جمع بندی آیا مجازات گوساله پرستی عادلانه بود؟

تب‌های اولیه

34 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
آیا مجازات گوساله پرستی عادلانه بود؟

سلام. طبق قرآن، حضرت موسی به قوم که گوساله پرست شده بودند، امر فرمود که شمشیر بکِشند و یکدیگر را بکُشند.(بقره:54)

آیا این مجازات عادلانه بود؟

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدیقین

חסר משמעות;624302 نوشت:
سلام. طبق قرآن، حضرت موسی به قوم که گوساله پرست شده بودند، امر فرمود که شمشیر بکِشند و یکدیگر را بکُشند.(بقره:54)

آیا این مجازات عادلانه بود؟

سلام به شما پرسشگر گرامی

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (بقره/54)
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبه ‏پذير و رحيم است‏

برای دریافت عادلانه بودن یا نبودن این حکم، باید رابطه بین جرم و حُکم تحلیل شود؛ اینکه مجرمین چه جرمی مرتکب شدند، و از منظر دینی جایگاه این جرم و گناه در چه حدی بوده است؟

پاسخ این مسایل را ضمن بیان چند نکته عرض می کنم:

1- توحید سرلوحه دعوت تمام پیامبران است؛ مطابق آیات کریمه قرآن، سخن آغازین تمام پیامبران یک چیز بوده است: «پرسش خدا و دوری از پرستش غیر او»؛

لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ... (اعراف/59)
ما نوح را به سوى قومش فرستاديم او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست...

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ... (اعراف/65)
و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد، كه جز او معبودى براى شما نيست...

وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ... (اعراف/73)
و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست...

وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ... (اعراف/85)
و به سوى «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست...

و آیات بسیار دیگر.

2- شرک، تنها گناهی است که اگر کسی بدون توبه با آن بمیرد، خداوند متعال هرگز او را نمی بخشد:


إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيماً (نساء/48)
خداوند (هرگز) شرك را نمى ‏بخشد! و پايين‏ تر از آن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى ‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است‏

إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً (نساء/116)
خداوند، شرك به او را نمى ‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى ‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.

3- قوم موسی معجزات فراوانی را با چشم سر دیده بودند و حجت بر آنها تمام شده بود: تبدیل شدن عصا به مار بزرگ، ید بیضا، شکاف نیل و موارد دیگر که در آیاتی مانند آیه 133 سوره اعراف بدان اشاره شده است.

ملتی که 40 روز غیبت پیامبرشان را _که برای عبادت به کوه طور رفته بود_ تحمل نمی کنند و گوساله پرست می شوند، بعد از مرگ او می خواهند چکار کنند؟! ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات بزرگ الهی، تنها در طی چند روز غیبت موسای کلیم، همه چیز را به یکباره به دست فراموشی می سپارند و با شنیدن صدای گوساله سامری از توحيد و یکتاپرستی، به گوساله‌پرستی رو می آورند، چنین مردمی نیاز به تنبیهی سخت و مجازاتی بیدارکننده دارند!

در اینکه حکم چگونه اجرا شد مفسرین اختلاف نظر دارند: استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و استاد قرائتی در تفسیر نور، قائلند که آنها یکدیگر را اعدام کردند، اما برخی دیگر از مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث قائلند که اعدام گنهکاران به دست افراد دیگر انجام گرفته است. توضیح بیشتر را از اینجا بخوانید: #20

شك نيست كه پرستش گوساله سامرى، كار كوچكى نبود، ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات خدا و معجزات پيامبر بزرگشان موسى ع همه را فراموش كنند و با يك غيبت كوتاه پيامبرشان به كلى اصل اساسى توحيد و آئين خدا را زير پا گذارده بت‏ پرست شوند.

اگر اين موضوع براى هميشه از مغز آنها ريشه كن نشود وضع خطرناكى به وجود خواهد آمد، و بعد از هر فرصتى مخصوصا بعد از مرگ موسى ع، ممكن است تمام آيات دعوت او از ميان برود، و سرنوشت آئين او به كلى به خطر افتد در اينجا بايد شدت عمل به خرج داده شود، و هرگز تنها با پشيمانى و اجراى صيغه توبه بر زبان نبايد قناعت گردد، لذا فرمان شديدى از طرف خداوند، صادر شد كه در تمام طول تاريخ پيامبران مثل و مانند ندارد، و آن اينكه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحيد، فرمان اعدام دستجمعى گروه كثيرى از گنهكاران بدست‏ خودشان صادر شد.

اين فرمان به نحو خاصى مى‏بايست اجرا شود، يعنى خود آنها بايد شمشير به دست گيرند و اقدام به قتل يكديگر كنند كه هم كشته‏شدنش عذاب است و هم كشتن دوستان و آشنايان.

طبق نقل بعضى از روايات موسى دستور داد در يك شب تاريك تمام كسانى كه گوساله‏ پرستى كرده بودند غسل كنند و كفن بپوشند و صف كشيده شمشير در ميان يكديگر نهند!.

ممكن است چنين تصور شود كه اين توبه چرا با اين خشونت انجام گيرد؟

آيا ممكن نبود خداوند توبه آنها را بدون اين خونريزى قبول فرمايد؟.

پاسخ به اين سؤال از سخنان بالا روشن مى‏شود، زيرا مساله انحراف از اصل توحيد و گرايش به بت پرستى مساله ساده‏اى نبود كه به اين آسانى قابل گذشت باشد، آنهم بعد از مشاهده آن همه معجزات روشن و نعمتهاى بزرگ خدا.

در حقيقت همه اصول اديان آسمانى را مى‏توان در توحيد و يگانه پرستى خلاصه كرد، تزلزل اين اصل معادل است با از ميان رفتن تمام مبانى دين، اگر مساله گوساله‏پرستى ساده تلقى مى‏شد، شايد سنتى براى آيندگان مى‏گشت، بخصوص اينكه بنى اسرائيل به شهادت تاريخ مردمى پر لجاجت و بهانه جو بودند، لذا بايد چنان گوشمالى به آنها داده شود كه خاطره آن در تمام قرون و اعصار باقى بماند و كسى هرگز بعد از آن به فكر بت پرستى نيفتد، و شايد جمله‏ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ‏ (اين كشتار نزد خالقتان براى شما بهتر است) اشاره به همين معنى باشد.

تفسير نمونه، ج‏1، ص: 257

[="Tahoma"][="Navy"]

חסר משמעות;624302 نوشت:
سلام. طبق قرآن، حضرت موسی به قوم که گوساله پرست شده بودند، امر فرمود که شمشیر بکِشند و یکدیگر را بکُشند.(بقره:54)

آیا این مجازات عادلانه بود؟


سلام
گوساله پرستی نوعی ارتداد بود و ارتداد در ادیان الهی جرم بسیار بزرگی است و از آنجا که این کار بصورت جمعی صورت گرفت جزای آن نیز بصورت جمعی بود پس بین جرم و جزا تناسب است
فراموش نکنیم که :
هارون ع به بنی اسرائیل در مورد گوساله پرستی هشدار داد اما آنها سخنش را گوش نکردند بلکه حتی تهدید به قتلش کردند
پیامبران الهی هیچ کاری بدون فرمان خدای متعال انجام نمی دهند لذا جزای گوساله پرستی به فرمان خدای تعالی و عادلانه بوده است
یا علیم[/]

صدیقین;626058 نوشت:
برای دریافت عادلانه بودن یا نبودن این حکم، باید رابطه بین جرم و حُکم تحلیل شود

عبدالرحیم;626246 نوشت:
شك نيست كه پرستش گوساله سامرى، كار كوچكى نبود

محی الدین;626263 نوشت:
گوساله پرستی نوعی ارتداد بود و ارتداد در ادیان الهی جرم بسیار بزرگی است

سلام
با احترام به دوستاني كه پاسخ دادند ، من هنوز قانع نشدم

سوال هاي زيادي برايم مطرح است ، بطور كلي اينها (بخصوص آنها كه قرمز كردم):

چرا بايد خودشان يكديگر را ميكشتند؟
اين كشتن به چه شكل بود؟
آيا شامل اقوام هم ميشد؟
اصلاً چرا آنها قبول كردند؟
آيا از آنها ، تعدادي زنده ماندند؟
اگر كساني زنده ماندند ، حكم آنها چيست؟

سلام

اگه من برات ماشین پورشه بخرم 2 تا خونه هم تو لندن برات بگیرم بعد بهت بگم روزی دو بار این درخت اب بده و تو این کارو نکنی ...اگه زدم کشتمت نباید گله کنی!!
چون حقته..

این همه هواتو داشتم اونوقت درخت خشک تحویلم دادی؟..

...

فک کن...

خدا این همه هوا بنی اسرائیل داشت اون وقت گوساله پرست شدن...
هر چند که اینا گوساله هستند خودشون...همین الانم از نوادگان گوساله ان...

اندازه گوساله هم نمیفهمند..

خدا پدر مادر عرب های جاهلیتو بیامرزه...عربها دوره پیامبر جاهل بودن

اما بنی اسرائیل عین گوساله بودند..

با سلام
پوزش میطلبم از دوستان و کارشناس محترم تاپیک
اما بنده تمامی پست ها رو خوندم اما مثل جناب رضا قانع نشدم.
واقعا ایا با این نوع مجازات مشکل حل شد؟ایا به درستی تنبیه شدن؟دوستان فرمودند تا به قول معروف یه گوشت مالی حسابی بشن اما اگر به درستی تنبیه شده بودن پس چرا بازم بت پرستی بعدا رواج پیدا کرد؟

سلام این رو از تفسیر نور در آوردم: زیر مورد های مهم هم خط کشیدم امید وارد قانع ات کنه:
مراد از «قتل نفس» در جمله: «فاقتلوا انفسكم» خودكشى نيست، بلكه يكديگر را كشتن است. نظير آيه‏ ى شريفه: «لا تلمزوا انفسكم» همديگر را طعنه نزنيد. و يا نظير آيه‏ى «فسلّموا على انفسكم» ، يعنى همديگر را سلام دهيد.
پذيرفتن اين نحو توبه‏ى سخت، براى يهوديان فضليت است. زيرا خداوند در انتقاد از مسلمانان منافق مى‏فرمايد: «و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم اواخرجوا من دياركم ما فعلوه الاّ قليلٌ منهم» يعنى: اگر بر آنان فرمان كشتن همديگر را واجب مى‏نموديم و يا فرمان خروج از سرزمين خودشان را صادر مى‏كرديم، آنرا جز افراد اندكى انجام نمى‏دادند.
1- مردم را با محبّت براى پذيرش حدود الهى آماده كنيد. «يا قوم ... فاقتلوا»
2- شرك، ظلم به نفس است. «ظلمتم انفسكم باتّخاذكم العجل»
3- هر چه برهان و معجزه و دليل بيشتر عرضه شود، تكليف سنگين‏تر و تخلّف از آن خطرناك‏تر خواهد بود. گوساله‏پرستى، بعد از ديدن آن همه معجزه، توبه‏اى جز اعدام ندارد.«فتوبوا... فاقتلوا انفسكم»
4- حكم مرتدّ، قتل است.«فاقتلوا انفسكم»
5 - مرگ در رحمت الهى، بهتر از زندگى در لعنت الهى است. «ذلكم خيرٌ لكم»
6- اجراى حدود الهى، گرچه به قيمت قتل انسان باشد، به نفع اوست. «فاقتلوا... ذلكم خير لكم»
7- اساس دستورات الهى، خير رسانى به انسان است. «ذلكم خير لكم»
8 - براى جريمه‏هاى سنگين، بايد بركات زيادى گفته شود تا مردم آماده پرداخت آن شوند. «فاقتلوا ... ذلكم خير، فتاب عليكم، انّه هو التّواب الرحيم»

Reza-D;626317 نوشت:
سلام

چرا بايد خودشان يكديگر را ميكشتند؟

برای اون ها بهتر بود ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ (شرک بعد اون همه نشانه هایی که به بنی اسراعیل نشان داده شده بود بخشیدنی نبود اما خداوند رحیم هست که کاری کرد هم عبرتی برای نسل های بعد بشن هم از گناهشون کم تر بشه.)

اين كشتن به چه شكل بود؟

شمشیر به دست بگیر رند هم دیگه رو بکشند.

آيا شامل اقوام هم ميشد؟

منظورت رو نفهمیدم.

اصلاً چرا آنها قبول كردند؟

باز هم میگم ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ

آيا از آنها ، تعدادي زنده ماندند؟
اگر كساني زنده ماندند ، حكم آنها چيست؟

این دو تا رو نمی دونم .

سلام به شما
تشكر بابت پاسخ

مقسومی;626466 نوشت:
برای اون ها بهتر بود ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ (شرک بعد اون همه نشانه هایی که به بنی اسراعیل نشان داده شده بود بخشیدنی نبود اما خداوند رحیم هست که کاری کرد هم عبرتی برای نسل های بعد بشن هم از گناهشون کم تر بشه.)
منظورم اين بود كه فلسفهء اون چه بود؟

مقسومی;626466 نوشت:
آيا شامل اقوام هم ميشد؟
يعني پدر ، مادر ، ، همسر ، فرزند ، برادر و..... آنها را هم بايد ميكشتند؟
كوددكان را چه؟ آنها را هم بايد ميكشتند؟

مقسومی;626466 نوشت:
اصلاً چرا آنها قبول كردند؟
باز هم میگم ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ
مي توانستند مجدد درخواست كنند يا بيشتر توبه كنند يا جبران كنند يا.... قانع نشدم

منم یه سوال برام پیش اومد .این که من بعضی وقتا عصبانی میشم میگم خدااااااااااااااااا منو فراموش کردی؟:god: یا به وجودش شک میکنم .باید منو اعدام کنن؟
البته من چیزی جز خدا رو لایق پرستیدن نمیدونم :Gig:یه نمه مغرورم میگم من برترین موجوداتم . میگم خدایا منو بیشتر از همه آدمات دوست داشته باش
حسودم:Nishkhand:

دخترک کبریت فروش;626486 نوشت:
منم یه سوال برام پیش اومد .این که من بعضی وقتا عصبانی میشم میگم خدااااااااااااااااا منو فراموش کردی؟ یا به وجودش شک میکنم .باید منو اعدام کنن؟

خدا خیلی دوست داره صدا بنده هاشو بشنوه...همین که سرش داد میزنی و صداش میزنی از بس مهربون و رحیمه که با یه لبخند جوابتو میده...

حتی وقتی میگی خدایا تو وجود نداری همین یعنی دنبال جواب سوالاتت هستی...همین برای خدا کافیه و کمکت میکنه که بشناسیش...

پس شبهاتت رو برطرف کن و نذار زیاد تو ذهنت جولان بده..

در ضمن دوستان در مورد مجازات خدا باید بگم ...خود خدا هم فهمید که اینا آدم بشو نیستن..ادم که چه عرض کنم آدمم نیستن.

اگه یکی از معجزه های حضرت موسی رو من با چشم میدیدم سر از سجده بر نمیداشتم اما این بنی اسرائیل صهیونیسم همین الانشم فوق العاده گیجن!!!

دیگه نمیدونم چطوری بگم...:Gol:

دخترک کبریت فروش;626486 نوشت:
منم یه سوال برام پیش اومد .این که من بعضی وقتا عصبانی میشم میگم خدااااااااااااااااا منو فراموش کردی؟:god: یا به وجودش شک میکنم .باید منو اعدام کنن؟
البته من چیزی جز خدا رو لایق پرستیدن نمیدونم :Gig:یه نمه مغرورم میگم من برترین موجوداتم . میگم خدایا منو بیشتر از همه آدمات دوست داشته باش
حسودم:Nishkhand:

سلام این چیز که شما می گید شرک نیست بلکه ا یمان تون کمی ضعیفه چند از قرآن آیه برتون مینویسم: هر از نیکی به تر رسید از پروردگارت هست و آنچه از بدی به تو رسید از خودت است . [ یعنی خدا فقط خوبی می کنه این خود ما هستیم که به خودمون بدی میکنیم.
آیه ی تقویت کننده ایمان « و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏ايم شک داريد، پس- اگر راست مي‏گوييد- سوره‏اي مانند آن بياوريد و گواهان خود را- غير خدا- فرا خوانيد. (23) سوره ی بقره .
اگه امتحاناتم تموم بشه توضیح بی ترم می دم راهکار های تقویت ایمان ، پر هیز از حسد و غرور رو هم می گفتم بعد از امتحانات می زارم رو وبلاگم (qsh.blogfa.com) همین جا هم نقل قول میکنم.

Reza-D;626484 نوشت:
سلام به شما
تشكر بابت پاسخ

منظورم اين بود كه فلسفهء اون چه بود؟

يعني پدر ، مادر ، ، همسر ، فرزند ، برادر و..... آنها را هم بايد ميكشتند؟
كوددكان را چه؟ آنها را هم بايد ميكشتند؟

مي توانستند مجدد درخواست كنند يا بيشتر توبه كنند يا جبران كنند يا.... قانع نشدم

در این باره تحقیق بیش تر می کنم. پس طول میکشه چند روزی صبر کنید.

عشقم خدا;626487 نوشت:

در ضمن دوستان در مورد مجازات خدا باید بگم ...خود خدا هم فهمید که اینا آدم بشو نیستن..ادم که چه عرض کنم آدمم نیستن.

دیگه نمیدونم چطوری بگم...:Gol:

سلام نوشته خوبی بود هر چیز رو از دل خودت می گی وفقط یه غلط مفهومی داری باید بنویسی(( می دونست)).

مقسومی;626514 نوشت:
سلام نوشته خوبی بود هر چیز رو از دل خودت می گی وفقط یه غلط مفهومی داری باید بنویسی(( می دونست)).

بلاخره یکی حرفامو فهمید :Gol:

صدیقین;626058 نوشت:
سلام به شما پرسشگر گرامی

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (بقره/54)
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبه ‏پذير و رحيم است‏

برای دریافت عادلانه بودن یا نبودن این حکم، باید رابطه بین جرم و حُکم تحلیل شود؛ اینکه مجرمین چه جرمی مرتکب شدند، و از منظر دینی جایگاه این جرم و گناه در چه حدی بوده است؟

پاسخ این مسایل را ضمن بیان چند نکته عرض می کنم:

1- توحید سرلوحه دعوت تمام پیامبران است؛ مطابق آیات کریمه قرآن، سخن آغازین تمام پیامبران یک چیز بوده است: «پرسش خدا و دوری از پرستش غیر او»؛

لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ... (اعراف/59)
ما نوح را به سوى قومش فرستاديم او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست...

وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ... (اعراف/65)
و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد، كه جز او معبودى براى شما نيست...

وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ... (اعراف/73)
و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست...

وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ... (اعراف/85)
و به سوى «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست...

و آیات بسیار دیگر.

2- شرک، تنها گناهی است که اگر کسی بدون توبه با آن بمیرد، خداوند متعال هرگز او را نمی بخشد:


إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيماً (نساء/48)
خداوند (هرگز) شرك را نمى ‏بخشد! و پايين‏ تر از آن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى ‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است‏

إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً (نساء/116)
خداوند، شرك به او را نمى ‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى ‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.

3- قوم موسی معجزات فراوانی را با چشم سر دیده بودند و حجت بر آنها تمام شده بود: تبدیل شدن عصا به مار بزرگ، ید بیضا، شکاف نیل و موارد دیگر که در آیاتی مانند آیه 133 سوره اعراف بدان اشاره شده است.

ملتی که 40 روز غیبت پیامبرشان را _که برای عبادت به کوه طور رفته بود_ تحمل نمی کنند و گوساله پرست می شوند، بعد از مرگ او می خواهند چکار کنند؟! ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات بزرگ الهی، تنها در طی چند روز غیبت موسای کلیم، همه چیز را به یکباره به دست فراموشی می سپارند و با شنیدن صدای گوساله سامری از توحيد و یکتاپرستی، به گوساله‌پرستی رو می آورند، چنین مردمی نیاز به تنبیهی سخت و مجازاتی بیدارکننده دارند!

در اینکه حکم چگونه اجرا شد مفسرین اختلاف نظر دارند: استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و استاد قرائتی در تفسیر نور، قائلند که آنها یکدیگر را اعدام کردند، اما برخی دیگر از مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث قائلند که اعدام گنهکاران به دست افراد دیگر انجام گرفته است. توضیح بیشتر را از اینجا بخوانید: #20

سلام. این یکدیگر را کشتن چگونه بوده؟ یعنی بی گناه و گناهکار در هم کشته شوند، یا بیگناهان گناهکاران را بکشند؟ آیا در احادیث توضیحی در این مورد داریم؟

Reza-D;626317 نوشت:
چرا بايد خودشان يكديگر را ميكشتند؟ اين كشتن به چه شكل بود؟ آيا شامل اقوام هم ميشد؟
استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسد: مطابق برخی روایات، کسانی که گوساله پرست شدند بودند، به دستور موسای کلیم، در یک شب غسل کردند و کفن پوشیدند و در دو صف ایستادند و با شمشیرهای آخته به یکدیگر حمله ور شدند! (1)

منظور از «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» در آیه مورد بحث، خودكشى نيست، بلكه يكديگر را كشتن است. هر چه برهان و معجزه و دليل بيشتر عرضه شود، تكليف سنگين‏ تر و تخلّف از آن خطرناک‏ تر خواهد بود! گوساله‏ پرستى، بعد از ديدن آن همه معجزه، توبه‏ اى جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ». (2)

برخی مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث، نظرشان اینست که گنهکاران به دست افراد دیگر اعدام شدند.

استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث بر آن است که تعبیر آیه کریمه اجمال دارد و از بیان آیه کریمه بدست نمی آید که چه کسی مامور به کشتن شده یعنی آیا گنهکاران همدیگر را کشتند یا اینکه کسانی دیگر، مامور به کشتن آنها شدند، این از آیه کریمه قابل اثبات نیست. ایشان سپس متن تورات فعلی را نقل می کند و به دو روایت نیز استناد می نماید؛ در ادامه نوشتار ایشان نقل می شود:

«آيا يكديگر را كشتند و يا [افراد دیگر]، پرستش‌كنندگان [ ِ گوساله] را اعدام كردند، از آيه روشن نمى‏ شود. در تورات سفر خروج باب 32 نقل شده كه: موسى عليه السّلام گفت هر كس خواستار خدا است پيش مى‏ آيد. بنى لاوى پيش او جمع شدند، موسى گفت: خدا مى‏ گويد هر كس برادر، دوست و همسايه خويش را بكشد! بنى لاوى موافق سخن موسى عمل كردند. در آن روز قريب به سه هزار كس كشته شدند.

در اين باره دو روايت در تفسير صافى و برهان نقل شده كه متن هر دو مشوش ولى در جارى شدن حكم آيه صريح هستند. به نظر چنين مى‏ رسد كه به حكم موسى عليه السّلام پرستش كنندگان به دست ديگران اعدام شده‏ اند.» (3)

مرحوم امین الاسلام طبرسی هم در مجمع البیان، در ادامه عنوانی با نام «چه کسی مامور به کشتن شد»، به نقل از ابن عباس و چند نفر دیگر از مفسرین گذشته، می نویسد: افرادی که گوساله را نپرستیده بودند، گنهکاران را اعدام کردند. (4)

علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه 54 سوره بقره، مطلب خاصی در این باره ارائه نکرده است.

پی نوشت
-----------------------
1- تفسير نمونه، ج‏1، ص 256
2- تفسير نور، ج‏1، ص 117
3- تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 129
4- مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 238

Reza-D;626317 نوشت:
اصلاً چرا آنها قبول كردند؟

ظاهرا بعد از ارشادهای موسای کلیم، حقیقت امر را دریافتند و به باطل بودن گوساله پرستی و گمراهی‌شان پی بردند و توبه کردند:

وَ لَمَّا سُقِطَ في‏ أَيْديهِمْ وَ رَأَوْا أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّوا قالُوا لَئِنْ لَمْ يَرْحَمْنا رَبُّنا وَ يَغْفِرْ لَنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ (اعراف/149)
هنگامى كه به شدت پشيمان شدند [و به باطل بودن گوساله‏ پرستى آگاه گشتند] و دانستند كه قطعاً گمراه شده ‏اند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نكند و ما را نيامرزد، يقيناً از زيانكاران خواهيم بود

موسای کلیم که برای عبادت 40 روزه به کوه طور رفته بود، با وحی الهی از انحراف قومش باخبر شد. برای همین، خشمگینانه و شتابان به میان قومش بازگشت و با براهین عقلی و ارشادهای لازم، نیرنگ سامری را رو کرد و جنازه گوساله را هم سوزاند. شرح این داستان زیبا را از آیات 83 تا 98 سوره مبارکه طه مطالعه بفرمایید.

Reza-D;626317 نوشت:
آيا از آنها ، تعدادي زنده ماندند؟ اگر كساني زنده ماندند ، حكم آنها چيست؟

و روى ان موسى و هارون عليهم السلام وقفا يدعوان الله تعالى و يتضرعان اليه، و هم يقتل بعضهم بعضا حتى نزل الوحي بترك القتل، و قبلت توبة من بقي (تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص 81)

روايت شده است در حالى كه بنى اسرائيل يكديگر را مى كشتند، موسى و هارون به درگاه خداوند ناله و دعا می کردند، تا اینکه وحى الهی نازل شد كه ديگر همديگر را نكشند و توبه باقی‌ماندگان پذيرفته شد.

חסר משמעות;626624 نوشت:
سلام. این یکدیگر را کشتن چگونه بوده؟ یعنی بی گناه و گناهکار در هم کشته شوند، یا بیگناهان گناهکاران را بکشند؟ آیا در احادیث توضیحی در این مورد داریم؟
این حکم تنها درباره گوساله‌پرست‌ها باید اجرا می شد! حکم در آیه کریمه ناظر به کسانی است که گوساله‌ را پرستیده بودند:

وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ (بقره/54)
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبه ‏پذير و رحيم است *

افرادی که گوساله‌پرست نشده بودند خطایی مرتکب نشده بودند و طبعا این حکم شاملشان نمی شد و مخاطب این حکم نبودند.

--------------------
* الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 189

دخترک کبریت فروش;626486 نوشت:
منم یه سوال برام پیش اومد .این که من بعضی وقتا عصبانی میشم میگم خدااااااااااااااااا منو فراموش کردی؟ یا به وجودش شک میکنم .باید منو اعدام کنن؟
ارتداد به معنای افکاری که ذکر کردید نیست و ارتباطی هم ندارد. به قول استاد مطهری شک معبر خوبی است اما مکان خوبی برای ماندن نیست! شک، آغاز و مقدمه پرسشگری است. روح جستجوگر انسان به دنبال پاسخ به هزاران سؤالی است که مثل خوره به جانش افتاده و تا پاسخ قانع کننده ای نیابد، آرام نمی گیرد!

قرآن کریم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دستور داده اگر یکی از مشرکین خواست درباره دین تحقیق کند، باید به او اجازه دهی تا سخن خدا را بشنود و سپس به خانه و مأوایش روانه کنی تا خوب بنشیند و بیندیشد:

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ (توبه/6)
و اگر يكى از مشركان از تو پناهندگى بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنود (و در آن بينديشد)! سپس او را به محل امنش برسان، چرا كه آنها گروهى ناآگاهند!

آری، اسلام، دين آزادى است و ايمان از روى فهم ارزش دارد، نه از روى ترس يا اجبار. مكتبى كه منطق دارد، عجله ندارد. به دشمنش هم فرصت می دهد تا آن را بشنود، و امنيّت او را تضمين می کند تا با فكر آسوده انتخاب نماید. همه انسان ها _حتی دشمنان دین_ حق تحقیق و دانستن دارند.

اما در این میان عده ای هم سوء استفاده می کنند و برای بر هم زدن امنیت اعتقادی جامعه اسلامی نقشه ها می کشند! صبحگاهان مسلمان می شوند و شامگاهان به بهانه اینکه این دین به درد ما نخورده، از آن خارج می شوند تا موجبات سستی عقیده دیگر مؤمنان را فراهم آورند!

وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (آل عمران/72)
و گروهى از اهل كتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان نازل شده است، در آغاز روز ايمان آوريد و در پايان روز كافر شويد، شايد (با اين حيله آنها از اسلام) باز گردند

یکی از حکمت های اعدام برای مرتد فطری که علیه دین علم قیام بپا کرده (و نه کسی که در پستوی خانه اش نشسته و کاری به کار کسی ندارد)، اینست که باعث سست شدن عقیده جامعه می شود. شر چنین فتنه گری که به گمراهی خویش قناعت نمی کند و موجبات اغوای دیگران را فراهم می نماید را از سر جامعه کم می کنند!

حکم مرتد ملی و زن مرتد هم جداست؛ زن مرتد توبه داده می شود اما در هیچ صورتی اعدام نمی شود.

بحث ارتداد، تاپیکی مستقل می طلبد و بایستی در بخش احکام یا کلام ایجاد شود.

muiacir;626421 نوشت:
با سلام
پوزش میطلبم از دوستان و کارشناس محترم تاپیک
اما بنده تمامی پست ها رو خوندم اما مثل جناب رضا قانع نشدم.
واقعا ایا با این نوع مجازات مشکل حل شد؟ایا به درستی تنبیه شدن؟دوستان فرمودند تا به قول معروف یه گوشت مالی حسابی بشن اما اگر به درستی تنبیه شده بودن پس چرا بازم بت پرستی بعدا رواج پیدا کرد؟

سلام دوست عزیز
من الان از نظر تاریخی اطلاعی ندارم و نمی دانم در این باره باید به کدام تاریخ معتبر استناد جست که آیا پس از اجرای این حکم، بنی اسرائیل به بت پرستی رو آوردند یا نه؟! بنده تا کنون در جایی نخوانده ام اما به نظر بنده مساله مهم تری وجود دارد و آن اینکه

نوع مجازات ها جنبه تنبیهی یا بازدارندگی دارند، مثلا حکم زناکار 100 ضربه تازیانه است؛ علاوه بر اینکه زناکار باید صد ضربه شلاق بخورد تا تنبیه شود، عده ای هم باید اجرای این حکم را تماشا کنند تا قبح این گناه محفوظ بماند و مایه عبرت بشود و کسی به سمت این گناه نرود:


الزَّانِيَةُ وَ الزَّاني‏ فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ في‏ دينِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ لْيَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنينَ (نور/2)
هر يك از زن و مرد زناكار را صد تازيانه بزنيد و نبايد رأفت (و محبّت كاذب) نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود، اگر به خدا و روز جزا ايمان داريد! و بايد گروهى از مؤمنان مجازاتشان را مشاهده كنند

قوم موسی مرتد شده بودند و حکم اعدامشان صادر شد. اگر با دقت تمام شرایط موضوع را در نظر بگیریم، اینکه این حکم برای انحرافی اساسی بوده که شالوده دین را بر باد داده، اینکه آن انحراف بعد از دیدن معجزات بسیار و اتمام کامل حجت صورت گرفته، اینکه آن انحراف در غیبت 40 روزه موسای کلیم و در حضور هارون نبی و با منزوی کردن او صورت گرفته، با در نظر گرفتن مجموع این شرایط می توانیم اذعان کنیم که میان حکم و جرم می توان تناسب برقرار کرد.

به نظر بنده، حکم جزایی گوساله‌پرستان، هم جنبه تنبیهی داشت و هم جنبه بازدارندگی! تنبیه برای مردمانی که حجت همه جوره بر آنها تمام شده بود اما باز راه خطا رفتند! و بازدارندگی برای دیگران و نسل های بعدی که دیگر فکر این خطا به سرشان نزند!

صدیقین;627556 نوشت:
ظاهرا بعد از ارشادهای موسای کلیم، حقیقت امر را دریافتند و به باطل بودن گوساله پرستی و گمراهی‌شان پی بردند و توبه کردند:

سلام

همانطور که گفته اید بعد از ارشادهای موسی ع فهمیدند که اشتباه کرده اند و به گمراهیشان پی بردند
یعنی قبل از ان نمی دانستند گمراه شده اند

ایا حکم کسی هم که نداند گمراه شده و گول خورده هم باید کشتار باشد ؟

دل ارام;627615 نوشت:
سلام

همانطور که گفته اید بعد از ارشادهای موسی ع فهمیدند که اشتباه کرده اند و به گمراهیشان پی بردند
یعنی قبل از ان نمی دانستند گمراه شده اند

ایا حکم کسی هم که نداند گمراه شده و گول خورده هم باید کشتار باشد ؟

اگر این طور باشد که شما می فرمایید، هر مرتدی می تواند ادعا کند که: "آقا ببخشید! ما رو گول زدند! بنده کلک خوردم!" و بعد منتظر می شود تا به بهانه گول خوردن، آزادش کنند!

فردا روز، دوباره به سرش می زند و با خیال راحت به برنامه ارتدادش ادامه می دهد، و روز از نو و روزی از نو!

این طوری سنگ روی سنگ بند نمی شود! با این بیان، همان افرادی که نیرنگشان در آیه 72 آل عمران بیان شده (و در اینجا #24 توضیح دادم)، راه گریز دایمی از محکمه خواهند داشت و در عین حال به برنامه هایشان هم ادامه می دهند و به مقصود پلیدشان می رسند!

با عرض پوزش از دوستان گرامی! برای پاسخ این موضوع، تنها تفسیر نمونه و تفسیر نور را مد نظر داشتم، بنابراین نظرات استاد مکارم شیرازی و استاد قرائتی را مبنای پاسخگویی ام قرار دادم، اما با مطالعه تفاسیر دیگر متوجه شدم که همه مفسرین در موضوع مورد بحث نظر یکسان ندارند، بنابراین پاسخ های پیشین را اصلاح کردم. به دوستانی که بحث را پیگیری می کنند پیشنهاد می کنم پاسخ های بنده را یک بار دیگر مرور بفرمایند.

**************


برخی مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث، نظرشان اینست که گنهکاران به دست افراد دیگر اعدام شدند، نه اینکه خودشان به جان هم افتاده باشند!

استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث بر آن است که تعبیر آیه کریمه اجمال دارد و از بیان آیه کریمه بدست نمی آید که چه کسی مامور به کشتن شده یعنی آیا گنهکاران همدیگر را کشتند یا اینکه کسانی دیگر، مامور به کشتن آنها شدند، این از آیه کریمه قابل اثبات نیست. ایشان سپس متن تورات فعلی را نقل می کند و به دو روایت نیز استناد می نماید؛ در ادامه نوشتار ایشان نقل می شود:

«آيا يكديگر را كشتند و يا [افراد دیگر]، پرستش‌كنندگان [ ِ گوساله] را اعدام كردند، از آيه روشن نمى‏ شود. در تورات سفر خروج باب 32 نقل شده كه: موسى عليه السّلام گفت هر كس خواستار خدا است پيش مى‏ آيد. بنى لاوى پيش او جمع شدند، موسى گفت: خدا مى‏ گويد هر كس برادر، دوست و همسايه خويش را بكشد! بنى لاوى موافق سخن موسى عمل كردند. در آن روز قريب به سه هزار كس كشته شدند.

در اين باره دو روايت در تفسير صافى و برهان نقل شده كه متن هر دو مشوش ولى در جارى شدن حكم آيه صريح هستند. به نظر چنين مى‏ رسد كه به حكم موسى عليه السّلام پرستش كنندگان به دست ديگران اعدام شده‏ اند.» (تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 129)

مرحوم امین الاسلام طبرسی هم در مجمع البیان، در ادامه عنوانی با نام «چه کسی مامور به کشتن شد»، به نقل از ابن عباس و چند نفر دیگر از مفسرین گذشته، می نویسد: افرادی که گوساله را نپرستیده بودند، گنهکاران را اعدام کردند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 238)

علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه 54 سوره بقره، مطلب خاصی در این باره ارائه نکرده است.

صدیقین;627697 نوشت:
برخی مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث، نظرشان اینست که گنهکاران به دست افراد دیگر اعدام شدند، نه اینکه خودشان به جان هم افتاده باشند!

سلام ولی اگر کسانی دگیری آن ها را کشتند پس چرا تو ی قرآن نوشته فقتلوا انفسکم

صدیقین;627697 نوشت:
با عرض پوزش از دوستان گرامی! برای پاسخ این موضوع، تنها تفسیر نمونه و تفسیر نور را مد نظر داشتم، بنابراین نظرات استاد مکارم شیرازی و استاد قرائتی را مبنای پاسخگویی ام قرار دادم، اما با مطالعه تفاسیر دیگر متوجه شدم که همه مفسرین در موضوع مورد بحث نظر یکسان ندارند، بنابراین پاسخ های پیشین را اصلاح کردم. به دوستانی که بحث را پیگیری می کنند پیشنهاد می کنم پاسخ های بنده را یک بار دیگر مرور بفرمایند.

**************


برخی مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث، نظرشان اینست که گنهکاران به دست افراد دیگر اعدام شدند، نه اینکه خودشان به جان هم افتاده باشند!

استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث بر آن است که تعبیر آیه کریمه اجمال دارد و از بیان آیه کریمه بدست نمی آید که چه کسی مامور به کشتن شده یعنی آیا گنهکاران همدیگر را کشتند یا اینکه کسانی دیگر، مامور به کشتن آنها شدند، این از آیه کریمه قابل اثبات نیست. ایشان سپس متن تورات فعلی را نقل می کند و به دو روایت نیز استناد می نماید؛ در ادامه نوشتار ایشان نقل می شود:

«آيا يكديگر را كشتند و يا [افراد دیگر]، پرستش‌كنندگان [ ِ گوساله] را اعدام كردند، از آيه روشن نمى‏ شود. در تورات سفر خروج باب 32 نقل شده كه: موسى عليه السّلام گفت هر كس خواستار خدا است پيش مى‏ آيد. بنى لاوى پيش او جمع شدند، موسى گفت: خدا مى‏ گويد هر كس برادر، دوست و همسايه خويش را بكشد! بنى لاوى موافق سخن موسى عمل كردند. در آن روز قريب به سه هزار كس كشته شدند.

در اين باره دو روايت در تفسير صافى و برهان نقل شده كه متن هر دو مشوش ولى در جارى شدن حكم آيه صريح هستند. به نظر چنين مى‏ رسد كه به حكم موسى عليه السّلام پرستش كنندگان به دست ديگران اعدام شده‏ اند.» (تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 129)

مرحوم امین الاسلام طبرسی هم در مجمع البیان، در ادامه عنوانی با نام «چه کسی مامور به کشتن شد»، به نقل از ابن عباس و چند نفر دیگر از مفسرین گذشته، می نویسد: افرادی که گوساله را نپرستیده بودند، گنهکاران را اعدام کردند. (مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 238)

علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه 54 سوره بقره، مطلب خاصی در این باره ارائه نکرده است.

سلام اگه قرار بود کسانی دیگری اونارو بکوشند پس چرا قرآن نوشته فقتلوا انفسکم
آیا این فرمان برای امتحان آن ها بود.

صدیقین;627692 نوشت:
اگر این طور باشد که شما می فرمایید، هر مرتدی می تواند ادعا کند که: "آقا ببخشید! ما رو گول زدند! بنده کلک خوردم!" و بعد منتظر می شود تا به بهانه گول خوردن، آزادش کنند!

فردا روز، دوباره به سرش می زند و با خیال راحت به برنامه ارتدادش ادامه می دهد، و روز از نو و روزی از نو!

این طوری سنگ روی سنگ بند نمی شود! با این بیان، همان افرادی که نیرنگشان در آیه 72 آل عمران بیان شده (و در اینجا #24 توضیح دادم)، راه گریز دایمی از محکمه خواهند داشت و در عین حال به برنامه هایشان هم ادامه می دهند و به مقصود پلیدشان می رسند!

خوب حرف من منطقیه
یکبار دیگر دقت کنید که چه می گویم
اگر گوساله پرستان واقعا گول خورده باشند یعنی چون صدایی از ان گوساله در می امده
انها گول خورده و فکر کرده اند همان خداست یعنی عقلشان همین اندازه می کشیده
و گوساله پرستیشان از سر عناد با خدای موسی نبوده بلکه از روی سادگی و کم عقلیشون بوده
از طرفی دیگر خدا می فرماید از هر کسی به اندازه عقلش انتظار دارد
پس اگر گوساله پرستی انها از روی عناد نبوده حقشان کشتن نبوده
مگر اینکه شما ثابت کنید که گوساله پرستی انها از روی عناد با خدای موسی بوده و نه از روی عقلشان

صدیقین;627697 نوشت:
اصلاح و تکمیل پاسخ

بخشید اشکال پیش اومد فکر کردم سیستم ثبت نکر برای همین دو تا شد

دل ارام;627756 نوشت:
خوب حرف من منطقیه
یکبار دیگر دقت کنید که چه می گویم
اگر گوساله پرستان واقعا گول خورده باشند یعنی چون صدایی از ان گوساله در می امده
انها گول خورده و فکر کرده اند همان خداست یعنی عقلشان همین اندازه می کشیده
و گوساله پرستیشان از سر عناد با خدای موسی نبوده بلکه از روی سادگی و کم عقلیشون بوده
از طرفی دیگر خدا می فرماید از هر کسی به اندازه عقلش انتظار دارد
پس اگر گوساله پرستی انها از روی عناد نبوده حقشان کشتن نبوده
مگر اینکه شما ثابت کنید که گوساله پرستی انها از روی عناد با خدای موسی بوده و نه از روی عقلشان

اینکه می فرمایید خداوند به اندازه عقلشان از آنها حساب می کشد منطقی و درست است، اما این مربوط به آخرت است یعنی حساب کتاب آن دنیا با لحاظ ظرفیت عقلی افراد انجام می شود، اما در احکام ظاهری دنیا، چه معیاری برای تشخیص اندازه عقل ها وجود دارد؟! کسی نمی تواند مردم را از نظر عقلی طبقه‌بندی کند و حکم متناسب با عقلشان را صادر نماید! این کار خداست و دست من و شما نیست!

در احکام ظاهری، خود عمل و آثارش را لحاظ می کنند، نه عقل افراد را (البته بحث مجنون و صغیر جداست و ربطی به این موضوع ندارد).

مثلا وقتی کسی شخص دیگر را می کشد و به قتل می رساند، نمی آیند عقلش را بسنجند که آقا این گول خورده یا خام شده یا از روی نادانی چنین و چنان کرده و ... ؛ می گویند قتل انجام داده و انسان دیگری را کشته، سپس _با لحاظ همه شرایط فقهی‌اش_ ولیّ ِ دم مقتول می تواند او را قصاص کند یا عفو نماید و دیه بگیرد. در احکام، خود عمل و اثرش لحاظ می شود.

در موضوع مورد بحث هم ارتداد رسمی صورت گرفته و هر چه هارونِ نبی، آنها ارشاد و موعظه و راهنمایی کرد قبول نکردند و او را منزوی نموده و به قتل تهدید کردند:


وَ لَقَدْ قالَ لَهُمْ هارُونُ مِنْ قَبْلُ يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُوني‏ وَ أَطيعُوا أَمْري
قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى‏ (طه/90و91)
و پيش از آن، هارون به آنها گفته بود: «اى قوم من! شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفته‏ ايد! پروردگار شما خداوند رحمان است! پس، از من پيروى كنيد، و فرمانم را اطاعت نماييد!»
ولى آنها گفتند: «ما هم چنان گرد آن مى‏ گرديم (و به پرستش گوساله ادامه مى‏ دهيم) تا موسى به سوى ما باز گردد!»

پس ارتداد رسمی صورت گرفته؛ آن هم از سوی قومی که معجزات بسیاری را به چشم دیده بودند و بر آنها به طور کامل، اتمام حجت شده بود. حکم ارتداد فطری هم اعدام است، گرچه توبه اش نزد خداوند سبحان قبول می شود اما حکم ظاهری برای تنبیه و بازدارندگی که قبلا اشاره کردم، اجرا می شود. (البته مرتد ملی و زن مرتد احکام دیگری دارند و ارتباطی با موضوع بحث ما ندارد.)

مقسومی;627722 نوشت:
سلام اگه قرار بود کسانی دیگری اونارو بکوشند پس چرا قرآن نوشته فقتلوا انفسکم آیا این فرمان برای امتحان آن ها بود.

همان طور که عرض کردم برخی مفسرین مانند استاد مکارم در تفسیر نمونه و استاد قرائتی در تفسیر نور به ظاهر آیه استناد کرده و گفته اند: منظور آیه این است که گوساله‌پرستان، همدیگر را بکشند؛ خطاب آیه ناظر به کسانی است که گوساله‌پرست شدند.

استاد قرائتی می نویسد:
مراد از «قتل نفس» در جمله: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» خودكشى نيست، بلكه يكديگر را كشتن است. نظير آيه‏ شريفه: «لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ» (یعنی همديگر را طعنه نزنيد) و يا نظير آيه‏ «فَسَلِّمُوا عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ» (يعنى‏ همديگر را سلام دهيد). [معنای این آیات این نیست که خودتان به خودتان طعنه نزنید ، خودتان به خودتان سلام کنید! بلکه معنایشان اینست که بعضی از شما به بعض دیگر طعنه نزنند ، به یکدیگر سلام کنید؛ در این آیه هم منظور این نیست که خودتان با دست خودتان خودکشی کنید بلکه منظور این است که مرتدّین یکدیگر را بکشند]. (1)

استاد مکارم هم جمله «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» را این گونه معنا و تفسیر نموده: توبه شما بايد به اين گونه باشد كه يكديگر را به قتل برسانيد. (2)

برخی مفسرین هم نظریات غریبی مطرح کرده اند مثلا آلوسی (از مفسران اهل سنت) در روح المعانی گفته: ظاهر آیه اینست که خودکشی کنید! و بعد نظریات دیگری مثل کشته شدن به دست دیگران یا کشتن به دست یکدیگر را به صورت نظر ضعیف نقل می کند. (3)

علامه طباطبایی در المیزان گفته: قومیت در میان یهود شدید بوده، لذا خطاب آیه در ظاهر کلی است اما در واقع ناظر به گروهی است که گوساله پرست شدند و شاهدش را تصریح آیه برمی شمارد که فرموده: إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ (شما با پرستش گوساله به خودتان ستم کردید). (4)

استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث بر آن است که تعبیر «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» اجمال دارد و از بیان آیه کریمه بدست نمی آید که چه کسی مامور به کشتن شده یعنی آیا گنهکاران همدیگر را کشتند یا اینکه کسانی دیگر، مامور به کشتن آنها شدند، این از آیه کریمه قابل اثبات نیست. ایشان سپس متن تورات فعلی را نقل می کند و به دو روایت نیز استناد می نماید. ایشان می نویسد:

«آيا يكديگر را كشتند و يا [افراد دیگر]، پرستش‌كنندگان [ ِ گوساله] را اعدام كردند، از آيه روشن نمى‏ شود. در تورات سفر خروج باب 32 نقل شده كه: موسى عليه السّلام گفت هر كس خواستار خدا است پيش مى‏ آيد. بنى لاوى پيش او جمع شدند، موسى گفت: خدا مى‏ گويد هر كس برادر، دوست و همسايه خويش را بكشد! بنى لاوى موافق سخن موسى عمل كردند. در آن روز قريب به سه هزار كس كشته شدند. در اين باره دو روايت در تفسير صافى و برهان نقل شده كه متن هر دو مشوش ولى در جارى شدن حكم آيه صريح هستند. به نظر چنين مى‏ رسد كه به حكم موسى عليه السّلام پرستش كنندگان به دست ديگران اعدام شده‏ اند.» (5)

امین الاسلام طبرسی هم در مجمع البیان نظرشان این بود که برخی دیگر که گوساله را نپرستیده بودند، مرتدّین را اعدام کردند. ایشان در ادامه عنوانی با نام «چه کسی مامور به کشتن شد»، با نقل نظر ابن عباس و چند نفر دیگر از مفسرین گذشته می نویسد: افرادی که گوساله را نپرستیده بودند، گنهکاران را اعدام کردند. (6)

در مجموع، اتفاق نظری بین مفسرین وجود ندارد که کیفیت اعدام به چه صورتی بوده اما ظاهرا بیشتر مفسرین (تا جایی که بنده متوجه شدم)، نظرشان اینست که اعدام به دست گروه دیگر انجام شده است، و نه به این صورت که گناهکاران به جان هم افتاده باشند. تعبیر آیه هم شاید در ظاهر موافق نظری باشد که استاد مکارم و استاد قرائتی ذکر کردند اما با نظرات دیگر هم قابل جمع است چون صراحتی در مطلب مورد بحث ندارد.

پی نوشت
---------------------
1- تفسير نور، ج‏1، ص 117
2- تفسير نمونه، ج‏1، ص 255 و 256
3- روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج‏1، ص 261
4- الميزان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 189
5- تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 129
6- مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 238

پرسش:
حضرت موسی به قومش که گوساله پرست شده بودند، امر فرمود که خود را بکُشند.(بقره/ 54) آیا این مجازات عادلانه بود؟ مجازات گوساله پرستان بنی اسرائیل به چه شکلی انجام شد.؟

پاسخ:
«وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»؛
و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» پس خداوند توبه شما را خواهد پذيرفت زيرا كه او توبه ‏پذير و رحيم است‏.(1)

برای دریافت عادلانه بودن یا نبودن این حکم، باید رابطه بین جرم و حُکم تحلیل شود؛ این که مجرمین چه جرمی مرتکب شدند، و از منظر دینی جایگاه این جرم و گناه در چه حدی بوده است؟

پاسخ این مسایل را ضمن بیان چند نکته عرض می کنم:
1- توحید سر لوحه دعوت تمام پیامبران است؛ مطابق آیات کریمه قرآن، سخن آغازین تمام پیامبران یک چیز بوده است: «پرستش خدا و دوری از پرستش غیر او».

«لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى‏ قَوْمِهِ فَقالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ...»؛ ما نوح را به سوى قومش فرستاديم او به آنان گفت: «اى قوم من! (تنها) خداوند يگانه را پرستش كنيد، كه معبودى جز او براى شما نيست... .»(2)

«وَ إِلى‏ عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ...»؛ و به سوى قوم عاد، برادرشان «هود» را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را پرستش كنيد، كه جز او معبودى براى شما نيست... .»(3)

«وَ إِلى‏ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ...»؛ و به سوى (قوم) ثمود، برادرشان صالح را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! (تنها) خدا را بپرستيد، كه جز او، معبودى براى شما نيست... .»(4)

«وَ إِلى‏ مَدْيَنَ أَخاهُمْ شُعَيْباً قالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْرُهُ ...»؛ و به سوى «مدين» برادرشان شعيب را (فرستاديم) گفت: «اى قوم من! خدا را پرستش كنيد، كه جز او، معبود ديگرى براى شما نيست... .»(5)؛ و آیات بسیار دیگر.

2- شرک، تنها گناهی است که اگر کسی بدون توبه با آن بمیرد، خداوند متعال هرگز او را نمی بخشد:

«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرى‏ إِثْماً عَظيماً»؛
خداوند (هرگز) شرك را نمى ‏بخشد! و پايين‏ تر از آن را براى هر كس (بخواهد و شايسته بداند) مى ‏بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است‏.(6)

«إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً بَعيداً»؛ خداوند، شرك به او را نمى ‏آمرزد (ولى) كمتر از آن را براى هر كس بخواهد (و شايسته بداند) مى ‏آمرزد. و هر كس براى خدا همتايى قرار دهد، در گمراهى دورى افتاده است.(7)

3- قوم موسی معجزات فراوانی را با چشم سر دیده بودند و حجت بر آن ها تمام شده بود: تبدیل شدن عصا به مار بزرگ، ید بیضا، شکاف نیل و موارد دیگر که در آیاتی مانند آیه 133 سوره اعراف بدان اشاره شده است.

ملتی که 40 روز غیبت پیامبرشان را _که برای عبادت به کوه طور رفته بود_ تحمل نمی کنند و گوساله پرست می شوند، بعد از مرگ او می خواهند چکار کنند.؟! ملتى كه بعد از مشاهده آن همه آيات بزرگ الهی، تنها در طی چند روز غیبت موسای کلیم، همه چیز را به یک باره به دست فراموشی می سپارند و با شنیدن صدای گوساله سامری از توحيد و یکتا پرستی، به گوساله‌ پرستی رو می آورند، چنین مردمی نیاز به تنبیهی سخت و مجازاتی بیدارکننده دارند!.

در این که حکم چگونه اجرا شد مفسرین اختلاف نظر دارند: استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه و استاد قرائتی در تفسیر نور، قائلند که آن ها یکدیگر را اعدام کردند، اما برخی دیگر از مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث قائلند که اعدام گنهکاران به دست افراد دیگر _که گوساله پرستی نکرده بودند_ انجام گرفته است.

«وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بارِئِكُمْ فَتابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»؛ و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! شما با انتخاب گوساله (براى پرستش) به خود ستم كرديد! پس توبه كنيد و به سوى خالق خود باز گرديد! و خود را [يكديگر را] به قتل برسانيد! اين كار، براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذيرفت زيرا كه او توبه ‏پذير و رحيم است‏.(8)

استاد مکارم شیرازی در تفسیر نمونه می نویسد: مطابق برخی روایات، کسانی که گوساله پرست شدند بودند، به دستور موسای کلیم، در یک شب غسل کردند و کفن پوشیدند و در دو صف ایستادند و با شمشیرهای آخته به یکدیگر حمله ور شدند!.(9)

استاد قرائتی معتقد است منظور از «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ» در آیه مورد بحث، خودكشى نيست، بلكه يكديگر را كشتن است. هر چه برهان و معجزه و دليل بيشتر عرضه شود، تكليف سنگين‏ تر و تخلّف از آن خطرناک‏ تر خواهد بود! گوساله‏ پرستى، بعد از ديدن آن همه معجزه، توبه‏ اى جز اعدام ندارد. «فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ».(10)

اما برخی مفسرین مانند امین الاسلام طبرسی در مجمع البیان و استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث، نظرشان اینست که گنهکاران به دست افراد دیگر اعدام شدند.

استاد قرشی در تفسیر احسن الحدیث بر آن است که تعبیر آیه کریمه اجمال دارد و از بیان آیه کریمه بدست نمی آید که چه کسی مامور به کشتن شده یعنی آیا گنهکاران همدیگر را کشتند یا این که کسانی دیگر، مامور به کشتن آن ها شدند، این از آیه کریمه قابل اثبات نیست. ایشان سپس متن تورات فعلی را نقل می کند و به دو روایت نیز استناد می نماید؛ در ادامه نوشتار ایشان نقل می شود:

«آيا يكديگر را كشتند و يا [افراد دیگر]، پرستش‌كنندگان [ ِ گوساله] را اعدام كردند، از آيه روشن نمى‏ شود. در تورات سفر خروج باب 32 نقل شده كه: موسى (عليه السّلام) گفت هر كس خواستار خدا است پيش مى‏ آيد. بنى لاوى پيش او جمع شدند، موسى گفت: خدا مى‏ گويد هر كس برادر، دوست و همسايه خويش را بكشد! بنى لاوى موافق سخن موسى عمل كردند. در آن روز قريب به سه هزار كس كشته شدند.

در اين باره دو روايت در تفسير صافى و برهان نقل شده كه متن هر دو مشوّش ولى در جارى شدن حكم آيه صريح هستند. به نظر چنين مى‏ رسد كه به حكم موسى (عليه السّلام) پرستش كنندگان به دست ديگران اعدام شده‏ اند.»(11)

مرحوم امین الاسلام طبرسی هم در مجمع البیان، در ادامه عنوانی با نام «چه کسی مامور به کشتن شد»، به نقل از ابن عباس و چند نفر دیگر از مفسرین گذشته، می نویسد: افرادی که گوساله را نپرستیده بودند، گنهکاران را اعدام کردند.(12)
علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه 54 سوره بقره، مطلب خاصی در این باره ارائه نکرده است.

نکته پایانی: «و روى ان موسى و هارون عليهم السلام وقفا يدعوان الله تعالى و يتضرعان اليه، و هم يقتل بعضهم بعضا حتى نزل الوحي بترك القتل، و قبلت توبة من بقي»؛ روايت شده است در حالى كه بنى اسرائيل يكديگر را مى كشتند، موسى و هارون به درگاه خداوند ناله و دعا می کردند، تا این که وحى الهی نازل شد كه ديگر همديگر را نكشند و توبه باقی‌ماندگان پذيرفته شد.(13)

ــــــــــــــــ
(1) بقره/ 54.
(2) اعراف/ 59.
(3) اعراف/ 65.
(4) اعراف/ 73.
(5) اعراف/ 85.
(6) نساء/ 48.
(7) نساء/ 116.
(8) بقره/ 54.
(9) تفسير نمونه، ج‏1، ص 256.
(10) تفسير نور، ج‏1، ص 117.
(11) تفسير أحسن الحديث، ج‏1، ص 129.
(12) مجمع البيان في تفسير القرآن، ج‏1، ص 238.
(13) تفسير نور الثقلين، ج‏1، ص 81.

موضوع قفل شده است