد با کسانی است که بدلایلی که گفتیم حکم ارتداد بر آنها بار می شود نه کسانی که آزادانه اهل تحقیق و پژوهش در شناخت حق هستند.

چهارم. انسانی که برای شناخت حق تلاش می کند ارزشمندتر است تا کسی که بدون شناخت به چیزی معتقد می شود. امروزه همه مسلمانان،(با سواد و بیسواد) هر کدام به قدر وسع و توان و امکانی که دارند از راه های تحقیق و شناخت دین برخوردارند و اینطور نیست که گمان کنیم برخی بدون تحقیق، دین را به ارث برده و بعبارتی دینشان شناسنامه ای است.

پنجم. بدون شک، هر کس بدون گرفتاری در شوائب و بیماری های شک و تردید مذموم و بدون تحریک و تهدیدهای خارجی و تطمیع و تزویرگری هوای نفس، بعبارتی آزادانه، در مسیر شناخت ادیان الهی و معرفت دین حق قدم بگذارد، به حقانیت اسلام در بین همه ادیان و حقانیت مذهب حقه اثنی عشری در بین همه مذاهب اعتراف خواهد کرد.

ششم. ارتداد حکمی نیست که فقط به اسلام اختصاص داشته باشد بلکه در یهود و مسیحیت هم مطرح بوده حتی، حکم ارتداد در یهود بسیار شدیدتر از اسلام است. این یک قاعده کلی است با توجه به اینکه ادیان توحیدی معمولاً انحصارگرا هستند، معمولاً هر کس از دینی به دین دیگر درآید از طرف متفکران و پیروان دین قبلی مرتد و از منظر متفکران و پیروان دین جدیدش آزاداندیش لقب می گیرد.

هفتم. فلسفه حکم ارتداد در چند گزاره قابل بیان است:

  1. اين گونه تبليغات، افراد سست ايمان را تحت تأثير قرار مي دهد و آن‏ها را از مسير حق باز مي دارد. حدّ و حكم شرعي ارتداد مي تواند افراد را از انحراف باز دارد.
  2. اگر اسلام جلوي اين روند را نمي گرفت، نوعي جنگ رواني عليه دين صورت مي گرفت و كفار با تبليغات شديد موجبات دلسردی مسلمانان را فراهم می اوردند. مهم‏ترين مسئله ارتداد، پيامدهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي آن است.
  3. همچنين گسترش افكار انحرافي در جامعه كه توسط افراد مرتد ايجاد مي شود، نيروي مسلمانان را از جهت كمّي و كيفي مورد تهديد قرار مي دهد، از اين جهت هر گونه برنامه ريزي بر اساس نيروهاي اسلامي در جامعه، غير ممكن خواهد بود.
  4. و ...

نتیجه آنکه؛ حكم ارتداد، يك حكم اجتماعي و سياسي است، و آن در زماني است كه انكار دين اسلام "جاحدانه " و مغرضانه باشد، يعني شخصي به رغم حقانيّت دين اسلام، به جهت انگيزه‏ هاي نادرست، از دين اسلام خارج شده و در مقابل آن موضع‏گيري نمايد.

موفق باشید ...:Gol:

موضوع قفل شده است