کتابهایی درباره امام خمینی(ره)

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
کتابهایی درباره امام خمینی(ره)

[h=1][/h] [h=3]معرفی چند كتاب درباره‌ی امام خمینی (ره)[/h]


[/HR]
معرفی مختصر چند کتاب انتخاب شده درباره ی امام خمینی (ره).


[/HR]

"‌امام خمینی (ره)، توسعه سیاسی و کوشش‌های مدرن"، "امام خمینی و مفاهیم اخلاقی" و "اندیشه‌های فقهی امام خمینی (ره)" از جمله آثار منتشرشده درباره‌ی امام خمینی (ره) هستند.
"‌امام خمینی (ره)، توسعه سیاسی و کوشش‌های مدرن"
جلد اول کتاب "‌امام خمینی (ره)، توسعه سیاسی و کوشش‌های مدرن" در 2000 هزار نسخه به قلم محسن خلیلی، توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
"امام خمینی و مفاهیم اخلاقی/14"
كتاب "امام خمینی و مفاهیم اخلاقی" با زیرعنوان "امر به معروف و نهی از منکر" به نویسندگی مهدی بخت‌آور در قطع رقعی و 142 صفحه با شمارگان 3000 نسخه و قیمت 900 تومان توسط چاپ و نشرعروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
"اندیشه‌های فقهی امام خمینی (ره)"
کتاب "اندیشه‌های فقهی امام خمینی (ره)" به نویسندگی جواد ورعی با قیمت 3200 تومان توسط چاپ و نشر عروج منتشر شده است.
"به سوی میقات" (با نگاهی به آثار و سیره امام خمینی (س))
كتاب "به سوی میقات" (با نگاهی به آثار و سیره امام خمینی (س)) با نویسندگی علی‌اکبر بابازاده که توسط چاپ و نشر عروج منتشر شده، یكی از تألیفات در زمینه حج و اسرار آن است كه مخاطب آن روحانیون كاروان‌ها هستند.
"پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (س)"
"پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (س)" در 344 صفحه و شش فصل، بنا به گفته حجت‌الاسلام والمسلمین محمدامین صادقی ارزگانی، مولف كتاب، به معرفی جلوه‌ای از دریای بی‌کران کمالات وجودی برترین انسان و کامل‌ترین آفریده نظام خلقت حضرت محمد (ص) از دیدگاه حکیم و عارف بزرگ، فقیه مجاهد، اسلام‌شناس جامع و مصلح پرهیزگار حضرت امام خمینی (س) می‌پردازد.
کتاب "پیامبر اعظم در نگاه عرفانی امام خمینی (س)" توسط موسسه چاپ و نشر عروج در 2000 هزار نسخه به بازار نشر عرضه شده است.
"پیشانی صبح"
‎"‎پیشانی صبح" مجموعه شعری است برای امام خمینی (ره) كه توسط حسین اسرافیلی سروده شده است. این مجموعه شامل 21 قطعه شعر فارسی و دو قطعه شعر به زبان تركی با ترجمه آن‌هاست.

"تأویل قرآن"
کتاب "تأویل قرآن از دیگاه امام خمینی (ره) و مقایسه آن با دیدگاه سیدحیدر آملی" نوشته مهدی رضوانی‌پور، در قطع رقعی و 201 صفحه با شمارگان 1000 مجلد و قیمت 3000 تومان توسط نشر عروج منتشر شده است.
"آوای توحید؛ نامه امام خمینی (س) به گورباچف و شرح نامه"
كتاب "آوای توحید؛ نامه امام خمینی (س) به گورباچف و شرح نامه" به چاپ هشتم رسیده است. این كتاب متن نامه تاریخی حضرت امام خمینی (س) به میخائیل گورباچف، صدر هیأت رییسه اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی (سابق)، است. چاپ هشتم كتاب در قطع وزیری و 108 صفحه با شمارگان 5000 جلد و قیمت 1000 تومان توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
«‎قانون مدنی و فتاوای امام خمینی»
كتاب «‎قانون مدنی و فتاوای امام خمینی» (‎جلد 1 و 2‏‎) به تحقیق دكتر عبدالله كیائی توسط سمت و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)منتشر شده است. این كتاب در دو جلد و 1300 صفحه در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است. ‏
«57 سال اسارت»
كتاب «57 سال اسارت» (تجزیه و تحلیل رخدادهای دوران پهلوی) تألیف علی‌محمد بشارتی در 300 صفحه و قطع وزیری با قیمت 3600 تومان توسط نشر عروج وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
«امام خمینی و مفاهیم اخلاقی / 5»
کتاب «امام خمینی و مفاهیم اخلاقی / 5» به نویسندگی علی‌اكبر ذاكری با 116 صفحه در قطع رقعی است.
«آداب باطنی تلاوت قرآن کریم با تأکید بر آداب الصلوه امام خمینی (س)»
کتاب «آداب باطنی تلاوت قرآن کریم با تأکید بر آداب الصلوه امام خمینی (س)» نوشته فریده علی‌نژاد در 179 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 3100 تومان از سوی مؤسسه چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)) منتشر شده است.
«آداب نماز»
کتاب «آداب نماز» تألیف آیت‌الله العظمی امام خمینی (ره) که تاریخ تألیف آن سال 1321 شمسی برابر با 1361 هجری قمری است، در 424 صفحه و قطع وزیری به چاپ رسیده و ناشر آن مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) است.
«الخلل فی الصلاة»
کتاب «الخلل فی الصلاه» تألیف امام خمینی به زبان عربی در 546 صفحه توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است. این اثر، مباحث درس‌های امام خمینی (س) در سال‌های پایانی اقامت در نجف اشرف است، بین سال‌های 1396 تا 1398 قمری.

«ارسباران در انقلاب اسلامی»
کتاب «ارسباران در انقلاب اسلامی» نوشته حسین دوستی توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است. این كتاب نهمین جلد از مجموعه «تاریخ‌های محلی انقلاب اسلامی» به شمار می‌آید كه با شمارگان، 1000 نسخه و قیمت 4500 تومان در 255 صفحه منتشر شده است.
«امام خمینی و مفاهیم اخلاقی/4»
كتاب «امام خمینی و مفاهیم اخلاقی» با زیرعنوان «اعتماد به نفس» به نویسندگی سیدحسن اسلامی در قطع رقعی و 144 صفحه توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج منتشر شده است.
«امام خمینی (ره) و رسانه‌های گروهی»
کتاب «امام خمینی (ره) و رسانه‌های گروهی (مبانی فقهی و حقوقی)» را جواد فخار طوسی در 311 صفحه در شمارگان 3000 نسخه با قیمت 4000 تومان توسط مؤسسه‌ی چاپ و نشر عروج وابسته به مؤسسه‌ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.
«امام خمینی و مفاهیم اخلاقی /10»
کتاب «امام خمینی و مفاهیم اخلاقی /10» با زیرعنوان «ادای امانت» به نویسندگی سیده طاهره آقامیری در قطع رقعی با 131 صفحه، شمارگان 3000 نسخه و قیمت 700 تومان توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج منتشر شده است.
«تفسیر سوره حمد» نوشته امام خمینی (س)
كتاب «تفسیر سوره حمد» نوشته امام خمینی (س) در قطع رقعی و 275 صفحه با شمارگان 5000 جلد به قیمت 4000 تومان (چاپ یازدهم) توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی منتشر شده است.
«امام خمینی و مفاهیم اخلاقی /12»
کتاب «امام خمینی و مفاهیم اخلاقی /12» با زیرعنوان «حب جاه و مقام» نوشته سیدجواد فرعی در قطع رقعی و 89 صفحه با 3000 نسخه و قیمت 900 تومان توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج منتشر شده است.
«جوانان از دیدگاه امام خمینی»
کتاب «جوانان از دیدگاه امام خمینی» با تعداد صفحات 419 و قیمت 6500 تومان توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر شده است.


برچسب: 

[h=1][/h]


[/HR] شناخت ابعاد سیاسی امام بای کسانی که می خواهند آنچه در فضای سیاسی به ویژه در سطح کلان آن می گذرد را خوب تحلیل کنند و نگاه درست به وقایع و رویدادها داشته باشند امری لازم است.
[/HR]
اندیشه‌ سیاسی امام خمینی رحمة الله علیه مبتنی بر اسلام است. در این اندیشه، ساماندهی زندگی سیاسی جامعه‌ی اسلامی محور تأسیس نظام سیاسی بوده و با توجه به اهمیت ساماندهی حیات سیاسی و اجتماعیِ انسانِ مسلمان در جامعه‌ اسلامی و با هدف فراهم‌کردن امکانات رشد و تعالی او و با پیش‌فرض‌های برخاسته از دین و اهداف آن به پیش می‌رود.
مبانی اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی متأثر از اندیشه‌ی سیاسی اسلام، در حوزه‌ی مبانی و پیش‌فرض‌های کلامی، فلسفی و اخلاقی ثابت است اما در زمینه‌ها و شرایط محیطی و در چارچوب مبانی و اصول و قواعد، متغیر و منعطف و متأثر از ارزیابی شرایط و اقتضائات زمانی و مکانی جوامع اسلامی است.
از این رو در اندیشه‌ی سیاسی شیعه، مسئله‌ی پیروی از مجتهد واجد شرایط زنده مورد تأکید قرار گرفته است. اندیشه‌ی امام خمینی از سال 1341‌ش براساس رویکرد شیعی برای اصلاح وضع موجود باعث تحول در رویکرد نظری و کارکرد اجتماعی و سیاسی عالمان شد و در این مسیر هم به هدایت رفتارهای سیاسی خود و مقلدان پرداخت و تقیه یعنی اندیشه و عمل سیاسیِ معطوف به حفظ شیعه کنار رفت و اندیشه‌ی اسلام انقلابی محورِ تلاش‌ها واقع شد.
در این اثر به بررسی مبانی اندیشه‌ی امام در فلسفه، عرفان و اندیشه‌ی سیاسی اسلام پرداخته شده است. منابع و متون اندیشه‌ای امام خمینی معرفی شده‌اند، بنیادهای نظری اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به مباحث مهم و بنیادین اشاره شده است. در ضمن مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی، عرفانی، کلامی و فقهی و اصولی اندیشه‌ی سیاسی ایشان مورد بررسی قرار گرفته است.
این کتاب مبانی و زمینه های نظری، فلسفی و معرفتی فقهی و غیرفقهی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را بررسی می کند.

در بررسی مباحث مهم اندیشه‌ی سیاسی امام خمینی هم به بحث از دین و سیاست، ضرورت حکومت، حکومت مطلوب، ویژگی‌های حاکم اسلامی، شرایط ولی‌فقیه، اندیشه‌ی جمهوری اسلامی، نقش مردم در مشروعیت حاکم و حکومت اسلامی، محدوده‌ی اختیارات حکومت اسلامی و وظایف و جهت‌گیری‌های حکومت اسلامی پرداخته شده است که امید است مورد استفاده‌ی علاقه‌مندان مطالعات انقلاب اسلامی قرار گیرد.
حسینی نویسنده کتاب می گوید این کتاب مبانی و زمینه های نظری، فلسفی و معرفتی فقهی و غیرفقهی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را بررسی می کند.
وی گفت: همچنین این کتاب مبانی فلسفی، نظری، عمومی در بحث هایی همچون انسان شناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، تمایزات نظری و روش شناسی و همچنین مبانی و مبادی عرفانی اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) را تحلیل و تبیین می کند تا یک نظرگاه جامع و کاملی را از تفکر سیاسی بنیانگذار انقلاب اسلامی ارایه دهد.

وی افزود: معتقدم در ارتباط با اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) یک سری دیدگاه ها و نظرات متناقضی ارایه می شود؛ برخی نظریه امام را بسیار دموکراتیک می دانند و مدعی هستند که فقط جمهوری بوده و برخی نیز در اسلامی بودن اندیشه های امام پافشاری می کنند.
سادات حسینی یادآور شد برای اینکه یک دیدگاه کاملی برای اندیشه امام برسیم لازم بود که این مبانی را بررسی کنیم تا با بررسی آنها و پایه فکر و نظری دیدگاه سیاسی امام را بشناسیم که در عمل به جمهوری اسلامی منتهی شد.
نویسنده کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) اظهار داشت: این کتاب شامل 4 بخش دیدگاه کلی اندیشه شیعه و جایگاه امام، مبانی نظری و فلسفی، روش شناسی اجتهادی امام و مبانی عرفانی اندیشه امام خمینی (ره) است.
کتاب اندیشه سیاسی امام خمینی رحمة الله علیه به تألیف مریم‌السادات حسینی با شمارگان 1500 نسخه در 316 صفحه توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است

[h=1]عشق در مشرب عرفانی امام خمینی[/h]

[h=2]معرفی کتابهای «آرای اختصاصی امام خمینی در وجودشناسی عرفانی» و «عشق در مشرب عرفانی امام خمینی».[/h]

«آرای اختصاصی امام خمینی در وجودشناسی عرفانی»
کتاب «آرای اختصاصی امام خمینی در وجودشناسی عرفانی» تألیف «سیدمرتضی مبلغ» از سوی پژوهشکده امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی منتشر و روانه بازار نشر شد.
کتاب «آرای اختصاصی امام خمینی در وجودشناسی عرفانی» دربردارنده پنج فصل با عنوان «تعلق جعل به ماهیت»، «انطباق عماء با فیض اقدس»، «اطلاق وجود و قوی‌ترین دلیل آن»، «ملاک اعتبارات وجود» و «ترجیح (تجلی و ظهور) بر (صدور)»، است.
در مجموعه آثار عرفانی امام خمینی (ره) به عنوان یکی از اصحاب و اساتید عرفان، به ویژه در آثار وجودشناسی ایشان، آراء و نظریاتی بدیع و مبتکرانه به چشم می‌خورد که به نظر می‌رسد علاوه بر آنکه در آثار هیچ یک از اصحاب و اساطین عرفان موجود نبوده و اختصاصی ایشان است، به رفع برخی کاستی‌ها و اشکال‌ها در عرفان نظری منجر شده و به استحکام و اتقان بیشتر برخی نظریات کمک رسانده است.
این پژوهش درصدد آن است که ضمن کشف و استخراج آرای اختصاصی امام در حوزه وجودشناسی عرفانی،‌ به بررسی آن آرا پرداخته، در مرحله اول اختصاصی بودن آنها را مورد ارزیابی و اثبات قرار دهد و در مرحله دوم به ارزیابی و آزمون صحت و استحکام آنها پرداخته و آثار مترقب بر آنها را در ساحت عرفان مشخص کند.
در بخشی از این کتاب درباره «جمع‌بندی آرای اصحاب عرفان»، می‌خوانیم: ملاحظه و بررسی ادبیات اصحاب و اساطین عرفان به وضوح حاکی از آن است که آنان پرهیزی از به کارگیری واژه صدور به عنوان بدیل و مرادف واژه‌های ظهور و تجلی نداشته و به مناسبت‌های مختلف از این واژه هم استفاده کرده‌اند، البته نحوه استفاده آنها از این واژه متفاوت است.
اکثر آنان در مواردی این واژه را به جای واژه‌های صدور و تجلی یا به طور مترادف آنها به کار برده‌اند، اما برخی علاوه بر این، در مورد وجود عام نیز از واژه‌ صدور استفاده کرده‌اند (مانند ابن عربی، قونوی، فرغانی، قیصری، جامی، آملی، فیض کاشانی، قاضی سعید قمی و آیت‌الله شاه‌آبادی)، برخی هم صرفاً در مورد وجود عام آن را به کار برده‌اند (مانند جندی و ابن فناری).
پژوهشکده امام خمینی (س) و انقلاب اسلامی وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) کتاب «آرای اختصاصی امام خمینی در وجودشناسی عرفانی» را در 232 صفحه و با قیمت 10000 تومان منتشر کرده است.

«عشق در مشرب عرفانی امام خمینی»
کتاب «عشق در مشرب عرفانی امام خمینی» تألیف «کبری طاهری‌نژاد» از سوی موسسه چاپ و نشر عروج منتشر شد.
کتاب «عشق در مشرب عرفانی امام خمینی» دارای پنج فصل با عنوان «کلیات»، «مفاهیم»، «عشق در عرفان»، «عشق از دیدگاه امام خمینی (س)» و «عشق در دیوان امام خمینی (س)»، است.
فصل اول این کتاب، گذری بر کلیات تحقیق دارد که شامل تعریف و تبیین موضوع، هدف و انگیزه، پیشینه موضوع تحقیق، روش تحقیق و غیره می‌شود. فصل دوم هم به بررسی مفاهیم لغوی و اصطلاحی عشق و محبت از دیدگاه عارفان پرداخته و معانی لغوی و اصطلاحی آن در عرفان بیان می‌شود و در نهایت دیدگاه عارف و اصل و فرزانه، امام خمینی (س)، بیان شده است.
فصل سوم، با عنوان «عشق در عرفان»، فراهم شده است. در این فصل، عشق را در قرآن کریم به عنوان یک کتاب عرفانی که در دسترس همگان است، مورد بررسی قرار می‌گیرد و در ادامه، عشق و محبت را در روایات و ادعیه مورد بررسی قرار داده و به بیان نقش عشق در عرفان اسلامی، اسباب‌ پیدایش عشق، تقسیم‌بندی عارفان در مورد عشق، صفات عشاق و آثار عشق پرداخته می‌شود و در نهایت رابطه و پیوند عشق با محبت، حسن، توحید، شوق و معرفت و عقل بیان می‌شود. در واقع فصول اول تا سوم زمینه‌ساز رسیدن به مقصود اصلی است.
فصل چهارم، که در واقع مهمترین فصل رساله است، به بررسی عشق در آثار امام خمینی (س) اختصاص دارد و دیدگاه آن عارف فرزانه را در رابطه با زوایای مختلف عشق بیان می‌کند.
از جمله مهمترین عناوین مطرح شده در این فصل عبارتند از: تعریف لغوی و عرفانی عشق و محبت، انواع عشق، عشق فطری و برهان عشقی، صفات عشاق، آثار عشق، عشق و خلقت جهان، عقل و عشق.
فصل پنجم، که فصل پایانی رساله است، عشق و ویژگی‌های آن در دیوان اشعار امام خمینی (س) مورد توجه قرار گرفته و به بررسی تعدادی از اشعار ایشان اختصاص یافته است.
در این کتاب به ارائه مطالبی از بخش «تعریف لغوی و عرفانی عشق و محبت» می‌پردازیم که در آن آمده است: اگر چه امام (س) با دیگر بزرگان اهل معرفت در این امر، هم عقیده‌اند که محبت قابل تعریف نیست و حدی فراهم آمده از جنس و فصل ندارد؛ اما در جای جای کتب و رسائل ایشان به توصیف‌هایی بر می‌خوریم که باید آن را تعریف خواص و آثار محبت نامید.
در گذری کوتاه به این تألیفات، شاید بتوان فهرستی از وصف‌‌های محبت را ارائه کرد:
1: محبت، صفت ذاتی خداوند است و همانطور که ذات حق ناشناختنی است، صفات او_ از آن جهت که عین ذات است_ هرگز شناخته نخواهد شد. پس حقیقت محبت شناختنی نیست.
2: عشق دریافتی ذوقی و شهودی و وجدانی است که درک آن را به چشیدن و رسیدن تعبیر می‌کنند و رسیدن به معنای فنای فی الله و بقای بالله است. مثال مشهوری که همگان ذکر کرده‌اند، آتش و مراحل معرفت آن، از دیدن دود و قرار گرفتن در طیف نور و حرارت آتش و بالاخره افتادن در آن و سر تا پا شعله‌ور شدن است. امام (س) نیز این تشبیه را در مورد عشق به کار برده‌اند و می‌نویسند: «حقیقت عشق آتشی است که از قلب عاشق طلوع می‌کند و جذوه آن سر و علن و باطن و ظاهرش سرایت می‌کند».
موسسه چاپ و نشر عروج کتاب «عشق در مشرب عرفانی امام خمینی» را در 179 صفحه و با قیمت 8000 تومان منتشر کرده است

مقدمه
کتاب «بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر»؛ زندگی نامه سرکار خانم خدیجه ثقفی همسر مکرمه حضرت امام خمینی(س) است که بر اساس دست نوشته‌ها و خاطرات ایشان تهیه و به کوشش جناب آقای علی ثقفی برادر محترم سرکار خانم ثقفی منتشر شده است. این کتاب که حاوی خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از زندگی بانوی انقلاب است، برگ زرین دیگری در ترسیم تاریخ معاصر ایران به محوریت امام خمینی به شمار می‌رود که شایان توجه ویژه می‌باشد. برای قدردانی هر چند ناچیز از مجاهدت‌های این خانم در کنار حضرت امام بخشی از دست نوشته‌های ایشان در باره مبارزات امام تقدیم می‌گردد:
شروع مبارزات
آقا همیشه روحیه مبارزه‌جویی داشت. در زمان رضاخان او مدام در رنج و سختی بود. زمانی که رضاخان قرار گذاشته بود عمامه‌ها را بردارد، او از کسانی بود که روزها را در باغ‌ها و شب‌ها را در حجره می‌گذراند. او کسی نبود که با آن تهدیدها تن به خواست‌های رضاخان بدهد. مرحوم حاج شیخ عبدالکریم که قائل به سکوت بود حتی یک لحظه نتوانسته بود روح این مرد سرکش را در برابر زور رضاخانی وادار به سکوت کند. گرچه خود چنین کرد و عده‌ای را هم برهمین پایه تربیت نمود ولی دسته‌ای دیگر که زیاد نبودند و آقا از آن جمله بود و نزد او درس می‌خواندند حاضر به قبول رویه او نشدند.
مردم بی‌پناه می‌رفتند و گزارش ظلم‌ها و ستم‌هایی را که عمله رضاخان بر آنان کرده بودند، می‌دادند و او سکوت می‌کرده است تو گویی اصلاً اتفاقی نیفتاده است. و لابد مصلحت را در سکوت می‌دانست. موقع امتحان طلبه‌ها که از طرف دستگاه برقرار شده بود، مرحوم حاج شیخ نه تنها طلبه‌ها را از امتحان منع نکرد که حتی آنان را به امتحان ترغیب هم می‌کرد. از حاج شیخ و تفکر ایشان که خود بینشی خاص است که بگذریم، آقا با مرحوم آیت‌الله بروجردی هم اختلاف سلیقه داشت ولی هرگز سخنی نمی‌گفت چرا که احترام آقای بروجردی را لازم و احترام اسلام می‌دانست. و همینطور نسبت به آیت‌الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری هم همیشه احترام می‌کرد. احترام کردن مساله‌ایست و اختلاف سلیقه داشتن، مساله دیگر.
قیام در دو جبهه
خانم پس از نقل عباراتی از کتاب کشف اسرار امام می‌گوید:
این نوع تفکر امام است. همان امامی که اینگونه در مورد حکومت می‌اندیشد، مسائل عرفانی را هم می‌خواند و تدریس می‌کند. می‌دانید کسانی که دنبال مسائل فلسفه و عرفانند دنبال اینگونه کارها یعنی حکومت نیستند و همینطور بالعکس. ولی او در دو جبهه قیام کرده است؛ جبهه مبارزه با تقدس‌مآبی ابوموسی اشعری که از اینها او ضربه‌ها خورده است، از آن جمله این داستان است که پسرمان مصطفی از کوزه‌ای در مدرسه فیضیه آب می‌خورد صاحب کوزه که مقدس‌نمایی بوده است بلند می‌شود که کوزه را آب بکشد دیگری که آنجا بوده به او گفته است: بچه ملحق به اشرف ابوین است. امّا با اینهمه، او در مقابل زخم زبانها ایستاد و فلسفه گفت و یک تنه با این نوع فکر که فلسفه را حرام می‌دانستند درگیر شد و راه را برای اساتید بعد باز کرد. و از آن طرف در سر سودای تشکیل حکومت اسلامی داشت و برای برپایی دین خدا لحظه‌ای از تلاش باز نایستاد. در مسائل حادی که در جریانات سیاسی اتفاق می‌افتاد او هم تا اندازه‌ای وارد می‌شد ولی بیشتر همّ و استعدادش را صرف درس و بحث می‌کرد چرا که معتقد بود که روحانیون بزرگ در حوزه هستند و مسئولیت اساسی با آنهاست و او باید خود را برای آینده آماده کند و فعلاً وظیفه‌اش درس خواندن است تا در آینده بتواند به آنچه می‌اندیشد، آسان‌تر برسد.
پافشاری امام در دینداری
امام که مردی با فهم و زیرک و با دیانت است بعد از فوت مرحوم آقای بروجردی در مقابل دستگاه شاه که می‌خواست دین را کنار بگذارد و راه فرنگ را پیش گیرد قیام کرد و از آنجا که شدیداً متعصب دینی بوده و هست وقتی طعنه‌ای به دین و دیانت می‌زدند تو گویی فرزندانش را جلویش ذبح می‌کردند. شاه بعد از مرحوم آیت‌الله بروجردی تصمیم داشت دین را کنار بگذارد و تکلیف روحانیت و دین را در ایران یکسره کند. البته این تصمیم را شاه در زمان مرحوم آقای بروجردی گرفته بود ولی قدرت ایشان اجازه چنین کاری را به شاه نمی‌داد. آن روزها مرد سیاست میدان مبارزه علیه دستگاه، آیت‌الله کاشانی بود و آقا با ایشان آشنایی داشت ولی ارتباط سیاسی به معنای امروزی آن را نداشت و همانطور که گفتم کار اساسی‌اش در آن موقع درس و بحث بود.
آقا جانم می‌گفت: آقای کاشانی اولین بار که آقا روح‌الله را دیده بود رو کرده بود به پدرم و گفته بود: «این سید اعجوبه را از کجا پیدا کردی؟ خوب پایگاهی برای آینده است.» آقا مبارزات آقای کاشانی را در مجموع می‌پسندید و منزل ایشان هم می‌رفت ولی مراودات آنقدر نبود که بشود گفت در تشکیلات سیاسی مرحوم کاشانی، آقا دست داشته است. ولی بعد از مرحوم بروجردی، آقا علاوه بر درس و بحث، خود مرجعی شده بود و خود را در مقابل حوادث واقعه مسئول می‌دانست. لذا در مقابل کجی‌ها نمی‌توانست ساکت باشد و اعتقاد داشت که سکوت در مقابل ظلم، خود ظلمی بزرگتر است. بعد از فوت مرحوم آقای بروجردی، درس و بحث، به سوی آقا جریان پیدا کرد و ریاست از آن دو آقای دیگر قم یعنی آقای گلپایگانی و آقای شریعتمداری گردید. سال 41 دولت تصمیم بر یک سری اصلاحات گرفت که اگرچه چیز مهمی نبود ولی حکایت از مسائلی داشت که آنها مهم می‌نمودند. آقا معتقد بود که شاه قدم اول را با احتیاط برداشته است ولی قدم‌های آینده‌اش خطری جدی برای اسلام و استقلال کشور است. لذا نمی‌توانست در برابر حرکات ضددینی شاه ساکت بماند.
در اعتراض به امام
از این بحث خود را بیرون می‌کشم که تحلیل ماوقع به عهده مورخین و اهل علمش است. تصمیم من بر این است که در این بخش عکس‌العمل‌های داخلی منزل را در ارتباط با مسائل سیاسی آنگونه که بوده است، ترسیم کنم. زنان آقایانی که با من رفت و آمد داشتند تقریباً همگی از روش آقا انتقاد می‌کردند. خانواده یکی از مراجع دائماً می‌گفتند: «جواب این خونها را چه کسی می‌دهد؟» همه زنها در همه جا تابع شوهرانشان هستند و به خصوص زنهای بی‌سواد، آن هم اگر شوهرانشان روحانی باشند که همه چیز را می‌توانند به اثبات برسانند. آنها از مواضع شوهرانشان بعنوان حقایق علی‌الاطلاق طرفداری می‌کنند. زنهای روحانیون آن زمان اکثراً بی‌سواد بودند و یا سواد مختصری داشتند و اصولاً نمی‌دانستند استعمار و استثمار چه معنایی دارد تا چه رسد به اینکه بتوانند تحلیل کنند، پس اگر شوهرانشان موافق قیام آقا بودند، آنها هم موافق بودند و اگر مخالف بودند، مخالف.
اطرافیان شیطان صفت
بر روحانیون بزرگ که مقصودم مراجع است، غالباً اطرافیانشان نفوذ فوق‌العاده داشته‌اند، و این از دیر زمان رسم بوده است که اطرافیان مراجع غالباً هر چه می‌خواستند همان می‌شد چرا که اکثراً مراجع ساده و اطرافیان اکثراً زرنگ بودند. اطرافی یعنی کسانی که هوش و زیرکی این را داشته‌اند که توانسته‌اند خود را در کنار مرجعی قرار دهند و امورات بیت آقا را اداره کنند و اطرافیان آقایان عمدتاً حوصله درد سر و درگیری و به خطر انداختن موقعیت ممتاز خود را نداشته و ندارند. به جز مواردی که در تاریخ شنیده‌اید و سرنوشت ساز هم بوده است.
آغاز مخالفت‌های خودی
اکثر اوقات به خصوص بعد از روی کار آمدن رضاخان، مراجع با قدرتها کنار می‌آمدند و یا حداقل سکوت می‌کردند تا بساط به هم نخورد! لذا در زمان شروع مبارزات امام به محض اینکه احساس شد که این مبارزات، آقا را در انظار ملت از یک مدرس بزرگ به یک مرجع بزرگ تبدیل می‌کند، مخالفت‌ها شروع شد و این مخالفت‌ها از برخورد خانم‌هایشان نمایان بود.
در آن زمان آقا ناله‌ها می‌کرد. شب‌ها بلند بلند می‌گریست و می‌گفت: این آقایان قدرت‌شان را نمی‌شناسند و دارند با دستگاه کنار می‌آیند و نمی‌دانند که چه می‌کنند. در همان زمان‌ها بود که روزی آقا به آقای گلپایگانی تلفن کرد که شنیده‌ام گفته‌اید من دیگر نیستم. و او گفت: آری و الان هم می‌گویم که دیگر نیستم و آقا فوق‌العاده ناراحت شد و بلند و با تندی با ایشان صحبت کرد. مبارزات که شروع شد، کم کم صداها بلند شد. حرف اصلی این بود که تلگرافاتی که قبلاً از شهرستانها برای ما می‌آمد اصلش به نام شریعتمداری بود و رونوشت، گلپایگانی و خمینی و حال خمینی شده است و رونوشت، شریعتمداری و گلپایگانی! باید توجه داشت کسی که برای خدا گام برمی‌دارد و می‌خواهد حکومت اسلامی تشکیل دهد چه خون دلی از این‌گونه برداشت‌ها و کوته فکری‌ها می‌خورد. از مساله پرت نشوم صحبتم این بود که خانم‌های آقایان در مجالس زنان ایراد و اشکال می‌کردند و از آنجا که آنان اهل اینگونه مسائل نبودند من می‌فهمیدم که شوهرانشان هستند که مخالفند و همینطور زنانی که موافق بودند، فرقی نمی‌کرد!
مبارزات بالا گرفت و آقا داشت کم کم شناخته می‌شد یعنی نامش از حوزه خواص و دایره کوچکی از مردم فراتر می‌رفت و این با موضع‌گیری‌هایی که داشت برای دستگاه، خطرناک می‌نمود. در آن موقع هنوز برخورد رژیم شدید نشده بود لذا همه مبارز بودند. همه منبر می‌رفتند و داد سخن می‌دادند، همه حاضر بودند که چیزی بگویند. درست با این دید است که خیلی از افرادی که بعد از انقلاب آمدند که ما مبارزه کردیم مبارزان قبل از پانزده خرداد بودند و یا حداکثر سالهای 42 ـ 41 و پس از آن ساکت شدند.
رفراندوم شاه
اوضاع بعد از رفراندوم شاه روز به روز سخت‌تر می‌شد. قبل از رفراندوم دولت از روحانیون شکست خورد و شاه با رفراندوم به میدان آمده. روزی که عَلَم، نخست‌وزیر وقت، اعلام کرد که آنچه در مورد انجمن‌های ایالتی و ولایتی گفته است را پس می‌گیرد، آقای آقانجفی می‌خواست دستور دهد به عنوان پیروزی بازار قم را چراغانی کنند که آقا یک پیغام تند به ایشان داد. آقای نجفی که اعلامیه‌اش در چاپخانه بود دستور داد از پخش آن جلوگیری کردند. آقا در اتاق راه می‌رفت و عصبانی بود برای اینکه در اعلامیه آقای نجفی یک پیروزی بزرگ برای روحانیون ترسیم شده بود و آقا آن را قبول نداشت و قبول هم نکرد. در این زمینه اعلامیه‌ای داد بر اینکه با تکذیب آقای عَلَم هیچ چیز تغییر نمی‌کند چرا که آن، تصویب‌نامه است و سر جایش محفوظ مانده و این فقط تکذیب قولی است. باز از بحث داخلی منزل خارج شدم.
شوخی من با امام
در منزل یخچال قاضی اوضاع شلوغی داشتیم. اول، آقا در دو اتاق کوچکی که برای عروسی مصطفی ساخته بودیم زندگی می‌کرد و به حساب آن روز بیرونی‌اش بود که امروز نام دفتر را بر آن گذاشته‌اند. یک عمر روحانیون با اندرون و بیرونی زندگی کرده‌اند و امروز خودِ دفتر، دفتر و دستکی شده است! بعد یکی یکی اتاق‌ها را از ما گرفتند و ما را از آن خانه بیرون کردند که هنوز بیرون از آن خانه زندگی می‌کنیم.
در مواقعی که شایعه دستگیری آقا بالا می‌گرفت، شب آقا به من می‌گفت: اگر مرا گرفتند دست پاچه نشو، طوری نیست و من به او به شوخی می‌گفتم خوبست نفسی می‌کشم!!
اول مبارزات، من و پسر عزیزم مصطفی کربلا بودیم و احمد نقل می‌کرد و خود آقا می‌گفت که هر شب آقا به احمد می‌گفته است: «احمد امشب مرا دستگیر می‌کنند، نترسی. اگر آمدند و مرا گرفتند تو کاری نداشته باش، به کسی متوسل نشو، از این و آن مخواه که برای رهایی من کاری کنند حتی برای مخارج زندگی پولی از هیچ آقایی قبول نکن!! آقا نقل می‌کرد: صبح، سر صبحانه، هر روز احمد به من می‌گفت: شما را نگرفتند، خبری نشد و من به او می‌گفتم: امشب!!» و این وضع تا آمدن ما به قم طول کشیده بود. احمد در آن موقع 15ـ 16 ساله بود.
مصطفی به محض اینکه شنید در ایران درگیری شده است و آن هم چه غوغایی، هر طور بود به سرعت مقدمات سفر را فراهم کرد و با هم برگشتیم و او خود رکنی شد و ادامه داد؛ تا به هدف مقدسش یعنی شهادت رسید. خدایش رحمت کند او فرزند شجاع ما بود که دقیقه‌ای آرام نداشت و در جای خود خاطراتش خواهد آمد.
مدیریت خانه
در آن روزها مدیریت مخارج این منزل پر رفت و آمد به عهده من بود. روزی 15 تومان که همیشه کم می‌آوردم و با فشار زندگی را می‌گذراندم. تصور کنید سال 41، سال مرجعیت آقا با رفت و آمدها و روزی پانزده تومان چگونه می‌شود خرج و دخل را تطبیق داد. من ابتدا زیر بار این مبلغ نمی‌رفتم ولی او با ملایمت و دوستی و مهربانی و حرفهایی از قبیل این که تو همین را قبول کن، پول فقرا است، هر چه کمتر بخوریم غنی‌تریم، تو با این پول برسان چرا که اگر تو قبول نکنی من که نمی‌توانم برسانم و تو می‌دانی من که بیش از این نمی‌توانم بدهم. من هم قبول می‌کردم. من می‌دانستم که او اگر کم خرج می‌کند و به ما فشار می‌آورد برای خداست چرا که او دیگر حسابی پول داشت، شهریه می‌داد که همان شهریه هنوز هم ادامه دارد. دیگر می‌دانستم که باید حسابی قناعت کنم او هم می‌دانست که تنها کسی که بتواند با روزی 15 تومان آن خانه پررفت و آمد را اداره کند من هستم. خانه‌ای که علاوه بر یک عروس و سه داماد که خود رفت و آمد بسیار داشتند، افراد متفرقه بسیاری می‌آمدند و می‌رفتند. کسانی که دستشان در خرج است می‌دانند که رفت و آمد چقدر هزینه دارد. او می‌دانست که من یار و شریک و دوست صمیمی‌اش هستم. لذا وقتی قبول می‌کردم کاری را انجام دهم به بهترین وجه انجام می‌دادم. و او هم با اینکه سال‌های جوانی‌اش را پشت سر گذاشته بود ولی هنوز هم همان فشار جوانی را در خرج اعمال می‌کرد و هنوز هم که امام است اعمال می‌کند. ولی خوشبختانه پس از پیروزی انقلاب خرج منزلمان دست من نیست چرا که من پیر شده‌ام و طاقت آن سخت‌گیری‌ها را ندارم. باور کنید که زندگی بریز و بپاش نداریم ولی البته از سختی‌های گذشته هم خبری نیست. کسی باور نمی‌کند ولی همین الان هم هر از چند روز یک مرتبه صورتی را به امام می‌دهند که ماست 30 تومان، کره 50 تومان و قس علی ذلک. و امام هم به دقت لیست را مطالعه می‌کند. ولی احمد به آقا گفته است که ترا به خدا دیگر به خانم نگویید چرا زیاد خرج کردید، دیگر خانم تحمل ندارد. این موضوع را خود احمد برایم گفت.
آن‌ شب تاریخی
حرف احمد در شب 12 محرم به حقیقت پیوست. همگی منزل مصطفی بودیم. منزل مصطفی روبروی منزل ما بود و از آنجا که آقا با مرجعیت و مبارزاتش، اتاق به اتاق پیشروی کرده بود و ما ناچار، به قول صدام، عقب‌نشینی تاکتیکی کرده بودیم رفته بودیم منزل مصطفی! و تمام منزلمان بیرونی شده بود و حال و هوای دیگری پیدا کرده بود. دو سه درخت کاج بزرگ داشتیم که بریدند تا چادر روضه بزنند و روضه‌خوانی آن سال غیر از روضه‌خوانی سالهای قبلی بود. کم‌کم روضه‌خوانی معنای حقیقی خود را می‌یافت که یادآوری خاطره شهدا و مبارزین راه آزادی و دین بود. کم‌کم از سرگرمی و تخدیر به تحرک و آگاهی تغییر حالت داده بود. همان گستاخی و بی‌پروایی کسانی که می‌خواستند در مقابل عمله ظلم و قتل و غارت افشاگری کنند. چرا که ذکر مصیبت سید شهیدان در ابتدای پیدایش‌اش چیزی جز یادآوری ظلم و جور ظالمین و جائرین نبوده است و چیزی جز تحریص مردانِ مرد برای رویارویی با کشندگان حسین مظلوم(ع) نمی‌توانست باشد و محرم آن سال چنین حال و هوایی داشت. منبری‌ها مساله را از حالت تخدیر بیرون آورده بودند و مردم را برای ایستادگی در مقابل تمام شکنجه‌ها و اذیت‌ها و آزارها، آماده می‌کردند، آماده شدن برای قیام؛ قیام حسینی توسط فرزندش خمینی.
این مسائل از ابتدای محرم ادامه پیدا کرد تا عاشورا که منجر به آن خطابه آن‌چنانی شد و شب بعدش آمدند روح‌الله خمینی را دستگیر کردند. ابتدا ریختند منزل ما که گفتم بیرونی شده بود و کارگران و کسانی که از بی‌جایی در آن خانه می‌خوابیدند را کتک مفصلی زدند که آقا کجاست؟ ظاهراً مهاجمین چتربازانی بودند که به آسانی از بام منزلمان در حیاط می‌پریدند. آقا برای نماز شب برخاسته بود، از هیاهو و همهمه‌ای که بلند شده بود فهمید که داستان از چه قرار است. ساعت دو ونیم بعد از نیمه شب بود. آمد بالای سر من، که خانم، گفتم: بله. گفت: «آمده‌اند مرا بگیرند ناراحت نشو و هیچ صدایی در نیاید، بقیه را بیدار کن و به آنها سفارش کن که آرامِ آرام باشند.» چنان با آرامی حرف می‌زد که آرامش را در من تلقین کرد. او به این حرفها مشغول بود که من صدای نفس‌های تند و مضطرب نامردمانی را در پشت درِ حیاط‌مان احساس کردم، که بعدها گفتند دو هزار نفر بودند. که بعید به نظر می‌رسد، چرا که فرماندهی دو هزار نفر در کوچه پس کوچه‌های منزلمان بسیار مشکل می‌نمود. علی‌الظاهر سیصد ـ چهار صد نفر بودند ولی در خیابان مریض‌خانه بیشتر می‌شده‌اند چرا که خود امام گفتند: «وقتی به آنجا رسیدیم و ماشین مرا می‌خواستند عوض کنند و از فولکس واگن به ماشین بنزی منتقل نمایند، من سطح خیابان را از ماموران انباشته دیدم. رو کردم به پهلوییم، که سرهنگی بود، گفتم: این همه آدم آمده‌اید برای گرفتن یک نفر! و او گفت: بفرمایید.»
آرام باشید
صداهای نفس هر لحظه تندتر می‌شد. آقا از بالای سرم بلند شدند تا بروند و لباس بپوشند. باید گفت که مضطرب بودم، ولی آرام بچه‌ها را بیدار کردم که، برخیزید، مردان اجنبی می‌خواهند وارد منزل شوند، برخیزید تا نامحرم شما را نبیند. برخیزید و دستور است که آرام باشید. همه بلند شدند و هیچ‌کس هیچ نگفت. فرمانده منزل فرماندهی را به من داده بود! و حال اینکه پسر بزرگ‌مان مصطفی در منزل بود. همه گوش بودند که چه می‌گویم که ناگهان صدای برخورد لگد محکمی با درب منزلمان بلند شد و هیاهو بالا گرفت و من همه را دعوت به سکوت کردم و به هیچوجه اجازه نمی‌دادم از دستوراتم سرپیچی شود چون آقا گفته بود آرام باشید.
خمینی کجاست؟
آرامش منزل را فریاد آقا به هم زد که چه خبر است! چرا اینقدر سر و صدا می‌کنید! همسایه‌ها خوابند! مزاحم همسایه‌ها نشوید! در همین حال در شکست و ریختند داخل منزل. از او پرسیدند: خمینی کجاست؟ و او دست گذاشت روی سینه‌اش و با پوزخند گفت: اینجاست. و دوباره گفت: من، خمینی هستم؛ من، روح‌الله خمینی هستم، به کسی کاری نداشته باشید.
من در تاریکی پشت درخت کاج منزلمان ایستاده بودم، منزل مصطفی که دیگر منزلمان شده بود چرا که قبلاً گفتم از منزلمان بدین خانه عقب‌نشینی تاکتیکی کرده بودیم! و تماشاگر حادثه بودم. اهل منزل خواستند فریاد بزنند که خاموش‌شان کردم. فرمانده دشمن پرسید خودت هستی؟ او گفت: بله، خودم هستم، این وقت شب چکار دارید؟ دو سه نفر با دستپاچگی گفتند: که بفرمایید برویم و او را بردند. مصطفی می‌خواست که او را هم با پدرش ببرند. مامورین تهدیدش کردند و او اصرار می‌کرد، که در این موقع آقا به او تشر زد: برگرد! به کی اصرار می‌کنی؟ آخر، امام نمی‌خواست در مقابل دشمن حتی این مقدار که طبیعی است برفرزندی که پدرش را می‌خواهند بربایند، ضعف نشان داده شود. مصطفی بسیار ناراحت بود و من به او گفتم ملاحظه بچه‌ها را بکن، که او هم ساکت شد.
هر کسی به گوشه‌ای
قبل از ریختن مامورین به منزل مصطفی یعنی در منزلی که امام در آن استراحت کرده بودند، اول به بیرونی یعنی منزل خودمان رفته بودند. کارگری داشتیم به نام مشهدی علی؛ او در گوشه آشپزخانه مخفی شده بود با یک چوب، که اگر دشمن آمد بر سرش بکوبد و کارش را تمام کند! دشمن که مجهز به همه چیز و از آن جمله چراغ قوه بوده، او را می‌بیند و بعد با دست به صورت او می‌زند و با چراغ قوه به سر او می‌کوبد که پیشانیش می‌شکند. بعدها به مشهدی علی می‌گفتیم: آخر فکر نکردی که آنها چراغ قوه و یا چراغ آشپزخانه را روشن کنند و تو را ببینند! می‌گفت من عقیده‌ام بود و هنوز هم هست که اینها خرتر از این حرفها هستند!
کارگر دیگری به نام مشهدی حسین تا دیده بود اوضاع از این قرار است خود را در زیلویی پیچیده بود و با زیلو غلت زده بود و داخل زیلوی لوله شده در کنار حیاط مانده، تا آبها از آسیاب افتاده بود. بعد فریاد کشیده بود که خفه شدم! زیلو را باز کرده بودند مشهدی حسین، وحشت‌زده بیرون آمده بود. اینها هر دو یزدی بودند! مشهدی حسین با ما روانه نجف شد و مشهدی علی هم که چند روزی دستگیر شد، سالیان درازی کارگر همان بیت بود.
آقا را بردند
در آن نیمه شب اهل محل تا از خانه‌هاشان بیرون می‌آمدند مواجه با تهدید اسلحه دشمن می‌شدند. مصطفی چند قدمی دنبال ماشین پدرش رفت ولی رفتنش سودی نداشت و برگشت. آقا را تا خیابان بیمارستان فاطمی با فولکس و از آنجا با بنز به تهران بردند. درب و پنجره تمام خانه‌های محل تا بیمارستان باز بود و مردم می‌خواستند از جریان خبردار شوند. هوا کم‌کم روشن می‌شد. منزلمان، منزلی که اهل آن شوهر و پدر و مرجع و رهبرشان را از دست داده بودند، دیدنی بود. هر کس در گوشه‌ای بُهت‌زده نشسته بود که من گفتم برخیزید وقت نماز است و در آن صبح که برخلاف صبح‌های دیگر همه با هم بیدار بودیم نماز با حالی خوانده شد.
آقا نقل می‌کرد: در بین راه به آنها گفتم می‌خواهم نماز بخوانم، حاضر نشدند. گفتم چند دقیقه صبر کنید نماز را با هم بخوانیم و بعد حرکت کنیم، اجازه ندادند. با اصرار من فقط ایستادند و من خم شدم و دست‌ها را روی خاک زدم و تیمم کردم و به اجبار نماز را در ماشین خواندم و وقتی چشمم به منابع نفت قم افتاد گفتم: تمام و یا بسیاری از بدبختی‌های این مملکت ناشی از نفت است. و در این زمینه مقداری صحبت کرده بودند. آقا بعدها می‌گفت: آنها به قدری تحت تاثیر قرار گرفتند که یکی از آنان گفت: آقا ما باید شما را برگردانیم ما خودمان را مقصر می‌دانیم ولی برگشتن همان و تیر‌باران‌مان کردن همان. او اینها را نه برای چاپلوسی که از صمیم دل می‌گفت و بعد گریست.
زندان قصر، پذیرای امام
آقا را مستقیماً به باشگاه افسران می‌برند و بعد از صرف مختصری صبحانه به زندان قصر، در ماشین دشمن مرتب با تهران در تماس بوده است و وضعیت ماشین و حال امام را برای فرمانده خود در تهران گزارش می‌کرده است. مصطفی که بعد از تَشَر به بیرونی برگشته بود دیده بود هر کس در گوشه‌ای است؛ مشهدی علی، زخمی؛ مشهدی حسین، صدای ناله‌اش از لابلای زیلو به گوش می‌رسد و تعدادی هم در یک اتاق جمع شده بودند. با پخش خبر دستگیری امام قیام پانزده خرداد به صورتی جدّی شکل می‌گیرد، که بازگویی آنچه در خیابانها، چه در قم و چه در تهران صورت گرفت کار این نویسنده نیست که برای چندمین بار این نکته را متذکر می‌شوم که فقط ترسیم عکس‌العمل‌های داخلی را عهده‌دار شده‌ام.
* آقا جانم می‌گفت: آقای کاشانی اولین بار که آقا روح‌الله را دیده بود رو کرده بود به پدرم و گفته بود: «این سید اعجوبه را از کجا پیدا کردی؟ خوب پایگاهی برای آینده است.»
* زنان آقایانی که با من رفت و آمد داشتند تقریباً همگی از روش آقا انتقاد می‌کردند. خانواده یکی از مراجع دائماً می‌گفتند: «جواب این خونها را چه کسی می‌دهد؟»
*در آن زمان آقا ناله‌ها می‌کرد. شب‌ها بلند بلند می‌گریست و می‌گفت: این آقایان قدرت‌شان را نمی‌شناسند و دارند با دستگاه کنار می‌آیند و نمی‌دانند که چه می‌کنند
* امام آمد بالای سر من، که خانم، گفتم: بله. گفت: «آمده‌اند مرا بگیرند ناراحت نشو و هیچ صدایی در نیاید، بقیه را بیدار کن و به آنها سفارش کن که آرامِ آرام باشند.»