بیانات مقام معظم رهبری درباره فتنه (1)

تب‌های اولیه

1 پست / 0 جدید
بیانات مقام معظم رهبری درباره فتنه (1)

1بیانات در دیدار گروه کثیری از پرستاران نمونه کشور (۱۳۸۹/۰۲/۰۱)

آنچه که از بیانات زینب کبرى باقى مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبرى را نشان میدهد. خطبه ى فراموش نشدنى زینب کبرى در بازار کوفه یک حرف زدن معمولى نیست، اظهارنظر معمولى یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعه ى اسلامى در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیق ترین و غنى ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوى است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین برده اند، این جمع چند ده نفره ى زنان و کودکان را اسیر کرده اند، آورده اند در مقابل چشم مردم، روى شتر اسارت، مردم آمده اند دارند تماشا میکنند، بعضى هلهله میکنند، بعضى هم گریه میکنند؛ در یک چنین شرائط بحرانى، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنى را به کار میبرد که پدرش امیرالمؤمنین بر روى منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندى مضمون و معنا: «یا اهل الکوفه، یا اهل الغدر و الختل»؛ اى خدعه گرها، اى کسانى که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله رو اسلام و اهل بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کورى نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابى هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیرالمؤمنین هستید؛ در حالى که واقع قضیه این نبود. نتوانستید از عهده ى مقابله ى با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتى نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسى شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه ى نریسیده. با بى بصیرتى، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق و باطل، کرده هاى خودتان را، گذشته ى خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعاى انقلابیگرى؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بى مقاومت در مقابل بادهاى مخالف. این، آسیب شناسى است. با این بیان قوى، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوى حضرت زینب نشسته باشند، گوش فرا داده باشند، او هم مثل یک خطیبى براى اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه داران دشمن دور و برشان را گرفته اند؛ یک عده هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همانهائى که مسلم را به دست ابن زیاد دادند، همانهائى که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائى که آن روزى که باید با ابن زیاد در مى افتادند، توى خانه هایشان مخفى شدند - اینها بودند توى بازار کوفه - یک عده هم کسانى بودند که ضعف نفس نشان دادند، حالا هم نگاه میکنند، دختر امیرالمؤمنین را مى بینند، گریه میکنند. حضرت زینب کبرى با این عده ى ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمی‎شود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه ى مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو براى همه ى مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوى و انقلاب علوى را آسیب شناسى میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه ى پیغمبر سرش بر روى نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا می‎شود فهمید. بیانات در منطقه عملیاتی فتح المبین (۱۳۸۹/۰۱/۱۱)

آنچه مهم است این است که ملت ایران این مقطع تاریخىِ حساس - مقطع دفاع مقدس - را هرگز فراموش نکند و سالهاى پرمحنت، ولى پرافتخار دوران جنگ تحمیلى را هرگز از یاد نبرید. این آمدنها، این اظهار ارادتها، این یادبود گرفتنها، کمک میکند به اینکه این یادها در ذهنها زنده بماند. من از این حرکت راهیان نور - که چند سال است بحمداللَّه روزبه روز هم در کشور توسعه پیدا کرده - بسیار خرسندم و این حرکت را حرکت بسیار بابرکتى میدانم. و معتقدم این مقطع حساس براى ما یک تجربه است. شما جوانهاى امروز اگر آن روز هم بودید، توى این میدان، با عزم راسخ حاضر میشدید.

برچسب: